شهریار در ۱۱ دی ماه سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را - به علت شیوع بیماری در شهر - در روستای اجدادیاش خشگناب واقع در شهرستان بستانآباد سپری کرد. پدرش «میرآقا بهجت خشگنابی» و به روایتی «سید اسمعیل موسوی» نام داشت که در تبریز وکیل بود.
پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ از تبریز رهسپار تهران شد و تحصیلش را در مدرسهٔ دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامه داد.
شهریار در اوایل تحصیل پزشکی در تهران عاشق ثریا دختر عبدالله امیرطهماسبی میشود و چند سال با یکدیگر نامزد بودند. اما در نهایت آن دختر با چراغعلی سالار حشمت معروف به امیر اکرم ازدواج میکند.حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکترا، تحصیلش را بهعلت شکست عشقی و ناراحتی و خیال و پیشآمدهای دیگر، ترک کرد.
اولین کتاب شعر شهریار به کوشش ابوالقاسم شیوا متخلص به «شهیار» دوست صمیمی شهریار در سال ۱۳۰۸ منتشر گردید.
شهریار در جوانی در تهران با بزرگان هنر و ادب همنشینی و دوستی داشت از جمله با: ابوالحسن صبا، محمدتقی بهار و عارف قزوینی.[ در سالهای بعد نیز با نیما یوشیج، هوشنگ ابتهاج، کریم امیری فیروزکوهی و برخی دیگر از هنرمندان دوستی و رابطه داشت.[
پس از سفری چهارساله به خراسان، برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش میرآقا خشگنابی درگذشت. او در سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکتری افتخاری دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی تبریز را نیز به وی اعطا کرد.
در سالهای ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود، حیدربابایه سلام را میسراید. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمیگذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز میآید و با نوهٔ عموی خود به نام عزیزه عبدِخالقی ازدواج میکند که حاصل این ازدواج سه فرزند، دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی میشود.
نگاهی بر زندگی کاری و فیش حقوقی استاد شهریار
محمدحسین بهجت تبریزی مشهور به شهریار شاعر نامی ایرانی اهل آذربایجان بود که به زبان های ترکی آذربایجانی و فارسی شعر سروده است. این شاعر بزرگ در زندگی خود تنها به سرودن اشعار زیبای ترکی و فارسی اکتفا نکرد و برای امرار معاش به انجام کارهای مختلفی روی آورد. جالب است بدانید استاد شهریار، در رشته پزشکی مشغول تحصیل بوده اما به سبب پیشامد های عاطفی و عشقی از ادامه تحصیل منصرف شد و پزشکی را رها کرد. در این بخش از فرهنگ و هنر نمناک شما را با زندگی خصوصی او و شغل استاد شهریار آشنا می کنیم.
شغل استاد شهریار چه بود؟ از مال دنیا چه داشت؟
سید محمد حسین بهجت تبریزی متخلص به شهریار فرزند حاج میر آقا خشکنابی در سال 1285 هجری شمسی در روستای خشکناب نزدیک بخش قره چمن متولّد شد. شهریار تربیت یافته خانوادهای مذهبی بود و دین در سبک زندگی شهریار نفوذ کرده بود.
او تحصیلات خود را در مکتب خانه قریه زادگاهش با گلستان سعدی، نصاب قرآن و حافظ زیر نظر مادر و استادش مرحوم امیر خیزی شروع کرد و در کودکی با قرآن و دیوان حافظ آشنا شد.
پس از تحصیلات مقدماتی حوزوی به تهران رفت و وارد مدرسه دارالفنون شد.سپس وارد مدرسه طب شد اما پس از 5 سال تحصیل، به دلیل عشقی نافرجام بدون اخذ مدرک دکترا، ترک تحصیل نمود.
از شعر و شاعری تا کارمند بانک
شهریار بعد از عشق نافرجام در سال 1310 وقتی 25 ساله بود با کمک استاد کمال الملک نقاش معروف به نیشابور رفت و تا سال 1314 در سازمان اسناد این شهر مشغول بکار شد. در اواخر سال 1314 شهریار بخاطر بیماری به تهران اعزام شد و پس از بهبودی در تهران ماندگار و برای امرار معاش در بانک کشاورزی استخدام شد.
استاد شهریار کارمند بانک کشاورزی بود و 30 سال در آن بانک خدمت کرد. او پس از بازگشت به تهران باز هم کارمند بانک بود و به شعبه بانک کشاورزی تبریز منتقل شد.
شهریار وضع چندان مناسبی نداشت و با همان حقوقی که از بانک دریافت می کرد علاوه بر تامین خرج خانواده اش، کفیل عده ای بی بضاعت هم بود. او در سال 1333 با وامی که از بانک گرفت، خانه ای خرید و بعد آن را عوض کرد و در سال 1347 خانه ای را خرید که تا زمان فوتش در آن زندگی می کرد.
استاد شهریار پس از چند سال بیماری و با تخفیفی که بانک به او داد، بازنشسته شد.
فیش حقوقی استاد شهریار در باشگاه هواپیمایی
استاد شهریار در مقطعی به قهر از بانک خارج می شود و در باشگاه هواپیمایی مشغول کار می شود. فیش حقوقی استاد شهریار که از میان کتاب های چاپ سنگی وی یافت شده است، نشان می دهد که استاد شهریار در سال 1318 مبلغ 50 ریال حقوق دریافت می کرده است.
در راستای تدریس، یک درجه استادی افتخاری به استاد شهریار عطا شد که معادل یک ماه حقوق بانک به او حقوقی دادند و سندی موجود است که نشان می دهد در سال 1328 با هزینه خودش و در حالی که از شهرت هم برخوردار بود، دیوان اشعارش را چاپ کرد.
استاد شهریار غزل های دلنشین بسیاری سروده است که اثر زیبایش در وصف مولای متقیان حضرت امیرالمونین علی (ع) است با مطلع «علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را». از نمونه بارز این اشعار است. منظومه ترکی «حیدر بابا» هم از زیباترین اشعار شهریاربه زبان مادری اوست. شهریار در همه قالب های شعری، اشعار شاهکاری سروده است. 27 شهریورماه درگذشت سیدمحمدحسین شهریار به یاد استاد شهریار روز ملی شعر و ادب نامگذاری شده است.
شهریار و اهل بیت
نوشتارهای اصلی: امام علی در اشعار فارسی § در اشعار شهریار و همای رحمت
شهریار اشعاری در وصف و مرثیه اهل بیت سروده است؛ او همای رحمت، یا علی، شب و علی و علی و دنیا را در وصف امام علی(ع) سروده است.
گفته شده شهریار حدود هفتصد بیت درباره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) شعر سروده است و بیش از دویست بیت آن در مدح امام علی(ع) است.
علی آن شیر خدا شاه عرب الفتی داشته با این دل شب
شب ز اسرار علی آگاه است دل شب محرم سرّالله است
او همچنین حماسه حسینی و قصیده کاروان کربلا را در مرثیه امام حسین(ع) و اهل بیتش سروده است:
شیعیان! دیگر هوای نینوا دارد حسین روح دل با کاروان کربلا دارد حسین
شهریار و ایران
شهریار به عنوان یک شاعر ایرانی، اشعاری در وصف ایران و همبستگی ملتهای آن سروده است:
روز جانبازیست ای بیچاره آذربایجان سر تو باشی در میان، هر جا که آمد پای جان…
ای که دور از دامن مهر تو نالد جان من چون شکسته بال مرغی در هوای آشیان..
تو همایون مهد زرتشتی و فرزندان تو پور ایرانند و پاک آیین نژاد آریان
اختلاف لهجه، ملیت نزاید بهر کس ملتی با یک زبان کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای صبح را خواندند شام و آسمان را ریسمان!
بیکس است ایران، به حرف ناکسان از ره مرو جان به قربان تو ای جانانه آذربایجان…
شهریار و انقلاب اسلامی ایران
شهریار حدود یک دهه از انقلاب اسلامی ایران را درک کرد و اشعاری در حمایت از انقلاب و رهبری آن امام خمینی سروده است. او با سرودن اشعاری چون سلام، مقام رهبری، نوروز انقلاب، طلیعه انقلاب، یوم الله ۲۲ بهمن و هفت تیر، احساسات خود را با زبان شعر نمایان ساخت. مجموعه اشعار او در این باره تحت عنوان انقلاب اسلامی و شهریار در جلد سوم دیوان او جمعآوری شده است.
شهریار و آیتالله خامنهای
در پیام تسلیت آیت الله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران، به مناسبت درگذشت شهریار آمده است که وی همه سرمایه هنری خود را در هدف و راهی گذاشت که کشور و مردم آن را برگزیدند و برای آن فداکارای کردند. شهریار انقلاب، جهاد و شهادت را در شعر روان و روشن خود سرود. او قرآن مجسم و زنده را در انقلاب اسلامی مشاهده کرد و خود را در خدمت انقلاب گذاشت.
آثار
روح پروانه، نخستین منظومهای بود که از او در ۱۳۱۰ش در تهران انتشار یافت.[
قسمتی از اشعار او دو بار و با مقدمه استادان ملک الشعرای بهار و سعید نفیسی در ۱۳۱۰ش انتشار یافت.[
حیدر بابا سلام، نخستین شعری است که وی به زبان مادری (ترکی آذری) سروده است. این مجموعه ۷۶ قطعه است که هر قطعه از ۵ مصرع هجایی ترکیب یافته است؛ سه مصراع اول با دو مصراع آخر جداگانه با هم قافیه میگیرند. حیدر بابا، کوهی است در نزدیکی خشگناب آذربایجان که شهریار ایام کودکی را در دامان آن گذرانده است. او در این مجموعه، کوه حیدر بابا را مخاطب قرار داده است و از خاطرات کودکی خود یاد میکند.[ این مجموعه در ۱۳۳۲ش در تبریز انتشار یافته و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
مکتب شهریار (چاپ اول دیوان)، ج۱، تهران، ۱۳۳۲ش، ج۲، تهران، ۱۳۲۸ش، ج۳، تهران، ۱۳۳۵ش. ج۴، تهران، ۱۳۳۶ش.
کلیات دیوان شهریار (مجموعه ۵ جلدی)، ج۱، تبریز، تیر ۱۳۴۶، ج۲، تبریز، خرداد۱۳۴۶ش.
کلیات اشعار شهریار بیش از ۱۵ هزار بیت، از غزل، قصیده، مثنوی و قطعه اس
روز ملی شعر و ادب
۲۷ شهریور، سالروز درگذشت شهریار، از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، روز ملی شعر و ادب، نامیده شده است. علی اصغر شعردوست، پیشنهاددهنده نامگذاری این روز، در نامه خود به رییس جمهور و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی، جامعیت و ممتاز بودن شهریار در شعر فارسی و ترکی، فضایل اخلاقی، همراهی با انقلاب اسلامی و شهرت فراوان وی را از دلایل این پیشنهاد نام برده است.
برگهٔ اعلامیهٔ مراسم چهلم شهریار
شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر، به دلیل بیماری، در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از مرگ در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز به خاک سپرده شد.
محمد حسین بهجت تبریزی، متخلص به شهریار، در تاریخ ۱۱ دی ۱۲۸۵ در تبریز به دنیا آمد. «پدر او حاج میرآقا خشکنابی» وکالت میکرد و به ادبیات علاقهمند بود. مادر او، «خانم ننه» نیز زنی خانهدار بود. او در خانوادهای پرجمعیت با هفت خواهر و پنج برادر بزرگ شده بود.
تحصیلات شهریار
شهریار در مکتبخانه تبریز شروع به تحصیل کرد و با قرائت قرآن، گلستان سعدی و دیوان حافظ آشنا شد و کم کم به دنیای ادبیات و شعر علاقهمند شد. او دوران دبستان را در مدرسه متحده سپری کرد و سیکل خود را از مدرسه فردوسی تبریز گرفت. در سال ۱۳۰۰ عازم تهران شد و تحصیلات متوسطه خود را در مدرسه دارالفنون به پایان رساند. او سپس در سال ۱۳۰۳ به مدرسه طب راه پیدا کرد.
ماجرای عشق نافرجام شهریار
در اوایل تحصیل پزشکی شهریار عاشق دختری بنام ثریا دختر عبدالله امیرطهماسبی (فرمانده گارد احمدشاه قاجار) شد و با او رابطه عاشقانه ای داشت.
چراغعلی سالار حشمت رقیب عشقی شهریار و پسر عموی رضا شاه بود به همین دلیل ثریا مجبور به ازدواج با او شد.
شهریار پس از ازدواج ثریا قبل از فارغ التحصیلی، درس را کنار گذاشت و به نیشابور رفت و تا سال 1314 در سازمان اسناد این شهر مشغول بکار شد اما اواخر سال 1314 بخاطر بیماری به تهران اعزام شد و دوباره عشق سابق خود را دید.
ثریا برای عیادت از شهریار به دیدن او در بیمارستان رفت و در آنجا شهریار این غزل را سرود:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بی وفا حالا که من افتاده ام از پا چرا
بعد از درمان در تهران ماند اما دیگر ارتباطی با ثریا نداشت و در بانک کشاورزی استخدام شد. شهریار این شکست، و ناکامی عشق، را موهبت الهی می دانست که از عشق مجازی به عشق حقیقی و معنوی او را رساند.
ثریا و شهریار دیگر ارتباطی با یکدیگر نداشتند و بنا به گفته پسر شهریار در سال 1348 تنها دو نامه توسط ثریا ارسال شده که شهریار هم در جواب آنها غزل های مشهور خود را ارسال کرده است. ثریا هفت سال بعد از مرگ شهریار، تقریبا در سال 1374 فوت کرده و هیچ تصویر و عکسی از وی موجود نیست.
شهریار عاشق میشود
او در اوایل دوران تحصیل خود در مدرسه طب، دلباخته دختری به نام «ثریا» که فرزند فرمانده گارد احمد شاه قاجار بود، میشود و رابطه عاشقانه خود را با او شروع میکند؛ اما رقیب عشقی ثریا یعنی «چراغعلی سالار حشمت» که پسر عموی رضا شاه بود، بیکار نمینشیند و ثریا را سر انجام به عقد خود درمیآورد.
شهریار با شنیدن این خبر از شدت ناراحتی قید تحصیل در مدرسه طب را میزند. او در سال ۱۳۱۰ بههمراه «کمال الملک»، نقاش مشهور ایرانی به نیشابور رفت. در نیشابور او کارمند سازمان اسناد شده بود.
در اواخر سال ۱۳۱۴ بهدلیل بیماری که داشت به تهران برمیشود و در آن جا دوباره ثریا را ملاقات میکند. ثریا برای عیادت از محمد حسین به بیمارستان میرود و این شعر مشهور شهریار در آن لحظات متولد میشود:
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا
بیوفا حالا که من افتادهام از پا چرا
او پس از پایان دوران درمان در تهران ماند اما دیگر هیچگونه ارتباطی با ثریا نداشت و به استخدام بانک کشاورزی درآمد. شهریار این ناکامی در رسیدن به محبوبش را موهبت و پلی برای رسیدن به عشق حقیقی و معنوی خداوند میدانست.
طبق اسناد موجود، در سال ۱۳۴۸ ثریا دو نامه برای شهریار ارسال میکند و او در جواب آن نامهها، غزلهای معروف خود را میفرستد. ثریا هفت سال بعد از مرگ شهریار در سال ۱۳۶۸، فوت میکند و امروزه نیز هیچ عکسی از معشوقه شهریار در دسترس نیست.
ازدواج و تشکیل خانواده شهریار
شهریار بعد از ۳۲ سال در سال ۱۳۳۲ به زادگاهش تبریز بازگشت و مردم تبریز از این شاعر بلند آوازه استقبال پرشوری کردند. پس از یکسال ماندن در تبریز، در سن ۴۸ سالگی تصمیم به ازدواج میگیرد. انتخاب او «عزیزه عبدالخلقی» نوه دختر عمه شهریار بود. حاصل این ازدواج دو دختر به نامهای شهرزاد و مریم و پسری به نام هادی بود.
شهریار در سال 1332 بعد از 33 سال دوری از تبریز به زادگاهش برگشت و با استقبال عجیب مردم روبرو شد. بعد از یکسال زندگی در تبریز سال 1333 و در 48 سالگی با نوه دختر عمه اش خانم عزیزه عبدالخلقی که معلم 21 ساله ای بود ازدواج کرد. ثمره این وصلت دو دختر بنام های شهرزاد و مریم و یک پسر بنام هادی می باشد.
خصوصیات اخلاقی شهریار
شهریار شاعری مومن و مسلمان بود. از خصوصیات اخلاقی او می توان به مهمان دوستی و مهمان نوازی او اشاره نمود. او فردی حساس، فروتن و درویش مسلک بود.
استاد شهریار علاقه مفرط به تمامی هنرها به خصوص شعر، موسیقی و خوشنویسی داشت و خط نسـخ و نــسـتعلیق و بویژه خط تحریر را خوب می نوشت. در جوانی سه تار می زد طوری که نواختن او اشک استاد ابوالحسـن صبا را جاری می کرد و برای ساز خود می سرود.
خصوصیات برجسته اخلاقی شهریار
در شهریار جنبههای معنوی و مذهبی بهوضوح مشاهده میشد. او روحیات حساس و لطیفی داشت و به فروتنی و تواضع مشهور بود. روح شهریار با هنر عجین شده بود و او علاوه بر شعر، در موسیقی و خطاطی نیز دستی داشت. او در جوانی یکی از نوازندههای بنام سه تار بود و در این زمینه چنان تبحر داشت که اشک استادش ابوالحسن صبا را جاری میکرد؛ اما پس از مدتی نوازندگی سه تار را هم رها کرد.
داستان تخلص شهریار
محمد حسین بهجت تبریزی پس از مهاجرت به تهران در سال ۱۳۰۰ تخلص شیوا را برای خود انتخاب کرده بود. او تصمیم گرفت تخلص جدیدی برای خود برگزیند. او بهدلیل ارادات خاصی که به حافظ داشت، دو بار از دیوان غزلیات حافظ تفال زد و هر دو بار کلمه شهریار آمد. ازاینرو تصمیم گرفت این تخلص را برای خود انتخاب کند.
غم غریبی و محنت چو بر نمیتابم
روم به شهر خود و شهریار خود باشم
دوا عمر او ز ملک او بخواه ز لطف حق حافظ
که چرخ این سکه دولت به نام شهریار زدند
آثار شهریار
آثار شهريار
اشعارش متنوع و در بردارنده انواع شعر و قالب های گوناگون است و تا به حال به صورت های مختلف منتشرشده است نخستين دفتر شعر او در سال های (1310-1308)، شمسی با مقدمه های استاد بهار، سعيد نفيسی، پژمان بختياری از سوی كتابخانه خيام و آخرين مجموعه شعرش پس از در گذشت وی (در تابستان 1369) به عنوان جلد سوم ديوان شهريار شامل اشعار منتشر نشده از سوی انتشارات رسالت تبريز در پانصد صفحه انتشار يافت.
سپس كليه اشعار وی در يک مجموعه چهار جلدی توسط انتشارات زرين به چاپ رسيد. طبق شمارشی كه از كليات اشعارش به عمل آمده، ديوان های مختلف او شامل بيست هزار و شصت بيت شعر سنتی و حدود15 منظومه و شعر آزاد در قالب های تازه است.
برخی عناوین اشعار شهریار:
- حیدربابا (به زبان آذری)
- سهندیه (به زبان آذری)
- علی ای همای رحمت
- علی و شب
- دو مرغ بهشتی
شهریار در سرودن گونه های دگرسان شعر فارسی - مانند قصیده، مثنوی، غزل، قطعه، رباعی و شعر نیمایی - نیز چیره دست بوده است. اما بیشتر از دیگر گونه ها در غزل شهره بود و از جمله غزل های معروف او می توان به «علی ای همای رحمت» و «آمدی جانم به قربانت» اشاره کرد. شهریار نسبت به علی بن ابیطالب ارادتی ویژه داشت و همچنین شیفتگی بسیاری نسبت به حافظ و فردوسی داشته است.
شهریار، از جمله سرایندگانی است که شعر را محلی نیک برای بیان این اندیشه ورزی های ژرف نگرانه و پندآموز دانسته، و بسیاری از اندرزهای اخلاقی، تربیتی را در قالب های گوناگون شعری (به ویژه در قطعات، رباعیات و دوبیتی ها) بازمی گوید. مخاطب این افکار و مفاهیم نیز نوع بشر و انسان در طول تاریخ است نه خطابی شخصی و منحصر به فرد.
روح پروانه، نخستین منظومهای بود که از او در سال 1310 شمسی در تهران انتشار یافت.
قسمتی از اشعار او دو بار و با مقدمه استادان ملک الشعرای بهار و سعید نفیسی در سال 1310 انتشار یافت.
حیدر بابا سلام، نخستین شعری است که وی به زبان مادری (ترکی آذری) سروده است. این مجموعه 76 قطعه است که هر قطعه از 5 مصرع هجایی ترکیب یافته است؛ سه مصراع اول با دو مصراع آخر جداگانه با هم قافیه می گیرند.
حیدر بابا، کوهی است در نزدیکی خشگناب آذربایجان که شهریار ایام کودکی را در دامان آن گذرانده است. او در این مجموعه، کوه حیدر بابا را مخاطب قرار داده است و از خاطرات کودکی خود یاد می کند. این مجموعه در سال 1332 در تبریز انتشار یافته و به زبان فارسی نیز ترجمه شده است.
مکتب شهریار (چاپ اول دیوان)، جلد 1 ، تهران، 1332، جلد 2 ، تهران، 1328، جلد 3 ، تهران، 1335 جلد 4، تهران، 1336.
کلیات دیوان شهریار (مجموعه 5 جلدی)، جلد 1، تبریز، تیر 1346 ، جلد 2، تبریز، خرداد سال 1346.
کلیات اشعار شهریار بیش از 15 هزار بیت، از غزل، قصیده، مثنوی و قطعه است.
روز ملی شعر و ادب
27 شهریور، سالروز درگذشت شهریار، از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی ایران، به روز ملی شعر و ادب، نامیده شده است.
بیوگرافی استاد شهریار,خلاصه زندگی نامه شهریار
اولین کتاب شعر او در سال ۱۳۰۸ با مقدمه اساتیدی همچون بهار، سعید نفیسی، پژمان بختیاری و آخرین کتاب شعر او در سال ۱۳۶۹ منتشر شد. این کتاب سومین جلد دیوان اشعار منتشر نشده او در 500 صفحه بود.
دیوان اشعار شهریار شامل ۱۲۰ هزار شعر سنتی و ۱۵ منظومه و شعر آزاد در قالبهای نو است. شهریار در سرودن انواع قالبهای شعری مانند قصیده، مثنوی و... تبحر داشته است اما بیشتر شهرت او به خاطر سرودههایی است که در قالب غزل گفته است.
منظومه حیدر بابا
شهریار به درخواست مادرش شروع به سرودن اشعاری به زبان ترکی آذری میکند و منظومه حیدر بابا سلام را منتشر میکند.وقتی که شهریار اشعار خود را برای مادرش به زبان فارسی میخواند، مادرش از او درخواست میکند که اشعارش را به زبان ترکی نیز بنویسید تا او نیز متوجه اشعار پسرش شود. بنابر این شهریار تصمیم میگیرد به زبان مادریش شعر بسراید. بهاین ترتیب یکی از منظومههای بینظیرش در زبان ترکی آذری را به نام «حیدر بابا سلام» متولد میشود.
شهریار برای سرودن منظومه حیدربابا از ادبیات ملی آذربایجان بهره برده است و شور، عشق و علاقه خود را به مردم آذربایجان را در آن به تصویر میکشد. «هاژاک» آهنگساز مشهور لهستانی نیز برای اشعار شهریار آهنگهای ماندگاری ساخته است.
آرامگاه شهریار کجاست؟
شهریار در سن ۸۱ سالگی بهخاطر بیماری ریوی که داشت در بستر بیماری افتاد. آیت الله خامنهای، رئیسجمهوری وقت دستور داد که او را برای معالجه و درمان به تهران منتقل کنند. او مدتی در بیمارستان مهر تهران بستری شد.
اولین کتاب شعر او در سال ۱۳۰۸ با مقدمه اساتیدی همچون بهار، سعید نفیسی، پژمان بختیاری و آخرین کتاب شعر او در سال ۱۳۶۹ منتشر شد. این کتاب سومین جلد دیوان اشعار منتشر نشده او در 500 صفحه بود.
دیوان اشعار شهریار شامل ۱۲۰ هزار شعر سنتی و ۱۵ منظومه و شعر آزاد در قالبهای نو است. شهریار در سرودن انواع قالبهای شعری مانند قصیده، مثنوی و... تبحر داشته است اما بیشتر شهرت او به خاطر سرودههایی است که در قالب غزل گفته است.
منظومه حیدر بابا
شهریار به درخواست مادرش شروع به سرودن اشعاری به زبان ترکی آذری میکند و منظومه حیدر بابا سلام را منتشر میکند
وقتی که شهریار اشعار خود را برای مادرش به زبان فارسی میخواند، مادرش از او درخواست میکند که اشعارش را به زبان ترکی نیز بنویسید تا او نیز متوجه اشعار پسرش شود. بنابر این شهریار تصمیم میگیرد به زبان مادریش شعر بسراید. بهاین ترتیب یکی از منظومههای بینظیرش در زبان ترکی آذری را به نام «حیدر بابا سلام» متولد میشود.
شهریار برای سرودن منظومه حیدربابا از ادبیات ملی آذربایجان بهره برده است و شور، عشق و علاقه خود را به مردم آذربایجان را در آن به تصویر میکشد. «هاژاک» آهنگساز مشهور لهستانی نیز برای اشعار شهریار آهنگهای ماندگاری ساخته است.
آرامگاه شهریار کجاست؟
شهریار در سن ۸۱ سالگی بهخاطر بیماری ریوی که داشت در بستر بیماری افتاد. آیت الله خامنهای، رئیسجمهوری وقت دستور داد که او را برای معالجه و درمان به تهران منتقل کنند. او مدتی در بیمارستان مهر تهران بستری شد.
- مقبره الشعرای تبریز کجاست؟
شهریار سر انجام در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷ در سن ۸۳ سالگی درگذشت و مردم او را در مقبره الشعرای استان تبریز در کنار سایر هنرمندن و شاعران تبریزی به خاک سپردند. مقبره الشعرا یکی از آرامگاهههای تاریخی تبریز است که در محله سرخاب بنا شده است. این آرامگاه پیرامون تکیه حیدر در تقاطع خیابانهای ثقه الاسلام و عارف شهر تبریزی و در ضلع شرقی بقعه سید حمزه و مقبره قائم مقام و ملا باشی جای گرفته است.
یک بیت شعر نامشهور
در این ماجرای ترکزبان و فارسیزبان یک تناقضی هم هست حتما در ذهن برخیها. و این تناقض را بعضیها خیلی پررنگ کردهاند و کار بیخ پیدا کرده! چه کسانی؟ طرفداران «پانتُرکیسم» که نهضتی سیاسی و ایدئولوژیک است و بیش از ۱۲۰ سال است اتحاد ترکتباران ایران و کشورهای آذربایجان و ترکیه و باقی ترکزبانان پراکنده در آسیای مرکزی و خاورمیانه و حتی سرزمینهای دوردست را در قالب یک ملت و یک کشور مستقل آرزو دارد. نهضتی است که به نوعی برتریجویی نژادی معتقد است و این حرفها. چهرههای برجسته هم دارد و البته شهریار هم میتوانست برایشان چهرهای خیلی خیلی برجستهتر باشد. شهریار چه کرد؟ خوب جوابشان را داد! در مقابل «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا» که میان ایرانیان معاصر مشهورتر از مشهور است، این هم یک بیت شعر نامشهور از شهریار در جواب آنها که خواب ناخوش میبینند برای ایران:
تُرکی ما بس عزیز است و زبان مادری
لیک اگر «ایران» نگوید لال بادا این زبان
و اگر همین یک بیت را دوست داشتید این هم یک شعر دیگر استاد شهریار درباره آذربایجان:
تو همایون مهدِ زردشتی و فرزندانِ تو
پورِ ایراناند و پاکآیین نژادِ آریان
اختلافِ لهجه ملیت نزاید بهرِ کس
ملتی با یک زبان، کمتر به یاد آرد زمان
گر بدین منطق تو را گفتند ایرانی نهای
صبح را خوانند شام و آسمان را ریسمان
مادرِ ایران ندارد چون تو فرزندی دلیر
روزِ سختی چشمِ امید از تو دارد همچنان
بیکس است ایران، به حرفِ ناکسان از ره مرو
جان به قربانِ تو ای جانانه آذربایجان
منابع:
https://www.kojaro.com/2020/11/6/191019/biography-poet-shahriar/
https://fa.wikipedia.org/wik
https://fa.wikishia.net/view
https://www.irna.ir/news/84476215
https://namnak.com/
https://www.beytoote.com/scientific/scientist/shahriyar.html