0

تعاون در متون دینی(به مناسبت روز تعاون)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

تعاون در متون دینی(به مناسبت روز تعاون)

تعاون در متون دینی(به مناسبت روز تعاون)

 


تعاون در قرآن و حدیث
 

تعاون، واژه‌ای دینی بر پایه قرآن و حدیث با مضمون اخلاقی است، در این مقاله درباره تعاون در قرآن و حدیث و بعضی از مصادیق تعاون سخن گفته می‌شود.

تعاون در لغت
تعاون در لغت به معنای یکدیگر را یاری کردن و همیاری نمودن است. [۱][۲][۳][۴] مفهوم این واژه در متون اسلامی و منابع اخلاقی با معنای لغوی آن تفاوت چندانی ندارد. [۵][۶][۷]

تعریف فلسفی تعاون
در آثار فلسفی، بر این نکته تأکید شده است که، انسان‌ها برای تأمین سعادت خود در زندگی و وصول به کمال نیازهایی دارند که به تنهایی نمی‌توانند آن‌ها را بر آورده سازند، ازینرو باید جامعه تشکیل دهند و به یکدیگر یاری کنند؛ بنابراین، اساس اجتماع مدنی تعاون و همکاری و مبادله منافع است. حتی گفته‌اند که تشکیل دادن جامعه و تعاون برای انسان‌ها جنبه فطری دارد. [۸][۹][۱۰][۱۱] تفاوت‌های افراد جامعه از نظر توانایی‌های جسمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جز اینها نیز اقتضا دارد که در ابعاد گوناگون زندگی یاور یکدیگر باشند. [۱۲]

تعاون در قرآن
 

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

تَعاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَ التَّقْوی وَ لا تَعاوَنُوا عَلَی الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ[ مائده(5)، آيه 2]؛

«(همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید!»

آنچه در این آیه نسبت به تعاون آمده یک اصل کلی اسلامی است که سراسر مسائل اجتماعی و حقوقی و اخلاقی و سیاسی را در بر می گیرد، طبق این اصل مسلمانان موظفند در کارهای نیک، همکاری کنند ولی همکاری در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم، مطلقاً ممنوع است، هر چند مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد. این قانون اسلامی درست بر ضد قانونی است که در جاهلیت عرب- و حتی در جاهلیت امروز- نیز رایج است.

در آن روز اگر افرادی از قبیله ای به افراد قبیله دیگر حمله می کردند، بقیه افراد قبیله به حمایت آنها برمی خواستند بدون این که تحقیق کنند حمله عادلانه بوده است یا ظالمانه، این اصل در مناسبات بین المللی امروز نیز حکومت می کند و غالباً کشورهای هم پیمان، و یا آنها که منافع مشترکی دارند، در مسائل مهم جهانی به حمایت یکدیگر بر می خیزند، بدون این که اصل عدالت را رعایت کنند و ظالم و مظلوم را از هم تفکیک نمایند! اسلام خط بطلان بر این قانون جاهلی کشیده است و دستور می دهد تعاون و همکاری مسلمین با یکدیگر باید تنها در کارهای نیک و برنامه های مفید و سازنده بوده باشد نه در گناه و ظلم و تعدی. جالب توجه این که نیکی و تقوا هر دو در آیه فوق با هم ذکر شده اند، که یکی جنبه اثباتی دارد و اشاره به اعمال مفید است، و دیگری جنبه نفی دارد و اشاره به جلوگیری از اعمال خلاف می باشد. و به این ترتیب تعاون و همکاری باید هم در دعوت به نیکی ها و هم در مبارزه با بدی ها انجام گیرد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرموده اند:

«لایزالُ النّاسُ بِخَیرٍ ما أمَرُوا بِالمَعرُوفِ و نَهَوا عَنِ المُنکرِ و تَعاوَنُوا عَلَی البِرِّ وَالتَّقوی»[ملاذ الاخيار فى فهم تهذيب الاخبار، ج 9، ص 480]؛

«مردم همیشه در خیر خواهند بود تا وقتی که امر به معروف و نهی از منکر می کنند، و در نیکی و پرهیزکاری یکدیگر را یاری می رسانند».

در فقه اسلامی از این قانون در مسائل حقوقی استفاده شده و پاره ای از معاملات و قراردادهای تجاری که جنبه کمک به گناه دارد، تحریم گردیده، همانند فروختن انگور به کارخانه های شراب سازی و یا فروختن اسلحه به دشمنان حق و عدالت و یا اجاره دادن محل کسب و کار برای معاملات نامشروع و اعمال خلاف شرع (البته این احکام شرایطی دارد که در کتب فقهی بیان شده است).

اگر این اصل در اجتماعات اسلامی زنده شود و مردم بدون در نظر گرفتن مناسبات شخصی و نژادی و خویشاوندی با کسانی که در کارهای مثبت و سازنده گام بر می دارند همکاری کنند، و از همکاری کردن با افراد ستمگر و متجاوز در هر گروه و طبقه ای که باشند، خودداری نمایند، بسیاری از نابسامانی های اجتماعی سامان می یابد.

همچنین اگر در مقیاس بین المللی دولت های دنیا، با متجاوز- هر کس و هر دولتی بوده باشد- همکاری نکنند، تعدی و تجاوز و استعمار و استثمار از جهان برچیده خواهد شد. اما هنگامی که می بینیم پاره ای از آنها به حمایت متجاوزان و ستمگران بر می خیزند و با صراحت اعتراف می کنند که اشتراک منافع آنها را دعوت به این حمایت کرده، نباید انتظار وضعی بهتر از این داشته باشیم.

در روایات اسلامی در این باره تأکیدهای فراوانی وارد شده است:

1- از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده که فرمود:

«اذَا کانَ یوْمُ الْقِیامَةِ نَادَی مُنَادٍ اینَ الظَّلَمَةُ! وَ اعْوَانُ الظَّلَمَةِ! وَ اشْبَاهُ الظَّلَمَةِ! حَتَّی مَنْ بَرَءَ لَهُمْ قَلَمَاً وَ لَاقَ لَهُمْ دَوَاتاً، قَالَ: فَیجْتَمَعُونَ فِی تَابُوتٍ مِنْ حَدیدٍ ثُمَّ یرْمَی بِهِمْ فِی جَهَنَّم»[ارشاد القلوب الى الصواب، ج 1، ص ]؛

«هنگامی که روز قیامت بر پا شود منادی ندا در می دهد کجا هستند ستمکاران و کجا هستند یاوران آنها و کسانی که خود را به شبیه آنها ساخته اند؟- حتی کسانی که برای آنها قلمی تراشیده اند و یا دواتی را لیقه کرده اند- همه آنها را در تابوتی از آهن قرار می دهند سپس در میان جهنم پرتاب می شوند».

