ناهنجاری اخلاقی
در ایجاد ناهنجاریهای اخلاقی، دو علت داخل خانواده و خارج از خانواده اثر میگذارد. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته شده است.
اخلاق و شخصیت رابطه تنگاتنگی دارد. شخصیت آدمی عبارت است از «مجموع فعالیتهای روانی، احساسات، افکار، عواطف و رفتار و کردار او که نمودار و ترجمان آن فعالیت ها هستند.» [۱]
این شخصیت در تعامل با اطراف خود دست خوش تغییراتی میشود. و این تغییرات اجتناب ناپذیر است. از ویژگیهای مهم انسان «تحول و تطور پذیری» و «قابلیت شکل گیریهای گوناگون شخصیت است» [۲]
انسان به گونهای آفریده شده است که میتواند با آگاهی و آزادی در محدودهای نسبتاً گسترده راه خود را بر گزیند و در همان راه منتخب خود، «شخصیت» و هویت فکری، اخلاقی و فرهنگی خویش را شکل بخشد.
اگر تکامل پذیری و قابلیت تغییر در طبیعت و گوهر وجود انسان نبود، علم اخلاق و سایرعلوم تربیتی نیز متصور نبود. بیشترین تاثیر پذیری انسان در زمان نوجوانی است. پس از دوره نوجوانی، مرحله جوانی است که در این دوران نیز تأثیرات مثبت و منفی بر اخلاق، بسیار مهم و قابل اهمیت است. علّت اصلی در آسیب پذیری این دو مرحله یکی غلبه احساسات بر وجود فرد، و دیگری محدودیت تجربه است. در این دوره احساسات مالک اصلی آدمی شمرده شده و با تمام قدرت انسان را مسخّر خود مینماید. از سوی دیگر، فقدان تجربیات اجتماعی موجب میشود که این گروه سنی نتواند معادلات پیچیده محیط ارتباطی خود را بدقت ارزیابی کند.
۲ - عوامل موثر در بروز ناهنجاریهای اخلاقی
درباره شناخت عوامل موثر در بروز ناهنجاریهای اخلاقی، ابتدا آن را بر دو شاخه علل داخل خانواده و دیگری علل خارج از خانواده دسته بندی میکنیم. در این نوشتار عمدتاً به علل خارج از خانواده پرداخته و سایر علل را به محل دیگر وا میگذاریم.
۲.۱ - عوامل اجتماعی
۲.۱.۱ - تهاجم فرهنگی
از عوامل مهم در دوره جوانی و نوجوانی که بیشترین تأثیرات را در بروز ناهنجاریهای اخلاقی بوجود میآورد، بحث تهاجم فرهنگی است. تهاجم زمانی اتفاق میافتد که فرد خارج از خانواده و بدون پشتوانه اعتقادی با تبلیغاتی مواجه میگردد، که سعی در فروپاشی نظام اعتقادی حاکم بر جامعه را دارد ابزارهای تبلیغاتی از جمله کتاب، مجلات، نوار، لباس و نوع پوشش، فیلم و سریال، موسیقی، ورزش و... با تمام قوا تلاش میکند تا فرد را از درون بدون هویت نشان داده تا آن گاه در قالب تمدن، فرهنگ خود را غالب کند. فرهنگ مهاجم، ابتدا سعی در آن دارد تا ایمان نسل نو را به فرهنگ و معتقدات سست و متزلزل سوق دهد. در مرحله بعد خلأ آرمانی و فرهنگی موجود را با جلوههای پر زرق و برق و فریبندهاش پر کند و او را به انقیاد فرهنگی در برابر غیر خودی بکشاند و نسلی زبون و وابسته به بیگانه تربیت کند. نمونههای تاریخی نشان میدهد که تهاجم فرهنگی، پدیدهای نو و منحصر به عصر و نسل ما نیست، رد پای آن را میتوان در نقطه نقطه تاریخ پر فراز و نشیب اسلام مشاهده کرد. حتی در سایر ادیان آسمانی میتوان ردّ پای تهاجم فرهنگی را موشکافانه جستجو کرد. [۳]
اندلس یا اسپانیای امروز مهر داغی است بر پیکره مسلمانان که دشمن با رخنه به داشتههای جوانان، آنان را ابتدا از درون تهی کرد آن گاه، قرن ها به عقب راند.
۲.۱.۲ - عامل معاشرت و دوست یابی
دومین عامل در بحث عوامل خارج از خانواده، عامل معاشرت و دوست یابی است. در متون دینی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل است که فرمودند: «المرء علی دین خلیله فلینظر احدکم من یخلل؟؛ [۴]
[۵]
هر کس به دین دوستش است. مقصود این است که اگر شما با کسی دوست بشوید، دین او را هم پذیرفته اید. در نهج البلاغه تعبیری است بدین مضمون: مجالسه اهل الهواء منساه للایمان. [۶]
واژه منساه دو احتمال دارد یا مصدر است به معنای فراموشی و یا اسم مکان است به معنای فراموش خانه. یعنی نشست و برخاست با مردم هوا پرست و غافل از خدا؛ فراموشی ایمان است. و یا فراموش خانه ایمان است. در قرآن خداوند خطاب به پیامبرانش از موانع رشد و تکامل نام میبرد یکی از آن عناوین «صدّ عن سبیل الله» و هم خانوادههای آن است. [۷][۸][۹][۱۰]یعنی در بیرون از خانواده هستند کسانی که مانع رشد و تکامل و رسیدن به خدا میشوند. هم چنین مقدار مانع میتواند عامل اصلی بروز اخلاق و رفتارهای غیر انسانی شود. مثل ظلم و تعدّی، روی آوردن به خدایان دروغین، پیروی از خرافات و...، بنابر این معاشرت عامل مهمی است که نباید افراد و خانواده ها آن را دست کم بگیرند. تکیه کلام معتادان این است که امان از رفیق بد، آن ها ما را معتاد کردند....
۲.۱.۳ - اشتغال
سومین نکتهای که باید مورد بررسی قرار گیرد، بحث اشتغال است. هرگاه جامعه به بیکاری و واردات سوق پیدا کند، ریشههای فساد و ناهنجاری هم یکی یکی پیدا میشود. کار، مایه سازندگی و بیکاری، اصل و اساس تخریب زندگی است. وقتی انسان به حدّی از شعور و استقلالدست یافت، لازم است برای ادامه زندگی خود، راه تأمین نیازهای خود را به دست خود پیدا کند. خانواده و حکومت، در راه رسیدن به این هدف، بایسته است که بیکاران و کارجویان را یاری دهند. بیکاری عامل مهمی در بروز اختلالات روانی و رفتارهای پرخاش گرانه است. وقتی شخص در جامعه احساس بی هویتی کرد و از سوی دیگر توان تأمین نیازهای اولیهاش را نداشت به کار خلاف کشیده میشود. ایجاد انگیزه کار و آموزش حِرَف و قوانین کار و بازار یابی و... سرعت بیشتری به رشد و تکامل به جوانان میبخشد. حدیث معروفی از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ است که فرمود: ملعون من القی کلّه علی الناس؛ [۱۱]
کسی که سنگینی (زندگی) خود را به دیگری بیندازد، ملعون است. در جای دیگر از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نقل است که هر گاه کسی را میدیدند که شغل و حرفهای ندارد میفرمود: «از چشمم افتاد». [۱۲]
۲.۱.۴ - نوع و شکل حکومت
چهارمین عامل از عوامل بروز اخلاق و رفتارهای غیر انسانی نوع و شکل حکومت است. به قول معروف: الناس علی دین ملوکهم. [۱۳]
مردم بر اساس اندیشه و دین حاکمیت، رفتار میکنند. نظام سرمایه داری، انسان ها را به سوی سود طلبی و سنجش بر اساس اقتصاد سوق میدهد و نظام کمونیستی، مردم را به سوی بیگاری کشیدن، استثمار، نظام صهیونیست مردم را به خشونت و تجاوز و نظام بعث عراق (صدام) نیز به سوی ظلم و خون ریزی و ارعاب و سایر نظام ها هر کدام به نوعی در تخریب افراد نقش دارند. امّا نظامی که قرآن آن را ترسیم کرده است بدین قرار است: حکومت صلحاء با اقامه نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر است، الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه. [۱۴]
افراد صالح وقتی به حاکمیت میرسند، اقامه نماز میکنند. سمبل یک زندگی ایده آل پرستش معبود است.
پرستش نشان از تکامل و رشد اخلاقی است. تمام هدایت ها در سایه نماز است و تمام فساد ها به خاطر خروج از توحید است. حکومت اسلامی، مردم را به سوی اخلاق نیک دعوت و از هر گونه تبعیض و ضد ارزش منع میکند، این شیوه باعث میشود تا مردم در سایه آرامش و رأفت اسلامی زندگی خوبی داشته باشند. حکومت اسلام بر اساس عدالت است. این عنوان از بسیاری از ناهنجاری ها جلوگیری میکند.
۲.۱.۵ - محیط عمومی و افراد جامعه
پنجمین عامل در بروز اخلاق تأثیرگذار، محیط عمومی و افراد جامعه است. محیط خواه محیط آموزشی باشد یا محیط کار و یا محیط زندگی، تأثیر فراوانی در کردار و رفتار انسان ها میگذارد. مراقبت در محیط هایی که به طریقی مدیریت خاص دارند، در سالم سازی آن موثر است و هر وقت این مراقبت به حداقل رسیده است نشانههای آن را میتوان به سادگی مشاهده کرد. تعامل با افراد کم سواد، بزه کار و دارای سوء پیشینه، معتاد، بیکار، و ماجرا جو همواره مشکل ساز بوده است. پاک سازی محیط از لوث این گونه افراد در جلوگیری از ترویج فرهنگ بزهکاری یا تربیت ناسالم بسیار موثر است بنابر این پنجمین عامل به بحث جامعه شناسی مربوط است که این مقوله را نمیتوان نادیده گرفت. از جمله محیطهای عمومی، محیطهای ورزشی است. ورزش در سالیان اخیر از محبوبیت ویژهای برخوردار است. تمایل جوانان به ورزش و میادین ورزشی از بحث برانگیزترین مسائل حکومت ها است. پایان یک مسابقه مهم و جنجالی را میتوان پیش بینی کرد. طرفداران دو تیم معروف پس از پایان مسابقه، به خیابان ها ریخته و با شکستن شیشه و چراغهای مغازه ها و بانک ها و هم چنین حمله به اتوبوسهای عمومی و ایجاد راه بندان در خیابان ها و به هم زدن آرامش شهر و... که همگی نشان میدهد این ورزش از یک بدن سازی ساده فراتر رفته و به یک میتینگ سیاسی تبدیل شده است.
ورزش و میادین آن، در رشد و یا عدم آن در جوانان بسیار موثر است. این رفتارها میتواند از انسانهای سالم، افرادی پرخاشگر، عصبی، بد زبان، اهل دعوا ساخته و بسیاری از ناهنجاری ها را به دنبال بیاورد. در حالی که در دهههای گذشته، ورزش و ورزشکاری منجر به تربیت پهلوان میشد که آن شخص پهلوان در رساندن حق مظلومان و یاری ستمدیدگان مانند یک رهبر عمل میکرد. اسوه و الگو در ورزش میتواند موجب تربیت مثبت فرد شده و هم چنین میتواند در ساختار اخلاقی به گونهای عمل کند که از شخص متربی، انسانی با ارزشهای منفی و خلاف رفتارهای اجتماعی و وجدانی بسازد.
۲.۱.۶ - فقر
ششمین علت از علل بروز رفتارهای خلاف ادب، علّت فقر و ناداری است. فقر نقطه مقابل غنا و بی نیازی است. در لا به لای سخنان بزرگان دین، فقر را بزرگترین عامل انحراف دین قلمداد کرده اند: «کاد الفقر ان یکون کفرا» [۱۵]
نزدیک است که فقر به کفر گرائیده شود. یعنی تا مرز کفر چیزی به اندازه فقر نزدیک تر نیست. کسی که توان اداره خود و زندگیاش را ندارد برای تأمین گرسنگیاش ممکن است تمام ارزشهای انسانی را زیر پا گذاشته و به هر کاری دست بزند. در بودجه اسلام و حکومت اسلامی این مسأله پیش بینی شده است. اما این مطلب به عنوان اهداف کوتاه مدت است. اسلام زکات را به عنوان عامل بازدارنده از فساد در جامعه اسلامی و راهکار میانه مدت وکوتاه مدت پیش بینی کرده است. فقراء تا رسیدن به خودکفایی از زکات مصرف کنند. و زکات در اقلام کشاورزی ـ دامداری و طلا و نقره مسکوک واجب شده تا این که نیازمندان با مشکل مواجه نشوند. فقر در زندگی راه رسیدن به معنویات را نیز مسدود میکند. از آدم گرسنه و برهنه توقع عبادت و پایبندی به اصول اخلاق را نمیتوان داشت اگر ابتدایی ترین نیازهای بشر تأمین نشود، فرصتی برای آموزش و اخلاق بدست نمیآید.
وجود رفتارهای ناپسند، تجمع جوانان بزهکار در محلههای فقیر نشین بیشتر از مناطق مرفه است. البته درآمد زیاد نوع فساد را نیز تغییر میدهد. این به معنای سالم بودن محیطهای مرفه نشین نیست بلکه نوع فساد در محلههای فقیر نشین با غیر آن یا کشورهای فقیر با کشورهای پیشرفته متفاوت است. فقر باعث میشود که جوانان از پشت میز درس و کلاس به افراد هم سن و سال و کم تجربه پناه ببرند.
۲.۱.۷ - نداشتن الگوی اخلاقی
هفتمین علت از علل بروز مشکلات اخلاقی، نداشتن الگوی اخلاقی و مربّی مورد اعتماد است. ساختار نظام اخلاقی و تربیتی اسلام به گونهای ترسیم شده است که در آن الگوی تربیتی نیز پیش بینی شده است.
نقش رهبری و زعامت جامعه اسلامی از سوی خداوند بر عهده امامان معصوم گذاشته است. در عصر غیبت این مهم به دوازدهمین پیشوای مسلمین واگذار شده است. شناخت این الگو کمک بزرگی برای نظام مند شدن مباحث اخلاقی است و از سوی دیگر پیروی از افراد ناشناخته، زعمای دروغین و کسانی که به دنبال منافع غیر الهیاند منجر به بروز رفتارهای خلاف شأن انسان میشود. با این بیان مهم ترین عامل در گمراهی اخلاقی جامعه اسلامی، عدم شناخت حجت خداوند و الگوی کمال یافته است. در لا به لای احادیث ما ابتدائی ترین نقطه برای شروع فساد اخلاقی و گمراهی در مسیر تکامل، نشناختن جایگاه امامت معرفی شده است.
از آن جا که امام، برنامه ریزی زندگی انسان را به عهده دارد با کنار گذاشتن وی، مشکلات عدیدهای از جمله رفتارهای غیر شرعی بروز خواهد کرد. خداوند بر انسان ها اطاعت از امامت را واجب کرده است. و امام کسی است که با تأسی به قرآن، در هر عصر وظایف عمده مردم را بیان میکند. وظایفی که هم جنبه اجتماعی دارد و هم جنبه فردی دارد. وظایف فردی، فرد را آماده میکند تا بر پارهای از مسائل خود چیره شده و وظایف اجتماعی او را با جامعه اسلامی پیوند میدهد، در سایه اجتماع سالم است که فرد میتواند به آن چه پیش بینی شده است دسترسی پیدا کند. [۱۶]
ناهنجاری های اخلاقی جامعه نیازمند ریشه یابی است
یکی از تفاوتها در حوزه اخلاق و آسیب آن است که اخلاق مداری و بی اخلاقی خیلی مجازات رسمی ندارد ممکن است یکسری مجازاتهای غیررسمی برای آن تعریف شده باشد.
: به عنوان نمونه در مفاهیم اخلاقی که میتوانیم روی آن کار کنیم دروغ گویی، گذشت، تظاهر و ریا، فریب و تقلب، خودخواهی، حرص، قانون گریزی و … است که اینها ویژگیهای اخلاقی جامعه هست که بخشی از آن میتواند هنجارمند هم باشد.
حوزه اخلاق در سه سطح قابل تبیین است
حوزه اخلاق را در سه سطح اخلاق بین مردم، اخلاق بین مردم و مسؤولان و دیگر اخلاق بین رسانهها و مردم و مسؤولان قابل تبیین است.
بخش عمده اخلاق اکتسابی و آموزشی است
اکثر صاحب نظران حوزههای اخلاق چه در گذشته مانند خواجه نصیرالدین طوسی، افلاطون، ارسطو و چه صاحبنظران فعلی معتقدند بخش غالب اخلاق اکتسابی و آموزشی است اگر چه در همین اکتساب هم حوزههای ژنتیکی و زیستی هم تأثیرگذار هستند.
دو نوع اخلاق رذیله و فضیله، اکتسابی است،
: این همان است که ما یاد میدهیم به جامعه و نسل بعد که چه رفتارهای درست و یا نادرست اخلاقی داشته باشد.
افول اخلاق کنش تاریخی جامعه ماست
نکته مهم در این ارتباط آن است که افول اخلاقی، کنش تاریخی جامعه ماست و برخی سفرنامههای نوشته شده برای ایران مانند یک سال با ایرانیان، سفر نامه حاجی بابایی اصفهانی و یا عقب تر در قرن هفتم حافظ را بخوانیم به این نتیجه می رسیم که تظاهر، ریا و دورویی جزو کنشهای اجتماعی ماست و چیزی است.
اخلاق بحث فرادینی است
پدریان، اخلاق را بحثی فرادینی و فراگیر دانست و گفت: هیچ مذهب و مکتبی نمیگوید دروغ، تقلب، ریا و … خوب است و آن را تأیید نمیکند.
یک عامل زیستی و اجتماعی با عنوان لقمههای حرام در مقوله افول اخلاقی بسیار تأثیرگذار و مهم است و به عنوان نمونه این لقمه زمانی که استاد دانشگاه، پزشک، کاسب و …هر کدام در حوزه شغلی خود به کم کاری و بی تعهدی بپردازند دچار افول اخلاقی ناشی از لقمه حرام شدهاند.
: لقمههای حرام
لقمههای حرام، صرف نظر از منطر دینی منظور لقمهای است که حق من نیست و من می خورم که این حرام به معنای دینی و اجتماعی در همه نظامها رد شده است.
بر این اساس جامعهای که لقمه حرام خورد، دروغگو میشود، تظاهر میکند انصاف ندارد تقلب میکند و قانون گریز میشود و این موضوع بسیار مهمی است که متأسفانه اصلاً روی آن کار نشده است.
نبود عدالت در نظام اجتماعی موجب بی اخلاقی و کج اخلاقی میشود
نبود انواع عدالت در نظام اجتماعی موجب بی اخلاقی و به نوعی کج اخلاقی میشود زیرا اصل عدالت به معنای فرصت های برابر است است و عدالت توزیعی بمنظور چرخش این فرصت هاست.
در مجموع سه مورد مهم در شکل گیری افول اخلاق در نظام اجتماعی نقش دارد که آن عوامل شامل لقمههای حرام، نبود عدالت و آزادی و احساس امنیت است.
یکی از مهمترین دلایل دروغگویی به عنوان یک بی اخلاقی در جامعه را نبود احساس امنیت عنوان کرد و گفت: تظاهر، ریا، دورویی و دروغ یکی از مهمترین موارد آن این است که باید برای پذیرفته شدن در هر مکانی و پیش هر شخصی نقاب خاصی بزنی زیرا در غیر این صورت پذیرفته نمیشود.
اخلاق، آموزشی است
همانطور که بدن نیاز به فربه و ورزیده شدن دارد به حوزه اخلاق نیز باید یادگیری عملی داده شود
عوامل شامل چهار دسته عامل زیستی، روانشناختی، اجتماعی و معنوی است.
از منطر روانشناختی و با توجه به نظریه اخلاقی "کلبرگ" روانشناس برجسته جهان، ً آدمها همچنان که از لحاظ جسمی و فکری رشد میکنند از لحاظ اخلاقی رشد و تحول مییابند.
سطوح شامل سطح اخلاق پیش قراردادی، قراردادی و پس قراردادی است.
بچهها در دوره کودکی یاد میگیرند که که کاری انجام بدهند چون به آنها گفته میشود که اگر آن کار را انجام بدهند تشویق و اگر انجام ندهند تنبیه میشوند و ابزاری به نام تشویق و تنبیه و هنجاری به نام اطاعت باعث میشود که افراد به آن قوانین، خواستهها و هنجاریهای اجتماعی تن بدهند...
افراد وقتی بزرگ میشوند در دوره جوانی و بزرگسالی به مرحله قراردادی می رسند، یعنی اصول و قوانینی که اجتماع تدوین و قرارداد کرده رعایت میکنند و وقتی بزرگتر و پختهتر میشوند از اصول و قواعد اجتماعی هم میگذرند و براساس اصول اخلاق انسانی که همه گیر و همه جا هست عمل و رفتار میکنند.
ابزارهای اجتماعی، افراد را به رعایت قوانین و هنجارها وادار میکند
: در جامعه امروزی یکی از عواملی که موجب رعایت قوانین و هنجارها میشود وجود ابزارهای اجتماعی است.
به عنوان نمونه اگر در سر چهار راهها پلیس حضور داشته باشد رانندگان به طور حتم قبل از خط عابر پیاده میایستند، چراغ قرمز را رد نمیکنند، سبقت نمی گیرند و یا در ادارات وجود عامل بازدارنده نظارتی موجب می شود که کج کاری و کج رفتاری کمتری صورت گیرد.
رشد اخلاقی جامعه در مرحله مقدماتی است
رشد اخلاقی جامعه در مرحله مقدماتی است، گفت: جامعه ما در شرایط کنونی در مرحله پیش قراردادی و رشد اولیه اخلاقی مانده است.
به این خاطر است که برخی افراد معتقدند که تا وقتی ابزار قانون و اجرایی وجود داشته باشند کار درست انجام میدهند و در غیر این صورت کاری که مبتنی بر لذت، خواست و منافع خودشان است انجام می دهند.
این مساله در سطح کلان و خرد از یک مغازه دار ساده و کارمند تا یک مدیر و معاون و ردههای بالاتر دیده میشود که اگر ابزار نظارتی نباشد از وظایف خود عدول میکنند و دنبال منافع فردی می روند. این در حالی است که ما در یک جامعه ارزشی هستیم و داعیه جامعه دینی داریم که اسلام دین کامل است و باید قواعد و قوانین اجتماعی را بهتر رعایت کنیم ولی متأسفانه عکس آن عمل میکنیم.
برخی رفتارهای نابهنجار و آسیبهای اجتماعی نتیجه الگوگیری از دیگران است
برخی رفتارهای نابهنجار، آسیبهای اجتماعی و بد اخلاقیها در جامعه در نتیجه الگو گیری و الگوپذیری از دیگران صورت میگیرد.به عنوان نمونه انتشار برخی اخبار از بد کار کردن مسؤولان در جامعه در رسانهها از یک سو برای افزایش آگاهی عموم خوب است ولی پیامدهای جانبی و اثرات عینی جدی دارند زیرا برخی از افراد از آنها الگو میگیرند.بر این اساس یک شهروند؛ یک کارمند عادی و یک مسؤول جز وقتی میبینند که در جامعه یک عده از مسؤولان بی اخلاقی و در کار خود رانت بازی کرده و مبتنی بر منافع فردی خود کار و یا اختلاس میکنند آنها هم الگو میگیرند.: اتفاقی که رخ میدهد این است که مسؤولان الگو میشوند برای مردم در رفتارهای منفی، زیرا انسانها تنها از رفتارهای مثبت الگو نمیگیرند.همین امر موجب ایجاد باورشناختی و تصور ذهنی در مردم میشود که آنها هم میتوانند به رفتارهای نامناسب در جامعه دست بزنند.
ضعف نظارت عامل کج رفتاریها و رفتارهای ناسالم است
ضعف نظارت را از عوامل مهم کج رفتاریها و رفتارهای نامناسب در جامعه دانست و گفت: نظارت به ۲ دسته درونی و بیرونی تقسیم میشود.
نظارت درونی همان است که به آن وجدان گفته میشود و در فرآیند رشد ایجاد شده تا کار خوب و بد از هم تشخیص داده شود و در سیر تکاملی انسانها وجود دارد و عاملی بازدارنده برای ارتکاب جرم است.: این نظارت درونی به آن بر میگردد که افراد بدانند که چه برداشتی از خود دارند و چه ارزش واحترامی برای خود قائل هستند و در مجموع چقدر خود را توانمند، ایدهآل، مطلوب و دارای صفت مثبت میدانند.: مفاهیم خودپندار و عزت نفس در اینجا مطرح میشود و اقعیت آن است که امروزه خدپنداری آدمهای جامعه خیلی جالب نیست.نظارت ببرونی به سیستمهای نظارتی و نقش پلیس، قوه قضائیه، خانوادهها و آموزش و پرورش بر می گردد که بطور مستقیم و غیرمستقیم به آدمها یاد میدهند که چگونه باید رفتار کنند.
پخش آهنگ یک خواننده در مدارس
بیانگر این بود که تمام آن همه شعر و مفاهیم ادبی، دینی، فرهنگی و حماسی که در تعالیم آموزش رسمی میآوریم به هیچ و صرف یک آهنگ شاد که دانش آموز محتوای آن را به درستی نمی فهمد راحت جای آن را میگیرد.این مهم نشان داد که آموزش رسمی در کشور موفق نبوده و خانوادهها هم خیلی تقید و تعهدی به سمت آموزش ندارند و آنها بیشتر به سمت پیشرفت فرزندشان تا تربیت آنها تمایل دارند.اگر زمانی که موضوعات و کج رفتاریهایی شامل سرقت، اختلاس، رانت خواری و … در جامعه مطرح میشود نتیجه برخورد و مجازات آنها مشخص و اجرا شود نیز در پیشگیری از بد اخلاقیها در جامعه بسیار مؤثر خواهد بود.
مجازات رسمی برای بی اخلاقی وجود ندارد
متأسفانه همانطور که مجازات رسمی برای بی نظمی و هنجاز شکنی در جامعه خیلی ضعیف است حساسیت جامعه به عنوان مجازات مهم برای برخورد با بد اخلاقی کاهش یافته است.: آن چیزی که تحت عنوان فشار اجتماعی از آن یاد میکنیم یعنی فشاری که فرد از سوی افراد همگن مشابه خودش احساس میکند و احساس نگاه متفاوت و سنگین، طرد شدن و محروم شدن، به کسی که دروغ گفته، دزدی کرده و گرانفروشی و حرامخوری کرده دیگر وجود ندارد.
این در حالی است که اگر آن فشار و حساسیت اجتماعی وجود داشت دیگر نیاز نبود که پلیس دستگیر و قوه قضائیه زندانی کند.وی، علت کاهش فشار اجتماعی را درگیری مردم با اضافه بار اجتماعی دانست و گفت: اضافه بار اجتماعی میگوید اساساً شرایط زندگی آدمها این گونه است که آنقدر استرس، دغدغه و نگرانی در زندگی روز مرده خود دارند که نمیتوانند به کارها و اهداف خود برسند و دیگر کاری ندارند که در اطراف آنها چه میگذرد و چه اتفاقی برای دیگری میافتد.
به این دلیل است که به خاطر دغدغههای فردی فراوان، احساس مسؤولیت اجتماعی او پایین میآید و واکنش و اعتراضی نشان نمیدهد به بی اخلاقیهای خردی که در سطح جامعه ایجاد میشود.
نظارت اجتماعی ومسؤولیت اجتماع
در سطح کلان هم وقتی نظارت بیرونی ضعیف است باعث میشود که بینیم که سطوح جرم و آسیبهای و اختلاسها زیاد است و در خرد هم فشار اجتماعی به تبع آن بی مسؤولیتی و به تبع آن اضافه بار پایین میآید و اینجا در عمل ً میخواهیم بگوییم جدا از الگوهای اجتماعی و مؤلفههای نظارت بیرونی ضعیف، حساسیت نظارت اجتماعی هم کمتر شده است. افول اخلاق در جامعه در حالی رخ داده که ابزارهای درونی کنترل و تقید افراد به عنصر اخلاقی هم ضعیف است همان چیزی که از آن به عنوان وجدان و تربیت دینی و خانوادگی نام می بریم که در نسلهای جدید چالشهای جدی تری خواهیم داشت.
پرهیز از سیاسی کاری
اگر این کار در تمام نهادها صورت بگیرد و برای انتخاب افراد زیر مجموعه سیاسی کاری کنار برود و شایسته سالاری مطرح شود اصول اخلاقی در جامعه بهبود خواهد یافت.
ما نه مدرن و نه سنتی
ما نه مدرن و نه سنتی هستیم و این وسط بی هویتی اجتماعی شاید برای بخشی از جامعه ما ناخواسته شکل گرفته است.
همه بچه مسلمان هستند کسی از مرز اخلاق عبور نمیکند و همه چیز سر جایش است.
در این نگاه یک قانون خوب میگوید حق دیگران را ضایع نکن، دروغ نگو از خطوط قرمز عبور نکن و همه چیزهایی که اصول زندگی و شرایط هنجار است را به افراد تحمیل میکند و آنها را وادار میکند که بی اخلاق نباشند و یا از مرزهای اخلاقی عبور نکنند.ممکن است بین این قانون و نگاه اخلاقی و سنتی و مبتنی بر معنویات در جامعه دچار یک سیر ابزاری شویم و از اخلاق به عنوان ابزار در خدمت قانون و یا از قانون به عنوان یک ابزار در خدمت اخلاق باشیم.: پارادوکسی که بین کنشهای جامعه برای ما به عنوان کنشگران اجتماعی ایجاد شده است طبیعتاً باید انتظار نداشته باشیم که خیلی آدم قانونمند و اخلاق مند باشیم زیرا خواه ناخواه در معرض عبور، تزلزل و لرزش در مقابل آفتها و آسیبهای حوزه اخلاقی قرار میگیریم.
خانواده و آموزش و پرورش دو نهاد برای پیشبرد سیر جامعه پذیری جامعه هستند
نظام آموزشی
در زمان حاضر ما یکی از ناکارآمدترین نظام آموزشی در کشور یا تعلیم و تربیت دنیا را داریم این نظام یکی از زمینههای بالقوه تولید کننده آسیب در حوزه اخلاق و هنجار و مباحثی از این قبیل است.حوزه تعلیم و تربیت کشور در افول اخلاقی جامعه بسیار نقش دارد.وقتی آموزش و پرورش در جامعهای ضعیف باشد هیچ توقعی برای اینکه نهاد خانواده آن قوی باشد وجود ندارد.
"تقویت رفتار"
بسیاری از رفتارهای دون اخلاقی و ضد اخلاقی ما در جامعه تقویت میشود
به عنوان مثال اگر فردی دروغی بگوید به خاطر آن امتیاز بگیرد با با ریاکاری مورد پذیریش جامعه قرار بگیرد یعنی جامعه این رفتار را تقویت کرده است.براساس نظریه دیگری اگر این تقویت در ادامه مدام تکرار شود، آن رفتار نهادینه میشود.بر این اساس خیلی از بی اخلاقیها امروز در جامعه به خاطر تقویتهای مکرر خود به خود نهادینه شده است.
جابه جایی ارزشها هم در افول جامعه بی تأثیر نبوده است
در جامعه امروزی جابجایی ارزشها روی داده به عنوان نمونه صله رحم که در گذشته موجب همبستگی خانوادهها و ایجاد کننده نشاط و تعامل اجتماعی و به عنوان یک ارزش بوده امروز برای برخی افراد به عنوان یک رفتار منفی تلقی میشود.
وی با بیان اینکه برخی رفتارها به دلیل جابجاییها در حوزه اخلاق شکل دیگری پیدا میکند گفت: برخی افراد فکر میکنند اگر همیشه اخلاق مند حرکت کنند مورد هجمه قرار میگیرند زیرا ارزشها جابه جا شده است...
شکاف نسلی
طبیعی است که ارزشها و باورهای اخلاقی که در نسل پیشین بوده و با این باورهایی که به کودک نسل جدید منتقل شده تفاوتهایی حس شود.: داستان شکاف نسلی از این همین جاست زیرا آن به خاطر سن نیست به خاطر باور است زیرا وقتی اختلاف زیاد باشد شکاف نسلی رخ میدهد و گرنه سن به هیچ عنوان تعیین کننده شکاف نسلی نیست امروزه شکافی که بین والدین و فرزندان اتفاق افتاده به خاطر همان حالت سکون و مرداب گونهای است که در رشد اخلاقی داشته ولی در عین حال جامعه خیلی جلوتر رفته است..
ایدئولوژِی های خودساخته عامل افول اخلاقی در جامعه است
از دیگر دلایل افول اخلاقی در جامعه میتوان به ایدئولوژیهای خودساخته ای اشاره کرد که در نظام ایدئولوژی ما اتفاق میافتد و در این حالت گاهی افراد بنا به تعاببیر و جهان بینی که برای خود قائل هستند خود را توجیه و مجاب میکنند.
نظام توجیه:
نظام توجیه در حوزه جهان بینی و ایدوئولوژِ های فردی خیلی باب شده است گفت: ما دائم در حال توجیه کار و رفتار خود هستیم که درست است و هیچ گاه معتقد به بی اخلاقی نیستیم و اینکه به خاطر بی اخلاقی در حال سقوط هستیم برخی افراد از مکانیسم توجیه برای سرکوب سرزنشهای درونی استفاده میکنند و خود را توجیه می کنند که آن رفتار دون شأن و اخلاق که از فردی سر میزند اذیتش نکند..
بخشی از بی اخلاقیها در جامعه به حوزه مسؤولیت اجتماعی برمی گردد
به عنوان مثال اگر فردی پلاستیک و یا آدامسی را در محیط زیست پرت کند و به زیست بوم جامعه آسیب بزند بیانگر آن است که این فرد به منافع و خرد جمعی پایبند نیست و این مهم ریشه در بی مسؤولیتی اجتماعی داردک.نیت مبتنی بر جهان بینی و ایدئولوژی افراد است.
مسؤولیت اجتماعی در نهاد آموزش و پرورش ذبح شده است
در حوزه مسؤولیت اجتماعی درست عمل نکردیم ذبح و قربانی مسؤولیت اجتماعی در نهاد آموزش و پرورش است
نهاد خانواده
نهاد خانواده را فاقد مسؤولیت بار آوردیم و انتظار بی جا و خیلی بزرگ و شگرفی داریم از اعضای جامعه که بخواهد براساس یک رفتار اخلاق مند و مدارانه عمل کند
سازماندهی
سازماندهیها در جامعه بیشتر مبتنی بر هیجان است،این سازماندهیها شامل بسیج کردن منابع و انسانها در همه امور است ولی هیچ گاه برای روابط و ضوابط اجتماعی خود مقررات و قانون تعریف نکردهایم. در نظام حقوق شهروندی همیشه به دنبال شهروند مشارکت پذیر هستیم که بیاید در کارها مشارکت کند و هیچ گاه به دنبال تربیت شهروند مشارکت جو نبودیم.
اقتصادی پایدار نتیجه یک جامعه اخلاقی است
بخشی از اقتصاد پایدار ریشه در نظام مند کردن روابط حقوقی، اجتماعی و سیاسی بین عناصر یک جامعه دارد.: اگر جامعهای درست پیش نرود اقتصاد به پایداری نخواهد رسید زیرا تمام آن عناصر باید با آن اقتصاد همراهی کنند
پی نوشت:
۱.↑ فلسفه تعلیم و تربیت، انتشارات دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، ج ۱، ص ۵۱۰.
۲.↑ فلسفه تعلیم و تربیت، ص ۵۰۶.
۳.↑ شرفی، محمد رضا، پیشنهادهای تربیتی، انتشارات تربیت تهران، ۷۴، ص ۱۶۳ ـ ۱۶۵.
۴.↑ طوسی، الامالی، ص ۵۱۸.
۵.↑ مجلسی، بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۶۰، علی (علیه السلام):«فساد الاخلاق بمعاشره السفهاء».
۶.↑ نهج البلاغه، ص ۱۵۰ از خطب علی ـ علیه السلام ـ، ج ۱.
۷.↑ نساء/سوره۴، آیه۱۶۷.
۸.↑ نحل/سوره۱۶، آیه۸۸.
۹.↑ محمد/سوره۴۷، آیه۳۴.
۱۰.↑ غافر/سوره۴۰، آیه۳۷.
۱۱.↑ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج ۷۴، ص ۱۴۰.
۱۲.↑ علامه مجلسی، بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۹.
۱۳.↑ عجلونی، کشف الخفا، ج ۲، ص ۳۱۱، با همین مضمون از علی ـ علیه السلام ـ، لا یصلح الناس الا امیر برّ و فاجر.
۱۴.↑ حج/سوره۲۲، آیه۴۱.
۱۵.↑ بحار الانوار علامه مجلسی، ج ۲۷، ص ۲۴۷.
۱۶.↑ کلینی، کافی، ج۲، ص۴۱۵،پیامبر صلیاللهعلیهوالهوسلم:ادنی ما یکون به العبد ضالا ان لا یعرف حجه الله تبارک و تعالی و مشاهده علی عباده الذی امر الله عزوجل بطاعه و فرض ولایته.
منابع:
https://www.pasokh.org/fa/Article/View/1076
https://www.irna.ir/news/83356744/