پنجم جمادی الاولی روز ولادت باسعادت بانوی قهرمان کربلا،پرچم دار نهضت پس از شهادت حسین علیه السلام، حضرت زینب کبری سلام الله علیها است. این روز را روز پرستار می نامند و علت نام گذاری این روز به نام «روز پرستار» این است که حضرت زینب پرستاری امام زمانش حضرت زین العابدین علیه السلام و دیگربیماران و مصیبت زدگان اهل بیت را برعهده داشت، و ضمن این که رسالت مهم نگهداری و تبلیغ از نهضت حسینی را به خوبی انجام داد، از پرستاری بیمار کربلا نیز با تحمل آن همه سختی ها وناملایمات، آنی فروگذار نبود و تا آخرین رمق دین خود را به مکتب و رهبرش ادا کرد. درود بی پایان خداوند بر این بزرگ بانوی اسلام باد. نکته ای به نظرم رسید که حیف است زینب را پرستار بیمار بخوانندزیرا پرستاری از بیمار یکی از کوچک ترین مسؤولیت های زینب بود،و هر چند پرستاری وظیفه سنگین و ارزشمندی است و پرستار متعهدباید با صبر و حوصله، تحمل هر نوع ناملایمات برای انجام خدمتش بنماید و چنین کاری از عهده هر کس برنمی آید ولی با این حال مقام زینب، آن قدر والا و عظیم است که او را پرستار نهضت وانقلاب حسینی باید بنامیم، زیرا این پرستاری به مراتب مهم تر وسرنوشت سازتر از پرستاری بیمار بود. زینب نقش نگهداری از قیام خون بار حسینی را بر عهده داشت که قطعا اگر او این بار را بر دوش نمی گرفت، خون حسین پایمال می شدو بسیار دشوار بود که نهضت ابی عبد الله علیه السلام به مردم اعلام و ابلاغ گردد و شاید بدون اسارت خاندان رسول الله وپیش تازی زینب کبرا در رسوا نمودن هیئت حاکم، و تبلیغ او ازانگیزه قیام برادرش، یزیدیان به هدف پلید خود نائل می آمدند ونام رسول الله (ص) را نه تنها از مناره های مساجد بلکه ازتاریخ، پاک و محو می کردند و این بود نیت شوم آنان. و زینب با مجاهدت و قیام شجاعانه خویش در برابر زورگویان وهم چنین فریب خوردگان زمانش، آن چنان از قیام حسین دفاع کرد که تا قیام رستاخیز، همانند او نه در مردان و نه در زنان، وجودندارد و این نام جاودان و مقدس برای همیشه با عظمت و شموخ باید برده شد. زینب در پس آن مصیبت بزرگی که «تصغر عندها المصائب » آن چنان بار سنگین پرچم ولایت را بر دوش گرفت و در برابر کفر و زندقه ایستاد و سخنرانی کرد و خطابه خواند و مردم را بیدار کرد وحرکت را در مردگان آغاز نمود که از آن جا حرکت توابین و دیگرحرکت های اسلامی آغاز شد و تا امروز و فردا و فرداها، آثار این حرکت عظیم زینبی، هویدا است و به برکت زینب و قیام مبارکش، هم چنان بیرق های خونین عاشورا به نشانه روز انتقام مظلوم ازظالم، در سراسر جهان افراشته می شود زیرا زینب بود که پیام خونین حسین را به تمام نسل ها و عصرها رساند.
ولادت همراه با غم
هرچند روز ولادت زینب روز عید و شادمانی است ولی چه کنیم که این نام مقدس، پیوسته قرین رنج و اندوه بوده است. پس از گذشت شش سال از هجرت رسول الله صلی الله علیه و آله، زینب در مدینه منوره از آن شجره طیبه به دنیا آمد.در آغاز ولادت، نسیم نوید بخش زندگی سعادتمندی در خانه زهراسلام الله علیها وزیدن گرفت چرا که هنوز رسول خدا صلی الله علیه و آله حیات داشت و خود نام نواده عزیزش را «زینب »نهاد.علی و زهرا هر دو از دیدن زینب، این گل خشبوی ولایت و رسالت خرسند بودند ولی گویا از همان آغاز، هاله ای از غم و اندوه،گهواره زیبای زینب را در برگرفته بود و گویا حوادث تلخ وجانگداز عاشورا از همان روز در رخساره زیبای این کودک، نقش بسته بود. نوشته اند که پس از تولدش، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خم شد و نواده عزیزش را با قلبی آکنده از غم و اندوه و دیدگانی پر از اشک بوسید و به خاطر حوادث جانکاهی که درانتظار نواده اش بود، آهی از قلب مبارکش برآمد که دیدگان حاضران را پر از اشک نمود. و این هاله غم -که در آن نخستین روز ولادت بر رخساره نازنین زینب نقش بست- هم چنان با گذشت ایام ادامه داشت و پیوسته گسترده تر می شد، چرا که پس از قریب پنج سال، رسول خدا از دنیارفت و با وفات پیامبر بارش سیل آسای صیبت بر خاندان گرامیش آغاز شد و زینب در تمام صحنه های غم انگیز حضور داشت و از نزدیک شاهد شهادت مظلومانه مادرش و اسارت پدرش و شهادت دلسوزانه برادرش حسن بود. حوادث و رویدادهای ناگوار بر برترین انسان های روی زمین باریدن گرفت تا آن که حادثه فراموش نشدنی عاشورا رخ داد و این هاله غم به اوج خود رسید.
برگه ای از پرستاری نهضت
امام حسین علیه السلام قبل از شهادت سفارش های لازم را به زینب نمود و پرستاری نهضت را به او واگذار کرد و او را به صبرو بردباری امر نمود و به میدان با قلبی محکم و بی هراس ازآینده نهضت، حرکت کرد. زینب نیز پرچم پرافتخار حسین را بر دوش گرفت و نگذاشت این پرچم الهی بر زمین افتد و با اقتدار وشهامتی که تاریخ نظیرش را ندیده در برابر امیر خون آشام کوفه و شاه پلید شام لعنة الله علیهما ایستاد و با سخنرانی های جاودانه اش زندگی را در کامشان تلخ ساخت. راستی چه رادمردی است این زن، که با آن همه مصیبت های سخت که هر یک کوهی را به لرزه درمی آورد و انسان را مضطرب و از خودبی خبر می سازد، در برابر سنگدل ترین و تندخوترین و تبهکارترین انسان روی زمین، آن سان با کبر و مناعت برخورد می کند که همه را به شگفتی وامی دارد.
زن مگو مردآفرین روزگار
زن مگو بنت الجلال، اخت الوقار
زن مگو کمتر کنیزش حور عین
زن مگو دخت امیر المؤمنین
ابن زیاد که آن همه کبر و بی اعتنایی را از یک زن رنج کشیده وبا تمام وجود ماتم زده می بیند، انگشت حیرت به دهان می گیرد ومی خواهد او را کوچک شمارد، با تکبری انتقامجویانه رو به حضرت کرده می گوید: خدای را شکر می کنم شما را رسوا ساخت و مردانتان را کشت و سخنانتان را دروغ گردانید! زینب با عظمت و شموخ،نگاهی تحقیرآمیز به آن سرکش بی نام و نسب می کند و فریادبرمی آورد که: «الحمد لله الذی اکرمنا بنبیه صلی الله علیه وآله و سلم و طهرنا من الرجس تطهیرا... انما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر و هو غیرنا و الحمد لله ». سپاس خدای را که ما را با انتساب به پیامبرش گرامی داشت و ازآلودگی و ناپاکی دور ساخت. و همانا شخص تبهکاری (چون تو) رسوامی گردد و بدکار و پلید دروغ می گوید و خدا را شکر که آنان غیراز ما هستند. ابن زیاد که منتظر چنان جواب تندی نبود، از او می پرسد: کار خدایت را درباره خاندانت چگونه دیدی؟ حضرت زینب با همان سربلندی و مناعت می فرماید: «و الله مارایت الا جمیلا، اولئک قوم کتب علیهم القتل فبرزوا الی مضاجعهم و سیجمع الله بینک و بینهم فتختصمون عنده...» به خدا قسم جز نیکی و زیبایی ندیدم.آن ها قومی بودند که خداوند کشته شدن در راهش را بر آنان نوشته بود و لذا با شجاعت به قتلگاه خویش شتافتند ولی به زودی خداوند تو و آنان را در یک جا گرد آورد تا در پیشگاهش محاکمه شوید. من هر گاه این قسمت از سخن زینب را به یاد می آورم، در برابرآن همه عظمت و بزرگواری، آن قدر احساس شرمساری و حقارت می کنم که این زینب پس از آن همه مصیبت، چون در راه خداست همه را جمیل و زیبا می بیند و ما در برابر کوچک ترین اذیت و آزاری بی تاب وزبون می شویم و چقدر فاصله است میان آسمان عظمت زینب و دنیای پست دنیاخواهان.
برگه ای دیگر از شجاعت زینب
در مجلس یزید لعنة الله علیه، گفت و گوهای زیادی بین بانوی قهرمان کربلا و آن پلید رخ داده که همه اش دلالت بر عظمت وقهرمانی زینب دارد. نگاهی کوتاه به یک قسمت آن می کنیم تایادآور شجاعت فزون از حد زینب باشد. هنگامی که یزید با چوب خود، به دندان های مبارک امام حسین علیه السلام اشاره می کرد و آن اشعار معروف کفرآمیزش را می سرود، زنان بنی هاشم تاب تحمل این منظره را نداشتند و بی اختیار می گریستندولی زینب، بی آنکه خم به ابرو بیاورد، با کبر و مناعتی علی وار، بر آن سرکش غدار فریاد زد: «صدق الله یا یزید: ثم کان عاقبة الذین اساءوا السوآی ان کذبوا بآیات الله و کانوا بها یستهزئون. ا ظننت یا یزید انه حین اخذت علینا باطراف الارض و اکناف السماء فاصبحنا نساق کما تساق الاساری ان بنا هوانا علی الله و ان بک علیه کرامة و توهمت ان هذا لعظیم خطرک فشمخت بانفک و نظرت فی عطفیک جذلان فرحا، حین رایت الدنیا مستوثقة لک و الامور متسقة علیک ان الله امهلک فهو قوله:«و لا یحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم انما نملی لهم لیزدادوا اثما و لهم عذاب مهین...» ا تقول: لیت اشیاخی ببدر شهدوا! غیر متاثم و لا مستعظم و انت تنکث ثنایاابی عبد الله بمحضرتک؟ و لم لا و قد نکات القرحة و استاصلت الشافة باهراقک هذه الدماء الطاهرة، دماء نجوم الارض من آل عبد المطلب؟!و لتردن علی الله وشیکا موردهم و عند ذلک تود ان کنت ابکم و اعمی. ا یزید و الله ما فریت الا جلدک و لا حززت الا لحمک وسترد علی رسول الله برغمک و لتجدن عترته و لحمته من حوله فی حظیرة القدس... و ستعلم انت و من بواک و مکنک من رقاب المؤمنین اذا کان الحکم ربنا و الخصم جدنا و جوارحک شاهدة علیک فانظر اینا شر مکانا و اضعف جندا.» ای یزید! آیا گمان کردی که چون بر ما سخت گرفتی و اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ماتنگ کردی و سرانجام ما را مانند اسیران به این طرف و آن طرف کشاندی از این است که ما نزد خدایمان خوار گشته ایم و یا تو رادر پیش خدا قدر و منزلتی هست؟ و یا پنداشتی که این بزرگی مقام تو است؟! لذا چون دنیا را به کام خویش یافتی و کارها را وفق مراد خود دیدی با تکبر باد در دماغ افکندی و شادمان و مسرور،نگران آرزوهای خود شدی؟! بدان که اگر خدا به تو مهلت داده است از این جهت است که خود می فرماید:«آنان که کافر شده اند گمان نکنند که اگر مهلتی به آن ها دادیم به سود آنان است، بلکه به آن ها مهلت می دهیم تا بیش تر به گناه روی آورند و سرانجام عذابی دردناک و خوارکننده در انتظارشان خواهد بود.» آیا باز آرزو می کنی که: ای کاش نیاکان ما که دربدر کشته شدند، این جریانات را می دیدند!! بی آن که خود راگناهکار بدانی و یا گناه خویش را بزرگ شماری و اینک باچوبدستی خود بر دندان های امام حسین می زنی؟! حق داری! زیرا باریختن خون های پاک و مطهر این ستارگان روی زمین، عقده دل پلیدت گشوده می شود و نهال غمت ریشه کن می گردد! مطمئن باش تو نیز به زودی در پیشگاه خدای متعال بازگشت خواهی نمود و در آن جا است که آرزو خواهی کرد ای کاش در دنیا لال و کور بودی. ای یزید! به خدا سوگند! جز پوست خود نشکافتی و جز گوشت خودقطع نکردی و بر خلاف میل خود، به زودی نزد رسول خدا بازخواهی گشت و اهل بیت و پاره های تنش را در حظیرة القدس در کنارش باعزت و احترام خواهی یافت... و به زودی تو و آن کس که تو را برکرسی نشاند و بر گردن مؤمنین مسلط کرد، خواهید دانست کدام یک از ما بدکارتر و از حیث لشکریان ناتوان تریم، در آن روزی که داور خداست و خصم تو جد ما است و اعضا و جوارحت علیه تو گواهی خواهند داد. و اگر چه در این دنیا ما را به غنیمت گرفتی ولی به زودی غرامت خویش را از تو باز خواهیم ستاند. در تاریخ آمده است که پس از این سخنان شجاعانه زینب، چنان یزید و اطرافیانش زبون و حیرت زده گشتند که تا مدتی بی حرکت ماندند و یک خاموشی مرگ زا بر مجلس یزید حکمفرما شد، تو گوئی بر سرشان پرندگان نشسته بودند «کان علی رؤوسهم الطیر». این همه عظمت و جلال در کجا و در چه کسی دیده می شود جز آن که دختر علی و زبان او در کام باشد. این دو برگه کوتاه فقط مشتی از خروار و نمونه ای از شجاعت ها وقهرمانی های قهرمان بانوی کربلا بود که می خواستیم از ولادت باسعادتش بیشترین بهره را ببریم و الگویی از آن زن نمونه اسلام ارائه دهیم تا برای مردان و زنان ایران اسلامی سرمشق باشد و باگام نهادن در خط پرافتخار زینب، همراه با حضرتش محشور شویم وشفاعتش در «یوم الحسرة » نصیبمان گردد.
اولین دختر حضرت امیرمؤمنان علی علیه السلام در پنجم جمادی الاولی سال پنجم هجری در مدینه منوره به دنیا آمد . این دختر شایسته آنچنان به صفات و خصلتهای پسندیده پدر گرامی اش شباهت داشت که زینب (زینت پدر) نام گرفت . او در 5 سالگی در مصیبت از دست دادن جد گرامی اش حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله به سوگ نشست و با چند ماه فاصله مظلومیت و شهادت مادرش زهرا علیها السلام را لمس نمود . مشاهده 25 سال غربت و تنهایی پدر و سپس دیدن فرق شکافته او در محراب مسجد کوفه زینب کبری علیها السلام را در کوران حوادث روزگار قرار داد . مسمومیت و غربت برادرش امام حسن علیه السلام جلوه دیگری از بی مهریهای نامردمان در مقابل این دخت رسالت و میوه امامت بود . او با کوله باری از این تجربه های آموزنده و تلخ، کمر همت بسته و برای پاسداری از خونین ترین حماسه تاریخ و رساندن پیام اسلام و حقیقت به گوش جهانیان با برادرش امام حسین علیه السلام هجرتی تاریخی و سرنوشت ساز را آغاز نمود که کمترین مصیبتهای آن، نظاره گر بودن شهادت برادران، فرزندان و برادر زاده های عزیز و گرامی اش بود .
این مقال می کوشد به مناسبت تقارن روز پرستار با تولد حضرت زینب علیها السلام دو موضوع را بررسی کرده و به هم پیوند دهد .
نخست به جلوه هایی از هنر حیاتبخش پرستاری در سیره حضرت زینب علیها السلام نظری افکنده و ره توشه هایی را از زندگی آن بانوی گرامی به خوانندگان گرامی تقدیم کند و آنگاه به جایگاه ارزشمند شغل پرستاری در فرهنگ اهل بیت علیهم السلام اشاراتی داشته باشد .
سرمشق پرستاران
زینب کبری علیها السلام از همان دوران طفولیت به پرستاری از بیمار، مصدوم و مجروح پرداخت . پرستاری از مادرش حضرت زهرا علیها السلام، در ایام بیماری، نقطه آغاز این زندگی است . بعد از ارتحال جانگداز رسول خدا صلی الله علیه و آله حضرت فاطمه علیها السلام در اثر فراق پدر و مصیبتهای بعد از آن، در بستر بیماری افتاد . حضرت زینب - که شاهد ناجوانمردانه ترین حوادث تاریخ بود - از مادرش پرستاری و پذیرایی می کرد . او در 6 سالگی ضمن پرستاری از مادر، وی را برای ایراد خطبه تاریخی تا مسجد همراهی کرد، و آنگاه تمام خطبه را حفظ نموده و به آیندگان منتقل نمود .
پرستاری از پدر بزرگوارش هنگام مجروح شدن در جنگهای مختلف و هنگام ضربت خوردن، از دیگر موارد خدمات حضرت زینب علیها السلام است . همچنین روزهایی که امام حسن مجتبی علیه السلام در اثر خیانت همسرش در بستر بیماری افتاده بود بهترین یاور و خدمتگزار آن بزرگوار خواهر گرامی اش حضرت زینب علیها السلام بود . و بالاخره در صحنه دردناک کربلا، زینب کبری علیها السلام وظیفه پرستاری خود را به اوج رساند .
پرستاری از امام سجاد علیه السلام
حضرت زینب علیها السلام بارها به یاری امام سجاد علیه السلام شتافته و پرستاری و حفظ جان آن حضرت را سر لوحه برنامه هایش قرار داده بود که به عنوان نمونه دو مورد بیان می شود:
1 . امام سجاد علیه السلام می فرماید: شبی که فردای آن پدرم به شهادت رسید، من نشسته بودم و عمه ام زینب نزد من بود و از من به نیکوترین صورت پرستاری می کرد . (1)
2 . در عصر عاشورا - هنگامی که به خیمه ها حمله کردند - دختر فداکار علی علیه السلام با از خود گذشتگی تمام امام سجاد علیه السلام را از میان آتش نجات داد . یکی از سربازان دشمن مشاهدات خود را چنین گزارش کرده است: در هنگام غارت خیام بانوی بلند قامتی را دیدم که مثل پروانه به گرد یک خیمه آتش گرفته دور می زند، گاهی به داخل خیمه می رود و گاهی بیرون می آید، با سرعت نزد او رفتم و گفتم: ای بانو! مگر شعله آتش را نمی بینی؟! چرا مانند سایر بانوان فرار نمی کنی؟ با صدایی بغض آلود گفت: «ای مرد! ما شخص بیماری در این خیمه داریم که توان نشستن و برخاستن را ندارد، چگونه او را رها کنم در حالی که آتش از هر سو به طرف او شعله می کشد؟!» (2)
اگر خونین، دل غمباورم بود
محبتهای زینب یاورم بود
میان خیمه آتش گرفته
به رافت سایه او بر سرم بود
غمخوار یتیمان
نه تنها زینب از دین یاوری کرد
به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان
نوازشها به مهر مادری کرد
در عصر عاشورا حضرت زینب علیها السلام نه تنها از امام سجاد پرستاری می کرد، بلکه جمعی زن و کودک داغدار، گرسنه، تشنه، بی پناه و مجروح و کتک خورده را که شدیدا به سرپرستی، پرستاری و نوازشهای عاطفی نیاز داشتند، تحت حمایت معنوی خود قرار داد . او نه تنها از این گروه بی پناه حمایت می کرد بلکه خود را سپر بلای آنان قرار داده بود . تازیانه های دشمن را به جان می خرید و نمی گذاشت که بچه ها و اطفال یتیم در معرض بی مهریهای دشمن قرار گیرند . او تمام این مشکلات را در راز و نیازهایش با خداوند عالمیان در میان می نهاد و گاهی نیز در خطاب با پیکر مجروح برادر، درد دل نموده و می گفت: «یابن امی لقد کللت عن المدافعة لهؤلاء النساء والاطفال وهذا متنی قد اسود من الضرب; (3) ای پسر مادرم! در دفاع از این زنان و کودکان درمانده شده ام و این چهره سیلی خورده من است که از ضربات [دشمن] سیاه شده است .»
زینب کبری با فداکاریهای خویش در عرصه خدمت رسانی، به بالاترین درجه ایمان و برترین مرتبه احسان نائل گردید . او از همه چیز خود در راه احیای ارزشهای الهی گذشت، رفاه و آسایش و آرامش زندگی در منزل عبدالله جعفر را رها کرده، با اجازه همسرش در میدان مبارزه با مشکلات سرسخت زندگی گام نهاد . او برای تکمیل قیام امام حسین علیه السلام از هیچ کوششی فروگذاری نکرد و جهت اعتلای دین اسلام و تجدید حیات دوباره آن تمام زحمات و رنجهای مادی و معنوی را به جان خرید . او در این راه به نحو شایسته ای از بانوان و اطفال قافله پرستاری کرده و در تمام صحنه ها دیگران را بر خود مقدم داشت . زینب کبری علیها السلام به پیروی از برادرانش امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام سهمیه آب خود را به کودکان می داد و در راه کوفه و شام با اینکه گرسنه و تشنه بود، همانند پدرش علی علیه السلام و مادرش فاطمه زهرا علیها السلام به واژه ایثار معنی بخشید .
امام زین العابدین علیه السلام می فرماید: «کانت تقسم مایصیبها من الطعام علی الاطفال، لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا واحدا من الخبز فی الیوم واللیلة; (4) [عمه ام زینب در مدت اسارت،] غذائی را که به او می رسید میان بچه ها تقسیم می کرد [و خود رنج گرسنگی و تشنگی را تحمل می نمود] ; چرا که عوامل دشمن در هر شبانه روز یک قرص نان به ما می دادند .»
زینب کبری، الگوی رفتار اجتماعی زن مسلمان
شخصیت زینب کبری (س) را میتوان به نوعی بازتاب ابعاد وجودی ائمهی هدی در کالبد یک زن دانست و از این رو بیشک زنان مسلمان به خوبی میتوانند از رفتار ایشان الگو گیرند.
وضع سیاسی و مذهبی دوران زندگانی حضرت زینب کبری(سلاماللهعلیها) و نوع مواجهه این بانوی ارجمند با رخدادهای گوناگون سبب میشود تا امروزه بتوان از ابعاد شخصیت ایشان به عنوان الگوی جاودان زنِ مسلمان یاد کرد. حضرت آیتالله خامنهای در بخشی از بیانات خود با اشاره به شاخص بودن عملکرد آن حضرت، چنین فرمودند: «...(او) از جهات گوناگون، یک استاد، معلّم معنویّت، معلّم اخلاق و معلّم رفتار اسلامیِ زن محسوب میشد...زن مسلمان از درون خانواده تا درون جامعه، مسائل علمی، مسائل سیاسی، کمک رسانی، ارزشهای اخلاقی و نشان دادنِ منشهای بزرگ انقلابی، همه را با هم دارد.» ۱۳۷۴/۰۷/۱۲
پرستار
زینب، پرستار نینوازینب را از کربلا پرستار می شناختند و مهرش از نینوا به دل جهان نشست.
روز ولادت حضرت زینب کبری (س) به عنوان روز پرستار و بزرگداشت مقام پرستاران در کشور ما شناخته میشود.
پرستاری با توجه به ماهیت خود که نیاز به مهر و عطوفت و صبوری بیشتری دارد، مورد استقبال زنان قرار گرفته و درصد کثیری از پرستاران را زنان تشکیل میدهند. پرستار، فرشته رحمتی برای بیمار است که از بیمار مراقبت میکند تا پس از سپری کردن دوران نقاهت به بهبودی کامل برسد و بیش از آن که به کار خود به دید شغل نگاه کند، آن را عشقی فداکارانه میداند.
کربلا شهری است ای دل شهریارش زینب است اعتبارش از حسین و اقتدارش زینب است
چونان که رهبر انقلاب می فرمایند: «اگر الگوی زن، زینب و فاطمهی زهرا سلامالله علیها باشند، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها و انتخاب بهترین کارها؛ ولو با فداکاری و ایستادن پای همه چیز.» ۷۰/۰۸/۲۲
رهبرانقلاب همچنین در بیمارستان خطاب به پرستاران فرمودند: هر خدمتی كه شماها به هر بيماری بكنيد، مثل اينست كه آن خدمت را به شخص اين حقير كرديد.
ارزش پرستاری
پرستاری از منظر اسلام آنچنان ارزشمند است که حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله پرستاران راستین را دوستان پیامبران الهی قلمداد کرده، می فرماید: «من قام علی مریض یوما ولیلة بعثه الله مع ابراهیم الخلیل فجاز علی الصراط کالبرق الخاطف اللامع; (5) کسی که یک شبانه روز از بیماری پرستاری کند، خداوند او را با ابراهیم خلیل علیه السلام محشور خواهد کرد و او همانند برق خیره کننده و درخشان از صراط عبور می کند .»
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در سخن دیگری می فرماید:
«من اعان ضعیفا فی بدنه علی امره اعانه الله علی امره ونصب له فی القیامة ملائکة یعینونه علی قطع تلک الاهوال وعبور تلک الخنادق من النار حتی لاتصیبه من دخانها ولاسمومها وعلی عبور الصراط الی الجنة سالما آمنا; (6) هر کس به یک ناتوان جسمی یاری کند، خداوند او را در کارهایش یاری خواهد کرد و در روز قیامت فرشتگانی را می گمارد تا او را در پیمودن اهوال قیامت و عبور از گودالهای آتش - بدون اینکه آسیبی از دودها و سموم آن به او برسد - و در گذشتن از صراط به سوی بهشت او را با سلامت کامل و امنیت یاری دهند .»
اساسا اگر پرستار به وظایف محوله خود به درستی اقدام نماید و در رفع نیازهای بیمار از کوششهای لازم فروگذاری نکند، مورد رحمت خداوند قرار می گیرد و با این خدمت پسندیده، گناهانش پاک می شود . رسول گرامی اسلام فرمودند: «من سعی لمریض فی حاجة قضاها، خرج من ذنوبه، کیوم ولدته امه; (7) هر کس در رفع نیازهای بیماری بکوشد، از گناهانش پاک می شود همانند روزی که مادرش او را به دنیا آورد .»
در اینجا به برخی از وظایف پرستاران اشاره می کنیم:
الف . تغذیه مناسب بیمار
شخص بیمار براساس روحیه آسیب پذیر خود، نیاز به رسیدگی و دلجویی و پذیرایی دارد، و ممکن است خوردنیهای متنوعی را بخواهد . از منظر رسول اکرم صلی الله علیه و آله پرستار بیمار اگر غذاها و خوردنیهای دل خواه مریض را تهیه کرده و به وی بخوراند، در زمره بهشتیان خواهد بود . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «من اطعم مریضا شهوته اطعمه الله من ثمار الجنة; (8) هر کس غذای دلخواه مریض را به او بخوراند، خداوند از میوه های بهشت به او می خوراند .»
ب . شرح داروهای مریض
معمولا بیمار در اثر ناراحتی فکری و روحی نمی تواند داروهای خود را کاملا بشناسد و در وقت معین از آن استفاده کند . چه زیباست که پزشکان محترم و پرستاران بزرگوار به طور کامل چگونگی استفاده از داروها و منافع و عوارض آنرا به مریض شرح دهند . حضرت عیسی علیه السلام می فرماید: «یلتذ المریض نعت الطبیب العالم بما یرجو فیه من الشفاء; (9) بیمار از شنیدن توصیفهای پزشک حاذق و شفابخش بودن داروها لذت می برد .»
ج . تقویت روحیه بیمار
رفع نگرانیها و احساسات منفی بیمار از جمله امور مهمی است که در سرعت بخشیدن به سلامتی و بهبودی او مؤثر است; همچنانکه تشدید احساسات منفی و از دست دادن امید به آینده ای بهتر، بیماری او را مضاعف خواهد کرد . پرستار موفق سعی می کند خود را غمخوار و محرم راز بیمار قرار دهد . او با برقراری ارتباطات عاطفی و کلامی مثبت و خدمات شایسته می تواند اعتماد بیمار را جلب کرده و مونس تنهاییهای وی باشد، و در آن لحظات حساس و بحرانی که زمینه و فضای مناسب فراهم است، با شیوه های مختلف بیمار را بنوازد و با لحن کلامی مهربان و عاطفی از انبوه ناراحتیهای وی بکاهد . ارشاد و هدایت بیمار، امیدوار کردن او به آینده ای بهتر و شنیدن درد دلهای وی، از جمله امور مثبتی است که یک پرستار و یا پزشک می تواند از آنها استفاده کرده و از آن نتیجه مطلوب دریافت دارد . پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «اذا دخلتم علی المریض فنفسوا له فی الاجل - فان ذلک لایرد شیئا - وهو یطیب النفس; (10) هنگامی که نزد بیمار می روید او را به زنده ماندن امیدوار کنید - هر چند این کار چیزی را برنمی گرداند - اما در شادمانی روح اش تاثیر دارد .»
د . رعایت حال بیمار
پرستار وظیفه شناس همواره تلاش می کند تا بیمار خود را در راحتی و آسایش نگه دارد، او با سخنان نسنجیده و کارهای ناشایست، بیمار را نمی رنجاند . با رسیدگی به موقع، خورانیدن داروها، دادن غذاهای شفابخش، به بهبودی مریض سرعت می بخشد . او گفتار رسول خدا صلی الله علیه و آله را نصب العین خود قرار می دهد که در این مورد فرموده است: «لا تؤذوه ولاتضجروه; (11) [بیمار را اذیت نکنید و دلتنگ و غمگین نسازید .»
شخص بیمار به جهت مشکلات خاصی که دارد ممکن است به بهانه های مختلف و با کوچک ترین ناراحتی خشمگین شود . پرستاران آگاه و با تجربه این نکته را در نظر داشته و به سخن امام صادق علیه السلام جامه عمل می پوشانند که فرمودند: «لاتغیضوه; (12) بیمار را خشمگین [و عصبانی] نکنید .»
نشستن طولانی نزد مریض، سؤالهای مکرر (به غیر از پرسشهای ضروری پزشکی)، اعتنا نکردن به خواسته ها و نیازهای وی، و او را به حال خود رها کردن، از جمله عوامل خشم بیمار است .
اگر بیمار را ناراحت کنیم ممکن است او وادار به نفرین شود و دعای بیمار از جمله دعاهایی است که سریعا مستجاب می شود . امام صادق علیه السلام فرمودند: «ثلاثة دعوتهم مستجابة; الحاج والغازی والمریض، فلا تغیظوه ولاتضجروه; دعای سه نفر مستجاب است; زائر خانه خدا، مجاهد در راه خدا و بیمار; مواظب باشید که او را عصبانی و دلتنگ نکنید .»
آرزو دارم که گر گل نیستم خاری نباشم
باربرداری زدوشی نیستم باری نباشم
ه . درخواست دعا از بیمار
پرستاران می توانند برای حل مشکلاتشان از بیماران تحت مراقبت خود، التماس دعا کنند و مطمئن باشند که آنان به خدا نزدیک ترند . امام صادق علیه السلام فرمود: «هرگاه یکی از شما از برادر بیمارتان عیادت نمود، از او التماس دعا نماید; چرا که دعای شخص با ایمانی که در حال بیماری است همانند دعای ملائکه پذیرفته می شود .» (13)
از منظر فرهنگ وحیانی اهل بیت علیهم السلام ایام بیماری فرصت مناسبی برای تصفیه باطن، توبه از گناهان و رسیدن به خواسته های مشروع، تفکر در زندگی گذشته و قدردانی از سلامتی و اندیشیدن به آفریدگار جهان و نعمتهای فراوان اوست . رسول بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله این حقیقت را این گونه به سلمان فارسی توضیح داد: «ای سلمان! بیماری تو آثار مثبت و خوبی برایت دارد، تو در حال بیماری همواره به یاد خدا هستی، دعای تو در آن حال پذیرفته است و بیماری، تو را از گناهان پاک می کند .» (14)
و . دعا برای شفای بیمار
پرستاران دلسوز، افزون بر کوششهای ظاهری و خدمات معمولی می توانند برای بهبودی و شفای بیمار دعا کنند و با این عمل رضایت خداوند را جلب کرده، دل بیمار را به دست آورده و در شفای او شریک باشند . پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در عرصه خدمت به بیماران پیشگام بود، از آنان دلجویی می کرد، گاهی پرستاری آنان را به عهده می گرفت و برای سلامتی شان دعا می کرد . امام علی علیه السلام نقل می کند: شبی بیمار شدم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن شب از من مراقبت و پرستاری کرد و تا طلوع صبح مواظب حال من بود . آنگاه در مسجد با اصحاب نماز جماعت به جای آورد و در حق من دعا کرد: «اللهم اشف علیا وعافه فانه اسهرنی اللیلة مما به; (15) خدایا! علی را شفا ده و سلامتی بخش که به خاطربیماریش امشب تا صبح نخوابیده ام .»
مدیریت بحران در واقعه کربلا
چه عواملی موجب شده که شخصیت آن حضرت به این گونه بدرخشد؟
یکی از این عوامل، مأنوس بودن حضرت زینب سلامالله علیها با هفت معصوم علیهم السلام است. جالب این است که خود حضرت هم در زندگی آن معصومین علیهم السلام نقش داشته است. به عنوان مثال میتوان به ماجراهای بعد از شهادت حضرت زهرا سلامالله علیها و نقش مهم حضرت زینب سلامالله علیها در آن برهه در زندگی خانوادگی اشاره کرد که به امور پدر و برادران خود رسیدگی میکردند.
گویا امابیها بودن در خانواده اهل بیت علیهم السلام جاری و ساری شده است. چنانکه بخشی از این معنا در سبک زندگی و سیره حضرت زینب سلامالله علیها تجلی پیدا میکند.
عامل دیگری در درخشش شخصیتی حضرت زینب سلامالله علیها به کارگیری علم است. چنانکه همه میدانند مدیریت بحران در کربلا توسط آن حضرت انجام شد.
مدیریت زمان و مکان توسط حضرت زینب سلامالله علیها
علاوه بر مدیریت بحران، گویی مدیریت زمان و مکان هم توسط حضرت زینب سلامالله علیها انجام شده است.
درست است. آگاهی به زمان حضرت زینب سلامالله علیها در هجرتی میتوان مشاهده کرد که همراه با پدر بزرگوار خود، امام علی علیه السلام، در جریان حکومت آن حضرت در کوفه انجام شد. همچنین این آگاهی در حرکت با امام حسین علیه السلام نمایش داده میشود. مشخص است که وطن اصلی این خانواده مدینه بوده است. اما در زمان حکومت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، آن حضرت وطن خود را ترک کرده و همراه پدر به کوفه هجرت میکند تا مبانی تفسیر قرآن و آموزههای الهی را به زنان آن سرزمین آموزش دهند و به این صورت نهتنها در آموزش سبک زندگی خانوادگی اسلامی وارد شدند، بلکه برنامهای برای تربیت نسلها داشتهاند تا زنان را به عنوان مربیان فرزندان و نسلهای آینده آماده کنند. مدیریت مکان را نیز در همین هجرتها میتوان مشاهده کرد که آن حضرت مهاجر الی الله است.
گاهی از روز رحلت حضرت زینب سلامالله علیها به شهادت آن حضرت تعبیر میشود. چرا؟
درست است. روز رحلت ایشان را شهادت آن حضرت میتوان نامید. چنانکه خداوند متعال درباره از دنیا رفتن کسانی که در راه خدا هجرت میکنند، میفرماید: «وَ مَن یخْرُجْ مِن بَیتِهِ مُهَاجِرًا إِلَى اللّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ یدْرِکهُ الْمَوْتُ فَقَدْ وَقَعَ أَجْرُهُ عَلى اللّهِ وَ کانَ اللّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا؛ و هر کس بهعنوان مهاجرت به سوى خدا و پیامبر او، از خانه خود بیرون رود، سپس مرگش فرارسد، پاداش او بر خداست و خداوند، آمرزنده و مهربان است.»
یکی از مواردی که زندگی انسان به شهادت ختم میشود آن است که برای خدا کار کند و تا آخرین لحظه در مسیر الهی قرار داشته باشد. هرچند که حضرت زینب سلامالله علیها به مرگ طبیعی از دنیا رفت اما مسیر زندگی آن حضرت در مسیر الهی قرار داشت.
با این تعبیر آیا میتوان نتیجه گرفت که جلوه گری علم حضرت زینب سلامالله علیها تنها به حدیثگویی محدود نشد؟
درست است. علم عملی آن حضرت جلوهای مهم از دانش الهی ایشان بوده در مدیریت مکان، مدیریت زمان و مدیریت بحران تجلی پیدا کرده است. هجرت به موقع، همراهی و همدلی با امامان زمان خود و مدیریت ایشان نمودهای علنی و قابل مشاهده از علمی است که از سوی خداوند متعال دریافت کرده است.
پی نوشت:
1) ارشاد مفید، ج 2، ص 93 .
2) وفیات الائمه، ص 159 .
3) شجره طوبی، ج 2، ص 237 .
4) وفیات الائمه، ص 441 .
5) وسائل الشیعه، ج 16، ص 344 .
6) تفسیر امام عسکری علیه السلام، ص 635 .
7) همان .
8) مستدرک الوسائل، ج 2، ص 93 .
9) بحارالانوار، ج 14، ص 310 .
10) مستدرک الوسائل، ج 2، ص 154 .
11) مستدرک الوسائل، ج 5، ص 255 .
12) وسائل الشیعه، ج 7، ص 127 .
13) کافی، ج 3، ص 117 .
14) من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 375 .
15) بحارالانوار، ج 40، ص 1 .
منابع:
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/2689/3839/29434
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/89/3412/15913
https://www.iribnews.ir/fa/news/2610257