پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| ((ده موضوع تحلیلی از زیارت اربعین حسینی)) قسمت اول.
سال روزاربعین سیدالشهداء علیه السلام پس از (۱۳۸۱) سال، توفیق استثنایی برای ارادتمندان آن حضرت است که ساعتی از وقت خود را درموضوع مختص اربعین اختصاص داده و به تفسیر و تدبر پیرامون اربعین و زیارت اربعین بپردازند، ازهمین رو در آستانه اربعین حسینی به تحلیل همه جانبه ده موضوع: (( ۱- ساخت قبة حسینی در گذر تاریخ، ۲-واجب یا مستحب بودن زیارت تربت سیدالشهدا،۳- آداب زیارت، ۴- فلسفه زیارت، ۵- جاماندگان از زیارت، ۶-زمینه های زیارت اربعین، ۷-دلایل حضور اهل بیت دراولین اربعین حسینی، ۸-جابر نخستین زائراربعین، ۹-پیام های و درس های منازل زیارت اربعین ، ۱۰-پیام ها و درس های پیاده روی اربعین)) خواهیم پرداخت.
۱-(ساخت و تخریب قبة حسینی در گذر تاریخ)
عظمت و نقش زیارت مضجع و تربت سیدالشهداء علیه السلام در ایام اربعین پس از (۱۳۸۱) سال زمانی بیشتر خودش را به ارادتمندان نشان می دهد که گزارش دقیقی در مدت چهارده قرن پس از شهادت امام از ساخت و بازسازی مکرر قبه و مضجع شریف حسینی توسط ارادتمندان به آستان مقدس آن حضرت، تخریب و ویران کردن آن توسط دشمنان فاسد ارائه شود تا به خوبی نشان داده شود که (يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ، آیه ۶).
ازهمین رو به گزارش مرحله به مرحله ساخت و تخریب قبة و بارگاه حسینی درگذر تاریخ پیش از تحلیل سایر موضوعات در راستای زیارت تربت شریف می پردازیم.
گزارشات تاریخی بیانگر این واقعیت است زیارت تربت سیدالشهدا ازسال (۶۱) تا کنون(۱۴۴۱)همیشه همراه با ترس و خوف ونا امنی روبرو بوده است و در مدت ۱۳۸۱ سال شیعیان باهزینه جانشان زیارت تربت را انجام داده و می دهند چرا که قبه؛ حرم و تربت سیدالشهدا دراین مدت ۱۳۸۱سال دائما بین تخریب و نوسازی قرار داشت ازهمین رو تاکنون ده مرحله راپشت سر گذرادند؛
مرحله اول: ساختن قبه و گنبد توسط مختارثقفی
گزارشهای تاریخی نشان می دهد نخستین قبه توسط مختار بن ابی عبید ثقفی ساخته شد. این بنا با آجر و گچ دراواخر سال ۶۵ق به اتمام رسید. به گفته عبدالجواز کلیددار بنای نخستین عبارت بود از یک سایه بان و یک مسجد که دو درب داشت یکی از آنها در شرق بود. بنای مذکور تا پایان دوره بنی امیه همچنان پا بر جا بودهاست.
از تشویق امام صادق(ع) به زیارت امام حسین(ع) و کیفیت زیارت آن حضرت استفاده میشود که قبر امام در آن زمان دارای بنا و ساختمان بود. در روایت امام صادق (ع) آمده است: «هر گاه قصد زیارت قبر امام حسین(ع) کردی، بیرون حرم بایست و به طرف قبر بنگر، آن گاه وارد روضه شو و در برابر آن، مقابل سر حضرت (ع) بایست و هنگام بیرون رفتن از دری که پایین پای علی بن حسین قرار دارد، بیرون شو. سپس به مرقد شهیدان رو آور، آن گاه به مرقد حضرت عباس(ع) برو، در باب السقیفه توقف کن و بر او سلام کن.» واژههایی، همانند «بیرون حرم بایست»، «آن گاه وارد روضه شو»، «از دری که پایین پای علی بن الحسین(ع) قرار دارد، بیرون شو: کامل الزیارات، ص۲۵۶» گویای وجود بنایی بر قبر امام حسین(ع) در دوران نخست است.
