علم امام حسین(ع)
دانستم قطعاً خیر بیشترى مى اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى رسید. من جز بیم دهنده و بشارتگر براى گروهى كه ایمان مى آورند، نیستم». از این آیه شریفه به دست مى آید در مواردى كه منافع شخصى و مصالح فردى در كار باشد چه بسا پیامبر و امامان داراى علم غیب نباشند. اما در موارد هدایت مردم و مصالح دیگر از علم غیب خدادادى بهره مند مى باشند.
علم امام حسین(ع) «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً. الاّ مَنِ ارْتَضى مِن رَسُول»؛ جن (72)، آیات 26 و 27.
«داناى غیب اوست و هیچ كس را بر اسرار غیبش آگاه نمى سازد جز پیامبرى را كه از او خشنود باشد».
مقدمه
از بركات مجالس امام حسین علیه السلام آگاهى به معارف بلند و پردامنه اسلامى است، یكى از موضوعات و مباحث پردامنه درباره قیام امام حسین علیه السلام علم غیب و آگاهى پیشین آن حضرت به شهادت شان در كربلا است. دراین باره نظریه ها و تحلیل هاى گوناگونى مطرح شده است.
از یك سو روایت هاى متعددى حكایت مى كند پیامبر و امام على علیه السلام و حضرت فاطمه علیها السلام و خود امام حسین علیه السلام از قبل نسبت به شهادت آن حضرت در كربلا آگاه بودند و حتى پیامبران گذشته مانند حضرت آدم علیه السلام براى مصیبت امام حسین علیه السلام گریه كرده اند. لذا برخى معتقدند قیام امام حسین علیه السلام یك حركت از پیش تعیین شده و آن حضرت مأموریت الهى ویژه اى داشته است كه گریزى از آن نبود.
از سوى دیگر برخى گفته اند رفتار و حركت امام حسین علیه السلام از مدینه به سوى كوفه، براساس تحلیل عقلایى و موقعیت شناسى بود به طورى كه بهترین انتخاب توسط آن حضرت انجام گرفته است. لذا حركت و قیام براساس عقلانیت و تدبیر و اختیار بوده است. به طورى كه آن حضرت مجبور نبوده بلكه انتخاب روش دیگر نیز ممكن بوده اما حضرت با درایت این راه را انتخاب كرده چنان كه دو شخصیت مطرح آن دوران یعنى عبدالله زبیر و عبدالله بن عمر كه در مدینه و مكه ماندند، یكى ذلیلانه با حاكم مدینه بیعت كرد و عبدالله بن زبیر خانه خدا را سپر خود ساخت و در نهایت هر دو بدون تأثیرگذارى در تاریخ از بین رفتند. اما امام حسین علیه السلام به دعوت مردم كوفه حركت كرد و قیام ایشان مورد توجه همگان در طول تاریخ قرار گرفت و بنیان حكومت یزید و بنى امیه را ریشه كن ساخت. به همین جهت برخى معتقد شده اند كه اگر علم غیب امام حسین علیه السلام را نیز در نظر نگیریم، ایشان براساس تحلیل صحیح و دوراندیشى واقعى حركت به سوى كوفه را آغاز كرده است.
جهت توضیح بیشتر درباره علم غیب امام علیه السلام ابتدا در باره آیه شریفه توضیح داده مى شود.
غیب در لغت
بر پوشیده ماندن چیزى از چشم ها دلالت دارد؛ و در برابر شهادت و حضور مى باشد. مقاییس اللغه.
كاربرد واژه غیب در قرآن
«...قالَ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّی أَعْلَمُ غَیْبَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ أَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَ ما كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ»؛ بقره (2)، آیه 33.؛ «فرمود: «اى آدم، ایشان را از اسامى آنان خبر ده.»
و چون (-(آدم)-) ایشان را از اسماءشان خبر داد، فرمود: «آیا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمین را مى دانم؛ و آنچه را آشكار مى كنید، و آنچه را پنهان مى داشتید مى دانم؟».
«ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَیْبِ نُوحیهِ إِلَیْكَ...»؛ آل عمران (3)، آیه 44.؛ «این (-(جمله)-) از اخبار غیب است كه به تو وحى مى كنیم...».
«قُلْ لا أَمْلِكُ لِنَفْسی نَفْعاً وَ لا ضَرًّا إِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ وَ لَوْ كُنْتُ أَعْلَمُ الْغَیْبَ لاَسْتَكْثَرْتُ مِنَ الْخَیْرِ وَ ما مَسَّنِیَ السُّوءُ إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذیرٌ وَ بَشیرٌ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُون»؛ اعراف (7)، آیه 188.؛ «بگو: «جز آنچه خدا بخواهد، براى خودم اختیار سود و زیانى ندارم، و اگر غیب مى دانستم قطعاً خیر بیشترى مى اندوختم و هرگز به من آسیبى نمى رسید. من جز بیم دهنده و بشارتگر براى گروهى كه ایمان مى آورند، نیستم».
از این آیه شریفه به دست مى آید در مواردى كه منافع شخصى و مصالح فردى در كار باشد چه بسا پیامبر و امامان داراى علم غیب نباشند. اما در موارد هدایت مردم و مصالح دیگر از علم غیب خدادادى بهره مند مى باشند.
روایات تفسیرى
عن أبی عبدالله علیه السلام، فی قول الله عز و جل: عالِمُ الْغَیْبِ وَ الشَّهادَةِ. قال: الغیب: ما لم یكن، و الشهادة: ما قد كان ؛ البرهان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 431.؛ «منظور از علم غیب، آگاهى به آنچه اتفاق نیفتاده و آگاهى به آنچه وجود دارد را شهادت مى گویند».
و روی بالإسناد، عن سلمان الفارسی (رضی الله عنه)، قال: كنا مع أمیر المؤمنین علیه السلام، قال: یا سلمان، آصف بن برخیا قدر أن یحمل عرش بلقیس إلى سلیمان فی طرفة عین، و عنده علم من الكتاب، فكیف لا أفعل أنا ذلك و عندی ألف كتاب...؛ البرهان فى تفسیر القرآن، ج 3، ص 679.؛ «سلمان فارسى مى گوید: نزد امیرمؤمنان علیه السلام بودیم كه ایشان فرمود: اى سلمان، آصف پسر برخیا، توانست تخت بلقیس را در یك چشم به هم زدن نزد سلیمان ببرد در حالى كه بخشى از علم كتاب نزد او بود، پس چگونه من نتوانم در حالى كه نزد من هزار كتاب است».
وفی أصول الكافی ...قال: سمعت حمران بن أعین یسأل أبا جعفر-علیه السلام- عن قوله- جل ذكره-: عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً. فقال-علیه السلام-: إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ و كان محمّد و اللّه ممّن ارتضاه.
و از كتاب خرائج و جرائح از محمدبن فضل هاشمى، از حضرت رضاعلیه السلام روایت شده كه آن جناب نظر كرد به ابن هذاب، و سپس فرمود: اگر به تو خبر دهم كه در همین روزها یكى از ارحامت كشته مى شود، آیا تصدیقم مى كنى؟ گفت: نه، براى اینكه كسى به جز خداى تعالى غیب نمى داند. فرمود: مگر این خداى تعالى نیست كه مى فرماید: «عالِمُ الْغَیْبِ فَلا یُظْهِرُ عَلى غَیْبِهِ أَحَداً إِلاَّ مَنِ ارْتَضى مِنْ رَسُولٍ»، پس رسول اللَّه صلى الله علیه وآله كه مرضى نزد خدا است غیب مى داند، ما هم ورثه همان رسولى هستیم كه خدا او را به هر مقدار از غیب خود خواسته آگاه كرده، پس ما هم مى دانیم آنچه شده و آنچه كه تا روز قیامت خواهد شد.
