از جابر بهعنوان کسی که سنت زیارت اربعین را تأسیس نموده یاد میشود، آگاهیها از وی به همین حد محدود است، بلکه اغلب او را پیرمردی فرتوت و نابینا فرض کرده و از جایگاه رفیعش بیخبریم.
اما جابر بن عبدالله کیست و از چه موقعیت و منزلتی برخوردار است. جابر بن عبدالله انصاری از چهرههای مشهور صحابه و درعرصه فقه و حدیث، تفسیر قرآن کریم و مهمتر از همه، سیره نگاری از شخصیتهای حائز اهمیت بسیار است. تاریخنگاری مسلمانان با ثبت سیره یعنی هر آنچه به پیامبر(ص) مربوط بوده بصورت حدیث آغاز شده است. از اینرو دانش سیره و حدیث به هم گره خورده و از هم تفکیکناپذیرند. تعیین افرادی که در عصر صحابه بازگوکننده اخبار سیره بودند بسی دشوار است، اما با رصد کردن روایات و تعیین راوی اصلی میتوان حدس زد چه افرادی از صحابه و تابعین به این امر توجه و اهتمام بیشتری داشتهاند.
به طور مثال در طبقه صحابه؛ عایشه، ابن عباس و جابر بن عبدالله انصاری را میتوان گفت که از این دسته بودند، اما امتیازاتی که جابر دارد حاکی از پیشگامی و نقش مؤثر وی نسبت به سایر سیرهگویان و سیرهنویسان است. او با حضور فعال در حوادث دوران رسالت و توفیق تعلیم دانش در عرصههای مختلف از پنج امام معصوم(ع) بهطور مستقیم، از جایگاه ممتازی برخوردار و علاوه بر صحابه، بر بسیاری از تابعین نیز تقدم دارد. او در بسیاری از غزوات و سرایا شرکت فعال داشته و گزارش آنها را انعکاس داده است. رسول خدا(ص) در یکی از غزوات (ظاهراً مریسیع) برای جابر بیست و پنج بار طلب آمرزش نموده و درخواست کاغذ و قلم در آخرین لحظات عمر پیامبر(ص) به نقل از جابر گزارش شده است. پس از وفات پیامبر(ص) وی در کنار امیرالمؤمینن علی(ع) بود و ابن قدامه او را در شمار سلمان، مقداد، ابوذر و عمار و کسانی قرار داده است که پس از پیامبر(ص) به حقانیت علی(ع) معتقد بودند. در جنگ یرموک، قادسیه، دمشق و مصر نیز حضور داشت و مصریان حدود ده حدیث از او نقل کردهاند. زمانی که مصریان معترض در اطراف مدینه اردو زده بودند، عثمان، جابر را برای مذاکره با آنان فرستاد و پس از گفتوگو توانست به طور موقت صلح ایجاد کند.
شیخ طوسی او را در شمار اصحاب پیامبر(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن(ع)، امام حسین(ع)، امام سجاد(ع) و امام باقر(ع) نام برده است. همچنین کشّی روایات زیادی در مدح جابر آورده که نشان از جایگاه رفیع او دارد. از اخبار بر میآید که جابر مانند سلمان با رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) مراوده بسیار نزدیک داشته است به طوری که رسول خدا(ص) او را نیز از اهل بیت(ع) شمرده و میزان دوستی و دشمنی با خدا قرار داده است و او را همراه خود به خانه حضرت فاطمه(س) میبرد. جابر در جنگ های جمل، صفین و نهروان در کنار علی(ع) حضور داشت و از وی روایات زیادی در فضائل علی(ع) وارد شده است.
سیدالشهدا(ع) در روز عاشورا پس از بیان جایگاه خود نسبت به رسول خدا(ص) از آنان خواست چنانچه به سخنان او اطمینان ندارند از اصحابی چون جابر بن عبدالله انصاری بپرسند. در روایتی امام باقر(ع) وثاقت و شفاعت جابر را تأیید و ضمانت کرده است. امام صادق(ع) جابر را از خواص اهل بیت و از جمله هفت نفری شمرده که به آیه مودّت وفا کردند و پس از شهادت امام حسین(ع) بر اعتقاد به اهل بیت باقی ماندند. همچنین امام صادق(ع) دوستی کسانی چون جابر را واجب شمرده است.
روایات مختلف حکایت از جامعیت علمی او را در زمینه های فقه، تفسیر، تاریخ و کلام دارد تا آنجا که فقهای شیعه و سنی به احادیث و آرای فقهی او توجه و عنایت کامل داشته و به وفور بدانها استناد کردهاند.
جابر را از طبقه نخست مفسران از اصحاب رسولالله(ص) نام بردهاند و اهل سنت او را از مفسران بزرگ و از صحابهای که پس از رحلت پیامبر(ص) به تفسیر اشتغال داشته معرفی کردهاند.
جابر را یکی از پرگویندهترین احادیث رسول خدا(ص) و حافظ سنن نبوی برشمردهاند. احادیث نقل شده از جانب او را 1540 حدیث شماره کردهاند. از خود او نقل است که میگوید: «هفتاد حدیث به تنهایی از پیامبر(ص) شنیدم.»گزارشهای او درباره حوادث دوران رسالت جسته و گریخته نیست، بلکه همپای حوادث به سیره رسول خدا(ص) پرداخته و گزارشهای مفصل و بلندی از وی نقل شده که نشان می دهد جابر به این امر اشتغال کامل داشته است.مقایسه گزارشهای جابر با صحابه و در مرحله بعد تابعین بخوبی پیشگامی جابر و ممتاز بودن او را بهعنوان راوی برتر سیره نبوی نشان میدهد. بنابراین در دو بخش سیره گویی و سیرهنویسی از نظر قدمت و اعتبار کسی به رتبه جابر نمیرسد..
نظر مورخان در خصوص حضور کاروان اسرا در اولین اربعین در کربلا
شهید مطهری در خصوص اینکه اهل بیت امام حسین در روز اربعین به کربلا آمده اند باور دارد که آن را عقل تایید نمیکند و در منابع دسته اول و معتبر نیامده است. برخی دیگر از مورخان هم به طور صریح و هم غیر صریح این مطلب را انکار کردهاند.
شیخ مفید در «مسار الشیعه» آورده است: «روز اربعین، روزی است که اهل بیت امام از شام به سوی مدینه مراجعت کردند. نیز، روزی است که جابر بن عبدالله برای زیارت امام حسین ع وارد کربلا شد».
شیخ طوسی در «مصباح المتهجّد» و ابن اعثم در الفتوح نیز همین مطلب را ذکر کردهاند. میرزا حسین نوری مینویسد: «از عبارت شیخ مفید و شیخ طوسی استفاده میشود که روز اربعین روزی است که اسرا از شام به مقصد مدینه خارج شدند. نه آن که در آن روز به مدینه رسیدند.»
اولین زائر مزار اباعبدالله(ع) چه کسی بود؟
در این میان سید بن طاوس در «لهوف»، اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا ذکر کرده است. ایشان مینویسد: «وقتی اسرای کربلا از شام به طرف عراق بازگشتند، به راهنمای کاروان گفتند: ما را به کربلا ببر. بنابراین آنها به محل شهادت امام حسین آمدند. سپس در آن جا به اقامه عزا و گریه و زاری برای اباعبدالله پرداختند ...»
ابن نما حلی نیز روز اربعین را روز بازگشت اسرا از شام به کربلا و ملاقات آنها با جابر و عدهای از بنی هاشم ذکر کرده است. میرزا حسین نوری پس از نقل قول سید بن طاوس به نقد آن پرداخته است.رسول جعفریان مینویسد: «شیخ مفید در ارشاد، ابومخنّف در مقتل الحسین، بلاذری در انساب الاشراف، دینوری در اخبار الطوال و أبن سعد در الطبقات الکبری، اشارهای به بازگشت اسرا به کربلا نکردهاند». شیخ عباس قمی هم داستان آمدن اسرای کربلا را در اربعین از شام به کربلا بسیار بعید میداند. محمدابراهیم آیتی و شهید مطهری نیز آمدن اسرا در روز اربعین به کربلا، را انکار کردهاند.مرحوم آیتی میگوید: سنت زیارت اربعین امام حسین (ع) به دست جابربن عبدالله انصاری تأسیس شد.در خصوص ورود جابر بن عبدالله انصاری در روز اربعین سال 61 هجری به کربلا، به نظر میرسد بین منابع تاریخی چندان اختلافی نباشد. شیخ طوسی مینویسد: «روز اربعین روزی است که جابر بن عبدالله انصاری صحابی رسول خدا (ص) از مدینه برای زیارت قبر امام حسین (ع) به کربلا آمد. او اولین زائری بود که قبر شریف آن حضرت را زیارت کرد». مرحوم آیتی مینویسد: «جابر بیستم ماه صفر، درست چهل روز بعد از شهادت امام وارد کربلا شد. سنت زیارت اربعین امام به دست او تأسیس گردید».
اولین زائر کربلا که بود؟
بر اساس گزارشات تاریخی، «جابر ابن عبدالله انصاری» به همراه «عطیه عوفی» اولین زائر کربلا بودند که چهل روز پس از شهادت امام حسین علیه السلام یعنی در روز اربعین حسینی سال ۶۱ هجری، فبور مطهر ابی عبدالله علیه السلام و شهدای کربلا را زیارت کردند.
جابر این عبدالله انصاری که از صحابیان بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می باشد به همراه عطیه نخستین افرادی است که سنت زیارت اربعین را در میان تشیع پایه گذاری کرد و اولین زائر کربلا هستند. در اولین اربعین امام حسین علیه السلام، این دو نفر بر سر قبور مطهر شهدای کربلا حاضر شده و به عزاداری و نوحه سرایی پرداختند و اکنون میلیون ها انسان آزاده؛ اعم از شیعه، سنی، مسیحی و بسیاری از ادیان دیگر در روز اربعین به سوی کربلا حرکت کرده و از مقام بلند امام حسین علیه السلام و شهدای بزرگوار کربلا و راه آنها تجلیل کرده و با آنها تجدید پیمان می نمایند.
در واقع، هر جا نامی از زیارت اربعین برده می شود، نام این دو نفر نیز به عنوان اولین زائر کربلا برده می شود و نام آنها با این حماسه بزرگ اربعین حسینی علیه السلام گره خورده است.
جابر ابن عبدالله انصاری و عطیه، اولین زائران کربلا هنگام ورود به سرزمین کربلا در فرات غسل کردند و خود را معطر و خوشبو نمودند. سپس آهسته آهسته و با قدم هایی کوچک به سوی قبر مطهر امام حسین السلام رفتند. جابر به عنوان اولین زائر کربلا با کمک و راهنمایی همراه خود عطیه به محل دفن سیدالشهدا علیه السلام رسید و با حالتی حزن اندوه با امام خود سخن گفت.
وی به ابی عبدالله علیه السلام عرض کرد: « حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ. ثُمَّ قال: وأنّى لَکَ بِالجَوابِ وقَد شُحِطَت أوداجُکَ عَلى أثباجِک، وفُرِّقَ بَینَ بَدَنِکَ ورَأسِک»، « دوست پاسخ دوست را نمىدهد ؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهى در حالى که خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت جدایى انداختند؟» ( منبع: بشاره المصطفى عماد الدین طبری: ص ٧۴ ، بحار الأنوار مجلسی: ج ۶٨ ص ١٣٠ ح ۶٢ ؛ مقتل الحسین للخوارزمی : ج ٢ ص ١۶٧ نحوه. )
در ادامه به معرفی شخصیت این دو نفر به عنوان اولین زائر کربلا می پردازیم. با ما همراه باشید.
جابر ابن عبدالله انصاری، نخستین زائر کربلا که بود؟
جابر ابن عبدالله انصاری یکی از اصحاب بزرگوار رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می باشد. وی همچنین پنج امام معصوم را نیز درک کرده است. یکی از ویژگی های جالب جابر این است که وی سلام رسول خدا را به فرزند برومندش امام باقر علیه السلام رسانیده است.
جابر ابن عبدالله انصاری به عنوان اولین زائر کربلا سابقه بسیار درخشانی در اسلام دارد. پدر بزرگوار او قبل از هجرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه مسلمان شد و در عقبه دوم در سال ۱۳ بعثت به پیامبر عظیم الشان اسلام بیعت نمود و در جنگ احد نیز به شهادت رسید. جابر نیز به همراه پدر با رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم بیعت کرده است.
رابطه میان رسول خدا و اهل بیت علیهم السلام با جابر ابن عبدالله انصاری هماره بر پایه محبت استوار بوده است و رسول خدا به او بشارت داده که عمری طولانی خواهد داشت.
اولین زائر کربلا در اوخخر عمر نابینا شده بود و بنا بر قول صحیح تر بعد از سال ۷۴ هجری در مدینه درگذشته است.
حضور جابر در غزوه ها
جابر از افرادی است که در بیشتر غزوهها و جنگ های زمان پیامبر اسلام (ع) حضور داشته که تعداد این غزوهها به اختلاف ذکر شده است. به گزارش خود او، از 27 غزوه پیامبر(ص)، در 19 غزوه شرکت داشته است. او در غزوه بدر و غزوه احد غایب بود. برخی گزارشها او را از بَدریّون دانستهاند و از خود او نقل شده که در این واقعه آبرسان بوده است. اولین جنگی که جابر در آن حضور داشت، «حمراء الأسد» است. کفار قریش در اُحد به لشکر اسلام ضربه سهمگینی زدند و هفتاد نفر از رزمندگان اسلام و سردارانی چون «حمزه» و «مصعب» را به شهادت رساندند و به سوی مکه عقب نشینی کردند. اما در بین راه به فکر افتادند که بازگردند و کار مسلمین را یکسره کنند. چون این خبر به پیامبر (ص) رسید، حضرت دستور داد تا آنانی که در اُحد شرکت داشته اند، آماده تعقیب دشمن شوند. رزمندگان و مجروحان جنگ احد حرکت میکنند و کسانی که در اُحد پیامبر (ص) را یاری نکردند اجازه مشارکت نمی یابند. در این میان جابر به حضور پیامبر (ص) شرفیاب می شود و با آن که روز قبل پدرش در اُحد به شهادت رسیده بود و فرمان جنگ شامل او نمی شد، با خواهش و التماس از آن حضرت تقاضا می کند تا به او اجازه جهاد بدهند و پیامبر نیز میپذیرند. جابر میگوید: «از غایبان در اُحد، به جز من کسی در حمراء الأسد حاضر نشد.»
مخالفت جابر با حکومت معاویه
جابر بن عبدلله انصاری، به خوبی با ذات شوم معاویه آگاه بود. در کتاب «وقعة صفین» که از کتاب های کهن است، از جابر بن عبدالله نقل شده که پیامبر خدا فرمود: «معاویه در حالی می میرد که از امت من نیست»، واضح است که جابر با این سخن پیامبر اسلام، هرگز تحت تأثیر شرایط دوران معاویه قرار نگرفت و موضعی محکم در مقابل آنها گرفت. او پس از آنکه از تصمیم معاویه مبنی بر انتقال منبر رسول خدا از مدینه به دمشق، آگاهی یافت، به شدت با این اتفاق مخالفت نمود و نزد معاویه رفت و سرانجام توانست جلوی این اتفاق را بگیرد.
جابر در رکاب امیرالمومنین علی (ع)
جابر عبدالله انصاری، پس از وفات پیامبر اسلام (ع)، به یاری علی (ع) پرداخت و در بسیاری از جنگ ها در سپاه امام علی (ع) حضور داشت و جنگید. او که درک عمیقی از اسلام داشت، در رابطه با علی بن ابی طالب (ع) اینگونه گفته: «الشاکُّ فی حَرْبِ عَلِیٍّ کالشّاکِّ فی حَرْبِ رسول الله»؛ کسی که در حقانیت جنگ های امام علی(ع) تردید کند، مانند کسی است که در حقانیت جنگ های پیامبر تردید کرده است. در نگاه جابر، علی(ع) چنان مقامی داشت که در زمان حیات پیامبر اکرم(ص)، میزان حق تلقی میشد و منافقان را با بغض داشتن به او میشناختند. سخن معروف جابر درباره حضرت علی(ع) «علی خیر البشر»، «علی بهترینِ انسانها است»، الهامبخش مؤلف شیعی، جعفر بن احمد قمی شد تا در کتابش به نام نوادر الاثر فی علی خیر البشر، یکسوم روایات خود را از جابر نقل کند. علاقه و اعتقاد جابر به علی (ع) به گونه ای بود که در بحارالانوار از او اینگونه آمده است: «در جنگ احزاب که علی(ع) دشمن را درهم کوبید و متلاشی کرد، ملائکه خوشحال شدند؛ پس هر کس از دیدن علی شادمان نشود، لعنت خدا بر او باد»
رساندن پیام پیامبر اسلام (ص) به امام باقر(ع) توسط جابر
ماجرای ملاقات جابر بن عبداللّه با امام باقر (ع) در بسیاری از منابع گزارش شده است. جابر از پیامبر اکرم (ص) شنیده بود که تو چندان عمر میکنی که فرزندی از ذریه من و همنام من را ملاقات میکنی، او شکافنده علم «یبْقَرُالعلم بَقْراً» است، پس سلام مرا به او برسان. جابر پیوسته در پی یافتن این فرزند بود تا جایی که در مسجد مدینه صدا میکرد: «یا باقَرالعلم»، سرانجام روزی محمد بن علی(ع)، که در آن زمان در سنین نوجوانی یا جوانی بود را یافت و سخن پیامبر (ص) را به امام باقر (ع) رساند.
وفات جابر بن عبداللّه انصاری
جابر در پایان عمر خود، یک سال در جوار خانه خدا در مکه زندگی کرد. در آن مدت، بزرگانی از تابعین، مانند عطاءبن ابی رَباح و عمروبن دینار، با او دیدار کردند. جابر در اواخر عمر نابینا شد و در مدینه درگذشت. مِزّی روایتهایی درباره سال وفات جابر آورده است که هریک تاریخ متفاوتی را، بین سالهای 68 تا 79، ذکر کرده اند و در یک خبر، به نقل از جمعی از مورخان و محدّثان، از وفات جابر در سال 78 و در 94 سالگی سخن گفته و اشاره کرده است که اَبان بن عثمان، والی مدینه، بر او نماز خواند.
عطیه عوفی کیست؟
عطیه ابن سعد بن جناده عوفی به عنوان اولین زائر کربلا و همراه جابر ابن عبدالله انصاری، یکی از تابعین محسوب می شود و از شیعیان امیرالمومنین علی علیه السلام می باشد. نقل است که پس از ولادت او، پدرش او را به نزد امیرالمومنین علیه السلام آورد تا ایشن نامی برای او بگذارند. امام علی علیه السلام فرمودند: «هذا عَطیّهُ الله»، «این موهبت و هدیه خداست». پس از آن، نام او را «عطیه» نهادند.
وی فردی عالم و فقیه و مفسر قرآن کریم بود و آثاری در تفسیر قرآن کریم از او مانده است. عطیه یکی از شاگران ابن عباس بوده و بنا بر گفته خود او، سه دوره تفسیر قرآن کریم را نزد او آموخته است. ایشان در زمان خلافت امام علی علیه السلام متولد شده و در سال ۱۱۱ قمری در کوفه رحلت کرده است.
عطیه عوفی به دلیل خودداری از ناسزا گویی به امیرالمومنین علیه السلام، از حجاج ابن یوسف تازیانه خورده است. عطیه عوفی همچنین در قیام مختار شرکت داشت.
نمونه هایی از روایات عطیه
1. حدیث غدیر
ابن مغازلی در کتابش با اسناد خود از عطیه عوفی روایت کرده که عطیه گفت:
من ابن ابی أوفی را در دهلیز خانه اش دیدم و آن زمانی بود که بینایی چشمش را از دست داده بود. از او در مورد حدیث غدیر پرسیدم (خودش زمان پیامبر را درک نکرد)؛ گفت: همانا شما ای مردم کوفه، بدا به حال شما! گفتم: خداوند کار تو را بسازد و اصلاح نماید؛ من اهل کوفه نیستم و بر تو عار نیست که نمی دانی من اهل کوفه نیستم. او گفت: منظور تو کدام حدیث است؟ گفتم منظور حدیث علی در روز غدیر خم است. گفت: در حجة الوداع پیامبر اکرم| در روز غدیر خم میان ما آمد، در حالی که دست علی(ع) را گرفته بود و خطاب به مردم چنین فرمود: ای مردم! آیا نمی دانید که من نسبت به مؤمنان از خود آنان اولی هستم؟ همه گفتند بله یا رسول الله. فرمود: پس هر کس که من مولای او هستم، این علی مولای اوست
مرحوم علامه مجلسی می گوید:
حافظ ابونعیم در کتاب «ما نزل من القرآن فی علی» با سند خود از اعمش (شاگرد عطیه) و او از عطیه نقل کرد که عطیه گفت: آیه {یا ایّها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک} خطاب به رسول خدا در مورد علی بن ابی طالب(ع) نازل شده است.
2. حدیث زیارت اربعین
طبری با سند خود از عطیه عوفی نقل می کند که گفت: من با جابر بن عبدالله انصاری به قصد زیارت قبر حسین بن علی بن ابی طالب بیرون آمدیم. زمانی که به کربلا رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فرات شد و غسل کرد و یک ردا و یک ازار پوشید (همانند افراد مُحرم)، سپس کیسه ای را باز کرد که در آن سعد بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد. هر قدم که برمی داشت، ذکر خدای متعال را می گفت؛ تا این که به قبر مطهر حضرت نزدیک شد. وقتی رسید گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من این کار را انجام دادم؛ پس او خود را روی قبر انداخت، در حالی که از هوش رفت. پس من به روی او آب ریختم تا به هوش آمد. سه مرتبه صدا زد یا حسین و گفت: آیا دوست جواب دوست را نمی دهد؟! و خودش پاسخ داد: چگونه جواب بدهی در حالی که رگ های خونین تو در بالای شانه ات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است؟! پس من شهادت می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و فرزند هم قسم تقوا و سلاله هدایت و خامس اصحاب کسا و پسر آقای پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی، و چرا تو چنین نباشی، در حالی که دست آقا و سرور پیامبران به تو غذا داده و در دامن پرهیزکاران تربیت یافته ای و از دستان ایمان شیر خوردی و با اسلام سیراب شدی. پس زندگی و مرگ پاک و زیبا داشتی؛ ولی دل های مؤمنان از فراق تو ناخوش است و کسی را تردیدی در اختیار تو نیست. پس سلام خدا و خشنودی او بر تو باد و شهادت می دهم که تو از دنیا درگذشتی، همان گونه که برادر یحیی بن زکریا درگذشت و به فیض شهادت رسید.
سپس نگاهی به اطراف قبر مطهر حضرت سیدالشهدا(ع) کرد و گفت: سلام بر شما ای ارواحی که در راه حسین(ع) فدا شدید و شهادت می دهم که شما نماز را به پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید، و قسم به کسی که حضرت محمد| را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم.
عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما چگونه در ثواب آنها شریک هستیم، در حالی که ما نه به وادی فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، ولی ا ین گروه میان سر و بدن های شان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم شده اند و همسرانشان بیوه گشته اند؟!
جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود رسول خدا| شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد، و قسم به آن کس که محمد| را به پیامبری مبعوث کرد، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که امام حسین(ع) و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند.
سپس گفت: دست مرا بگیر و به طرف خانه های کوفه ببر. جابر در بین راه گفت: ای عطیه! آیا می خواهی تو را وصیت کنم؟ زیرا گمان نمی کنم پس از این سفر، دیگر تو را ملاقات کنم. ای عطیه! دوست بدار دوستدار آل محمد را مادامی که او آنها را دوست دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد را مادامی آنان را دشمن می دارد؛ اگرچه روزها روزه دار باشد و شب ها را به زنده داری بگذراند، و با محبّ آل محمد مدارا و نرمی داشته باش؛ زیرا اگر قدم آنها به سبب زیادی گناه بلغزد، قدم دیگر آنان به سبب محبّت آنها ثابت و استوار خواهد ماند. همانا دوستداران آنان به سوی بهشت بازمی گردند و دشمنان ایشان به طرف آتش خواهند رفت
زمان و محل دفن سر اباعبدالله الحسین(ع)
در این مورد چند قول وجود دارد:
قول اول: حضرت سجاد(ع) سر مبارک را به کربلا بازگردانیده و به بدن سید الشهدا(ع) ملحق نمود. علامه مجلسی در بحارالانوار و بسیاری دیگر این موضوع را تاکید می کنند.
قول دوم: نجف اشرف در کنار مرقد امیر المؤمنین(ع).
قول سوم: حومه کوفه.
قول چهارم: بقیع.
قول پنجم: محل فعلی مقام رأس الحسین(ع) در مسجد اموی دمشق.
قول ششم: در مصر دفن شده است.
در میان این اقوال، به فرموده امامان معصوم علیهم السلام، قول اول صحیح است. سید بن طاووس در لهوف(ج 2، ص 112) و شیخ طوسی نیز با همین نظر موافقند.
در مورد زمان ملحق شدن سر به بدن، به گفته علامه مجلسی، امام سجاد(ع) در روز اربعین اول یعنی بیستم ماه صفر سال 61، با سایر اهل بیت(ع) از شام وارد کربلا شده و سر امام حسین (ع) را به بدن ایشان ملحق کرده است.
منابع:
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/6444/8160/107519
https://atlaspress.af/
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/07/25/1548515
https://www.isna.ir/news/94090905873
https://avapress.com/fa/174140
https://www.khabaronline.ir/news/1311195