مرحله دوم: تخریب توسط منصور دوانقی
منصور دوانقی که درسال (۱۴۶ ق) با شعار(یالثارات الحسین) به حکومت رسیده بود، پس از تسلط براوضاع و کشتن سادات، بقعۀ امام حسین(ع) را که قدمت ۱۲۱ ساله داشت تخریب و با خاک یکسان نمود.
مرحله سوم: ساخت قبه وگنبد
پس از دوازده سال ازویرانی قبه سید الشهداء (ع) درسال (۱۵۸ ق) مهدی عباسی فرزند منصور به حکومت رسید سخت گیری نسبت به سادات وشیعیان کاسته شد وباردیگر قبه وگنبد همراه بارواق برای تربت سید الشهداء(ع)ساخته شد.
مرحله چهارم: تخریب قبه و گنبد
سیزده سال بیشتر از نوسازی قبه امام حسین (ع) نمی گدشت که در سال(۱۷۱ق) هارون به حکومت رسید او راه جدش منصور را در پیش گرفت علاوه برسخت گیری نسبت به سادات و شیعیان قبه و بارگاه سیدالشهداء را تخریب و باخاک یکسان نمود.
مرحله پنجم: باز سازی توسط مامون
با روی کار آمدن مأمون (حکومت:۱۹۸ ۲۱۸) سیاست بنی عباس تغییر کرد. وی در دوره حاکمیتش به جهت ابراز علاقه ظاهری به علویان، بر مرقد امام بنایی را احداث کرد. اما مشخص نیست که چه کسی به تعمیر بارگاه حسینی اقدام نمود، با توجه به اینکه احتمال تعمیر توسط خود مامون منتفی نیست. بنای احداث شده در زمان مامون در دوره وی وهمچنین در دوران خلافت معتصم و واثق عباسی از گزند حوادث مصون ماند.
مرحله ششم :تخریب توسط متوکل
در زمان خلافت متوکل (حکومت: ۲۳۲ ) مرقد امام حسین(ع) از جانب وی مورد تجاوز قرار گرفت. ابوالفرج اصفهانی در علت تخریب توسط متوکل بیان میدارد که وی کنیز آوازه خوانی را که همیشه برای مجالس عیش و نوشش دعوت میکرد، به قصر خود طلبید، اما ماموران وی اطلاع داند کنیز به زیارت قبر امام حسین(ع) رفته و این امر باعث ناراحتی متوکل شده واقدام به تخریب بقعه امام حسین(ع) کرد. اما شیخ طوسی علت تخریب را اجتماع طرفداران اهل بیت و بیم متوکل از این اجتماع میدارند. وی شخصی به نام دیزج یهودی را برای این کار اعزام کرد، در تخریب بقعه مسلمانان همراه وی احتیاط کردند بدین جهت دیزج یهودیان منطقه را استخدام کرده وبقعه را تخریب نمود. پس از ویران کردن قبر زمین آن را شخم زده و آب بر آن جاری کردند. بنابر برخی گزارشها، آب در اطراف مرقد به گردش درآمد و قبر را فرا نگرفت.حتی متوکل گروهی از مأموران خود را گرداگرد مرقد و راههای منتهی به آن گماشت و زائران را از زیارت قبر بازداشت و آنان را مورد پیگرد قرار داد. بنا بر بعضی اقوال وی دو مرتبه اقدام به تخریب بقعه کرد، یکبار در سال ۲۳۳ق و یکبار در سال ۲۳۶ق و در این فاصله بقعه تعمیر شده بود، که ویرانی دوم مهمتر بوده است.
مرحله هفتم: تجدید بنا به دست منتصر
منتصر عباسی فرزند متوکل درسال (۲۴۷ق) به حکومت رسید و بر خلاف پدرش مردم را به زیارت امام حسین(ع) تشویق میکرد،[ وی پس از کشتن پدرش اقدام به بازسازی مرقد امام حسین(ع) کرد و منارهای برای راهنمایی زائران از راه دور ساخت. علاوه بر مناره این بنا دارای قبه، بارگاه، مسجد و صحن بوده است.این بنا در ذی الحجه سال ۲۷۳ قمری بر اثر حوادث طبیعی فرو ریخت.