2- صفوان جمال از یاران امام کاظم (علیه السلام) می گوید: خدمت امام رسیدم فرمود: ای صفوان! همه کارهای تو خوب است جز یک کار! عرض کردم: فدایت شوم، چه کار! فرمود: این که شتران خود را به این مرد یعنی هارون کرایه می دهی! گفتم: به خدا سوگند در مسیرهای عیاشی و هوس بازی و صید حرام به او کرایه نمی دهم، تنها در این راه، یعنی راه مکه، در اختیار آنها می گذارم، تازه خودم همراه شتران نمی روم، بعضی از فرزندان و کسانم را با آنها می فرستم. فرمود: ای صفوان! آیا از آنها کرایه می گیری؟! عرض کردم بله، فرمود: آیا دوست داری که زنده بمانند و بر سر کار باشند تا کرایه تو را بپردازند گفتم بلی، فرمود: کسی که بقای آنها را دوست بدارد از آنها است و هر کسی از آنها باشد در آتش دوزخ خواهد بود، صفوان می گوید من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم.

این موضوع به گوش هارون رسید به دنبال من فرستاد و گفت: صفوان! شنیده ام شترانت را فروخته ای! گفتم آری گفت: چرا! گفتم: پیر شده ام و فرزندان و کسانم نمی توانند از عهده اداره آنها بر آیند، گفت: چنین نیست، چنین نیست! من می دانم چه کسی این دستور را به تو داده است آری موسی بن جعفر (علیه السلام) به تو چنین دستوری داده است گفتم: مرا با موسی بن جعفر چه کار! هارون گفت، این سخن بگذار! به خدا سوگند اگر سوابق نیک تو نبود دستور می دادم گردنت را بزنند!»[وسائل الشيعه، ج 17، ص 182./[5].

3- پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیه السلام) فرمود:«ده طایفه از این امت به خدا کافر شده اند که یکی از آنها کسی است که اسلحه به دشمنان اسلام که با آنها در حال جنگند بفروشد»[خصال، ج 2، ص 451.].

 

در قرآن کریم، فقط در آیه دوم سوره مائده، [۱۳] فعل امر «تَعاوَنوا» و صورت نهیِ آن به کار رفته است. در این آیه به مؤمنان امر شده که در کارهای نیک و تقوا یاور یکدیگر باشند و از تعاون در گناه و تعدی بپرهیزند. برخی مفسران، با ارائه مفهومی وسیع برای تعابیر «برّ» و «تقوی» و «اِثْم» و «عُدْوان»، مراد از این آیه را همکاری برای هموار ساختن راه خیر و نیکی، و بستن راه شرارت و دشمنی دانسته‌اند. [۱۴][۱۵][۱۶][۱۷][۱۸]در برخی منابع، مراد از تعاون در عدوان، همکاری در تعدی به حقوق مردم و سلب امنیت از جان و مال و حیثیت آنان ذکر شده است. [۱۹][۲۰] به تعبیر برخی مؤلفان، این آیه نوعی مسئولیت مشترک اجتماعی و تضامن جمعی را بر عهده تمامی مؤمنان نهاده است؛ ازینرو، مثلاً عالمان و توانگران و قدرتمندان در برابر جاهلان و فقیران و ضعیفان مسئولیت دارند. [۲۱][۲۲][۲۳] مفهوم تعاون، چه در راه حق چه در راه باطل، در برخی آیات دیگر نیز آمده است. [۲۴][۲۵][۲۶]

 

تعاون در متون دینی(به مناسبت روز تعاون)

تعاون در احادیث

پيامبر صلي الله عليه وآله :

لايَزالُ النّاسُ بِخَيرٍ ما أمَرُوا بِالمَعرُوفِ و نَهَوا عَنِ المُنكَرِ و تَعاوَنُوا عَلَي البِرِّ وَالتَّقوي
مردم هميشه در خير خواهند بود تا وقتي كه امر به معروف و نهي از منكر مي‏كنند ، و در نيكي و پرهيزكاري يكديگر را ياري مي‏رسانند.

تهذيب الأحكام ، ج ۶ ، ص ۱۸۱ .

امام علي عليه السلام :

طَلَبُ التَّعاوُنِ عَلي إقامَةِ الحَقِّ دِيانَةٌ و أمانَةٌ
درخواست همكاري براي برپا كردن حق ، نشانه ديانت و امانت [داري ]است
عيون الحكم والمواعظ ، ح ۵۵۶۳ .

 امام علي‏ عليه السلام :

مِن واجِبِ حُقُوقِ اللَّهِ عَلَي العِبادِ النَّصيحَةُ بِمَبلَغِ جُهدِهِم وَ التَّعاوُنُ عَلي إقامَةِ الحَقِّ بَينَهُم
از حقوق واجب خدا بر بندگان ، خيرخواهي به اندازه توان ، و ياري كردن يكديگر براي برپايي حق در ميان خود است.
نهج البلاغه ، خطبه ۲۱۶ .

امام علي‏ عليه السلام :

ألا إنَّ الذُّلَّ فِي طاعَةِ اللَّهِ أقرَبُ إلَي العِزِّ مِنَ التَّعاوُنِ بِمَعصِيَةِ اللَّهِ
آگاه باشيد كه خواري در راه اطاعت خدا به عزّت نزديك‏تر است از ياري كردن يكديگر براي نافرماني خدا.
تحف العقول ، ص ۲۱۷

بنا بر بعضی احادیث، تعاونِ مؤمنان در طاعات الهی از پایه های برادریِ دینی است [۲۷][۲۸] و پیشوایان دین بر ضرورت آن تأکید کرده‌اند. [۲۹][۳۰][۳۱] به تعبیر احادیث، تعاون در بر پا داشتن حق از حقوق واجب خداوند بر بندگان است. [۳۲][۳۳][۳۴][۳۵][۳۶][۳۷] در احادیث، بر استحباب معاونت در بِرّ، [۳۸][۳۹] از جمله تعاون در بنای مسجد، [۴۰] تأکید و ثواب اخروی آن ذکر شده [۴۱] و در برابر، تعاون در ارتکاب معاصی و کارهای باطل مذموم شمرده شده است. [۴۲][۴۳][۴۴] بنا بر احادیث، اثر مهم تعاون در کارهای نیک، رسیدن خیر به امت اسلامی است و از جمله آثارِ عدم تعاون، سلطه جویی برخی بر برخی دیگر و از میان رفتن برکات است. [۴۵][۴۶]

 

تعاون در متون دینی(به مناسبت روز تعاون)

← مصادیق تعاون در احادیث

پیشوایان دین ضمن توصیه مسلمانان به ایجاد پیوندهای عاطفی و روانی با یکدیگر و بر آوردن نیازهای هم، آنان را به معاونت و یاری کردن یکدیگر در امور شخصی فرا خوانده‌اند. [۴۷][۴۸][۴۹][۵۰][۵۱] در احادیث و کتب اخلاقی، کمک کردن فرد مؤمن به مؤمنان دیگر از حقوقِ برادریِ دینی به شمار رفته [۵۲][۵۳] [۵۴][۵۵] و بویژه مؤمنی که از دیگران درخواست یاری و کمک نماید، واجد حقی بر عهده آنان است. [۵۶][۵۷][۵۸] حتی به تصریح برخی منابع، نیازهای هر مؤمنی که نیازمند کمک است، باید پیش از درخواست او بر آورده شود [۵۹] (درباره آثار دنیوی و اخروی بر آوردن نیازهای مؤمن رجوع کنید به این آدرس [۶۰]). بنابر حدیثی، یکی از حقوق همسایه آن است که اگر درخواست کمک کرد، به یاری‌اش شتافته شود. [۶۱]
به نوشته مجلسی، [۶۲] از برخی احادیث بر می‌آید که ایمان مؤمنان اقتضا دارد که آنان با خدمت کردن به یکدیگر، با هم تعاون داشته باشند. همچنین احادیثی که مؤمنان و امت اسلامی را به مثابه یک بدن یا یک دست دانسته، به تعاون اشاره دارد. [۶۳] برطبق شماری از احادیث، کمک کردن انسان به کسی که وی را یاری داده، از نشانه های ایمان است. [۶۴][۶۵] در سیره پیامبر اکرم و امامان معصوم علیهم‌السلام نیز موارد متعددی از یاری کردن به افراد نیازمند و بر آوردن نیازهای آنان و نیز همیاری با مردم در انجام دادن کارهای نیک دیده می‌شود. [۶۶][۶۷]
در احادیث و منابع اخلاقی، اهتمام نداشتن به امور دیگران و یاری نکردن مؤمنان از رذایل اخلاقی و از نشانه‌های ضعف ایمان شمرده شده و آثار ناخوشایند دنیوی و اخروی آن بیان گردیده است. [۶۸][۶۹] بنا بر حدیثی معروف از پیامبر اکرم کسی که نسبت به امور مسلمانان اهتمام ندارد، مسلمان نیست. [۷۰]

 

چرا تعاون یک ضرورت اجتماعی است؟


شواهد تاریخی و الگوهای زیست جمعی، نشان می‌دهد ایرانیان در فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی خود تعاون و همکاری داشتند و تعاون و یاریگری جزئی از فرهنگ و تمدن ایرانیان به شمار می‌رود.

- شواهد تاریخی نشان می‌دهد ایرانیان در فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی خود تعاون و همکاری داشتند.
- زیربنای اغلب ایدئولوژی‌ها به ویژه ادیان الهی مبتنی بر تعاون بوده است.

- ابعاد مختلف تعاون در دین اسلام مشاهده می‌شود.

- فرهنگ مفهومی است که ارتباط مستقیم با کار گروهی و مشارکت اجتماعی دارد.

  
پژوهش خبری صدا وسیما: تعاون، همکاری، همیاری و کارجمعی در فرهنگ ما صبغه تاریخی دارد. در ایران باستان مردم برای غلبه بر کمبودها و رفع نیازهای خود در همه زمینه‌های اقتصادی همچون حفر قنات، احداث بندها، اجتماعی و حتی سیاسی همچون دفاع از سرزمین همکاری داشتند. بعد از ورود اسلام نه تنها این فرهنگ تعاون کمرنگ نشده بلکه با تأیید و تشویق آن مکملی شد بر همیاری و همکاری مردم با هم برای رفع نیازهای ایشان.

معنی و مفهوم تعاون

«تعاون» از ریشه عون و به معنی یاری کردن «یاری رساندن» و اعوان به معنی «یاران»، «دوستان»، «کمک و امداد» آمده است ولی مفهوم تعاون در زمینه بحث ما، همکاری متقابل و مشارکت و معاونت دو جانبه است. برخی همکاری را مترادف تعاون دانستند در صورتی که میان این‌ دو تفاوت‌هایی وجود دارد. در همکاری، وجود نیاز مشترک است در صورتی که در تعاون علاوه بر نیاز مشترک، تمایل انسان‌ها به معاضدت با یکدیگر نیز شرط است.

چرا تعاون یک ضرورت اجتماعی است؟

انسان فطرتاً اجتماعی است و در جهت آسایش و آرامش و امنیت خود نیازمند به دیگران است، انجام برخی کارها به صورت فردی امکان‌پذیر نیست و لازم است تا به صورت گروهی صورت بگیرد و حتی گاهی نیز هر چند امکان انجام کار به صورت فردی وجود دارد، اما مستلزم تحمل هزینه فراوان و فشار زیاد است که از لحاظ کیفیت اجرا نیز قابل مقایسه با صورت جمعیِ آن نیست. در متون دینی هم می‌توان شواهد و مویداتی برای ضرورت کار گروهی همراه با مشورت پیدا کرد در برخی آیات و روایات، مضامینی وجود دارد که حاکی از اهمیتِ کارگروهی است.

تعاون و همیاری در ایران

شواهد تاریخی و الگوهای زیست جمعی نظیر حفر قنات، احداث بندها و کانال‌های آب‌رسانی، نظام دامداری مبتنی بر تحرک جغرافیایی ییلاق و قشلاق، تولید محصولات کشاورزی و فراوری تولیدات دامی از جمله فعالیت‌هایی بودند نشان می‌دهد ایرانیان در فعالیت‌های اقتصادی، اجتماعی و حتی سیاسی خود تعاون و همکاری داشتند و تعاون و یاریگری جزئی از فرهنگ و تمدن ایرانیان به شمار می‌رود.

 

تعاون در متون دینی(به مناسبت روز تعاون)

تعاون در ادیان

تعاون زیربنای اغلب ایدئولوژی‌ها به ویژه ادیان الهی بوده است. در ادیان ابتدائی نظیر «توتم‌پرستی» روح مانا طی مراسم خاص در مریدانش حلول می‌کند که نتیجه آن ایجاد اتحاد و احساس همکاری میان خانواده‌هاست.

در ادیان هند «برهمن، هندو، بودا» توجه به اجتماع و همکاری‌های متقابل بیشتر به چشم می‌خورد که در مراسم مذهبی آنها به وضوح می‌توان رؤیت کرد.

ادیان ایران باستان (زرتشت، مهرپرستی، مانویت، مزدک) دارای دو اصل مشترک خوبی‌ها و پلیدی‌ها است این دو اصل زمینه‌ساز تعاون و همکاری‌های اجتماعی است.

در دین یهود بیشترین دستورات موسی (علیه‌السّلام) با الهام از کلام وحی در زمینه همکاری میان قوم بنی‌اسرائیل است در دین مسیح، تعاون بر اساس محبت و عشق استوار است خداوند پدر آسمانی و فرزندان او (مخلوقات) با همدیگر برادرند.

تعاون در اسلام

ابعاد مختلف تعاون اعم از بُعد اجتماعی و سیاسی: چون حج و نماز، جهاد، امر به معروف و تولی.... در بُعد اقتصادی: احکام نظیر خمس و زکوة و مالیات و انفاق مستحبی و... حتی در بعد اخلاقی همچون رعایت حقوق والدین و همسایگان و ارحام و مسلمین و ... مشاهده می‌شود.

فعالیت جمعی چنان اهمیتی دارد که پیامبر رحمت از جماعت به رحمت یاد می‏کند. پیامبر اسلام(ص) می‏فرماید: «الْجَمَاعَةُ رَحْمَةٌ وَ الْفُرْقَةُ عَذَابٌ؛ جماعت، مایه رحمت و تفرقه موجب عذاب است».

از نظر قرآن کریم، دگرگونی ‏های اساسی و فراگیر در ساحت کار جمعی اتفاق می‏افتد؛ چنان‏که در آیات متعدد، از جمله آیه‏ 115سوره مائده: «... عَلَیْکُمْ انْفُسَکُمْ‏» با خطاب جمعی‏ است، یا آیه 11سوره ‏رعد: «یُغَیِّروا ما بِانْفُسِهِمْ» که هر گونه تغییر را با ضمیر «هم»، یعنی تحولات جمعی نسبت می‏دهد.

تعاون و همیاری لازمة پیشرفت کشور

مزایای کار جمعی

1ـ هم فکری و تقویت اندیشه‌ها از گرد هم آمدن افراد، ایده‌های قوی و آرای محکم تولید می‌شود.

2ـ با کار گروهی انگیزه انسان در جمع تشدید می‌شود. مشاهده حرکت و عمل دیگران ما را به تحرک و عمل وا می‌دارد.

3ـ کار گروهی موجب رشد قدرت فکری و عملی اعضا می‌شود. در گروه، افراد از یکدیگر کار می‌آموزند و به سرعت و سهولت بیشتری نیروی انسانی پدید می‌آید.

4ـ در کار جمعی همه اعضا نسبت به کار احساس مسؤلیت دارند و خود را منسوب و متعلق به آن می‌بینند.

رابطه فرهنگ با کار گروهی

فرهنگ مفهومی است که ارتباط مستقیم با کار گروهی و مشارکت اجتماعی دارد و در واقع چتر حمایتی و هدایتی در جامعه در جهت رفع نیازها و دستیابی به اهداف است که یکی از این اهداف همان کار و شغل است که در نهایت جهت رفع نیازهای مادی و غیرمادی انسان تعریف می‌شود.

با نگاهی تاریخی به جوامع شرقی و غربی می‌بینیم که جوامع شرقی را همواره با رویکرد جمع‌گرایی می‌شناختند و در مقابل آن جوامع غربی رویکردی فردگرایی داشتند برای نمونه در جامعه سنتی ایران فرهنگ یاری‌گری، دگریاری، همیاری، همکاری و در نهایت تعامل را شاهد بودیم.

رسانه‌ها و کار جمعی

رسانه‌ها به سبب فراگیرترین نهاد علمی، فرهنگی و تفریحی بودن، می ‏تواند علاقه ‏ها را به سوی کار گروهی جهت دهد تا با تمرکز بر برنامه‏ های مستقیم و غیرمستقیم با محتوای کارجمعی، حماسه آفریند.

مسجد و کار جمعی

مسجد با فعالیت‌های مذهبی و آموزش‌های والای خود، هویت دینی افراد مسجدی را تقویت می‌کند. این در حالی است که دین و معنویت، عامل مهمی در تقویت خرده فرهنگ‌هایی همچون دیگرگرایی، مردم‌داری، فروتنی، همت بلند و... است. که همه این‌ها لازمه کار جمعی می‌باشد.

خانواده وکار جمعی

اولین قدم همکاری و تعاون در محیط خانواده برداشته می‌شود هر چقدر اعضای یک خانواده در انجام جزیی‌ترین امور خانواده با یکدیگر همکاری داشته باشند در آینده نیز با چنین روحیه‌ای وارد جامعه می‌شود و در زندگی اجتماعی خود از فردی‌گرایی و تک روی دوری می‌کند.

راه‌های برون رفت از فردگرایی

عوامل اجتماعی مختلفی همچون خانواده، مدرسه، گروه دوستان و همسالان، رسانه و کل جامعه در امر اجتماعی شدن افراد مؤثر است و این عوامل باید با هم پیوند داشته باشند.

باید بپذیریم توانایی ما محدود است و این موضوع در درون جامعه نیز درونی شود، و فرهنگ کار جمعی ترویج شود.

اولین راهکار آموزش است و این آموزش نباید سطحی باشد بلکه باید کاربردی باشد.

دومین راهکار تبلیغات است، باید از فضاهای شهری به صورت کاربردی استفاده کنیم. اگر تبلیغات محیطی به شکل مستمر انجام شود اثربخشی خود را بر پیکره جامعه خواهد گذاشت.

سومین راهکار تقویت باورهای دینی است، باید افراد بدانند که آموزه‌های دینی ما چه توصیه‌هایی درباره مشارکت اجتماعی دارد و این تقویت باورها باید به صورت کلان باشد.

و آخرین راهکار افزایش رضایتمندی شغلی در مشاغل گوناگون باید باشد، این رضایتمندی شغلی را باید در همه مشاغل و صنف‌ها شاهد باشیم یعنی باید منفعت را برای افرادی که به صورت فردی یا گروهی برای شخص یا ارگانی کار می‌کند ملموس و فاصله‌ها را کم کنیم.

 

تعاون در متون دینی(به مناسبت روز تعاون)

دلایلی که اسلام برای همکاری و تعاون

مبانی و فلسفه تعاون و هم‌کاری اجتماعی از نگاه قرآن عبارت‌اند از: اجتماعی‌‌بودن انسان و برآورده‌شدن بسیاری از نیازهای بشر در اجتماع، تعلق اموال و مواهب الهی به جامعه و تمام مردم، و مسئله برادری و اخوت دینی.
از آن‌جا که انسان ذاتاً موجودی اجتماعی است و بسیاری از نیازهایش در اجتماع برآورده می‌شود؛ لذا ناگزیر از تعاون و همکاری با دیگر افراد جامعه است. و حیاتش به مشارکت اجتماعی او با دیگر هم‌نوعانش وابسته است.
اساس دین اسلام نیز بر اجتماع و پیوستگى افراد با جامعه است؛ زیرا وجود فرد محدود است. و به همین جهت، آثار و نتایجی که بر اجتماع مترتب می‌شود، هرگز قابل قیاس با اثر محدود و ناچیز هر یک از افراد نخواهد بود؛ از این‌رو اسلام به پیروان خویش سفارش نموده تا در انجام کارهاى نیک پشتوانه یکدیگر باشند و هنگامی که افراد با یکدیگر اجتماع نمایند و روابط اجتماعی داشته باشند، روحیه وحدت در کالبد آنان دمیده می‌شود و از تفرقه و پراکندگی در امان خواهند بود؛ لذا در اسلام مشارکت اجتماعی اهمیتی بسزایی دارد.
خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرماید: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان»؛[مائده، 2.] و (همواره) در راه نیکى و پرهیزگارى با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّى همکارى ننمایید.
بدون تردید، در هر جامعه‌ای افراد نیازمند، فقیر و محروم وجود دارند. کسانی که یا توان کار و کوشش ندارند و یا درآمدشان به اندازه‌ای نیست که تمام مخارج و هزینه‌هایشان را تأمین نماید. به دلیل آن‌که در بینش اسلامی، همه افراد بندگان خدایند و تمام ثروت‌ها نیز متعلق به او است، نیازمندی‌های این‌گونه افراد در حد ممکن و مورد قبول باید تأمین شوند. این مسئله به خوبی ضرورت تعاون و یاری به هم‌نوعان را در جامعه به اثبات می‌رساند.
روشن است که اگر در میان افراد یک جامعه روحیه تعاون حکومت کند، زمینه براى پیشرفت مادى و معنوى آن جامعه فراهم می‌شود و تعاون و هم‌کارى بستر مناسبى براى ترقى و تعالى و شکوفایى همه جانبه آن جامعه می‌گردد.
بدین‌گونه اسلام کارهاى دسته جمعى را بر کارهاى فردى ترجیح می‌دهد؛ چون کارهاى دسته جمعى از اتقان و استحکام بیشترى برخوردار است و از جمع شدن نیروهاى افراد، نیروى عظیمى فراهم می‌آید که هر کار مشکلى را آسان می‌سازد.
امام صادق(ع) در این ارتباط می‌فرماید: «هر کس در پیشبرد کار مسلمانان اهتمام نورزد، در شمار مسلمانان نیست».[کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج‏2، ص: 164 تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.]
معاونت و شرکت فعالانه و مخلصانه در کارهاى نیک و مفید اجتماعى، بر هر فرد مؤمن لازم و واجب بوده و کسى که نسبت به پیشرفت امور اجتماعى مسلمانان و حتى پیشرفت کار یک مسلمان، حساس نباشد و تنها به فکر خویشتن باشد، مضمون آیه تعاون را نادیده گرفته است.
البته، منظور آیه شریفه، همین‌طور معناى حدیث مزبور، آن نیست که هر کس به تشخیص خود، در رتق و فتق امور مسلمانان دخالت کند؛ زیرا رتق و فتق امور، در حیطه اختیارات حاکم اسلامى است و اگر فرد فرد مسلمانان هر یک به تشخیص خود مصلحت اندیشى کنند و بخواهند عقیده خود را به کرسى بنشانند، موجب هرج و مرج خواهد گشت.
این نکته نیز قابل توجه است که تعاون در مورد کارهاى نیک و پسندیده و مفید به حال مردم و اجتماع، مورد نظر اسلام است، اما کارهایى که باعث ترویج فساد و باطل گردد و براساس گناه باشد، نه تنها همکاری در آنها مطلوب نیست که از آن نهى هم شده است و در آیه مورد بحث مسلمانان از هم‌کارى درباره گناه و دشمنى برحذر داشته شده‌اند: «وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان».[ ر. ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 4، ص250، دارالکتب اسلامیه، تهران، 1373ش.]
گفتنی است؛ مشارکت و تعاون اجتماعی از نظر قرآن محدود به پرداخت پول و صدقه به فقرا و مساکین نیست، بلکه به عنوان یک اصل کلى دائره وسیعی دارد که مسائل اجتماعى، حقوقى، اخلاقى و... را در بر می‌گیرد. به عنوان نمونه، هم‌کاری با افراد و نهادهایی که در فراهم نمودن زمینه‌های ازدواج و تشکیل خانواده جوانان در تلاش‌اند یکی از مصادیق بارز تعاون اجتماعی است: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ...».[ مائده، 32.]
یکی از مبانی و فلسفه‌های تعاون و هم‌کاری اجتماعی از نگاه قرآن، تعلق اموال و مواهب الهی به جامعه و مردم است: «وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ».[الرحمن، 10.]
اموالی که در اختیار ما قرار دارد، در اصل از آن خدا است: «وَآتُوهُم مِّن مَّالِ اللَّهِ الَّذِی آتَاکُمْ»؛[نور، 33.] و چیزى از مال خدا را که به شما داده است، به آنان بدهید.
از دیگر دلایلی که تعاون در کارهای خیر را بر ما لازم می‌کند، مسئله برادری اسلامی است: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ».[ حجرات، 10.]
مسلمانان از آن نظر که با هم برادرند، نسبت به یکدیگر حقوقی دارند: «فَاتَّقُوا اللَّهَ فِی إِخْوَانِکُمُ الْمُسْلِمِینَ الْمَسَاکِینِ فَإِنَّ لَهُمْ عَلَیْکُمْ حَقّا»؛[کافی، ج ‏8، ص 8.] امام صادق(ع) می‌فرماید: خدا را در نظر داشته باشید در مورد برادران فقیر مسلمانتان؛ چراکه آنان بر شما حقی دارند.
در منابع حدیثی فراوان نسبت به برادران دینی سفارش شده است. «وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ»؛[همان، ج ‏2، ص 672.] به برادرانتان نیکی کنید در سختی و راحتی.
«وَ أَطْعِمُوا الْفُقَرَاءَ وَ الْمَسَاکِینَ مِنْ إِخْوَانِکُم»؛‏[ اشعری قمی، احمد بن محمد بن عیسی، النوادر، ص 18، قم، مدرسة الإمام المهدی عج ، چاپ اول، 1408ق.] اطعام کنید فقرا و مساکین از برادرانتان را.
این سفارش به حدی جدی است که قرآن کریم در اموال و سرمایه‌های توان‌گران سهمی برای تهیدستان در نظر گرفته است: «وَ فی‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُوم»؛[ذاریات، 19.] و در اموال آنها حقّى براى سائل و محروم بود!
بنابراین، اگر توانگران بخشی از اموال خود را به تهیدستان و افراد ناتوان می‌دهند، در واقع حق و سهم آنها را پرداخته‌اند.
تعاون اجتماعی و تأمین نیازمندی‌های فقرا و محرومان جامعه، از مسائلی است که مورد اهتمام ویژه پیشوایان دین بود. امام علی(ع) به مسلمانان دستور می‌دهد که فقرا و محرومان را در زندگی شریک خویش سازید: «وَ فُقَرَاءِ الْمُسْلِمِینَ أَشْرِکُوهُمْ فِی مَعِیشَتِکُم».[. شیخ طوسی، محمد بن حسن‏، الامالی، ص 522، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.]
آن‌حضرت علاوه بر کمک‌های مالی به فقرا، حمایت از اقشار محروم و درمانده جامعه را جزو رئوس برنامه‌های خویش در زمان ‌زمام‌داری قرار داده بود. وی در عهدنامه خویش به مالک اشتر به وی مأموریت می‌دهد که هیچ‌گاه از اقشار محروم جامعه غفلت نورزد و نیازهای آنان را تأمین کند: «ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِی الطَّبَقَةِ السُّفْلَى».[ سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 438، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق..]

 

نظر شهید ثانی در مورد تعاون

به نوشته شهید ثانی، [۷۱]تأکید بر ایجاد الفت و پیوند دوستی میان مؤمنان در احادیث، ناشی از این واقعیت است که تدبیر امور زندگی موقوف بر تشکیل جامعه و تعاون و همکاری افراد است. همچنین به نظر او [۷۲] تعاون و همکاریِ افراد جامعه هنگامی پدید می‌آید که در آنان کینه و حسد و عداوت وجود نداشته باشد و از رذایلی مانند غیبت به دور باشند. این نکته بیانگر تأثیر متقابل تعاون بر تثبیت بسیاری از فضائل اخلاقی در جامعه و تأثیر نامطلوب رذایل اخلاقی بر پیوند همکاری و تعاون است.

 

تعاون در متون دینی(به مناسبت روز تعاون)

نظر برخی فقها در مورد تعاون
 

به نظر برخی مؤلفان، [۷۳][۷۴][۷۵][۷۶] حکمت بسیاری از احکام فقهیِ واجب یا مستحب، گسترش روح تعاون و همبستگی در جامعه است؛ برای مثال می‌توان به مقرر شدن دیه در قتل ناشی از خطا بر عهده عاقله (خویشاوندان پدری) و نیز حمایت از اشخاص ضعیف، فقیر، بدهکار و مانند اینها از راه تشریع احکام الزامی یا غیرالزامی (مانند پرداخت نفقه خویشاوندی، زکات، خمس، صدقه، وصیت و وقف) اشاره کرد. فقها در برخی فروع فقهی، برای اثبات حکم وجوب یا جواز، به آیه تعاون استناد کرده و آن‌ها را مصداق تعاون در نیکی دانسته‌اند. [۷۷][۷۸][۷۹][۸۰][۸۱]
همچنین مستند حکم حرمت در بسیاری از موارد، «تعاون در گناه (اِثم)» ذکر شده و حتی برای حکم وضعی (مانند ضَمان) نیز به آن استناد گردیده است؛ مانند فروش اسلحه یا کالاهای دیگر به کفار حربی، معامله ربوی، معامله کردن با کسی که مال را در راه حرام به کار می‌برد، انعقاد بیع با کسی که نماز جمعه بر او واجب است (در زمان برگزاری نماز جمعه)، اجاره کردن چیزی برای انتقال دادن شراب و معاونت با مُحرِم در کار کردن غیرمجاز. [۸۲][۸۳][۸۴][۸۵][۸۶][۸۷][۸۸][۸۹][۹۰][۹۱][۹۲][۹۳][۹۴][۹۵][۹۶][۹۷][۹۸][۹۹]
برخی فقها برای صدق تعاون بر گناه، وجود قصد معاونت وشماری دیگر تحقق یافتن موضوع مورد تعاون و بعضی هر دو را شرط کرده‌اند؛ ازینرو مثلاً برخی فقها صرف فروختن انگور را به کسی که از آن شراب می‌سازد، از باب تعاون در گناه نمی‌دانند. این دیدگاه نیز مطرح شده که در تعاون، بر خلاف اِعانه، باید همکاری دو یا چند جانبه باشد و کار یک شخص را نمی‌توان تعاون دانست. [۱۰۰][۱۰۱][۱۰۲]

 

 

 

فهرست منابع
 

(۱) علاوه بر قرآن ؛
(۲) محمودبن عبداللّه آلوسی ، روح المعانی ، بیروت : داراحیاء التراث العربی ، ( بی تا. ) ؛
(۳) عبدالواحدبن محمد آمدی ، تصنیف غررالحکم و دررالکلم ، قم ۱۳۶۶ ش ؛
(۴) ابن اخوه ، کتاب معالم القربة فی احکام الحسبة ، چاپ محمد محمود شعبان و صدیق احمدعیسی مطیعی ، مصر ۱۹۷۶؛
(۵) ابن بابویه ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ، نجف ۱۹۷۲، چاپ افست قم ۱۳۶۴ ش ؛
(۶) ابن حزم ، المحلّی ' ، چاپ احمد محمدشاکر، بیروت : دارالجیل ، ( بی تا. ) ؛
(۷) ابن شعبه ، تحف العقول عن آل الرسول ، چاپ علی اکبر غفاری ، قم ۱۳۶۳ ش ؛
(۸) ابن منظور، لسان العرب؛
(۹) محمد ابوزهره ، تنظیم الاسلام للمجتمع ، قاهره : مکتبة الانجلو المصریه ، ( بی تا. ) ؛
(۱۰) مرتضی انصاری ، کتاب المکاسب ، ج ۱، قم ۱۴۱۵؛
(۱۱) محمدبن اسماعیل بخاری جعفی ، صحیح البخاری ، بیروت : دارالمعرفه ، ( بی تا. ) ؛
(۱۲) محمدعلی توحیدی ، مصباح الفقاهة فی المعاملات ، تقریرات درس آیة اللّه خوئی ، قم ۱۳۷۱ ش ؛
(۱۳) حر عاملی، وسائل الشیعه؛
(۱۴) محمدرضا حکیمی ، محمد حکیمی ، و علی حکیمی ، الحیاة ، ج ۲، قم ۱۳۶۰ ش ، ج ۶، تهران ۱۳۶۸ ش ؛
(۱۵) دهخدا؛
(۱۶) حسین بن محمد راغب اصفهانی ، المفردات فی غریب القرآن ، چاپ محمد سیدکیلانی ، بیروت ( بی تا. ) ؛
(۱۷) زمخشری ، تفسیر کشاف؛
(۱۸) ابوالحسن شعرانی ، نثر طوبی ، یا، دائرة المعارف لغات قرآن مجید ، تهران ۱۳۹۸؛
(۱۹) محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی ، کتاب المبسوط ، بیروت ۱۴۱۴/ ۱۹۹۳؛
(۲۰) زین الدین بن علی شهیدثانی ، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام ، قم ۱۴۱۳ـ۱۴۱۹؛
(۲۱) زین الدین بن علی شهیدثانی ، المصنفات الاربعة ، ۱: کشف الریبة ، قم ۱۳۸۰ ش ؛
(۲۲) طباطبائی، المیزان.
(۲۳) طبرسی، تفسیر جوامع الجامع.
(۲۴) فخرالدین بن محمد طریحی ، مجمع البحرین ، چاپ احمد حسینی ، تهران ۱۳۶۲ ش ؛
(۲۵) محمدبن حسن طوسی ، المبسوط فی فقه الامامیة ، ج ۳، چاپ محمدباقر بهبودی ، تهران ( ۱۳۸۸ ) ؛
(۲۶) عبدالعزیز خیاط ، المجتمع المتکافل فی الاسلام ، قاهره ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
(۲۷) حسن بن یوسف علامه حلّی ، تذکرة الفقهاء ، قم ۱۴۱۴ـ ؛
(۲۸) علی بن ابی طالب (ع )، امام اول ، نهج البلاغة ، چاپ صبحی صالح ، بیروت ?( ۱۳۸۷ ) ، چاپ افست قم ( بی تا. ) ؛
(۲۹) عبد غالب احمد عیسی ، آداب المعاملة فی الاسلام ، بیروت : دارابن زیدون ، ( بی تا. ) ؛
(۳۰) محمدبن محمد غزالی ، احیاء علوم الدین ، بیروت ۱۴۰۶/ ۱۹۸۶؛
(۳۱) محمدبن محمد فارابی ، کتاب آراء اهل المدینة الفاضلة ، چاپ ألبیرنصری نادر، بیروت ۱۹۸۲؛
(۳۲) محمدبن یعقوب فیروزآبادی ، القاموس المحیط ، بیروت ۱۴۰۷/ ۱۹۸۷؛
(۳۳) احمدبن محمد فیّومی ، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی ، بیروت : دارالفکر، ( بی تا. ) ؛
(۳۴) محمدبن احمد قرطبی ، الجامع لاحکام القرآن ، ج ۳، جزء ۶، بیروت ۱۹۶۵، چاپ افست تهران ۱۳۶۴ ش ؛
(۳۵) سعیدبن هبة اللّه قطب راوندی ، فقه القرآن ، چاپ احمد حسینی ، قم ۱۴۰۵؛
(۳۶) ابوبکربن مسعود کاسانی ، کتاب بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع ، قاهره ۱۳۲۸، چاپ افست بیروت ، ( بی تا. ) ؛
(۳۷) کلینی، کافی.
(۳۸) مجلسی، بحار الانوار.
(۳۹) احمدبن محمد مسکویه ، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق ، چاپ حسن تمیم ، بیروت ?( ۱۳۹۸ ) ، چاپ افست قم ۱۴۱۰؛
(۴۰) محمدجواد مغنیه ، التفسیر المبین ، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳؛
(۴۱) احمدبن محمد مهدی نراقی ، عوائدالایام ، قم ۱۳۷۵ ش ؛
(۴۲) مهدی بن ابی ذر نراقی ، جامع السعادات ، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸؛
(۴۳) حسین بن محمدتقی نوری ، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل ، قم ۱۴۰۷ـ ۱۴۰۸؛
(۴۴) مسعودبن عیسی ورّام ، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام ، ( چاپ علی اصغر حامد ) ، تهران ?( ۱۳۷۶ ) .

پانویس
[ویرایش]
 
۱.    ↑ ابن منظور، لسان العرب، ذیل «عون».    
۲.    ↑ احمدبن محمد فیومی، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، ذیل «عون».    
۳.    ↑ محمدبن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل «عون».    
۴.    ↑ دهخدا، ذیل واژه عون.
۵.    ↑ حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «عون».    
۶.    ↑ فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «عون».    
۷.    ↑ ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، ذیل «عون».
۸.    ↑ محمدبن محمد فارابی، آراء اهل المدینه الفاضله، ج۱، ص۱۱۷ـ ۱۱۸.
۹.    ↑ احمدبن محمد مسکویه، تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق، ج۱، ص۳۷.    
۱۰.    ↑ طباطبائی، المیزان، ذیل بقره:۲۱۳-۲۵۱.    
۱۱.    ↑ انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۸-۱۹.    
۱۲.    ↑ عبد غالب احمد عیسی، آداب المعامله فی الاسلام، ج۱، ص۲۷.
۱۳.    ↑ مائده/سوره۵، آیه۲.    
۱۴.    ↑ زمخشری، تفسیر کشاف، ذیل آیه دوم سوره مائده.    
۱۵.    ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ذیل آیه دوم سوره مائده.    
۱۶.    ↑ محمودبن عبداللّه آلوسی، روح المعانی، ذیل آیه دوم سوره مائده.    
۱۷.    ↑ طباطبائی، المیزان، ذیل آیه دوم سوره مائده.
۱۸.    ↑ ابن اخوه، معالم القربه فی احکام الحسبه، ج۱، ص۶۲.
۱۹.    ↑ ابوالحسن شعرانی، نثر طوبی، ذیل «عون».
۲۰.    ↑ طباطبائی، المیزان، ذیل آیه دوم سوره مائده.    
۲۱.    ↑ محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه دوم سوره مائده.
۲۲.    ↑ محمدجواد مغنیه، التفسیر المبین، ذیل آیه دوم سوره مائده.
۲۳.    ↑ محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی و علی حکیمی، الحیاه، ج۶، ص۹۳.
۲۴.    ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ذیل نور:۶۲.    
۲۵.    ↑ طبرسی، تفسیر جوامع الجامع، ذیل تحریم:۴.    
۲۶.    ↑ طباطبائی، المیزان، ذیل تحریم: ۴.
۲۷.    ↑ عبدالواحدبن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۴۲۲.
۲۸.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۳۶ ۲۳۷.    
۲۹.    ↑ کلینی، کافی، ج۸، ص۳۵۴.    
۳۰.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۳۴، ص۱۸۴.    
۳۱.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۵۸.
۳۲.    ↑ کلینی، کافی، ج۸، ص۳۵۴.    
۳۳.    ↑ نهج البلاغه، علی بن ابی طالب (ع)، خطبة ۲۱۶.
۳۴.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۲۷، ص۲۵۲.    
۳۵.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۳۴، ص۱۸۴-۱۸۵.    
۳۶.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۴۱، ص۱۵۳.    
۳۷.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۷۴، ص۳۵۸.
۳۸.    ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۳۷۷.    
۳۹.    ↑ حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۴۲۱.    
۴۰.    ↑ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۱، ص۸۹.
۴۱.    ↑ ابن بابویه، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ج۱، ص۱۸۶.    
۴۲.    ↑ ابن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، ج۱، ص۲۱۷.    
۴۳.    ↑ عبدالواحدبن محمد آمدی، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ج۱، ص۴۶۰.
۴۴.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۵۶.
۴۵.    ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۱۲۳.    
۴۶.    ↑ حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص۱۸۱۱۸۲.    
۴۷.    ↑ محمدبن اسماعیل بخاری جعفی، صحیح البخاری، ج۴، ص۵۵.
۴۸.    ↑ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۷۴ ۱۷۵.    
۴۹.    ↑ کلینی، کافی، ج۴، ص۵۰.    
۵۰.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۵۶_۲۵۷.
۵۱.    ↑ محمدرضا حکیمی، محمد حکیمی و علی حکیمی، الحیاه، ج۶، ص۹۳ـ۹۴.
۵۲.    ↑ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۷۴ ۱۷۵.    
۵۳.    ↑ کلینی، کافی، ج۴، ص۵۰.    
۵۴.    ↑ ورام، تنبیه الخواطر و نزهه النواظر، ج ۲، ص ۲۴۹.
۵۵.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۲۳۶۲۳۷.    
۵۶.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۰.    
۵۷.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۱، ص۲۶۰.
۵۸.    ↑ حسین بن محمدتقی نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۱، ص۱۶۷.    
۵۹.    ↑ محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۱۹۰ـ۱۹۱.
۶۰.    ↑ مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۲۹ـ۲۳۲.
۶۱.    ↑ محمدبن محمد غزالی، احیاء علوم الدین، ج۲، ص۲۳۳.
۶۲.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۷۱، ص۲۷۲.
۶۳.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۵۸، ص۱۵۰.
۶۴.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۴، ص۲۷۲.
۶۵.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۶۴، ص۲۷۵.
۶۶.    ↑ محمدرضا حکیمی، محمد حکیمیو علی حکیمی، الحیاه، ج۲، ص۲۱۷ـ۲۲۱.
۶۷.    ↑ عبد غالب احمد عیسی، آداب المعامله فی الاسلام، ج۱، ص۲۸ـ۳۰.
۶۸.    ↑ مجلسی، بحار الانوار، ج۷۵، ص۱۷۳۱۸۳.    
۶۹.    ↑ مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السعادات، ج۲، ص۲۲۸ـ۲۲۹.
۷۰.    ↑ کلینی، کافی، ج۲، ص۱۶۳۱۶۴.    
۷۱.    ↑ زین الدین بن علی شهیدثانی، المصنفات الاربعه، ج۱، ص۸۱.
۷۲.    ↑ زین الدین بن علی شهیدثانی، المصنفات الاربعه، ج۱، ص۳۵.
۷۳.    ↑ سعیدبن هبه اللّه قطب راوندی، فقه القرآن، ج۲، ص۴۱۲.    
۷۴.    ↑ محمد ابوزهره، تنظیم الاسلام للمجتمع، ج۱، ص۴۴ـ۴۷.
۷۵.    ↑ محمد ابوزهره، تنظیم الاسلام للمجتمع، ج۱، ص۱۴۶.
۷۶.    ↑ عبدالعزیز خیاط، المجتمع المتکافل فی الاسلام، ج۱، ص۲۵۰ـ۲۵۴.
۷۷.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۸، ص۲۷۳.    
۷۸.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۸، ص۳۳۰.    
۷۹.    ↑ محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۳، ص۳۰۳.    
۸۰.    ↑ محمدبن حسن طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، ج۳، ص۳۳۶.    
۸۱.    ↑ حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکره الفقهاء، ج۹، ص۴۳۹ ۴۴۰.    
۸۲.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۷، ص۳۴۹۳۵۰.    
۸۳.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۳۰.    
۸۴.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۶۵.    
۸۵.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۱۵۳.    
۸۶.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۳۲۷.    
۸۷.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۹، ص۳۴۳.    
۸۸.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۱۰۰.
۸۹.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۳۲۳.
۹۰.    ↑ ابن حزم، المحلّی، ج۱۰، ص۳۳۱.
۹۱.    ↑ محمدبن احمد شمس الائمه سرخسی، المبسوط، ج۱۴، ص۸.    
۹۲.    ↑ ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۲، ص۲۰۳.    
۹۳.    ↑ ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۲، ص۲۰۸.    
۹۴.    ↑ ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۹۰.
۹۵.    ↑ ابوبکربن مسعود کاسانی، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، ج۱، ص۱۰۲.
۹۶.    ↑ حسن بن یوسف علامه حلّی، تذکره الفقهاء، ج۴، ص۱۰۹.    
۹۷.    ↑ زین الدین بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۱، ص۲۴۵.    
۹۸.    ↑ زین الدین بن علی شهیدثانی، مسالک الافهام الی تنقیح شرائع الاسلام، ج۲، ص۴۵۸.    
۹۹.    ↑ مرتضی انصاری، المکاسب، ج۱، ص۱۳۲.    
۱۰۰.    ↑ احمدبن محمد مهدی نراقی، عوائدالایام، ج۱، ص۷۵ـ۷۹.
۱۰۱.    ↑ مرتضی انصاری، المکاسب، ج۱، ص۱۳۲۱۳۵.    
۱۰۲.    ↑ محمدعلی توحیدی، مصباح الفقاهه فی المعاملات، ج۱، ص۱۸۰.

 

 

منابع:

https://www.beytoote.com/religious/ahadis-asal/hadith2-cooperation.html

https://hawzah.net/fa/LifeStyle/View/51234

http://wikifeqh.ir/

https://www.islamquest.net/fa/archive/question/id24756

https://www.iribnews.ir/fa/news/1790784

دوشنبه 15 شهریور 1400  2:32 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها