سید حسن مدرس
مقدمه
شهید آیتالله سیدحسن مدرّس با نام اولیّهی سیّدحسن قمشهی اسفهای در سال 1287ق برابر با 1249ش دیده به جهان گشود. مدّرس از 6 سالگی به مدت 10 سال در قمشه مشغول فراگیری مقدمات از جمله ادبیات عربی و فارسی میشود. در 16 سالگی برای ادامه تحصیل عازم اصفهان شده و نزدیک به 13 سال معارف دینی اعم از منقول و معقول را نزد بزرگانی همچون میرزا جهانگیرخان قشقایی فیلسوف و عارف نامدار، عبدالعلی هرندی نحوی و... میآموزد. وی پس از واقعهی تحریم تنباکو، عازم عتبات عالیات شده و در سامرّا به محضر میرزای شیرازی شرفیاب میشود. سپس در نجف اشرف علاوه بر استفاده از اکثر بزرگان و اعاظم حوزه، بیشترین فیض خود را سالها از محضر حضرات آیات عظام آخوند خراسانی و سیدکاظم طباطبایی یزدی میبرد.
ایشان بعد از حدود 7 سال به اصفهان بازگشته و شروع به تدریس مینماید. در ایام جنبش مشروطه در معیّت آیتالله حاج آقا نورالله عالم برجستهی اصفهان به مبارزه علیه استبداد بر میخیزد.
پس از پیروزی مشروطیت و تصویب قانون اساسی و گنجاندن اصل تراز اول (نظارت فقهاء بر مصوبات مجلس)، به همراه 20 فقیه دیگر از سوی مراجع عظام نجف به مجلس معرفی شده و مجلس دوم شورای ملی ایشان را به عنوان یکی از 5 تن فقهای تراز انتخاب میکند. مدرس که از دوره سوم تا ششم در قامت نمایندگی مردم تهران در مجلس به فعالیت سیاسی خود ادامه داد و به واسطهی شجاعت و آزادی خواهی و سیاست پیشگی دینمدارانهی خود، همچنان پس از گذشت قریب نود سال، ستارهی فروزندهای است که نام ماندگارش در آسمان سیاست و دیانت حک گردیده و زندهی تاریخِ ایران زمین نام گرفته است.
حلاوت نمایش درخشان حریّت مدرس در هنگامهی خفقان دهشتناک رضاخانی آنگاه شیرنتر است که نگریسته شود، چگونه بزرگ و کوچکِ رجال نامی و مدعی دوران مشروطه در گوشهای خزیده و از ترس لب از لب باز نمیکنند. رضاخان قلدرمآب که علی رغم ایجاد جوّ ارعاب و تهدید و ترورهای پی در پی و نیز توهینهای مکرر از جمله اقدام رذیلانهی نواختن سیلی بر صورت آن پیر فرزانه توسط ایادی بینزاکت و ضد دینش در مجلس، نتوانسته بود طرفی ببندد و از دست مدرس مستأصل گردیده بود، در جریان انتخابات فرمایشی دورهی هفتم مجلس که نمایندگان از پیش توسط وی برگزیده شده بودند، در نمایشی مبتذل و مضحک که حتی یک رأی خودِ مدرّس هم خوانده نشد، مانع ورود آن بزرگمرد، به مجلس گردید. مدرس در آذر 1307 به کاشمر تبعید شده و نهایتاً پس از 9 سال اسارت، در 10 آذر 1316 و در بیست و هفتمین روز از ماه مبارک رمضان و با زبان روزه و در آستانهی اذان مغرب مزدوران نانجیب رضاخان با پیچیدن عمامه به دور گلو، وی را خفه کرده و به شهادت رسانیدند.
فعالیتهای سیاسی
دوران قاجار
سید حسن مدرس وزیر کابینه موقت مهاجرین هنگام جنگ جهانی اول.
در زمان مشروطه، مدرس به حمایت از جنبش مشروطیت برخاست و در کنار حاج آقا نورالله اصفهانی، برای تدارک و تقویت مشروطهخواهان کوشید. با اوجگیری جنبش مشروطهخواهی و دوران استبداد صغیر، مدرس به همراه حاج آقا نورالله، انجمنی با عنوان انجمن ملی تشکیل داد و خود به نایب رئیسی این انجمن انتخاب شد. وی با مشروطهخواهان بختیاری، مخفیانه در تماس بود و همکاری داشت
پس از فتح تهران و پیروزی مشروطهخواهان، مقدمات تأسیس دوره دوم مجلس شورای ملی فراهم و انتخابات به صورت عمومی برگزار و مجلس تشکیل شد. بر اساس اصل دوم متمم قانون اساسی مشروطه، باید پنج نفر از مجتهدان در مجلس حضور داشته و بر مصوبات مجلس به منظور عدم مغایرت آنها با احکام شرع نظارت داشته باشند. به این منظور، مراجع نجف بیست نفر از مجتهدان از جمله مدرس را به مجلس شورای ملی معرفی کردندو مدرس هم بر اساس قرعه انتخاب شد
اعتبارنامه مدرس در مجلس شورای ملی.
با تصویب مجلس دوم، کارشناسی به نام مورگان شوستر، به مدت سه سال بهعنوان خزانهدار کل کشور استخدام و مشغول رسیدگی به امور مالی ایران شد، ولی ازآنجاکه ادامه فعالیت وی، منافع و امتیازها و در نتیجه نفوذ سیاسی روس و انگلیس را نقض میکرد دولت روسیه در ذیحجه ۱۳۲۹ق با همداستانی دولت انگلیس اولتیماتومی مبنی بر عزل مورگان شوستر و... صادر کرد و در پی آن، قشون روس وارد بندر انزلی شد و تا قزوین پیشروی کرد. مدرس نطق تندی در مجلس انجام داد و همین امر در رأی مخالف مجلس برضد اولتیماتوم موثر بود
وی در سومین دوره مجلس شورای ملی، افزون بر وظیفه نظارتی، نمایندگی مردم تهران را نیز بر عهده داشت. با شروع جنگ جهانی اول، ایران رسماً خود را بهعنوان دولت بیطرف اعلام کرد، ولی نیروهای متفقین با نقض بیطرفی ایران، وارد خاک کشور شدند با پیشنهاد مدرس و موافقت مجلس، قرار شد گروهی از نمایندگان به منظور مخالفت با قوای متجاوز به قم مهاجرت کنند و یک دولت سایه در کنار دولت اصلی تشکیل دهند. بدین منظور بیست و هفت نفر از نمایندگان مجلس به همراه گروهی از رجال سیاسی و مردم عادی، تهران را به قصد قم ترک کردند. مهاجران در قم کمیتهای با عنوان «کمیته دفاع ملی» تشکیل دادند. اما قشون روس روانه قم شد ودر پی شکست مهاجران، گروهی به همراه سلیمان میرزا و مدرس از راه کاشان به اصفهان و از راه کوههای بختیاری خود را به غرب ایران رساندند. در شعبان ۱۳۳۶ق با پایان یافتن جنگ اول جهانی، مدرس به همراه دیگر مهاجران پس از دو سال، به تهران بازگشت و در مدرسه سپهسالار به تدریس مشغول شد
دوره پهلوی
مدرس و کابینه سید ضیاء طباطبایی
کابینه سید ضیاء طباطبایی شماری از رجال دولت و مجلس را برای جلوگیری از مقاومت و قیام احتمالی دستگیر و زندانی کرد. مدرس نیز در شمار زندانیان سیاسی قرار گرفت. او ابتدا در محل قزاقخانه قدیم برای چند روز زندانی شد، ولی بعدها او را به همراه شیخ حسین یزدی که سابقه دوستی خوبی با مدرس نداشت، بهوسیله گاری پُست به قزوین تبعید و در آنجا زندانی شد. بعد از دولت سید ضیاء، مدرس به تهران بازگشت
مخالفت با رضاخان
در مجلس چهارم، مدرس با قرارداد ۱۹۱۹م مخالفت کرد و مانع تصویب اعتبارنامه برخی از نمایندگان شددر این دوران رضاخان در مقام وزارت جنگ در امور لشکری، کشوری و مالی، مداخله میکرد. مدرس در آغاز با سردار سپه مدارا کرد، ولی بعدها با اقدامات او مخالفت کرد
رضاخان در انتخابات مجلس پنجم توانست با حمایت نظامیان، هواداران خود را وارد مجلس کند و در نخستین اقدام، تغییر رژیم سلطنتی ایران به حکومت جمهوری را در دستور کار قرار داد. مدرس برای آگاهی علما نامههای بسیاری درباره ماهیت جمهوری رضاخانی نوشت و به قم فرستاد. سردار سپه در پی سفری به قم بنا به خواست علما انصراف خود را از جمهوری به صورت رسمی اعلام کرد. چالشها ادامه داشت و مدرس تنها راه چاره را استیضاح رئیسالوزراء تشخیص داد. وی در ۷ مرداد ۱۳۰۳ش به همراه شش تن از نمایندگان، رضاخان را به دلیل سوء سیاست داخلی و خارجی، قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه و نیز تحویل ندادن اموال مقصران به دولت استیضاح کرداما این اقدامات به جایی نرسید و سردار سپه رأی اعتماد گرفت
مرقد سید حسن مدرس در کاشمر
صبح ۷ آبان ۱۳۰۵ش هنگامی که مدرس برای تدریس به سوی مدرسه سپهسالار رهسپار گشت، در خم کوچهای از پشت سر و جلو و نیز پشتبام او را هدف گلوله قرار دادند اما مدرس با ترفندی جان سالم بدر برد
در آبان ۱۳۰۶ش حاج آقا نورالله اصفهانی، عالم با نفوذ اصفهان، همراه شماری از روحانیان آن شهر در اعتراض به برخی برنامهها و اقدامات رضاخان به قم مهاجرت کرد و از علمای سراسر کشور نیز خواست تا به منظور اعلام همدردی و اعتراض به رضاخان به قم مهاجرت کنند. مدرس اقدام آنان را تأیید و با آنها اظهار همدردی و همکاری کرد.شامگاه ۱۶ مهر ۱۳۰۷ سرتیپ درگاهی، رئیس شهربانی تهران و همراهانش به منزل مدرس هجوم آوردند و وی را ابتدا به یکی از روستاهای اطراف مشهد و سپس به شهر دورافتاده خواف تبعید کردند. شهید مدرس در خواف در قلعهای نظامی زندانی شد و تحت نظر شدید مأموران امنیتی قرار گرفت و ممنوعالملاقات شد. دوران تبعید او بیشتر از نه سال طول کشید. سرانجام غروب ۲۶ رمضان سال ۱۳۵۷ق برابر با ۱۰ آذر سال ۱۳۱۶ش سه مأمور نزد مدرس آمدند و چای سمی را به اجبار به او خوراندند. ماموران که دیدند خبری از اثر سم نیست، عمامه سید را در هنگام نماز از سرش برداشتند، برگردنش انداختند و او را خفه کردند. وی در شهر کاشمر به خاک سپرده شد
ندای حقطلبی و آزادیخواهی
سیدحسن مدرس یکی از برجستهترین عالمان دینی و یکی از شخصیتهایی بود که در عرصه سیاست خوش درخشید. وی در تاریخ ایران، نقش چشمگیری در مبارزات و قیامهای ضداستبدادی و ضداستعماری داشت و آنها را رهبری کرد اما بیتردید یکی از دورانهای مهم و ناشناخته زندگی وی نقش تاثیرگذارش در تحولات سیاسی سالهای جنگ جهانی اول در ایران بود که قیام علیه متجاوزان را رهبری و به رویارویی با بیگانگان پرداخت.
به گزارش گروه اطلاع رسانی ایرنا؛ سیدحسن قمشهای اسفهای مشهور به مدرس از چهرههای درخشان و شخصیتی ممتاز در تاریخ معاصر ایران محسوب میشود. وی در ۱۲۴۹ خورشیدی در خانوادهای از سادات طباطبایی ساکن سرابه از توابع زواره اردستان اصفهان دیده به جهان گشود. در این شهر مدرس به مدت ۱۶ سال زندگی کرد و سپس برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد. مدرس در ۱۲۷۰ خورشیدی به عراق رفت و نزد علمای نامداری چون آیتالله میرزا حسن شیرازی، ملامحمد کاظم خراسانی و سیدمحمد کاظم یزدی به تحصیل پرداخت و پس از هشت سال و گرفتن درجه اجتهاد در ۱۲۷۸خورشیدی به ایران بازگشت و در مدارس اصفهان به تدریس پرداخت. اما ورود رسمی مدرس به عرصه فعالیت سیاسی و پارلمانی به مجلس دوم بازمیگردد در این زمان مراجع نجف بر اساس فصل دوم متمم قانون اساسی ۲۰ تن از مجتهدان طراز اول از جمله سید حسن مدرس را به مجلس شورای ملی معرفی کردند تا پنج تن از میان آنان برگزیده شود. مجلس شورای ملی در جلسه ۱۴ تیر ۱۲۸۸ خورشیدی مدرس و چهار تن دیگر را برای انجام وظایف به عنوان مجتهدانی که وظیفه تطبیق نظارتی دارند، انتخاب کردند. مدرس در این دوره بیش از ۶۰ نطق ایراد کرد. موضع گیری مدرس و نطقهای تند و شدید وی در پایان عمر مجلس دوم در برابر اولتیماتوم دولت روسیه برای اخراج مورگان شوستر آمریکایی بود که در نهایت به بهای انحلال این مجلس به وسیله ناصر الملک نایب السلطنه تمام میشود و این مورد، نمونهای از تلاشهای ضددیکتاتوری وی بود.
علاوه بر این مدرس در دوره سوم مجلس که در ۱۴ آذر ۱۲۹۳ خورشیدی توسط احمدشاه قاجار افتتاح شد به عنوان نماینده مردم تهران به مجلس راه یافت اما هنوز از عمر این مجلس یک سال نگذشته بود که جنگ جهانی اول آغاز شد در جریان آن، مستوفی الممالک نخست وزیر، بی طرفی ایران را در این جنگ به گوش دنیا رساند اما با وجود پافشاری دولت ایران بر موضع بیطرفی، موقعیت ژئوپلیتیک این کشور به ویژه همسایگی با کانونهای بحران و دولتهای درگیر در جنگ (روسیه در شمال، انگلیس در هند و خلیج فارس و عثمانی در غرب)، وجود منابع عظیم نفت در جنوب کشور و نیز منافع هنگفت اقتصادی سیاسی روسیه و بریتانیا در ایران، سرانجام جنگ به قلمرو ایران سرایت کرد. در واکنش به این تجاوز روسها و انگلیسیها، مدرس موضعگیری و تلاش بسیاری انجام داد تا منافع و مصالح دینی و ملی مردم ایران، مورد دست اندازی بیگانگان قرار نگیرد.
این سیاستمدار برجسته سمتها و مسوولیتهای مختلفی را تجربه کرد. عضو فقهای ناظر بر مجلس ملی، نماینده مجلس در چندین دوره، نایبرییس مجلس چهارم و وزیر عدلیه و اوقاف دولت موقت ملیِ نظامالسلطنه مافی از جمله مهمترین مسوولیتهای سیاسی وی به شمار می رود. به غیر از این موارد، او مدرس حوزه نیز بود اما سرانجام به سبب مخالفت با زیادهخواهیهای رضاخان در ۱۳۰۷خورشیدی دستگیر و به خواف خراسان تبعید شد و هفت سال در آنجا ماند تا اینکه در ۲۲ مهر۱۳۱۶ خورشیدی به کاشمر انتقال یافت و سرانجام در ۱۰ آذر همان سال به شهادت رسید.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بر پایه مصوبه ۱۳۷۲ خورشیدی مجلس شورای اسلامی، روز شهادت این مبارز استعمارستیز را روز مجلس نامگذاری کردند به همین مناسبت پژوهشگر گروه اطلاع رسانی به بررسی عملکرد وی در جنگ جهانی اول پرداخته است.
مهاجرت مدرس از تهران به قم
شروع جنگ جهانی اول باعث شد که عثمانی و آلمان تلاش کنند به ایران نزدیک شوند، آنها با اعلان جهاد مذهبی، رهایی ایرانیان را از سیطره استعماری و امپریالیستی متفقین نوید دادند. همچنین فعالیتهای گسترده دموکراتها در پیوستن ایران به ائتلاف متحدین، تلاشهای وسیع شبکه جاسوسی آلمان، فتاوای جهاد علمای مذهبی در حمایت از عثمانی، تحرکات ژاندارمری ایران در هواداری از آلمان و در نتیجه وقوع یک رشته جنبشهای ضد متفقین در نواحی جنوب و نواحی مرکزی ایران به ویژه در اصفهان، کرمان، شیراز، کرمانشاه و سواحل خلیج فارس و تسلط دموکراتها و طرفداران آلمان بر این نواحی، اوضاع عمومی کشور را به سود متحدین (آلمان و عثمانی) تغییر داد. همچنین در تهران نیز دولت متمایل به متحدین مستوفی الممالک به قدرت رسید که بیشتر وزرای آن از هواداران آلمان محسوب می شدند. این دولت بلافاصله یک رشته مذاکرات محرمانه با آلمان و سرانجام یک معاهده ۲جانبه برای پیوستن ایران به جنگ علیه روس و انگلیس امضا کرد اما وقتی خبر این توافقات به محافل متفقین رسید، روسیه بلافاصله در یک اولتیماتوم اعلام کرد که در صدد اشغال پایتخت و سرکوب مخالفان است.
بنابراین هنگامی که ارتش روسیه پیشروی به طرف تهران را آغاز کرد، گروهی از نخبگان سیاسی و فکری به همراه جمعی از مردم پایتخت که خطر اولتیماتوم را جدی تلقی می کردند از تهران خارج شدند و به قم مهاجرت کردند در این میان حدود ۴۱ تَن از نمایندگان مجلس حضور داشتند. این جنبش در تاریخ معاصر ایران به مهاجرت شهرت یافت و بدین ترتیب جبهه متحدی مقابل دشمن تشکیل دادند.
در واقع هنگامی که نیروهای متفقین با نقض بی طرفی ایران وارد خاک این کشور شدند و تهران در معرض اشغال نظامی نیروهای روس و انگلیس قرار گرفت، گروهی از نمایندگان مجلس سوم و از رجال سیاسی و مردم عادی به منظور مقابله با تجاوزات روس و انگلیس به ایران به طرف قم حرکت کردند و در آن شهر «کمیته دفاع ملی» را تشکیل دادند و یک هیأت چهارنفری را برای اداره امور به ریاست سلیمان میرزا اسکندری، سیدمحمدرضامساوات، سید حسن مدرس و میرزا صادق طباطبایی تشکیل دادند و این کمیته از طرف حسن مدرس، سیدمحمد طباطبایی، نظام السلطان، سلیمان بن محسن در یک اعلان عمومی از همه اقشار ملت جهت پیوستن به نهضت آزادیخواهی ملی دعوت به همکاری کرد. خدمت علمای اعلام، تجار و اصناف، هیات عالی اجتماعیون، کمیته های ایالتی ولایتی و محلی دموکرات ایران امروز که بقای دیانت، اسلامیت و اساس ملیت و تاج و تخت سلطنت به واسطه اقدامات اجانب در خطر است. برای سعادت در مقابل فشارهای قطعی اجنبی جز اتحاد و اتصال تمام عناصر صالح مملکت وسیله در دست نیست، علیهذا لازم است ایرانیان عناوین و اسامی مختلفه را از اجتماعات خود دور و بدون رعایت نام اعتدالی یا دموکرات یا غیر آن، متحدا و متفقا برای دفاع دین و وطن و تاج و تخت سلطنت متحد و همقدم بوده از اختلافات اسامی که شاید سبب تولید اختلافات باشد پرهیز کرده، همگی در تحت عنوان مدافعین وطن به انجام وظیفه ملی و وطنی خود قیام کنند.
مقابله با استعمارگران و مهاجرت به اصفهان
بعد از تشکیل کمیته دفاع ملی بر ضد تجاوز بیگانگان در قم نیروهای روس این گروه را تعقیب کردند به همین دلیل این گروه در یک اعلان عمومی، تمام مهاجران را جهت عزیمت به اصفهان فراخواند. مدرس به همراه حسن اعظام قدسی، سید فاضل کاشانی و نواب یزدی آخرین کاروان مهاجرین از قم به اصفهان را تشکیل می دادند، همزمان با ورود مهاجرین به اصفهان، دموکرات ها و هواداران آلمان بر اوضاع شهر تسلط داشتند. کنسولگری ها، شعبات بانک شاهی، تلگرافخانه ها و دیگر مؤسسات متفقین به تصرف آزادیخواهان درآمده و اتباع روس و انگلیس فرار کردند. در چنین شرایطی ورود مدرس به اصفهان که به اذعان منابع نقش مسلطی در هدایت کمیته دفاع ملی داشت با استقبال و هیجان بسیاری همراه شد، زیرا مدرس بر روند تحولات اصفهان تاثیر جدی نهاد.
با این همه متفقین که اینک میدیدند، اصفهان به پایگاه نهضت آزادیخواهی ملی و کانون جنبش ضد انگلیسی و روسی تبدیل شده است از ۲ طرف شمال و جنوب به این شهر حمله کردند. بنابراین مهاجرین و مدرس ناگزیر به کرمانشاه رفتند و در آنجا دولت موقت ملی را به رهبری نظام السلطنه مافی به وجود آوردند.
مدرس در کرمانشاه و تشکیل دولت موقت ملی
مدرس در کرمانشاه همه اقشار ملت را خطاب قرار داد و گفت: مخفی شدن مردانگی نیست به میدان بیاید. وی همچنین به تمام ولایات ایران نامه نوشت و تقاضا کرد که هر آنچه در توان دارند بر کف اخلاص نهند و به کرمانشاه نیروی کمکی اعزام کنند. در حقیقت آیتالله مدرس در کرمانشاه جزو شخصیتهای اصلی دولت موقت ملی و یکی از پرچمداران ایستادگی در برابر تجاوز به ایران در آن دوران بود که وزارت عدلیه آن را هم برعهده داشت.
همچنین باید اذعان کرد در کرمانشاه مهاجران، دولت موقت ملی را تشکیل دادند. هدف از تشکیل این کمیته جلوگیری از فشار مضاعف روس و انگلیس به دولت ایران بود تا هرگاه اشغالگران امور خلاف قاعدهای را تحمیل کردند، دولت موقت با غیرقانونی خواندن دولت مرکزی در تهران، آن قراردادها و تصمیمات تحمیلی را غیرقانونی و فاقد وجاهت اعلام کند.
روسها و انگلیسیها در کرمانشاه مانند قم و اصفهان، مهاجران را تعقیب کردند و زد و خوردهایی نیز میان آنان درگرفت. با این وجود در کرمانشاه اعضای دولت موقت ملی و سید حسن مدرس با افسران سوئدی طرفدار آلمان در ژاندارمری ارتباط برقرار کردند و با قبایل قشقایی و بلوچی که از آلمانها سلاح دریافت میکردند، متحد شدند تا از ولایات غربی ایران در برابر نیروهای روسیه و انگلیس دفاع کنند اما انگلیسیها در برابر این فعالیتها واکنش نشان دادند و با ارسال سلاح برای قبایل خمسه، بختیاریها و اعراب تحت ریاست شیخ خزعل و تشکیل نیروی پلیس محلی به فرماندهی انگلیسیها از عملیات آلمانیها و دولت موقت ملی جلوگیری کردند.
مدرس و مهاجرت به عثمانی در جنگ جهانی اول
با گسترش میدان نبرد میان دولت موقت ملی با انگلیس و همچنین حمله روسها به مناطق شمال غربی ایران، کمیته و اعضا آن در نبردهای نابرابر با ارتش متجاوز روس متحمل شکست شد و اعضای آن از جمله مدرس به ناچار به عثمانی رفتند. در واقع اعضا دولت موقت ملی پس از جلب رضایت عثمانیها، مقر خود را به اسلامبول(استانبول امروزی) منتقل کردند. در دوران حضور دولت موقت در استانبول، مدرس در مدرسه ایرانیان آن شهر به تدریس پرداخت و با سلطان عثمانی و رجال آن کشور دیدارهایی انجام داد. برای نمونه سلطان «محمدپنجم» با نمایندگان مدرس و دیگر اعضا دولت موقت ملی در کاخ «دلمه» دیدار کرد. در این زمان حسن مدرس سخنگوی هیات ایرانی بود. سلطان عثمانی به محض مواجهه با نمایندگان ایران، بنای توبیخ ایرانیان را به دلیل کوتاهی در برخورد با دولتهای اروپایی و نیز عدم توانایی در اداره مناطق غربی کشور برای جلوگیری از نفوذ روسها، گذاشت اما مدرس به عنوان سخنگوی دولت در جواب گفت: «مقصود از مهاجرت ما ایرانیان به این کشور، این است که اولاً، دولت عثمانی صحبت الحاق قسمتی از خاک آذربایجان را به خاک عثمانی موقوف نماید تا ثانیاً در موضوع صمیمیت بین برادران مسلمان ایرانی و عثمانی مذاکراتی به عمل آوریم.»
مدرس در استانبول مشغول تدریس شد و پس از پایان جنگ جهانی اول، بنابر دعوت دولت وقت و به دلیل اینکه دولت موقت ملی، اعتبار خود را از دست داده بود به تهران بازگشت و همانند گذشته در مدرسه دینی سپهسالار به تدریس فقه و اصول پرداخت و همزمان تولیت این مدرسه را نیز به عهده گرفت و در نظام اداری و آموزشی آن، تحولی به وجود آورد.
همچنین با پایان جنگ جهانی اول و آشفتگی اوضاع داخل و خارج مرزهای ایران، انگلیس به دنبال قرارداد ۱۹۱۹ بود اما در اینجا باز مدرس با خستگیناپذیری بیحد و اندازه خود به مخالفت برخاست و در نطقهای خود در مجلس معایب این قرارداد را گوشزد کرد و آن را توطئهای در پوشش عبارات و الفاظ به ظاهر محترمانه از طرف انگلیس دانست و مانع از بستن این قرارداد شد.
فعالیت سیاسی او با عضویت در انجمن مقدس ملی اصفهان آغاز شد.[۵] در ۱۲۸۹[۴] همزمان با تشکیل دوره دوم مجلس شورای ملی که پس از استبداد صغیر برپا شد، نورالله نجفی اصفهانی از سوی آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی بهعنوان یکی از مجتهدان طراز اول به مجلس شورای ملی معرفی گردید که وی نیز مدرس را برای این امر معرفی نمود[۶] و از سوی مجلس نیز پذیرفته شد.[۷] وی در دوره سوم نیز از طرف مردم تهران به نمایندگی انتخاب شد؛ ولی این مجلس به علت فشار خارجی و آغاز جنگ جهانی اول، یک سال بیشتر دوام نیاورد.[۴]
کمیته دفاع ملی
مدرس و عدهای از نمایندگان اقلیت مجلس پنجم شورای ملی در زمان جنگ جهانی اول
در ۱۲۹۳ (۱۳۳۲ قمری) که جنگ جهانی اول شروع شد، دولت ایران رسماً اعلام بیطرفی کرد، اما نیروهای روسیه، انگلیس و عثمانی، بدون توجه به این بیطرفی وارد کشور شدند و به درگیری با یکدیگر پرداختند. در ۱۲۹۵ (۱۳۳۴ قمری) بیست و هفت نفر از نمایندگان مجلس و گروهی از رجال سیاسی و مردم عادی به منظور مقابله با حمله روس و انگلیس به ایران، به طرف قم حرکت کردند و در آن شهر «کمیته دفاع ملی» را تشکیل دادند و یک هیئت ۴ نفری را برای اداره امور برگزیدند که مدرس یکی از آنان بود.[۷][۸] بعد از تصرف قم به دست روسیه، این کمیته کارش را در کرمانشاه ادامه داد.[۸]
حسن مدرس بر روی اسکناس ۱۰۰ ریالی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران
مخالفت با حقوق سیاسی زنان
مدرس که یکی از پنج مجتهد ناظر مجلس دوم مشروطه بود، مخالفت شدیدی با حق رأی و انتخاب زنان به نمایندگی مجلس داشت. او در توضیح مخالفت خود در مجلس چنین استدلال کرده بود:
از اول عمر تا به حال بسیار در بر و بحر ممالک اتفاق افتاد بود برای بنده، ولی بدن بنده به لرزه درنیامد و امروز بدنم به لرزه آمد. اشکال بر کمسیون اینکه اسم نسوان را در منتخبین برد، که از کسانی که حق انتخاب ندارند نسوان هستند… خداوند قابلیت در اینها قرار ندادهاست که لیاقت حق انتخاب داشته باشند، مستضعفین و مستضعفات و آنها از این نمرهاند که عقول آنها استعداد ندارد. گذشته از اینکه در حقیقت نسوان در مذهب اسلام تحت قیمومیتند، الرجال قوامون علی النساء، در تحت قیمومیت رجال هستند.[۹]
مخالفت با رضاشاه
تصویر متن استیضاح رضاخان توسط سید حسن مدرس و دیگران
پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ که توسط رضاخان و سید ضیاءالدین طباطبایی صورت گرفت، مدرس به قزوین تبعید و در آنجا زندانی شد. وی بیش از ۳ماه در حبس بود و پس از عزل سید ضیاء آزاد شد.[۷]
مدرس پس از آزادی، به نمایندگی مردم تهران در دوره چهارم مجلس انتخاب شد و به عنوان نایب رئیس مجلس و رهبری اکثریت مجلس برگزیده شد. دوره پنجم مجلس در ۱۳۰۲ افتتاح شد و در این دوره که با تغییر سلسله قاجاریه و روی کار آمدن رضاخان همراه بود، مدرس، رهبری اقلیت محافظهکار و مذهبی مجلس[۸] را بر عهده داشت.[۴] از مخالفتهای وی با رضاشاه، در مورد سربازی دوساله اجباری بود که رضاشاه لایحه آن را به مجلس دادهبود و مدرس آن را به دلیل اینکه جوانان، تحت سلطه افراد غیرمذهبی قرار خواهند گرفت، مغایر با اصول بنیادی اسلام خواند و با آن مخالفت کرد.[۸]
با شروع مدرن شدن ایران و اضافه شدن مواردی مانند راهآهن سراسری، یکسانسازی اندازهگیری در سراسر ایران، و نهایتاً حذف سلطنت و تبدیل به جمهوری، مدرس آن را حملهای به اسلام و شریعت تلقی کرد و یک اعتصاب از طرف مذهبیها ترتیب داد که در آن شعار میدادند: «ما میخواهیم دین پدرانمان را نگاه داریم، جمهوری نمیخواهیم، مردم قرآنیم، جمهوی نمیخواهیم». بعد از آن رضاشاه از ترس ناآرامیهای بیشتر درخواست کرد که لایحه جمهوری شدن به تصویب نرسد و به قم رفت.[۸] صادق زیبا کلام در اینباره معتقد است: «اینکه چرا مرحوم مدرس، ملکالشعرای بهار و برخی دیگر با مساله جمهوریت مخالفت میکنند برخلاف آنچه گفته میشود ربطی به مذهب ندارد. مرحوم مدرس، مصدق، ملکالشعرای بهار و چند نفر دیگر که در مجموع حدود ده نفر میشدند و در مجلس چهارم به اقلیت مشهور بودند در مقابل اکثریتی که از رضاخان حمایت میکردند، مخالف او بودند. اما چرا اینها با جمهوریت مخالف بودند یک بحث اساسیتری مطرح بود. این افراد اساساً با رضاخان دچار مشکل شده بودند؛ اما تفاوت این اقلیت با دیگران در اینجا بود که مدرس نگران بود. او فکر میکرد که این شمشیری که امروز اینقدر پرقدرت و نیرومند دارد تمام قدرتهای گریز از مرکز را سر جایشان مینشاند، شمشیر دولبه است و بعدها اگر مصدق و مدرس و هر کس دیگری در مقابلش بایستند همان رفتار را با مدرس و مصدق و کازرونی و ... هم میکند و کرد. بیم و نگرانیهای مدرس خیلی هم بیراه نبود.»[۱۰]
یکی از وقایع مهم مجلس پنجم، استیضاح رضاخان، سرانجام در روز ۷ مرداد ۱۳۰۴، مدرس به همراه شش تن دیگر از نمایندگان مخالف بود که رضاخان رئیسالوزراء را به دلیل سوء سیاست داخلی و خارجی، قیام و اقدام بر ضد قانون اساسی و حکومت مشروطه استیضاح نمودند که نهایتاً رای نیاورد.[۷]
سوءقصد
در سال ۱۳۰۵ وی مورد سوءقصد قرار گرفت که از ترور جان سالم به در برد.
یحیی دولتآبادی مینویسد:
«چون کسی تردید ندارد که این یک حملهٔ سیاسی است که واقع شدهاست به این سبب بر وجههٔ ملی او افزوده میشود و بر تنفر خلق از سردار سپه و کارکنان او، به حدی که چون سردار سپه از مازندران برمی گردد برای برائت ذمهٔ خویش و جبران تنفری که از خلق نسبت به او حاصل شدهاست و با مقصود اساسی وی منافات دارد، در مریضخانه از مدرس عیادت میکند.»[۱۱] «[سردار سپه] با چند کلمه صحبت مدرس را راضی کرده بظاهر با خود رام میکند. مدرس هم که دانستهاست در مخالفت کردن با سردار سپه خطر جانی هست موقع را مغتنم شمرده روی خوش به او نشان میدهد. خصوصاً که سردار سپه هم به گفتهٔ عوام رگ خواب مدرس را به دست آورده به او وعده میدهد بعد از این در کارهای دولت با او مشورت خواهد کرد.»
بهبود رابطه با رضاخان و دوری از احمدشاه
دولتآبادی میافزاید: "بعد از بیرون آمدن مدرس از مریضخانه مکرر دیده میشود که اتومبیل سردار سپه درِ خانهٔ او ایستاده او را سوار کرده به قصر سعدآباد که عمارت ییلاقی سردار سپه است برده ساعتها با سردار سپه خلوت میکند و با خوشحالی برمی گردد. طولی نمیکشد که مدرس در وجاهت ملی به درجهٔ پیش از مجروح شدن میرسد بلکه کمتر؛ و درباریان هم به واسطهٔ خلوتهای پی درپی طولانی که میکند با سردار سپه، به او بدگمان شده از او میبُرند.[۱۲] در اینصورت باید دانست که مدرس دیگر کارکن دربار نبوده و از سلطنت سلطان احمدشاه حمایتی ندارد. محمدحسن میرزای ولیعهد هم قضیه را ملتفت شده نه تنها دیگر چشم امیدی به او ندارد بلکه به او بدبین است.
چنانکه نگارنده خود از ولیعهد شنیدم میگفت چهل هزار تومان ماهیانه یکماه شاه را که در غیاب او گرفتم به اروپا برای او بفرستم، یک قلم به مدرس دادم که در راه حفظ تخت و تاج ما کار بکند و از میان رفت؛ حالا برادرم آن پول را از من مطالبه میکند و میگوید برای چه به این مصرف رساندی و نتیجه اش چه بود؟"[۱۳]
آرامگاه سید حسن مدرس بنایی که سید حسن مدرس در آنجا مدفون است
تبعید و درگذشت مشکوک
مدرس در جریان قیام نورالله نجفی اصفهانی در دیماه ۱۳۰۵ شمسی در قم علیه اقدامات رضاشاه طی تلگرافی از قیام ایشان حمایت کرد.[۱۴] رضاخان در ۱۶ مهر ۱۳۰۷ مدرس را دستگیر و به دامغان و مشهد و سپس به خواف تبعید کرد. مدرس ۷ سال در خواف توسط مأموران زیر نظر بود و در ۲۲ مهر ۱۳۱۶ از خواف به کاشمر منتقل شد.[۴]
مدرس در شب ۱۰ آذر ۱۳۱۶ برابر با ۲۷ رمضان ۱۳۵۶ (قمری) به طرز مشکوکی درگذشت.[۸] طبق گزارشهای تاریخی با دستور مستقیم رضاشاه که از سوی رکنالدین مختاری اجرای آن به ریاست شهربانی خراسان محول شد، نهایتاً محمود مستوفیان، حبیبالله خلج و محمدکاظم جهانسوزی با معاونت یکدیگر در شب ۱۰ آذر ۱۳۱۶ حسن مدرس را ابتدا مسموم و سپس خفه کرده به قتل میرسانند.[۱۵]
قبر مدرس پس از شهریور ۱۳۲۰ و خروج رضا شاه از ایران، توسط اهالی محل مشخص گردید. آرامگاه وی در شهر کاشمر واقع است.
آثار
تعلیقه بر کفایه الاصول آخوند خراسانی.
رسائل الفقهیه
رسالهای در ترتب (در علم اصول فقه).
رسالهای در شرط متأخر (در اصول).
رسالهای در عقود و ایقاعات.
رسالهای در لزوم و عدم لزوم قبض در موقوفه.
کتاب حجیه الظن (در اصول).
شرح رسائل شیخ مرتضی انصاری.
شرح رسائل علامه شیخ مرتضی ریزی.
حاشیه بر کتاب النکاح شیخ محمدرضا نجفی مسجدشاهی.
دوره تقریرات اصول میرزای شیرازی.
رسالهای در شرط امام و مأموم.
کتابی در باب استصحاب (در علم اصول).
کتاب احوال الظن فی اصول الدین.
شرح روان بر نهج البلاغه.
اصول تشکیلات عدلیه (همکاری).
زندگینامه (خودنوشت) که برای روزنامه اطلاعات فرستادهاست.
آرامگاه شهید مدرس، قطب فرهنگی منطقه
اینک شهر کاشمر افتخار دارد پیکر پاک فرزندی از سلاله پیامبر اسلام (ص) را در آغوش خود دارد. مردی که تاوان مبارزه با ظالمانی چون رضاخان را با نوشیدن سم مهلک داد.
شهید مدرس که آزاد و دور از هر وابستگی زیسته بود به جرم شجاعت و شهامت و مبارزه با ظلم و جور به دیدار حق شتافت. شخصیتی وارسته که در سختترین شرایط تاریخ ایران، یعنی آغازین سالهای نهضت مشروطه، سالهای نابسامانی حکومت قاجار و دوران استبداد رضا شاه و ایام تلاش استعمار برای نفوذ در این سرزمین، ایفاگر نقش ماندگار شد و خواب مستبدان و استعمارگران را آشفته ساخت و نامی جاودان در تاریخ ایران به ثبت رساند.
همانگونه که خودش به رضاخان گفت: قبر من هرجا باشد زیارتگاه خواهد شد و تو در جای بی آب و آبادانی خواهی مرد.
اینک آرامگاه مدرس به زیارتگاهی تبدیل شده و در تمامی ایام سال پذیرای زائران و مجاوران است و به برکت وجود این آرامگاه شاهد برگزاری برنامه های پرشمار فرهنگی به مناسبتهای مختلف در این فضای معنوی و روحانی هستیم.
امروز کاشمر به خود می بالد که به لطف حضور این سید شهید، برای همیشه بلند آوازه شده و شهر"آقای شهید" نام گرفته و به برکت انقلاب اسلامی و به توصیه بنیانگذار انقلاب اسلامی، امام خمینی (ره)، مقبره شهید مدرس به زیارتگاه تبدیل شده و از سال ۱۳۷۳ تولیت این بقعه به آستان قدس رضوی واگذار شده است.
اینک قبر "آقای شهید" زیر سایه امام مهربانیها و خورشید خراسان شهرتی شایسته یافته و پرچم زیبای حضرت امام رضا (ع) بر فراز گنبد آن، به کاشمر و مردم این دیار غرور و افتخار بخشیده است.
رونمایی از مجموعه اسناد مربوط به شهید مدرس، برگزاری همایش روحانیان کاشمر با عنوان " گفتمان در حوزه سبک زندگی"، رونمایی از مرکز قرآن کریم و تاسیس دفتر پژوهشی، برگزاری دوره آموزش ضمن خدمت کارکنان آستان قدس رضوی در باره آشنایی با مدرس، رونمایی از سرود حماسی شهید مدرس، رونمایی از پایگاه ماخذ شناسی شهید مدرس، برگزاری مسابقه فرهنگی ویژه دانش آموزان با عنوان زنده تاریخ، برگزاری محفل ادبی و محفل قرآنی، فراخوان داستان نویسی در حوزه کودک و نوجوان، برگزاری کارگاه زنده خوشنویسی و نقاشی، رونمایی از کتاب آیین حکمرانی به قلم دکتر منتظری نایب رییس کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی و حضور رییس مجلس شورای اسلامی در کاشمر، از مهمترین ویژهبرنامههای روز پنجشنبه یازدهم آذر ماه امسال به مناسبت هشتاد و چهارمین سالگرد شهادت آیت الله مدرس، این بزرگمرد عرصه سیاست و دیانت است.
منابع
«زندگینامه مدرس در ویکی فقه».
«زندگینامه شهید مدرس».
«آیتالله سید حسن مدرس، زندگی و مبارزات». مرکز اسناد انقلاب اسلامی. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۷. دریافتشده در ۸ آذر ۱۳۸۴.
«شهادت آیتالله مدرس و روز مجلس». مرکز اسناد انقلاب اسلامی. بایگانیشده از اصلی در ۳ نوامبر ۲۰۰۷.
عبدالمهدی رجایی، تاریخ مشروطیت اصفهان، ۱۳۸۵، صفحهٔ ۱۱۰
موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی، ۱۳۸۴ صفحهٔ ۲۸۴
«آیتالله سیدحسن مدرس، زندگی و مبارزات». مرکز اسناد انقلاب اسلامی. بایگانیشده از اصلی در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۷. دریافتشده در ۸ آذر ۱۳۸۴.
Abrahamian, Ervand (1982-07-21). Iran Between Two Revolutions. Princeton University Press. ISBN 0691101345.
داوود فیرحی (بهار ۱۳۸۲)، «شیعه و نظام سیاسی مشروطه»، نظام سیاسی و دولت در اسلام، تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها، ص. ص ۲۲۷ و ۲۲۸، شابک ISBN ۹۶۴-۴۵۹-۷۰۱-X مقدار |شابک= را بررسی کنید: invalid character (کمک) پارامتر |چاپ= اضافه است (کمک)
«چرا آیت الله مدرس با جمهوری خواهی رضاخان مخالف بود؟/ نظر مخالف زیباکلام با غرویان». خبرآنلاین. ۲۰۱۳-۱۲-۰۱. دریافتشده در ۲۰۲۱-۱۲-۰۱.
حیات یحیی ج۴ ص۳۷۳.
حیات یحیی ج۴ ص۳۷۳.
حیات یحیی ج۴ ص ۳۷۳.
موسی نجفی، اندیشه سیاسی و تاریخ نهضت حاج آقا نورالله اصفهانی، ۱۳۸۴ صفحه ۳۷۳ و ۳۷۴
www.dsi.co.ir (۱۳۹۴-۰۲-۰۲). «گزارشی درباره قتل سید حسن مدرس». www.iichs.ir. دریافتشده در ۲۰۲۱-۱۲-۰۱.
منبع:
https://fa.wikishia.net/view
https://www.irna.ir/news/84561127
https://www.irna.ir/news/83575572/
https://www.shora-gc.ir/fa/news/5444/