علامه حسنزاده آملی (ره)
زندگى نامه
علامه حسن زاده آملی در اواخر سال ۱۳۰۷ هجری شمسی در آمل متولد و در حجر کفالت و تحت مراقبت پدر و مادری الهی، بزرگوار و اهل یقین، تربیت و از پستان پاک مادری عفیفه صدیقه طاهره و پاک از ارجاس حین الولادهکه پستان معرفت و اخلاص و صداقت بود، پرورش یافت.
در حالی که شش ساله بود به مکتبخانه در محضر معلم روحانی شرفیاب شد و خواندن و نوشتن یاد گرفت و تعدادی از جزوات متداول در مکتبخانههای آن زمان را خواند تا اینکه در خردسالی تمام قرآن را به خوبی یاد گرفت.
پس از آن وارد دوره ابتدایی شد. تاریخ ورود وی به حوزه علمیه مهرماه سال ۱۳۲۳ هجری شمسی بود.
تحصیلات کتب ابتدائیه را که در میان طلّاب علوم دین معمول و متداول است از نصاب الصبیان و رساله عملیه فارسی آیه الله سید ابوالحسن اصفهانی گ و کلیات سعدی، گلستان سعدی و جامع المقدمات و شرح الفیه سیوطی و حاشیه ملأ عبدالله بر تهذیب منطق و شرح جامی بر کافیه نحو و شمسیه در منطق و شرح نظام در صرف، مطوّل در معانی و بیان و بدیع و معالم در اصول، تبصره در فقه و قوانین در اصول تا مبحث عام و خاص را در آمل که همواره از قدیم الدهر واجد رجال علم بوده، از محضر مبارک روحانیون آن شهر آیات عظام و حجج اسلام محمد آقا غروی و آقا عزیزالله طبرسی و آقا شیخ احمد اعتمادی و آقا عبدالله اشراقی و آقا ابوالقاسم رجایی فرا گرفت و از حضرت آیه الله عزیزالله طبرسی تعلیم خط میگرفت تا اینکه خودش در آمل چند کتاب مقدماتی را تدریس کرد.
در اواخر سال 1307 هجرى شمسى در روستاى ایراى لاریجان آمل متولد و در حجر کفالت و تحت مراقبت پدر و مادرى الهى، بزرگوار و اهل یقین، تربیت و از پستان پاک مادرى عفیفه صدیقه طاهره و پاک از ارجاس حین الولاده که پستان معرفت و اخلاص و صداقت بود، شیر نوشیدند و پرورش یافتند. در حالى که شش ساله بودند، به مکتبخانه خدمت یک معلم روحانى شرفیاب شدند و پیش او خواندن و نوشتن یاد گرفتند و تعدادى از جزوات متداول در مکتبخانه هاى آن زمان را خواندند، تا اینکه در خردسالى تمام قرآن را به خوبى یاد گرفتند. پس از آن وارد دوره ابتدایى شدند. تاریخ ورود حضرت استاد(رحمه الله تعالى) حوزه علمیه مهرماه سال 1323 هجرى شمسى مطابق با شوال المکرم سال 1363 هجرى قمرى بود. تحصیلات کتب ابتدائیه را که در میان طلّاب علوم دینيّه معمول و متداول است از نصاب الصبیان، رساله عملیه فارسى آیه الله سید ابوالحسن اصفهانى(چون ایشان مرجع على الاطلاق در آن زمان بودند)، کلیات سعدى، گلستان سعدى و جامع المقدمات و شرح الفیه و سیوطى و حاشیه ملا عبد اللّه بر تهذیب منطق و شرح جامى بر کافیه نحو و شمسیه در منطق و شرح نظام در صرف و مطول در معانى و بیان و بدیع و معالم در اصول و تبصره در فقه و مغنى اللبیب در نحو و شرایع محقق در فقه و چندین کتب، جلدین شرح لمعه در فقه و قوانین در اصول تا مبحث عام و خاص را در آمل که همواره از قدیم الدهر واجد رجال علم بوده، از محضر مبارک روحانیین آن شهر آیات عظام و حجج اسلام: محمد آقا غروى و آقا عزیزالله طبرسى و آقا شیخ احمد اعتمادى و آقا عبدالله اشراقى و آقا ابوالقاسم رجائى و غیرهم که همگى از این نشأه رخت بربسته اند و به ریاض قدس در جوار رحمت ربّ العالمین آرمیده اند، فرا گرفتند و نیز از حضرت آیه الله عزیزالله طبرسى تعلیم خط مى گرفتند تا اینکه خود حضرتش در آمل چند کتاب مقدماتى را تدریس مى کردند.
استاد حسن زاده خود مى فرمایند:
استاد حسن زاده خود در این رابطه می فرمایند: در عنفوان جوانی و آغاز درس زندگانی که در مسجد جامع آمل سرگرم بصرف ایام در اسم و فعل و حرف بودم، و محو در فرا گرفتن صرف و نحو، در سحرخیزی و تهجّد عزمی راسخ و ارادتی ثابت داشتم؛ در رؤیای مبارک سحری به ارض اقدس رضوی تشرف حاصل کردم و بزیارت جمال دلآرای ولی اللّه اعظم ثامن الحجج علی بن موسی الرضا -علیه و علی آبائه و ابنائه آلاف التحیة و الثنا- نائل شدم.
در آن لیله مبارکه قبل از آنکه بحضور باهر النور امام- علیه السلام- مشرف شوم مرا به مسجدی بردند که در آن مزار حبیبی از احبّاء اللّه بود و به من فرمودند در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که برآورده است، من از روی عشق و علاقه مفرطی که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم.
سپس به پیشگاه والای امام هشتم سلطان دین رضا -روحی لتربته الفداء، و خاک درش تاج سرم- رسیدم و عرض ادب نمودم بدون اینکه سخنی بگویم امام که آگاه به سرّ من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگی مرا برای تحصیل آب حیات علم می دانست فرمود نزدیک بیا، نزدیک رفتم و چشم به روی امام گشودم دیدم با دهانش آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و بمن اشارت فرمود که بنوش، امام خم شد و من زبانم را درآوردم و با تمام حرص و ولع که خواستم لبهای امام را بخورم، از کوثر دهانش آن آب حیات را نوشیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیر المؤمنین علی -علیه السلام- فرمود: پیغمبر اکرم(ص) آب دهانش را به لبش آورد و من آنرا بخوردم که هزار در علم و از هر دری هزار در دیگری به روی من گشوده شد.
پس از آن امام- علیه السلام- طی الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیداری من بهتر بود بدر آمدم، به آن نوید سحرگاهی امیدوارم که روزی بگفتار حافظ شیرین سخن بترنّم آیم که:.
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند * واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی * آن شب قدر که این تازه براتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب * مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
*گذراندن دوران تحصیلی ۱۳ ساله در تهران
آیتالله حسنزاده، همزمان با اتمام دروس مقدماتی حوزه، لباس روحانیت پوشید و در ۲۲ سالگی، در شهریور ۱۳۲۹ش برای ادامه تحصیل، وارد تهران شد. سید احمد لواسانی، یکی از اساتید او در تهران بوده و حسنزاده، بخشهایی از کتابهای شرح لمعه و قوانین الاصول را از وی آموخت.
حسنزاده، سالهای طولانی در درس علامه شعرانی شرکت کرد و کتابهای بسیاری در علوم مختلف را از او آموخت؛ از جمله در فقه:مکاسب و بخشهایی از جواهرالکلام، در اصول فقه: رسائل و کفایه، در فلسفه: شرح خواجه نصیرالدین طوسی بر اشارات ابن سینا، اسفار اربعه، بخشی از کتاب شفای ابن سینا.
در قرآن و تفسیر: تفسیر مجمع البیان، شرح شاطبیه (در قرائت)، در ریاضی و هیئت و نجوم: فارسی هیئت قوشچی، شرح چغمینی قاضیزاده رومی، اصول اقلیدس و اُكَر مانالاؤوس به تحریر خواجه نصیرالدین طوسی، شرح علاّمه خفری بر تذکره خواجه، زیج بهادری، مجسطی بطلمیوس به تحریر خواجه طوسی، در طب: قانونچه چغمینی و تشریح کلیات «قانون» بوعلی سینا و در رجال و درایه: دوره دو جلدی جامع الرواة اردبیلی و درایه از تالیفات خود علامه شعرانی.
حسنزاده آملی از علامه شعرانی اجازه اجتهاد و اجازه نقل حدیث دریافت کرده است. همچنین با راهنمایی وی، در دروس آیتالله سیدابوالحسن رفیعی قزوینی همچون اسفار ملاصدرا، شرح علاّمه فناری بر مصباح الانس و دروس خارج فقه و اصول شرکت نمود.
حسنزاده، ۱۱ سال نزد مهدی الهی قمشهای، حکمت «منظومه» سبزواری، مبحث نفس اسفار و حدود نصف «شرح خواجه بر اشارات» ابن سینا را فرا گرفت. همچنین در جلسات تفسیر قرآن او حاضر شد. الهی قمشهای، همچنین بر دیوان شعر حسنزاده مقدمه نوشته است.
آیتالله محمدتقی آملی، استاد درس خارج فقه و اصول حسنزاده در تهران بوده است. حسنزاده، شرح قیصری بر فصوص الحکم و قسمتی از اوائل طبیعیات شفای شیخ الرئیس را در درس شیخ محمدحسین فاضل تونی شرکت کرد. همچنین بخشی از شفای ابوعلی سینا را نزد میرزا احمد آشتیانی خواند.
این عالم وارسته در شهریور ۱۳۲۹ هجری شمسی به تهران آمد و چند سالی در مدرسه مبارک حاج ابوالفتح (رحمهالله علیه) به سر برد و باقی کتب شرح لمعه از عام و خاص قوانین تا آخر جلد آن را در محضر آیت الله آقا سید احمد لواسانی فرا گرفت.
در محضر علامه شعرانی و بعد از آن چندین سال در مدرسه مبارک مروی به سر برد و با راهنمایی آیت الله حاج شیخ محمد تقی آملی به محضر مبارک علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانی طهرانی رسید.
برخی از دروسی که حضرت علامه حسن زاده آملی تدریس میکرد به شرح زیر است:
تدریس چهار دوره اشارات با شرح خواجه که در هر دورهای با تصحیح دقیق و تعلیقات وشرحی محققانه همراه بوده است.
تدریس مصباح الانس به مدت هشت سال در حوزه علمیه قم برای چندین نفر از عزیزان به خصوص جناب عارف واصل حضرت حجت الاسلام سمندری نجف آبادی و جناب عارف واصل حضرت آقای دکتر امامی نجف آبادی و دوره دوم تدریس آن نیز در تاریخ ۲۴/۰۷/۱۳۷۰ آغاز شد که تا صفحه ۴۹ این کتاب به طبع انتشارات فجر در طی ۱۸۴ جلسه ادامه یافت و در تاریخ ۲۶/۱۱/۱۳۷۱ با کسالت وی تعطیل شد.
تدریس شرح فصوص الحکم قیصری چهار دوره که برای شاگردان املاء میفرمود و آنان مینوشت.
تدریس یک دوره کامل شفا شیخ رئیس که در ضمن تدریس از روی چندین نسخه تصحیح شده و تعلیقات و حواشی نمود.
تدریس چهار دوره تمهید القواعد در حوزه علمیه قم که هر دورهاش حدود چهار سال به طول انجامید.
تدریس «اُکَر مانالاؤس» که مدت سه سال در حوزه علمیه قم بطول انجامید.
تدریس دو کتاب «اُکَر ثاوذوسیوس و مساکن» به تحریر خوجه طوسی.
تدریس اصول اقلیدس.
تدریس دروس هیئت و دیگر رشتههای ریاضی.
وی در مدت اقامت در تهران طی سیزده سال یا بیشتر همراه با اشتغال به تحصیل علوم از آن محاضر عالیه طبق روش معهود و سیره جاریه بین علمای روحانی به تعلیم و تدریس در مدارس (حوزه علمیه) روحانی نیز اشتغال داشت.
حسنزاده آملی در سال ۱۳۴۲ش از تهران به قم رفت و به مدت ۱۷ سال در دروس علامه طباطبایی و برادرش، سید محمدحسن الهی حاضر شد. در این مدت، بخشهایی از کتاب بحارالانوار محمدباقر مجلسی و تمهید القواعد را نزد علامه طباطبایی خواند. همچنین در دروس فلسفی و عرفانی سید محمدحسن الهی شرکت کرد. حسنزاده از این دوره به نیکی یاد کرده و بخشهایی از تأثیرپذیری اخلاقی را به این دوره نسبت داده است. استاد دیگر او سید مهدی قاضی طباطبایی، فرزند سید علی قاضی بود که در علوم غریبه و حکمت و عرفان، شهره بود.
در سال ۱۳۴۲ هجری شمسی به قصد اقامت در قم، تهران را ترک گفته و پس از ورود به قم، آغاز به تدریس معارف حوزوی و فنون ریاضی نمود. وی در قم نزد سید محمدحسین طباطبایی و به سفارش وی از سید محمدحسن الهی طباطبایی استفاده برد. حسنزاده آملی به مدت ۱۷ سال از دروس سید محمدحسین طباطبایی بیشترین بهرهها برد.
وی در ۲۲ مهر ۱۳۴۲ هجری شمسی به قصد اقامت در قم تهران را ترک کرد، بعد از ورود به قم، تدریس معارف حقّه الهی و تعلیم فنون ریاضی را شروع کرد، کتب مختلفی از جمله "تمهید القواعد"، کتاب "برهان منطق شفاء شیخ رئیس"، " جلد نهم اسفار صدرالمتألهین"، کتاب "توحید بحارالانوار مجلسی" و غیره را بهطور کامل خواند.
استاد حسنزاده آملی در حوزه علمیه قم اقدام به تدریس اشارات در چهار دوره با شرح خواجه، مصباح الانس به مدت هشت سال ، شرح فصوص الحکم قیصری در چهار دوره، یک دوره کامل شفا شیخ رئیس، چهار دوره تمهید القواعد، "اُکَر مانالاؤس" مدت سه سال، دو کتاب "اُکَر ثاوذوسیوس و مساکن"، اصول اقلیدس، دروس هیئت و دیگر رشتههای ریاضی کرد. حسنزاده پس از سکونت در قم، ۱۴ دوره شرح منظومه، ۴ دوره اشارات، یک دوره اسفار اربعه، و ۴ دوره شرح فصوص قیصری را تدریس کرده است. شرح تمهید و مصباح الانس نیز از جمله تدریسهای اوست. او همچنین حدود ۱۷ سال دروس ریاضیات، هیأت، وقت و قبله را درس داده که کتاب دروس «معرفة الوقت و القبلة» محصول آن درسهاست.
دهان روح و تن:
انسان دو دهان دارد: یکى گوش که دهان روح او است و دیگر دهان که دهان تن او است. این دو دهان خیلى محترم اند. انسان باید خیلى مواظب آن ها باشد. یعنى باید صادرات و واردات این دهنها را خیلى مراقب باشد. آن هایى که هرزه خوراک مى شوند، هرزه کار مى گردند. کسانى که هرزه شنو مى شوند، هرزه گو مى گردند. وقتى واردات انسان هرزه شد، صادرات او هم هرزه و پلید و کثیف مى شود. یعنى قلم او هرزه و نوشته هایش زهرآگین خواهد بود. حضرت وصى، امیرالمؤمنین، علیه السلام فرمود: «عمل نبات است و هیچ نبات از آب بى نیاز نیست و آب ها گوناگون اند. هر آبى که پاک است، آن نبات هم پاک و میوه اش شیرین خواهد بود; و هر آبى که پلید است، آن نبات هم پلید و میوه او تلخ است.» خود عمل، حاکى است که از چه آبى روییده شده است.
وقت اندک و کار بسیار:
بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشأة، در مزرعه دلت بکارى و غرس کنى. این جا را دریاب، این جا جاى تجارت و کسب و کار است; و وقت هم خیلى کم است. وقت خیلى کم است و ابد در پیش داریم. این جمله را از امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش»; یعنى شتران تشنه را مى بینید که وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى کوشند و مى شتابند و از یکدیگر سبقت مى گیرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایى که گنج هاى رحمان اند این چنین باشید. بیایید به سوى این منبع آب حیات که قرآن و عترت است. وقت خیلى کم است و ما خیلى کار داریم. امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد این جاى خودشان مبتلا شده اند.» تسویف یعنى سوف سوف کردن، یعنى امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن. وقت نیست، و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست بسازیم.
از تاکیدات این علامه میتوان به این جمله که "نفس را مشغول بدار وگرنه او تو را مشغول میکند" اشاره کرد، جزواتی همچون شرح نهج البلاغة، رسالهای در ولایت و امامت، رسالهای در رؤیت و عدم آن بر مشرب حکمت و کلام، رسالهای در لقاء اللّه بر منهل عرفان، رسالهای به نام فصلالخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الأرباب، رسالهای در صبح و شفق و تحقیق در صبح صادق و کاذب و بیان طایفه ای از آیات و روایات در این موضوع و غیره اشاره کرد.
از آیتالله حاج سیّد رضا بهاء الدینی درباره علامه حسن زاده نقل شده که، افرادی که از نظر علمی پشتکار دارند، توانستهاند از حوزه خوب استفاده کنند و در کنار آن به خودسازی و تهذیب نفس برسند، بنده زمانی بود که به خاطر مسائلی که پیش آمد، از حوزه و طلاب ناامید شدم ولی زمانی که چشمم که به آقای حسن زاده آملی افتاد به کلّی از نظر خود برگشتم و امیدوار شدم.
حسنزاده آملی در همان سن و سال کم به مطالعه کتابهای گلستان و بوستان سعدی و بهارستانِ جامی روی آورد. یکی از آثار حسنزاده آملی دیوان اشعار است که حدود پنج هزار بیت دارد و در قالبهای غزل، رباعی، قصیده و ترجیع بند سروده شده، اما بیشتر اشعار در قالب غزل و در خصوص سیر و سلوک عرفانی است. دیوان اشعار حسنزاده به سبک شاعران گذشته همچون حافظ، مولوی و محمود شبستری سروده شده است.
در محضر علامه شعرانى
و بعد از آن چندین سال در مدرسه مبارک مروى به سر بردند. و به ارشاد جناب آیه الله حاج شیخ محمد تقى آملى(قدس سره) به محضر مبارک علامه حاج میرزا ابوالحسن شعرانى طهرانى(اعلى الله مقامه) رسیدند و آن بزرگوار چون پدرى مهربان، سالیانى دراز در کنف عنایتش، همّ خویش را به تربیت و تعلیم ایشان مصروف داشت(به مدت 13 سال) و از فنونى چند درى به روى ایشان گشود. از منقول تمام مکاسب و رسائل شیخ انصارى(قدس سره) و جلدین کفایه آخوند خراسانى(قدس سره) و پس از آن کتاب طهارت و کتابهاى صلوه و خمس و زکات و حج و ارث جواهر را به صورت درس فقه خارج استدلالى محققانه، تا اینکه مطمئن شد و باور نمود که بر استنباط فروع از اصول تواناست. آنگاه حضرتش را به تصدیق مُنّه استنباط و قوه اجتهاد مشرف ساخت. از معقول اکثر شرح خواجه طوسى قده بر اشارات ابن سینا قده و اکثر اسفار ملّاصدرا قده و کتاب نفس و حیوان و نبات و تشریح شفاى شیخ رئیس که از کتاب نفس تا آخر طبیعیات شفاء است. از تفسیر تمام دوره تفسیر مجمع البیان طبرسى از بدو تا ختم آن.
از کتب قرائت و تجوید: شرح شاطبیه. شرح شاطبیه به نام(شراج المبتدى و تذکار المقرى المنتهى) که شرح علامه شیخ على بن قاصح عذرى بر قصیده لامیه منظومه علامه شیخ قاسم بن فیره رعینى شاطبى در علم قرائات است. این قصیده 1375 بیت دارد که قافیه همه ابیات فقط(لام) است. مطلع این ابیات "بَدَأتَ ببسم الله فى النّظم اوّلا *** تبارک رحمانا رحیما و موئلًا" و مختوم این ابیات "و تبدى على اصحابها نفحاتها *** بغیر تناهِ زربنا و قرنفلا" مىباشد. شرح شاطبیه(در علم قرائات و معرفت قاریان) از کتابهاى درسى بود که در مراکز علمى خوانده مى شد و استاد علامه شعرانى(قدس سره) آنرا پیش پدرش خوانده بود. از کتب ریاضى، هیئت و نجوم رساله فارسى ملاعلى قوشچى در علم هیئت شرح قاضى زاده رومى بر(الملخّص الهیه) از مؤلفات محمّد بن محمود خوارزمى چغمینى معروف به(شرح چغمینى). استدراک بر تشریح الافلاک شیخ بهایى تألیف علامه شعرانى، کتاب(الاصول) مشهور به اصول اقلیدس صورى به تحریر خواجه طوسى که حاوى پانزده مقاله در حساب و هندسه است که همه مسائلش به براهین ریاضى مبرهن است. اكَرمالاناوؤس به تحریر خواجه طوسى، اكَر ثاوذوسیوس در مثلثات و اشکال کروى به تحریرخواجه طوسى. شرح علامه خفرى بر(تذکره فى الهیه) محقق طوسى در علم هیئت که شرحى استدلالى است بر مسائل هیئت. بعد از تعلّم شرح خفرى بر تذکره به زیج بهادرى که اتمّ و ادقّ و اجدّ زیجات است، پرداختند. تعلیم کتاب کبیرمجسطى تألیف بطلیموس قلوذى به تحریر طوسى در علم هیئت است و شریفترین مصنف در این علم است و نیز مقصد اسنى و مطلب اعلى و نهایه النهایات در درس هیئت استدلالى مى باشد، همانگونه که شرح خفرى یاد شده و اكَر ثاوذسیوس و اكَر مالاناوؤس و کتاب(الکره المتحرکه) تألیف اوطوقوس به تحریر خواجه طوسى و رساله قسطابن لوقا در عمل به کره ذات الکرسى و نظایر این کتاب از متوسطات و اصول اقلیدس و کتابهاى پایین تر از آن در حساب و هندسه و هیئت از بدایات در این رشته طبق مراتب درجاتى که نزد اهل هیئت معمول است مى باشند. استخراج تقویم نجومى که چهار سال تعلیم آن در محضر علامه شعرانى طول کشید حضرت استاد علامه حسن زاده(مدّ ظله العالى) به غوص در مسایل آن تا آنجا متبحر شدند که بر استخراج آن مسلط گشتند و آنرا به طور کامل شرح کردند که هنوز چاپ نشده است. از این زیج نه سال استخراج تقویم کردند که چاپ و منتشر شد. در عمل به آلات رصدى اسطرلاب و ربع مجيّب به نحو کمال و معرفت آلاتى که در کتابهاى یاد شده مذکور است. از کتب طبّ قانونچه محمد بن محمود چغمینى، شرح الاسباب نفیس بن عوض بن حکیم طبیب، تشریح کلیات قانون شیخ الرئیس. در علم درایه و رجال دوره کامل رساله استاد علامه شعرانى که تاکنون چاپ نگشته است و دوره کامل(جامع الرواه اردبیلى) علیه الرحمه. در حدیث و روایت جامع وافى فیض کاشانى(رضوان الله تعالى علیه). پس از خواندن جامع وافى به انخراط در سلک روات دین و انسلاک درسلسله حمله احادیث صادره از اهل بیت عصمت و وحى مشرف گشته است که دستخط شریف علامه شعرانى در کتاب(درآسمان معرفت) حضرت مولى آمده است. استاد آیتالله حاج میرزا ابو الحسن رفیعى قزوینى(قدّس سرّه)
در آن سنوات استاد آیتالله حاج میرزا ابو الحسن رفیعى قزوینى(قدّس سرّه) از قزوین به تهران تشریففرما شدند و اقامت فرمودند که به هدایت جناب استاد شعرانى بحضور شریفش تشرّف یافتند و چند سال در محضر مبارکش نیز به تحصیل علوم نقلى و عقلى و عرفانى از اسفار صدر اعاظم فلاسفه و شرح علامه فنارى بر مصباح الانس صدر الدین قونوى، و خارج فقه و اصول مشتغل بودند. آن عالم ربّانى بر استاد حسن زاده عنایات و توجّهات خاصّى مبذول داشت. استاد میرزا مهدى الهى قمشهاى(رضوان اللّه تعالى علیه)
و نیز از محضر مبارک حکیم الهى و عارف ربّانى استاد میرزا مهدى الهى قمشهاى- رضوان اللّه تعالى علیه- تمام حکمت منظومه متأله سبزوارى و مبحث نفس اسفار و حدود نصف شرح خواجه بر اشارات شیخ رئیس را تلمذ نمودهاند و نیز در مجلس تفسیر قرآن آنجناب خوشهچین بودهاند. و آن جناب به استاد حسن زاده فرمودند: وقتى به الحاح و ابرام شما خواستم درس منظومه را قبول و شروع کنم با قرآن مجید استخاره کردهام این آیه کریمه آمدوَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ. استاد آیتالله حاج شیخ محمد تقى آملى(قدس سرّه)
و نیز مدتى مدید در تهران توفیق استفاضه از مباحث درس خارج فقه و اصول جناب استاد آیتالله حاج شیخ محمد تقى آملى(قدس سرّه) یافتند. و نیز از اعاظمى که در تهران به ادراک محضر مقدسش بهرهمند بودند جناب حکیم الهى و عارف صمدانى استاد محمد حسین فاضل تونى(رحمة اللّه تعالى علیه) است که قسمتى از طبیعیات شفا و شرح علامه قیصرى بر فصوص شیخ اکبر محیى الدین عربى را در نزد ایشان تلمذ نمودهاند. و نیز قسمتى از طبیعیات شفا را در محضر مبارک جناب آیتالله حاج میرزا احمد آشتیانى(قده) خواندهاند. علامه حسن زاده از همان آغاز فراگیرى تا رسیدن به مراحل عالى علمى و معرفتى نوعى شور، شوق، اشتیاق و علاقه وافر را در خود به شکوفایى رسانیده بود. استاد حسن رمضانى از مشاهیر شاگردان علامه حسن زاده مىنویسد: به خاطر همین عشق پیوسته و لازمى که حضرت استاد نسبت به علم داشته است همواره تحت هر شرایطى که بوده است در مسیر کسب آن از بذل هیچ گونه کوششى و تلاشى دریغ نکرده است تا پایهاى در راه طلب دانش مجاهده کرده که اگر بخواهیم عینیت جامعیت حوزههاى علمیه قدیم و اصیل عالم اسلام را که در تمام علوم و فنون رایج زمان خویش صاحب نظر بودهاند، مشاهده کنیم بدون اغراق باید به سراغ ایشان برویم. خود علامه در این باره مىگوید: منم آن تشنه دانش که گر دانش شود آتش مرا اندر دل آتش همى باشد نشیمنها این عشق به اندازهاى بود که اگر شاگردان دیگر، درس استاد را ترک مىکردند او همچنان براى یاد گرفتن، استاد را ترک نمىنمود: پس از درس، مکاسبىها مىرفتند و بعضىها مىنشستند که بنده بازهم از نشستگان بودم، علامه شعرانى اسفار یا اشارات مىفرمود. این درسها که تمام مىشد آقایان مىرفتند و بنده مىنشستم. چه بسا روزها که ما در بین الطلوعین مىآمدیم براى درس کفایه و سر درس آخرى مثلًا مجسطى یا زیج بهادرى اذان ظهر مىگفتند و ایشان از صبح تا ظهر تدریس کرده بود. البته بنا به اعتقاد علامه حسن زاده این اشتیاق متقابل بود:(علامه شعرانى هم خودش اشتیاقى شگفت به درس و بحث داشت و هم ما طالب و شایق بسزا بودیم.) این علاقه وافر موجب گردید علامه حسن زاده، در مسیر کسب معارف از سختىها و مصائب و مشکلات نهراسد و مسیرهاى دشوار را با آرامش پشت سر بگذارد. تفحّص براى دست یافتن به استاد ماهر و ذوفنون و لحظهاى از پاى نایستادن در این جهت نشانى از شوق ایشان است، حکیم الهى قمشهاى خطاب به ایشان گفته است: روزى در غیاب به مدرسه حاج ابوالفتح(در تهران) آمده از طلّاب مدرسه در مورد راه و رَوِشَت در کارها و اشتغالت به تحصیل پرس و جو و تحقیق نمودم آنها در تصریح به حسن سیرت و شدّت ولع شما به اقتناى معارف و اکتساب علوم متفق و یک زبان بودند. وقتى از ایشان پرسیدند روزها چه کار مىکنید در جواب گفتند: از شش سالگى که به مکتب رفتهام تا کنون ندیم من کتاب، و معشوق من استاد و درس و کار من بحث و تدریس و تصنیف است. ایشان متذكّر مىگردد: زمانى شبهات گوناگون بر من روى مىآورد و از تطبیق مسایل عرفانى عاجز مانده بودم و از کثرت فکرت به فرسودگى مبتلا گشته بودم ولکن در درسها حاضر مىشدم و از خویش ابراز نمىکردم، تنها چیزى که مرا از این ورطه هولناک هلاک رهایى بخشید لطف خدا بود، سرانجام بارقههاى الهى چون نجم ثابت بر آسمان دل طارق آمد و در پناه ربّ ناس از وسواس خنّاس نجات یافتم. این علامه ذوفنون عقیده دارد شاگرد باید تا حدودى قوانین حساب و هندسه را فرا گیرد زیرا اینها در تعدیل و تقویم ذهن، فکر و قلم و بیان تأثیرى بسزا دارد. علوم ریاضى فکر را از خطا و اعوجاج باز مىدارد، انسانهاى ورزیده در این علم صاحب رأى صائب، نظرى ثابت، کم گوى، گزیده گوى، دیرگوى، و نکوگوى هستند. خود استاد این گونه بود و دلیل آن، همین روى آوردن به ریاضى و شاخههاى وابسته به آن مىباشد. به باور ایشان هرچه طلّاب مباحثه در علوم تحصیلى بنمایند، فراگیرى دروس بهتر مىگردد و در روح و روان جاى مىگیرند. خود به این شیوه ملتزم بود: اکثر کتابهایى را که مىخواندم، مباحثه نیز مىکردم، کفایه را یک ساعت به اذان صبح مانده، اسفار یا مکاسب یا جواهر را پیش از صبح(بین الطلوعین) و اشارات را ساعت یک بعدازظهر مباحثه مىکردیم. مهاجرت از دارالعلم تهران به شهر مقدّس قم
در دوشنبه 25 جمادى الاول / سال 1383 هجرى قمرى برابر با 22 مهر 1342 هجرى شمسى به قصد اقامت در قم، تهران را ترک گفته اند. بعد از ورود به قم، تدریس معارف حقّه الهى و تعلیم فنون ریاضى را شروع کردند. ادراک محضر علامه طباطبائى(رحمه الله علیه)
علامه طباطبائى(ره) حضرت استاد علامه، یگانه عصر به مدت 17 سال از محضر قدسى علامه طباطبائى(ره) بهره بردند. در خدمت ایشان کتابهاى زیر را خواندند: کتاب" تمهید القواعد" صائن الدین على بن ترکه، که شرحى است شریف بر" قواعد التوحید" ابن حامد ترکه و تدرّس آن شب جمعه 12 شعبان المعظم سنه 1383 هجرى قمرى به اتمام رسید. کتاب برهان منطق شفاء شیخ رئیس. تاریخ شروع آن شعبان المعظم 1386 هجرى قمرى مطابق با آذر ماه 1347 هجرى شمسى بوده است. جلد نهم اسفار صدرالمتألهین به چاپ جدید که از اول باب هشتم کتاب نفس تا آخر آن مى باشد و درس آن در روز یکشنبه 23 شعبان المعظم مطابق با پنجم آذر ماه 1346 هجرى شمسى بطور کامل پایان پذیرفت. کتاب توحید بحار مجلسى. تاریخ شروع آن: شب پنجشنبه 14 شوال المکرم 1394 هجرى قمرى بوده است. جلد سوم بحار که در مورد معاد و مطالب دیگر آن است و آنرا به تمامى خواندند. حضرتش سوگند یاد کرده و مى فرمایند:" به جانم سوگند مهمترین چیزى که در محضر شریف او جوهر عاقل را مبتهج مى کرد، اصول علميّه و امهّات عقلیه اى بود که القاء مى فرمود و هر یک از آنها درى بود که درهاى دیگرى از آن گشوده مى شد. به خداوند سوگند از محضر روحانى او علم و عمل فیضان مى کرد؛ حتى سکوتش نطقى بود که هیمانى ملکوتى را حکایت مى کرد."
در محضر علامه محمد حسن الهى طباطبائى(ره)
از جمله کسانى که در عتبه علیاى او اعتکاف داشتند، زبده علماى عامل و عمده عرفاى شامخ، عروج کرده به مطالع یقین، حکیم متفقه، فقیه متأله، استاد علامه مکاشف و بحر معارف مولاى حضرتش حاج سید محمد حسن الهى طباطبائى تبریزى(برادر علامه استاد حاج سید محمد حسین طباطبائى تبریزى) بود که در فنون علوم غریبه اوفاق، جفر، رمل علم حروف، علم عدد و زُبُر و بيّنات و دیگر شعب ارثماطیقى از محضرشان بهره مند گردیدند. در محضر حاج سید مهدى قاضى تبریزى(ره)
حضرت آقا به مدت چهار سال یا بیشتر جهت تعلم علوم ارثماطیقى در محضر گرانقدر عالم وفىّ زکىّ تقىّ، صاحب خط ممتاز، دوحه شجره قرآن و عرفان و برهان، فرزند صاحب کمالات و خوارق عادات، عالم کامل، مکمّل مکاشف، حضرت آیه الله العظمى حاج سید على قاضى تبریزى مصداق" الوَلَدُ سِرّ ابیه" اعنى الحجه سید مهدى قاضى مشرف بوده اند. و علوم غریبه خصوص جفر را از محضر ایشان فرا گرفت. به فرمایش حضرت آقا:" ایشان در تعلیم من بذل جهد فرمود و او را بر من حقى است عظیم". سایر اساتید
و نیز سالیانى در قم به محضر مبارک تنى چند از آیات عظام در دروس فقه افتخار تشرف داشتند. خود مى فرمایند: " به خداوند سوگند قلم و زبان به اداى شکر محشار نیکى هایى که این مشایخ عظام در حقّ ما نموده اند وافى نیست؛ اگر چه علة العلل و مفیض على الاطلاق، الله ربّ العالمین است." از نکتههاى دیگر این که علامه حسن زاده در برخورد با اساتید روشى توأم با ادب و احترام و قدردانى با آن بزرگواران را بروز مىداد، شبى مرحوم الهى قمشهاى به ایشان گفته بود: شما خیر مىبینید، پرسیده بود از چه جهت، وى پاسخ داده بود: شما را نسبت به اساتید بسیار مؤدّب مىبینم، استاد حسن زاده پس از نقل این موضوع مىگوید: آرى من هیچگاه نزد اساتیدم یک زانو یا چهارزانو ننشستم و به دیوار تکیه نمىدادم و خیلى با ادب و احترام مىپرسیدم و در حضور و غیابشان وظیفه شاگردى را بیش از حدّ وظیفه پدر و فرزندى مراعات مىنمودم. استاد رمضانى مىنویسد، مکرّر مىفرمودند در حضور اساتیدم مواظب حرفهایم بودم و مىکوشیدم با آنها چون و چرا نکنم همه اینها بدین خاطر بود که مبادا کردار و گفتار من سبب رنجش آن بزرگواران بشود و خداى ناکرده از فیض آنان محروم گردم. بى شک یکى از اسباب موفقیت علامه حسن زاده که در شکلگیرى شخصیت ایشان تأثیر بسزایى داشته همین احترام و خضوع بسیارشان نسبت به اساتید خود بوده است. و الحمد لله ربّ العالمین. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
تدریس
لطایف بیانى، دقتهاى علمى، وسعت دانش و ذوق ادبى در تدریس استاد موج مىزند، پایه درس و بحث استاد حتى در هنگامى که خود مشغول فراگیرى علوم بودند چنان قوى شده بود که در اواخر اقامت در آمل کتب درسى پیشین را براى دیگران تدریس مىنمودند و به تهران هم که آمدند کتب یاد شده را در مدارس، درس مىدادند. برخى از دروسى که حضرت استاد(رحمه الله) تدریس فرمودند، به شرح ذیل مىباشد: تدریس چهار دوره اشارات با شرح خواجه که در هر دورهاى با تصحیح دقیق و تعلیقات وشرحى محققانه همراه بوده است. تدریس مصباح الانس به مدت هشت سال در حوزه علمیه قم براى چندین نفر از عزیزان به خصوص جناب عارف واصل حضرت حجه الاسلام سمندرى نجف آبادى و جناب عارف واصل حضرت آقاى دکتر امامى نجفآبادى و دوره دوم تدریس آن نیز در تاریخ چهارشنبه بیست و چهار مهر هزار و سیصد و هفتاد برابر هفتم ربیعالثانى 1412 قمرى آغاز شد که تا صفحه 49 این کتاب به طبع انتشارات فجر در طى 184 جلسه ادامه یافت و در تاریخ دوشنبه بیست و شش بهمن هزار و سیصد و هفتاد و یک با کسالت حضرت مولى تعطیل شد. تدریس شرح فصوص الحکم قیصرى چهار دوره که براى شاگردان املاء مىفرمود و آنان مىنوشتند. تدریس یک دوره کامل شفا شیخ رئیس که در ضمن تدریس از روى چندین نسخه تصحیح شده و تعلیقات و حواشى نمودند. تدریس چهار دوره تمهید القواعد در حوزه علمیه قم که هر دورهاش حدود چهار سال به طول انجامید. تدریس(اكَر مانالاؤس) که مدت سه سال در حوزه علمیه قم به طول انجامید. تدریس دو کتاب(كَر ثاوذوسیوس و مساکن) به تحریر خوجه طوسى. تدریس اصول اقلیدس. تدریس دروس هیئت و دیگر رشتههاى ریاضى.
تدریس همراه تحصیل
در مدت اقامت حضرتش در تهران در طى سیزده سال یا بیشتر همراه با اشتغال به تحصیل علوم از آن محاضر عالیه طبق روش معهود و سیره جاریه بین علماى روحانى به تعلیم و تدریس در مدارس(حوزه علمیه) روحانى نیز اشتغال داشتند و کتابهاى ذیل را تدریس فرمودند: – معالم الاصول مطوّل تفتازانى، (حضرت مولى شش دوره به تدریس مطوّل توفیق داشت) و معانى مطوّل از اول تا آخر و قسمت زیادى از بیان بدیع آنرا تحشیه فرمودند که بسیار گرانقدر و شریف است. – کشف المراد فى شرح تجرید الاعتقاد در علم کلام که اینک با تصحیح و تعلیقات حضرتش به طبع رسید. – قوانین در اصول شرح محقق طوسى بر اشارات شیخ رئیس در حکمت مشائيّه شرح لمعه در فقه ارث جواهر در فقه لئالى منتظمه جوهر نضید حاشیه ملاعبدالله شرح شمسیه این چهار کتاب اخیر در علم منطق است. – هیئت فارسى در قوشچى شرح چغمینى تشریح الافلاک شیخ بهایى اصول اقلیدس زیج بهادرى این پنج کتاب در ریاضیات: هیئت حساب هندسه است و همچنین موفق به یادگیرى زبان فرانسه گردیدند.
تألیفات وآثار
حسنزاده آملی دارای آثاری در زمینههای فقه، فلسفه، اخلاق، عرفان، حکمت دینی، کلام، حدیث و رجال، تفسیر قرآن، ریاضیات و نجوم، ادبیات عربی و فارسی، علوم طبیعی، طب قدیم، علوم غریبه و باطنی است. آثار حسنزاده آملی به تفکیک موضوعی:
عرفانی
فلسفی
کلامی
تفسیری
روایی
رجالی
فقهی
ریاضی و هیوی
ادبی
آثار متفرقه
کتاب دروس معرفت نفس حسنزاده آملی که حاوی ۱۵۳ درس است و در آن مباحث خودشناسی، شناخت قوای انسانی، اثبات مقام تجرد و فوق تجرد نفس، نحوه ارتباط نفس و بدن، علم، سنخیت بین علم و ظرف آن، منطق، نقد مذهب مادیون، عالم ماده عالم خیال و عالم عقل، خواب – تعبیر و تأویل خواب، اتحاد علم و عالم و معلوم، فرق انسان و حیوان و نبات، عقل کل و نفس کل، کمال اول و کمال ثانی، عقل عملی و عقل نظری، ملائکه، انسان کامل، روح بخاری و روح انسانی، علم و عمل، معرفت فکری و معرفت شهودی، تکامل برزخی، معاد و قیام مورد بررسی قرار گرفته است.
حسنزاده آملی در همان سن و سال کم به مطالعه کتابهای گلستان و بوستان سعدی و بهارستانِ جامی روی آورد. یکی از آثار حسنزاده آملی دیوان اشعار است که حدود پنج هزار بیت دارد و در قالبهای غزل، رباعی، قصیده و ترجیع بند سروده شده، اما بیشتر اشعار در قالب غزل و در خصوص سیر و سلوک عرفانی است. دیوان اشعار حسنزاده به سبک شاعران گذشته همچون حافظ، مولوی و محمود شبستری سروده شده است. / ایمنا
سلسله مشایخ
بعنوان خیر ختام، بذکر سلسله مشایخى که این خوشهچین خرمن ولایت به اقتفاى طریق و اسناد آن اعاظم- رضوان اللّه تعالى علیهم-، در سلک و عداد حمله اسرار حاملین وحى تشرّف حاصل کرده است، تبرک میجوییم: این متمسک بذیل عنایت اهل بیت عصمت و طهارت- علیهم السلام-: حسن ابن عبد اللّه الطبرى الآملى، المدعوّ بحسنزاده آملى- سقاهما اللّه و جمیع المؤمنین شرابا طهورا- روایت مىکند انجیل اهل البیت و زبور آل محمد(ص) صحیفه مبارکه سيّد الساجدین و امام الثقلین على بن الحسین- صلوات اللّه علیه و على آبائه-، و همچنین سائر اخبار و روایات ائمه معصومین- سلام اللّه علیهم- را از: مولاى مکرم و استاد معظّمش جناب علّامه ذوالفنون جامع علوم عقلیه و نقلیه، متضلّع در علم فلک و ریاضیات عالیه، خرّیت در حلّ ازیاج و مجسطى، مخترع آلتى بدیع در تحصیل سمت قبله، صاحب تالیفات عدیده، معرض از متاع دنیا و زخارف آن: آیتالله الحاج میرزا ابو الحسن بن محمد بن غلامحسین الطهرانى، المدعوّ بالشعرانى- اعلى اللّه تعالى مقاماتهم و رفع درجاتهم- از شیخ عالم فقیه محدّث رجالى الحاج الشیخ محمد محسن الطهرانى صاحب الذریعه- رحمه اللّه-، از محدّث ماهر متتبع حفظة المتأخرین الحاج میرزا حسین النورى- رحمه اللّه- از عالم متفقه متبحّر جامع العلوم العقلیه و النقلیه الشیخ عبد الحسین الطهرانى- رحمه اللّه- از استاد الفقهاء المتأخرین الشیخ محمد حسن صاحب الجواهر- رحمه اللّه-، از سید فقیه متبحّر السید جواد العاملى صاحب مفتاح الکرامه، از شیخ الاصولین المشهور بالوحید آقا محمد باقر البهبهانى، از والدش محمد اکمل، از محدّث بارع متبحر محمد باقر المجلسى- رحمهم اللّه-، از سید ادیب لغوى فاضل و حکیم کامل جامع الفضائل السید علیخان المدنى الهندى الشیرازى- رحمه اللّه- صاحب ریاض السالکین فى شرح صحیفة سید الساجدین(ع)، از شیخ فاضل شیخ جعفر بن کمال الدین بحرانى، از شیخ فاضل الشیخ حسام الدین الحلبى، از شیخ اجل خاتمة المجتهدین و بحر العرفان و الیقین الشیخ بهاء الدین محمد العاملى- رحمهم اللّه-. و هم بروایت مجلسى از عالم جامع بین العقل و العرفان و النقل و الوجدان و الروایة و الدرایة مولانا محمد محسن الفیض الکاشانى- قدّس سرّه-، از استاد الحکماء و الفلاسفة المتألهین محمد بن ابراهیم صدر الدین الشیرازى- قدّس سرّه-، از شیخ محقق بهاء الدین عاملى، از والدش عالم بارع حسین بن عبد الصمد الحارثى العاملى، از سید حسین بن جعفر حسینى کرکى، از شیخ جلیل على بن عبد العالى میسى، از شیخ امام شمس الدین الجزینى المعروف بابن المؤذن، از شیخ ضیاء الدین على بن السعید شمس الدین محمّد بن مكّى المعروف بالشهید. و نیز صدر المتالهین شیرازى- قدّس سرّه- روایت مىکند از سید محقق اعلم المتأخرین جامع فضائل المتقدّمین سید محمد باقر داماد قدّس سرّه، از شیخ عالم فقیه متبحر عبد العالى بن على الکرکى، از پدرش شیخ محقق مروّج المذهب على بن عبد العالى کرکى، از شیخ على بن هلال جزائرى، از شیخ فقیه زاهد ابن فهد الحلّى، از شیخ فاضل مقداد السیورى عن مشایخه إلى الأئمة المعصومین- علیهم السلام-. سند روایة صحیفه کامله در ابتداى ریاض السالکین از شارح آن تا امام سجاد- علیه السلام- بچند طریق منصوص است و از دیگر مشایخ نیز در صحف مکرمه آنان و دیگران از کتب رجالیه و جوامع روائیه مضبوط است دعویهم فیها سبحانک اللهم و تحیتهم فیها سلام و آخر دعویهم أن الحمد للّه رب العالمین. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
"بررسى اندیشه هاى بنیادین استاد علّامه آیة الله حسن زاده آملى"
استاد علّامه آیة الله حسن زاده آملى از معدود مفاخر جهان اسلام است که علاوه بر تضلّع در رشتههاى مختلف علمى در معارف توحیدى و اندیشههاى عرفانى نیز در افق برترى قرار دارند به طورىکه رشحات افکار رفیع البنیان و تراوشات فیوضات بحار حکمت و عرفان از ایشان شخصيّتى استثنایى به وجود آورده است و به طور کلّى مىتوان گفت که ایشان استاد مسلّمى است که حقیقت و عمق تعالیم و مبانى اصیل شریعت اسلام را با تمام شراشر وجود لمس نموده و مدرکات عقلانى و وحیانى را با حقیقت شهود درهم آمیخته است. اینک به طور مستند به بررسى اندیشه هاى بنیادین استاد مىپردازیم به امید آنکه مورد قبول اهل فضل و دانش قرار گیرد: 1- یکى از شاهکارهاى استاد تأسیس فص جدیدى بنام" فص حکمة عصمتیة فى کلمة فاطمیة" و الحاق آن به فصوص الحکم شیخ محى الدین عربى است انگیزهى استاد بر تدوین و تأسیس این صحیفهى مکرّمه القاء سبوحى بود که در یک توجّه عرفانى، رزق یکى از شاگردان ایشان شد. به نظر استاد انسان کامل اگر مرد باشد مظهر و صورت عقل کل است و اگر زن باشد مظهر و صورت نفس کل است بنابراین سید اوصیاء و سرّ پیامبران و رسولان حضرت على ابن ابىطالب(ع) اعلى صورت و مظهر عقل کلّى به تمامترین وجه ممکن است و حقیقت ام الکتاب سیده نساء العالمین فاطمه زهراى بتول صورت و مظهر نفس کلّى بر وجه اتمّ است. در روایت است که پیامبر(ص) فاطمه را دوست مىداشت و او را به کنیهى" ام ابیها" مىخواند ایشان تصریح مىکند که چون عقل کل، پدر است و نفس کل، مادر، و موجودات از آن دو ظهور یافتند و مادرِ انوار و فضایل فاطمه عقیله رسالت و مظهر نفس کلیه بر وجه اتمّ است پس بنابراین تفسیر انفسى قویم از روایت آن جناب، مادرِ پدرى است که خاتميّت با وى است استاد بیان مىکند که همانگونه که حضرت زهرا(س) لیله قدر و یوم الله است، همچنین اسمى از اسماء حسناى الهى و کلمهاى از کلمات علیاى وى نیز مىباشد«1». 2- یکى دیگر از اندیشههاى ژرف استاد مسألهى توحید صمدى است که در اصطلاح عرفان به وجود واحد شخصى یا وحدت شخصى وجود تعبیر مىشود به نظر استاد وجوب وجود صمد حق با وحدت مطلقهى آن یکى است و این وحدت مطلقه منزه از اطلاق و تقیید است. مطلق است امّا نه اطلاق در مقابل تقیید که خود تقیید است در توضیح آن گفته مىشود که حقیقتِ وجودِ صمدِ حق من حیث هى هى چنانکه واجب الوجود بذاتها است یعنى محال است که قابل عدم باشد زیرا که در صورت اتّصاف به عدم اگر باقى باشد لازم مىآید اتّصاف احد النقیضین به آخر و اگر باقى نباشد لازم مىآید اتّصاف طبیعت وجود به طبیعت عدم و هر دو وجه بین الاستحاله است همچنین مطلق از قید عام و اطلاق، و قید خاص مخصّص است مطلقى به اطلاق حقیقى صمدى که عام سعى وجودى است نه اطلاق مقابل تقیید که خود در حقیقت تقیید است یعنى محال است که مأخوذ به قید عموم و اطلاق یا مأخوذ به قید مخصّص گردد.«2» 3- از دیگر نظریات استاد تمییز تشکیک میان عارف و حکیم است ایشان معتقدند که تشکیک در صحف کریمهى مشایخ عرفان با اصطلاح حکیم مشائى بلکه با تشکیک به نظر صاحب اسفار، فقط اشتراک لفظى دارد. زیرا تشکیک در مرآى فؤاد عارف و مشهد شهود او به معنى سعه و ضیق مجالى و مظاهر حقیقت واحده است یعنى تشکیک در ظهورات است نه در حقیقت وجود و به نظر صاحب اسفار تشکیک به معنى اختلاف مراتب به شدّت و ضعف و کمال و نقص و تقدّم و تأخّر و اوّلیت و ثانويّت و اولويّت و عدم آن در وجود است. خلاصه اینکه به رأى مشاء تشکیک در حقائق متباینهى موجودات است و به نظر صاحب اسفار در حقیقت واحدهى ذات مراتب و در مشهد عارف در حقیقت واحدهى شخصيّه ذات مظاهر.«3» 4- در مشرب استاد صحف عرفانى تفسیر انفسى آیات و روایاتاند بر اساس نظريّه ایشان هر نیکبختى که بر اثر اعتدال فطرتش از غلظت طبع منزّه و از کثافت حجاب مبرى است و توفیق نیل به اعتلاى فهم خطاب محمّدى(ص) را یافته است در حقیقت صحف عرفانیه و بخصوص فصوص و فتوحات شیخ عربى و دیگر رسائل و کتب وى را، و همچنین زبر حکمت متعالیه صدر المتألهین و بخصوص کتاب عظیم معروف به اسفار را تفسیر انفسى و بیان مقامات عروجى و اسرار و بطون آیات و روایات مىیابد و لطیف تر و شریف تر از لطائف در لسان ائمّهى دین ما اهلبیت عصمت و وحى آمده است و روایت شده است بلکه این همه رشحى از بحار فیوضات آن وسائط فیض الهى، و این مائدهها، حظّى از مادبههاى پربرکت آن روابط عطایاى ربوبىاند.«4» 5- استاد معجزات قولى سفراى الهى را قوىترین حجت بر حجّت بودن آنها مىداند لذا اگر کسى با نظر تحقیق و دیدهى انصاف در روایات و خطب و ادعیه و مناجاتهاى اهلبیت(ع) تدبّر کند اعتراف مىکند که این همه معارف حقّه فقط از نفوس موید به روح القدس آنها صادر مىشود بنابراین در اثبات حقانيّت امامت و خلافت یک یک ائمّه اثنىعشر(ع) همین معارف مروى از آن بزرگان کافى است، روایات، مرتبهى نازله قرآن و قرآن، مرتبهى عالیه و روح آنهاست روایات بطون و اسرار آیات قرآنىاند که از اهلبیت عصمت و وحى که مرزوق به علم لدنىاند صادر شدهاند و پوشیده نیست که اینگونه معجزات قولى بعد از قرآن و پیغمبر خاتم(ص) از هیچ صحابه و علماى بعد از آنان به جز از ائمّة اثنىعشر امامیه(ع) روایت نشده است همچنین ادعیهى ماثوره هر یک مقامى از مقامات انشائى و علمى و عرفانى ائمّه دین ما است لطائف شوقى و عرفانى، و مقامات ذوقى و شهودى که در ادعيّه نهفته است در روایات وجود ندارد زیرا در روایات مخاطب مردماند و با آنان به فراخور عقل و فهم و ادراک و معرفتشان سخن میگفتند امّا در ادعیه و مناجاتها با جمال و جلال مطلق و محبوب و معشوق حقیقى به راز و نیاز بودهاند لذا آنچه در نهانخانه سرّ و نگارخانهى عشق و بیت المعمور داشتند به زبان آوردند.«5» 6- استاد همچنین در علم هیئت و نجوم داراى تبحّر خاصى است به طورى که قادر به استخراج تقویم و نصب دایره هندیه است به نظر استاد تعیین سمت قبله از دائره هندیه علاوه بر اینکه به براهین و قواعد ریاضى، تقریبى است نه تحقیقى، بلکه در آفاقى که تفاوت بین طول آنها و طول مكّه به قدر ربع دور و یا اکثر از اربع و اقّل از نصف دور است متمشّى نیست.«6» یکى از دلائل استاد بر تقریبى بودن عمل به دائره هندیه آنست که دستور تحصیل سمت قبله از دائره هندیه اقتضاء مىکند در آفاقى که عرض شمالى آنها اکثر از عرض مکه است نقطه سمت قبله دائماً در جنوب خطّ اعتدال واقع شود و حال اینکه گاهى در شمال خط اعتدال و بر نقطه مشرق و مغرب اعتدال نیز واقع مىشود. دلیل دیگر بر تقریبى بودن آن این است که میل شمس در هنگام مدخل ظل تا مجرج آن ثابت نیست تا یک مدار یومى موازى با معدّل النهار در مسافت زمانى مدخل ظل تا مخرج آن برقرار باشد و قوسى ثابت از آن تنصیف گردد که خطّ زوال على التحقیق تحصیل گردد.«7» یکى از فرمایشاتِ نغز استاد درباره قبله مدینه منوّره است، به نظر ایشان قبله مدینه طیبّه تنها معجزه فعلى باقى رسول الله(ص) است که بدون اعمال آلات نجومى و قواعد هیوى و یا در دست داشتن زِیج و دیگر منابع طول و عرض جغرافیایى آن را در غایت دقت و استوا تعیین کرد و به سوى کعبه ایستاد و فرمود: محرابى على المیزاب.«8» 7- ایشان در علوم غریبه و علم ارثماطیقى زحمات زیادى کشیده اند و مدّت چهار سال یا بیشتر در محضر حاج سید مهدى قاضى تبریزى فرزند عارف کامل حاج سید على قاضى(ره) این علم را کسب نمودند. به نظر استاد یکى از اسرار علم اوفاق این است که تا به شمار آدم نرسد مستعدّ قبول اعتدال وفقى نمىشود لذا اولین مربع وفقى سه در سه است و این جهت آحاد سعه را که مجموع آن عدد آدم است، اصل اعداد گفته اند چنان که آدم، ابوالبشر و اصل بشر است و از این گونه اسرار و لطائف در علم اوفاق بسیار است و تأییدات آیات قرآنى و روایات مأثوره درباره آن متعدّد.«9» 8- یکى از نظريّات استاد در مباحث قرآنى آن است که فواتح سور قرآن یعنى همان حروف مقطعه پس از حذف مکرّرات از آنها چهارده حرف باقى مىماند که در این ترتیب" صراط على حق نمسکه" یا" على صراط حق نمسکه" جمع شدهاند و آنها در اصطلاح علماى عدد، حرف نورانيّه دانند و مقابل آنها را حروف ظلمانیه خوانند و به عدد، چهارده بودن حروف نورانى را اشاره به سرّ قرآن دانند که قرآن ظاهر و تمام و واضح نشد مگر به هیاکل نوريّه چهارده نفر که اهلبیت عصمت و طهارت و وحىاند و در کلمهى مبارکهى طه جمعاند.«10» 9- استاد درباره کیفيّت وحى بر رسول الله بیان مىکند که بر اساس روایات وارده استفاده مىشود که حال رسول الله(ص) در هنگام وحىِ بى تمثّل، سنگینتر از حال در هنگام وحى با تمثّل بود و این معنى براى اهل سلوک واضح است چون جذبههاى بى صورت دست دهد سخت در قلق و اضطراب افتد بخلااف حالتى که با صورت حصول تمثل است، علّتش این است که در تمثّل با صورت مألوف و مأنوس عالم شهادت محشور است بخلاف خلاف آن که با مجرّد بحت است و علّت دیگر اینکه عالم شهادت نشئهى افتراق است و عالم غیب عالم انفراد. لاجرم وحدت و سلطه با این است که جمع است و آن چون متکثّر است ضعیف است از این روى هر چه توجّه روح انسان به عالم جمع بیشتر شود دهشت او بیشتر است زیرا با قوىتر روبرو میگردد.«11» 10- یکى از مباحث مهمّ عرفان نظرى قاعده اعدام و ایجاد است که محى الدین آنرا در فص سلیمانى به طور مستوفى توضیح داده است به نظر ابن عربى حصول عرش در نزد سلیمان به طریق اعدام و ایجاد است، زمان عدم عرش از مکانش عین وجودش در نزد سلیمان است از قبیل تجدید خلق با انفاس و کسى را به این قدر(از جهت قلّت و لطافت آن) علم نیست بلکه انسان به نفس خویش شاعر نیست که در هر نفسى" لایکون ثم یکون" نیست مىشود و هست مىشود، نبود، و بود، مىشود.«12» استاد احضار تخت از یمن به شام را با قاعده اعدام و ایجاد مردود دانسته و بیان مىکند که در احضار تخت نیازى به تمسّک به اعدام و ایجاد نیست بلکه احضار آن به وسیله یک قوّه نفسانى روحانى بوده است. استاد علامه ابوالحسن شعرانى در حاشیه خود بر تفسیر مجمع البیان مىنویسد: طلوع خورشید از ابتداى قرص آن تا به آخرش حدود دو دقیقه طول مىکشد در حالیکه قطر آن بیش از هزار برابر قطر زمین است بنابراین هر جزء خورشید در یک ثانیه ده برابر قطر زمین حرکت مىکند پس هیچ بعید نیست که تخت بلقیس در عرض چند ثانیه از یمن به شام منتقل گردد.«13» استاد تصریح مىکند که در زمان ما هواپیماها مثل چنین مسافتى را در حدود همان مدتى که عفریتى از جن اراده کرده بود با یک سلسله اسباب زمینى مىپیمایند که بر ما معلوم نیست و امّا آن کسى که نزد او علمى از کتاب بود به وسیله یک سبب نفسانى روحانى تخت را حاضر نمود و از نیرویى استفاده کرد که ماهيّت آن نیز بر ما مجهول است.«14» 11- از اندیشههاى نورانى استاد تبیین ادب مع الله و توضیح دقائق آن است به نظر استاد ادب مع الله ایجاب مىکند که بدون اذن و امر به تصرّف در برنامههاى چرخ نظام تکوینى و حکمى از احکام کتاب تشریعى، دست تصرّف به چیزى دراز نکند و اگر چیزى به انسان دادند ادب اقتضاء مىکند که در ازاى آن عبد شکور باشد و چه بسیار از اولیاء الله که به آنان دست تصرّف عطاء شده است و لکن ادب و معرفتشان مانع از اعمال تصرّف شدهاند و دیگر ادب مع الله اقتضاء مىکند که از او جز او را نخواهى که این عبادت احباب و احرار است این امر از بلند همتى عبد است کسانىکه دون همتاند به وفق دنائت خود طلب دارند. و از مهّمترین ادب مع الله حضور قلب باید که در خطاب و مناجات توجّه به حق باید وگرنه دعاء با انصراف قلب به غیر و عدم توجّه به حق سبحانه محض سوء ادب است و این دعا قرب نیاورد، بُعد مىآورد. انسان باید مقام عنديّت را حائز شود که عبدالله عندالله است.«15»
وی معتقد بود که وحدت وجود از مهمات مسائل توحیدی است. صوفیه و عرفاً و متشرعه و اصحاب حدیث، حتی فرنگیها هم عدهای در این مسئله وارد شدهاند. وی در معنای وحدت وجود گفته بود که «در عالم یک حقیقت موجود است و آن خداست، و موجودات دیگر قابل اینکه به آنها چیز گفته شود نیستند؛ زیرا موجود آن است که اثر داشته و کار از او ساخته باشد. وقتی مقایسه کنیم میبینیم که موجودات دیگر کاری نمیتوانند بکنند مگر به اذن خدا.»
وی بر این باور است که قرآن و برهان و عرفان از هم متمایز و جدا نیستند.
حسن زاده آملی در تبیین آثار عرفانی عمیق همچون اشعار از خط تعادل عدول نمیکنند. در مراتب سلوکی نیز اصل نزد وی بر اعتدال بود.
در ۱۹ خرداد ۱۳۹۰ از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی قم، طی مراسمی از تلاشها و خدمات علمی حسن حسنزاده آملی تجلیل شد. در این مراسم، عبدالله جوادی آملی، شخصیت علمی حسنزاده آملی را ستود و گفت: «ایشان از حکمای ذوفنون معاصر بهشمار میرود.»
میرزا ابوالحسن شعرانی درباره وی مینویسد: «مولانا الاجلّ الموفق نجم الدین و نور الصبایه و مصباح العلم و شمس الهدایه شیخ حسن آملی معروف به حسنزاده در علم قرآن؛ لفظ و معنایش، باطن و ظاهرش، قرائت و کتابتش و دیگر امور متعلق به آن بر اقران خویش فائق و در تتبع احادیث و علوم ادبی مورد نیاز در آن بر غیر خویش برتر گشته است. کلمات کتاب شریف کافی را ضبط کرده و آن را به نحوه شگفتآور اعرابگذاری کردهاست. در علم نجوم و ریاضیات وابسته ید طولایی دارد و در استخراج افلاک و کسوفین دارای مهارت است. وی در علوم شرعیه عقلیه و نقلیه سوار کار ماهر میدان مسابقه است. من وی را بر استنباط فروع از اصول توانا دیدم و به وی اجازه دادم روایاتی که نقل آن برای من صحیح است، از من روایت نماید.»