روایات در این باب از حد شمار بیرون است، و مدلول آنها این است كه: رسول اللَّه صلى الله علیه وآله علم غیب را از راه وحى از خداى تعالى گرفته، و امامان علیهم السلام از آن جناب به ارث گرفته اند. ترجمه المیزان، ج 20، ص 91.
اگر بخواهند مى دانند!
محمدبن یحیى از عمران بن موسى از موسى بن جعفر از عمرو ابن سعید مدائنى از ابى عبدالله علیه السلام نقل كرده كه امام فرمود: «از زمانى كه امام اراده كند چیزى را بداند خداوند آن چیزى را به او مى فهماند». بحارالانوار، ج 26، ص 57.
از این روایت به خوبى آشكار مى شود اگر در مواردى علم غیب مربوط به منافع و مصالح شخصى شود و یا علم غیب موجب نفى كمال باشد امامان از خداوند آن علم را درخواست نمى كنند به طور مثال احتمال دارد علم به عدم خطر در «لیلةالمبیت» نفى كمال باشد و امام على علیه السلام به عدم خطر در آن شب علم نداشته است.
بنابر آنچه گفته شد؛ مراتبى از علم غیب اختصاصى به خداوند دارد و مراتبى از علم غیب را خداوند به مقتضاى نیاز مقام رسالت و مصلحت اولیاى الهى به آنان عنایت مى كند. حسن مصطفوى، التحقیق فى كلمات القرآن الكریم، ج 7، ص 291، چاپ اول، 1365.
پیام هاى آیه شریفه ؛ برگرفته از تفسیر راهنما و تفسیر نور.
1. خداوند متعال آگاه به امور غیبى و پنهان نیز مى باشد «عالم الغیب»
2. هیچ كس به طور مستقل به غیب عالم دسترسى پیدا نمى كند «یظهر على غیبه احدا».
3. خداوند جز كسانى را كه از ایشان راضى باشد بر علم غیب آگاه نمى سازد «الا من ارتضى...».
4. هستى فقط دیدنى ها نیست امور بسیارى وجود دارد كه از چشم ما پنهان است و قابل رؤیت نیست «عالم الغیب».
5. كسانى مثل فالگیرها كف بین ها و كاهنان كه ادعاى علم غیب مى كنند قابل اطمینان نیستند. زیرا خداوند فقط به امثال پیامبران علم غیب عطا مى كند. (الا من ارتضى من رسول).
در یك جمع بندى مى توان گفت؛ امامان علیه السلام مى توانند از علم غیب خدادادى بهره مند شوند و از آینده آگاه شوند بدون این كه اختیار خود را از دست بدهند و یا از انجام وظایف خویش دور گردند هم چنان كه خداوند از قبل به كارهاى انسان ها علم دارد بدون این كه اختیار را از آنها سلب كند بلكه خداوند علم دارد كه انسان ها با اختیار خود چه راهى را طى مى كنند و علم دارد كه به طور طبیعى چه حوادثى اتفاق خواهد افتاد.
علم غیب امام حسین علیه السلام و القاى تهلكه
چه بسا این سؤال مطرح شود: حركت امام حسین علیه السلام به سوى كوفه و كربلاء در حالى كه علم به شهادت داشته است، چگونه با آیه شریفه «وَ أَنْفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدِیكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَ أَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُحْسِنِینَ»؛ بقره (2)، آیه 195. سازگار است؟
در پاسخ باید گفت هلاكت به معناى نابودى، ضایع و بیهوده شدن است اما كسى كه در راه خدا و براى حفظ دین و مصالح عموم كشته شود ضایع و باطل نشده، بلكه باقى و ثابت تر گردیده و حتى نام و یاد و هدفش جاودانه مى ماند. چنان چه بسیارى از مجاهدان و رزمندگان از صدر اسلام تاكنون در بسیارى از صحنه ها با علم به این كه شهید مى شوند اقدام مى كردند و شهید نیز مى شدند.
در این میان هنر امام حسین علیه السلام به عنوان سیدالشهداء در این بود كه علاوه بر این كه با پاسخ به دعوت كوفیان، نهضت خود را با تدبیر و «عقلانیت» پیش برد، در طول سفر نیز آن چنان «حقانیت» خود را با «اتمام حجت» و «مظلومیت» آمیخته كرد كه چهره ظالمان هرچه منفورتر در طول تاریخ رسواتر شد و چهره حق و امامت در طول تاریخ جاودانه باقى ماند كه قابل محو شدن و كم رنگ شدن نیست. بهترین دلیل بر درستى تشخیص امام حسین علیه السلام آثار این قیام است به طورى كه حكومت یزید سه سال بیشتر دوام پیدا نكرد و در طول تاریخ ظلم و قساوت دشمنان اهل بیت و حقانیت و مظلومیت اهل بیت علیه السلام به اثبات رسید.
شهادت امام حسین علیه السلام رمز حیات و نجات
واقعه عاشورا با كمیت كم و كیفیت بالا و در كوتاه ترین زمان كار را به جاى رساند كه براى رسوایى دشمنان و اثبات حقانیت امامان نیازى به تكرار صحنه هاى جنگ در مكان ها و زمان هاى متعدد نیست. بلكه بزرگداشت همان قیام امام حسین علیه السلام و برپائى مجالس آن حضرت به طور صحیح و پرمحتوا، از بسیارى جنگ ها كفایت مى كند، و چه بسا یكى از دلایل مهم سفارش امامان به برپایى عزاى امام حسین علیه السلام و ثواب زیاد آن همین است. زیرا مجلس امام حسین علیه السلام بیشترین تأثیر را در هدایت مردم و رسوایى دشمنان دارد. بدون این كه نیاز به خون ریزى جدید باشد.
برپایى مجالس امام حسین علیه السلام روحیه جهاد و ایثار را همیشه در میان عزاداران زنده نگه مى دارد. به طورى كه دشمن كمتر طمع به حمله مى كند و در صورت لزوم، عزاداران حسینى با الهام از قیام امام حسین علیه السلام شدیدترین حملات و پراستقامت ترین نبردها را انجام خواهد داد.
مقدمه ذكر مصیبت
علم غیب پیامبر و امامان علیهم السلام از سوى خداوند حتمى است اگر چه از نظر ظاهر، براساس وظیفه عمل مى كردند و علم غیب آنها مانع تدبیر و اختیار آنان نبود. چنان كه درباره علم غیب پیامبر به شهادت امام حسین علیه السلام روایت شده است؛ عن جعفربن محمد قال نظر النبى الى الحسین بن على و هو مقبل فأجلسه فى حجره و قال صلى الله علیه ان لقتل الحسین حراره فى قلوب المؤمنین لا تبرد أبدا؛ مستدرك الوسائل، ج 10، ص 318.؛ «امام محمد باقرعلیه السلام نقل فرمودند كه: حسین رو به جانب پیامبر مى آمد، پیامبر او را روى پاى خود نشانید و فرمود: همانا شهادت امام حسین علیه السلام آتشى در قلب هاى مؤمنان برمى افروزد كه هرگز خاموش نگردد».
هم چنان كه در روایت دیگر از علم حضرت زهرا علیها السلام به شهادت امام حسین علیه السلام خبر داده شده است.
قال ابوعبدالله: لم تر فى الدنیا ام تلد غلاما تكرهه و لكنها كرهته لما علمت انه سیقتل ؛ بحارالانوار، ج 66، ص 266.
؛ «دیده نشده در دنیا كه مادرى پسرى به دنیا آورد و ناراحت شود اما حضرت فاطمه ناراحت شد به جهت آن كه علم داشت كه كشته مى شود».
خود امام حسین علیه السلام نیز به شهادتش در سرزمین كربلاء از زمان كودكى علم داشت و این راه را با اختیار و رغبت انتخاب كرد.
منبع:پرسمان