چه عواملی بر فرزندآوری در خانواده مؤثر هستند؟
فرزندآوری به مثابه یک پدیده اجتماعی از سوی عوامل متعدد و متنوعی تحت تأثیر قرار میگیرد. این عوامل شامل دستهای از مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی، سیاسی و.. است.
مقدمه
هیچ پدیده اجتماعی نیست که بتوان تغییرات، تأثرات و تحولات آن را به یک عامل نهایی و غایی تقلیل داده و فروکاست. از این رو میبایست پدیده اجتماعی را به مثابه فرآوردهای از نیروگذاری عاملهای مختلف در نظر گرفت که در کنش و واکنشهای با یکدیگر قرار دارند. یک تعیّن شناسی چند علتی در پی آن است که این علتهای چندگانه را که پدیده را از زوایای گوناگون مورد نیروگذاری و تحت تأثیر قرار میدهند، مورد بررسی و واکاوی قرار دهد.
فرزندآوری یک پدیدۀ صرفا فردی نیست که منوط به انتخاب شخصی زوجین باشد، بلکه به مثابه یک پدیده اجتماعی از سوی عوامل متعدد و متنوعی تحت تأثیر قرار میگیرد. این عوامل شامل دستهای از مسائل اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی، سیاسی و.. است. در این بخش به تعدادی از مهمترین عوامل مؤثر بر فرزندآوری اشاره خواهد شد. شناسایی این عوامل برای ارائه هر نوع برنامه در زمینه جمعیت و باروی، ضروری ست.
الگوهای رفتار ازدواج و زناشویی
سن ازدواج (ازدواج در سن پایین یا بالا) درصد افراد هرگز ازدواج نکرده، میزان تجرد قطعی و همچنین تعداد زنان بیوه یا مطلقه در افزایش یا کاهش میزان باروری مؤثر هستند. در واقع افزایش یا کاهش سن متوسط ازدواج موجب افزایش یا محدود شدن طول دورهی باروری شده و به این ترتیب از طریق تأثیر بر شمار سالهای در معرض فرزندآوری، بر باروری تأثیر میگذارد.
بررسی الگوی سنی ازدواج ایران، حکایت از افت و خیزهایی در طی نیمقرن اخیر دارد. بر اساس نتایج سرشماریها میانگین سن در اولین ازدواج زنان از ۱۸٫۴ سال در سال ۱۳۴۵ به ۲۳٫۴ سال در سال ۱۳۹۰ افزایش یافته و در سال ۱۳۹۵ اندکی کاهش یافته است. این شاخص در میان زنان از سال ۱۳۴۵ تا ۱۳۹۰ همواره افزایشی بوده و برای نخستینبار در سال ۱۳۹۵ اندکی کاهش مشاهده شد. برای مردان این شاخص در سال ۱۳۴۵ از ۲۶٫۵ به ۲۷٫۴ سال در سال ۱۳۹۵ رسید. در مردان روند تغییرات میانگین سن در اولین ازدواج برعکس زنان از الگوی معینی پیروی نکرده است.
افزایش سن ازدواج و تنوع در شکل و ساختار خانوار و کاهش باروری تا سطح جانشینی از پیامدهای گذار دوم جمعیتی است. در اغلب مناطق جهان ازدواج بهطور فزایندهای افزایش یافته است و در این رهگذر ایران نیز از این وضع بیبهره نبوده است.
الگوی ازدواج و زناشویی، همگام با سایر تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع، در گذر زمان، تحولات زیادی را تجربه نموده و اشکال و انواع مختلفی پیدا کرده است. گذار جوامع از مرحله سنتی به مرحله صنعتی و مدرن، منجر به تحولات شگرفی در زندگی اجتماعی بشر شد. از جمله آنها تحولات در وضع زناشویی افراد جامعه است که در دهههای اخیر در دنیا و در گذار دوم جمعیتی رخ داده است. این تغییرات شامل تحول در شکل و الگوی ازدواج، افزایش سن ازدواج و طولانیتر شدن دوره تجرد، شکلگیری انواع مختلف خانواده و تغییرات میزانهای ازدواج و طلاق است. هر چند که وضعیت زناشویی مستقیماً در تغییرات حجم و تعداد جمعیت اثر ندارد، اما ارتباط تنگاتگی با وقایع مهم جمعیتی مانند باروری، مرگ و میر، مهاجرت و تحرک مکانی و نیز تحولات چرخه زندگی افراد دارد. از این رو توجه به تغییرات آن در برنامهریزیهای جمعیتی اهمیت مییابد.
نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن ایران در سال ۱۳۹۵ نشان میدهد هنوز ۱۲ درصد جمعیت ۲۵ ساله و بیشتر ایران هرگز ازدواج نکردهاند. این نسبت برای مردان حدود ۱۴ درصد و برای زنان حدود ۱۰ درصد بوده است. در حالی که در دو دهه قبل یعنی در سال ۱۳۷۵ این نسبت برای هر دو جنس ۶٫۳ درصد، برای زنان ۵ و برای مردان ۷٫۵ درصد بوده است. همچنین آمار نشان میدهد در دورهی زمانی ۲۰ ساله از سال ۱۳۷۵ تا ۱۳۹۵ میزان تجرد قطعی برای هر دو جنس با افزیش همراه بوده و افزایش برای زنان به مراتب بیش از مردان بوده است. در هر دو منطقه شهری و روستایی نیز افزایش تجرد قطعی در میان زنان بر مردان پیشی گرفته است. نکته قابل توجه این که در سال ۱۳۹۵ تجرد قطعی زنان روستایی در مقایسه با تجرد قطعی زنان شهری فراتر رفته است.
تحصیلات والدین
تأخیر در سن ازدواج در کشورهای توسعهیافته در کاهش باروری بیتأثیر نبوده است. این امر بهویژه تأثیر خود را از طریق تحصیلات زنان نشان میدهد به نظر برخی صاحب نظران تحصیلات زنان احتمالاً سن ازدواج آنها را افزایش داده و حتی در بعضی از موارد ممکن است احتمال وقوع ازدواج را برای آنها کاهش دهد. در هر دو حالت این وضع بر باروری تأثیر داشته و موجبات کاهش موالید را فراهم میآورد. برخی تحقیقات نشان میدهد که تحصیلات با نگرش مثبتتر نسبت به آگاهی کنترل موالید بیشتر از جلوگیری از حاملگی و ارتباط بین زن و شوهر رابطه مثبت دارد. بر اساس تین تحقیقات در تمامی جوامع آگاهی از کنترل موالید با سابقه یا اقامت شهرنشینی، تحصیلات بالاتر از حد متوسط و درآمد بیشتر از حد متوسط ارتباط مستقیم دارد. تحصیلات همچنین بر متغیرهای تبیینی دیگر نظیر نگرشها نسبت به اندازه خانواده، هزینهها و منافع فرزندان تأثیر قابل توجهی دارد. بررسی میزان باروری کل بر حسب سطح تحصیلات زنان نشان داد افراد دارای تحصیلات پایینتر باروری بالاتری دارند. میزان باروری کل کشور در سطح باروری تقریباً دیپلم است (شکل ۲).
شکل ۲- میزان باروری برحسب سطح تحصیلات در کشور (بر اساس نتایج سرشماری ۱۳۹۵)
باورهای فرهنگی در خصوص جنسیت فرزندان
اندازه ایدهآل خانواده در جوامع مختلف، متفاوت است بررسیها نشان میدهد میانگین اندازه ایدهآل خانواده، یک یا دو فرزند در کشورهای توسعهیافته، دو تا سه فرزند در برخی از کشورهای آسیایی و چهار تا پنج فرزند در برخی دیگر از کشورهای آسیا است، اما در بعضی از کشورهای آفریقا هیچ کس کمتر از چهار فرزند نمیخواهد. بعضی از مطالعات آفریقایی اندازههای ایدهآل بالای ۹ فرزند را گزارش کردهاند.
ترجیح فرزند پسر به دلایل اجتماعی- اقتصادی و مذهبی هم میتواند از عوامل مؤثر بر افزایش تعداد فرزندان باشد و رفتار باروری را تحت تأثیر قرار دهد.
پژوهشکده آمار در سال ۱۳۹۴ طرحی پژوهشی با عنوان» بررسی نحوه نگرش جوانان در آستانهی ازدواج و زنان همسردار ۱۵-۴۹ ساله نسبت به فرزندآوری و شناخت عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مؤثر بر آن را در ۳۱ استان کشور اجرا نمود. نتایج این پژوهش نشان داد میانگین تعداد فرزندان دلخواه مردان و زنان جوان در آستانهی ازدواج به ترتیب برابر ۲٫۴ و ۲٫۲ بوده است به گونهای که بین نظرهای مردان و زنان در مورد تعداد فرزند ۰٫۲تفاوت وجود دارد. میانگین تعداد فرزندان دلخواه جوانان در آستانهی ازدواج ساکن نقاط شهری و روستایی به ترتیب برابر با ۲٫۲ و ۲٫۵ فرزند بوده است. زنان همسردار ۱۵-۴۹ ساله ساکن در نقاط شهری بهطور متوسط طالب ۲٫۷ فرزند بوده و زنان ساکن در نقاط روستایی بهطور متوسط خواهان ۳ فرزند بودهاند. ۳۱٫۱ درصد جوانان در آستانهی ازدواج و ۴۲٫۵ درصد زنان همسردار اعتقاد دارند اگر بیش از دو فرزند بیاورند، مردم آنها را سرزنش میکنند. بین رفتار فرزندآوری جوانان و زنان ۱۵-۴۹ ساله و وضعیت اقتصادی آنها رابطه معکوس وجود دارد به گونهای که افراد دارای پایگاه اقتصادی بالا، متقاضی فرزند کمتری بوده و در عوض افراد با پایگاه اقتصادی پایین متقاضی فرزند بیشتری هستند. بنا بر این افراد دارای پایگاه اقتصادی بالاتر، تمایل کمتری به فرزندآوری دارند. همچنین بین رفتار فرزندآوری جوانان و زنان ۱۵- ۴۹ ساله و سن ازدواج آنها رابطه معکوس وجود دارد. به گونهای که در جوانان با افزایش سن ازدواج، تعداد فرزندان دلخواه آنها کمتر میشود و میانگین تعداد فرزندان مورد تقاضای زنان ۱۵-۴۹ ساله در بین افرادی که در سنین ۲۵ تا ۳۹ سالگی ازدواج کردهاند کمتر از کسانی است که در سنین پایین و یا خیلی بالا ازدواج کردهاند.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده
در زمینهی باروری و پایگاه اقتصادی، در بسیاری از کشورها میزان باروری در بین طبقات پایینتر بیشتر از زنان طبقه بالا است. در واقع وجود همبستگی منفی بین باروری از یک طرف و طبقه یا منزلت اجتماعی از طرف دیگر نشاندهنده قدرت قانون اجتماعی جمعیتی است. هنگامی که در اواخر قرن نوزدهم میزان موالید شروع به تنزل کرد، رابطه بین باروری و وضع اقتصادی و اجتماعی بیشتر نمایان و مشخص شد، تحدید خانواده در میان طبقات بالا و متوسط شهری گسترش یافت، ولی در مقابل طبقه کارگر و روستاییان به افزایش وسعت خانوادههای خود ادامه دادند. رانگ معتقد است که این پدیده تقریباً یک قانون اقتصادی و اجتماعی است که افراد طبقه پایین باروری بالاتری دارند. تفاوت بین میزان باروری مناطق شهری و روستایی ایران شاهدی بر این مدعاست. در سال ۱۳۹۵، میزان باروری کل در مناطق شهری برابر ۱٫۹۵ و در مناطق روستایی برابر فرزند بوده است. میزان باروری مناطق شهری کشور در سطح باروری بالاتر از دیپلم است و در نقاط روستایی تقریباً در سطح راهنمایی است. باتوجه به این که نسبت شهرنشینی در سال ۱۳۹۵ برابر ۷۴ درصد بوده است لذا نقاط شهری دارای سهم بیشتری بوده و میزان باروری کل کشور به مقدار سطح جانشینی (۲٫۱۱ فرزند) رسانده است. این موضوعی است که میباید در تدوین فرضیههای باروری مورد توجه قرار گیرد.
سیاستهای جمعیتی
به تمامی تصمیمات و تدابیری که در رابطه با جمعیت یک سرزمین توسط دولت با توجه به میزان منابع و شرایط خاص آن جامعه اتخاذ و اعمال میشود، سیاست جمعیتی میگویند. هر خط مشی و سیاستی که به نحوی از انحاء و بهطور مستقیم یا غیر مستقیم بر ویژگیهای جمعیت تأثیر بگذارد را میتوان سیاست جمعیتی نامید. سیاستهای توزیع جمعیت، سیاستهای مهاجرتی و حتی سیاست و خط مشیهایی که در جهت بهبود کیفیت جمعیتها اتخاذ میشوند را میتوان در زمره سیاستهای جمعیتی دانست.
بررسیها نشان میدهد که در ایران همگام با فراز و نشیبهای سیاستهای جمعیتی، رشد جمعیت نیز تغییر یافته است. به این ترتیب که با اعمال برنامههای تنظیم خانواده رشد جمعیت کشور از سال ۱۳۴۶ تا شروع انقلاب اسلامی روندی کاهنده داشت، ناگهان پس از انقلاب اسلامی با اجرای سیاستهای تشویق موالید رشد جمعیت افزایش یافت بهطوری که در دههی ۱۳۵۵-۱۳۶۵ به یکباره به رشدی نزدیک ۴ درصد رسید که در تاریخ کشورمان بیسابقه بوده است. پس از آن مجدداً با از سر گرفتن سیاستهای تنظیم خانواده از سال ۱۳۶۸ به بعد رشد جمعیت کشور کاهش یافت به این ترتیب که رشد سالانهی جمعیت کشور را، از ۳٫۹ درصد در دهه ۱۳۵۵-۱۳۶۵، به ۱٫۶۱ درصد در دهه ۱۳۸۵-۱۳۷۵ رسانید.
پس از گذشت دو دهه از اجرای موفقیتآمیز سیاستهای تنظیم خانواده در ایران، در آغاز سال ۱۳۸۹، با اعلام سیاست تشویق موالید از سوی دولت بحثهای زیادی از سوی صاحبنظران و دولتمردان در رابطه با افزایش یا کاهش جمعیت مطرح شد. در برنامه ششم توسعه هدفگذاری برای افزایش میزان باروری کل به رقمی بالاتر از سطح جانشینی یعنی ۲٫۲ فرزند شد. در بند اول سیاستهای کلی جمعیّت از سوی مقام معظم رهبری در ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۳ نیز بر افزایش میزان باروری به سطحی بالاتر از سطح جانشینی تأکید شده است.
مهاجرت
مهاجرت جمعیت ابعاد مختلفی دارد از جمله آن که مهاجرت ممکن است در داخل یک کشور یا کشورهای مختلف باشد. چنانچه جابهجایی جمعیت داخل مرزهای سیاسی یک کشور انجام شود آن را مهاجرت داخلی مینامند و اگر مبدأ و مقصد مهاجرت دو کشور مختلف باشد مهاجرت بینالمللی خوانده میشود.
بر اساس گزارش سازمان ملل در سال ۲۰۱۶ ایران همچنان از بزرگترین میزبانان مهاجران افغانستانی بوده است و از این حیث رتبه دوم جهانی را (پس از پاکستان) به خود اختصاص داده است. بر اساس این گزارش در پایان سال ۲۰۱۶، جمهوری اسلامی ایران نزدیک به ۱ میلیون پناهنده را میزبانی کرد و ایران چهارمین کشور میزبان پناهندگان درسطح جهانی بود. در مقابل این گزارش، منابع مختلفی وجود دارد که شواهدی مبتنی بر خروج جمعیت جوان و عمدتاً تحصیلکرده ایرانی به مرزهای خارج از کشور دارند. مؤسسه گالوپ به سفارش سازمان بینالمللی مهاجرت در سال ۲۰۱۵ میزان تمایل به مهاجرت بینالمللی را در ۱۵۶ کشور جهان بررسی کرد که نتایج آن در سال ۲۰۱۸ منتشر شد. بنا بر این گزارش در سال ۲۰۱۵، حدود یک میلیون و ۸۰۰ هزار نفر از ایرانیان ابراز علاقه و تمایل به مهاجرت داشتند که از این آمار ۴۰۰ هزار نفر برای مهاجرت برنامه مشخصی داشته و در حال آماده شدن برای مهاجرت بودهاند. اما هنوز آمار دقیقی از جمعیت ایرانیهای خارج از کشور وجود ندارد. برخی اعداد و ارقام از حضور پنج میلیون ایرانی در خارج از کشور خبر میدهد که بخش وسیعی از آنها تحصیلکرده و متخصص هستند. آمارهای داخلی نشان میدهد سالانه حدود ۶۰ هزار نفر از ایران مهاجرت میکنند که آمار سازمان ملل و صندوق بینالمللی پول آن را ۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار نفر برآورد کرده که ۷۰ تا ۸۰ درصد آنها قشر تحصیلکرده و متخصص هستند. همچنین بنابر آمارهای مجلس، وزارت آموزش وپرورش و ... ۷۰ درصد از رتبههای برتر کنکور، المپیادیها و مدالآوران علمی از کشور خارج شدهاند.
پژوهشگر «سجاد ممبینی»