0

زندگی با امام

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

نانوايي

پيرمردي در خانه‌ي امام در قم خدمت مي‌كرد و هر روز براي خريد نان به نانوايي محل مي‌رفت. نانوا و مردم او را مي‌شناختند. تا او را مي‌ديدند، با شيفتگي مي‌خواستند تا از امام برايشان تعريف كند. سپس بدون نوبت نان‌هايش را مي‌خريد و به خانه باز مي‌گشت.
روزي امام (ره) او را كنار كشيد و گفت: « بابا! شنيده‌ام وقتي مي‌روي توي صف مي‌ايستي، مي‌گويند ايشان در خانه‌ي آقاست و بي‌نوبت به تو نان مي‌دهند. »
پيرمرد گفت: « بله همين‌طور است. »
امام گفت: « ولي اين كار را نكن؛ خوب نيست كسي از اين خانه برود و بدون نوبت خريد كند. تو بايد مانند ديگران در صف بايستي. »


منبع: كتاب چشمه خورشيد   -  صفحه: 27

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

نصيحت پدرانه

ما وقتي پهلوي آقا بوديم، خيلي احساس راحتي مي‌كرديم و خيلي رابطه‌ي خوبي داشتيم. همگي با امام (ره) حالت رفاقت داشتيم، وتي پهلوي يكديگر بوديم. با همه همين طور بودند. همه همين احساس آرامش را پهلوي ايشان داشتند. جذبه به جاي خود؛ دوستي‌هايمان، حرف‌هايي را كه با ايشان مي‌زديم، همه خيلي صميمانه بود. به ما نصيحت مي‌كردند ولي نه نصيحتي مثل بقيه‌ي پدربزرگ‌ها و بزرگ‌ترها.
جوري به آدم نصيحت مي‌كردند كه آدم احساس نمي‌كرد. وقتي آدم شب مي‌رفت و رويش فكر مي‌كرد، مي‌فهميد امام دارند راه را به ما نشان مي‌دهند. خانم ليلا بروجردي ( نوه‌ي امام )


منبع: مجله فكه  

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:23 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

نظافت

يك روز خادم مسجدي كه امام (ره) در آن درس مي‌دادند گفته بود،‌ وقتي طلبه‌ها وارد مي‌شوند، نظافت را رعايت نمي‌كنند و با كفش روي زيلوي مسجد مي‌آيند، امام (ره) در پايان درس نصيحت كردند و گفتند: «شيطان ابتدا از طريق مكروهات وارد مي‌شود و پس از آن‌كه بر انسان مسلط شد، او را به انجام محرمات وارد مي‌كند، ما كه زياد پول نداريم به خادم مسجد بدهيم بنابراين بهتر است مراعات كنيم. » همان لحظه كه كفش‌هايشان همراهشان بود، فوراً آن‌ها را در دستمال گذاشتند.

منبع: مجله ياران   -  صفحه: 18

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

نظم امام (ره)

امام (ره) در كارهاي روزمرّه‌شان بسيار منظم بود؛ اگر در ملاقات‌هاي خويشان افراد در زمان معين برنمي‌خاستند و وقت بيشتري را پر مي‌كردند، با اعتراض ايشان مبني بر اين‌كه بايد مطابق ظرفيت زماني افراد وقت صرف كنيد نه بيشتر نه كمتر، مواجه مي‌شديم.

منبع: مجله ياران   -  صفحه: 45

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

نماز

در تاريخ 26/10/62 نوجواني سؤال كرده بود كه پدرش فردي لاابالي و بي‌دين است و به او گفته: « من راضي نيستم كه در منزل من نماز بخواني! » آيا پدر چنين حقي دارد و تكليف او چيست؟
امام فرمودند:‌ « غلط كرده است. برود نماز بخواند، اشكالي ندارد. »
حجت الاسلام و المسلمين رحيميان


منبع: مجله فكه   -  صفحه: 9

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

نماز در كودكي

فاطمه، عروس امام و نوه‌ي 8 ساله‌اش در كنار امام (ره) نشسته بودند و صحبت مي‌كردند. در لا به لاي حرف‌ها امام از نوه‌اش پرسيد: نمازت را خوانده‌اي؟
او گفت:‌ نه
امام جانمازش را از روي تاقچه برداشت؛ به دستش داد و گفت: « پس بدو برو وضو بگير و بيا نمازت را بخوان. »
عروس امام گفت: آقا او هنوز به سنّ تكليف نرسيده است.
امام گفت: بچه‌ها بايد پيش از سسنّ تكليف نماز بخوانند تا عادت كنند.


منبع: كتاب چشمه خورشيد  

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:24 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

نمازدربيهوشي

از ساعت 3:30 بعد از ظهر احساس اضطراب عجيبي بر همه مستولي شد. كار به جايي رسيده بود كه علي‌رغم تلاش بسيار پزشكان همه منتظر وقوع معجزه بوديم. امام (ره) از ساعت يك و نيم بيهوش بودند و ما هيچ عكس‌العملي از ايشان نمي‌ديديم. هنگام اذان مغرب پزشكان امام (ره) را صدا زدند و گفتند: « آقا! وقت نماز است. » يك‌باره امام (ره) عكس العمل نشان دادند. همه‌ي ما شاهد آن بوديم كه ايشان در حالت بيهوشي با حركات دست و ابرو نماز مغرب را به جا آوردند.

منبع: كتاب نمازعاشقان  

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

نمازدرماه رمضان

امام در ماه رمضان، در هواي 50 درجه‌ي نجف با آن سن و سال و ضعف مفرط روزي 18 ساعت روزه مي‌گرفتند و تا نماز مغرب و عشا را همراه با نوافق به جا نمي‌آوردند، افطار نمي‌كردند.


منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3   -  صفحه: 54

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

 

نمازشب

مي‌دانستيم نماز شب آقا ترك نمي‌شود. از اهل خانه شنيده بودم يك بار بعد از كلاس درس از ايشان پرسيده شده بود:«قبل از سپيده صبح، نماز شب بهتر است يا مطالعه؟» فرمودند:«نماز شب را تندتر بخوانيد بعد مطالعه كنيد».

منبع: بروشور فرهنگ سراي پايداري  

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:25 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

نمي‌توانم پولي به تو بدهم

امام در مسأله‌ي بيت‌المال خيلي به خودشان سخت مي‌گرفتند. به حاج احمد آقا وقتي كه هنوز معمّم نشده بود، فرموده بودند: «‌ من نمي‌توانم پولي به عنوان شهريه به تو بدهم مگر اين كه معمّم بشوي. »
لذا تا وقتي كه حاج احمدآقا معمّم نبود چه در ايران و چه در نجف، والده‌شان از پول شخصي‌اي كه داشت به ايشان مي‌داد ولي وقتي معمّم شد، امام مثل همه‌ي طلبه‌ها و به اندازه‌ي همه به او شهريه مي‌دادند.
امام با حاج آقا مصطفي هم همين طور برخورد مي‌كردند و فرقي بين او و ديگران قايل نمي‌شدند.


منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3   -  صفحه: 312

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

وظيفه الهي

امام (ره) در پاريس مي‌فرمودند: « اگر تمامي افراد بگويند شاه برود، من هم با آن‌ها مي‌گويم شاه برود. اگر افراد معدودي باشند كه اين مطلب را بگويند، باز هم با آن‌ها مي‌گويم شاه بايد برود و اگر هيچ كس نگويد شاه برود، باز من مي‌گويم شاه بايد برود؛ چون اين امر به دلخواه من نيست كه بگويم يا نگويم گفتن يك تكليف الهي است؛ اين وظيفه است. »
راوي: دكترحسن حبيبي


منبع: كتاب برداشتهايي از سيره امام خميني (ره) جلد4   -  صفحه: 17

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:26 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

وقت جشن گرفتن نيست

امام راجع به مهريه دقت داشتند. يعني اعتقادشان به اين بود كه دختر بايد مهريه داشته باشد. اگر افرادي براي عقد نزد ايشان مي‌آمدند و مثلاً مهريه را يك جلد كلام‌الله مجيد ذكر مي‌كردند، امام قبول نمي‌كردند و مي‌گفتند چيزي را به عنوان مهر تعيين كنند.
ولي در مورد تشريفات ديگر ازدواج اعتقادي نداشتند. زماني كه نوه ايشان با برادرم ازدواج كردند چون زمان جنگ بود، شديداً از تشريفات نهي كردند و گفتند وقت جشن گرفتن و مهماني دادن نيست.


منبع: پايگاه اطلاع رساني www.imam-khomeini.com  

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

وقت شرعي

امام خيلي مقيّد بودند نماز را اول وقت بخوانند. آن‌قدر هم مقيّد بودند كه براي نماز مغرب و عشا كه اذان را ديرتر مي‌گويند (‌ الآن معمولاً 8-7 دقيقه‌اي در تهران اذان را از وقت شرعي ديرتر مي‌گويند )
آقا به محض اين‌كه وقت شرعي مغرب مي‌شد، نماز مي‌خواندند. گاهي اوقات حتي نافله‌ي ايشان هم تمام مي‌شد و تازه راديو اذان مي‌گفت.
نماز ظهر را هم خيلي مقدّد بودند كه اول وقت شرعي بخوانند.


منبع: كتاب برداشت هايي از سيره امام خميني (ره) جلد3   -  صفحه: 72

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

هديه

روزي نامه‌اي به دست امام رسيد. عينك به چشم زد و نامه را خواند: « بسمه تعالي خدمت پدر عزيز و بزرگوار و مهربان. بعد از سلام و ارادت، رسم است بزرگ‌تر به كوچك‌تر هديه مي‌دهد ...اگر ميل آن پدر مهربان به آن قرار گرفت كه فرزند كوچك خود را مورد رحمت قرار دهيد، لطف بفرماييد و يكي از عباهاي كهنه‌ي خويش را كه سال‌ها با آن نماز گذارده‌ايد، مرحمت بفرماييد تا انشاالله من نيز سال‌ها نماز بگذارم. »
امام بلند شد و از روي تاقچه پارچه سفيدي را كه به جاي سجاده از آن استفاده مي‌كرد، برداشت و به يكي از مسئولان دفترش داد و گفت:‌ « من عبايي كه با آن نماز بسيار خوانده باشم، ندارم ولي اين پارچه را براي او بفرستيد؛ من در آن زياد نماز خوانده‌ام. »


منبع: كتاب چشمه خورشيد  

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:27 PM
تشکرات از این پست
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

پاسخ به:زندگی با امام

هرزيارت يك غسل

حضرت امام (ره) تمام دعاهاي مفاتيح‌الجنان را با همان صورتي كه نوشته شده است، به جا مي ‌آوردند. به خاطر دارم كه در يك روز اين پيرمرد 90 ساله براي هر زيارت يك غسل كردند و در كمتر از 2 ساعت سه باز غسل زيارت انجام دادند و به همين يك غسل اكتفا نكردند. در ماه مبارك رمضان وقتي در نجف بودند، هر سه روز يك دور قرآن را ختم مي‌كردند. در ايام سال ماهي يك بار قرآن را ختم مي‌كردند. ايشان همواره با قرآن مأنوس بود. يك جز قرآن را 8 قسمت كرده و هر قسمت را در زمان خاصي قراعت مي‌كردند. گاهي مدت‌ها روي يك جمله قرآن مكث مي‌كردند. ايشان به قدري با كتاب مفاتيح‌الجنان مأنوس بودند كه هر چند ماه مفاتيح ايشان پاره مي‌شد و ما ناچار مفاتيح را يا صحافي مي‌كرديم و يا مجدداً براي ايشان تهيه مي‌كرديم.

منبع: ماهنامه عرشيان  

 
 
سه شنبه 28 دی 1389  12:27 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها