0

گفتمان مهدوی(بخش پنجم) اهمیت آزادی

 
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

گفتمان مهدوی(بخش پنجم) اهمیت آزادی

گفتمان مهدوی(بخش پنجم) اهمیت آزادی

بنام خدا

گفتمان مهدوی(بخش پنجم)

آزادی،انتظار و آموزه مهدویت

اهمیت آزادی

اهمیت آزادی در آموزه ‏های دینی،ناشی از نگرش نسبت به انسان است.در این زمینه اشاره‏ به دو نوع نگاه نسبت به انسان مناسب است.نخست،نگاه قیم‏ مآبانه،که معتقد است باید اندیشه ‏ها و ارزش‏های دینی را به انسانها تحمیل و از طریق انسان را هدایت کرد.دو دیگر،نگاهی که انسان را موجودی آزاد و انتخاب‏گر می‏بیند که خود راه خویش را بر می‏گزیند.در این نگاه اخیر،آگاهی،خردورزی و دینداری به انسانها مساعدت می‏کند که‏ آنها خود دست به انتخاب زده و مسیر خود را برگزینند.ازاین‏رو است که برخی از متفکران‏ مسلمان بر آن‏اند که انسان ذاتا آزاد و تربیت‏ پذیر است.

در این تلقی،در تعریف انسان،به آزادی و انتخاب‏گری او اشاره شده و اهمیت و برتری‏ انسان در«توان»گزینش و انتخاب‏گری و تسلط بر خود و محیط و جامعه خود خلاصه‏ می‏شود:آزادی یعنی«تسلط انسان بر ساختن خویش و ساختن محیط خویش.امتیاز انسان بر همه موجودات دیگر عالم طبیعت این است که می‏تواند بر طبیعت مسلط باشد.
و شرایط طبیعی را بر وفق خواسته و نیاز خود دگرگون کند یا در برابر هجوم عوامل نامساعد طبیعی،سد و مانع به وجود آورد.»6اگر این نشانه و خصلت از آدمی سلب شود،لاجرم‏ دچار مسخ شخصیت و انسانیت می‏شود.7

براساس چنین رویکردی،انسان ازآن‏رو انسان است که با توجه به توان و ظرفیت‏ خدادای وجودی خویش،آزاد باشد و خود دست به گزینش و انتخاب زند.در نتیجه آدمی‏ برمبنای آزادی و انتخاب‏گری مسئول و پاسخگو شمرده می‏شود.در غیر این صورت‏ نمی‏توان انسان را موجودی پاسخ‏گو به شمار آورد.این خود نشان‏دهنده نقش و تأثیر به‏ سزای آدمی در تعیین سرنوشت او است.در واقع اختیار و آزادی،عبارت از توانایی انسان‏ در ساختن سرنوشت فردی و جمعی خود شمرده شده است.این ساختن به گونه‏ ای است که‏ آدمی بر خود و جامعه خویش قدرت و سلطه می‏یابد.8

به‏ هرحال انسان موجودی است که می‏تواند در ساختن خود مؤثر باشد،که این همان‏ آزادی معنوی و درونی است و از سوی دیگر می‏تواند در حیات و نظام اجتماعی و سیاسی‏ خود نیز مؤثر باشد.شاید بتوان تأثیرگذاری در حوزه عمومی را متأثر از آموزه ‏های دینی به‏ شمار آورد.بر این اساس،انسان موظف به دخالت در حوزه عمومی است.در این نگاه مردم‏ در تمام امور حکومت سهیم ‏اند و یکی از آموزه ‏های اساسی و مهم اسلام،توجه به امور دیگر مسلمانان است.حتی سکوت و عدم مشارکت در امور اجتماعی مسلمانان،عملی مذموم و ناپسند و در ردیف ترک مسلمانی ذکر شده است.

روایت مشهور رسول اکرم(ص)مبنی بر این که«هرکس صبح سر از خواب نوشین‏ بردارد و در اندیشه مسلمان نباشد،مسلمان نیست.»9به احساس مسئولیت یک مسلمان‏ در رابطه با سایر مسلمان و انسان‏ها اشاره می‏کند.در همین زمینه یکی از اندیشمندان‏ می‏گوید:«اگر یک انسان،یک حزب،یک تشکیلات،یک قشر،یک ملت و یک نژاد بخواهد به سعادت برسد،یعنی مسئولیت‏هایی را که به عهده دارد،انجام بدهد طبق جهان‏ بینی اسلام‏ باید به آزادی،به نجات و رستگاری و فلاح همه انسان‏ها بپردازد.»10

به‏ هرحال اهتمام به حوزه عمومی،که در عصر جدید نیز بسیار مورد توجه است،در تأسیس دولت مهدوی نیز نقش اساسی و مهمی دارد.چنان‏که آمد،انسان‏ها با اقبال درونی‏ و پذیرش باطنی و عمومی خود به سمت تأسیس دولت مهدوی حرکت می‏کنند و در غیر این‏ صورت تشکیل دولت صالح و عادل و آزاد مهدوی نخواهد شد.

نکته‏ ای که در تداوم مباحث پیشین باید بر آن تأکید کرد،همانا حرکت آزادانه مردم به‏ سمت تأسیس دولت مهدوی است.به همین دلیل اجبار در تأسیس آن نقشی ایفا نخواهد کرد و بلکه یکی از موانع آن نیز به شمار می‏رود.ازاین‏رو باید گفت تحقق پیشینی آزادی از اهمیت وافری برخوردار است،زیرا آزادی باید به عنوان یک واقعیت عینی و خارجی وجود داشته باشد تا انسانها بتوانند آسان‏تر و آزادانه‏تر به سمت پذیرش و برپایی دولت مهدوی‏ حرکت کنند.در واقع نقش و حضور آزادی بیرونی در تحقق دولت مهدوی نقش بسیار مهم و حیاتی‏  است.شاید بتوان گفت حضور آزادی به عنوان یک واقعیت عینی خارجی حتی در تحقق آزادی درونی و معنوی و ایجاد فضای سالم در حرکت به سمت دولت موعود به انسان‏ مساعدت بسیاری خواهد کرد.

در این زمینه اشاره به این نکته ضروری است که ضرورت آزادی اجتماعی که به نوع‏ روابط اجتماعی مربوط می‏شود.ناشی از این مسأله یک خواست و یک نیاز درونی و اصیل است و انسان هنگامی می‏تواند به این نیاز درونی ‏اش پاسخ گوید که در جامعه،آزاد زندگی کند.یعنی آزادی به عنوان یک واقعیت اجتماعی می‏بایست در روابط اجتماعی حضور و وجود داشته باشد.11به‏ هرحال حضور آزادی به صورت پیشینی در تأسیس دولت مهدوی نقشی اساسی ایفا خواهد کرد.

از نکات مهمی که نمی‏توان در زمینه ‏سازی برای تأسیس دولت مهدوی آن را از یاد برد. تصریح بر این نکته است که در جامعه استبدادزده نیازهای واقعی حیات آدمی به فراموشی‏ سپرده می‏شود و انسان‏ها از شرایط استبدادی تأثیر می‏پذیرند.در نتیجه خلق و خوی آنان‏ نیز حالتی استبدادزده به خود می‏گیرد.بنابراین زمینه ‏سازی برای از میان بردن استبداد در جامعه خود می‏تواند زمینه‏ سازی برای ظهور و تأسیس دولت مهدوی نیز به شمار آید.از این‏رو باید سازوکاری به وجود آید که آزادی در جامعه عینیت و واقعی آشکار و مشهود بیابد.تحقق عینی و واقعی آزادی در جامعه،اما بر الگوی تربیتی آزادانه مبتنی است.

در نظام استبدادی ظرفیت‏های آدمی قدرت بروز و ظهور نداشته و این اجازه به انسان‏ داده نمی‏شود تا بتواند استعدادهای خویش را محک زده و عملی نماید.اطاعت نیز در چنین‏ نظامی از روی ترس و وحشت است.نظام استبدادی همواره سعی در پی استخفاف‏ شهروندان خویش به اطاعت می‏اندیشند:«فاستخف قومه فأطاعوه»12درحالی‏که استخفاف‏ انسان در آموزه‏ های دینی بسیار ناپسند شمرده شده است.اطاعت از روی استخفاف‏ موجبات مسخ آدمی را فراهم می‏آورد.انسان می‏بایست با اختیار تکوینی و آزادی خویش حاکم را انتخاب کند.در تأسیس دولت مهدوی البته انسان می‏بایست به آن حد از دانش و آگاهی و معنویت دست یابد که بتواند با آزادی«امام»و«دولت مهدوی»را انتخاب کرده و زمینه بروز و ظهور دولت مهدوی را موجب شود.

در این زمینه توصیه معدود اندیشمندان مسلمان این است که جامعه باید به آگاهی دست‏ یابد تا براساس آگاهی به دست آمده اما آزادانه درباره خود و جامعه خود تصمیم گیرد.در این دیدگاه صرف تغییر نظام سیاسی کارایی زیادی ندارد.گرچه شرط لازم است،اما شرط کافی نیست،مگر این که ذهنیت انسانها تغییر کند و روشن است که ذهنیت غالب انسان‏ها به‏ دلیل حضور مداوم و پایدار نظام‏های سیاسی خودکامه،استبدادزده است وذهنیت استبداد زده،خودبخود،در هر نظام سیاسی،استبداد را بازتولید می‏کند.ازاین‏رو نیازمند کارهای‏ اساسی فرهنگی و فکری است تا زمینه‏ های تأسیس جامعه‏ ای آگاه و مختار و آزاد فراهم‏ شود و آن‏گاه چنین جامعه‏ ای آزادانه خواستار برپایی و تأسیس دولت مهدوی گردد و در فراهم شدن شرایط آن بکوشد.

بنابراین باید ابتدا این نکته تبیین بشود که آزادی یک هدف انتزاعی نیست و تحقق آن‏ مشروط به التزام دیگران و از جمله حاکمان به لوازم آزادی است.ضمن این که باید به‏ جریانهایی مساعدت شود که در جهت تحقق مطلوب آزادی تلاش می‏کنند.به این معنا که‏ سازمان‏ها و افرادی که استبداد را در جامعه گسترش می‏دهند تضعیف شده و نهادها و افراد معتقد و مؤمن به آزادی‏های مشروع و قانونی تقویت شده ‏پرورش یابند.آن‏چه به این مسأله‏ مساعدت می‏نماید،همانا الگوی تربیتی مطلوبی است که بتواند آزادی را در نهاد افراد نهادینه نماید و نسلی پدید آورد که نه تنها آزادی را در یک ارزش مؤثر و مطلوب تلقی کند، بلکه در عمل بدان پای‏بند باشد و عمیقا آن را به کار گیرد.

پی‏ نوشتها

 (6).بهشتی،اسطوره‏ای بر جاودانه تاریخ،(راست‏قامتان جاودانه تاریخ اسلام)،دفتر سوم،[تهران‏]:واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی،1361،ص 1183.

(7).«نفی آزادی،مساوی با مسخ شخصیت و انسانیت انسان است.زیرا وقتی آزادی نباشد انتخاب معنا ندارد و وقتی‏ انتخاب معنا نداشت،دیگر انسان نمی‏تواند خالق شخصیت و معمار سرنوشت خویش باشد»جلال الدین فارسی، فرهنگ واژه ‏های انقلاب اسلامی،پیشین،ص 57.

(8).«انسان موجودی است آزاد،خودساز و محیط ساز،آزاد از جبر طبیعت و آزاد از جبر جامعه.»بهشتی،اسطوره ‏ای بر جاودانه تاریخ،دفتر سوم،پیشین،ص 1183.

(9).«من اصبح،لایهتم بامور المسلمین،فلیس بمسلم»ترجمه از آیت اللّه بهشتی است،محمد باقر مجلسی،بحارالانوار، بیروت:مؤسسه الاوفاء،1403 ق/1983 م،ج 71،ص 336،338،339.

(10).بهشتی،اسطوره ‏ای بر جاودانه تاریخ،دفتر سوم،پیشین،ص 1067.

(11).ر.ک:جلال الدین فارسی،فرهنگ واژه‏ های انقلاب اسلامی،پیشین،ص 56 و 57.

(12).«پس قومش را از راه به در برد،آن‏گاه از او پیروی کردند.»سوره زخرف(43)،آیه 54.

مطلب ادامه دارد.....

منبع: پایگاه شیعه شناسی

جمعه 16 مهر 1400  11:29 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها