پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز شهادت فرماندهان شهید در سقوط هواپیما سی ۱۳۰ به بررسی بازتاب خبر سقوط این هواپیما در رسانه ها پرداخته است.
بعد از شنیده شدن خبر شهادت فرماندهان دفاع مقدس، نیروی هوایی ارتش، وزارت دفاع، ستاد مشترک ارتش و سپاه پاسداران دچار بهت و حیرت شدند زیرا نبود این فرماندهان خلا بسیار بزرگی در جبهه جنگ ایجاد می کرد. بدین ترتیب از همان ابتدا، بسیاری از کارشناسان این سقوط را توطئه و خرابکاری عنوان کردند زیرا در تابستان همین سال در دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و دفتر نخستوزیری انفجار رخ داد و این خرابکاری ها حتی تا بیت رهبری هم نفوذ کرده بودند و در همین سال دادستان انقلاب کشور ترور شد. به همین دلیل بسیاری معتقد بودند که این اقدام در ادامه خرابکاری گروهک منافقین بوده است. البته آیت الله هاشمی رفسنجانی در یادداشتهای روزانه خود در روز بعد از حادثه نوشته است: تحقیقات نشان میدهد که سقوط هواپیما به احتمال قوی خرابکاری نبوده است.
در جلد پانزدهم از مجموعه روزشمار جنگ ایران و عراق در ارتباط با سقوط هواپیما سی ۱۳۰ چنین آمده است: هواپیمای نظامی سی ۱۳۰ که حامل ۴۰ سرنشین از جمله پنج فرمانده ارشد نظامی سپاه و ارتش، ۲۷ نفر از مجروحان عملیات ثامنالائمه (ع) و پیکر ۳۲ تَن از شهیدان این عملیات بود در مسیر پرواز اهواز ـ تهران در منطقه کهریزک در جنوب تهران سقوط کرد.
بیانیه های ستاد مشترک ارتش
در همان روز سقوط هواپیما ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران در رابطه با این سانحه بیانیهای صادر کرد. در این بیانیه آمده بود: هموطنان عزیز و شهیدپرور ایران، یک فروند هواپیمای سی-۱۳۰ ارتش جمهوری اسلامی ایران که حامل شهدا و مجروحان جنگ بوده، در روز گذشته از اهواز عازم تهران بود در ساعت ۱۹ شب گذشته دچار سانحه شده و در منطقه میدان تیر کهریزک سقوط مینماید. در این حادثه تعدادی از سرنشینان هواپیما نیز شهید و تعدادی مجروح و مصدوم میشوند، موضوع تحت بررسی و تحقیق میباشد که پس از تکمیل نتیجه به آگاهی هموطنان عزیز خواهد رسید.
ستاد مشترک ارتش چند ساعت بعد در بیانیه دیگری اسامی شهدا را منتشر کرد. در بیانیه دوم ارتش آمده بود: امروز ارتش جمهوری اسلامی ایران و سپاه پاسداران با کمال افتخار و سرافرازی گلگونکفنانی دیگر را به انقلاب اسلامی ایران هدیه کرد. گلگونکفنانی که از بدو پیروزی انقلاب همه چیز خود را وقف این انقلاب کرده و در این راه هرگونه تالم و تاثرات روحی و جسمی را به جان خریده بودند. گلگونکفنانی که به انقلاب اسلامی ایران و رهبر عظیم و عزیز آن عشق ورزیده ...و با سرافرازی و سربلندی در راه حفظ دستاوردهای انقلاب مبارزه کرده و جانانه سر در این راه جان به جانآفرین تسلیم کردند.
روزنامه اطلاعات
روزنامه اطلاعات روز هشتم مهر در خبری به ماجرای سقوط هواپیما پرداخت. این روزنامه به نقل از یکی از شاهدان عینی که در محل سقوط هواپیما بوده است، آورد: بعد از شنیدن صدایی مهیب در نزدیکی کهریزک، روبه روی میدان تیر متوجه آتشسوزی وسیعی شدیم. بلافاصله برای آگاهی از چگونگی آن به محل رفتیم و مشاهده کردیم یک هواپیما در حال سوختن است و عدهای نالان خودشان را از هواپیما به بیرون میاندازند. بلافاصله با کمک عدهای از اهالی منطقه برای کمک به مجروحان بسیج شدیم و عدهای را که قدرت و توانایی داشتند و سالم بودند از داخل هواپیما بیرون آوردیم. پس از مدتی سه بالگرد متعلق به ارتش و نیروی هوایی برای کمک و اعزام مجروحان به محل آمدند و در همین موقع ماموران آتشنشانی و اورژانس و پاسداران به منطقه آمدند و با کمک برادران ارتش و سپاه مجروحان را با بالگرد به بیمارستانها انتقال دادند. پس از سقوط، هواپیما به مدت چند ساعت میسوخت که با کمک ماموران و نیروهای مردمی آتش خاموش شد در حالی که از هواپیما جز آهنپاره چیز دیگری نمانده بود.
بنابراین روزنامه اطلاعات تا چند روز بعد از واقعه به اسامی شهدای سقوط هواپیما اشاره نکرد و در ۱۰ مهر فهرستی از شهدای احتمالی حادثه سقوط سی۱۳۰ منتشر کرد اما مانند روزنامه جمهوری اسلامی و رادیو و تلویزیون اسمی از محمد جهان آرا در این روزنامه وجود نداشت.
در واقع تا چهلم شهدای سقوط هواپیما اسمی از محمد جهان آرا برده نشد تا اینکه در ۱۸ آبان ماه سپاه پاسداران بیانیه ای بدین شرح منتشر کرد: به مناسبت چهلمین روز شهادت سرداران شهید برادران ارتشی فلاحی، نامجو، فکوری و برادران پاسدار کلاهدوز، جهانآرا و دیگر شهدای سانحه هوایی مجلس بزرگداشتی در شهر خون و قیام در مدرسه فیضیه قم از ساعت ۱۴:۳۰ تا ۱۶:۳۰ امروز (دوشنبه) برپاست به پاس احترام به خون این شهیدان عزیز و تاکید بر ادامه راهشان تا پیروزی نهایی اسلام بر کفر و همگام با روحانیت متعهد و بیدارمان در این مجلس شرکت میکنیم.
روزنامه جمهوری اسلامی
روزنامه جمهوری اسلامی ۲ روز بعد از حادثه اسامی ۴۱ تَن از افرادی را که شهید یا مجروح شده بودند به چاپ رساند. با این که خلبان توانست هواپیما را به زمین بنشاند به نظر می رسد علت آمار بالای کشته شدگان تابوتهای حامل کشتهشدگان عملیات ثامنالائمه که در انتهای هواپیما قرار داشتند، بود زیرا این تابوت ها با سرعت بسیار بالا به سمت جلو پرتاب شده بودند بنابراین از آن روز به بعد حمل تابوت به این شکل در هواپیماهای ترابری ممنوع شد.
روایت کمک خلبان از سقوط هواپیما سی ۱۳۰
روایتهای گوناگونی درباره شرح سقوط هواپیما سی ۱۳۰ بیان شده است اما محمود خرمدل واقعه را این چنین روایت می کند: پس از ترک اهواز همه چیز مرتب بود تا حدود ساعت هشت شب به نزدیک کوههای حسن آباد قم رسیدیم. یک لحظه تمام برقهای هواپیما قطع شد، ظلمات کامل، یک لحظه احساس کردم هواپیما ایستاده، موتورها به طور کامل خاموش شدند. به کمک چراغ قوه بیرون را نگاه کردم دیدم ملخها فقط با نیروی باد میچرخند...فکوری ابتدا به کابین خلبان آمد و با چراغ قوه سعی کرد که مشکل را برطرف کند و بعد برای باز کردن دستی چرخها رفت. چنین احساس میشد که فکوری فهمیده است مشکل فراتر از قطع برق است. از آنجا که فرمان هواپیما تریم شده بود هواپیما با سرعتی آهسته و به طور افقی به سمت زمین در حرکت بود. به همین دلیل هواپیما در بیابان فرود آمد. از آنجا که یکی از چرخها قفل نشده بود، هواپیما به یک سمت خم شده و روی زمین کشیده شد.
این سقوط که با اما و اگرها و ابهامات فراوانی روبرو بود، قطعا دلایلی دارد که بهتر است این دلایل را از زبان کادر پرواز که از حادثه جان به در بردند بخوانیم.
کمک خلبان پرواز سی ۱۳۰ چه گفت؟
محمود خرمدل که در آن پرواز کمک خلبان بود و به گفته علی صولتی خلبان هواپیمای سی ۱۳۰ مشغول طی دوره های تکمیلی آموزش پرواز بود، ماجرا را این گونه روایت کرد: ما در پایگاه مهرآباد بودیم. ساعت ۹ صبح خبر دادند که یک پرواز رفت و برگشت از تهران به بوشهر داریم. برای انجام چک پروازی رفتیم و همه چیز عالی بود و هرکولس قبراق و سر پا به نظر می رسید. پس از بازرسی، در حال استارت زدن بودیم که از برج خبر دادند که استارت نزنید چون قرار است چند نفر از اشخاص مهم را با این هواپیما به اهواز انتقال دهید. به همین دلیل پرواز هواپیما تا عصر به تعویق افتاد.
وی ادامه داد: گروه پنج نفره شامل رئیس مالی سپاه همراهانش و یک پِیکِ سیاسی بود که باید در بوشهر پیاده می شد. مسیر اصفهان - شیراز - بوشهر را طی کردیم. در فرود گاه بوشهر پِیک را پیاده کردیم و همین که از باند بوشهر بلند شدیم از برج به ما اطلاع دادند که چون وضعیت اهواز قرمز است به شیراز برگردید. ما نیز مسیر را عوض کردیم و در حال فرود روی باند فرودگاه شیراز بودیم که دوباره از برج مراقبت پرواز تماس گرفتند که باید به اهواز برگردید پروازتان عملیاتی – نظامی است، ما نیز اطاعت امر کردیم و به سوی اهواز رفتیم و حدود ساعت ۱۹ به اهواز رسیدیم. به محض ورود به آسمان اهواز به برج مراقبت اعلام کردیم برای نشستن چند لحظه چراغ های باند را که به دلیل شرایط حساس منطقه خاموش بودند، روشن کنند. نشستیم، دور زدیم و هواپیما را به سوی آشیانه سوخت هدایت کردیم. سریع مسافران، زخمی ها و شهدا را سوار کردیم.
کمک خلبان پرواز سی ۱۳۰ در سال ۱۳۶۰ ادامه داد: پس از مسافرگیری اهواز را به مقصد تهران ترک کردیم. شیراز و اصفهان را پشت سر گذاشتیم و در نزدیکی تهران درخواست کم کردن ارتفاع از ۲۶۰۰۰ پا به ۲۲۰۰۰ پا کردیم. حدود ساعت ۲۰ روی کوههای حسن آباد بودیم که یک لحظه تمام برق هواپیما قطع شد و احساس کردم هواپیما متوقف شده است. موتورها به طور کامل خاموش شد. به کمک چراغ قوه بیرون را نگاه کردم و دیدم موتورها بر اثر شدت نیروی باد می چرخند. فرامین را تکان دادم اما از آنجا که سیستم فرامین هواپیما هیدرولیک بود به علت خاموشی موتورها فرامین هم غیرفعال بود. ما بودیم و یک هواپیمای غول پیکر ۱۲۵۰۰۰ پاوندی، ۱۰۰مسافر و ۲۲ شهید، ارتفاع ۲۲۰۰۰ پایی و ۴موتور خاموش.ادامه ماجرا را از زبان علی صولتی خلبان هواپیمای سی ۱۳۰ بخوانید.
این امیر بازنشسته ارتش با تشریح جزییات بیشتری از حادثه هواییِ منجر به شهادت جمعی از فرماندهان عملیات ثامن الائمه گفت: در زمان جنگ، پیکهایی وجود داشتند که تاکتیکها و اخبار مهم را منتقل میکردند. این پیکها معمولا با سی ۱۳۰ جابه جا میشدند. برنامه این بود که ابتدا مجروحین در اهواز سوار شوند سپس هواپیما به بوشهر برود دو نفر پیک را پیاده کند و بعد به تهران برگردد. بازدید اولیه را انجام داده و هواپیما ساعت ۱۴ به سمت بوشهر پرواز کرد. پیکها آنجا پیاده شدند و حرکت به سمت اهواز از مسیر شیراز انجام شد. در طول مسیر به خلبان اعلام میشود که به دلیل قرمز بودن وضعیت منطقه اهواز، فعلا به این منطقه نزدیک نشود. ۹ هواپیمای عراقی در حال بمباران منطقه هستند.
خلبان صولتی ادامه داد: با فرودگاه شیراز تماس گرفتم و گفتم اجازه بدهید در شیراز بنشینیم و بعد از آرام شدن وضعیت، حرکت کنیم اما اجازه ندادند. ۴۵ دقیقه در منطقه چرخیدم تا وضعیت اهواز سفید شد و مجددا مسیر را به سمت اهواز ادامه دادم و توانستم به سلامت بنشینم. عملیات ثامن الائمه با هدف شکست حصر آبادان با موفقیت به پایان رسیده بود و فرماندهانی از ارتش و سپاه برای ارائه گزارش عملیات در راه پایتخت بودند. همه فرماندهان در سمت چپ هواپیما نشسته بودند.
وی ادامه داد: ۷۰-۸۰ مایلی تهران بودیم که از مرکز کنترل تقاضای کم کردن ارتفاع کردیم. مجوز ارتفاع ۱۳ هزار پایی داده شد و ما به سمت کهریزک پرواز را ادامه دادیم. قبل از اینکه به ارتفاع مجاز برسیم، مجددا با برج تماس گرفتم و گفتم ما در حال رسیدن به ارتفاع مجاز هستیم و چون میخواهیم به صورت ادامهدار حرکت کنیم، آنها ما را مجاز کردند تا ارتفاع ۷ هزار پایی بیاییم و بعد از آن هم انجام تقرب آلفا آلفا، کوههای بیبیشهربانو و بعد هم حرکت به سمت فرودگاه. به محض اینکه مکالمه تمام شد، یک انفجار مهیب در قسمت راست کابین مانند یک جریان «های ولتاژ» صورت گرفت و به دنبال آن چهار موتور هواپیما از کار افتاد و برق هواپیما به طور کامل قطع شد. حالت وحشتناکی در تاریکی شب بود که بیانش سخت است. هواپیما مثل یک گلوله سنگی شروع به سقوط کرد، بچهها شوکه شده بودند. تنها کاری که کردم، به دوستانم گفتم کمربندهایتان را قفل کنید که در زمان ضربه، به جایی نخورید.
امیر صولتی گفت: چراغ قوه را روشن کردم. با فشار زیاد سعی کردم با کنترل فرامین، از شیرجه مستقیم جلوگیری کنم تا هواپیما با دماغه به زمین نخورد. از این طرف منطقه را هم میشناختم و میدانستم در حال نزدیک شدن به پالایشگاه هستیم. با هزار بدبختی توانستم ۱۳ تا ۱۵ درجه مسیر را عوض کنم تا از مسیر پالایشگاه خارج شویم. چون مطمئن بودم سانحه قطعی است. دو جا پایی در قسمت جلوی سی ۱۳۰ وجود دارد تا خلبان در حالت نرمال پایش را روی آن گذاشته و استراحت کند. پاهایم را روی آنها گذاشتم و فرامین را با زور کشیدم. حالت بسیار سختی بود. البته قبلا آموزش برای حرکت به صورت گلاید (پرواز بدون موتور) را دیده بودم. همزمان تیمسار فکوری آمد بالا. چون خودش خلبان بود، متوجه ماجرا و وجود اشکال شده بود. من به همراه مهندس پرواز -حسینی- که شاگردی هم به نام تهرانی داشت، مشغول بودیم تا شاید بتوانیم مجددا هواپیما را راهاندازی کنیم اما هیچ اتفاقی نمیافتاد.
وی ادامه داد: تیمسار فکوری پرسید جوان چه شده؟ گفتم تیمسار خواهش میکنم بروید بنشینید و کمربند خود را هم ببندید. هواپیما موتور و برق خود را از دست داده، هیدرولیک نداریم و همه چیزمان را هم از دست دادیم و اصابتمان به زمین قطعی است. چند لحظه به سمت سیستم اینسترومنت (نشان دهنده ها و آلات دقیق) چراغ قوه انداخت و دسته گاز را جلو داد اما دید هیچ اتفاقی نمیافتد. چراغ قوه را به من داد و رفت. هر لحظه منتظر برخورد بودم. تنها چیزی که از هواپیما باقی مانده بود، باطری بود. با دیسپچ تماس گرفتم و وضعیت را اطلاع دادم و گفتم من مسیر را از پالایشگاه منحرف کردم، دیگر هر اقدامی که میدانید بکنید. سانحه ما صد در صد است به بچهها هم گفتم بروید پایین و هر کسی کار خودش را بکند.
خلبان پرواز سی ۱۳۰ ارتش در سال ۱۳۶۰ یادآور شد: میدانستم اگر برخورد کنیم، فشار به قدری است که هیچ کس نمیتواند کاری کند بنابراین خواستم اقدامات لازم را همین الان انجام دهند. مرتب با سرگرد صانعیفرد در دیسپچ در ارتباط بودم و آخرین ارتفاعی که یادم هست ۴۲۲۰ پا بود. بازوهایم از فشار در حال ترکیدن بود. قبل از برخورد یادم هست داد زدم و گفتم «مصطفی بِکِش پشت دسته» که بازوهایم ترکید. بعد از آن، هواپیما به زمین اصابت کرد. چند ثانیه هیچ چیزی نفهمیدم. سرم شکسته بود و نمی توانستم جلوی چشمم را ببینم. خونها را پاک کردم و دیدم از سمت چپ مان آتش بالا می زند. نگاه کردم دیدم مهندس پرواز با سر به زیر پنل اینسترومنت رفته. بلندش کردم دیدم شهید شده است. متاسفانه کمربندش را قفل نکرده بود. ناوبرمان شهید آلهاشم هم سر جایش نبود و پرت شده بود اما خرمدل و ایزدیفر بودند.
امیر صولتی ادامه داد: سمت چپ و راست هواپیما دو پنجره وجود دارد که در حالت عادی، پایین رفتن از آنها طبق یک فرمولی انجام میشود. هر آن ممکن بود کپسولها بر اثر حرارت آتش، منفجر شوند. از بچهها خواستم پنجره را باز کنند و سریع خارج شوند. خودم هم از پنجره سمت چپ نمیدانم چطور با سرعت بیرون پریدم که همان موقع کمرم آسیب دید و سرم مجددا شکست. بچهها که بیرون آمدند، گفتم سریع دور شوید. ۱۰ قدم نرفته بودیم که کابین منفجر شد و صدای انفجار -بعد از اولین ضربه هواپیما- مجددا در منطقه پیچید. بلافاصله صدای مسلسلها بلند شد. در واقع نیروهای حاضر در منطقه فکر کرده بودند شاید هواپیمای دشمن باشد و برای همین به سمت ما شلیک میکردند. ما با داد و بی داد گفتیم خودی هستیم تیراندازی نکنید. اهالی محل هم جمع شدند. من درخواست کردم اگر تراکتور دارند بیاورند تا بتوانیم در و پیکر هواپیما را که به هم پیچیده بود باز کنیم تا بتوانیم افراد را بیرون بیاوریم.
وی ادامه داد: من و بقیه بچهها به شدت زخمی بودیم و شرایط عادی نداشتیم. با تراکتور هم نشد. سمت راست هواپیما پاره شده بود. از همان سمت وارد شدیم تا اگر کسی زنده است نجات دهیم. داخل هواپیما پر از گرد و غبار و دود آتش بود. هم شرایط پرواز سخت بود هم صدای ضجه افراد که هنوز در گوشم هست. در کل ۲۳ نفر از این حادثه جان سالم به در بردند.
این امیر بازنشسته ارتش افزود: فردای شب حادثه، ساعت ۸ و نیم صبح یک تیم به عنوان تیم بررسی سانحه از نیروی زمینی ارتش آمد. تعجبآور بود سانحه متعلق به نیروی هوایی بود اما تیمی از نیروی زمینی آمد؟ آنان که شناختی از هواپیما نداشتند. گفتند از بچههای فنی هم اینجا هستند تا کمک کنند. جلسهای تشکیل دادند که بنده هم رفتم. بعد از جلسه گفتند که میخواهیم برویم پای هواپیما. من هم خواستم که با آنها بروم. اول قبول نکردند ولی اصرار کردم که حتما باشم. فرماندهان شهید در این سانحه، در سمت چپ هواپیما نشسته بودند یعنی بخشی که بال کنده شده بود و آتشسوزی شده بود. علت هم این بود که چرخ سمت چپ داخل قنات افتاده بود و فشار وارده باعث کنده شدن بال و آتشسوزی شده بود. شاید برخی بگویند اگر چرخها باز نمیشد بهتر بود ولی من در آن لحظات پر از استرس خواستم از ضربه بیشتر جلوگیری کنم.
صولتی با ناراحتی عمیق گفت: ای کاش یک نفر از آقایان زنده میماند و جواب این اظهارات ضد و نقیض را میداد. حتی عدهای میگفتند خلبان از عمد هواپیما را به زمین زده و بعدها خودش به عراق متواری شده یا میگفتند باید هواپیما ۱۸۰ درجه میچرخید تا به باند ۱۱ مهرآباد برسد. فکر نمیکنند چطور باید هواپیمایی که همه چیزش از کار افتاده بود را در این مسیر قرار میدادم. بعضی بچههای فنی خودمان هم رفتند و برخی قطعات را پیدا کردند. ازجمله پمپهای سوخت که همه آنها بسته بود. به همین دلیل همه چیز قطع شده بود.
خلبان پرواز سی ۱۳۰ ارتش در سال ۱۳۶۰ ادامه داد: از فردای آن روز رفت و آمدها شروع شد و جلسات مختلفی در ستاد مشترک برای بررسی سانحه تشکیل دادند و بنده هم میرفتم و میآمدم. در آغاز جلسات گفتند که بیایید برای جلوگیری از تشویش افکار عمومی بگوییم مسئله خرابکاری منتفی است. بعد شروع کردند به صحبتهای دیگر. از جمله میگفتند شاید هواپیما موتور داشته و خلبان نفهمیده. گفتم ای کاش تیمسار فکوری زنده بود و خودش شهادت میداد. نظر بنده این بود که یک تیم متخصص تشکیل شود و از سازنده هواپیما هم دعوت شود.
وی با اشاره به نتایج مبهم بررسی ها و مختومه شدن پرونده این سقوط مشکوک گفت: سرگرد خزاعی از خلبانهای شکاری میگفت در زمان وقوع حادثه و سقوط سی ۱۳۰ که من به عنوان تاپکاور منطقه مهرآباد بودم یک شیء نورانی را در محل دیدم. بنده نمیدانم این مورد هم پیگیری شد یا خیر حتی یک تیم هم از پاکستان آمد و موضوع را بررسی کرد ولی بعد از بررسیهای فراوان نهایتا نتیجه پرونده UNKNOWN یا نامشخص اعلام شد.
هواپیما پس از اصابت به زمین ۱۱ متر کشیده شد و چرخ سمت چپ چون قفل نشده بود جمع شد و دوباره بالا رفت و به همین دلیل بال سمت چپ پایین آمد و موتور شماره یک به همین دهنه چاه قنات برخورد کرد و در اثر شکستن ملخ، بنزین روی دماغه هواپیما پاشیده شد و شیشه جلوی ما آتش گرفت. پای من بین صندلی و کنسول مرکزی هواپیما گیر کرده بود و آتش جلوی ما شعله میزد... با سختی خودم را از پنجره کشیدم بالا و از ارتفاع سه متری به پایین پرت شدم. ۱۸مسافر و چهار خدمه توانستند از این سانحه جان سالم به در ببرند.
پیام امام خمینی (ره)
امام خمینی (ره) به مناسبت وقوع سانحه هوایی و به شهادت رسیدن جمعی از فرماندهان ارتش در پیامی چنین فرمودند: اینان، خدمتگزار رشید و متعهدی بودند که در انقلاب و پس از پیروزی انقلاب، با سرافرازی و شجاعتْ در راه هدف و در حال خدمت به میهن اسلامی به جوار رحمت حق تعالی شتافتند. شک نیست که همه باید این راه را برویم و به سوی حق و سرنوشت خویش بشتابیم، پس چه سعادتی بالاتر از آن که در حال جهاد با دشمنان اسلام و خدمت به حق و خلق و مجاهدت در راه هدف و شرف این راه طی شود و چه سعادت مند بودند این شهیدان که دین خود را به اسلام و ملت شریف ایران ادا نموده و به جایگاه مجاهدین و شهدای اسلام شتافتند...
ساخت مستند سی ۱۳۰
مشکوک بودن این سقوط و ابهامات زیاد پیرامون آن به تولید مستندی با عنوان معمای سی۱۳۰ به کارگردانی سید مهدی دزفولی در ۱۳۹۶خورشیدی منجر شد. در این مستند کارگردان تلاش می کند تا ابعاد مختلف این حادثه را بررسی و راز سقوط هواپیمای فرماندهان ارتش و سپاه را در غروب هفتم مهر ۱۳۶۰ خورشیدی را کشف کند.
دزفولی در ارتباط با چگونگی ساخت این اثر گفت: این مستند در۱۳۹۶ خورشیدی براساس دغدغه حاصل از مطالعه مصاحبههایی که در ارتباط با ماجرای سقوط هواپیمای سی۱۳۰ در من به وجود آمده بود، آغاز شد. ما به سراغ چهرههای مختلفی رفتیم و موفق شدیم که از آنها گفت وگو بگیریم اما در زمینه اسناد و آرشیو با وجود مراجعه یک ساله به ارتش متاسفانه نتوانستیم از این طریق به نتیجه خاصی دست پیدا کنیم. در این مستند، سقوط هواپیما سی ۱۳۰ بازخوانی شده و به علت سرنگونی آن پرداختیم و اهمیت فرماندهانی که در این هواپیما بودند بررسی شده است به خصوص اینکه تمامی این افراد، سابقه ترور داشتند. همچنین در این مستند نقش نیروهای نفوذی در سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ را مورد بررسی قرار دادیم.
در این مستند کارگردان با ۶ تَن از افراد مطلع از این پرونده از جمله خلبان و گروه پروازی حاضر در آن سانحه گفت و گو کرده است و برخی از زوایای پنهان این حادثه را به تصویر می کشد.