0

وحدت اسلامی در قرآن

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

وحدت اسلامی در قرآن

وحدت اسلامی در قرآن

 

الفاظ اتحاد درقرآن

در قرآن کریم آیات زیادی را می توان یافت که در آن ها به این مسأله اشاره شده است؛ ازجمله مفاهیمی، چون «واعتصموا»(1)، «تعاونوا»(2)، «اصلحوا»(3)، «اصلاح بین الناس»(4)، «الَّف بینهم»(5)، «امّةٌ واحدة»(6)، «امّة وسط»(7)، «حزب الله»(8)، «صبغة الله»(9) و «اخوة».(10)
محور وحدت در دیدگاه قرآنی «توحید» و در مرتبه ی دیگر دین اسلام است. قرآن کریم پیامبر را به سوی اهل کتاب می فرستد و از آنان برای پیوستن به شعار توحید و جدایی از غیر او دعوت می کند: «ای پیامبر! به اهل کتاب بگو، بیایید بر اساس کلمه ای که بین ما و شما مشترک است، غیر از خدا را نپرستیم و یک دیگر را در برابر خداوند بعنوان رب و پروردگار نگیریم (وحدت کنیم). پس اگر روی برگرداندند بگویید، شاهد باشید که ما اهل تسلیم در برابر حق هستیم».(11)
آیه شریفه فوق نشان می دهد که مرز اتحاد «توحید» است و مشرکان و کافران که بر محور غیر توحید حرکت می کنند، در وحدت دینی پذیرفته نخواهند شد. در تبیین محور وحدت، آیات دیگری نیز وجود دارد که اعتقاد به رسول خدا، اعتقاد به اولی الامر و قبول حکم را اضافه می کند. به این ترتیب وحدت واقعی با توجه به این آیات تفسیر می شود: در سوره «آل عمران» آمده است: «واعتصموا بحبل الله جمیعا ولا تفرّقوا»؛ یعنی همگی به ریسمان الهی چنگ زنید و متفرّق نشوید. این آیه شریفه از مسلمانان می خواهد که با اسلام از دنیا خارج شوند، از این رو اعتصام به ریسمان الهی با توحید منهای نبوّت پیامبر و لوازم آن صادق نیست.
حضرت علی(ع) نیز گرچه مسیر خلافت را ناحق می دیدند و آنان را در مقابل فرمان خداوند و رسول عصیانگر می یافتند، اما به خاطر مصلحتی مهم تر، ابراز مخالفت نمی نمودند. سخنان امام در این زمینه بسیار درس آموز است. این کلمات بیانگر آن است که وحدت اسلامی که غالبا با حیات واقعی مسلمانان همراه است، بر حق دیگری گرچه حق معصومی، چون علی(ع) باشد مقدم است.
این وحدت در حقیقت ائتلاف است، و بالاتر از وحدت «گذشت» از هرآن چه را که قطب مخالف آن را برنمی تابد، و بسنده کردن بر هرچه «از حق» که در نظر قطب مخالف مناسب می نماید. هم چنین حضرت علی(ع) جدای از خطبه ی کوتاه و پرمعنای شقشقیه، در موارد متعددی به سکوت معنادار و سخت خویش اشاره می کند. این سکوت که همراه با خار در چشم و استخوان در گلو توصیف شده است، برای حفظ وحدت مسلمانان و بقای اساس دین بوده است. امام در یکی از خطبه های اوایل دوره حکومت خود می فرماید:
«قسم به خداوند که اگر ترس از اختلاف و جدایی مسلمانان نبود و اگر ترس از آن نبود که کفر بازگردد و «دین» فانی شود، هرآینه در غیر از موضعی که نسبت به آن ها نفع داشتیم، قرار می گرفتیم.»(12)
آن چه از مجموع مفاهیم قرآنی، بیانات و سیره پیامبر و امامان معصوم (علیهم السلام) فهمیده می شود، این است که همواره حفظ نظام اسلامی و مصالح عمومی بر منافع شخصی و گروهی مقدم بوده است و اینان از هر اقدامی که تفرقه و شکاف میان جماعت اسلامی را به دنبال داشته باشد، اگرچه نفع شخصی در آن می دیده اند، احتراز می کرده اند.

 1. سوره نساء، آیه 164./2. سوره مائده، آیه 2./3. سوره نساء، آیه 164./4. همان، آیه 114./5. سوره انفال، آیه 63./6. سوره انبیاء، آیه 92./7. سوره بقره، آیه 142./8. سوره مجادله، آیه 22./9. سوره بقره، آیه 128./10. سوره حجرات، آیه 10./11. جهت اطلاع بیشتر مراجعه شود به وحدت اسلامی از دیدگاه قرآن و سنّت، آیت الله سید محمد باقر حکیم، ترجمه ی عبدالهادی فقهی زاده، انتشارات تبیان، چاپ اول، سال 1377./12. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، جلد 1، ص 307.

 

ریسمان الهی

الف) در سوره آل عمران، آیه 103 آمده است:«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لاتَفَرّقُوا؛ یعنی؛ همه با هم ریسمان الهی را محکم بگیرید و پراکنده نشوید».

این آیه با کمال صراحت به موضوع «با هم بودن» و با هم دستورهای الهی را شنیدن و پراکنده اجرا نکردن توجه کرده است. اندک توجهی به مفهوم آیه می رساند که عنایت این کتاب آسمانی به این است که مسلمانان متفرق و پراکنده نباشند.

ب) سوره آل عمران، آیه 105 می فرماید: «وَ لا تَکُونُوا کَالّذینَ تَفَرّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ؛ یعنی شما مانند دیگران (پیروان سایر ادیان) مباشید که پس از آن که آیات روشن الهی بر ایشان آمد، فرقه فرقه شدند و اختلاف پیدا کردند؛ برای چنین کسانی عذاب عظیم است».

مفهوم این آیه نیز واضح است. این آیه مخصوصاً به تفرقات مذهبی، یعنی فرقه فرقه شدن ها و به وجود آمدن مذاهب، اشاره می کند؛ زیرا این نوع اختلافات از هر نوع دیگر خطرناک تر است.

 

اتحاد اسلامی در نگاه استاد شهید آیت الله مطهری(ره))

اشاره:

شهید آیت الله مطهری(ره) وحدت اسلامی را ضروری ترین نیاز عصر کنونی می دانست و در لابه لای آثار خود به صورت گسترده آن را مورد توجه قرار می داد. ایشان، درمان بسیاری از دردهای جهان اسلام را در اکسیر حیات بخش وحدت جست و جو می کرد و آن را مهم ترین راهبرد مسلمانان در نیل به قلّه های تعالی و بالندگی می دانست؛ چنان که در مقدمه مقاله الغدیر و وحدت اسلامی می نگارد: «مصلحان و دانشمندان روشن فکر اسلامی عصر ما، اتحاد و همبستگی ملل و فِرَق اسلامی را خصوصاً در اوضاع و احوال کنونی که دشمن از همة جوانب به آنها هجوم آورده و پیوسته با وسایل مختلف در پی توسعة اختلافات کهن و اختراع اختلافات نوین است از ضروری ترین نیازهای اسلامی می دانند. اساساً چنان که می دانیم وحدت اسلامی و اخوت اسلامی سخت مورد عنایت و اهتمام شارع مقدس اسلام بوده و از اهمّ مقاصد اسلام است. قرآن و سنت و تاریخ اسلام، گواه آن می باشد».1

در این نوشتار، گوشه ای از اندیشه های این متفکر اسلامی و مصلح بیدار را در زمینة وحدت اسلامی در اختیار خوانندگان گرامی قرار می دهیم:

 

قرآن و وحدت

الف. در سوره آل عمران، آیه 103 آمده است:«وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمیعًا وَ لاتَفَرّقُوا؛ یعنی؛ همه با هم ریسمان الهی را محکم بگیرید و پراکنده نشوید».

این آیه با کمال صراحت به موضوع «با هم بودن» و با هم دستورهای الهی را شنیدن و پراکنده اجرا نکردن توجه کرده است. اندک توجهی به مفهوم آیه می رساند که عنایت این کتاب آسمانی به این است که مسلمانان متفرق و پراکنده نباشند.

ب. سوره آل عمران، آیه 105 می فرماید: «وَ لا تَکُونُوا کَالّذینَ تَفَرّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیمٌ؛ یعنی شما مانند دیگران (پیروان سایر ادیان) مباشید که پس از آن که آیات روشن الهی بر ایشان آمد، فرقه فرقه شدند و اختلاف پیدا کردند؛ برای چنین کسانی عذاب عظیم است».

مفهوم این آیه نیز واضح است. این آیه مخصوصاً به تفرقات مذهبی، یعنی فرقه فرقه شدن ها و به وجود آمدن مذاهب، اشاره می کند؛ زیرا این نوع اختلافات از هر نوع دیگر خطرناک تر است. جالب توجه این است که آیة 104 که در میان این دو آیه قرار گرفته، می فرماید: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمّةٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»؛ یعنی باید جماعتی از شما دعوت به خیر و صلاح و نیکی بکنند، امر به معروف و نهی از منکر نمایند و همانا آنها هستند که رستگارانند.

ببینید، آیه ای که در میان این دو آیه قرار گرفته است، آیه دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر است. این برای آن است که قرآن کریم می خواهد بفهماند که همواره باید از طریق دعوت به خیر و صلاح و امر به معروف و نهی از منکر این وحدت محفوظ بماند. اگر این استوانه اسلامی، یعنی اصل دعوت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر بخوابد، وحدت اسلامی و اتحاد مسلمانان نیز از میان می رود.

ما مسلمانان، دعوت و ارشاد و امر به معروف و نهی از منکر داریم، ولی چون هدف های اسلامی را نمی شناسیم، مخصوصاً از هدف های بزرگ و اساسی و اصولی اسلام بی خبریم، از اسلام فقط با یک سلسله دستورهای ظاهری که مربوط به قشر اسلام است نه لُبّ و مغز آن آشنایی داریم، هر وقت به فکر دعوت و ارشاد می افتیم، از حدود مسائل سادة اخلاقی و عبادی تجاوز نمی کنیم و حال آن که یکی از هدف های بزرگ اسلام، بلکه بزرگ ترین هدف اسلام در امور عملی، وحدت و اتفاق مسلمانان است. اولین وظیفة داعیان و ارشاد کنندگان و آمران به معروف و ناهیان از منکر این است که در طریق وحدت مسلمانان بکوشند؛ در طریق همان چیزی بکوشند که مورد نزول این آیة کریمه است.

ج. «أقیمُوا الدِّینَ وَ لاتَتَفَرّقُوا فیهِ کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ؛2 یعنی دین را به پا دارید و در آن پراکنده نشوید آن چه تو به آن دعوت می کنی بر مشرکین گران و دشوار است».

این آیة کریمه می خواهد بفهماند که چون مخالفان اسلام با هدف های اسلامی مخالفند، آرزومند تفرق و پراکندگی آنها می باشند و از وحدت مسلمانان می ترسند. آنها هستند که آتش های تفرقه و اختلاف را دامن می زنند و برای وحدت مسلمین، مانع ایجاد می کنند.

د. «وَ لاتَنازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَ تَذْهَبَ ریحُکُمْ؛3 یعنی با یکدیگر نزاع نکنید که سست خواهید شد و بوی شما از میان خواهد رفت». این آیه، اتحاد مسلمانان را موجب قوّت و قدرت، شوکت، بو و خاصیت داشتن آنها معرفی می کند و می فرماید: «اگر در میان شما اختلاف افتد، قوّت و شوکت و بو و خاصیت شما از میان می رود».

نزاع ها بر دو قسم است: بعضی نزاع ها مربوط به تضاد منافع آنی افراد است، اما بعضی نزاع ها ریشة عقیده ای دارند. این هاست که فوق العاده خطرناک است؛ این هاست که از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود و بحث ها و جدل ها و کتاب ها و نوشته ها را به وجود می آورد و قرن ها ادامه پیدا می کند و هرچه زمان می گذرد بر موجبات آن افزوده می شود و شکاف عمیق تر می گردد.

ه . «یا أیّهَا الّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتّقُوا اللّهَ لَعَلّکُمْ تُفْلِحُونَ»4؛ یعنی ای اهل ایمان! صابر و خویشتن دار باشید، یکدیگر را در خویشتن داری یاری نمایید و با یکدیگر پیوند داشته باشید و تقوای الهی داشته باشید؛ باشد که رستگار شوید».( یادداشتهای استاد مطهری، ج2، صص209-210.)

 

وحدت در احادیث

1. حدیثی را شیعه و سنی از رسول اکرم(ص) روایت کرده اند به این مضمون: «ثَلاثةٌ لایَغِلُّ عَلَیهنّ قَلبُ عبدٍ مُسلم: اخلاصُ العَمَل لله وَ النَّصیحةُ لاِئَمةِ المُسلمین و اللّزومُ لجماعَتهم؛ یعنی سه چیز است که هرگز دل مرد مسلمان در مورد آنها نمی لغزد و خیانت نمی کند: عملی را خالصاً لوجه الله به جا آوردن، خیرخواهی برای پیشوایان مسلمانان، همراهی و ملازمت جماعت مسلمین».)((امالی شیخ مفید، ص187.))

2. در کافی آمده( کافی، ج2، ص636.) معاویةبن وهب گفت: از امام صادق(ع) پرسیدم: «ما (یعنی شیعیان) چگونه باید با دیگران (اهل تسنن) معاشرت کنیم؟ تکلیف ما با آنها چیست؟» امام(ع) فرمود: «ببینید ائمه شما چگونه رفتار می کنند مانند امامان خود رفتار کنید. به خدا قسم! امامان شما بیماران آنها را عیادت می کنند، جنازه های آنها را تشییع می کنند، برای آنها شهادت می دهند»(.یادداشتهای استاد مطهری، ج2، صص209-210.)

وحدت اجتماعی از منظر قرآن کریم؛ راه کارها، عوامل و آثار

وحدت و یگانگی اجتماعی از مهم ترین ایده ها و آرزوهایی است، که انسان ها در جستجوی آن برآمدند و از ﻫﻤﺎن ﺑﺪو ﻇﻬﻮر اﺳﻼم نیز ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﺗﻌﺎﻟﯿﻢ روﺣﺒﺨﺶ آﺳﻤﺎﻧﯽ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ(ص) ﺑﻮده اﺳﺖ. قرآن کریم نیز در زمینه این مهم ارشادات و دستورات متعددی را در خود جای داده است که از بررسی آنها چنین حاصل می گردد که توجّه به نقاط مشترک، چنگ زدن به ریسمان الهی، مراجعه به سنّت پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم، مراجعه به اهل بیت علیهم السلام و امر به معروف و نهی از منکر؛ راهکارهای ایجاد وحدت است. رسیدن به اتحاد اجتماعی آثار و نتایج ثمربخشی، همچون: امنیّت و آرامش، برچیده شدن سلطه بیگانگان و استعمارگران، حفظ استواری و استحکام و حفظ قدرت و جبروت را به دنبال خواهد داشت. آنچه که در پیش روی خواننده محترم قرار خواهد گرفت واکاوی این مهم از سه حیث راهکارها، عوامل و آثار در لابه لای آیات قرآن کریم است.
 

وحدت و یگانگی

وحدت و یگانگی اجتماعی از مهم ترین ایده ها و آرزوهایی است، که انسان ها در جستجوی آن برآمدند؛ کنار هم قرار گرفتن افراد در ادوار مختلف تاریخی این سؤال را در ذهن هر مسلمانی پدید می آورد که آیا قرآن کریم که به اعتراف خویش کتاب هدایت است، «شهرُ رَمضانَ الَّذی أنزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدی لِلنَّاس وَ بَیناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقان» (بقره/ آیه 185) در این باب دستورالعملی بیان کرده است؟ دستور العمل قرآن کریم چه راه کار یا راه کارهایی برای ایجاد یا تقویت وحدت در میان جامعه اسلامی دارد؟ آیا قرآن کریم برای این وحدت، آثاری را بر می‎ شمرد؟ مسأله وحدت از ﻣﻮﺿﻮﻋﺎﺗﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ از ﻫﻤﺎن ﺑﺪو ﻇﻬﻮر اﺳﻼم نیز ﺑﺎ ﺗﮑﯿﻪ ﺑﺮ ﺗﻌﺎﻟﯿﻢ روﺣﺒﺨﺶ آﺳﻤﺎﻧﯽ ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﭘﯿﺎﻣﺒﺮ (ﺑﻮده اﺳﺖ. اﯾﺸﺎن ﻫﻤﻮاره ﺗﻼش داﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ از ﻃﺮﯾﻖ ﻣﺒﺎدی و اﺻﻮل اﺳﻼﻣﯽ، ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن را از ﺗﻔﺮﻗﻪ و اﺧﺘﻼف ﺑﺎز داﺷﺘﻪ و اﺗﺤﺎد و اﻧﺴﺠﺎم اﺳﻼﻣﯽ را ﮐﻪ در ﻗﺮآن ﺑﻪ آن اﺷﺎره ﺷﺪه، ﺗﺎ ﺣﺪ اﻣﮑﺎن ﺗﺤﻘﻖ ﺑﺨﺸﻨﺪ (شهرکی فلاح، 1397: ص 50).


1- مفهوم شناسی


1-1- وحدت

«وحدت»، در لغت به معنای یگانه شدن و انفراد است و لغویان، درباره معنای «اتحاد» گفته اند: «والإتحاد، صیرورة الشیئین الموجودین شیئاً واحداً»؛ اتحاد، یکی شدن دوچیز موجود است. (طریحی، 1375، ج 3، ص 158). وحدت در اصطلاح به معنای انفراد است. واحد در اصل چیزی است که مطلقاً جزئی ندارد. راغب اصفهانی، 1412 ق، ص 857). لذا هرگاه چند چیز، با حفظ خاصیت شخصی خود، با هم یکی شوند، اتحاد حاصل خواهد شد (جوادی آملی، 1386، ص 15). در این میان وﺣﺪت اﺳﻼﻣﯽ ﺑﻪ اﯾﻦ ﻣﻌﻨﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎن از ﻫﺮ ﻣﻠﺖ و ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﺮ ﻣﺤﻮر ﺑﺎورﻫﺎی دﯾﻨﯽ، ﻣﻨﺎﻓﻊ و اﻫﺪاف ﻣﺸﺘﺮک ﮔﺮد ﻫﻢ آﯾﻨﺪ و ﺑﺮای رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﺳﻌﺎدت دﻧﯿﺎ آﺧﺮت و ﻗﺮب اﻟﻬﯽ، ﺑﺎ ﻫﻤﺪﻟﯽ ﺗﻼش ﮐﺮده و ﺑﻪ رﻓﻊ ﻣﻮاﻧﻊ ﻓﺮاروی ﺧﻮد ﻫﻤﺖ ﮔﻤﺎرﻧﺪ، ﺑﻪ ﻧﺤﻮی ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﯾﮏ از اﺧﺘﻼﻓﺎت و ﻧﻈﺮﯾﺎت ﻓﻘﻬﯽ، ﺣﺰﺑﯽ، ﮐﻼﻣﯽ و ﺗﺎرﯾﺨﯽ ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺧﺪﺷﻪ ای ﺑﻪ آن وارد ﺳﺎزد (شهرکی فلاح، 1397: ص 50).


1-2- جامعه و اجتماع

جمع در لغت به معنای گرد آمدن، فراهم آمدن، نزدیکی جسمی به جسم دیگر یا چندین جسم به همدیگر و سازگاری کردن است. واژه جامعه، مؤنث جامع و اسم فاعل از کلمه «جمع» و در لغت به معنای جمع کننده، طوق، غل، گرد آورنده و غلی که بر گردن و دست نهند آمده است. (طریحی، 1375، ج 4، ص 314)

اجتماع در اصطلاح جامعه شناسان و فیلسوفان این فن، هیئت و ترکیبی است از اشخاص موجود؛ امّا جامعه به وضع و حالت انسان ها یا حیواناتی گفته می شود که بر پایه ی قانونی مشترک زندگی کنند. (جوادی آملی، 1389، ص 25)


2- نظریه ی اجتماعی اسلام

با نگاه ساده و سطحی شاید پنداشته شود که تعلیمات و دستورهای اسلام تنها ویژه شأن فردی انسان مانند نماز و روزه، ترک دروغ و اجتناب از معاصی است و به ابعادِ اجتماعی او بی اعتناست؛ یعنی غایت اسلام، تکامل فردی افراد است و اسلام خواسته است که مسلمان خود را از گناه دور ساخته و به خودسازی بپردازد (جوادی آملی،1389، ص211). اما بررسی آیات قرآن کریم که در آن خطاب جمع درباره ی مسلمین و مؤمنین بکار رفته است، نشان از عظمت و بزرگی عباداتی دارد که به صورت جمعی انجام می شود. با اندکی توجه در مورد این عبادات به این نتیجه خواهیم رسید که وحدت جامعه ی اسلامی و حفظِ آن، دلیل اصلی این توجه شارع دین یا یکی دلایل آن است (صادقی اردستانی، 1663، ص 497).

با نگاه به آیات قرآن کریم می توان احکام اجتماعی اسلام را به دو شاخه تقسیم کرد:


2-1- احکام صرفاً اجتماعی

بخشی از احکام اسلام به گونه ای است که اجرا و اقامه آن ها بدون شکل گیری جامعه و حضور مردم در عرصه اجتماعی، امکان پذیر نخواهد بود؛ نظیر جهاد، حج، نماز جمعه، امر به معروف و نهی از منکر، که این دسته از احکام، اجتماعیِ صرف محسوب می شوند و با اتحاد جمیع مسلمین امکان پذیر خواهد بود: قران شریف در رابطه با امر به معروف ونهی از منکر می فرماید: «کنتُم خَیرَ أُمة اُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ و تَنهَونَ عنِ المنکرِ وتُؤمِنونَ بالله» (آل عمران/ آیه 110): «شما [مسلمان ها] بهترین گروهی هستید که [از جانب خدا] بر مردم [جهان] پدیدار شده اید، به کار پسندیده امر می کنید و از کار زشت بازمی دارید و به خدا [در آنچه نازل کرده] ایمان می آورید. همچنین در ارتباط با حج به عنوان سمبلی دیگر از وحدت اسلامی می فرماید: «و أذِّن فی النّاسِ بالحَجِّ یأتوک رِجالاً وعَلی کلِّ ضامِرٍ یأتینَ مِن کلِّ فَجٍّ عَمیق» (حج/ آیه 27): «و در میان مردم به حجّ [خانه خدا] اعلان عمومی کن تا [در نتیجه دعوتت تا روز قیامت، مردم] پیاده و سوار بر شتران لاغری که از هر راه دور و درازی روانه شده اند به سوی تو روی آورند»

ودر رابطه با جهاد به عنوان نمادی دیگر می فرماید: «الَّذین آمنُوا یقاتِلُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ کفرُوا یقاتِلُونَ فی سبیلِ الطاغُوتِ فقاتِلُوا أَوْلِیاءَ الشَّیطانِ إِنَّ کیدَ الشَّیطانِ کان ضَعیفاً» (نساء/ آیه 76): «کسانی که ایمان آورده اند در راه خدا می جنگند، و کسانی که کفر ورزیده اند در راه طاغوت [هر طغیانگر نافرمان حق] می جنگند، پس شما با یاران و دوستان شیطان بجنگید، که بی تردید مکر و فریب شیطان همواره [در برابر تدبیر الهی] ضعیف است»

با اندکی توجه به این دسته از تعالیم و احکام اسلام، این نکته روشن خواهد شد که تحقق و به احرا درآمدن این احکام فقط با تجمع و یگانه شدن.تک تک مسلمین امکان پذیر خواهد شد. (جوادی آملی، 1389، ص 215)


2-2- احکام فردی که بر حالت جمعی و متحدالشکل آن تأکید بسیار شده است

«در برخی تعالیم اسلام به اجتماع تصریح نشده است؛ لیکن شارع نامستقیم حضور مردم - متحد شدن - را لازم شمرده است؛ مانند نماز جماعت، پرداخت زکات، تعاون بر قسط و عدل و بسیاری از امور و احکام اخلاقی که تجلّی و ظهور آن ها فقط در جامعه است» (همان، ص 215)

قران شریف در ارتباط با نماز وزکات می فرماید: «وَ أَقیمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّکاةَ وَ ارْکعُوا مَعَ الرَّاکعین» (بقره/آیه 43): «و نماز را برپا دارید و زکات بپردازید و با رکوع کنندگان رکوع نمایید [با نمازگزاران نماز گزارید].»

همچنین در رابطه با برپایی قسط وعدل می فرمایدک«وَ أَقیمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَ لا تُخْسِرُوا الْمیزان» (الرحمن/ آیه 9): «و وزن را به عدالت برپا دارید و ترازو را کم مگذارید.»مثالی که با توجه به آیات فوق در این باب می توان به آن استناد کرد، فعل «أقیموا» است. این فعل در 13 آیه و در 11 سوره قرآن کریم بکار رفته است، که در 10 مورد دستور به برپایی نماز به صورت جمعی و قومی است؛ در حالی که فعل أقام که حالت مفرد آن می باشد، فقط 2 بار در قرآن و در باب وجوب نماز بکار رفته است. با توجه به همین مثال، این امر خیلی روشن است که اتحاد و یکی شدن مسلمانان بنابر نص صحیح قرآن کریم از ضروریات امت اسلام است.

بنابر آن چه گذشت، این امر روشن است که قرآن به مسئله اتّحاد از دیدگاه اجتماعی آن نگریسته و بر اهمّیت اتّحاد میان مسلمانان و تمام جهانیان تأکید کرده است. بنابراین، برای ایجاد چنین وحدتی، باید راه کارهایی را ارائه کند، تا مسلمانان آن را بکار گیرند.


3- راه کارهای اتّحاد از منظر قرآن

قرآن کریم برای برقراری یگانگی و حفظ آن، راه کارهای گوناگونی را پیش بینی کرده که بخشی از آن، جنبه پیش گیری از تفرقه، و بخشی دیگر به درمان آن ناظر است.
3-1- توجّه به نقاط مشترک

انسان هایی که از سوی قرآن کریم به یگانگی و وحدت دعوت شده اند، دارای نقاط مشترکی با یکدیگر هستند. اشاره به این نقاط مشترک و عدم تفاوت میان انسان ها به دلیل این است که یگانگی میان انسان‎ها و و وحدت میان آن ها روشن شود. (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1386، ج 2، ص 87)در ارتباط با منشاء افرینش انسان به عنوان اولین نقطه اشتراک می فرماید: «فإنَّا خَلَقْنَاکمُ مِن تُرَابٍ» (حج/ آیه 5): «ما شما را از خاک آفریدیم.»

در ایه دیگر ضمن اشاره به منشاء افرینش تفاوتها را برای شناسایی دانسته می فرمایدک«یأیها النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکمُ مِّن ذَکرٍ وَ اُنثی» (حجرات/ 13): «ای مردم، بی تردید ما همه [افراد نوع] شما را از یک مرد و زن [آدم و حوّا] آفریدیم، و یا هر فرد شما را از یک پدر و مادر خلق کردیم»

آیه ی شریفه فوق، روشن کننده این مطلب است که نژاد، رنگ، حسب و نسب، عرب و عجم بودن سبب امتیاز و تفاخر انسان ها نمی باشد؛ زیرا که همه به یک پدر و مادر برمی گردند. تفاوت ها و افتراقات قبیله ای نیز برای شناسایی افراد است تا یکدیگر را بشناسند، اگر شناسایی نباشد بندهای جامعه پاره می گردد. (قرشی،1377، ج 10، ص: 283). بنابراین بازگشت انسان ها به یک زن و مرد می تواند راه کاری برای وحدت افراد باشد، تا آن ها بتوانند با استفاده از همین گذشته ی خویش به یگانگی برسند.

قران شریف در برخی از ایات دیگر ااهل کتاب را به نقاط مشترک فرا خوانده می فرماید: «قُلْ یأَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْاْ إِلی کلِمَةٍ سَوَاءِ بَینَنَا وَ بَینَکم أَلَّا نعْبُدَ إلَّا اللَّه و...» (آل عمران / 64): «بگو: ای اهل کتاب، بیایید بر سر سخنی که میان ما و شما یکسان است [انبیاء و کتاب های آسمانی بر آن متّفقند] گرد آییم، و آن این که جز خدا را نپرستیم و....»

از نکات بسیار مهمی که مفسرین در ذیل تفسیر این آیه ذکر می کنند، این است: در آیات دعوت به یکتاپرستی قرآن کریم، تمام جهات دعوت متوجه و مخصوص اسلام است؛ ولی در این آیه دعوت به نقطه های مشترک میان اسلام و آیین های اهل کتاب است. روی سخن خداوند متعال در این آیه به پیامبر اکرم (این است گه «بگو: ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما مشترک است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم....» (مکارم شیرازی، 1374، ج 2، ص 594)
3-2- چنگ زدن به ریسمان الهی

قرآن کریم در صریح ترین آیه خود در زمینه ی دعوت به اتّحاد، همه مؤمنان را به چنگ زدن به ریسمان الهی و پرهیز از تفرقه خوانده است: «و اعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا و لاتَفَرَّقوا» (آل عمران/ آیه 103): «و همگی به ریسمان خدا چنگ زنید و پراکنده نشوید.»

در این که مقصود از ریسمان الهی چیست، مفسّران اختلاف دارند؛ قرآن، کتاب و سنّت، دین الهی، اطاعت خداوند، توحید خالص، ولایت اهل بیت(ع) و جماعت، وجوهی است که در تفسیر آن گفته شده است. برخی نیز مفهوم حبل اللّه را شامل همه این معانی دانسته اند. (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1386، ج 2، ص 88)

با مراجعه به متون تفسیری و هم چنین احادیث که از منابع تفسیر قرآن کریم می باشند؛ به نظر می رسد که نزدیک ترین تفسیر برای این واژه، «قرآن» است؛ (طباطبایی، 1374، ج 3، ص572) چنان که در روایتی از رسول اکرم (قرآن، ریسمان الهی کشیده شده میان آسمان و زمین معرّفی شده است (مجلسی، 1403 ق، ج 97، ص 344).

علاوه بر حدیث فوق، قرآن کریم خود از مؤمنان خواسته است تا در اختلافات خویش، به خداوند و رجوع کنند: «فَان تَنزَعتُم فی شَی ءٍ فَرُدّوهُ الَی اللَّهِ و الرَّسُول» (نساء/ آیه 59). رجوع الی اللّه در کلام حضرت امیر(ع) به رجوع به قرآن تفسیر شده است: «رجوع به خداوند تبارک و تعالی به این است که طبق کلام او و کتاب او حکم نماییم.» (سید رضی، 1379، ص 445)

«بنابراین، قرآن کریم افزون بر آن که می تواند در نقش محور یگانگی، ایجاد کننده آن باشد می تواند در روی کرد اختلافات، یگانگی پیشین را نیز اعاده کند. چنین نقشی برای قرآن بدان سبب است که افزون بر دعوت همگان به یگانگی و برحذر داشتن آنان از تفرقه، نظام عقیدتی، اخلاقی و عملی منسجم و هماهنگی را ترسیم می کند که هر کس بدان رجوع کند، ناخودآگاه خود را با سایر پیروان قرآن یگانه می یابد.» (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، 1386، ج 2، ص 88)
3-3- مراجعه به سنّت پیامبر (ص)

در قرآن کریم، وجود مبارک پیامبر (به عنوان محوری برای همبستگی و یگانگی مسلمانان شناخته شده است: «وَ لَوْ کنتَ فظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِک» (آل عمران/ آیه 159). علاوه بر وجود مبارک پیامبر(ص)، مراجعه به سنّت حضرت از جمله راه کارهایی است که برای ایجاد وحدت و حفظ یگانگی امت معرّفی شده است: «فان تنزَعتُم فی شَی ءٍ فَرُدّوهُ الَی اللَّهِ والرَّسولِ» (نساء/ آیه 59). بازگرداندن به رسول در روایت حضرت امیر(ع) به مراجعه به سنّت پیامبر(ص) تفسیر شده است: «و رجوع به رسول [(ص)] به این طریق است که سنّت و روش او را پیش بگیریم.» (سید رضی، 1379، ص 445).

بنابراین پیامبر(ص) خود می تواند برطرف کننده منازعات و مشاجرات باشد و بدین سبب پذیرش داوری وی مورد تأکید قرآن است؛ و سنّت حضرت به صورت شارح قرآن می تواند ابهامات و اشتباهات در فهم قرآن را که خود ممکن است زمینه ساز پراکندگی باشد، برطرف کند. نمونه ای از این دسته از اقدامات در سیره امام علی(ع) در برخورد با خوارج روشن است؛ ایشان در نامه ی خویش خطاب به عبدالله ابن عباس که در نهج البلاغه با نام «نامه ی 77» آورده شده است (شریف الرضی، 1414 ق، ج1، ص 465) این چنین می فرمایند: «به قرآن با خوارج به جدل مپرداز، زیرا قرآن دارای دیدگاه کلّی بوده، و تفسیرهای گوناگونی دارد، تو چیزی می گویی، و آن ها چیز دیگر، لیکن با سنّت پیامبر(ص) با آنان به بحث و گفتگو بپرداز، که در برابر آن راهی جز پذیرش ندارند.» (دشتی، 1379، ص 619)


3-4- مراجعه به اهل بیت(ع)

قرآن کریم از مسلمانان خواسته است تا در موارد اختلافات خویش میان خود یا فهم دین، به آنان مراجعه کنند: «ولَو رَدّوهُ الَی الرَّسولِ و إلی اولِی الامرِ مِنهُم لَعَلِمَهُ الَّذین یستَنبِطونَهُ منهُم» (نساء/ آیه 83) و یکی از عوامل معرّفی اهل بیت(ع) در جایگاه ثقل اصغر در روایت ثقلین از سوی پیامبر(ص) نقش مؤثّر آنان در ایجاد و حفظ یگانگی بوده است. هشام بن حکم در حضور امام صادق(ص) در مناظره ای با مرد شامی، ضرورت وجود امام را بر اساس ناکافی بودن قرآن و سنّت در رفع اختلاف ثابت کرد و امام را تنها مرجه مناسب برای برقراری وحدت میان مردم معرفی می کند.

«مرد شامی در مناظره با هشام بن حکم در اول الامر می گوید: پروردگار نسبت به مخلوقش خیر اندیش تر است؛ و پس از او رسول خدا(ص) است. هشام در این لحظه از آن مرد شامی پرسید: بعد از رسول خدا(ص) کیست؟ مرد شامی در جواب گفت: قرآن و سنت است. هشام- قرآن و سنت برای رفع اختلاف امروز ما سودمند است؟ شامی: آری. هشام: پس چرا من و تو اختلاف کردیم و برای مخالفتی که با تو داریم از شام به اینجا آمدی!شامی خاموش ماند، امام صادق(ع) به او گفت چرا سخن نمی گوئی، شامی گفت: اگر بگویم قرآن و سنت از ما رفع اختلاف می کنند، باطل گفته ام زیرا عبارات کتاب و سنت معانی مختلفی را متحمل است و اگر بگویم اختلاف داریم و هر یک از ما مدعی حق می باشیم، قرآن و سنت به ما سودی ندهند؛ ولی همین استدلال بر له من و علیه هشام است. حضرت فرمود: از او بپرس. شامی پرسید: چه کسی به مخلوق خیراندیش تر است: پروردگارشان یا خودشان! هشام: پروردگارشان از خودشان خیراندیش تر است. شامی: آیا پروردگار شخصی را به پا داشته است که ایشان را متحد کند و ناهمواریشان هموار سازد و حق و باطل را به ایشان باز گوید؟ هشام: در زمان رسول خدا یا امروز؟ شامی: در زمان رسول خدا(ص) که خود آن حضرت بود، امروز کیست؟ هشام: همین شخصی که بر مسند نشسته - اشاره به امام صادق(ع) کرد - و از اطراف جهان به سویش رهسپار گردند. شامی: من چگونه می توانم این را بفهمم؟ هشام: هر چه خواهی از او بپرس.» (کلینی، 1369، ج 1، صص 242 و 243)


3-5- امر به معروف و نهی از منکر

پس از این که در قرآن کریم مسلمانان به چنگ زدن به ریسمان الهی و پرهیز از تفرقه فراخوانده شده اند؛ از مسلمانان درخواست می شود که به انجام امر به معروف و نهی از منکر قیام کنند: «و لتَکن مِنکم امَّةٌ یدعونَ الَی الخیرِ و یأمرونَ بالمَعروفِ و ینهَونَ عَنِ المُنکرِ» (آل عمران/ آیه 104). این امر نشان می دهد که امر به معروف و نهی از منکر، نقش ویژه ای در برقراری اتّحاد و نیز جلوگیری از تفرقه ایفا می کند.

آیت الله مکارم در فرازی از تفسیر این آیه می نویسند: «امر به معروف و نهی از منکر، پوششی اجتماعی برای محافظت جمعیت است و زیرا اگر مسئله امر به معروف و نهی از منکر در میان نباشد عوامل مختلفی که دشمن بقای «وحدت اجتماعی» هستند، همچون موریانه از درون، ریشه های اجتماع را می خورند، و آن را از هم متلاشی می سازند، بنابراین حفظ وحدت اجتماعی بدون نظارت عمومی ممکن نیست! (مکارم شیرازی، 1374، ج 2، ص 35)

پذیرش چنین نقش مؤثّری برای این امر به معروف و نهی از منکر از سوی مفسرین، شاید بدان سبب باشد که یکی از دلایل پراکندگی و تفرقه در دین، هواپرستی افراد و گروه ها است و امر به معروف و نهی از منکر به صورت نظارت اجتماعی می تواند مانع ره یافت و رواج چنین انحرافاتی باشد.


4- عوامل اتّحاد از منظر قرآن کریم

پس از بررسی مواردی از راه کارهای قرآن کریم، برای ایجاد وحدت در جامعه ی اسلامی آن چه ضروری می نماید بررسی عوامل شکل گیری این وحدت و یگانگی از منظر قرآن کریم می باشد


4-1- توحید

ﺑﺮ اﺳﺎس ﺟﻬﺎنﺑﯿﻨﯽ اﺳﻼﻣﯽ، ﺟﻬﺎن ﺑﺮ اﺳﺎس ﺗﻮﺣﯿﺪ و وﺣﺪت ﺑﻨﺎ ﺷﺪه و ﺧﺪاوﻧﺪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﻤﻪ ﻣﻮﺟﻮدات ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ. در واﻗﻊ اﯾﻤﺎن ﺑﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻗﻠﺐﻫﺎی ﻣﺆﻣﻨﺎن را ﻧﺴﺒﺖ به ﻫﻢ ﻣﻬﺮﺑﺎن و ﻫﻤﺴﻮ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﮔﻮﯾﯽ ﻫﻤﻪ آﻧﺎن روح واﺣﺪ دارﻧﺪ. آیه 63 سوره مبارکه انفال که می فرماید: «وَ أَلَّفَ بینَ قلُوبهِمْ لَوْ أَنفَقْتَ مَا فی الْأَرْضِ جَمِیعًا مَّا أَلَّفْتَ بَینَ قُلُوبِهِمْ وَ لَکنَّ اللَّهَ أَلَّفَ بَینهُمْ إِنَّهُ عَزِیزٌ حَکیمٌ» ﻣﺆﯾﺪ اﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ اﺳﺖ. در آیه 64 سوره مبارکه آل عمران؛ «قُلْ یأَهْلَ الْکتَابِ تَعَالَوْاْ إِلی کلِمَةٍ سَوَاءِ بَینَنَا وَ بَینَکم أَلَّا نعْبُدَ إِلَّا اللَّه وَ لَا نشرِک بِهِ شَیئًا وَ لَا یتَّخِذَ بَعْضُنَا بعْضًا أَرْبابًا من دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ»؛ نیز ﺧﺪاوﻧﺪ از اﺻﻞ ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ ﻣﻬﻢ وﺣﺪت ادﯾﺎن ﯾﺎد ﮐﺮده اﺳﺖ (شهرکی فلاح، 1397: ص 63). آیه دﯾﮕﺮ ﮐﻪ در آن ﺗﻮﺣﯿﺪ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻋﺎﻣﻞ وﺣﺪت «اﻣﺖ واﺣﺪه» ذﮐﺮ ﺷﺪه،آیه 92 سوره مبارکه انبیاء است که می فرماید: «إِنَّ هذِهِ أُمتُکمْ أُمةً وَاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ» اﺳﺖ. ﻃﺒﻖ ﺑﯿﺎن ﻣﻔﺴﺮان (ﻃﺒﺮﺳﯽ، ﻓﺨﺮ رازی، ﻃﺒﺎﻃﺒﺎﯾﯽ، و...) ﻣﺮاد از «اﻣﮥ واﺣﺪه» اﻣﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﺧﺘﻼﻓﯽ در آن ﻧﺒﺎﺷﺪ و ﻫﻤﻪ آن ﻫﺎ در اﺻﻞ ﺗﻮﺣﯿﺪ متفق اﻟﮑﻠﻤﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ (شهرکی فلاح، 1397: ص 63).


4-2- پذیرش کامل دین

قرآن، از مؤمنان خواسته است که اسلام را بدون هیچ کم و کاست پذیرا باشند: «یایهَا الَّذینَ ءامَنُوا ادخُلوا فِی السّلمِ کافَّةً» (بقره/ آیه 208). کافّه، صفت سلم و به معنای پذیرش کامل و بدون کم و کاست اسلام است؛ (طبرسی، 1372، ج 1، ص 537). با نگاهی به تفسیر این آیه در سایر کتب تفاسیر، می توانیم این گونه برداشت کنیم: از نظر قرآن، مهم ترین عامل ایجادِ اختلاف و عدم یگانگی در میان ادیان، عدم پذیرش کامل دین است (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 86). به همین دلیل قرآن کریم از مؤمنان خواسته تا مانند امّت های پیشین در دینشان دچار تفرقه و چند دستگی نشوند: «و لا تَکونوا کالَّذینَ تَفَرَّقوا و اختَلَفوا من بعدِ ما جاءَهُمُ البَینتُ». (آل عمران/ آیه 105)


4-3- پیراستگی باطن

قرآن کریم، پیروی از شیطان را یکی از عوامل ایجاد تفرقه می شناسد. شیطان به صورت دشمن آشکار بشر «إنَّهُ لَکمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ» (بقره/ آیه 208)، به ایجاد دشمنی و کینه ورزی میان مؤمنان با ابزاری همچون شراب و قمار می پردازد: «إِنَّمَا یرِیدُ الشَّیطَانُ أَن یوقِعَ بَینَکمُ الْعدَاوَةَ وَ الْبغْضَاءَ فی الخَمْرِ وَ الْمَیسِرِ وَ یصُدَّکمْ عَن ذِکرِ اللَّهِ وَ عَنِ الصَّلَوةِ فَهَلْ أَنتُم مُّنتَهُون» (مائده/ آیه 91).

دستور قرآن کریم مبنی بر عدم پیروی از گام شیطان «و لا تَتَّبِعُواْ خُطُوَاتِ الشَّیطَان» (بقره/ آیه 208) نشان می دهد که طهارت باطن و تزکیه نفس از بیماری های اخلاقی و خصلت های شیطانی چون حسادت، کینه ورزی، لجاجت، شهرت طلبی، تکبّر، دنیاپرستی و... یکی از عناصر یگانگی میان مؤمنان را تشکیل می دهد. (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 87)


4-4- یک پارچگی مقابل دشمنان

قرآن، توجّه مؤمنان را به یگانگی مشرکان و هم دستی آنان در نبرد با مسلمانان جلب کرده و از آنان خواسته تا به سان دشمنانشان با یک پارچگی به نبرد آنان برخیزند: «و قتِلُوا المُشرِکینَ کافَّةً کمایقتِلونَکم کافَّةً» (توبه/ آیه 36).

این دستور قرآن کریم مبنی بر این که «[به هنگام نبرد] با مشرکان، دسته جمعی پیکار کنید، همان گونه که آن ها دسته جمعی با شما پیکار می کنند.» این مطلب را نمایان می سازد که اتحاد و یک پارچگی دشمنان دین در راه مقابله با اسلام و مسلمانان از عوامل گردآورنده مسلمانان در مقابل جبهه های مخالف خواهد بود (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 87).
5- آثار و نتایج اتحاد از منظر قرآن کریم


5-1- امنیت و آرامش

مهم ترین دستاورد اتحاد اجتماعی و سایر انواع اتحاد؛ حفظ صلح، آرامش و امنیت و دور ماندن از جنگ و خون ریزی و جدایی است؛ زیرا اتّحاد، حسّ نوع دوستی و همکاری متقابل را تقویت می کند و همه فتنه های اجتماعی را که از برتری جویی نژادی ناشی است، از بین می برد؛ چنان که اتحاد پیروان ادیان آسمانی، از تنش میان آنان کاسته و اتحاد میان مؤمنان، زمینه درگیری را مرتفع می سازد و یگانگی در نهاد خانواده مانع از طلاق و قطع پیوند خویشاوندی می شود. قرآن از تفرقه، به کرانه گودال آتش جنگ یاد کرده که اتحاد، خطرِ فرو افتادن در چنین گودالی را بر طرف می سازد (طباطبایی، 1374، ج 3، ص 573): «و کنتُم عَلی شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَانقَذَکم مِنها...». (آل عمران/ 3، 103)


5-2- برچیده شدن سلطه بیگانگان و استعمارگران

به استناد آیه ی «وجعَلَ اهلَها شِیعًا یستَضعِفُ طافَةً منهُم» (قصص / آیه 4) فرعون از اهرم تفرقه بنی اسرائیل برای استضعاف و بهره کشی از آنان استفاده کرده است. مفهوم آیه این است که در سایه اتّحاد بنی اسرائیل، استثمار آنان ممکن نبوده است (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 85).


5-3- حفظ استواری و استحکام

قرآن، منازعه را باعث ایجاد سستی در صف مسلمانان می داند (طباطبایی، 1374، ج 4، ص 95): «و لا تَنزَعوا فَتفشَلوا». (انفال/ آیه 46) از مفهوم آیه برمی آید که اتّحاد، باعث استواری و استحکام صفوف مسلمانان در برابر دشمنان می شود؛ چنان که در جای دیگر، مؤمنانی را که در کنار یک دیگر صف تشکیل داده، بسان بنیان مرصوص در راه خدا به نبرد می پردازند، ستوده است (مکارم شیرازی، 1374، ج 24، ص 65): «انَّ اللَّهَ یحِبُّ الَّذینَ یقتِلونَ فی سبیلِهِ صَفًّا کانَّهُم بُنینٌ مَرصوصٌ» (صف/ آیه 4).


5-4- حفظ قدرت و جبروت

«قرآن، از مسلمانان خواسته تا با تقویت قوای جسمانی و نظامی، زمینه رعب و وحشت دشمنانشان را فراهم سازند (انفال / آیه 60)؛ بدین رو، آنان را از منازعه برحذر داشته و آن را زمینه ساز از دست رفتن جبروت آنان در دل دشمنان دانسته است: «ولاتَنزَعوا... و تَذهَبَ ریحُکم». (انفال / آیه 46) گویا اتّحاد و یگانگی مؤمنان باعث حفظ این هیمنه خواهد بود و اگر مسلمانان بخواهند این هیمنه خود را در میان جهانیان حفظ کنند، یگانه راه آن، پای بندی به این یگانگی است.» (مرکز فرهنگ و معارف قرآن، ج2، ص 85).


وحدت و همگرایی


اگر خدا می خواست همه مردم را یک امت قرار می داد با صفاتی یکسان به نحوی که یا همه مؤمن باشند و وارد بهشت شوند و یا همه کافر باشند و وارد جهنم شوند، ولی سنت الهی این گونه است که انسان ها را آزاد بگذارد تا خود راهشان را برگزینند و آن گاه صالحان را از فاسقان جدا ساخته، صالحان را به بهشت و فاسقان را به جهنم وارد سازد.

آیا انسان ها ذاتا از یکدیگر بیگانه اند یا در ذات خود به همکاری و همگرایی تمایل دارند؟ در صورت همگرایی ذاتی انسان ها، چه عواملی باعث تفرقه و واگرایی و فروپاشی وحدت می شود؟ به نظر می رسد با توجه به آموزه های اسلامی، دلایل فراوانی مبنی بر وجود زمینه ها و عناصر همگرایی، وفاق، اتحاد و تعاون و در یک کلام امت واحده در انسان ها وجود دارد که در این مقاله به مطالعه و بررسی این موضوع می پردازیم.

منظور از «وحدت انسان ها»، توحید اعتقادی و دینی و کنار گذاشتن اختلافات فکری و اعتقادی و سلیقه ای میان آنها نیست، بلکه مراد این است که با حفظ این اختلافات، نسبت به هم همدلی پیدا کنند و به حقوق یکدیگر احترام بگذارند و مصالح متقابل را رعایت کنند. همچنین منظور از «وحدت امت اسلامی »، وحدت مواضع اعتقادی و فقهی و عدم بیان آنها نیست، بلکه مقصود این است که نخست فرقه های اسلامی به طور صحیح یکدیگر را بشناسند، از مواضع فکری و اعتقادی هم کاملا مطلع شوند و برای حفظ و گسترش کیان اسلام از نزاعی که قرآن کریم آن را نهی کرده « وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکمْ»[1] بپرهیزند و برای دفاع از ساحت قران و اصول ثابت و مشترک اسلامی، ید واحده باشند.از دیدگاه قرآن کریم، انسان ها وحدت در خلقت دارند، چون خداوند آنها را از «نفس واحده » آفریده است. «نفس » به معنای عین است و نفس هر شئ یعنی عین آن شئ، و نفس انسان آن چیزی است که قوام انسان به آن است و انسان به واسطه آن، انسان است و آن مجموع روح و جسم انسان در این دنیا و روح به تنهایی در برزخ است. [2]

در آیات ذیل بر مفهوم نفس واحده تاکید شده است:

(1.) یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکمُ الَّذِی خَلَقَکمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالا کثِیرًا وَنِسَاءً »[3]ای مردم، از پروردگارتان پروا کنید، همو که شما را از یک تن یگانه بیافرید و همسر او را هم از او پدید آورد و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکند.علامه طباطبایی و فخر رازی معتقدند مراد از «نفس واحده» در آیه شریفه حضرت آدم علیه السلام و مراد از «زوجها» همسرش حواست که این دو والدین انسان ها هستند و خلقت حوا نیز از آدم علیه السلام است; بنابراین خلقت همه انسان ها به حضرت آدم منتهی شده و وحدت در خلقت دارند. [4]محمد رشید رضا نیز با تاکید بر این که همه انسان ها از نفس واحده خلق شده اند و وحدت در خلقت دارند، می گوید: در این که آن «نفس واحده » کیست، اقوال مختلفی است لکن منافاتی ندارد که مراد حضرت آدم علیه السلام باشد. [5]

فخر رازی در تفسیر آیه فوق می گوید: این امر که همه انسان ها از «نفس واحده » خلق شده اند می طلبد که نوعی انس و اتحاد بین انسان ها برقرار باشد تا موجب زیادتر شدن محبت و ترک تفاخر و تکبر بریکدیگر شود. [6]

(2.) وَ هُوَ الَّذی أَنْشَأَکمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیاتِ لِقَوْمٍ یفْقَهُونَ»[7]و اوست که شما را از تن یگانه ای پدید آورد و آن گاه (شما را) قرارگاه و ودیعت گاهی است. به راستی که آیات (خود) را برای قومی که در می یابند به روشنی بیان کرده ایم.و محمدرشید رضا [8] درباره این آیه می گویند: مراد از «انشاکم» در آیه شریفه، «خلقکم » است و به این معناست که ذریه انسان با همه فزونی و گستردگی اش به حضرت آدم علیه السلام منتهی می شود و بعضی از این ذریه، خلق شده و در زمین مستقرند و برخی نیز هنوز به دنیا نیامده اند و در صلب ها و رحم ها هستند و در آینده متولد خواهند شد. [9]همان طور که بیان شد، طبق مفاهیم قرآن، همه انسان ها از «نفس واحده » یعنی حضرت آدم خلق شده اند. از دیدگاه قرآن، این وحدت بشر در آفرینش، باید به وحدت در امت بینجامد; انسان ها فطرتا با هم دوستی و الفت دارند و امتی واحد، متحد و همبسته را تشکیل می دهند.

قرآن کریم تشکیل امت واحد را یک برنامه وسیع و جهانی برای تحقق حکومت جهانی واحد می داند. برای تحقق این آرمان در ادیان مختلف به ظهور مصلح آخر الزمان نوید داده است که وی این امت جهانی را بنیان می نهد. [10]

آیات «امت واحدة»

در قرآن «امت » به چند معنا آمده است: [11]

1.ملتی که دینی واحد دارند: «إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً ». [12]

2.امت به معنای جماعت: «مِمَّنْ خَلَقْنَا أُمَّةٌ یهْدُونَ بِالْحَقِّ وَبِهِ یعْدِلُونَ ». [13]

3.امت به معنای چند سال: «وَلَئِنْ أَخَّرْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِلَی أُمَّةٍ مَعْدُودَةٍ ». [14]

4.امامی که پیشوا و مقتدای سایرین است: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلَّهِ ». [15]«امت واحده» در نه آیه قرآن آمده است که این آیات را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

دسته اول: آیاتی که خطاب به پیامبران بوده و فرمان الهی را برای تشکیل امت واحد به آنان یادآور می شود و بیان می کند که مردم به طور فطری و غریزی امت یگانه ای هستند و سرشت آنها اقتضا می کند که در این جهت حرکت کنند، اما اختلافاتی که پیش می آید آنان را به تفرقه می کشاند. تاکید بر وحدت فطری امت ها در این آیات به این معناست که پیامبران باید موانع این وحدت را بردارند. این دسته آیات هشدار می دهد که تنها خدا شایسته سروری است و باید فقط او را عبادت کرد که این خود می تواند موضع وحدت امت نیز باشد; سپس بیان می کند که امت های پیامبران در طور تاریخ عصیان کرده و به تفرقه کشیده شده اند; این آیات عبارتنداز:

(1.)ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون و تقطعوا امرهم بینهم کل الینا راجعون; [16] این امت شماست که امتی یگانه است و من پروردگار شما هستم، پس مرا بپرستید، ولی آنان در کار خود اختلاف پیدا کردند و همگی شان به سوی ما باز می گردند.

(2.) وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّکمْ فَاتَّقُونِ فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَینَهُمْ زُبُرًا کلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیهِمْ فَرِحُونَ » [17]و همانا این امت شماست، امتی یگانه و من پروردگار شما هستم، از من پروا کنید، ولی آنان در کارشان میان خود اختلاف و تفرقه یافتند، هر گروهی به آنچه در دست دارد شادمان است.

فخر رازی می گوید: مراد از وحدت امت، وحدت در دین است و مراد از دین، اصولی است که مورد قبول همه شرایع است، مثل التزام به وجود ذات خداوند و صفاتش و امثال آن; بنابراین مختلف بودن شریعت های پیامبران، خللی به وحدت امت وارد نمی کند، چون به هرحال پیروان همه شرایع به اصول واحدی ملتزم هستند. [18]

دسته دوم: آیاتی که هر نوع مشیت جبرآمیز خداوند برای رسیدن به امت واحد را نفی می کند و نشان می دهد اراده خدا بر این تعلق گرفته که انسان با انتخاب و اختیار خود به امت واحد برسد. دسته دوم چهار آیه را شامل می شود که دو آیه از آن ویژه امت های پیشین بوده و یک آیه شامل امت اسلام و امت های پیشین است. این سه آیه ناظر به امت واحد بشری است، اما آیه چهارم ناظر به وحدت امت اسلام است.

این آیات عبارتنداز:

(1.)«وَلَوْ شَاءَ رَبُّک لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلا یزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ إِلا مَنْ رَحِمَ رَبُّک»[19]و اگر پروردگارت می خواست، مردم را امت یگانه ای قرار می داد، ولی همچنان اختلاف می ورزند مگر کسانی که خداوند (بر آنان) رحمت آورد.این آیه ناظر به امت واحد بشری است. علامه طباطبایی در این باره می گوید: مراد از وحدت و اختلاف در این آیه، وحدت و اختلاف در دین است. [20] فخر رازی نیز معتقد است این آیه ناظر به امت واحد بشری است. [21] رشید رضا هم معتقد است این آیه ناظر بر امت واحد بشری است و علت عدم اتحاد، امتحان انسان است. [22]

(2.) «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکنْ یدْخِلُ مَنْ یشَاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَالظَّالِمُونَ مَا لَهُمْ مِنْ وَلِی وَلا نَصِیرٍ »[23]و اگر خداوند می خواست آنان را امت یگانه ای قرار می داد، ولی هر کس را که بخواهد در جوار رحمتش در می آورد و ستمکاران (مشرک) یار و یاوری ندارند.
این آیه نیز ناظر به امت واحد بشری است.

علامه طباطبایی و فخر رازی معتقدند در این آیه خداوند به پیامبر می فرماید که اگر خدا می خواست همه مردم را یک امت قرار می داد با صفاتی یکسان به نحوی که یا همه مؤمن باشند و وارد بهشت شوند و یا همه کافر باشند و وارد جهنم شوند، ولی سنت الهی این گونه است که انسان ها را آزاد بگذارد تا خود راهشان را برگزینند و آن گاه صالحان را از فاسقان جدا ساخته، صالحان را به بهشت و فاسقان را به جهنم وارد سازد. [24]

(3.)«وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکنْ لِیبْلُوَکمْ فِی مَا آتَاکمْ فَاسْتَبِقُوا الْخَیرَاتِ...» [25]و اگر خداوند می خواست شما را امت یگانه ای قرار می داد، ولی (چنین کرد) تا شما را در آنچه به شما بخشیده است بیازماید.خطاب آیه شامل هم امت های پیشین و هم امت اسلام بوده و ناظر به امت واحد بشری است.علامه طباطبایی و فخررازی و رشید رضا در تفسیر آیه می گویند: این آیه، ناظر به امت واحد بشری است، اما خداوند برای امتحان افراد بشر و تفکیک نیکان و بدان از یکدیگر، وحدت را در میان آنان ایجاد نکرد. [26]

(4.) «وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَجَعَلَکمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَلَکنْ یضِلُّ مَنْ یشَاءُ وَیهْدِی مَنْ یشَاءُ وَلَتُسْأَلُنَّ عَمَّا کنْتُمْ تَعْمَلُونَ »[27]و اگر خداوند می خواست شما را امت یگانه ای قرار می داد، ولی هر که را بخواهد بی راه می گذارد و هر که را بخواهد به راه می آورد و از چون و چند آنچه کردید از شما خواهند پرسید.
این آیه ناظر به امت واحد اسلامی است.

علامه طباطبایی و فخر رازی در تفسیر این آیه بر این باورند که خداوند پس از این که در آیات قبلی به اختلافات میان مردم اشاره کرده، در این آیه می فرماید که این اختلافات غرض الهی در امر خلقت را نقض نمی کند، اگر خداوند بخواهد اینان را امت واحد قرار می دهد ولکن این گونه نخواسته است تا هر کسی با اراده و خواست خود به سوی هدایت یا گمراهی برود و خداوند جزای عمل هر دو گروه را داده و آنان را در قبال اعمالشان باز خواست می کند. [28]

دسته سوم: آیاتی که دلالت می کند انسان ها در ابتدا امت واحدی بودند، سپس بین آنان اختلافاتی به وجود آمد و اتحادشان بر هم خورد.

 این آیات عبارتنداز:

(1.)«کانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکتَابَ بِالْحَقِّ لِیحْکمَ بَینَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَینَاتُ بَغْیا بَینَهُمْ »[29](در آغاز) مردم امت یگانه ای بودند آن گاه خداوند پیامبران مژده آور و هشدار دهنده بر انگیخت و بر آنان، به حق، کتاب آسمانی نازل کرد تا در هر آنچه اختلاف می ورزند در میان آنان داوری کند و در آن اختلاف نکردند مگر کسانی که به آنان دین و کتاب داده شده بود که پس از آن که روشنگری ها نصیبشان شد از رشک و رقابتی که با هم داشتند (به اختلاف دامن می زدند).

علامه طباطبایی و رشید رضا در تفسیر این آیه می گویند: بر اساس این آیه، مردم در آغاز در امور دنیوی و مادیات، امت واحدی بودند، یعنی همگی به نحو یکسان از مادیات بهره مند بودند تا این که با افزایش جمعیت بشر و گسترش نیازهای آنان، انسان ها برای رفع نیازهای خود به همکاری متقابل پرداختند و این امر موجب اختلاف بین آنان شده است.برای رفع این اختلافات خداوند پیامبران و قوانینی را در قالب شریعت برای مردم فرستاد، لکن عده ای از اهل کتاب با آگاهی و از سر ظلم در شریعت الهی نیز ایجاد اختلاف کردند و موجب تفرقه مردم شدند; بنابراین از دیدگاه علامه طباطبایی و رشید رضا، امت واحدی که قرآن حکایت می کند در امور دنیوی و مادیات واحد بوده اند.[30]

فخر رازی نیز در تفسیر آیه می گوید: بر اساس این آیه مردم در ابتدا امت واحدی بودند، لکن در زمان های بعدی اختلاف پیدا کردند که این اختلاف به سبب حسد و نزاع عده ای در مادیات ایجاد شده است. وی در این که وحدت این امت در چه بوده است، اقوالی را ذکر می کند و معتقد است قول مشهور این است که در اعتقاد به حق و تبعیت از آن وحدت داشته اند. [31]

(2.) «وَمَا کانَ النَّاسُ إِلا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلا کلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّک لَقُضِی بَینَهُمْ فِیمَا فِیهِ یخْتَلِفُونَ »[32]و مرم جز امت واحدی نبودند که سپس اختلاف پیدا کردند و اگر وعده خداوند از پیش مقرر نگشته بود (به تاخیر حکم و عذاب) بین آنان در آنچه اختلاف کردند داوری می شد.علامه طباطبایی و فخر رازی گفته اند: با توجه به این آیه، مردم درگذشته امت واحد بوده و دین واحد یعنی دین توحیدی داشته اند، سپس در آن اختلاف کرده برخی موحد و برخی مشرک شدند. [33]محمدرشید رضا این آیه را به نحوی تفسیر می کند که آیه قبلی را تفسیر کرد. [34]

(3.) «وَلَوْلا أَنْ یکونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ یکفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُیوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فَضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیهَا یظْهَرُونَ » [35]و اگر نبود که (نمی خواستیم)، مردم امت یگانه ای (در کفر) می شدند برای خانه های کسانی که بر خداوند رحمان کفر می ورزیدند سقف هایی سیمین پدید می آوردیم و نیز نردبان هایی که از آن بالا روند.

علامه طباطبایی می گوید این امت واحد، در برخورداری از اسباب و عوامل زندگی واحد بودند و خداوند برای بقای این وحدت، به کفار برتری این چنینی نداده است. [36]بر اساس این سه دسته آیات انسان ها در ابتدا امت واحد بودند، اما بعد اختلافاتی بین آنان ایجاد شد، خداوند پیامبرانی را برای رفع این اختلافات فرستاد و پس از پیامبر خاتم، ائمه علیهم السلام را مامور به این امر کرد. هر چند در این خصوص تاکنون نتیجه مطلوب به دست نیامده است، لیکن امید می رود در حکومت حضرت مهدی علیه السلام امت واحدی پدیدار گردد.
فلسفه امت واحده

بی تردید از مهم ترین مسائل امروز جهان اسلام، وحدت است، که به دلایل زیر ضروری می نماید:

1.وحدت اسلامی فراهم کننده قدرتی حقیقی است که می تواند تکیه گاه استواری برای مسلمانان در رویارویی های فرهنگی بین تمدن ها باشد، زیرا گرچه مسلمانان از نیروی عظیم انسانی، امکانات مادی فراوان، موقعیت های استراتژیک، روحیه معنوی بالا، فرهنگ و دیدگاه اعتقادی و فکری مترقی برخوردارند، اما چنانچه میان این اجزا و عناصر پراکنده اتحادی ایجاد نشود - همان طور که در حال حاضر چنین است - این مجموعه عظیم کارآیی نخواهد داشت. [37]

2.وحدت اسلامی می تواند زمینه گسترده ای برای پژوهش و اجتهاد در منابع اسلامی فراهم آورد و بدین وسیله در رویارویی های فکری، فرهنگی و حل مشکلات انسانی یاری رساند.

3.وحدت اسلامی موجب الگو شدن دیدگاه های اسلامی است. [38]

4.وحدت اسلامی بر توانایی و مقاومت جامعه در مواجهه با دشواری ها و بحران ها و برخورد با دشمنان خارجی می افزاید.قرآن کریم بر این نکته تاکید دارد که وحدت مایه استواری و نیرومندی است و اختلاف موجب شکست و سستی است:

«وَلا تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکمْ وَاصْبِرُوا إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»[39] و اختلاف کلمه نداشته باشید که بددل خواهید شد و شان و شوکتتان بر باد می رود و شکیبایی کنید که خداوند با شکیبایان است.

5.وحدت اسلامی دستاورد طبیعی تکامل انسان و گویای پیشرفت و رشد فکری جامعه دینی است. [40]

6.وحدت عامل اساسی در پیروزی پیامبر اسلام و نیز پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود; وحدت همیشه عامل پیروزی بوده و خواهد بود. [41]

 

اتحاد؛ از شروط مسلمانی

گفتند: یا رسول الله، مرد، کی بداند که او مسلمان است؟ فرمود: «چون از تن خویش این ده خصلت بیابد، او مسلمان است: اول آنکه: دست از جماعت باز ندارد. دوم: اصحاب مرا بد نگوید. سوم: بر اهل قبله به شمشیر بیرون نیاید. چهارم: قضا و قدر را به دروغ ندارد. پنجم: در ایمان خود به­شک نباشد. ششم: در دین حق ستیهندگی[42] نکند. هفتم: هر که از اهل قبله بمیرد، بر وی نماز روا دارد. هشتم: هیچ­کس را از اهل توحید و ایمان به گناه کافر نخواند اگر چه آن گناه کبیره باشد. نهم: از مسح کشیدن بر موزه[43] دست باز دارد در سفر و حضر. دهم: نماز از پس همه مسلمانان روا دارد از نیک و بد.[44]


اهمیت الفت و برادری

همانا خدای سبحان بر جماعت این امت، منت نهاد و به الفت، آنان را با یکدیگر پیوند داد. پیوندی که در سایة آن بچمند[45] و در پناه آن بیارامند. در نعمتی که هیچ یک از آفریدگان بهایی نداند برای آن. چه آن نعمت از هر بهایی برتر است و از هر مرتبت و منزلتی گران قدرتر[46].

(انه لا غناء...) سودی ندارد که شما در شمار بسیارید، مادام که دل به یکدیگر ندارید.[47]


اهمیت اتحاد در پیروزی بر دشمن

(اُنبِئْتُ بسراً قَد اطلع...) شنیده­ام بُسر[48] به یمن در آمده است. به خدا می بینم که این مردم به زودی بر شما چیره می شوند، که آنان بر باطل خود (متحد) و فراهمند، و شما در حق خود پراکنده و پریش.[49]

° چو بینی که در سپاه دشمن تفرقه افتاده است، تو جمع باش و گر جمع شوند از پریشانی اندیشه کن.

برو با دوستان آسوده بنشین چو بینی در میانِ دشمنان جنگ

و گر بینی که با هم یک زبان اند کمان را زه کن و بر باره[50] بر سنگ[51]


شیطانی بودن تفرقه

(اِن الشیطان یسَنّی لکم...)شیطان، راه های خود را به شما آسان می نماید می­خواهد که گره های استوار دینتان را یکی پس از دیگری بگشاید و به جای هماهنگی، بر پراکندگیتان بیفزاید. پس از دمدمه و وسوسه او روی برگردانید و نصیحت آن کس را که خیرخواه شماست، قبول کنید[52].

 

اتحاد؛ شرط اصلی رسیدن به اهداف

«مَزِه آدمی و بندگان از رفتن است به حضرت الله و رفتن به حضرت الله به قُوَّت بود و قُوَّت از مدد گرفتن یاران بود؛ چنانکه قطره به خود نتواند رفتن سوی دریا تا قطره های دیگر با وی نشود، مگر به حالتی شود آن قطره که کلان گردد که بی­مدد باران برود. حاصل آنک اگر صد کس آشنای یکدیگر بودند چون کس را از ایشان دل بد شود، این نود و نه دیگر مجروح شوند از آنک حقیقت های ایشان[ را] چون زنجیر در یکدیگر افکنده اند».[53]


حرکت با جماعت؛ شرط بق

(سیهلک فی صنفان...) به زودی دو دسته به خاطر من تباه می شوند: دوستی که کار را به افراط کشاند و محبت، او را به راه غیر حق براند و آنکه در بغض اندازه نگاه ندارد و بغضش او را به راهی که راست نیست در آرد. حالِ آن دسته دربارة من نیکوست که راه میانه را پویند و از افراط و تفریط دوری جویند. همراه آنان روید و با اکثریت همداستان شوید که دست خدا همراه جماعت است و از تفرقه بپرهیزید که موجب آفت است. آن­که از جمع مسلمانان به یک سو شود، بهرة شیطان است. چنان­که گوسفند، چون از گله دور ماند، نصیب گرگ بیابان است.[54]

و نیز گفت: بر شما بادا با جماعت بودن که گرگ، گوسپند یگانه را رباید؛ یعنی گرگ به میان رمه درنیاید، و آن گوسپند که از میان جمع به گوشه­ای باشد او را گیرد. و این مثل است دیو را که دیو آهنگ ربودن دین دارد، چون بنده به اجماع مسلمانان کار کند دیو بر او راه نیابد، چون یک قول اختیار کند و به یک سوی بیرون رود دیو بر او راه یابد. و مخطی[55] در جماعت معذور باشد، و مصیب[56] در مخالفت معذور نباشد. [57]


الهی بودن فعل آشتی­جویی

و نیز در فرستادن پیغمبران حکمتی دیگر است، و آن به آشتی خواندن است بندگان را و در این تمامی فضل است و تمامی کرم، که بندة نیازمند، به جفا مشغول گردد، و خداوند بی نیاز، آشتی جوید.

بر مقتضای عقل خلق آن است که چون نیازمند، بی نیاز را بیازارد، به بسیار شفیعان این بی نیاز با او آشتی نکند. باز حُکم کرم خلاف حُکم عقل آمد که جفا نیازمند کرد و رسول، بی نیاز فرستاد و به آشتی خواند.[58]


اهمیت هم­یاری و همراهی مردمان در مسیر زندگی

بدان که دنیا منزلی است از منازل راه حق تعالی و همگان در این منزل مسافرند؛ و قافلة مسافران، چون مقصد سفر ایشان یکی باشد، جمله چون یکی باشند باید که میان ایشان الفت و اتحاد باشد و معاونت، و حقِّ یکدیگر نگاه دارند.[59]

اهمیت صحبت و معاشرت با خلق در کسب فضایل معنوی

بدان که صحبت، حِصنِ مَحصُون[60] معرفت است، و مجالس، حظایر[61] قدس وحدت است. صحبت، سرای تهذیب اسرار است، و مشارق شموس[62] انوار است. آنجاست که آشوب طبایع از گِل بنی آدم بیرون برند.[63]


لزوم پیوستگی فرد به جماعت

فرزندان آدم حاجتمند یکدیگراند و معیشت هر یک از ایشان و صلاح کار دو جهانی ایشان ممکن نباشد بی­معاونت جنس خود، از بهر آن که فرزند آدم به ضرورت محتاج است به جای باش و معاش و لباس... پس چاره نیست مردم را از بهر منافع زندگانی از آن که عیش او را با مردمانِ دیگر باشد و هر یکی مر دیگری را به نوعی یاری می دهد.[64]

فرد را ربط جماعت رحمت است جوهر او را کمال از ملّت است

تا توانی با جماعت یار باش رونق هنگامة احرار باش

حرز جان کن گفتة خیر البشر هست شیطان از جماعت دورتر

فرد و قوم آیینة یک دیگرند سلک و گوهر کهکشان و اخترند

فرد می گیرد ز ملّت احترام ملّت از افراد می یابد نظام

فرد تا اندر جماعت گم شود قطرة وسعت طلب، قلزم[65] شود

مایه دار سیرت دیرینه او رفته و آینده را آیینه او

وصل استقبال و ماضی ذات او چون ابد لا انتها اوقات او

در دلش ذوق نمو از ملّت است احتساب کار او از ملّت است

پیکرش از قوم و هم جانش ز قوم ظاهرش از قوم و پنهانش ز قوم

در زبان قوم گویا می شود بر ره اسلاف پویا می شود

پخته تر از گرمی صحبت شود تا به معنی فرد هم ملّت شود

وحدت او مستقیم از کثرت است کثرت اندر وحدتِ او وحدت است

لفظ چون از بیت خود بیرون نشست گوهر مضمون به جیب خود شکست

برگ سبزی کز نهال خویش ریخت از بهاران تار امّیدش گسیخت

هر که آب از زمزم ملّت نخورد شعله های نغمه در عودش فسرد

فرد تنها از مقاصد غافل است قوّتش آشفتگی را مایل است

قوم با ضبط آشنا گرداندش نرم رو مثل صبا گرداندش

پا به گل مانند شمشمادش کند دست و پا بندد که آزادش کند

چون اسیر حلقة آیین شود آهوی رم خوی او مشگین شود[66]

 

نتیجه گیری

بنابر فرمایشات قرآن کریم؛ احکام اجتماعی اسلام را می توان به دو صورت «صرفاً اجتماعی» و «احکام فردی که بر حالت جمعی و متحدالشکل آن تأکید بسیار شده است» تقسیم کرد؛ که نشان دهنده اهمیت وحدت مسلمانان است. برای کسب این وحدت راه کارهایی از سوی قرآن، همچون: توجّه به نقاط مشترک، چنگ زدن به ریسمان الهی، مراجعه به سنّت پیامبر(ص)، مراجعه به اهل بیت(ع) و امر به معروف و نهی از منکر ذکر شده است. رسیدن به اتحاد اجتماعی آثار و نتایج ثمربخشی، همچون: امنیت و آرامش، برچیده شدن سلطه بیگانگان و استعمارگران، حفظ استواری و استحکام و حفظ قدرت و جبروت را به دنبال خواهد داشت.

 

 

پی نوشت ها

[1].انفال، آیه 46.

[2].سیدمحمدحسین طباطبایی، المیزان (قم: مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، 1394ق) ج 8، ص 135; فخرالدین محمد رازی، تفسیر کبیر (بیروت: دارالمعرفة، 1414ق) ج 8، ص 64.

[3].نساء، آیه 1.

[4].سیدمحمدحسین طباطبایی، پیشین، ج 4، ص 135; فخرالدین محمد رازی، پیشین، ج 5، ص 167.

[5].محمدرشید رضا، المنار (بیروت: دارالمعرفة، 1414ق) ج 4، ص 223- 326.

[6].فخرالدین محمدرازی، پیشین، ص 167.

[7].انعام، آیه 98.

[8].محمد رشید رضا، پیشین، ج 7، ص 638.

[9].آیات دیگری نیز در این باره وجود دارد از جمله: اعراف (7) آیه 189 و زمر (39) آیه 6.

[10].عبدالله حامد، اختلاف در امت واحد (تهران: انتشارات قلم) ص 24.

[11].محمدرشید رضا، پیشین، ج 2، ص 267.

[12].انبیاء، آیه 92.

[13].اعراف، آیه 181.

[14].هود، آیه 8.

[15].نحل، آیه 120

[16].انبیا، آیه 92- 93.

[17].مؤمنون، آیه 52- 53.

[18].فخرالدین محمد رازی، پیشین، ج 12، جزء 23، ص 105.

[19].هود، آیه 118.

[20].سیدمحمدحسین طباطبایی، پیشین، ج 11، ص 65.

[21].فخرالدین محمد رازی، پیشین، ج 9، جزء 18، ص 78.

[22].محمدرشیدرضا، پیشین، ج 12، ص 193.

[23].شوری، آیه 8.

[24].سیدمحمدحسین طباطبایی، پیشین، ج 18، ص 17; فخرالدین محمد رازی، پیشین، ج 14، جزء 27، ص 149.

[25].مائده، آیه 48.

[26].سیدمحمدحسین طباطبایی، پیشین، ج 5، ص 382; فخرالدین محمد رازی، پیشین، ج 6، جزء 12، ص 14; محمدرشید رضا، پیشین، ج 6، ص 418.

[27].نحل، آیه 93.

[28].سیدمحمدحسین طباطبایی، پیشین، ج 12، ص 359; فخرالدین محمد رازی، پیشین، ج 10، جزء 20، ص 112.

[29].بقره، آیه 213.

[30].سیدمحمدحسین طباطبایی، پیشین، ج 2، ص 111; محمدرشید رضا، پیشین، ج 2، ص 276.

[31].فخرالدین محمد رازی، پیشین، ج 3، جزء 6، ص 12.

[32].یونس، آیه 19.

[33].سیدمحمدحسین طباطبایی، پیشین، ج 10، ص 28; فخرالدین محمد رازی، پیشین، ج 9، جزء 17، ص 64.

[34].محمدرشید رضا، پیشین، ج 11، ص 328.

[35].زخرف، آیه 33.

[36].سیدمحمدحسین طباطبایی، پیشین، ج 18، ص 105.

[37].سیدمحمدباقر حکیم، وحدت اسلامی (از دیدگاه قرآن و سنت)، ترجمه عبدالهادی فقهی زاده (تهران: تبیان، 1377) ص 31.

[38].همان.

[39].انفال، آیه 46.

[40].سیدمحمدباقر حکیم، پیشین، ص 117.

[41].صلاح الدین حسام، «وحدت و ضرورت آن»، وحدت مسلمین (دفتر کنگره جهانی ائمه جمعه و جماعات)، ص 513.

منابع»

https://hawzah.net/fa/Article/View/91435

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6024/7200/88206

https://hawzah.net/fa/Article/View/96188

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4693/4888/40825

https://hawzah.net/fa/Article/View/98555

چهارشنبه 5 آبان 1400  1:10 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها