مقدمه
تنها چند روز پس از واقعه آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، دولت جمشید آموزگار که با شعار «دولت فضای باز سیاسی» روی کار آمده بود، مجبور به استعفا گردید و در روز ۴ شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی که فرزند روحانی و رئیس مجلس سنا بود و به برخی مخالفتها با دولت هویدا مشهور بود، دستور داد تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد.
اما اندکی بعد و در روز سیزدهم شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت شاهنشاهی شد. در همین زمینه پس از آنکه برگزاری راهپیمایی 13 شهریور به امامت شهید مفتح (در روز عید فطر) تجربه موفقی ارزیابی شد، تصمیم گرفته شد بار دیگر در مقابل حکومت شریف امامی و به منظور برائت از وی، تظاهراتی انجام شود.
به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست. تظاهرات ۱۶ شهریور ماه در تهران با حضور بیش از نیم میلیون نفر انجام گرفت که بزرگترین گردهمایی انجام گرفته در ایران تا آن زمان بود. تظاهرکنندگان شعارهای شدیداللحنی نظیر «مرگ بر سلطنت پهلوی»، سر می دادند و برای اولین بار نیز معترضان خواستار تشکیل «جمهوری اسلامی» شدند. همان شب، شاه برای آنکه کنترل امور را از دست ندهد دولت را مجبور کرد تا در تهران و یازده شهر دیگر - کرج، قم، تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، آبادان، اهواز، قزوین، جهرم و کازرون - حکومت نظامی اعلام کند و فرماندهی نظامی پایتخت را نیز به اویسی که در جریان قیام ۱۳۴۲ به «قصاب ایران» مشهور شده بود سپرد و در نهایت نیز دستور بازداشت سنجابی، بازرگان، فروهر، معینیان، لاهیجی، بهآذین، متین دفتری و مقدم مراغهای را صادر کرد.
در اولین ساعات جمعه 17 شهریور سال 1357، ارتشبد غلامعلی اویسی از رادیو اعلام حکومت نظامی کرد. مردم تهران که از حکومت نظامی اطلاع نداشتند، پیش از ساعت 6 صبح و پس از ادای فریضه نماز برای چهارمین روز متوالی، از خانه ها بیرون آمده و سیل آسا رو به خیابانها آوردند. مرکز تجمع آنان میدان ژاله (میدان شهدای کنونی) بود، همین که مردم به خیابانها رسیدند، ناگهان با دیدن تانکها و زره پوشهای نظامی و مأموران مسلسل به دست حکومت نظامی غافلگیر شدند.
مردم بدون اعتنا به سربازان به حرکت خود ادامه دادند. همگان در دل احساس نوعی شجاعت و از جان گذشتگی می کردند. از خیابانهای اطرف سیل انبوه جمعیت با سر دادن شعارهای انقلابی به سمت میدان ژاله در حرکت بودند. مأموران مسلح، پس از چند بار اخطار از زمین و هوا جمعیت را هدف رگبار مسلسل قرار دادند. فریاد الله اکبر و لا اله الا لله همه جا را پر کرد. جمعیت وحشت زده و هراسان به هر سمتی می دویدند، تا مأمنی برای خود پیدا نمایند و گروهی روی زمین دراز کشیده بودند و رگبار مسلسلها اجازه حرکت به ایشان نمی داد.
شیون، ناله و فریاد با صدای گلوله در هم آمیخته بود و بوی خون و دود و باروت همه جا به مشام می رسید. با نزدیک شدن ظهر به تدریج میدان ژاله که اینک واقعاً به میدان شهدا تبدیل گشته بود در هاله ای از سکوت مرگبار فرو رفت. در حول و حوش میدان آنچه به چشم می خورد، جنازه شهیدانی بود که در صحنه نبرد نابرابر همچنان باقی مانده و خونهایی که هر گوشه ای از میدان را گلگون کرده بود.
در مناطق جنوبی تهران برای متفرق کردن جمعیت از بالگردهای نظامی استفاده شد. یک روزنامه اروپایی در این رابطه نوشت: این بالگردها «کوهی از اجساد متلاشی شده» را بر جای گذاردند. در میدان ژاله، تانکها که مردم را محاصره کرده بودند و از پراکنده کردنشان ناتوان بودند شروع به شلیک به سمت مردم کردند. بنا بر نوشته یک خبرنگار اروپایی، این صحنه به جوخه آتش شبیه بود که در آن افراد مسلح به انقلابیون بیحرکت شلیک میکردند.
رژیم تعداد کل شهدای 17 شهریور را 58 نفر و مجروحان این فاجعه را 205 نفر اعلام داشت و تجمع گسترده و عظیم مردم تهران را نقشه خارجی اعلام کرد. شمار دقیق قربانیان مظلوم حادثه 17 شهریور در میدان شهدا و خیابانهای اطراف، هیچ گاه مشخص نگردید، لیکن، این رقم از چهار هزار نفر افزونتر بود و یکی از بزرگترین فجایع تاریخ انقلاب در «جمعه سیاه» اتفاق افتاد. در همین زمینه «میشل فوکو» فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن وقایع انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که 4000 تن در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند.
اهمیت تاریخی جمعه سیاه:
این روز و این واقعه در میان وقایع سال آخر حکومت پهلوی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار بود. در حقیقت با این کشتار، راه مخالفین و مبارزین برای همیشه از حکومت جدا شد و امکان هرگونه آشتی میان حاکمیت و مردم سلب گردید. احساسات عمومی نسبت به شاه بیش از پیش تحریک شد و موقعیت میانهروهایی که به دنبال نوعی مصالحه و سازش بین انقلابیون و سلطنتطلبان بودند، تضعیف شد؛ به گونهای که عملاً مردم به دو گروه تقسیم شدند: یک انقلاب بنیادی یا یک ضد انقلاب نظامی. از سوی دیگر حمایتهای بعدی آمریکا از شاه، سیاست دوگانه آمریکا در قبال ایران را که با تبلیغات سیاسی فشار آمریکا بر شاه برای گسترش فضای باز سیاسی به کلی منافات داشت، نشان داد.
مشاور امنیت ملی آمریکا، زیبیگنیِف برژینسکی، درباره این رویداد گفت: «واقعه میدان ژاله چنان خونین و مرگبار بود که کشمکشهای گذشته میان دولت و مخالفان را از یاد برد. این واقعه، پایان شورشهای پراکنده و مقطعی و آغاز انقلاب واقعی بود.»
امام خمینی(س) و واقعه 17 شهریور:
امام خمینی (س) فردای هفدهم شهریور، با ارسال پیامی به ملت شریف و شجاع ایران، ضمن ابراز همدردی با ملت، کشتار وحشیانه را محکوم نمودند و دولت آشتی ملی را دولتی تحمیلی و غیر قانونی اعلام کردند.
امام (س) در گوشه ای از پیام خود فرمودند:
«بار دیگر شاه با دستور حکومت نظامی در تهران و سایر شهرستانهای بزرگ ایران، ثابت کرد که پایگاهی در میان ملت ندارد. اعلام حکومت نظامی در محیطی آرام - به اقرار رادیو و مطبوعات ایران که راهپیمایی با کمال آرامش در آن انجام میگرفت - نه تنها قانونی نیست بلکه جرم است و دستور دهنده آن مجرم. شاه برای به رگبار بستن مردم بی دفاع و مظلوم هیچ بهانه ای را بهتر از حکومت نظامی ندید. روزهای اخیر، تهران و سایر شهرستانهای مهم ایران برای اظهار مظلومیت و مخالفت با مجرمی که 35 سال بر مقدرات آنان سلطه دارد و جنایات و خیانتهای او در کشور و مخالفتهای او با قانون اساسی واضح است، شاهد راهپیماییهای آرام بود. اظهار مخالفت با مجرمی که تمام هستی ملت را به باد داده است، از طرف کسانی بود که در حد عالی شعور سیاسی و دینی بودند؛ به طوری که حاضر شدند ارتش را گلباران کنند ولی «دولت آشتی ملی»، آنان را به عنوان شعار بر خلاف قانون اساسی، محکوم نمود؛ و حال آنکه شعار آنان بر ضد قانون اساسی شکن - یعنی شاه- بود. شعار بر ضد رژیم تحمیلی غیر قانونی بود، اظهار مظلومیت بود ولی واقعیت این است که شاه میخواهد انتقام خود را از ملت بی دفاع بگیرد، و با صحنه سازیهای مبتذل، ملت بیدفاع را به مسلسل ببندد و نفسها را به خیال باطل خودش در سینه خفه گرداند ولی دیگر دیر شده است و ملت مظلوم و بیدار ایران آگاه گردیده اند. من هنوز اطلاع دقیقی از کشتگان و مجروحان در سراسر ایران ندارم؛ ولی خبرگزاریها تعداد کشتگان را به صدها نفر گزارش دادهاند و خبرهایی از ایران، این تعداد را بیش از هزار نفر می گویند. اکنون بر ملت شجاع ایران است که به هر ترتیبی که ممکن است به مجروحین بیشمار خود، خون، دوا و غذا برساند و از هر گونه کمک مالی دریغ ننماید. چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم می خورد. آری این چنین است راه امیر مؤمنان علی و سرور شهیدان امام حسین. ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته می شد ... باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خُرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد. شما ای ملت محترم ایران، که تصمیم گرفته اید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید ... مطمئن باشید که هیچ قدرتی نمی تواند با شما که بیدارید و بپاخاسته اید روبرو شود.
ارتش وطنخواه ایران! شما دیدید که ملت با شما دوست و شما را گلباران می کند. و می دانید که این چپاولگران برای ادامه ستمگری، شما را آلت قتل برادران خود قرار داده اند، به دیگر برادران ارتشی خود که شاه را رها کرده اند و در پشتیبانی مردم، به دشمن حمله نموده اند بپیوندید، و بپاخیزید و نگذارید ملت شما نابود و برادران و خواهران شما به خاک و خون کشیده شوند. نام خود را در تاریخ که به سود ملت ایران به راه خود ادامه میدهد، هر چه زودتر ثبت کنید و ریشه خیانت و ظلم را بکنید.شما ای علمای بزرگ اسلام و سیاسیون بزرگ، که از فشار شاه هراسی به دل راه نمی دهید! نشانه اعتماد و قوّت روحیه ملت هستید، و در این موقع حساس نه تنها باید استقامت کنید بلکه روحیه عالی مقاومت جامعه را هر چه بیشتر باید تقویت کنید، و هر چه بیشتر صفوف خود را برای مقابله با دشمن مردم ایران متشکلتر کنید.» (صحیفه امام، ج3، ص: 459 ،460 - 461)
نامها
هفده شهریور با نامهای
«جمعهٔ سیاه»و «جمعهٔ خونین» نیز در ادبیات انقلاب اسلامی شناخته شدهاست.
جمهوری اسلامی ایران این روز را «یومالله» به معنی «روز خدا» نامگذاری کردهاند.
در ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ چه گذشت؟
۲۱ روز پس از واقعه آتش سوزی سینما رکس آبادان، دولت شریف امامی با اعلام ممنوعیت راهپیمایی، اعتراض مردم را برانگیخت به طوری که آنها توسط روحانی ای به نام یحیی نوری در روز ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ به خیابانها آمدند و راهپیمایی گستردهای را علیه دولت پهلوی برگزار کردند. با وجود اینکه از ساعت ۶ صبح روز جمعه توسط فرماندار تهران، ارتشبد غلامعلی اویسی حکومت نظامی اعلام شده بود اما مردم به این موضوع اعتنایی نکردند و به میدان ژاله تهران رفتند. دستگاه امنیتی رژیم پهلوی بدون حضور در بین مردم و از طریق هلیکوپترهای نظامی شرایط را تحت کنترل خود درآوردند و نظامیان شروع به کشتار مردم معترض کردند. پس از آن، درگیریهای خیابانی گستردهای در شهرهای مختلف کشور درگرفت.
تعداد کشته شدگان تظاهرات ۱۷ شهریور ۵۷
درخصوص تعداد کشته شدگان تظاهرات ۱۷ شهریور آمار مختلفی وجود دارد. فرمانداری نظامی تهران معتقد بود ۸۷ کشته و ۲۰۵ مجروح از این تظاهرات به جا مانده است. اما مخالفان حکومت اعلام کردند که در این روز بیش از ۴۰۰۰ نفر کشته شدهاند. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی که برای پوشش دادن رویدادهای انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که ۴۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند.
واکنشها به کشتار ۱۷ شهریور ۵۷
در روز ۱۸ شهریور، سید شهابالدین مرعشی نجفی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید محمد کاظم شریعتمداری و سید روح الله خمینی در روز ۱۸ شهریور در واکنش به کشتار خونین میدان ژاله بیانیههایی را منتشر کردند تا این عمل جنایت آمیز دولت پهلوی را محکوم کنند. به دنبال آن، مردم و بازاریان در شهرهای مختلف اعتصاب کردند. کارگران پالایشگاه نفت تهران هم در اعتراض به این عمل دست به اعتصاب زدند.
اعدام عاملان کشتار ۱۷ شهریور ۵۷
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، دادگاههای انقلاب در شهرهای مختلف ایران برپا شد که شش افسر ارتش به دلیل شرکت مستقیم در کشتار ۱۷ شهریور، در ۲۹ فروردین ۵۸ با حکم اعدام رو به رو شدند.
۱۷ شهریور ۵۷ در اروپا
این فاجعه خونین در روزنامهها، رادیو و تلویزیونهای کشورهای اروپایی با واکنشهای شدیدی همراه بود. به طوری که به مناسبت این روز، راهپیماییهای بزرگی در پاریس و آلمان علیه رژیم پهلوی برگزار شد. در لندن هم تعدادی از دانشجویان در ادارات سازمان ملل اعتصاب غذا کردند. نشریات کشورهای اروپایی از این کشتار به عنوان سپتامبر سیاه و ۸ سپتامبر خونین یاد کردند.
پیام امام خمینی (ره) پس از کشتار ۱۷ شهریور ۵۷
امام خمینی (ره) پس از کشتار ۱۷ شهریور پیامی را به هموطنان مظلوم ایران فرستادند و اعمال وحشیانه رژیم پهلوی را محکوم کردند:
چهره ایران امروز گلگون است و دلاوری و نشاط در تمام اماکن به چشم میخورد. آری این چنین است راه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و سرور شهیدان امام حسین علیه السلام. ای کاش خمینی در میان شما بود و در کنار شما در جبهه دفاع برای خدای تعالی کشته میشد. باید علما و روشنفکران ملت در زیر چکمه دژخیمان خرد شوند تا کسی خیال آزادی به خود راه ندهد. شما ای ملت محترم ایران که تصمیم گرفتهاید خود را از شر رژیم شاه خلاص گردانید، در رفراندومی که در سوم و چهارم شوال در برابر ناظران سراسر جهان انجام دادید، به دنیا نشان دادید که رژیم شاه جایی برای خود در ایران ندارد.
پیام تظاهرات ۱۷ شهریور ۵۷
مردم در تظاهرات ۱۷ شهریور با حضور در خیابانها شعار "مرگ بر شاه" و "درود بر خمینی" سر دادند. آنها با سر دادن شعار "نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی ” فریاد آزادی خود را به گوش جهانیان رساندند.
حمایت آمریکا از کشتار ۱۷ شهریور ۵۷
پس از وقوع فاجعه ۱۷ شهریور، خبر حمایت کارتر از شاه ایران در رسانهها منتشر شد. اگر چه تا پیش از این آمریکا خود را حامی حقوق بشر معرفی کرده بود اما کارتر در تماسی با محمدرضا شاه، این عمل خشونتآمیز را تایید کرد.
۱۷ شهریور از یوماللههای بزرگ انقلاب اسلامی ایران است که صولت و پشت پهلوی را شکست و مهمترین سلاح این رژیم را که ارتش بود، از کار انداخت، در واقع عنوان ۱۷ شهریور را باید با زیباترین خط و با بهترین مرکب نوشت و در اعلیترین نقطه نصب کرد.
حادثه تظاهرات ۱۷ شهریور که به «جمعه سیاه» معروف شد، به واقعه کشتار و شهادت تظاهرکنندگان در میدان ژاله (شهدا) در یکی از محلات جنوب تهران، توسط نیروهای نظامی ارتش شاهنشاهی شهرت یافت، این واقعه روز جمعه هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ و در جریان اعتراضات مردمی به رژیم ستمشاهی بود که در نهایت حضور یکپارچه مردم در سراسر کشور مقابل ستم های طاغوت به پیروزی انقلاب ایران در این سال انجامید.
مقامات نظامی تلفات آن روز را جمعاً ۸۷ کشته و ۲۰۵ زخمی اعلام کردند اما انقلابیون و مخالفان شاه اعلام کردند که تعداد کشته شدگان به بیش از چهار هزار نفر میرسد و فقط در میدان ژاله ۵۰۰ نفر کشته شدند.
امام خمینی(ره) نیز بعد از این رویداد تلخ، بیانیهای صادر و با بازماندگان حادثه ابراز همدردی کردند.
تنها چند روز پس از واقعه آتشسوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، دولت جمشید آموزگار که با شعار دولت فضای باز سیاسی روی کار آمده بود، مجبور به استعفا شد و در روز چهارم شهریور، محمدرضا پهلوی از جعفر شریف امامی خواست که تا دولتی با شعار آشتی ملی تشکیل دهد.
اندکی بعد و در روز سیزدهم شهریور، راهپیمایی بزرگ عید فطر در تپههای قیطریه تهران، تبدیل به تظاهرات بر ضد حکومت شاهنشاهی شد. به دنبال این تظاهرات، ناآرامیهای دیگری نیز تا روز شانزدهم شهریور به وقوع پیوست.
از اولین ساعات صبح روز جمعه، مردم برای شرکت در راهپیمایی و نماز جمعه راهی میدان ژاله شدند. غافل از آنکه از ساعت ۶ صبح، حکومت نظامی توسط فرماندار تهران ارتشبد غلامعلی اویسی اعلام و درحال اجرا بود و اجتماع بیش از سه نفر هم ممنوع بود. اعلام دیرهنگام حکومت نظامی (ساعت ۶ صبح همان روز) یکی از ابهامات رژیم در این واقعه بود.
فرماندهان نظامی ابتدا چندبار با بلندگو از مردم خواستند که متفرق شوند و وقتی با اصرار مردم روبهرو شدند، به سوی آنان آتش گشودند. گلولهباران توسط نظامیان شاه، برای چند دقیقه بیشتر به طول نینجامید و به شهادت افراد زیادی از مردم منجر شد.
روایت عباس ملکی تنها عکاس واقعه ۱۷ شهریور ه
عباس ملکی عکاس انقلاب و دفاع مقدس که در سال ۵۷ به عنوان عکاس روزنامه کیهان در روز ۱۷ شهریور در میدان ژاله حضور داشت از روز ۱۷ شهریور و حضور خود در میان مردم این گونه توضیح می دهد: آن روز چون اولین روز حکومت نظامی بود به من ماموریت داده شد تا از وضعیت موجود در سطح تهران گزارش بگیرم. ساعت هفت صبح به سطح شهر رفتم اما خبری نبود. زمانی که به اداره برگشتم به من اطلاع دادند که در میدان ژاله مردم تجمع کرده اند و باید به آنجا بروم.
وی ادامه داد: میدان بهارستان به سمت ژاله شلوغ بود، به طرف میدان حرکت کردم. در گوشه و کنار خیابان صحنه های مختلفی از حضور مردم دیده می شد. عدهای از مردم می گفتند حکومت نظامی است و ممکن است کشته شویم. عده ای دیگر پلاکارد گرفته بودند که روی آن نوشته شده بود: «به میدان می رویم».
وقتی به میدان رسیدم چیزی دیدم که تا به حال در هیچ یک از حکومت نظامی هایی که در اصفهان و یا در ماه مبارک رمضان در قم اجرا شده بود، ندیدم.
دو گروه از مردم و نظامیان روبروی هم سنگر گرفته بودند. نیروهای نظامی روبروی مردم زانو زده و به سمت آنها اسلحه گرفته بودند. مردی را دیدم که پیراهن خود را شکافته بود و به نظامیان می گفت تیراندازی کنید. از میدان ژاله تا میدان خراسان مملو از جمعیت بود.
ملکی به شعارهای مردم در آن روز نیز اشاره کرد و ادامه داد: مردم شعار «مرگ بر شاه» و «استقلال آزادی» سر می دادند. ساعت ۱۰ صبح جمعیت حدود ۱۰۰ هزار نفری از سمت پیروزی به سمت ژاله نزدیک شدند و شعارهای زیادی سر می دادند. سرگردی با حدود ۶۰ نیرو با بی سیم صحبت می کرد. چند دقیقه ای نگذشته بود که چند هلی کوپتر در ساختمان اداره برق نشستند. بالای درختی رفته تا عمق جمعیت را عکس بگیرم. پاسبانی به من اطلاع داد که ممکن است تیراندازی شود برای همین از بالای درخت به وسط جمعیت رفتم که تیراندازی شروع شد.
وی به صحنه تیراندازی نظامیان به مردم اشاره کرد و افزود: مثل کسی که در رودخانه قرار می گیرد نمی فهمیدم که به کدام سو می روم ولی سعی داشتم وظیفه ام را به خوبی انجام دهم و سه گوشه میدان را کنترل کردم و عکسهای آن روز از ماندگارترین عکسها شد.
ملکی به احساس خود از عکاسی در آن روز اشاره و تصریح کرد: بین نظامی هایی که با خشم و خشونت به مردم تیراندازی می کردند عکس گرفتن سخت بود. جز من پنج عکاس دیگر از کیهان آمده بودند ولی در جمعیت نماندند. در ابتدا کسی از نظامیان متوجه عکاسی من نبود اما بعد از تیراندازی، سرگردی من را دید و به سربازش دستور داد تا من را بگیرند. سرباز که آدم خوبی بود ایستادن را طولانی کرد تا فرار کنم تا این که با یک تاکسی به کیهان رفتم و عکسها را رساندم.
این عکاس انقلاب گفت: ساعت ۹ و نیم وارد میدان شدم، سرگردی با بی سیم تقاضای کمک می کرد و می گفت ما اینجا ۶۰ نفر بیشتر نیستیم اگر این هزار نفر به میدان بیایند ما را محاصره می کنند. ساعت ۱۰ تیراندازی شروع شد و بیشتر از سه دقیقه طول نکشید. مدت کمی بود، عده ای شهید و عده ای پراکنده شدند. عکسی از سه جنازه از آن لحظه دارم که از همان اولین تیراندازی گرفته شد. همت مردم بود که طوری شهدا و مجروحان را خارج کردند تا به دست ساواک نیافتند. من هم بخاطر کاری که انجام می دادم مجبور شدم میدان را ترک کنم. آنچه از شهدا و مجروحان دیدم آمارها را مشخص نمی کرد چون مردم سریعاً مجروحان را خارج می کردند.
وی درباره حضور عکاس یکی از نشریات رژیم ظاغوت افزود: معمولا خبرنگاران در همه برنامه ها حضور داشتند. همان روز وقتی عکسها را به کیهان بردم کسانی که در تحریریه حضور داشتند عکسها را دیده و متاثر شدند حتی تعدادی هم گریه کردند ولی عکس ها اجازه انتشار نداشت و بایگانی شد تا اوایل ۵۸ که رسما منتشر شد و در اختیار نشریات قرار گرفت.
عکاس واقعه ۱۷ شهریور سال ۵۷ ادامه داد: بعد از آن روز من را از کیهان فراری دادند تا دست ساواک نیافتم چون همه جور آدمی در کیهان فعالیت می کردند از ملی میهنی ها گرفته تا گروهک های مختلف. هیچ عکاس و نشریه دیگری از ۱۷ شهریور عکس ندارد و عکسی منتشر نکرده است. آن زمان امکانات زیادی نبود و خوشبختانه پس از انقلاب عکاسی توسط مردم رشد کرد.
رویداد ۱۷ شهریور چندین پیامد به دنبال داشت.
واقعه خونین 17 شهریور دارای پیامدهایی نیز بود که اینک به آنها خواهیم پرداخت.
1ـ تردید و تزلزل در اراده رژیم در رویارویی با ملت:
به دنبال کشتار 17شهریور اراده و عزم رژیم در رویارویی با ملت سخت به تردید و تزلزل افتاد. چرا که شیوه های موسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود، اجرای طرح حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت تلقی می شد، نتیجه عکس بخشید و لذا شاه برای یافتن یک راه حل فوری و ضربتی برای پایان دادن به اوضاع آشفته و انقلابی کشور با صاحب نظران امور ایران و کارشناسان داخلی ،رایزنی نمود. حاصل این گفت و گوها شاه را به این نتیجه رساند که ریشه همه نارضایتی ها در توسعه فساد و سوء استفاده های کلان مادی نهفته است.
۱۷ شهریور ۱۳۵۷ اغلب به عنوان آغاز پایان کار رژیم شاهنشاهی ایران در نظر گرفته میشود.اما وضعیت کشور به حدی آشفته بود که رژیم سخت سر در گم شده بود و سرانجام آمریکا با پیام شفاهی برانسکی از طریق اردشیر زاهدی ـ سفیر ایران در آمریکا ـ شاه را بار دیگر به سوی سیاست مشت آهنین متمایل ساخت که نتیجه آن تشکیل کابینه نظامی به رهبری ارتشبد ازهاری بود.
2ـ تزلزل ارتش:
قیام 17شهریور و ادامه حکومت نظامی،انسجام ارتش را متزلزل و اراده آن را با تردید مواجه ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدان ها و مراکز مهم شهر که می بایست همانند نیروهای انتظامی با انقلابیون مقابله کند، از کارآمدی ارتش و توان آن کاست. چرا که ارتش اساسا به منظور حفظ امنیت مرزها و پاسداری از کشور در برابر تهدیدات خارجی به وجود آمده بود. اما اکنون ارتش می بایست تحت فرمان فرمانداری های نظامی شورای امنیت استان عمل کند که خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرامین حکومت نظامی اختلاف نظر می یافت. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با نیروهای مسلح از نقطه نظر گرایش های سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان سخت تضعیف می کرد.
3- تعمیق شکاف بین مردم و حکومت پهلوی :
17شهریور 1357 جدایی میان ملت و حکومت را عمیق تر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. همچنین مشی مبارزه مسالمت آمیز در چار چوب قانون اساسی به منظور احیای نظام مشروطه به شدت زیر سوال رفت و روحیه تندروی و افراط گرایی در میان طیف های گوناگون مبارز و مخالف فراگیر شد و تلاش ها برای سرنگونی رژیم پهلوی به شکلی قهر آمیز و انقلابی مورد حمایت قرار گرفت.
4- تشدید سر در گمی آمریکا در برابر مسائل ایران :
هم زمان با بحرانی شدن اوضاع و واقعه 17 شهریور، روسای جمهور مصر، اسرائیل و آمریکا روز 19 شهریور با شاه گفت و گو کردند. شاه در گفت و گو با کارتر واقعه 17 شهریور را یک طرح شیطانی از سوی کسانی دانست که از برنامه ایجاد فضای باز سازی کشور بهره مند شده و از آزادی های اعطا شده علیه وی سوءاستفاده کردند. او خواستار ادامه حمایت های آمریکا شد.
کارتر نیز در پاسخ به در خواست های شاه او را از جهات گوناگون مطمئن ساخت و حمایت صریح خود را از اقدامات سرکوب گرانه شاه اعلام کرد. دو روز پس از حادثه 17 شهریور اردشیر زاهدی – سفیر ایران در آمریکا – با وارن کریستوفر – معاون وزارت امور خارجه آمریکا – در واشنگتن دیدار نمود. کریستوفر ضمن تاکید بر حمایت دولت آمریکا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت نظامی شد. اما زاهدی اعلام کرد، کمونیست های سازمان یافته تظاهرات را ترتیب می دهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است.
17شهریور 1357 جدایی میان ملت و حکومت شاهنشاهی را عمیق تر کرد
کریستوفر این اتهام را ناروا خواند و اظهار داشت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهم ترین عامل بروز و گسترش شورش هاست. به هر حال، حقیقت این است که تا وقوع حادثه 17 شهریور هیچ یک از سران کاخ سفید در ریاست جمهوری، وزارت خارجه و سازمان سیا، بحران ایران را جدی و نگران کننده نمی دانستند. از همین زمان گروهی از سران آمریکا به بررسی دقیق تر و بازنگری کارشناسانه در حوزه مسائل ایران ترغیب شدند که ماحصل این بررسی ها چیزی جز سردرگمی هر چه بیشتر آمریکا در امور ایران نبود.
روز سر نوشت ساز
عدهای از مردم در راهپیمایی بزرگ 16 شهریور فریاد میزدند: «فردا صبح در میدان ژاله. سپهبد مقدم برای جلوگیری از تكرار راهپیمایی از شاه درخواست برقراری حكومت نظامی كرد و سرانجام با موافقت شاه، تصویب شورای امنیت و هیئت دولت، حكومت نظامی به تصویب رسید و با فرمان شاه، ارتشبد اویسی فرماندار نظامی تهران شد. فرماندار نظامی تهران به سپهبد بدرهای فرمانده گارد جاویدان دستور داد تا واحدهایی از گارد را به فرمانداری نظامی منتقل كند. بدرهای فرمان اعزام واحدهایی را به سرلشكر امینی افشار فرمانده لشكر 1 گارد جاویدان صادر كرد و یگانهایی از لشكر در میدان و خیابان ژاله (شهدا) مستقر شدند.»
ارتشبد اویسی با صدور اولین اطلاعیه فرمانداری نظامی اعلام كرد: «به منظور ایجاد رفاه مردم و نحوه نظم از ساعت 6 صبح روز 17 شهریور ماه مقررات حكومت نظامی را به مدت شش ماه» به اجرا میگذارد. مردم در صبح زود بیخبر از حكومت نظامی در دستههای بزرگی از خیابانهای فرحآباد، شهباز و میدان خراسان به طرف میدان ژاله حركت كردند. در نزدیكی میدان و خود میدان كامیونهای مملو از نظامیان ایستاده بودند، ولی مردم بیاعتنا به راه خود ادامه میدادند.
ساعت نزدیك 7:30 صبح بود كه جمعیت در میدان ژاله و خیابانهای منتهی به آن مستقر شدند. یكی از فرماندهان نظامی با بلندگو به مردم اخطار كرد كه حكومت نظامی است، چرا تجمع كردهاید؟ یكی از روحانیون مردم را دعوت به نشستن كرد. جمعیت روی زمین نشست، ولی ظواهر امر نشان میداد كه نیروهای فرمانداری نظامی قصد متفرق كردن مردم را ندارند. راه عبور را از چهار طرف بر روی مردم بستند. ناگهان صدای رگبار از خیابانهای منتهی به میدان بلند و همین كه جمعیت از چهار طرف به سوی میدان هجوم آوردند، نیروهای مستقر در میدان نیز از چند سو مردم را به رگبار مسلسل بستند.
در مدت چند ثانیه صدها نفر در خاك و خون غلطیدند. مردم بیمهابا مجروحین و شهدا را بر روی دست به سوی بیمارستانها حمل میكردند. اتاقها، راهروها و حیات بیمارستانها مملو از مجروح و جنازه بود. مردم اطراف بیمارستانها خانههای خود را برای پذیرش مجروحین مهیا میكردند. هر كس هر چه از لوازم پزشكی، پنبه، پانسمان و ملافه داشت به بیمارستان میآورد.
نفرت مردم به اوج خود رسیده بود. خبر قتلعام مردم در میدان ژاله در تهران پیچید و سرتاسر تهران به جنب و جوش درآمد. مردم بیاعتنا به حكومت نظامی به خیابانها ریختند و با مأمورین فرمانداری نظامی درگیر شدند. به هر چه از مظاهر دولتی میرسیدند حمله میكردند. طبق گزارش ساواك، تظاهرات از میدان ژاله به خیابانهای دیگری از قسمت شرق تهران كشیده شد، سپس تظاهرات به جنوب تهران، خیابانهای مولوی، میدان خراسان، میدان شوش و میدان راهآهن سرایت كرد و در مدت كوتاهی خیابانهای فردوسی، منوچهری، خیابان سعدی شمالی، خیابان نظامآباد، خیابان فرحآباد، منطقه نارمك، میدان سپه، خیابان لالهزار، به صحنه درگیری تبدیل شد. تظاهرات و درگیری تا پاسی از شب ادامه داشت.
روزنامهها در فردای آن روز بدون پرداختن به چگونگی درگیری اعلام كردند: «100 آتشسوزی در تهران روی داد، شعب چند بانك، یك فروشگاه بزرگ، یك فروشگاه شهر و روستا در آتش سوخت.« فرماندار نظامی در اطلاعیه شماره 4 خود ضمن متهم كردن مردم به اینكه «با پول و نقشه خارجی» اقدام به تظاهرات كردهاند، اعلام نمود «در واقعه 17 شهریور 58 نفر كشته و 205 نفر مجروح شدهاند.» دو روز بعد دادگستری اعلام كرد تعداد كشتهشدگان به 95 نفر رسید. گرچه تعداد شهدای آن روز رسماً اعلام نشد، ولی آگاهان آمار وحشتناكی را از شهدای 17 شهریور ارائه كردهاند.
پارسونز سفیر انگلیس تعداد شهدا را «صدها نفر» ذكر كرده است. سولیوان سفیر آمریكا گزارش میكند كه در میدان ژاله «بیش از 200 نفر از تظاهركنندگان كشته شده بودند.» جان استمپل یكی از اعضای سفارت آمریكا در ایران از قول منابع پزشكی تعداد شهدا را «بین 200 تا 400 نفر» برآورد كرده است. شاپور بختیار ادّعا میكند كه «میتوانم به یقین بگویم تعداد كشتهشدگان حداكثر از 700 یا 800 نفر متجاوز نبوده است.» مردم مدعی بودند چند هزار نفر كشته شدهاند. حتی اگر ادّعای مردم را نپذیریم كشتن دهها نفر انسان آمار وحشتناكی است. موضوع مهم در واقعه 17 شهریور، تمرّد سربازان از دستورات فرماندهان نظامی بود. در همان لحظه اوّل در میدان ژاله یك سرباز فرمانده خود را هدف قرار داد و سپس خود را به قتل رساند.
طبق گزارش ساواك «سه نفر از سربازان وظیفه لشكر گارد در حین اجرای مأموریت كنترل اغتشاشات، ضمن سرقت سه قبضه تفنگ ژـ3 با 300 تیر فشنگ متواری شدهاند.» اسامی این سه نفر عبارت بود از «قاسم دهقان»، «علی غفوری« و «محمد محمدی» فردای آن روز محل اختفای این سه سرباز كشف و به محاصره نیروهای نظامی درآمد كه هر سه نفر مورد اصابت گلوله قرار گرفتند كه محمد محمدی در دم به شهادت رسید. از مجموعه اسناد به دست میآید كه در این روز هفت سرباز خودزنی كردند.
4← تزلزل اراده سیاسی رژیم شاه
به دنبال کشتار ۱۷ شهریور، رژیم در رویارویی با ملت، سخت به تردید و تزلزل افتاد؛ چرا که شیوههای مرسوم اعم از سرکوب و سازش در عمل شکست خورده بود. اجرای حکومت نظامی که بر اساس نظریه مشاوران امنیتی و ساواک، بهترین سیاست ممکن جهت برقراری امنیت و آرامش تلقی میشد، نتیجه عکس بخشید.
چند روز پس از واقعه ۱۷ شهریور هنگامی که شریف امامی برای اخذ رای اعتماد به مجلس میرفت، دستکم ۹ تن از نمایندگان فریادزنان صلاحیت شریف امامی را زیر سؤال بردند، که البته در نهایت رای اعتماد را از مجلس اخذ کرد.
5← تغییر مشی مبارزه
۱۷ شهریور شکاف میان حکومت و ملت را عمیقتر کرد و امکان هر نوع پیوستگی یا سازش را از بین برد. بدینترتیب واقعه ۱۷ شهریور به اعتبار میانهروها و هواداران اندیشه اعاده مشروطیت سلطنتی به نحو اجتنابناپذیری آسیب وارد نمود، زیرا، دولت آشتی ملی بیش از دو هفته نتوانست به وعدههای خود وفادار بماند و در ۱۷ شهریور نقاب دروغین از چهره خود برافکند. توجیهناپذیری این رویداد، راه مسالمت میان شاه و مخالفان را برای همیشه بست. بنابراین، هنگامی که امکان راه حل سیاسی با رژیم از بین رفت، انقلاب در مسیر تازهای افتاد و شتاب بیشتری گرفت. از این دیدگاه رویداد ۱۷ شهریور باعث انسجام فکری و اتحاد عملی مخالفان شد و همگان به این نتیجه رسیدند که تنها یک راه برای نجات جامعه ایران باقی مانده است و آن خروج شاه و سقوط رژیم او و استقرار یک نظام مطلوب است.
6← تزلزل ارتش
حوادث ۱۷ شهریور و ادامه حکومت نظامی، انسجام و اراده ارتش را متزلزل ساخت. استقرار طولانی مدت ارتش در میدانها و چهارراهها و مراکز مهم شهر، موجب فرسایش آنان میشد. ارتش میبایست تحت فرمان فرمانداریهای نظامی و شورای امنیت استان عمل کند که خواه ناخواه با هیات دولت و سایر مراکز قدرت در نحوه و اجرای فرمانهای حکومت نظامی اختلافنظر مییافت. این واقعیت با توجه به ساختار ارتش شاهنشاهی که شکاف عمیقی میان کادر فرماندهی با بدنه نیروهای مسلح از نظر گرایشهای سیاسی و تمایلات ملی و مذهبی وجود داشت، موضع ارتش را به عنوان سرکوبگر مخالفان، سخت تضعیف میکرد.
7← توطئه براندازی شاه
دو روز پس از ۱۷ شهریور اردشیر زاهدی، سفیر ایران، در واشنگتن با وارن کریستوفر، معاون وزارت خارجه آمریکا، دیدار نمود. کریستوفر ضمن تاکید بر حمایت دولت آمریکا از ایران، خواستار رعایت اعتدال در اجرای حکومت نظامی شد، اما زاهدی ادعا کرد که کمونیستهای سازمان یافته تظاهرات را ترتیب میدهند و دولت آمریکا همراه با نیروهای اپوزیسیون، توطئه براندازی شاه را تدارک دیده است. کریستوفر این اتهام را زشت و ناروا خواند و گفت تضعیف اعتماد به نفس شاه در این زمان مهمترین عامل بروز و گسترش شورشهاست.
8شویق امام به مبارزه و مقاومت
شریف امامی در آغاز تصدی نخست وزیری و درباره برنامهها و سیاستهای دولت آشتی ملی در مورد بازگشت آیتالله خمینی اعلام کرده بود که بازگشت ایشان به کشور بلامانع است. [
در پی آن در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۵۷ (و پس از تقریبا ۱۵ سال) روزنامه اطلاعات عکس امام را در صفحه اول خود چاپ کرد و از اعزام هیاتی به منظور مذاکره و بازگشت ایشان به نجف خبر داد، اما رهبر انقلاب در همان روز، نخست وزیری شریف امامی را «نیرنگ شیطانی شاه» خواند و پیشنهاد آشتی با روحانیان را «وعده پوچ و فریبکارانه» دانست و مردم را به مقاومت و مبارزه تشویق کرد.
با وقوع حادثه ۱۷ شهریور، امام، شاه را مسئول مستقیم کشتار مردم دانست و خواستار انهدام رژیم شاهنشاهی شد.
9← گسترش اعتصابات
مهمترین ویژگی دور تازه اعتصابات که در اندک زمانی پس از کشتار ۱۷ شهریور آغاز شد، ماهیت کاملا سیاسی آن بود که با هدف از پادرآوردن رژیم و فلج ساختن آن صورت میپذیرفت. در روزهای دوم و سوم مهر همان سال، اعتصاب وسیع کارکنان پالایشگاه آبادان به نشانه همبستگی با سی هزار تن از کارگران اعتصابی نفت در تهران، اهواز، گچساران و آغاجاری به راه افتاد. به تدریج شرکت مخابرات، راه آهن، ذوب آهن، بنادر و کشتیرانی، بازاریان، معلمان، دانشگاهیان و سایر مؤسسات اعتصابات را وسعت بیشتری بخشیده و اعتصابکنندگان خواستار کنارهگیری شاه و ایجاد جمهوری اسلامی شدند. این اعتصابات به ویژه در شرکت نفت سبب رکود عمدهترین منبع درآمد ارزی کشور و حتی دشواری دستیابی به نفت جهت مصارف انرژی، حمل و نقل و سوخت حرارتی برای منازل شد. در نتیجه دولت در پی اختلال در سیستم اقتصادی در انجام تعهدات داخلی و بین المللی با تنگناهای فلجکنندهای روبرو شد. دولت آمریکا نیز در پی توقف پرداختهای ایران، برنامه فروش جنگافزار نظامی را تا روشنشدن اوضاع سیاسی تهران به حالت تعلیق درآورد.
تعداد کشتهشدگانفرمانداری نظامی تهران آمار ۸۷ کشته و ۲۰۵مجروح را تأیید نمود.[۸][۱۷] اما مخالفان حکومت، اعلان داشتند که در این روز بیش از ۴٬۰۰۰ نفر کشته شدهاند و تعداد کسانی که تنها در میدان ژاله جان باختهاند ۵۰۰ نفر است. میشل فوکو فیلسوف فرانسوی و طرفدار انقلاب ایران که برای پوشش دادن رویدادهای انقلاب در یک روزنامه ایتالیایی به محل حوادث رفته بود مدعی شد که ۴٬۰۰۰ تن در این روز هدف گلوله قرار گرفتهاند. اما سالها بعد عماد الدین باقی با دسترسی به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر، در پژوهشی تعداد کشتهشدگان ۱۷ شهریور را ۸۸نفر ذکر میکند که ۶۴ نفر آنها در میدان ژاله کشته شدند.محمد باهری که در آن هنگام عهدهدار سمت وزارت دادگستری بود میگوید: بنابر گزارش سازمان پزشکی قانونی و سازمان بهشت زهرا مجموع کشتهشدگان روز هفدهم شهریور و زخمیهایی که تا روز بیست و ششم شهریور درگذشتند ۱۲۶نفر بودهاست. همچنین در سال ۱۳۹۶، عبدالله نوری کنشگر سیاسی اصلاح طلب و وزیر کشور دولت خاتمی در مطلبی که در روزنامه شرق به چاپ رسید، از قول سید محمد بهشتی گفت که تعداد کشتهشدگان روز ۱۷ شهریور در میدان ژاله حدوداً ۳۹۵۰ نفر کمتر از آن چیزی بود که توسط جامعه روحانیت مبارز در بیانیه پس از این رویداد گفته شده بود.
منابع:
https://www.irna.ir/news/84029114/۱۷
https://fa.wikipedia.org/wiki/
https://www.imna.ir/news/442683/
http://www.imam-khomeini.ir/fa/n2992
https://www.beytoote.com/art/decorum/september3-uprising3-uprising.html
http://wikifeqh.ir
https://www.irdc.ir/fa/news/6555