ازدواج در اسلام یک امر پسندیده و مورد سفارش بزرگان دین از جمله پیامبر اکرم(ص) بوده تا جایی که پیامبر کسانی که از ازدواج اعراض می کنند را سرزنش کرده اند. پیامبر(ص) می فرماید: "اَلنّکاحُ سُنَّتی فَمَن رَغِبَ عَنْ سُنّتی فَلَیسَ مِنّی" ازدواج سنت و برنامه من است، پس کسی که از سنت من دوری کند از من نیست.[1]

از طرفی اغلب منابع تاریخی که در مورد زندگانی حضرت معصومه سلام الله علیها می باشند به این نکته اذعان دارند که اکثر دختران امام هفتم علیه السّلام ازدواج نکرده اند. مؤلف تاریخ قدیم قم می گوید: به من رسیده است که رضائیه، دختران خود را به شوهر نمی دادند.[2] و همچنین آقای اشتهاردی می گوید: تقریباً قطعی است که حضرت معصومه ازدواج نکرده است.[3]

حال در این جا این سؤال پیش می آید که با توجه به استحباب مؤکد سنت ازدواج، علت عدم ازدواج دختران مکرم حضرت موسی بن جعفر (ع) چه می تواند باشد؟ در حالی که خاندان رسالت در عمل به سفارشات پیامبر در اولویت هستند.

برای یافتن جواب این سؤال باید وضع جامعه ای که حضرت معصومه (س) و خواهران مکرّمه شان در آن زندگی می کردند اندکی اشاره کرد. جامعه ای که در اوج خفقان بود و دشمنی با آل ابی طالب توسط دستگاه حاکمه به اوج خود رسیده بود تا جایی که کسی جرأت نمی کرد خودش را به علویان نزدیک کند و یا به آنها منسوب کند. در این وضع خفقان خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها سنین کودکی را سپری می کرد و از طرفی پدر بزرگوارش را از وطن دور کرده و در بغداد زندانی نمودند و مدت طولانی را آن حضرت در زندان سپری کردند و نهایت در زندان شهید شدند با این وجود عدم ازدواج دختران امام هفتم علیه السّلام را می توان به عللی بیان کرد.

اولاً به خاطر نامساعد بودن وضع آن زمان و خفقان حاکم بر جامعه که بر ضد علویان بود و کسی را جرأت نبود خود را به این خاندان نزدیک کند چه رسد به اینکه با آنها وصلت و ازدواج نماید زیرا داماد حضرت موسی بن جعفر بودن از نظر دستگاه طاغوتی هارون موجب خطر شدید برای آن داماد می شد. ثانیاً: شاید به خاطر عدم کفو و نبودن همسری شایسته غیر از آل ابی طالب برای همسری دختران موسی بن جعفر علیه السّلام بود. چرا که در امر ازدواج کفو و برابر هم بودن زوجین اهمیت فراوان دارد اگر دختران موسی بن جعفر علیه السّلام این را مورد دقت قرار نمی دادند، احتمال داشت که در دست عده ای مسلمان منافق گرفتار شوند. چنانچه امام موسی بن جعفر علیه السّلام به دختران و فرزندان خود سفارش کرده بودند که به رأی و مشورت برادرشان، امام رضا علیه السّلام ازدواج کنند.[4] و این سفارش بیانگر آن است که باید برای آنها همسر مناسبی پیدا شود تا ازدواج کنند. با توجه به اینکه در مورد حضرت زهرا سلام الله علیها امام صادق علیه السّلام فرمودند: اگر خداوند متعال علی علیه السّلام را برای فاطمه سلام الله علیها نمی آفرید در سراسر زمین از حضرت آدم گرفته تا هر انسانی بعد از او همسر و همتا و مناسبی برای فاطمه سلام الله علیها پیدا نمی شد.[5]

اینکه برخی ادعا کرده اند دختران حضرت موسی بن جعفر بنا به وصیّت پدرشان ازدواج نکرده اند درست نیست زیرا آنچه در سفارش و وصیّت امام موسی بن جعفر علیه السّلام می باشد این است که دختران آن حضرت بایست، با صلاحدید و مشورت برادرشان ازدواج کنند نه اینکه خود حضرت مانع ازدواج دختران باشند چون ازدواج سفارش پیامبر(ص) بود و خاندان پیامبر(ص) هیچ وقت راضی به ترک سفارش پیامبر(ص) نمی شدند و دیگر اینکه در میان دختران امام موسی بن جعفر بعضی ها ازدواج کرده بودند.

پس اینکه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها و برخی از خواهران ازدواج نکرده بودند مسلم است و این هم به خاطر وضع نامساعد و خفقان موجود در عصر آن بزرگواران بود و دیگر اینکه کفو و همسر مناسبی که لایق کمالات و در شأن حضرت فاطمه معصومه باشد نبوده البته غیر از خاندان ابی طالب.و حدیثی از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده که فرمودند: دختران ما برای پسران ما هستند،[6] علاوه بر اینها باید بدانیم که حضرت معصومه در سنین جوانی از دنیا رفته اند شاید در صورت استمرار حیات با مورد مناسب ازدواج می نمودند.

 


دلیل عدم ازدواج حضرت معصومه و دیگر دختران امام موسی کاظم(ع)
 
همواره این سؤال برای بسیاری مطرح می شود که چرا دختران امام کاظم(ع) بر خلاف تأکید پیامبر(ص) ازدواج نکردند، اما باید گفت که این مسئله دلایل مختلفی دارد. یعقوبی که از مورخین شیعه است درباره علت ازدواج نکردن دختران امام موسی کاظم(ع) می نویسد: حضرت امام موسی کاظم(ع) وصیت فرمود که دخترانش ازدواج نکنند، ولذا هیچیک از آنان ازدواج نکردند، به جز(ام سلمه)که هم ازدواج واقعی نبود، بلکه وی از مصر عازم حج بود برای اینکه در این سفر محرمی داشته باشد با پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفرالصادق(ع) عقد محرمیت جاری کرد.
 
در پاسخ به این گفته یعقوبی باید گفت که اولا: گفته یعقوبی بی اساس و مخالف با سنت اهل بیت(ع) است، زیرا امکان ندارد ائمه(ع) مخالف سیره جدشان رسول الله(ص) عمل نماید، زیرا که روایات زیادی از ناحیه مقدسه رسول الله(ص) بدست ما رسیده که همه حاکی از اهمیت این امر مستحبی دارد تا جائی که حضرت ختمی مرتبت می فرماید(فلیس منی) یعنی اگر کسی ازدوج ننماید از من نیست. آیا معقول است امامی که ما قائل به معصومیتش می باشیم این وصیت را در حق فرزندانش نماید، پس باید گفت که نظریه یعقوبی خالی از واقعیت و غیرمستند است.
 
ثانیا: متن وصیتنامه حضرت امام موسی کاظم(ع) در طول قرنها و سالها از حوادث باقی مانده و در کتب تاریخی موجود است که مرحوم کلینی تمام وصیت آن حضرت را در کتاب شریف کافی نقل می نماید که نوشته؛ حضرت امام موسی کاظم(ع) در این وصیتنامه پس از آنکه همه فرزندانش را به تبعیت از امام رضا(ع) فرمان داد، در مورد فرزندانش فرموده: "وان اراد رجل منهم ان یزرج اخته فلیس له ان یزوجهاالا باذنه وامره، فانه اعرف بمناکح قومه". "هرکدام از آنها اگر بخواهد خواهرش را تزویج دهد، بدون اجازه‌ و فرمان امام رضا(ع)چنین حقی را ندارند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج از همه آنها آگاهتر است".
 
در جای دیگر از همین وصیتنامه می فرماید: "ولا یزوج بناتی احد من اخوتهن من امهاتهن ولا سلطان ولا عم الا برأیه ومشورته، فان فعلوا ذلک فقد خالفوا الله ورسوله وجاهدوه فی ملکه، وهو اعرف بمناکح قومه، فان اراد ان یزوج زوج، وان اراد ان یترک ترک". "هیچ یک از دخترانم را نباید برداران مادری و سلاطین و یا عموهایشان شوهر دهند، مگر با نظر و مشورت حضرت رضا(ع) اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، با خدا و رسول خدا مخالفت ورزیده اند و در سلطنت خدا منازعه نموده اند، زیرا او به مصالح قومش در امر ازدواج آگاهتر است، پس هرکس را او تزویج دهد اطاعت کند و هرکسی را او تزویج نکند فرمان برد"
 
باید متذکر شد که در این وصیتنامه حضرت بیشتر خواستند، به فرزندان خود اعلام کند که حجت خدا بعد از وی حضرت رضا(ع) است و باید در هر موردی من جمله مسئله ازدواج از آن حضرت اطاعت و اجازه بگیرند. بنابر بیان فوق باز فرمایش یعقوبی رد می شود و بی اساس بودن قول او را می توان پی برد و لذا صاحب کتاب(حیاه الامام موسی بن جعفر) صریحا مجعول بودن نقل یعقوبی را علان نموده است.
 
نظریه دوم که در مورد عدم ازدواج دختران حضرت موسی بن جعفر(ع) داده اند این است که گفته اند چون برای آن مخدرات هم کفو پیدا نمی شد لذا ازدواج ننمودند. در رد این نظریه فوق دو جواب ذکر شده است؛ اولا: "سیره ائمه اطهار(ع) این نبود که دختران خود را به جهت پیدا نشدن(کفو) در خانه نگه بدارند و مانع از ازدواج آنها شوند، بلکه آنها عملا‌ و قولا مومن و مؤمنه را کفو یکدیگر می دانستند و امر می فرمودند که اگر دین و تقوای کسی را پسندید دختران خود را به همسری او درآورید.
 
ثانیا: در عصر امام کاظم(ع) جوانان شایسته ای از اولاد امام حسن مجتبی(ع) و از تبار حضرت سیدالشهداء(ع) بودند که می توانستند کفو دختران آن حضرت باشند. لذا احتمالا نظر سوم درست می باشد و آن خفقان شدید هارونی است. اختناق در عصر هارون الرشید به جائی رسیده بود که کسی جرأت نداشت به در خانه‌ امام کاظم(ع) آمد و شد کند، کجا رسد به اینکه آرزوی دامادی آن حضرت را در سر بپروراند.
 
اما پاسخ دیگری نیز وجود دارد و آن اینکه اولا: فاطمه کبری حضرت معصومه(ع) در سال 173 هـ .ق بدنیا آمده و نظر به اینکه این بانو به اجماع مورخین بزرگترین دختران حضرت امام موسی کاظم(ع) بوده و همچنین آن حضرت هم در سال 201هـ .ق به شهادت رسید باید گفت که ایشان در زمان شهادت امام کاظم (ع) 10 سال بیشتر نداشت و تازه بحد بلوغ رسیده بود چه رسد که مابقی دختران آن حضرت که از فاطمه معصومه(ع) کوچکتر بودند.
 
ثانیا: چون مورخین عنایت کافی در تاریخ تولد و وفات و ازدواج اولاد ائمه(ع) و بعضا خود ائمه(ع) نداشتند ممکن است که آن مخدرات با تمام آن مسائل و مصائب و مشکلاتی که مطرح گردید، ازدواج نموده و این سنت شایسته جدشان را پیروی کرده باشند مضافا براینکه(عدم الوجدان لا یدل علی عدم الموجود) چون مورخین مسئله ازدواج اولاد ائمه(ع) را ذکر نکرده و یا در کتب تاریخی موجود نیست دلیل بر ازدواج نکردن آن مخدرات نمی توان باشد گرچه در مورد شخص حضرت معصومه(ع) همان دلائل فوق مبنی بر عدم ازدواجش کافی است.

 

[1] عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، چاپ چهارم، ۱۳۹۱، ج ۱۴، ص ۳، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی./[2] قمی، حسن بن محمد بن حسن، تاریخ قدیم قم، ترجمه حسن بن علی، تصحیح سیدجلال تهرانی، مطبعه مجلسی، ص ۲۱۱./[3] محمدی اشتهاردی، محمد، حضرت معصومه فاطمه دوم، ص ۱۱۶، انتشارات علامه، چاپ دانش، اول، ۷۵./[4] کلینی، اصول کافی، ج۱، ص ۳۱۷./[5] کلینی، اصول کافی، ج ۱، ص ۲۶۱./[6] شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج ۳، باب الاکفاء، ص ۳۹۳.