مرحله هشتم: نوسازی و توسعه
در سال ۲۸۳ق محمد بن زید محمد برادر داعی کبیر، از نو بقعه امام حسین(ع) را بنا نهاد. وی قبۀ بزرگی ساخته و دو درب ورودی گذاشت. همچنین در مجاورت قبه بنای دیگری با سقف چوبی بنا کرد تا مردم در آن به نماز وعبادت بپردازند، وی سقفی نیز بر مرقد سایر شهداء زد، دیواری در اطراف کربلا کشید و خانههای زیادی در آنجا ساخت. این بنا در زمان خلافت طائع بالله بیست و چهارمین خلیفه عباسی توسط ضبّه بن محمد اسدی غارت شد. به گفته برخی این غارت در سال ۲۶۹ق بودهاست.
پس از اطلاع عضدالدوله از غارت مرقد امام حسین(ع) توسط ضبه بن محمد اسدی، به عراق لشکر کشید و وی را متواری کرده و حرم امام حسین(ع) را تعمیر نمود. عضد الدوله در چهار طرف بقعه رواق ساخت، سپس رواقها را تزیین نمود، ضریحی با چوب ساج ساخته و توسط پارچههای دیباج پوشاند و مساحت حائر را ۲۴۰۰ قدم توسعه داد، سپس اطراف شهر را دیواری بلند و محکم محصور کرده و برای زراعت نهر آبی به کربلا کشاند.
مرحله نهم :غارت حرم در سال ۵۲۶ق
المسترشد بالله خلیفه سی ام عباسی در سال ۵۲۶ق به حرم امام حسین(ع) یورش برده و تمام تزئینات، جواهرات حرم را به غارت برد تا بین سربازان خود تقسیم کند، وی میگفت قبر نیازی به این جواهرات ندارد، وی و پسرش راشد پس از خروج از کربلا کشته شدند.
مرحله دهم حمله وهابیها
از سال ۸۵۸ تا سال ۱۲۱۶ق آسیبی به حرم نرسید تا اینکه در این سال در ۱۸ ذی الحجه وهابیها به سرکردگی سعود بن عبدالعزیز پس از تسلط بر حجاز به کربلا یورش برده خرابیهای زیادی به بار آورده و افراد زیادی را قتل عام کردند. وهابیون به مرقد مطهر صدمات زیادی وارد کرده و ذخائر موجود در آن جا را به غارت بردند. کلیددار مینویسد:
«آنان دربهای حرم و نردههای فلزی و آینه کاری حرم را کندند و اشیای قدیمی و هدایای پادشاهان و شاهزادگان ایرانی را به تاراج بردند. همچنین تزئینات دیوارها و طلاهای سقف، شمعدان ها، فرشهای گرانبها، لوسترهای گران قیمت، دربهای کنده کاری شده و غیره را تاراج کردند. افزون بر این کار نزدیک به پنجاه نفر را کنار ضریح و پانصد نفر را در صحن شریف به قتل رساندند. شهر کربلا را نیز ویران کردند و بیرحمانه به کشتار پیرمردان و کودکان و زنان و مردان و غارت خانهها پرداختند و کسی از حمله وحشیانه آنان در امان نماند.»
این حادثه به قدری تاسف بار بود که وقتی میرزا ابوطالب اصفهانی، چندین ماه پس از این فاجعه به کربلا وارد شد، تلخ کامیها و آشفتگیهای ناشی از آن را چنین گزارش کرد:
«در صحن مقدس، خون مذبوحان روان، گنبد و حجرههای صحن از لاش مقتولین پُر بود.، شدت آن حادثه به جایی رسید که من بعدِ یازده ماه از آن وارد کربلا شدم، هنوز آن قدر تازگی داشت که به جز نقل آن، حدیثی دیگر در شهر نبود و راویان در اثنای حکایت میگریستند و از شنیدن آن، موها بر اندام راست میشد.»
مرحله یازدهم :حمله مناخور روسی
«شخصی به نام سلیمان با تابعیت روسی، مدتها مناخور (امیرآخور) والی بغداد بود. حاکم بغداد، مناخور را مأمور حمله به کربلا کرد. مردم کربلا تا سال ۱۲۴۷ پیوسته از ستم مناخور در فشار بودند، قوای او به سوی کربلا روان شد و مدت هجده روز آن را در محاصره گرفت. در این مدت، سه بار به شهر هجوم بردند، ولی موفق نشدند. در مجموع کربلا در نیمه قرن سیزدهم هجری از سوی سپاه مناخور بارها تهدید شد تا این که سرانجام داوود پاشا برای اهالی کربلا امان صادر کرد. در این رویدادها کسانی که به خانه رؤسای فرقه شیخیه، از جمله شیخ احمد احسایی و سید کاظم رشتی پناه میآوردند، از یورش و تهاجم مصون بودند.»
مرحله دوازدهم دهم:
حمله بعثی ها در شعبان ۱۴۱۱ق قیام مردمی در عراق شکل گرفت و بیشتر استانها به دست مردم افتاد. رژیم بعث برای نابودی این شورشها با استفاده از نیروی هوایی و سلاحهای سنگین شهرها را نابود کردند. از جمله این شهرها کربلا بود که نیروهای بعثی به فرماندهی حسین کامل داماد صدام به آنجا یورش بردند. نیروهای صدام مقاومت مردم را درهم شکستند و مردم را دسته دسته اسیر و اعدام میکردند. بعثیها به حرم امام حسین وحضرت عباس علیهما السلام آسیبهای جدی رساندند. آنها داخل حرم حسینی و حضرت ابوالفضل(ع) شده، از روی اجساد شهدا گذشته و به تاراج جواهرات و اشیای گران بهای آن دو حرم پرداختند.همچنین به مدت شش ماه درِب حرم بسته شده و اجازه زیارت داده نمیشد.
مرحله سیزدهم : تشکیل ستاد باز سازی عتبات
ازسال (۱۳۸۲) وپس از سقوط نظام دیکتاریوری حزب بعث عراق واعدام صدام وتشکیل ستاد بازی توسط ایران درعراق باهمکاری این دوکشور وهزینه مردمی شیعیان دوکشور ایران وعراق مرقد مطهر و پاک سید الشهداء علیه السلام و توسعه و ساختن صحن عقیله بنی هاشم درست هزار هکتار هزاران برابر چهارده قرن وزیباتر و هنرنمایی فوق العاده چشم نوازتر گنبد، گلدسته، صحن حرم سیدالشهد اء علیه السلام ساخته و باز سازی شده است، و هر ساله دراین مدت ۱۷ سال درایام اربعین سرور و سالار شهیدان قریب به ۲۵ میلیون زائر ازسراسر جهان به ویژه ایران اسلامی با پای پیاده از نجف به کربلا می روند وبه کوری چشم اموی مسلکان و وهابی مذهبان نام و یاد و خاطره اهل بیت و سید الشهداء علیه السلام که اولین زائرتربت مقدسش بودند را گرامی می دارند.
۱-منابع :عبدالجواد،کلید دارتا ریخ کربلا وحائرالحسینی، ترجمه محمدصدر هاشمی ومدرس، شهر حسین علیه السلام
***********
۲-(واحب یا مستحب بودن زیارت تربت سید الشهداء علیه السلام)
پس از معرفت و شناخت نسبت به مضجع شریف و کرامت تربت امام حسین علیه السلام و این که علی رغم تلاش دشمنان هرروز برعظمت و جا دانگی آن افزوده شده و می شود، ولی دراین که روایات در باب زیارت ازنظر فقهی چه اقتضایی دارد؟ بایست گفت: در مساله دو نظریه دربین فقها وجود دارد؛
نظریه اول این است به چهار دلیل، روایات دراین باب دلالت بر واجب بودن زیارت دارد:
دلیل اول؛ تعبیراتی ((واجبه، مفترضه)) دربرخی از این روایات آمده است که -نمی توان حمل برخلاف ظاهر نمود- دلالت بر وجوب فقهی دارند:
۱-مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ از امام باقر روایت می کند که فرمودند:«مُرُوا شِیعَتَنَا بِزِیَارَةِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع فَإِنَّ إِتْیَانَهُ یَزِیدُ فِی الرِّزْقِ وَ یَمُدُّ فِی الْعُمُرِ وَ یَدْفَعُ مَدَافِعَ السُّوءِ وَ إِتْیَانَهُ مُفْتَرَضٌ عَلَى کُلِّ مُؤْمِنٍ یُقِرُّ لَهُ بِالْإِمَامَةِ مِنَ اللَّهِ»؛
شیعیان ما را به زیارت امام حسین (ع) امر کنید، چرا که زیارتش روزی را افزون و عمر را طولانی و بلاها و بدیها را دفع میکند و زیارت کردن امام حسین (ع) بر هر مومنی که اقرار به امامت او ازجانب خدا داشته باشد، واجب است. ((تهذیب/ج۶/ ص۴۲))
۲- از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: زِیَارَهُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ وَاجِبَهٌ عَلَى کُلِّ مَنْ یُقِرُّ لِلْحُسَیْنِ بِالْإِمَامَهِ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَل؛ زیارت حسین بن علی علیهماالسّلام بر هر کسی که به امامت حسین علیه السّلام از طرف خدای عزّ و جلّ اقرار دارد، واجب است.[همان]
۳-زنی به نام ام سعید می گوید: امام صادق (ع) به من فرمود:
((یَا أُمَّ سَعِیدٍ تَزُورِینَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ قَالَتْ قُلْتُ نَعَمْ فَقَالَ لِی زُورِیهِ فَإِنَّ زِیَارَهَ قَبْرِ الْحُسَیْنِ وَاجِبَهٌ عَلَى الرِّجَالِ وَ النِّسَاء؛ می گوید: حضرت صادق علیه السّلام به من فرمود: آیا مزار حسین علیه السّلام را زیارت می کنی؟! عرض کردم: آری! آن حضرت فرمود: امّ سعید! مزار حسین را زیارت کنید زیرا زیارت او بر مردان زنان واجب است.؛همان))
دلیل دوم: در برخی دیگر از روایات آمده است شیعیانی که از توانایی اقتصادی برخوردارند سالی دوبار و آن دسته از شیعیان که از توانایی اقتصادی برخوردار نیستند یک بار بایست به زیارت سید الشهدا بروند. از همین رو آمده است:
امام صادق(ع)فرمود:(حَقٌّ عَلَى الْغَنِیِ أَنْ یَأْتِیَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع فِی السَّنَهِ مَرَّتَیْنِ وَ حَقٌّ عَلَى الْفَقِیرِ أَنْ یَأْتِیَهُ فِالسَّنَهِ مره: برغنی وتوانگر است که سالی دو بار وبرفقیر است که سالی یک باربه زیارت امام حسین(ع) برود: کامل الزیارات، ص ۲۹۳)
دلیل سوم: دردسته سوم روایات تعبیراتی ((عاق؛جفا)) آمده است که نمی توان جز معنای فقهی وجوب شرعی فهمید:
۱-عَنِ اَلْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ فِيمَنْ تَرَكَ زِيَارَةَ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ وَ هُوَ يَقْدِرُ عَلَى ذَلِكَ قَالَ «إِنَّهُ قَدْ عَقَّ رَسُولَ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَقَّنَا وَ اِسْتَخَفَّ بِأَمْرٍ هُوَ لَهُ: حلبی می گوید به امام صادق(ع)عرض کردم:کسی که قدرت بر رفتن زیارت امام حسین(ع) دارد ولی ترک می کند چه حکمی دارد؟ امام (ع)فرمودند: چنین شخصی عاق رسول خدا وعاق ما اهل بیت می شود و حق ما اهل بیت راسبک شمرده است:تهذیب الاحکام،ج۶،ص۲۵).
۲-عَبْدِ اَلرَّحْمَنِ بْنِ كَثِيرٍ روایت می کند که امام صادق(ع)فرمود: «لَوْ أَنَّ أَحَدَكُمْ حَجَّ دَهْرَهُ ثُمَّ لَمْ يَزُرِ اَلْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ لَكَانَ تَارِكاً حَقّاً مِنْ حُقُوقِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ لِأَنَّ حَقَّ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ فَرِيضَةٌ مِنَ اَللَّهِ تَعَالَى واجبه علی کل مسلم: اگر کسی همه عمر خود رابه حج بگذارد ولی امام حسین(ع) را زیارت نکند ،حقی ازحقوق رسول الله(ص) را ترک کرده است؛ زیراحق امام حسین(ع) ازجانب خدااست که برهر مسلمانی واجب است.
۳-امام صادق (ع) به سدیر فرمود:
تَزُورُ الْحُسَیْنَ ع فِی کُلِّ یَوْمٍ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ لَا قَالَ فَمَا أَجْفَاکُمْ قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ جُمْعَةٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ شَهْرٍ قُلْتُ لَا قَالَ فَتَزُورُونَهُ فِی کُلِّ سَنَةٍ قَالَ قُلْتُ قَدْ یَکُونُ ذَلِکَ قَالَ یَا سَدِیرُ مَا أَجْفَاکُمْ لِلْحُسَیْنِ أَ مَا عَلِمْتَ أَنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَلْفَیْ أَلْفِ مَلَکٍ شُعْثاً غُبْراً یَبْکُونَهُ وَ یَزُورُونَهُ لَا یَفْتُرُونَ وَ مَا عَلَیْکَ یَا سَدِیرُ أَنْ تَزُورَ قَبْرَ الْحُسَیْنِ ع فِی کُلِّ جُمْعَةٍ خَمْسَ مَرَّاتٍ أَوْ فِی کُلِّ یَوْمٍ مَرَّةً قُلْتُ جُعِلْتُفِدَاکَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ فَرَاسِخُ کَثِیرَةٌ فَقَالَ لِی اصْعَدْ فَوْقَ سَطْحِکَ ثُمَّ الْتَفِتْ یَمْنَةً وَ یَسْرَةً ثُمَّ تَرْفَعُ رَأْسَکَ إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ تَنْحُو نَحْوَ الْقَبْرِ فَتَقُولُ السَّلَامُ علیک یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ تُکْتَبُ لَکَ زَوْرَةً وَ الزَّوْرَةُ حَجَّةٌ.
ای سدیر آیا قبر حسین علیه السلام را هر روز زیارت می کنی؟ عرض کردم فدایت شوم نه، فرمودند: چقدر شما جفا می کنید آیا پس در هر ماه او را زیارت می کنی؟ عرض کردم: خیر فرمودند: آیا پس در هر سال او را زیارت می کنی: عرض کردم گاهی اوقات چنین می شود، فرمودند: ای سدیر چقدر شما به حسین علیه السلام جفا می کنید مگر نمی دانی که خداوند هزار هزار فرشته ژولیده موی وغبار گرفته دارد که گریه می کنند وامام حسین علیه السلام را زیارت می کنند و هرگز خسته نمی شوند و هیچ باک و رنجی بر تو نیست ای سدیر که در هر جمعه ۵ مرتبه و در هر روز یک مرتبه قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کنی، عرض کردم: فدایت شوم میان ما و او فرسخ های بسیاری است. حضرت فرمودند: بر روی پشت بام خانه ات برو، پس توجهی به جانب راست بعد چپ بنما پس سرت را بلند کن و بسوی آسمان پس رو کن بسمت قبر امام حسین علیه السلام و بگو "السلام علیک یا اباعبدلله السلام علیک و رحمة الله و برکاته" که برایت بدین خاطر یک زیارت نوشته می شود، این زیارت یک حج و یک عمره است سدیر گفت: چه بسیار که این فرمایش را در هر ماه بیش از بیست مرتبه انجام می دادم. (وسائل الشیعة ج ۱۴ ص ۴۹۳).
دلیل چهارم: روایاتی است کسانی را که در رفتن به زیارت تربت سیدالشهدا کوتاهی می کنند سلب هویت می کند که خود را شیعه می پندارند:
۱- امام الصادق ( علیه السلام ) می فرماید:
من لم یأت قبر الحسین ( علیه السلام ) و هو یزعم انه لنا شیعة حتى یموت فلیس هو لنا شیعة و ان کان من اهل الجنة فهو من ضیفان اهل الجنة؛ کسى که به زیارت قبر امام حسین نرود و خیال کند که شیعه ما است و با این حال و خیال بمیرد او شیعه ما نیست و اگر هم از اهل بهشت باشد از میهمانان اهل بهشت خواهد بود: کامل الزیارات، ص۱۹۳.
۲-امام صادق(ع) در ديدار با يكى از اصحاب برجسته اش به نام ( ابان بن تغلب)، از وى مىپرسد: اى ابان! كى به زيارت قبر حسين رفتهاى؟ ابان - مدتى است طولانى كه به زيارتش نرفته. امام - سبحان الله... تو از بزرگان و روساى شيعه هستى و درعين حال، حسين(ع) را رها كرده و به زيارتش نمى روى؟...کامل الزیارات،ص ۳۳۱.
نظریه دوم؛ که نظر قریب به اتفاق فقهاء ومحدثین است می گویند: واژگانی چون (واجبه، فریضه) در لسان معصومین درزمان صدور این دسته از روایات به معنای واجب به اصطلاح فقها نیست؛ بلکه به معنای لازم است و از این روایات بیش از استحباب نمی توان فهمید.
نگارنده: حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری