سرخ به رنگ سیلی روز جهانی (ریشه کنی فقر)

روز جهانی ریشه‌کنی فقر (انگلیسی:International Day for the Eradication of Poverty)، هفدهم اکتبر و ۲۵ مهر هر سال است.این روز در سال ۱۹۹۲ در سازمان ملل متحد ثبت شد.سابقه برگزاری روز جهانی مبارزه با فقر به سال ۱۹۸۷ و گردهمایی حدود ۱۰۰ هزار نفر در مورد حقوق و آزادی بشر در میدان تروکادرو پاریس برگزار شد، که محل امضای اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ بوده‌است. وریسینسکی، بنیان‌گذار جنبش بین‌المللی ATD Fourth World، و می‌توان به سنگ یاد بود آن اشاره کرد. در سال ۱۹۹۲، چهار سال پس از مرگ وی، سازمان ملل روز ۱۷ اکتبر ۲۵ مهر رسماً روز جهانی مبارزه با فقر را به رسمیت شناخت.هر جا که مردان و زنان محکوم به فقر شدید باشند، حقوق بشر نقض می‌شود. وظیفهٔ رسمی و انسانی ما است که به این حقوق احترام بگذاریم.

جایی همین نزدیکی

معلم با صدایی بلند گفت: «بچه ها! دفترهای دیکته تون روی میز». پسر دستش را توی کیف کرد و کاغذی بیرون آورد و با دست دیگر، مداد نیم خورده اش را از بین دندان هایش بیرون کشید. معلم گفت: «مادر». پسر نوشت: مریض است. معلم گفت: «پدر». پسر نوشت: ندارم. معلم با صدایی کشیده ادامه داد: «آسمان آبی». پسر به پنجره کلاس نگاه کرد و نوشت: ابری و سیاه. معلم گفت: «غذای لذیذ». چشمان پسرک تار شد و دستش را محکم روی شکمش فشار داد. معلم گفت: «دوست خوب». بغل دستی پسر باصدایی لرزان و گرفته گفت: «خانم اجازه ر...رضا روی زمین افتاده».

فقر، سهراب را کشت

وقتی زن، کارنامه پسر کوچکشان را به مرد نشان داد، تا آن وقت باور نکرده بود که روزی می شود از معدل بیست هم نفرت داشت. زن آهسته قول مرد را یادآوری کرد؛ دوچرخه کهنه ای که باید جایزه می گرفت. مرد به دست های خالی اش خیره شد و به غروری که مدت ها پیش به حراج گذاشته بود. از خودش و زمانه دلش گرفت. سهراب هم از راه رسید، کارنامه را که در دست پدر دید، خندان خودش را در آغوش او انداخت. مرد که هنوز در آتش می سوخت، سهراب ده ساله را از خود راند و به سویی پرت کرد. پسِ سر پسرک، بی دریغ سرخی خون خود را به لب تاقچه داد. سهراب برای همیشه از پدر قهر کرد و به خانه خودش رفت، بردندش.

خیال نیست این، حاصل توهمات یک نویسنده نیست، قصه شاه و پری هم نیست، همین جاست، این خانه و خیابان، کنار همین ساختمان، کنار همین برج های سفید، کنار همین قلب های سیاه.

قصه بلند غصه ها

فقر، توان سوز و جان فرساست؛ چونان سایه دهشتناکی که روز شادکامی را به شب سیاهی پیوند می زند؛ چونان رهزنی که بی رحمانه بر زن و مرد و پیر و جوان و بزرگ و کودک هجوم می آورد و آنان را چون دژخیمی شقاوت پیشه شکنجه می کند. فقر، دزد لبخندهاست، غارتگر شادی ها، و دشمن پر خشم عاطفه ها و مهرورزی ها. فقر، سلامت سوز است و اندوه زا، مرارت آور است و رنجْ سوغات. فقرْ نداری، بدبختی و تلخ کامی است. فقر، قصه بلند بسیاری از غصه هاست.

سرخ به رنگ سیلی روز جهانی (ریشه کنی فقر)

تعریف فقر

واژه فقر، در اختلاف فرهنگ های لغت و نگاه متفاوت اصحاب معانی، توضیحات بی شماری یافته است. از دیگر سوی، بداهت مفهوم و روشنی معنا تا حدودی این واژه را بی نیاز از تعریف کرده است. با این حال می توان در ساده ترین توضیح و بر اساس فرهنگ معین چنین گفت: فقر به معنای درویشی، ناداری، تهیدستی و تنگ دستی است، و در تبیین دیگر می گوییم: فقر، فقدان یا حرمانی است که گریبان یک موجود زنده ـ به ویژه انسان ـ را در راه تحقق نیازهای اساسی اش می گیرد. از این رو، فقیر کسی است که برای ادامه زندگی و حیات به چیزی چون خوراک، پوشاک و... نیازمند باشد، در حالی که امکان دسترسی به آن را ندارد. به بیان دیگر، فقیر کسی است که نمی تواند نیازمندی های اساسی خویش را تأمین کند.

قدمت فقر

فقر، از ناهنجارترین دردهای زندگی انسان است. این پدیده شوم، عمری به درازنای تاریخ حیات آدمی دارد و از همان آغاز، همواره همزاد بشر بوده و پیوسته جسم و جان و جمله هستی آدمیان را دستخوش تباهی کرده است. متون کهن، اندرزهای فقرسوز پیشوایان دینی، رنج نامه شاعران گذشته و اندوه های جانگداز به یاد مانده در آثار نویسندگان، همه گواهی روشن بر قدمت و دیرپایی فقر در فکر و جان انسان ها دارد.

قرن حاضر نیز با همه پیشرفت های حیرت انگیز فناوری و گسترش روزافزون علوم تجربی، چیزی از غم جانکاه فقر نکاسته است و شاید به همین دلیل، بحث و بررسی درباره ابعاد، ماهیت، علل و آثار فقر، جدی تر از گذشته جلوه گری می کند. در حقیقت می توان گفت: فقر، یکی از کهن ترین دردهای جامعه انسانی است.

انواع فقر

فقر مطلق

محرومیت و ناتوانی افراد در دست یابی به حداقل نیازهای اساسی همانند خوراک و پوشاک و سرپناه که از امکانات ضروری زندگی به شمار می آید، فقر مطلق یا فقر معیشتی نامیده می شود. پیامدهای ناگوار این فقر بسیار است؛ در این حالت، به دلیل فراهم نشدن احتیاج های اساسی بدن، انسان دچار سوء تغذیه شده، طاقت و توانش از دست می رود و سلامتش به مخاطره می افتد. از دیگر سوی، به دلیل حاکم نبودن ارزش های الهی بر جوامع انسانی، در چنین شرایطی انسان در گذر نگاه ها تحقیر شده و شخصیتیش هیچ انگاشته می شود. در سایه شوم این فقر، آدمی در شهر و دیار خود نیز چونان غریبی بی پناه است. فقر مطلق، از عوامل مهم افزایش درصد خطاها، بزهکاری ها و کردارهای نادرست و فسادانگیز است و چه بسا کفر و بی دینی که در بستر این فقر رشد می کند.

فقر نسبی

آدمی، مولود عصر خویشتن است و باید درآمد و سطح زندگی اش را متناسب با امکانات روزگار خود بسازد. در قرن حاضر، روی گرداندن یا بی بهره ماندن از مواهب معمول فناوری، با منطق و آموزه های حیات بخش دین سازگار نیست. در حقیقت هر کس از امکانات موجود عصر خود برخوردار نباشد، گرفتار نوعی از فقر است که می توان آن را فقر نسبی نامید. بنابراین فقر نسبی، فقر ناشی از اختلاف سطح زندگی ها در زمان های مختلف و در میان تک تک افراد یک جامعه، یا فقری است که از مقایسه یک شهر با شهر دیگر و کشوری با دیگر ملت ها پدید می آید. در این تقسیم ممکن است شخصی در سنجش با هم دیاران خود ثروتمند، ولی در برابر تمکن مردمان منطقه ای دیگر فقیر شمرده شود.

فقر طبیعی

کم داشت یا فقدان ثروت های طبیعی، وجود بیابان های خشک و بی حاصل، کمبود کانی ها و مواد آلی، محاصره در مزرهای نامناسب جغرافیایی، محدود بودن منابع آب و زمین های هموار حاصل خیز و دیگر عواملی که بدون حضور مستقیم و چشمگیر آدمی پدید می آید، در حیطه فقر طبیعی شمرده می شود.

حوادث ناخوشایندی چون سیل، توفان، آفات نباتی، زلزله و خشک سالی نیز که سبب کمبودها و نارسایی های اقتصادی می شوند، از جمله عوامل شکل دهنده فقر طبیعی اند. امروزه بسیاری از کشورهای جهان که از قافله پیشرفت های صنعتی عقب مانده و از منابع عظیم نفتی و معادن غنی نیز بی بهره اند، در زمره رنج دیدگان از فقر طبیعی هستند.

سرخ به رنگ سیلی روز جهانی (ریشه کنی فقر)

فقر فرهنگی

بدون تردید نیازهای انسان، تنها در نیازهای جسمانی و زیستی خلاصه نمی شود و نیازهای روانی، فرهنگی و اجتماعی را نیز باید بر آن افزود. در این نگاه، فقر فرهنگی و فقر شخصیتی معنا می یابد و کسی که در جامعه به عنوان یک شخص حقیقی و مستقل پذیرفته نشود و از نظر عاطفی مورد قبول واقع نگردد، فقیر است. جامعه ای نیز که نتواند در بعد معنوی تمدن خویش، زایش، بالش و پویایی ایجاد کند، دچار فقر فرهنگی و انحطاط شده است. از نگاهی دیگر، فقر فرهنگی را می توان فقر آگاهی های لازم دانست. تعصب ها، خودپسندی ها، لجاجت ورزی ها، انکار علم و پیشرفت های علمی، خودداری از دانش پژوهی و پای بندی به سنت ها و روش های نابخردانه نیاکان، در این حیطه معنا می یابد. فقر فرهنگی را می توان شدیدترین نوع فقر دانست.

فقر روحی و معنوی

نگاه ژرف بین و انسان ساز دین اسلام، پدیده فقر را فقط از دریچه محدود جسم نمی کاود و مرزها و افق های والاتری را پیش روی آدمیان می گستراند. در تعالیم دینی، انسان،آمیزه ای از جسم و روح است و همان گونه که جسم او نیازمند غذا و مواد لازم است، روح نیز تغذیه متناسب را نیاز دارد، و هر که از فراهم ساختن بستر رشد و شکوهمندی روح غفلت کند، گرفتار فقر معنوی است. در روایات ما، خسارت بارترین مصیبت ها و بزرگ ترین بلاها، فقر درونی و نفس شمرده شده است. حضرت علی علیه السلام در سخنی ارزشمند فرموده اند: «بدترین فقرها، فقر نفس است».

آزمندی، فقری همیشگی

فقر، فقط کم داشت مال و امکانات نیست؛ گاه افرادی در اوج نیاز، بی نیازند و مردمانی غرق در نعمت و ثروت، محتاج. فرهنگ حیات بخش اسلام افزون بر ستیز با علت های فقر مالی و تأکید بسیار بر دستگیری از نیازمندان، بر مبارزه با ریشه های درونی فقر نیز سفارش بسیار کرده است. طمع، یکی از این شاخه های فقر درونی است. در نگاه انسان آزمند، ثروتمند باشد یا تهیدست، امکانات و توانایی های دیگران بیش از آنچه هست، زیبا، دوست داشتنی و پسندیده جلوه می کند. وی به آنچه خود دارد نمی نگرد و همواره دست طلب و چشم طمع به اموال دیگران دارد. این خوی زشت، شقاوت زا و فساد آفرین است. حضرت علی علیه السلام در بیابانی بلند با اشاره به آفات طمع، آدمیان را از این فقر درونی خود خواسته برحذر داشته و می فرماید: «طمع، بردگی همیشگی است] و [طمع کار در بند ذلت است».

سرخ به رنگ سیلی روز جهانی (ریشه کنی فقر)

ثروتمندان فقیر

در بینش والای اسلامی، فقیران فقط افراد تهیدست، نادار و تنگدست نیستند، بلکه دنیا طلبان زیاده طلبی که پیوسته در پی ثروت اند و در هر سطح از درآمدی، هیچ گاه احساس بی نیازی ندارند نیز فقیرانی نگون بخت هستند. حضرت علی علیه السلام در این باره می فرماید: «حریص، فقیر است؛ اگرچه تمام ثروت های دنیا را داشته باشد». در حقیقت، حرصْ سرشتی نفسانی است که حد و مرزی نمی شناسد و در نقطه ای درنگ نمی کند. در بعد روحی، حریصان دنیا طلب از هر فقیری فقیرترند. تلاش آنان برای انباشت ثروت، مداوم و خستگی ناپذیر، و فراغت و آسایش برایشان نامفهوم است. مولای بیان حضرت علی علیه السلام درباره این مردمان می فرماید: «...اینان عاشق و بنده دنیا می شوند و بنده کسانی که چیزی از دنیا در دست دارند. دنیا به هر طرف برود، او نیز به همان سمت حرکت می کند».

بخل؛ فقر روانی

چه بسیارند انسان هایی که از نظر اقتصادی توان مندند، ولی زندگی و زیستی آبرومند ندارند. از مصرف در حد کفایت و متناسب با قدرت خرید خودداری می ورزند و در ذلت و خست به سر می برند. چنین حالتی را فقر روانی می نامند. در تعالیم دینی، بخل ورزی به شدت نکوهش شده است. انسانی که به این خوی زشت مبتلاست، به خود ظلم می کند و ناخواسته حسرت و پشیمانی برای خود می اندوزد. او چون فقیران زندگی می کند و چون ثروتمندان باید حساب پس دهد. شخص بخیل، از ثروت و رفاهی که به دنبال آن است،بهره ای نمی برد و در فقری غوطه ور است که همواره از آن می هراسد. در روایات اسلامی، بخیل، از شریرترینِ مردمان می باشد؛ ثروتمندی که از شراره های فقر می سوزد و با انواع آشفتگی ها و نابسامانی ها در عذاب است.

فقر واقعی

اسلام، فرهنگ انسان سازی است. در چنین اندیشه شکوهمندی، فقر فقط در مظاهر دنیایی جلوه نمی کند و نوعی دیگر از فقر نیز مطرح است که می توان آن را فقر واقعی نامید. براساس این جهان بینی، فقر حقیقی پس از حساب رسی اعمال در جهان آخرت پدیدار می شود. در آن هنگام آنان که از توشه حیات و نعمت های دنیا سرمایه لازم را برای خرید بهشت فراهم کرده اند، به غنای واقعی و سعادت جاوید دست می یازند، و آنان که ثروت های خود را در قمار خانه دنیا باخته اند، فقیر و تهی دست در سرای آخرت محشور می شوند. در این راستا، چه بسیارند تنگ دستان این دنیا که با توشه صبر و اطاعت، سرمایه بیکران رضایت خدا را برای آخرت ذخیره دارند، و چه فراوان اند مال اندوزانی که غرقه در دنیا وغافل از آخرت، تهیدست آن سرا هستند.

سرخ به رنگ سیلی روز جهانی (ریشه کنی فقر)سرخ به رنگ سیلی روز جهانی (ریشه کنی فقر)

بهترین فقر

دنیا و هر چه در آن است، ملک واقعی خداست. در جاری این اندیشه الهی، همه انسان ها، خواه ثروتمند و خواه فقیر، خواه قدرتمند و خواه ضعیف، در فقر و نیاز واقعی به سر می برند و از این نگاه همه مسکین و درمانده اند. براساس این باور، فقر انسان در پیشگاه پروردگار ارزشی متعالی است و هر که در برابر خالق و رازق بی نیاز خویش احساس نیاز کند، به زیباترین گوهر زندگی دست یافته است. این فقر همان چیزی است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن را مایه فخر خود دانست. آنچه در روایات اسلامی نیز در ستایش فقر آمده، ناظر به همین معناست؛ همچون این روایت: روزی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرسیدند: فقر چیست؟ و پاسخ شنیدند: «گنجی از گنج های خداوند». بار دیگر این سؤال تکرار شد و جواب این بود: «کرامت و عنایتی است از سوی خداوند». پرسش کننده برای بار سوم سؤالش را پرسید و این بار شنید: «فقر چیز گرانقدری است که خداوند سبحان آن را جز به پیامبران بزرگ و مؤمنان بزرگوار عنایت نمی کند».

نکوهش فقر در قرآن

از دیدگاه اسلام، فقر پدیده ای خدادادی، خوشایند و طبیعی نیست تا در برابرش سر تسلیم فرود آوریم و با پیامدهای ناگوار آن نستیزیم. در فرهنگ دینی ما، فقر ناهنجارترین دردها و خانمان سوزترین تهدیدها شمرده شده است. اسلام، بر تفکر آنان که فقر را محصول مشیت و قضا و قدرالهی می دانند و معتقدند که:

اگر دستم رسد بر چرخ گردون از او پرسم که این چون است و آن چون
یکی را داده ای صد ناز و نعمت یکی را نان جو آغشته در خون

خط بطلان می کشد. قرآن کریم مفهوم فقر را با تعبیرهای گوناگون در آیات بسیاری مطرح، و در همه جا از آن به عنوان پدیده ای شوم یاد کرده است. برای مثال، مفسران تعبیر «سیئه» به معنای زشتی و بدی را در آیه 168 سوره اعراف و همچنین واژه «مسکنت» به معنای بیچارگی رادر آیه 112 سوره آل عمران، به فقر تفسیر کرده اند.

مذمت فقر در روایات

در گفتار بلند پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و پیشوایان معصوم علیهم السلام پدیده فقر، پیوسته نکوهش شده و بر پیامدهای زیان بار آن هشدار آمده است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله فقر را همسایه کفر دانسته، و درباره رنج توان سوز فقر می فرماید: «فقر، سخت تر از قتل است»؛ چنانکه مولای متقیان حضرت علی علیه السلام مرگ و آرمیدن در بستر خاک را بهتر از فقر می داند و حتی از فقر با عنوان «مرگ بزرگ» نام می برد. امام باقر علیه السلام هم در دعایی فرموده است: «خدایا! به من چندان روزی مده که سرکش و گستاخ شوم، و به فقر نیز گرفتارم مساز که بدبخت گردم». امام صادق علیه السلام نیز در تلخ کامی فقر، سخن لقمان حکیم را به فرزندش یادآور می شود که: «همه تلخی ها را چشیدم و هیچ چیزی کامم را تلخ تر از فقر نکرد».

غربت در وطن

فقر، پیامدهای زیان بار بی شماری دارد. از منظر اجتماعی، تصویری حقیر برای انسان فقیر ترسیم می کنند و منزلت والای انسانی اش را کوچک می انگارند. در حقیقت، فقر بینش جامعه را در مورد فرد تحت تأثیر قرار می دهد و او را در سایه ای از بی اعتنایی و بی توجهی محصور می کند. هر چند این بینش با موازین اسلامی و انسانی سازگاری ندارد و تفکر کسانی است که اصالت را به ماده و مادیات می دهند، ولی تاریخ، این واقعیت تلخ را فریاد می کند که فقیران، همیشه تنها و غریب بوده اند. مولای بیان، حضرت علی علیه السلام در جمله زیبایی این حقیقت ناپسند را اینگونه بیان می کند: «بی نیازی در غربت، وطن است و نیازمندی در وطن، غربت».

سرخ به رنگ سیلی روز جهانی (ریشه کنی فقر)

غم نان

در ادبیات سازمان بهداشت جهانی، فقر کشنده ترین مرض است؛ چرا که بیش از هر بیماری دیگری در جهان سوء تغذیه به بار می آورد، فساد و فحشا می آفریند، حقوق بشر را نقض می کند و آدم می کشد. بیش از یک میلیارد انسان که هر روز صبح در رؤیای سیر کردن شکم خود از خواب برمی خیزند و شب ها ناتوان از یافتن حداقل های زندگی به خواب می روند، عمق این واقعه دردناک را فریاد می کشند. تغذیه مناسب و کافی، از ضروریات اولیه زندگی و از عوامل مهم توانایی جسمی و انجام فعالیت های اقتصادی و اجتماعی است. همچنین هوشمندی و رشد فکری که روح حیات را در کالبد جامعه می دمد واساس حرکت ها و فعالیت های توسعه ای است، با تغذیه مناسب پیوند دارد؛ از این رو بررسی پیامدهای زیان بار فقر در تأمین نیازهایِ اولیه انسان، سیمای دهشتناک این پدیده شوم و لزوم مبارزه جدی با آن را بیش از پیش هویدا می سازد.

فقیران کیان اند؟

در تعالیم حیات بخش اسلام، مرزهای فقر و مصادیق فقیران با واژه ها و تعابیری ویژه به روشنی تبیین شده است. برخی از مصادیق فقیران عبارت اند:

گرسنگان: آنان که به علت های متفاوت از تغذیه مناسب و کافی بی بهره اند.

بدهکاران: افرادی که با وجود تلاش و کوشش و پرهیز از سهل انگاری و تنبلی، مال و سرمایه را از دست داده اند.

بی سرپرستان: کودکانی که پدر خود را از دست می دهند و زنان بی درآمدی که به واسطه طلاق یا مرگ، تنها زندگی می کنند.

مستضعفان: اینان به دلیل انحصارطلبی و ظلم دنیاپرستان، ضعیف نگه داشته شده و نتوانسته اند به توان اقتصادی مطلوب دست یابند.

حادثه دیدگان: کسانی که به دلایل گوناگون همچون غارت، آتش سوزی، زلزله، سیل و...، در گرداب حادثه گرفتار شده اند.

سالمندان: مقصود آن دسته از افراد سالخورده نیازمند است که از کار افتاده اند و راه درآمدی ندارند.

 

سرخ به رنگ سیلی روز جهانی (ریشه کنی فقر)

فقر، علت ها و راهکاره

فرد، جامعه، حکومت

فقر، محصول عواملی گسترده و پیچیده است؛ گاه خود فرد و خصلت ها و کردارش بدون حضور عواملی بیرونی مسئول تیره بختی او هستند، و گاه پدیده فقر در بستر اجتماع و افراد زیاده خواه زراندوزی شکل می گیرد که چون آفاتی ویران کننده، جامعه انسانی را به تباهی می کشند. حکومت و سیاست های اقتصادی و اجتماعی آن نیز نقشی مهم و تعیین کننده در شکل گیری خط فقر برعهده دارند. به همین دلیل، در فرهنگ اسلامی برای زدودن فقر از سیمای جامعه، افزون بر خود فرد، عموم آحاد جامعه و همچنین زمام داران حکومت نیز مسئول شناخته شده اند و باید برای از میان بردن این پدیده شوم و تنگ تر کردن شکاف بین فقیران و ثروتمندان بکوشند.

فقر؛ زاییده ستم دنیاپرستان

فقر، فرزند ستم است و ثروت انباشته نامشروع، زاییده چپاول، و هر دو ره آورد بی عدالتی. هم فقر و هم ثروت اندوزی، تعالی و تکامل معنوی بشر را تهدید می کنند. در جامعه ای که انگیزه همه در آن، سودجویی و زراندوزی است و خوی استکباری زیاده خواهی، ضعیفان را به استضعاف کشانده، فقر و فقیران جایی در قلب های سیاهی گرفته مردمانش ندارند. چنین جامعه ای دیر یا زود به فرجام فنا منتهی می شود. امیر پارسایان حضرت علی علیه السلام در کلامی حکیمانه، دنیای تاریک ثروت پرستان را این چنین توصیف می کند: «همانا دنیا پرستان چونان سگ های درنده، عوعو کنان، برای دریدن صید در شتاب اند. برخی به بعضی دیگر هجوم آورند و نیرومند شان ناتوان را می خورد، وبزرگ ترها کوچک ترها را از بین می برند».

 

سلطه جویی دنیاطلبان

بخش گسترده ای از نابسامانی های فقر، در طغیانگری و سلطه جویی دنیاطلبان ریشه دارد. اینان شرافت را در چنگ آوری امکانات مادی و افزایش ذخیره های پولی می پندارند و همت و هدفشان در این تلاش، مصرف گرایی است. این دسته از انسان ها که گاه در قالب سرمایه داران بزرگ، شرکت های فراملیتی و نظام های سرمایه داری نمود می یابد، با تمسخر ارزش های الهی و سنت های اصیل و با حربه دروغ پردازی، ریاکاری و نفاق، در صدد تحقق اهداف خود هستند. این طبقه سیری ناپذیر، شیدای تصرف همه امکانات اند و در این راستا، از غارت اموال عمومی و چپاول حقوق مستمندان باکی ندارند. اینان چون یک بیماری وحشتناکِ فراروی انسانیت، رمق از توده های مردم می ستانند و زمین گیرشان می کنند. بی شک می توان مهم ترین عامل اجتماعی پدیدایی فقر را، ظهور و حضور این افراد دانست.

تنبلی و بی کاری، زاینده فقر

از دیدگاه اسلام، هر کس همان را دِرو می کند که کاشته است. کشت تنبلی و تن پروری، به ویژه اگر با بی حوصلگی و بی قراری همراه شود، محصولی جز فقر و حرمان ندارد؛ چنانکه حضرت علی علیه السلام در تشبیهی زیبا می فرماید: «چون اشیا با یکدیگر پیوند یافتند، تنبلی و درماندگی با هم ازدواج کردند که از ازدواج این دو، فقر به دنیا آمد». همچنین ایشان در حدیث دیگری فرموده است: «کسی که رنج کار را تحمل نکرده، باید تهی دستی و فقر را تحمل کند». امام باقر علیه السلام نیز انسان بیکار را به مردار تشبیه می کند و منفورترین افراد نزد خداوند می داند. در سخنی زیبا از ایشان آمد است: «مبغوض ترین آفریده ها نزد پروردگار کسی است که در شب چونان مردار است و در روزِ بیکار و باطل».

سرخ به رنگ سیلی روز جهانی (ریشه کنی فقر)

کار؛ زداینده فقر

کار و تلاش، راه استفاده از استعدادها و توانمندی هاست. شیوه ای است برای کسب درآمد، بهزیستی و تأمین سلامت در زندگی فردی و اجتماعی. آبادانی و حیات جامعه انسانی نیز در پرتو کوشش مردمان آن رقم می خورد. از همین رو دین مقدس اسلام از کار و تلاش، هم به عنوان اصلی عمومی برای رشد، شادابی و پیشرفت، و هم عاملی مهم برای زدودن فقر نام می برد. بهره گیری از آموزه هایی چون همسانی کار با جهاد در راه خدا، عبادت بودن کسب مال حلال، پرهیز از شرمندگی در مسیر کسب و کار و فضیلت استفاده از دست رنج خود، همه نشان دهنده سفارش اسلام به کار و کوشش برای رهایی از آثار شوم معنوی و تربیتی فقر است.

اسراف؛ عامل فقر

زیاده روی در مصرف، تجاوز به حقوق دیگران و هدر دادن امکاناتی است که به همه نسل ها و انسان ها تعلق دارد. در جهان بینی دینی، مصرف بی رویه، سرانجام به فقر و نابودی امکانات می انجامد و همه را در کام نیستی فرو می برد. قرآن کریم در آیات بسیاری، اسراف را نهی و اسراف کاران را نکوهش کرده است. مذمت اسراف و پیامدهای زیان بار آن، بخش گسترده ای از روایات ما را نیز به خود اختصاص داده است. حضرت علی علیه السلام می فرماید: «اسراف از اسباب فقر است». امام کاظم علیه السلام نیز فرموده است: «کسی که در زندگی خود اسراف و تبذیر را پیشه سازد، نعمت از زندگی او رخت بر می بندد».

اظهار فقر و بینوایی

نادیده گرفتن عزت و کرامت انسانی و اظهار عجز و بینوایی کردن، به ویژه هنگامی که انسان از نعمت های الهی بهره مند است، حاصلی جز فقر به همراه ندارد. انسان فقیری که خود را حقیر ساخته و بر مناعت طبع خود پا می گذارد، خواری و زبونی را از منظر دیگران برای خود خریده است. پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله در این باره می فرماید: «کسی که اظهار فقر کند، فقیر خواهد شد». براساس سخن راستین قرآن، سنت استوار الهی چنین است که بر شکر کننده نعمت، نعمت افزاید و کفران کننده و منکر آن را به عذابی شدید گرفتار سازد.

خیانت

از نظرگاه اسلام، صداقت، امانت داری و درست کاری، فرجام عافیت، سعادت و رستگاری دارد و خیانت، خباثت و نیرنگ، سرنوشتی جز فقر و فلاکت نخواهد داشت. این معنا چیزی جز سخن رسول گرامی خدا صلی الله علیه و آله نیست که می فرماید: «امانت داری سبب ساز گشایش رزق و روزی است و خیانت، فقر را به همراه می آورد». برای چشم های قشری نگر و خردهای کوچک مادی باور، درک برخی سنت های الهی همچون این سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله سخت است، ولی آنان که به عمق تحولات می اندیشند و به سرگذشت انسان ها با دقت می نگرند، به نیکی در می یابند که قوانین الهی روایتگر واقعیت های جهان هستی هستند.

میانه روی و برنامه ریزی

حفظ اعتدال، برنامه ریزی در مصرف و اندازه نگه داشتن در معیشت، از اصول مهم مورد تأکید عقل و آموزه های دینی است. این ضرب المثل معروف نیز که: «چو دخلت نیست، خرج آهسته تر کن» گویای همین نکته است. آنکس که میان میزان درآمدها و مقدار هزینه هایش توازنی برقرار نسازد و دومی را بر اولی سبقت دهد، فقر و بدبختی را برای خود خریده است. حضرت علی علیه السلام دراین باره می فرماید: «ترک برنامه ریزی و اعتدال در زندگی، سبب ساز فقر خواهد شد».

انفاق

انفاق، تکلیفی دینی ـ اجتماعی و همتای اصیل ترین رکن عبادی اسلام یعنی نماز است. انفاق در راستای فقرستیزی و زدایش اختلاف سطح زندگی ها پی ریزی شده، و عاملی است که جامعه را از عقب ماندگی و سقوط باز می دارد.

دین اسلام با فراخوان عمومی، از همه می خواهد که از دانش، توان جسمی، وجهه اجتماعی و امکانات مالی خویش برای حفظ موجودیت و ارتقای سطح فرهنگ و زندگی جامعه و همنوعان استفاده کنند و به بینوایان عطوفت ورزند. انفاق، پیام دین برای بنیان جامعه سالم است و از آنجا که پاسخگویی به فطرت و ندای درونی انسان را نیز همراه دارد، می توان ادعا کرد که آسایش روح و آرامش روان انسان در آن نهفته است. آیات بسیاری از قرآن همچون آیه 3 بقره، 22 رعد، 31 ابراهیم و 39 فاطر بر امر عظیم انفاق تأکید دارند.

زکات

هر نعمت و هر توانمندی مالی، حقی را بر عهده انسان می آورد و مسئولیتی را متوجه او می سازد که باید در انجام آن بکوشد تا حق نعمت را پاس داشته باشد. اسلام هر نوع تعالی معنوی و شکوفایی اقتصادی را در گرو ادای حقوق مالی دانسته و انگیزه اصلی از این کار را نیاز زدایی محرومان و فقرستیزی بر شمرده است. زکات که از ارکان احکام اسلام است، بر همین فلسفه پایه ریزی شده تا با حمایت از مستمندان، فقر را از جامعه انسانی برچیند. حضرت امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:«اگر مردم زکات اموالشان را می پرداختند، هیچ مسلمانی فقیر و نیازمند باقی نمی ماند و به آن مقدار که خدا برای او قرار داده، بی نیاز می شد».

فقر و گدایی

هر گدایی فقیرنیست و هر فقیری گدا نمی باشد. گاهی اوقات دو مفهوم فقر و گدایی در هم خلط شده و پاره ای سوءبرداشت ها را به همراه می آورند. واقعیت آن است که گدایی یک خصلت است، در حالی که فقر بیش از هر چیز از محرومیت های اجتماعی سرچشمه می گیرد و معمولاً در نبود عدالت ریشه دارد. بسیارند فقیرانی که از گدایی نفرت دارند و چه بسیار ثروتمندانی که کاسه گدایی به دست می گیرند و شاید گاه شاهان نیز در زمره گدایان باشند.

گدا با دراز کردن دست تمنا و نیاز به سمت این و آن، وقیحانه ترحم دیگران را برمی انگیزاند، در حالی که بیشتر فقیران به دلیل برخورداری از عزت نفس، از نگاه های ترحم آمیز هم گریزان اند. گاه نان شب بر سفره ندارند، ولی صورت با سیلی سرخ نگه می دارند؛ از این رو نگاه جامعه و برداشت عمومی افراد درباره دو مفهوم فقر و گدایی، نیازمند بازنگری اساسی است.

زینت فقر

شخصیت آدمی در رویارویی با مشکلات رخ نشان می دهد. هستند کسانی که در ستیز با کمترین سختی ها و مشکلات، بی صبرانه راه گلایه و گستاخی به خلق و خالق در پیش می گیرند و چه بسیارند آنان که بر اساس خصلت های اوج گرفته انسانی، در هنگام هجوم ناملایمات و ناخشنودی ها از راه صبر، انصاف و انسانیت خارج نمی شوند و این مصیبت ها را بستری برای رشد فضیلت ها می شمارند. اینان دانش را با بینش، قدرت را با فروتنی، حکومت را با عدالت، مصیبت را با صبر و فقر را با خویشتن داری زینت می دهند. حضرت علی علیه السلام درباره آنچه فقر را به زیبایی بدل می کند، می فرماید: «عفاف، زینت فقر است».

یک نکته از هزاران

با مشاهده سطح زندگی، مقدار سرانه درآمد، امکانات رفاهی و اجتماعی و برخی دیگر از شاخصه های ثروت کشورها و مقایسه آن با برخی دیگر، این نکته مهم و درس آموز رخ عیان می کند که در پدید آیی عوامل فقر به ویژه در مقیاس های بزرگ و کشوری، بسیاری از ملاک های شناخته شده فقر طبیعی همچون کمبود ذخایر زمینی، نامناسب بودن آب و هوا و زمین های کشاورزی و دشواری موقعیت اجتماعی رنگ می بازد. برای مثال کشوری چون ژاپن که یکی از فقیرترین کشورهای جهان به لحاظ برخورداری از مواهب طبیعی و منابع زمینی است، در رده بالای جدول جهانی ثروت مشاهده می شود؛ در حالی که بسیاری از کشورهای آفریقایی با دارا بودن معادن و ذخایر ارزشمندی چون نفت، طلا و الماس، در رتبه های آخر این جدول قرار گرفته اند. در این باره عوامل مهمی چون استعمار و استکبار جهانی، رهبران بزرگ و مدیران توانمند، روحیه جمعی کار و تلاش و کشف و به کارگیری استعدادهای درخشان، تأثیر چشمگیر خود را نشان می دهند.