. اخلاص
اخلاص; صاف كـردن عمل از هر ناخالصـى(30) و پالايـش كارها از هـر آلايشـى است. به گـونه اى كه بـراى غيـر خـدا هيچ نصيبـــى در آن نبـاشـد(31) و پـاداشـى در سـراى دنيـا و آخـرت بـــراى آن طلب نشود.(32) به ديگر سخـن; آزادى انسان از ستايش ديگران و شفافيت عمل از غبار هواها و هوسها اخلاص است.(33) همان كه ظاهر و باطـن و درون و برون را همسان و يكسان مـى كند و گـويـى هيچ بيننده اى, نظاره گر اعمال ما نبوده و تنها و تنها خداوند مهربان شاهد سخـن و رفتارمان بوده و بس.
اخلاص گاه در عمل نگريسته مى شود ـ كه دورى آن از خـوب و بد و حق و باطل خواهد بـود ـ, گاهـى در نيت تفسير مـى شـود ـ كه از خـوف جهنـم و عشق به بهشت به مـرحله اى بالاتـر كه رضايت الهى است گام برداشتـن ـ و زمانـى اخلاص در ديـن دانسته مـى شـود كه بيزارى از التقاطـى گرى در آيين و ايمان به تمامى احكام و قـوانيـن خـواهد بـود.(34) (مخلصين له الـديـن و لـو كره المشركـون) در ضمير ما نمـى گنجد به غيe دوست كـس هر دو عالـم را به دشمـن ده كه ما را دوست بـس زهـراى مـرضيه(س) در اوج قله اخلاص بـود و ايـن ويژگـى ممتاز آن حضرت, ريشه در اعتقادات بنيادين و عشق ديريـن وى نسبت به باورهاى دينى و عبـوديت فراوان وى داشت. او چـون خـود را در محضـر پـروردگار مـى ديد, نيازى به ديـدن ديگران و تعريف افـراد نمـى ديد چرا كه خـورشيد خلقت, بينايان را از چراغهاى كـم نـور و خاموش بى نياز مى كند. بديـن خاطر در مراحل مختلف زندگى با گفتار و رفتار خود بر ايـن نكته تإكيد مى كرد كه خداوند را ـ نه براى ترس از دوزخ و يا عشق به بهشت بلكه ـ تنها به خاطر خـداونـدىاش دوست دارم و هيچ آرزويـى غيـر از خـود او در سـر ندارم.
روزى رسـول خـدا رو به زهرا(س) كرده فـرمـود: ((دختـرم! اكنـون جبـرئيل نزد مـن است و از سـوى پـروردگارم پيام آورده كه هر چه بخـواهـى تحقق مـى يابـد; چه مـى خـواهـى؟)) فاطمه(ع) پـاسخ داد: ((شغلنـى عن مسإلته لذه خدمته, لا حاجه لى غير النظر الـى وجهه الكـريـم));(35) لذتـى كه از خـدمت حضـرت حق مـى بـرم مرا از هر خواهشى بازداشته است; حاجتى جز ايـن ندارم كه پيوسته ناظر جمال زيبا و والاى خداوند باشـم.(36) چنيـن بينـش روشـن و شفافى موجب گرديد در سخنى كوتاه, بلنداى معرفت خويـش را در باره اخلاص بيان كند كه:
((مـن اصعد الـى الله خالص عبادته اهبط الله عز و جل اليه افضل مصلحته));(37) كسـى كه عبادت خالصانه خـود را به سـوى خـداونـد فرستـد, پروردگار بزرگ برتريـن مصلحت او را به سـوى او خـواهـد فرستاد.
و در گفته اى ديگـر با اشاره اى به عبادات, ((روزه را مايه تثبيت و فرود اخلاص در سراى دل)) بيان مى كند.(38) او نخستيـن كـس بـود كه به سخنان خـود عمل مى كرد و در مراحل مختلف زندگى اندوخته هاى اخروى بسيارى از ايـن طريق براى خود فراهم مى نمود. سائلى كه از مسجد با دستـى تهى برگشته و در كـوچه ها امدادگرى نمى يابد, چـون به در خانه دخت رسـول الله(ص) مـى رسـد, يگانه فريادرس مستمندان را او مى بيند, از ايـن رو از وى كمك مى طلبد. و زهراى عزيز كه سه روز خـود و فـرزندانـش گرسنه بـودند, چـون با استمـداد مستمنـد روبه رو مى شـود و از سـوى ديگر شيـوه هميشه او كمك به نيازمندان بـوده است ـ پيراهـن خـود را نزد يك يهودى گرو مى گذارد تا قدرى نـان و خـرمـا گـرفته به سـائل ايثـار كند.
هنگامى كه سلمان اصرار مى كند كه اندكـى از نان و خرما برداشته, براى رفع گرسنگـى خـود و فرزندان استفاده كند, فاطمه مـى گـويد:
((سلمان! اين كار را فقط بـراى خـدا انجام دادم, از ايـن رو هيچ از آن بـرنخـواهـم داشت!))(39) حسيـن بـن روح ـ از نايبـان امام عصر(عج) ـ در پاسخ پرسـش شخصـى كه رسـول خـدا(ص) چند دختر داشت فـرمـود: چهار دختـر و چـون او سـوال مـى كنـد: كـدام يك از همه بافضيلت ترند؟
جـواب داد: فاطمه. وى با تعجب بسيارى باز مى گويد: حضرت زهرا(س) از همه فرزنـدان پيامبـر(ص) كـوچكتر بـوده و از سـوى ديگر كمتر مصاحبت رسـول الله(ص) را درك كـرده است, چگـونه او بـافضيلت تـر است؟! حسين بـن روح فرمود: فاطمه(ع) داراى دو ويژگى برجسته بود: نخست آنكه وارث رسـول خـدا(ص) بـود و ديگـر اينكه نسل پيـامبـر خاتـم(ص) از ذريه او است. و خـداونـد متعال ايـن صفات را به او ارزانـى نـداشت مگـر به خاطر(اخلاص در نيت زهراى مرضيه(س).(40)
ادامه دارد.
1ـ اربعيـن حـديث, امـام خمينـى, ص385 تـا 395 (بـــا تلخيص و گزينـش).
2ـ تفسير الميزان, (ترجمه), علامه طباطبايى, ج1, ص500و ;509 رك: تفسيـر الكاشف, ج3, ص79 و ج5, ص41 و ج2, ص93.
3ـ چهل حديث حج, حسيـن انصاريان, ص;71 رك: تفسير ابـن كثير, ج4, ص;629 تفسير التبيان, ج10, ص;268 تفسير التحـريـر, ج24, ص292 و ج 29, ص;63 تفسيـر فتح القـديـر, ج5, ص270.
4ـ معارج, 35, نك: تفسيـر نمـونه, ج7, ص64 و ج 14, ص;76 تفسيـر الميزان, ج11, ص155.
5ـ اعراف, 66, و 67 و ;68 رك: تفسيــــــر الميزان, ج11, ص;155 تفسير مجمع البيان, ج10, ص500.
6ـ بقـره, ;177 معارج, ;14 نك: تفسير المـراغى, ج5, ص83 و ج 9, ص148.
7ـ آل عمران, ;159 فصلت, ;34 رك: تفسير ملاصـدرا, ج4, ص170 و ج1, ص712.
8ـ هـود, 87, نك: تفسيـر الميزان, ج1, ص370 و 373 و 375 و ج 2, ص235 و ج 4, ص111 و 181 و ج 6, ص166 و 257.
9ـ آل عمران, ;159 مـومنون, ;96 قلـم, 4. نك: تفسير الكبير فخر, ج9, ص61 و 64, تفسيـر كشف الاســرار, ج2, ص286 و ج8, ص519 و ج10, ص188, تفسيـر مجمع البيـان, ج2, ص870 و ج10, ص500, تفسيـــــــر المراغى, ج6, ص149 و ج 29, ص28.
10ـ قلـم, 4, رك: تفسير المنيـر, ذيل آيه 4 سـوره قلـم, تفسيـر نمـونه, ج24, ص377, ذيل آيه 7, سـوره قلم.
11ـ براى پژوهـش بيشتر در باره اخلاق پيامبرانى چون نوح به سوره اعراف آيه 60 و 63 و هـود به سـوره اعراف, آيه 66 و 69 مـراجعه كنيد.
12ـ كفشهاى مكـاشفه, احمـد عزيزى, ص373 و 374 (بـا گزينش).
13ـ سوره نور, 27 و 28.
14ـ بقره, 77 و مريم 27 و 28.
15ـ بحـارالانـوار, علامه مجلسـى, ج72, ص401 و ج75, ص;401 كتــاب عوالـم, ج11, ص;628 المستدرك, ج2, ص375, ح3.
16ـ منـاقب ابـن شهر آشـوب, ج2, ص;26 كتـاب عوالـم, ج11, ص;158 رياحين الشريعه, ج1, ص193.
17ـ بحارالانـوار, ج41, ص;46 امالـى صدوق, ص;280 مناقب ابـن شهر آشوب, ص79.
18ـ نك: نهج الحيـاه, ص239 تا 267.
19ـ تفسيـر الامـام العسكـرى, ص;330 تفسيـر البـرهان, ج3, ص;245 بحارالانوار, ج23, ص259.
20ـ امالى صدوق, ص;475 مناقب ابـن شهر آشـوب, ج3, ص;340 اختصاص مفيد, ص31.
21ـ كتاب عوالـم, ج11, ص478 و ;605 رياحيـن الشـريعه, ج2, ص40.
22ـ بحـارالانـوار, ج23, ص;259 تفسيـر البـرهـان, ج3, ص245.
23ـ احقـاق الحق, ج21, ص26 و ;27 عوالــم المعارف, ج11, ص228 و 444.
24ـ نهج الحياه, ح57, ص102.
25ـ ينابيع المـوده, ص;199 احقاق الحق, ج10, ص;285 بحارالانوار, ج20, ص245.
26ـ منـاقب ابـن شهر آشـوب, ج3, ص;323 حليه الاوليـإ ابـونعيـم اصفهانى, ج2, ص42.
27ـ دلائل الامـامه, ص3 و ;4 منـاقب ابـن مغازلـى, ص;380 احقــاق الحق, ج17, ص23.
28ـ تفسير البـرهان, ج4, ص;317 امالـى طـوسـى, ج1, ص;190 وسائل الشيعه, ج6, ص323.
29ـ ديـوان حـافظ; رك: پـالايـش نفـس, ص110, (بـا تلخيص).
30ـ رك: منازل السائليـن, ص31, (باب اخلاق); تفسير الكبير, ج16, ص127, ج19, ص146 و ج23, ص318 و 319 و 320.
31ـ اربعين حديث شيخ بهايـى, ص159, ح37. 32ـ رك: اربعيـن حديث امـام خمينـى(ره), ح20, ص321 تا 333.
33ـ ميزان الحكمه, ج3, (باب اخلاص), نك: تفسير كشف الاسـرار, ج1, ص388 و 327 و ج 2, ص722 و ج 8, ص386 و ج 10, ص574.
34ـ چشمه در بستـر, ص;202 رك: تفسيـر الكبيـر فخــر, ج11, ص;42 ج26, ص239 و ج 32, ص45.
35ـ اربعيـن حديث امام خمينى(ره), ص333, نك: تفسير الكشاف, ج2, ص;751 تفسيـر كشف الكرار; ج1, ص322 و 327.
36ـ ريـاحيـن الشـريعه, ج1, ص;105 نهج الحياه, ص99, نك: تفسيـر مجمع البيـان, ج1, ص409 و ج 2, ص650.
37ـ عوالـم, ج11, ص;623 بحارالانـوار, ج67, ص249 و ج 70, ص249 و ج 71, ص184.
38ـ رك: خطبه فـاطمه زهـرا(ع) در مسجـدالنبـى(ص), رك: تفسيـــر المنيـر, ج8, ص126 و ج 11, ص283 و ج 16, ص45 و ج 30, ص346.
39ـ بحـارالانـوار, ج43, ص;73 رك: تفسيـر الميزان, ج2, ص390 و ج 11, ص83 و 160 و ج 15, ص30 و ج 16, ص25.
40ـ همـان, ص37, نك: تفسيـر نمـونه, ج9, ص377 و ج 12, ص578 و ج 25, ص354 و 356 و ج 27, ص214.