نام اصلی این سوره، به این جهت که اولین سوره قرآن است و قرآن با آن گشوده میگردد، فاتحة الکتاب است. این سوره نخستین سوره کاملی است که بر پیامبر اسلام(ص) نازل شد.[۱]
ارزش و اهمیت خاص این سوره باعث شده بیش از بیست نام برای آن ذکر شود که مشهورترینِ آنها عبارتند از: حمد، ام القرآن، سبع المثانی، کنز، اساس، مناجات، شفاء، دعا، کافیه، وافیه، راقیه(تعویذ کننده و پناهدهنده).[۲]
سوره حمد دو بار نازل شده است، یک بار ابتدای بعثت در مکه و بار دیگر پس از تغییر قبله در مدینه نازل شد؛ به همین جهت، به آن مثانی هم میگویند؛ البته از آن رو که اولین بار در مکه نازل شده، آن را سورهٔ مکی میخوانند. این سوره، نخستین سوره قرآن به ترتیب مصحف و بر اساس برخی روایات پنجمین سوره به ترتیب نزول و اولین سوره کامل نازل شده است.[۳]
فضیلت و خواص
روایات زیادی در فضیلت و اهمیت این سوره وارد شده است. طبق روایتی جبرئیل به پیامبر اسلام(ص) اشاره دارد که نزول این سوره باعث عدم نزول عذاب بر امت اسلام خواهد شد[۳۰] و در روایتی آن را شفای هر دردی دانسته است.[۳۱] امام علی(ع) از پیامبر اسلام(ص) نقل میکند که سوره حمد از گنجهای عرش الهی بوده و خداوند آن را به پیامبرش اختصاص داده است و او را با هیچ پیامبر شریک نساخت جز بسم الله که فقط آن را به سلیمان داد... هر کسی با اعتقاد به دوستی و پیروی محمد و آل پاکش آن را بخواند در مقابل هر حرف آن حسنهای به او عطا میکند که بهتر است از دنیا و آنچه در آن هست...[۳۲]
پیامبر (ص) سورهٔ فاتحه را بهترین سوره قرآن دانسته و فرموده است: در تورات و انجیل و زبور و قرآن، سورهای مانند آن نازل نشده است. بنا بر حدیث دیگری از پیامبر (ص)، ثواب قرائت سوره فاتحه، برابر با ثواب قرائت دو سوم قرآن و ثواب صدقهدادن به همه مؤمنان است.[۳۳]
امام جعفر صادق(ع) هم درباره سوره فاتحه فرموده است که هر کس آن را قرائت کند، خداوند راه رسیدن به خیر دنیا و آخرت را برای او باز میکند. او همچنین فرموده است که اسم اعظم خدا در این سوره تقسیم شده است.[۳۴] شیخ مفید در کتاب اختصاص حدیثی نقل میکند که در آن، پیامبر (ص) در پاسخ به پرسشی دربارهٔ پاداش قرائت سورهٔ فاتحه، ثواب آن را برابر با پاداش قرائت همه کتابهای آسمانی معرفی کرده است.[۳۵]
1 - معرفت، التمهید، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۷.
2 - خرمشاهی، «سوره فاتحه»، ص۱۲۳۶.
3 - محققیان، «سوره حمد»، ص۷۲۵؛ معرفت، التمهید، ۱۴۱۰ق، ج۱، ص۱۲۷.
30 - فخر رازی، التفسیر الکبیر، ۱۴۲۰، ج۱، ص۱۵۸.
31 - بحرانی، البرهان، ۱۴۱۵ق، ج۱، ص۹۷.
32 - صدوق، الامالی، ۱۴۱۳ق، ۱۷۶.
33 - طبرسى، مجمع البيان فى تفسير القرآن، ۱۳۷۲ش، ج۱، ص۸۸.
34 - نوری طبرسی، مستدرک الوسائل، ۱۴۰۸ق،ج۴، ص۳۳۰.
35 - شیخ مفيد، الإختصاص، ۱۴۱۳ق، ص۳۹.