مدارا و سازش در خانواده
مقدمه
یکی از ضروریات تشکیل جامعۀ سالم، تشکیل خانوادۀ سالم است. اگر خانواده اصلاح شود، جامعه نیز اصلاح خواهد شد و هرچه بنیان آن مستحکمتر باشد، بنیان جامعه نیز مستحکمتر خواهد بود. یکی از ویژگیهایی که در تحقق سازگاری نقش بهسزایی دارد، رفق و مداراست و میتوان گفت کمتر عاملی یافت میشود که در این حد بتواند در ایجاد و تثبیت سازگاری نقش ایفا کند. رمز موفقیت مرد برای زندگی بهتر، مدارا و سازش با مشکلات خانوادگی است و داشتن چنین ویژگیای، نشانۀ ایمان اوست. در قرآن و روایات هم، بدین مطالب اشاره شده است. خداوند میفرماید:
«وَ إنِ امْرَأةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أوْ إعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَيْهِما أنْ يُصْلِحا بَيْنَهُما صُلْحاً وَ الصُّلْحُ خَيْرٌ وَ اُحْضِرَتِ الأنْفُسُ الشُّحَّ وَ إنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإنَّ اللهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً؛[نساء: ۱۲۸.] و اگر زنی از شوهر خویش بیم ناسازگاری یا رویگردانی داشته باشد، بر آن دو گناهی نیست که از راه صلح با هم به آشتی گرایند که سازش بهتر است. (ولی) بخل (و عدم گذشت) در نفوس، حضور (و غلبه) دارد و اگر نیکی کنید و پرهیزگاری پیشه نمایید، قطعاً خدا به آنچه انجام میدهید، آگاه است.»
در حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) آمد است: «مُدَارَاةُ النَّاسِ نِصْفُ الايمانِ وَ الرِّفْقُ بِهِمْ نِصْفُ الْعَيْشِ؛[. محمد بن یعقوب کلینی؛ الکافی؛ ج ۲، ص ۱۱۷.] مدارا با مردم، نیمی از ایمان و نرمخویی با آنان، نیمی از زندگی است.»
اساساً بدون رفق و مدارا، نمیتوان از زندگانی بهره برد و زندگی بدون بهرهمندی از این امر ، فاقد روح و معناست، از این در روایات به مدارا دربرابر همسر تأکید شده است. یکی از اصحاب امیرالمؤمنین(علیه السلام)، از همسرخود شکایتی را پیش حضرت بیان کرد. حضرت پس از پذیرش نقصهایی که میان آنان وجود داشت، به او سفارش فرمودند: «فَداروهُنَّ عَلَی کُلِّ حال ٍوَ اَحسِنوا؛[محمدباقر مجلسی؛ بحارالانوار؛ ج ۱۰۰، ص ۲۵۳.] با زنان در همه حال مدارا کنید، خوشزبان ونرمخو باشید و در تمام امور نیکی نمایید.»
سازگاری وظیفه دینی است
سازش و مدارای زن و شوهر در زندگی جزء واجبات است و دوام زندگی مشترک به این سازگاری وابسته است. منظور از سازگاری در اینجا تحمل، ساختن و تطبیق خود با شرایط و وضعیتی است که پس از ازدواج برای زوجین در زندگی مشترک پیش آمده است؛ به گونه ای که خود را با شرایط و وضعیت جدید تطبیق دهند، با یکدیگر همراهی و سازش کنند و از یکدیگر دلسرد نشوند که بگویند این مرد یا این زن دیگر به درد من نمی خورد.[ر. ك. مطلع عشق، ص 90]
سازگاری وظیفه ای است که اسلام برعهده زوجین قرار داده است و آنها باید سازگار باشند. هر دو باید با هم بسازند و بنا را بر این بگذارند که زندگی خانوادگی را سالم و کامل و آرام و همراه با محبت و عشق متقابل اداره کنند و این را ادامه دهند و حفظ کنند.[ ر. ك. همان، ص 91- 92]
اگر به این دستور اسلام در زندگی زناشویی عمل شود، هیچ خانواده ای متلاشی نمی شود و از بین نمی رود. متلاشی شدن خانواده ها بیشتر برای این است که زن و شوهر یکدیگر را ملاحظه و رعایت نمی کنند. مرد بلد نیست که رعایت کند و زن، بلد نیست که از عقل خویش بهره بگیرد. او تندی و خشونت می کند و این شکیبایی نمی کند. هم خشونت شوهر و هم سرکشی زن مشکل ساز است. اگر او خشونت نکند و اگر وقتی اشتباه کرد، این سرکشی نکند و یکدیگر را ملاحظه کنند و با همدیگر بسازند، هیچ خانواده ای متلاشی نخواهد شد.[ر. ك. همان، ص 91]
اگر زن عیبی در شوهر خود می بیند، باید بداند که هیچ انسانی بی عیب نیست. خود او نیز ممکن است عیبی داشته باشد. از این رو، براساس پیمانی که با ازدواج با شوهرش بسته است، باید بنا را بر تحمل بگذارد. حال، اگر اصلاح پذیر است، با درایت و هنرمندی اصلاحش کند، ولی اگر دید اصلاح نمی پذیرد شایسته آن است که با او بسازد و زندگی را از آنکه هست بر خود تلخ تر نکند. ستیزه جویی زن، نزاع و درگیری، ایراد گرفتن به شوهر، بهانه گیریهای بی مورد از شوهر و زندگی او و خویشان او و به رخ کشیدن عیبهایش جز تلخ کردن زندگی نتیجه ای ندارد.
رسول خدا (ص) می فرماید:
زنی که با شوهرش نسازد و او را بر چیزهایی وادارد که بیش از توانایی اوست، اعمالش مقبول خدا نیست و در قیامت، مغضوب پروردگار جهان است.[بحارالانوار، ج 103، ص 24]
همچنین می فرماید:
خداوند به من دستور داده که با مردم مدارا کنم؛ همان گون که به انجام دادن فرایض فرمان داده است.[ وسائل الشيعه، ج 8، ص 540]
وقتی سازگاری و مدارا با مردم چنین حکمی دارد، سازش در محیط خانواده تکلیفش معلوم است. همان گونه که زن و شوهر مؤمن نباید در ادای نماز کوتاهی کنند، سازش با یکدیگر در زندگی زناشویی را نیز باید پاس دارند.
از آنجا که هیچ دو انسانی از هر نظر با یکدیگر مطابقت ندارند و مشابهت برای هیچ زن و شوهری در همه ی روحیات و ویژگیها ممکن نیست، طبیعی است که میان آن دو مشکلات و تعارضهایی به وجود آید. به همین دلیل زن و شوره اولاً باید با به کار گیری اصول و مهارتهای مختلف به حل این مشکلات بپردازند.
حال اگر تمام روشهای حل مسأله را به کار بردیم و مسأله حل نشد، چه؟ مشکلات یا قابل حل هستند و یا به عنوان مسأله، به مشکل دائمی تبدیل میشوند. در چنین مواردی توصیه آن است که از کنار مسأله گذر کنیم. یعنی حل چنین مسألهای، با عبور کردن از کنار آن صورت میگیرد؛ مثلاً اگر همسر ما دچار ضعف حافظه است و به همین دلیل چیزی را بارها مورد پرسش قرار میدهد، رنجیده و عصبانی نشویم و او را همچنان که هست بپذیریم.
دیگر آن که باید مسائل و مشکلات خود را درجه بندی کنیم و ببینیم که واقعاً تا چه حد یک مسأله، مهم و حیاتی است؛ مثلاً اگر همسرمان به خانه ی عموی ما نیاید، تا چه حد خوشبختی ما تهدید میشود؟ اگر تمام روشهای حل مسأله را به کار بردیم، و او متقاعد به آمدن نشد، بهتر است با او کنار بیاییم و این مسأله را آن قدر بزرگ نکنیم که سایه ی آن بر همه ی زندگی و خوشبختی ما گسترده شود. همسر ما نیز مانند هر انسان دیگر، نقاط ضعفی دارد که باید آنها را بپذیریم. با این شیوه، آرامش را هم به او هدیه میدهیم و هم به خود.
حضرت رضا (علیه السلام) در تبیین اهمیت این سازگاری و مدارا میفرماید: شایسته است انسان مؤمن سه نشانه داشته باشد. نشانی از خدا و آن کتمان سر (پوشاندن راز) است؛ نشانی از رسول خدا و آن مدارا و سازگاری با مردم است و نشانی از ولی خدا و آن صبر کردن در زمان پریشان حالی و تنگدستی است.(۱)
سازگاری یکی از بهترین گل واژههای زندگی است که پیش نیاز آن صبر است. سازگاری یعنی نشان دادن انعطاف در مقابل نقاط ضعف و ناهنجاریهای شخصی که میخواهیم کمترین مشکل را با او داشته باشیم. فرض کنید شما روی یک مبل راحت نشسته اید و بعد به شما گفته میشود که با این مبل بساز. یقیناً چنین حرفی به نظر شما مضحک میآید؛ زیرا از نظر شما و دیگران، در مورد چنین مبل راحتی، «ساختن» موضوعیت ندارد؛ اما یک موقع روی صندلیای نشسته اید که میخ و تخته هایش محکم نیست و شما بر روی این صندلی احساس راحتی نمیکنید. در آن موقع «ساختن» با این صندلی برای شما و دیگران مفهوم و کاربرد منطقی و معقولی دارد.
تعدادی از دانشجویان برای خواندن صیغه ی عقد با مقام معظم رهبری دیداری داشتند. ایشان در طی این ملاقات، فرموده بودند که پسر و دختری خدمت حضرت امام (قدس سره) رسیده بودند که ایشان صیغه ی عقدشان را جاری کنند؛ پس از خواندن خطبه، امام فرموده بودند: «بروید و با هم بسازید».
سپس مقام معظم رهبری این عبارت را برای زوجها شرح میدهند. ایشان میفرمایند: بسازید یعنی سازگار باشید؛ و سازگاری وقتی موضوعیت پیدا میکند که شما با نقصی رو به رو هستید. در چنین شرایطی اول باید مثل یک حکیم حاذق با درمان اساسی به دنبال رفع این نقطه ضعف باشید. حال این درمان ممکن است به این زودیها هم نتیجه ندهد؛ ولی این حکیم چون حاذق است میداند که این مداوا ممکن است چند سالی طول بکشد. اما گاهی شما درمان را انجام میدهید و به نتیجه نمیرسید. و متوجه میشوید که به این راحتیها این ضعف برطرف نمیشود؛ آن وقت واژه ی سازگاری معنای خودش را پیدا میکند.
همه ی ما انسانها به گونهای انعطاف پذیر هستیم. یعنی علی رغم عارضه و نقصی که طرف مقابل دارد، میتوانیم از خود انعطاف نشان دهیم تا برای خود و دیگری مشکلی ایجاد نشود. سازش یعنی نشان دادن انعطاف و سازگاری با شرایط دشوار، به گونهای که لطمات، تزاحمات و برخوردها به حداقل ممکن برسد.
۱- رفق
رفق به معنای لطف در برابر زور است؛ الرِّفْقُ: اللُّطْفُ و هو ضِدُّ العُنْف» و نیز به معناى نرمى در گفتار و کردار یعنى ملایمبودن با مردم و خوشبرخوردى با آنهاست. از دیگر سو میتوان گفت هر گونه رفتاری که باعث چالش روابط بینابینی شود، خارج از دایره مداراست که اعم از مدارا با مخالفان، کودکان، خانواده به ویژه مدارا با همسر است.
از این جهت مدارا نقش بسیار سازندهای در زندگی خانوادگی و اجتماعی انسان دارد. در امان ماندن دین و دنیا، سرازیر شدن خیر و برکت، پایداری دوستی و صمیمیت، پوشیده ماندن عیوب، از بین رفتن کینه و دشمنی و... از آثار و برکات رفق و مدارا است. در اهمیت مدارا پیامبر گرامی اسلام(ص) در روایتی فرمود: «داناترین مردم کسى است که با مردم بیشتر مدارا کند و خوارترین مردم کسى است که به مردم اهانت کند؛ اَعْقَلُ النّاسِ اَشَدُّهُمْ مُداراةً لِلنّاسِ، وَاَذَلُّ النّاسِ مَنْ اَهانَ النّاسَ». و یا امیرالمؤمنین(ع) طی توصیههایی فرمودند: تو را سفارش مى کنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دینى)؛ چرا که سرور اولین و آخرین، تو را چنین ادب آموخته و فرموده است : «تو را سفارش مىکنم به مداراى با مردم و احترام به علما و گذشت از لغزش برادران (دینى)؛ چرا که سرور اولین و آخرین، تو را چنین ادب آموخته و فرموده است: گذشت کن از کسى که به تو ظلم کرده، رابطه برقرار کن با کسى که با تو قطع رابطه کرده و عطا کن به کسى که از تو دریغ نموده است؛عَلَیکَ بِمُداراةِ النّاسِ وَ اِکْرامِ الْعُلَماءِ وَ الصَّفْحِ عَنْ زَلاّتِ الاِخْوانِ فَقَدْ اَدَّبَکَ سَیِّدُ الاَوَّلینَ وَ الآْخِرینَ بِقَولِهِ صلى الله علیه و آله : اُعْفُ عَمَّنْ ظَـلَمَکَ وَ صِلْ مَنْ قَطَعَکَ وَ اَعْطِ مَنْ حَرَمَکَ» (بحار الانوار، ج75 ، ص71)
در روایات واژه ی «رفق» درباره ی اعضاء خانواده به این معنا که باید نسبت به هم رفیق باشند و بر روابط آنها رفاقت حاکم باشد، زیاد دیده میشود.
اما رفق یعنی چه؟ و رفیق به چه کسی میگویند؟ وقتی انسان در معاشرتهای اجتماعی نسبت به رفتار برخی افراد با ملایمت برخورد میکند و نسبت به بعضی از اعمال آنها مدارا به خرج میدهد، به این ملایمت و مدارا «رفق» میگویند.(۲) بنابراین رفیق کسی است که طبعش نسبت به ما ملایم است و ما نیز نسبت به او ملایم هستیم، او ما را تحمل میکند و ما او را، او با ما مدارا میکند و ما با او. در روایات فراوان سفارش شده است که زن و شوهر با یکدیگر و با فرزندان، با ملایمت و سازگاری و نرمی رفتار کنند؛ که این توصیه همان توصیه به «رفق» است.
اما نقطه مقابل «رفق»، «تندی» است. به این معنا که ما نتوانیم در مقابل رفتار دیگران نرمی نشان دهیم. به تعبیر دقیق تر، در «تندی» نه تنها از کار غلط دیگران به سختی ناراحت میشویم، بلکه به کسی هم که مطابق با انتظار ما رفتار نمیکند به سختی پاسخ میدهیم. اگر چنین فضایی در خانواده حاکم شود، اعضای آن همواره در حال توبیخ و سرزنش و محاکمه و متهم کردن یکدیگرند؛ بنابراین چنین خانهای کارکرد اصلی خود یعنی «آرامش» را از دست میدهد.
واقعیت این است که رفق زینت هر مکان و هر شخص و عامل سلامت، سعادت و خوشبختی یک خانواده است. و مانند شیرینیای عمل میکند که تلخی هر دارویی را میتوان با آن تحمل کرد. در روایتی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «هرگاه خداوند، خانوادهای را دوست بدارد، رفق و ملایمت را وارد آن خانواده میکند.»(۳)
بنابراین اگر میخواهیم بدانیم که خداوند ما را دوست دارد یا نه، باید ببینیم در میان ما رفق و نرمی وجود دارد یا خیر؟ اگر پیوسته با هم کلنجار میرویم و همدیگر را سرزنش میکنیم و یا همواره در حال مشاجره و دعوا هستیم، بدانیم آن گونه نیستیم که خدا ما را دوست بدارد!
شانس آوردن در زندگی نیز به طور مستقیم به میزان نرمی و ملایمت ما بستگی دارد. واژه شانس از جمله کلماتی است که در طول روزچند بار آن را استعمال میکنیم. اما واقعیت این است که ما چیزی به عنوان شانس تصادفی نداریم. دین اصل خوش شانسی و بد شانسی را انکار نمیکند بلکه مصادیقی مثل به همراه داشتن نعل اسب و یا پرهیز از عددی خاص و یا… را خرافه میداند. لذا باید ببینیم خوش شانسی و بدشانسی به چیست؟ در این زمینه در روایات ما مطالب فراوانی بیان شده است. به عنوان نمونه ملایمت و نرمی از عوامل خوش شانسی و خشونت و ناسازگاری از اسباب بدشانسی ذکر شده است. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «ملایمت و رفق، میمون است و خشونت و ناسازگاری، شوم و بد یمن. هر گاه خداوند برای خانوادهای خیری بخواهد ملایمت را وارد خانه آنها میکند؛ زیرا ملایمت هیچ گاه با هیچ چیز همراه نمیشود مگر اینکه آن را زینت ببخشد؛ و خشونت با چیزی همراه نمیشود مگر اینکه آن را زشت گرداند.»(۴)
به همین دلیل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به همسر خود سفارش میکند: «عایشه قدری ملایم باش.»(۵)
۲- مدارا
یکی از مهارتهای عالی و دشوار موفّقیّت در زندگی، روش مدارا و سازگاری با دیگران و به ویژه اطرافیان است. اهمیت سازگاری و مدارا تا آن جاست که حضرت امام سجاد(علیه السلام) در رساله حقوق خویش برای کسی که به آدمی بدی کرده است حقی قرار میدهد و آن عفو و گذشت نسبت به اوست.(۶)
این نوع مهارت (سازگاری و مدارا) یکی از مؤلفههای مهم در ارتباطات اجتماعی است که گستره ی وسیعی را در بر میگیرد. مردم از حیث رفتاری با یکدیگر متفاوتند و تنوع خاصی در عملکردهایشان وجود دارد و برای آنکه زندگیشان پایدار و تحمل پذیر باشد و بتوانند به نیازهایشان پاسخ دهند، ضروری است از ساز و کارهای مدارا و سازگاری آگاه باشند و آن را به موقع به کار گیرند. بخشی از رفتارهای انطباقی، کنترل خویش و غلبه بر هیجانات است. با تسلط بر احساسات منفی و مخرب، توانایی سازگاری با دیگران به دست میآید.(۷)
منظور از مدارا این نیست که اشتباهات دیگری را قبول کنیم و با آن موافق باشیم؛ بلکه به این معناست که با اشتباه دیگری کنار میآییم. مثلاً مرد سیگار میکشد و همسرش هر چه تلاش میکند، نمیتواند او را منصرف کند؛ در اینجا شایسته نیست که زن تمام زندگی خود را به مشکل او گره بزند بلکه باید با او کنار بیاید. و یا زن برخلاف آن که تلاش فراوانی کرده است اما آشپز خوبی نیست. خوب شایسته است که مرد با او مدارا کند. اگر فرزند شما برخلاف سعی فراوان شما و خودش در درس موفق نیست؛ حالا دیگر باید کنار بیاییم و جنبههای دیگری از او را تقویت کنیم؛ به این شیوه مدارا میگویند.
مدارا کردن عامل بر سلامت، آرامش و خوشی در زندگی است. حضرت علی (علیه السلام) میفرماید: «زن مثل گل بهاری است؛ سر خدمتکار نیست. در هر حالی با او خوب سخن بگو و با او مدارا کن تا خوشی وارد زندگی ات شود.»(۸) این که زنان بیشتر حرف میزنند، ریز بین هستند، احساسات قوی دارند، زیاد گریه میکنند، همگی از ویژگیهای ذاتی آنهاست؛ پس باید مرد با او مدارا کند و کنار بیاید. اگر در روایت آمده است که: «زن مثل استخوان کج است اگر بخواهی آن را راست کنی میشکند»(۹)، ناظر بر همین امر است. یعنیای مرد، زن با تو تفاوت ذاتی دارد؛ سعی نکن او را مثل خود کنی بلکه با او و تمام ویژگی هایش کنار بیا. مثلاً بارها اتفاق میافتد که زن از موضوعی دلگیر میشود؛ اشکالی ندارد شوهر بگوید شما درست میگویید.
البته این نکته را هرگز نباید فراموش کرد که مدارا و سازگاری با یک مشکل، هرگز به معنای تنبلی و کوتاهی در رفع آن نیست. نباید از همان ابتدا، بدون هیچ تلاش و اقدامی با مسئله کنار بیاییم؛ بلکه زن و شوهر باید با همکاری و همدلی موانع راه سعادت و خوشبختی خانواده را مرتفع و در صورت عدم موفّقیّت، با مشکل موجود سازگاری پیداکنند.
«هدف از مدارا جذب فرد برای وصول به نقطه مطلوب است. مدارا یک شیوه ی تربیتی است. کسی که با همسرش مدارا میکند و پدر و مادری که با فرزندشان مدارا میکنند، یک شیب ملایم قابل پیمودن را طراحی میکنند که آن فرد را از نقطهای که او ایستاده است حرکت دهند و به آن نقطه مطلوب برسانند… بنابراین مدارا یک شیوه ی ایمانی تربیتی در داخل خانه است.»(۱۰)
بالاخره مردم از نظر رفتار دارای عملکردهای متنوع و متفاوتی هستند. اگر بنا باشد که انسان در مقابل هر رفتاری از سوی دیگران از خود حساسیت و ناراحتی نشان دهد و بخواهد که در برابر هر کنشی، واکنشی داشته باشد، مشکلات بالا میگیرند و زندگی هر روز تلخ تر از روز قبل میشود. افرادی که با دیگران سازگار نمیشوند، سرگذشتی جز افسردگی، تنهایی و انزوا در انتظارشان نیست. همان گونه که انتظار میرود، در اخلاق اسلامی و سنت الهی نیز به این جنبه از زندگی انسان توجه فراوانی شده است.
«به حضرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری گفته بودند از کجا شما به این عظمت و مقام رسیدی؟ ایشان فرمودند: سالهای سال خانمم مریض بود و من مریضی خانمم را برای تجدید فراش یا طلاق یا وا نهادن او بهانه نکردم. سالهای سال با او همزیستی داشتم! او را تمیز کردم؛ از آفتاب به سایه بردم و از سایه به آفتاب بردم و با او مدارا کردم و خدا به من نظر کرد.»(۱۱)
البته سازگاری و مدارا با تکرار و تمرین و تغافل نسبت به اشتباه دیگران به دست میآید. اما «در صورت تحقق چنین مهارتی در میان آحاد جامعه، آثار خوشایندی را میتوان در رفتار با مردم شاهد بود که برخی از آن عبارت است از: جلوگیری از گسستهای اجتماعی، تقویت روح خدمت رسانی به جامعه، اصلاح و ترمیم غفلتها و کاستیها و جلب رضایت حق تعالی.»(۱۲) امام علی (علیه السلام) میفرماید: «با مردم مدارا کن تا از برادری آنان بهره مند شوی و با آنان با روی گشاده ملاقات کن تا کینه هایشان بمیرد.»(۱۳)
زن و شوهر نیز باید در مشکلات و مسائل زندگی به خصوص امور مادی و روزمره تا آنجا که به اصل زندگی لطمهای وارد نمیآید، مدارا و گذشت داشته باشند و در سایر موارد نیز با یکدیگر همکاری کنند. «با هم همکاری کنید خصوصاً در امور دین اگر میبینید طرف شما، کاهل نماز است به راستگویی کم اهمیت میدهد، به محرم و نامحرم بی مبالات است و… کمک کنید که خوب شود؛ نه اینکه دعوا کنید، اوقات تلخی کنید، مثل یک منتقد بداخلاق بنشینید یک کناری هی نق بزنید.»(۱۴)
اگر در دوران مدرنیته و عصر اضطراب و بیماریهای روانی دنبال سود و منفعت هستید، بدانید که این سود و منفعت در مدارا است؛ نه در داد و بیداد و فریاد.
امام علی (علیه السلام) میفرماید: «سلامت دین و دنیا در مدارا با مردم است»(۱۵) البته این موضوع از نظر علمی هم به اثبات رسیده است که افراد سختگیر بیش از سایر افراد به بیماریهای قلبی و عروقی و انواع سکته مبتلا میشوند. پس به جرأت میتوان گفت که مدارا از جمله عواملی است که میتواند به طور مستقیم و حتی گاهی غیر مستقیم، آرامش یک زندگی را تضمین کند.
۳- رعایت آستانه ی تحمل خود و دیگران
زن و مرد باید بدانند که اگر قصد فتح قلّه ی زندگی را دارند، باید شدائد و ناملایمات زیادی را پشت سر بگذارند؛ اما هر کس آستانه ی تحمّلی دارد که نباید بیش از آن پیشروی کند و دیگران نیز نباید بیش از آن، از او انتظار داشته باشند. چنانچه در قرآن نیز آمده است: (لاَ یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْساً إِلاَّ وُسْعَهَا)(۱۶)؛ خداوند هیچ کس را جز به اندازه ی توانش تکلیف نمیکند.
یکی از مشکلات اساسی و واقعی در روابط زناشویی این است که زن و شوهر روابط خود را به طور کامل بر پایه عشق بنا میکنند و آن وقت تقاضاهای متعددی بر آن تحمیل میشود که عشق به تنهایی از عهده ی انجام آن بر نمیآید؛ و با وجود این که زن و مرد عمیقاً یکدیگر را دوست دارند اما چون نمیتوانند با یکدیگر کنار بیایند، خیلی زود خسته میشوند و رابطه را خفه میکنند. توقعاتی مثل «اگر مرا دوست داری هیچ کاری را بدون من نخواهی کرد»؛ «اگر مرا دوست داری هر چه بخواهم به من خواهی داد»؛ «مثل من فکر کن؛ احساس کن؛ عمل کن اگر نکنی معلوم میشود مرا دوست نداری» که نوعی رشوهگیری از عشق به حساب میآید، بیانگر همین موضوع است. در حالی که لازم است زن و مرد میزان ظرفیت و تفاوتهای یکدیگر را در نظر بگیرند.»(۱۷)
لذا اگر در زندگی برای خود سیری در نظر گرفتهایم، باید تاب و تحمّل همسرمان را نیز در این سیر محاسبه کنیم. باید دقّت داشته باشیم که بنای زندگی را بر مبنای تاب و توان هر دویمان طراحی کنیم. چنانچه همراه با شخص دیگری در رودخانه شنا میکنیم، جایز به هر گونه شنایی با هر سرعت و مسافتی نیستیم، شاید با کسی همراه شده ایم که نمیتواند مانند ما، به مدت طولانی نفس خود را حبس و در زیر آب شنا کند؛ اگر او را وادار به همراهی کنیم، وی را تا مرز خفگی جلو برده ایم. البته فراموش نشود که طرفین نیز باید به میزان آستانه ی تحملشان مشکلات را تحمّل کنند و با اندک ناملایمتی صحنه را ترک نکنند.
هر یک از ما نیز باید مراقب باشیم که قبل از طاق شدن طاقتمان، هشدارهای لازم را به همسرمان بدهیم و او را از این امر آگاه کنیم.(۱۸) به عنوان نمونه میتوانیم چنین بگوییم: «من تا حالا توانستهام خودم را خوب کنترل کنم ولی ممکن است دیگر نتوانم به این خوبی بر خود مسلط بمانم. شما یک جوری زندگی را جلو ببرید که بیش از این فشار نبینیم.»
گاه چنان مشکلات را در دل نگاه میداریم و بیش از ظرفیت خود چنان آنها را تحمّل میکنیم که نهایتاً به مرز انفجار میرسیم و همه ی زحمات چندین ساله ی خود را به باد فنا میدهیم. البته این بدان معنا نیست که به محض اندک فشاری، تاب و توان خود را از دست رفته اعلام کنیم؛ در این مورد باید جانب صدق و راستی رعایت شود؛ تا با یک هشدار کوچک از سوی یکی، دیگری مسئله را جدی بگیرد.
۴- پرهیز از توقع
عامل بعدی، توقع نداشتن از دیگران، خاصه همسر است. توقع فعل شیطان است. قبل از خلقت آدم و بحث خلیفه اللّهی او، شیطان در بهشت سروری میکرد. او معلم ملائکه بود. از طرف خداوند خطاب به همه ی ملائکه ندا آمد که آماده ی امتحان من باشید. ملائکه به دور شیطان جمع شدند و به او گفتند تو از ما عالمتری و در این امتحان قبول خواهی شد. در وجود شیطان هم چنین باوری بود که از این امتحان سربلند بیرون میآید. اما چه شد؟ همه قبول شدند الاّ شیطان. چرا؟ زیرا هیچ کدام از آنها توقع رسیدن به مرتبه ی خلیفه اللّهی نداشتند الاّ شیطان؛ و همین توقع، او را از اوج عزّت به حضیض ذلّت کشاند.
اگر از همان آغاز زندگی، دندان خراب توقع را بکنیم و دور بیندازیم، به نحوی، نطفه ی تمام اختلافات را از میان بردهایم. نقطه ی شروع تمامی اختلافات «توقع» است. ممکن است بگویید که انجام وظایف در حیطه ی تکالیف افراد است و وقتی تکلیفی بر عهده ی انسان میگذارند، توقع هم در پی آن تکلیف، زاده میشود. یا بگویید ما با توقع زندگی را شروع میکنیم و با توقع ادامه میدهیم و زندگی، سراسر، توقعات مثبت و منفیای است که از یکدیگر داریم. پاسخ آن است که: «وظیفه» هست اما در مقابلش «توقع» نیست. اگر از اول، بنای ناساز توقع را در ذهنمان خراب کنیم، اگر از همان نخست، بدون هیچ توقعی با همه چیز و همه کس مواجه شویم، اساساً دچار بسیاری از غم و غصهها نخواهیم شد تا بخواهیم درصدد رهایی از آنها باشیم.(۱۹)
ریشه ی غصهها، ضعف اعصابها، حسادتها و مشکلات ما، در توقعات ماست. پرسیدن این سؤال رایج که از همسرتان چه توقعی دارید، از بنیان غلط است. اگر بیاموزیم که از او توقعی نداشته باشیم، موضوع بسیاری از اختلافات برچیده میشود. مگر ما، از خودمان چه داریم؛ مالک چه هستیم که میخواهیم توقعی داشته باشیم. توقع، مربوط به کسی است که از خودش چیز داشته باشد، صاحب اراده ی مستقل و آزاد باشد. ما هنگامی که در چاه توقع فرو میافتیم که عبد بودن خود را فراموش میکنیم. در حالی که همواره باید به خاطر داشته باشیم که همه ی ما عبدیم و برای عبد توقعی وجود ندارد.
از سوی دیگر وقتی همسری از برآورده شدن برخی انتظاراتش ناامید میشود، به جای نارضایتی میتواند به علاقه ی خود به شاد کردن همسرش توجه کند. سپس انتطارات خود را تعدیل و کمال طلبی را کنار بگذارد و آنگاه زندگی را همان طور که هست بپذیرد.(۲۰)
۵- راههای مهار خشم
قبل از ازدواج غالباً بخش زیادی از نقطه ضعفهای یک فرد پنهان میماند؛ چرا که معمولاً افراد خانواده به علت جلوگیری از تنش و یا به دلیل حبّ زیاد نسبت به او، آن چنان با نقطه ضعفهای وی سازگار میشوند، که این نقاط ضعف حتی از خود شخص نیز مخفی میماند. یکی از برکات ازدواج، آشکارسازی و درمان نقاط ضعفی است که مغفول مانده و یا به دلایلی نمایان نشده اند. برای مهار خشم باید موارد زیر را رعایت کنیم:
الف: رفع علل خشم
خشم و عصبانیت از جمله مواردی است که زشتی و آسیبزایی آن، بعد از ازدواج در نزد فرد بیش از پیش آشکار میشود. در روایت آمده است: «خشم، شعبهای از جنون است.»(۲۱) انسان عصبانی برای لحظاتی عنان عقلش به خشمش سپرده میشود و در همان چند لحظه، ممکن است سخنی بگوید و یا عملی انجام دهد که جبران آن به راحتی امکان پذیر نباشد. البته در اغلب موارد خشم سرپوشی است بر چیزی دیگر. یعنی وقتی احساس واقعی خود را بروز نمیدهیم خشمگین میشویم. بنابراین فردی که زود خشمگین میشود، باید بر رفتار خود تأمل کند؛ موقعیتهایی که او را به چنین رفتاری وا میدارد، شناسایی کند؛ و یا اگر این خشم ریشه در مشکل جسمانی دارد، درصدد درمان آن برآید و همسر خود را نیز از این مشکل آگاه کند؛ (۲۲) و از همه مهمتر، از یک مشاور مجرب برای رسیدن به نتیجهای بهتر کمک بگیرد.
ب: اصلاح نگرش و افزایش آگاهی و عمل به آن
با توجه به زیانهای ویرانگر خشم، در احادیث معصومین(علیهم السلام) توصیههای رفتاری فراوانی وارد شده است که ما را در کنترل خشم یاری میکند. مثلاً آمده است که هنگام عصبانیت تغییر حالت بدهید؛ اگر نشسته اید، بایستید یا اگر ایستاده اید، بنشینید(۲۳)، یک آبی بنوشید و یا صلواتی ختم کنید. اما توصیه ی اساسی تر، به اصلاح در نگرش و شناخت ماست. اصلی ترین عامل خشم، ریشه در بدبینیها و عدم درک درست ما از رفتار شخص مقابل دارد. اگر با حسن ظن و سعه ی صدر، رفتار دیگران را علت یابی و تحلیل کنیم، از بسیاری از خشمها و عصبانیتهای بی جا در امان میمانیم.
از سوی دیگر هر چه انسان پخته تر و از درون پُرتر باشد، کمتر عصبانی میشود. فرد میتواند با مطالعه، آگاهی و کسب مهارتهای گوناگون آنچنان خود را قوی کنید که هیچ حادثهای نتواند آرامش وی را بر هم بزند.
ملا احمد نراقی میگوید اگر به قصد میهمانی، سه بار بر در خانه ی کسی رفتید و او به هر دلیلی عذر شما را خواست، بر شماست که بازگردید؛ بی آنکه ذرهّای از صاحب خانه ناراحت و آزرده شوید.(۲۴) البته میزبان، رفتار ناشایست و ناپسندی کرده است؛ ولی سلوک معنوی میهمان در این است که بدون ناراحتی از رفتار میزبانش، بازگردد.
نقل است هنگامی که ملا احمد به نجف میرود، همه ی علما به جز علامه بحرالعلوم به ملاقات ایشان میآیند. ملا احمد به قصد دیدار علامه بحرالعلوم، به سمت خانه ی او میرود و اجازه ی ورود میخواهد؛ اما خادم خانه از سوی علامه پیغام میآورد که اکنون ایشان فرصت ندارند و در وقت دیگری بیایید. ملا احمد هم بی آن که مکدّر شود، باز میگردد تا در وقت دیگری مراجعه کند. در مراجعه ی دوم و سوم نیز خادم خانه همان پیغام را به وی میدهد و ملا احمد باز میگردد. در بازگشت آخر علامه بحرالعلوم در پی ایشان میدود و ملا احمد را در آغوش میگیرد و میگوید از وقتی که معراج السعاده به دستم رسید، عاشق و شیفته ی شما شدم و وقتی خبردار شدم به نجف آمدهای، لحظه شماری میکردم تا شما را ملاقات کنم؛ اما پیش از این میخواستم بدانم خودتان نیز به توصیههای کتابتان عمل میکنید یا نه؟
قایقها با اندک تلاطمی بالا و پایین میروند تا سهمگینترین موجها نیز قادر به تکان دادن یک ناو سنگین و عظیم نیستند. به همین دلیل است که پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید: «پهلوان واقعی آن مردی است که شیطان به دلش مشت میکوبد و خشمش بالا میگیرد و خونش به جوش میآید؛ اما خدا را یاد میکند و با بردباری خشم خود را مغلوب میکند.»(۲۵)
ج: بهرهگیری از موقعیتهای مناسب
برخی از رخدادهای زندگی موقعیتهای مناسبی برای تغییر فرد فراهم میآورند. مثلاً مهاجرت و یا ازدواج از این موقعیتهای مناسبی است که مجال بیشتری را برای تغییر شخص فراهم میکنند. شخص مهاجر، به راحتی میتواند رویههای غلطی را که در محل زندگی قبلی خود داشته است کنار بگذارد؛ و رفتار و ارتباطات خود را از نو پیریزی کند. ازدواج نیز مجالی مناسب و فضای جدیدی برای تغییر نگرشها و رفتارهای غلط هر فرد است. چه خوب است که در این جا به جاییها و تغییر موقعیتها، نکات منفی خود را جا بگذاریم و با خود به شرایط جدید نیاوریم.
توصیه ی بعدی، مطالعه ی احوال و همنشینی با کسانی است که آرامش دارند. سهمگین ترین امواج طوفانی نیز در برخورد با ساحل، آرام میشوند. شخصیت برخی نیز مانند ساحل است؛ هنگامی که طوفانی هستیم، در کنارشان آرام میگیریم. سعی کنید چنین افرادی را در زندگی داشته باشید تا هنگام آشفتگی در نزدشان به آرامش برسید.
قرآن نیز چنین اثری دارد. وقتی زندگی طوفانی میشود، با خواندن چند آیه از آن، احساس سبکی و آرامش میکنید.
زیارت اهل قبور و یاد مرگ نیز آرامش میآورد. همچنین شرکت در یک مراسم خاک سپاری و یا فاتحه خوانی به ما کمک میکند تا از درگیریهای دنیا و نگاه عادت وار به زندگی، فاصله بگیریم و قدری بیندیشیم که، اگر به جای آن شخص سفر کرده بودیم، چه؟! پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «ای علی! خشمگین مشو و هر گاه به خشم آمدی بنشین و درباره قدرتی که پروردگار بر بندگان دارد و گذشتی که از آنها میکند بیندیش.»(۲۶)
د: برخورد از جایگاه یک مربی
اطرافیان ما، هر قدر هم که سرسخت باشند، اگر نسبت به آنها مثبت بیندیشیم، صبور باشیم و از موضع یک مربی با ایشان برخورد کنیم – نه از موضع صاحب حق – در طی زمان سختیشان فرو خواهد شکست و نرم خواهند شد. برخورد از جایگاه یک مربی، مسئله ی بسیار مهمی است که رعایت آن، در بهبود روابط همسران بسیار کارآمد است. اگر زن و شوهری از موضع دو شریک، روابطشان را پایه ریزی کنند، مانند هر عقد شراکتی، هر یک از آنها ۵۰ درصد سهم دارد و هر کدام باید در حفاظت و صیانت از سهم خود هشیار باشد تا حقّش از سوی دیگری تضییع نشود.
«او مگر چه محبتی به من کرده که از من انتظار محبّت دارد؟»؛ «از او چه احترامی دیده ام که به او احترام بگذارم؟»؛ «برای من چه کار کرده که از من چنین توقعی دارد؟» هرگاه چنین سخنانی شنیدید، بدانید که صاحبان این سخنان، زندگی زناشویی خود را بر اساس شراکت بنا کرده اند. در اینجا هم زن و هم مرد از مسئولیت خویش آگاه اند؛ اما به دلیل رعایت نکردن یکی از آنها، دیگری نیز دل و دماغ رعایت کردن وظایف خود را ندارد.
اگر معادله ی زندگی را بر اساس تساوی عملکردها بنویسید، خواه نا خواه در یک دور منفی گرفتار خواهید شد. همسر شما نقطه ضعفی دارد که شما بر اساس آن، اقدام به یک عمل منفی میکنید و او نیز بر اساس عملکرد منفی شما، اقدام به یک عکس العمل منفی دیگر میکند و در یک دور حلزونی منفی، پیوسته بر تهدیدها و آسیبهای زندگی تان اضافه میشود.(۲۷)
یک وقت کودکی را به ما میسپرند که تربیتش کنیم؛ این بچه داد میزند، از سر و کولمان بالا میرود، اشیاء را به طرفمان پرت میکند؛ اما ما به قصد مراقبت و تربیت این کودک، همه ی رفتارهای نابهنجارش را تحمّل میکنیم؛ چرا که ما از موضع یک مربی با او رو به رو شده ایم و در این جایگاه به خوبی میدانیم که کودک طرف حساب ما نیست. اگر زن و شوهر نیز از چنین مقام و جایگاهی به مشکلات یکدیگر بنگرند، دایره ی تحملشان بسیار گسترده میشود و کمتر تنشی، زندگی آن دو را تهدید خواهد کرد.
۶- مهار خشم همسر
گذشته از وظایفی که بر عهده ی فرد بدخلق و عصبانی است، وظایفی نیز بر عهده ی همسر اوست. همسر او که از هر فردی به وی نزدیکتر و بیش از همه فرصت شناخت او را داشته است، میتواند با بصیرت و فراست، به ظرافتهای رفتاری با وی پی ببرد. با آشنا بودن با روحیه ی چنین شخصی، میتوان عواطف او را مدیریت کرد. در روایت آمده است زنی که سعی کند شوهر آزرده و عصبانی خود را با گفتگو، توجه و عاطفه راضی کند و از عصبانیت درآورد او کارگزار خدا در زمین است.(۲۸)
بیان عباراتی مانند: «ناراحت نباشید عصبانیت او چند دقیقه بیشتر طول نمیکشد؛ زود جوش میآورد، زود هم آرام میشود.» از سوی یک فرد، نشان از بصیر بودن او به احوال همسرش دارد. یکی از رفتارهای غلط در مقابله با فرد عصبانی، آن است که شما بخواهید وی را نصیحت کنید و یا با او بحث و مجادله نمایید. در فضای خشم هر چه شدید عمل کنید، شدت عمل شدیدتری خواهید دید.
گاهی عدم توجه ما به حساسیتهای شخص، باعث عصبانی شدن او میشود.
وظیفه ی یک همسر با تدبیر، پرهیز از موقعیتهایی است که در آن موقعیتها، حساسیت فرد برانگیخته میشود. اگر از نظر همسرمان، دیر رسیدن بر سر قرار، امری نابخشودنی است، بهتر است که چند دقیقهای زودتر از زمان مقرر سر وعده حاضر شویم. پی بردن به حساسیتهای فرد و رعایت آنها، از نشانههای همسر توانمندی است که قادر است زندگی خود و شریک زندگی اش را از بسیاری از موقعیتهای تنش زا در امان نگاه دارد.
خداوند در قرآن کریم تضمین آرامشی که در ازدواج وعده داده را در دو چیز یعنی «مودّت» و «رحمت» دانسته است. مودّت، دوستی و محبت دو سویه است و رحمت، دوستی یک سویه. یکی از معانی دوستی یک سویه این است که اگر همسرم اکنون عصبانی است، پس من یک سویه بر او رحمت کنم. غالباً خشم زمانی رخ میدهد که محبت و مودّت، در فضای زندگی کم رنگ شده باشد و در چنین شرایطی است که فرسایشها، سایشها و اصطکاکها آغاز میشود.
همچنین اگر پرخاشها و عصبانیتهای همسر خود را علت یابی کنیم، تحمل این گونه رفتارهای او، برای ما آسان میشود. حکایت است که در یک روز گرم تابستانی، بچههایی شیطان و پر قیل و قال، سوار بر اتوبوسی شدند که به سوی شهر دیگری در حرکت بود. گرمی هوا، مسافرین اتوبوس را در تحمل ناآرامی و شیطنت بچهها بی تاب تر کرده بود؛ تا آنکه پچ پچی میان مسافرین افتاد. چند لحظه بعد، نگاه بی طاقت و خشمگین مسافرین به کودکان، جای خود را به نگاهی گرم و مهربان داد؛ چرا که فهمیده بودند این کودکان به جای دیگری برده میشوند تا برای مدتی از مرگ مادرشان بی خبر بمانند.
آگاهی از مشکلات همسر و همدلی با او، ما را در تحمل بی تابیها و پرخاشگری هایش یاری میدهد. اگر شرایطِ مادری که تمام روز از بهانه گیریها و بی تابیهای کودکش خسته و فرسوده شده است و یا مردی که کسب و شغلش در بحران اقتصادی بازار تهدید میشود به خوبی از سوی همسر درک شود، رفتار تند وی برای همسر به گونه ی دیگری تعبیر میشود و به جای مقابله، با او همدل میگردد.
سر دلبران در کلام دیگران
– «من فکر میکردم ریشه مدارا «دور» است یعنی هر طور طرف بچرخد تو هم بچرخ؛ اما وقتی به لغت مراجعه کردم دیدم ریشه این لغت «درایت» است.
… درایت و فهم در مدارا نهفته است؛ یعنی شما با کسی همنشین و همسایه یا همسر هستید باید بر اساس فهم و درایت با او همزیستی و همراهی کنید.»(۲۹)
– مدارا و رفق، یک ضرورت برای زیستن است. چه زیستن خانوادگی چه زیستن اجتماعی. بلکه یک ضرورت عقلی است. زیرا همان گونه که انسانها از نظر بیولوژیکی متفاوتند از نظر ذوق، گرایش اندیشه، آرمان و ظرفیت نیز متفاوت هستند و چون وحدت ممکن نیست… باید رفق و مدارا به صحنه بیاید.(۳۰)
– در کانون خانواده ما در برابر چند چیز باید رفق و مدارا داشته باشیم: یکی از آنها رفق و مدارا در برابر فقر و تنگدستی است… یکی دیگر از موارد رفق و مدارا بیماری است… یکی دیگر از موارد رفق و مدارا گرفتاری است… یکی از موارد که شاید مهمترین آن باشد رفق و مدارا با ناهنجاریهای اخلاقی زن یا شوهر است.(۳۱)
– روان شناسان معتقدند که پذیرفتن خصوصیات هر کس، آسانتر از انکار خصوصیات اوست و این، قسمت تغافل زندگی اوست. یکی حساس است، با یک برخورد کوچک، اخم میکند، حرفِ نزدنی میزند، قیافه ناخوشایند به خود میگیرد…راستی در چنین مواردی بهترین انعکاس چیست؟ اگر انسان با اراده و خوددار باشیم، اگر پایههای «شخصیت» ما قوی باشد، اگر بخواهیم از آغاز بگو مگو و از پایان قهر و نفرت جلوگیری کنیم، راه، این است: ندیدم، نشنیدم، متوجه نشدم… یا تعبیر زیرکانه ی انحرافی از حرکات طرف داشته باشیم.(۳۲)
– دو نکته به کاهش خشم کمک فراوانی میکند: اول آنکه در معرض مسائل بد و چیزهایی که بدبینی ایجاد میکند قرار نگیریم و دوم آنکه با یادگیری مهارتهای مختلف درون خود را غنی کنیم.(۳۳)
– اگر علت هر رفتاری را بدانیم و اعتقاد داشته باشیم که هر رفتاری خود به خود و بیهوده از کسی سر نمیزند، کمتر عصبانی میشویم. ما زمانی عصبانی میشویم که به علتها اشراف و توجه نداریم.(۳۴)
– علاوه بر این که خود غضب از مهلکات عظیمه و از صفات خبیثه است، لوازم و آثاری چند نیز بر آن مترتب میشود که همه ی آنها مهلک و قبیح است، مانند: فحش و دشنام و اظهار بدی مسلمین و شماتت ایشان و سرّ ایشان را فاش کردن و پرده ی ایشان را دریدن و سخریه و استهزاء به ایشان کردن و غیر اینها از اموری که از عقلا صادر نمیگردد.(۳۵)
– اگر به قدر کافی به خودتان بها دهید میتوانید پیوند خشم را پاره کنید؛ میتوانید از زندان نومیدی رها شوید؛ میتوانید خشم را پشت سر بگذارید.(۳۶)
احادیث
– امام علی (علیه السلام): با نرمی و ملایمت است که مردانگی کامل میشود.(۳۷)
– پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): مدارا با مردم، نصف ایمان است و نرمی با آنان نصف زندگی است.(۳۸)
– امام علی (علیه السلام): میوه خرد، مدارا با مردم است.(۳۹)
– امام صادق (علیه السلام): خشم، کلید هر بدی است.(۴۰)
– امام علی (علیه السلام): خشم، همنشین بسیار بدی است: عیبها را آشکار، بدیها را نزدیک و خوبیها را دور میکند.(۴۱)
– امام علی (علیه السلام): تواناترین مردم در تشخیص درست، کسی است که خشمگین نشود.(۴۲)
– امام صادق (علیه السلام): کسی که هنگام خشم خوددار نباشد، از ما نیست.(۴۳)
– امام صادق (علیه السلام): هر کس سه بار بر تو خشم گرفت ولی به تو بد نگفت، او را برای دوستی با خود انتخاب کن.(۴۴)
– امام صادق(علیه السلام): مؤمن چون خشمگین شود، خشمش او را از حق بیرون نبرد و چون خشنود شود، خشنودی اش او را به باطل نکشاند و چون قدرت یابد بیش از حق خود نگیرد.(۴۵)
– امام هادی (علیه السلام): بر زیردستان خشمگین شدن، نشانه پستی است.(۴۶)
– پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): بدانید که بهترین انسانها کسانی هستند که دیر به خشم آیند و زود راضی شوند.(۴۷)
– پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): انسان هیچ جرعهای ننوشید که نزد خدا از جرعه خشمی که برای رضای وی فرو خورد بهتر باشد.(۴۸)
– پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): خشم از شیطان و شیطان از آتش آفریده شده است و آتش با آب خاموش میشود، پس هر گاه یکی از شما به خشم آمد، وضو بگیرد.(۴۹)
– پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم): کمال دلیری آن است که کسی خشمگین شود و خشمش شدت گیرد و چهرهاش سرخ شود و موهایش بلرزد، اما بر خشم خود چیره گردد.(۵۰)
روانشناسی و مدارا
اختلاف نظر زوجین در انجام امور گاهی منجر به از بین رفتن عشق و علاقه و جایگزین شدن تنفر و ناراحتی میشود. از این رو به جای دعوا و قضاوتهای عجولانه باید با برخوردی پخته مسائل را حل کرد.
مدارا به لحاظ معنوی و مادی در معاشرت اجتماعی، جایگاه بالایی دارد به گونهای که میتوان مدارا با همسر را کلید « زندگی با صفا » دانست. به معنای دیگر اگر کسی خواهان زندگی خوب، زیبا و با صفا است، باید با همسر خود همواره مدارا کند تا از زندگی شیرین وعاشقانه بهره مند شود.
فرار از مسئولیت به معنای مدارا نیست
این خانواده درمانگر با تاکید بر اینکه سستی، بی اراده بودن و تزلزل افراد را باید از مجموعه مدارا خارج دانست، تصریح کرد: معنای مدارا این نیست که وقتی از کسی تخلّفی می بینیم او را به خیر نخوانیم، موعظه نکنیم و نام آن را مدارا بگذاریم چراکه این رفتار نوعی بی تفاوتی و بی مبالاتی است. نمی توان فرار از مسئولیت را مدارا نامید.
ارتکاب کار خلاف، مصداق و نمونه مدارا نیست. مرد یا زن هیچ کدام حق ندارند تحت عنوان مدارا با همسر به کار خلاف رو آورند. مردی که برای به اصطلاح حفظ زندگی از وظیفه خود دوری می کند یا زنی که برای حفظ جایگاه خود نزد همسر به کار خلافی که دلخواه اوست با عنوان مدارا با شوهر روی می آورد، در حقیقت جایگاه مدارا را درست تشخیص نداده است.
هرگز نمی توان با بهانه قرار دادن مدارا به نافرمانی حق داد. همرنگی با جماعت، پایبندی به بعضی از سنّت ها و حفظ موقعیّت به هر قیمت نمی تواند نمونه ای از مدارا باشد. کاری که شارع مقدس مجوّزی برای انجام دادن آن صادر نکرده است، به بهانه مدارا مجوّز پیدا نمی کند. بی شک زندگی باید با تدبیر همراه باشد. چنانچه خانواده تدبیر نداشته باشد، مشکلات فراوانی در زندگی ایجاد می شود. مدّبر کسی است که به همه راه ها بیندیشد و راهی که بیشترین خیر و کمترین ضرر را دارد، برگزیند.
هنگامی که یکی از زوجین در زندگی مشترک دچار یک مسیر انحرافی و غلط میشود، اولین کسانی که برای بهبود شرایط و حفظ یکدیگر تلاش کنند، زن و شوهر هستند که البته حفظ کردن زندگی با محبت و زبان خوش و منطق و برخورد مدبرانه و حکیمانه حاصل می شود و نه با بداخلاقی و قهر.
در برخی موارد مدارا و بردباری جوابگو نیست
افراد باید ابتدا مصادیقی که صبر بر آن ها جایز است را بشناسند سپس نسبت به آن ها صبور باشند چراکه در مواردی مانند فحشا، اعتیاد و... صبر و گذر زمان به حل مسائل کمکی نمیکند و افراد باید از مشورت با روانشناسان بهره ببرند. درواقع مدارا در حیطه عدم توافق های اخلاقی و نقطه ضعف های عرفی مانند کم حرفی، تنبلی، غر زدن، رازدار نبودن و... پای بر عرصه میگذارد چراکه این مشکلات در سطحی نیستند که عرف و اجتماع به حادّ بودن آن ها نظر دهند و یا جامعه آن ها را به عنوان فسادهای آشکار و محکمه پسند تلقی کند.
نتیجه صبر و بردباری زودهنگام حاصل نمی شود
صبر در روابط خانوادگی یعنی به فکر انتقام نبودن، تلافی نکردن و به روی خود نیاوردن. نگویید که با این کارها همسر جری می شود، اصلاً در ازدواج بحث از جری شدن نیست بلکه باید گذشت و مدارا کرد، به روی خود نیاورد و چشم پوشی کرد البته باید به خاطر داشت که نتیجه مثبت چنین رفتاری، الزاماً زود هنگام نیست بنابراین همسران نباید بگویند که این کارها امتحان کردم و همسرم جری تر شد چراکه در دراز مدت، ثمره شیرین آن را خواهند دید. نهالی که می نشانید دیر به بار می نشیند اما پر و شیرین به بار خواهد نشست.
مدارا کردن شامل رفتارهایی نظیر عفو و بخشش،تحمل کردن رفتار بد دیگران، امنیت، هم صحبتی زیبا، محبّت، مسالمت و کینه زدایی، خوش اخلاقی، کامیابی و پایدار و... است همچنین مدارا کردن زندگی زناشویی را با صفا وشیرین و از بروز در گیری های بی فایده نیز جلوگیری میکند. از سوی دیگر صبر، ذخیره نشاط روحی را حفظ میکند و اراده انسانی را نیرومند میسازد.
نباید به بهانه مدارا کردن از انجام وظایف خود غافل شد
انسان در زندگی فردی و اجتماعی وظایف و تکالیفی دارد که باید آن ها را انجام دهد و چنانچه در ادای آن ها کوتاهی کند، مقصّر و مسئول است بنابراین در اصل ادای وظایف چیزی به نام مدارا وجود ندارد ولی در راهکارها و کیفیت ادای وظیفه، مدارا یک اصل انکارناپذیر است که برای رسیدن به هدف، رعایت آن ضروری است. به تعبیر دیگر جایی نوبت به مدارا می رسد که وظیفه ابتدایی خود را انجام داده و درصدد دعوت به خیر، موعظه، امر به معروف، نهی از منکر و ... برآمده باشیم و در صورتی که سطح دلخواه از کار خیر عملی نشد، دست کم برای تحقق سطوح پایین تر به مدارا رو آوریم.
پینوشتها
۱- مسند الامام الرضا (علیه السلام)، ج ۱، ص ۲۵۸٫
۲- رفق: نرمی، ملایمت؛ فرهنگ معین، ذیل کلمه رفق.
۳- کنزالعمال، ج ۳، ص ۵۲؛ «ان الله اذا احب اهل بیت ادخل علیهم الرفق».
۴- بحارالانوار، ج ۷۲، ص ۵۱؛ «الرفق یمن و الخرق شوم و اذا اراد الله باهل بیت خیرا ادخل علیهم الرفق فان الرفق لم یکن فی شیء قط الا زانه و ان الخرق لم یکن فی شیء قط الا شانه».
۵- کنزالعمال، ج ۳، ص ۴۸؛ «یا عائشه ارفقی فان الله اذا اراد باهل بیت خیرا دلهم علی باب الرفق».
۶- مهارتهای زندگی در سیره رضوی، (محمد رضا شرفی)، ص ۱۰۳٫
۷- همان، ص ۷۱٫
۸- الفقیه، ج۳، ص ۵۵۶؛ «المراَه ریحانه و لیست بقهرمانه فدارها علی کل حال و احسن الصحبه لها لیصفوعیشک.»
۹- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج ۹، ص ۲۷۲؛ « و تمدرت المراهای سرحت شعرها شبه عظام اجنحه الطاوس بمداری من فضه لبیضها و شبه ما انبت الله علیها من تلک الدارات والشموس التی فی الریش…»
۱۰- خانواده پویا، ج ۵، ص ۷۵٫
۱۱- خانواده پویا، ج ۵، ص ۷۰٫
۱۲- مهارتهای زندگی در سیره ی رضوی، (محمد رضا شرفی)، ص ۷۱٫
۱۳- میزان الحکمه، ج۳، ص ۱۶٫
۱۴- مطلع عشق (توصیههای آیت الله خامنهای در مراسم عقد خطاب به زوجهای جوان)، ص ۶۱٫
۱۵- غررالحکم، ص ۴۵۵؛ «سلامه الدین و الدنیا فی مداراه الناس.»
۱۶- بقره/ ۲۸۶٫
۱۷- برگرفته از آدم سازی در روان شناسی خانواده، صص ۱۶۳- ۱۶۴٫
۱۸- یکی از مشاورین نقل میکرد: یک روز بعد از اینکه به خانه آمدم؛ چندین نفر به منزل ما برای مشاوره تلفن زدند و من مثل همیشه پاسخ آنها را دادم. با زنگ تلفن بعدی به یکباره همسرم فریادی زد و با عصبانیت سیم تلفن را از جا کند. من که تا آن روز همیشه او را آرام و پر تحمّل دیده بودم، بسیار از رفتارش یکه خوردم. بعداً متوجه شدم مقصّر این ماجرا من بودم. او از آستانه ی تحملش خارج شده بود و من غفلت کرده بودم. البته این خانم هم باید قبل از خروج از آستانه ی تحمّل خود، موضوع را به شوهرش خاطر نشان میکرد تا از این حادثه جلوگیری کرده باشد.
۱۹- طی چند سالی که در دانشگاه امیرکبیر تهران تدریس میکردم. با دانشجویانم خیلی انس گرفته بودم. بعدها که بعضی از آنها ازدواج کرده بودند. گاهی که به تهران میرفت. بعضی از آنها من و بقیه را دعوت میکردند که تجدید دیداری داشته باشیم. یک بار به یکی از این مهمانیها رفتم و دیدم که فقط دو خانواده آمده اند. متوجه شدم که میزبان خیلی راحت با این قضیه برخورد کرد. نه میزبان ناراحت شد و نه دیگران خودشان را برای آمدن به این مجلس به آب و آتش زده بودند. من به آنها گفتم در شهر ما این گونه نیست؛ هم مدعوین برای شرکت در مهمانی خیلی خودشان را به تکلف میاندازند و به هر سختی و اجبار سعی میکنند که به مهمانی بیایند و هم میزبان توقع دارد که همه ی مهمانان در مجلس حاضر شوند؛ به راستی ریشه خیلی از این ناراحتیها و فشارها و توقعات میباشد.
۲۰- ر. ک: سودای عشق، (جان گری)، ص ۹۳٫
۲۱- نهج البلاغه، حکمت ۲۵۵؛ «الحده ضرب من الجنون لان صاحبها یندم فان لم یندم فجنونه مستحکم».
۲۲- یکی از دوستان که شخصی اخلاقی و صاحب کتاب اخلاق نیز بود. در موقعیتهای پیش بینی نشدهای، رفتارهایی انجام میداد که برایم قابل توجیه نبود. بعدها متوجه شدم که مردمک چشم وی دچار مشکل است. و همین مشکل عضوی، در برخی از موارد عصبی اش میکند.
۲۳- وسایل الشیعه، ج ۱۵، ص ۳۶۳؛ «عن الصادق (علیه السلام):… عن ابیه: انه ذکر عنده عن الغضب حتی ما یرضی ابدا و یدخل بدنک النار فایما رجل غضب و هو قائم فلیجلس فانه سیذهب عند رجس الشیطان وان کان جالسا فلیقم و ایما رجل غضب علی ذی رحم فلیقم الیه و لیدن منه و لیمسه فان الرحم اذا مست الرحم سکنت.»
۲۴- معراج السعاده، صص ۳۸۵- ۳۸۷، آداب مهمانی.
۲۵- بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۵۲؛ «الشدید القوی الذی لایوضع جنبه فقال بل الصرعه حق الصرعه رجل و کز الشیطان فی قلبه واشتد غضبه و ظهر دمه ثم ذکر الله فصرع بحلمه غضبه».
۲۶- تحف العقول، ص ۱۳؛ «یا علی لا تغضب فاذا غضبت فاقعد و تفکر فی قدره الرب علی العباد و حلمه عنهم و اذا قیل لک: اتق الله فانبذ غضبک و راجع حلمک.»
۲۷- در زمان طلبگی ما، سالنی بود که طلبهها در آن، گروه گروه به دور هم حلقه میزدند و با هم مباحثه میکردند. در چنین شرایطی به علت کثرت نفرات، هر نفر بلندتر سخن میگفت تا صدایش به سایر افراد گروهش برسد. ما هم همراه با استادمان، در میان جمعی نشسته بودیم و درس میخواندیم. استادمان یک جمله خوبی گفت که برای من بسیار اثرگذار بود. ایشان گفتند: «می دانید چرا در اینجا این همه هیاهو و سرو صداست؟ همه این هیاهوها به این خاطر است که هر کس میخواهد صدایش بلندتر از گروه دیگر باشد. اگر هر یک از گروهها به نحوی گفتگو کنند که صدایشان کمتر از گروه دیگری باشد، یک آرامشی در اینجا ایجاد میشود و همه نیز صدای یکدیگر را خواهند شنید.»
۲۸- الکافی، ج ۵، ص ۳۲۴؛ «عن ابی الحسین الرضا (علیه السلام) قال: قال امیرالمؤمنین (علیه السلام): خیر نساء کم الخمس قیل یا امیرالمؤمنین و ما الخمس؟ قال الهینه اللینه المواتیه التی اذا غضب زوجها لم تکتحل بغمض حتی یرضی و اذا غاب عنها زوجها حفظته فی غیبته فتلک عامل من عمال الله و عامل الله لا یخیب».
۲۹- خانواده پویا، ج۵، ص ۷۴٫
۳۰- همان، ص ۶۸٫
۳۱- همان، صص ۷۰- ۷۳٫
۳۲- آیینه ازدواج و روابط همسران، (سید ضیاء الدین صدری)، ص ۲۹۲٫
۳۳- سلسله نشستهای پیک خوشبختی (ویژه زوجهای جوان در دوران عقد)، گزیدهای از سخنرانی دکتر سیما فردوسی پور.
۳۴- همان.
۳۵- معراج السعاده، ص ۲۰۷٫
۳۶- نجات رابطه، ص ۱۰۷٫
۳۷- غررالحکم، ص ۴۴۵؛ «بالرفق تتم المروءه».
۳۸- الکافی، ج ۲، ص ۱۱۷؛ «مداراه الناس نصف الایمان و الرفق بهم نصف العیش».
۳۹- غررالحکم، ص ۵۳؛ «ثمره العقل مداراه الناس.»
۴۰- الکافی، ج ۲، ص ۳۰۳؛ «الغضب مفتاح کل شر».
۴۱- غررالحکم، ج ۳، ص ۲۵۷؛ «بئس القرین الغضب یبدی المعائب و یدنی الشر و یباعد الخیر».
۴۲- همان، ج ۲، ص ۴۰۸؛ «اقدر الناس علی الصواب من لم یغضب.»
۴۳- الکافی، ج ۲، ص ۶۳۷؛ «لیس منا من لم یملک نفسه عند غضبه.»
۴۴- معدن الجواهر، ص ۳۴؛ «من غضب علیک ثلاث مرات و لم یقل فیک سوء ا فاتخذه لنفسک خلیلا».
۴۵- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۰۹؛ «المومن اذا غضب لم یخرجه غضبه من حق و اذا رضی لم یدخله رضاء فی باطل و الذی اذا قدر لم یاخذ اکثر مما له».
۴۶- بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۳۷۰؛ «الغضب علی من تملک لوم».
۴۷- نهج الفصاحه، ص ۱۰۲؛ «الا ان خیر الرجال من کان بطیء الغضب سریع الرضا».
۴۸- نهج الفصاحه، ص ۴۱۹؛ «ما تجرع عبد جرعه افضل عندالله من جرعه غیظ کظمها ابتغاء وجه الله».
۴۹- بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۲۷۲؛ «ان الغضب من الشیطان و ان الشیطان خلق من النار و انما نطقا بالماء فاذا غضب احرکم فلیتوض».
۵۰- نهج الفصاحه، ص ۳۱۴؛ «الصرحه کل الصرعه الذی یغضب فیشتد غضبه و یحمر وجهه و یقشعر شعره فیصرع غضبه».
منبع: بانکی پورفرد، امیرحسین، (۱۳۹۱)، سّر دلبران (عوامل آرامش بخش و نشاط آفرین در خانواده)، اصفهان: حدیث راه عشق، چاپ ششم
منابع:
http://farsi.al-shia.org/
https://civilica.com/doc/710746/
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1397/11/29/1949395
https://hawzah.net/fa/LifeStyle/View/45080/
http://ensani.ir/fa/article/107391
https://www.isna.ir/news/99082516999