سالروز درگذشت ابوریحان بیرونی، دانشمند برجسته ایرانی
۱۰۰۲ سال پیش در چنین روزی، دوم رجب سال ۴۴۰ هجری قمری «ابوریحان بیرونی»، دانشمند برجسته و کم نظیر ایرانی در شهر غزنه ـ در مرکز افغانستان کنونی ـ محمدِ بیرونی، فرزند احمد، معروف به ابوریحان، دانشمند برجسته ایرانی، در سال 362 ق در حومه شهر «کاث» پایتخت خوارزمشاهیان دیده به جهان گشود و چون در حومه این شهر به دنیا آمده بود، او را بیرونی لقب دادند.وی از بزرگترین دانشمندان و اندیشمندان قرن چهارم و پنجم هجری قمری و به تعبیری بزرگترین دانشمند جهان اسلام بود که آثار و تالیفات متعددی در حدود ۱۵۰ کتاب از خود برجای گذاشته است.نام کامل وی «محمدبن احمد بیرونی خوارزمی» بود. مشهور است لقب «بیرونی» به سبب کثرت سفرها به وی داده شده اما یاقوت حموی و سمعانی «بیرونی» را نام روستایی در خارج از خوارزم آوردهاند و این شهرت را برگرفته از آن روستا میدانند.وی تحصیلات ابتدایی خود را در شهر خوارزم شروع کرد و بعد در جستوجوی دانش راهی خراسان، ری، طبرستان و گرگان شد.وی در این سفرها به خدمت بزرگان این ایالات درآمد و در سایه حمایت آنها آثاری از جمله «مقالید علم الهیئه» را در علم ریاضی به نام مرزبان بن رستم بن شهریاربن شروین نوشت.بعد از آن به خوارزم بازگشت و در خدمت مامونیان درآمد و به کار خود در تحقیق و پژوهش ادامه داد.
درگذشت ابوریحان بیرونی، دانشمند برجسته ایرانی
ابوریحان از آغاز دوران تحصیل، علاقه ویژهای به علوم ریاضی و طبیعی داشت و پس از مدت زمانی کوتاه، یکی از اساتید بزرگ در این علوم شد.او سپس به تاریخ و جغرافیا روی آورد و آنگاه علومی مانند طب، داروسازی، معدن شناسی و نجوم را آموخت و چهرهای برجسته در اکثر رشته های علمی شد.این فیلسوف و حکیم بزرگ مسلمان، قرنها قبل از دانشمندان غربی، کروی بودن زمین را کشف کرد و براساس محاسبات خود به این نتیجه رسید که زمین هر روز یک بار به دور خود و هر سال یک بار به دور خورشید میچرخد.ابوریحان بیرونی به زبانهای عربی، یونانی و سانسکریت تسلط داشت و با تکیه بر دانش گسترده خویش، کتابهای متعددی را ترجمه کرد.علاوه برآن، حدود نیمی از آثار باارزش این دانشمند مسلمان در علم ریاضیات و نجوم است.ابوريحان در طول 72 سال زندگي خود كتابهای زیادی نوشت (كه از مهمترين كتابهاي وي ميتوان به التفهيم، آثارالباقيه، قانون مسعودي، الجواهر و تحقيق ماللهند و … اشاره كرد) اين تعداد، اوراق نوشته شده به وسيله او را به 12 هزار برگ ميرساند.کارهای وی پهنه وسیعی در علم ریاضی، علم هیات و نجوم و تقویم، بررسی فلزات، داروهای گیاهی و... را شامل میشود، همچنین او را پدر انسانشناسی و هندشناسی نیز میدانند.
ابوریحان بیرونی؛ دانشمندی برای تمام اعصار
ابوریحان بیرونی دانشمند به نام ایرانی است که در دروه سامانی و غزنوی میزیست. او جزو اولین کسانی است که برای یافتن وزن مخصوص اجسام، وقت زیادی گذاشت. ابوریحان در زمینه فلسفه، ریاضیات، تقویم، جغرافیا، تاریخ و دیگر علوم عصر خود، سرآمد دانشمندان و اندیشمندان عصر بود. شاید بیراه نباشد اگر ابوریحان بیرونی را بزرگترین دانشمند تمامی اعصار بدانند؛ چراکه هرچه زمان میگذرد، هر روز جنبهای از شخصیت علمی وی نمودار میشود که در زمانهای پیش، مغفول بوده است.
زندگینامه ابوریحان بیرونی
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی (۳۵۲ ه.ش. ۴۲۷ ه.ش) یکی از بزرگترین علمای تاریخ ایران است. وی یک ستارهشناس، ریاضیدان و فیلسوف بود که با اکتشافات خود همراه با دیگر دانشمندان بنام، مقدمات ورود به علوم جدید امروزی را پایهگذاری کرد. وی در شهر (کاث) “بیرون” از روستاهای خوارزم (قسمتی از ازبکستان کنونی) به دنیا آمد. پشتوانهی خانوادگی، ایشان را علاقهمند به تحصیل علوم زمان خود کرد. او کسی بود که اولین روش ساده اندازه گیری شعاع زمین را ابداع کرد و همچنین گمانهزنیهایی را در باب امکان حرکت دورانی زمین به دور خورشید انجام داده بود. همچنین نظراتی را مبنی بر دورههای مختلف زمینشناسی توسعه داده بود.
گفته میشود که ابوریحان بیرونی مؤلف حدود ۱۴۵کتاب بود که بیش از ۹۰ تای آن ها مربوط به ستارهشناسی، ریاضی و ریاضیات زمینشناسی است. اگرچه بیشتر دغدغهی وی در نجوم به محاسبات بر میگشت، با این حال به گسترش مباحث نظری نیز پرداخته است. از مهمترین تالیفات بیرونی، میتوان به کتاب قانون المسعودی اشاره کرد که اگر چه به مسائل بنیادی همانند کتاب المجسطی بطلمیوس در آن پرداخته شده است، با این حال مطالب جدیدی نیز در آن معرفی شدهاند. بسیاری از مفاهیم نظری ابوریحان بیرونی در این کتاب یافت میشود.
همانند المجسطی، کتاب قانون وی نیز شامل استخراج نظری مقادیر نجومی همچنین جداول و دستورالعملهایی برای تسهیل محاسبات موقعیت سیارات است. در واقع تفاوت عمدهی کار ابوریحان بیرونی با بیشتر دانشمندان سابق و معاصر وی، توجه وی به استخراج مفاهیم برای محاسبات بود تا صرفا تهیه جداول برای موقعیت سیارات بدون در نظر گرفتن پایهها و پارامترهای لازم برای چنین محاسبی. در دوران ۷۵ سال زندگیاش موفق به انقلابی در روش دانستن بسیاری از مباحث علمی شد. فراست و ظرفیت تسلط وی بر بسیاری از موضوعات، در کنار توانایی او برای پیدا کردن ارتباط بین آنها برای درک بهتر، وی را در ردیف بزرگترین دانشمندان مسلمان ایرانی در تمام دوران قرار داده است.
ابوریحان بیرونی در سوم ذیحجه سال ۳۶۲ قمری در اطراف کاث در خوارزم متولد شد. بیرونی در اشعارش اذعان میکند که از خانواده خود اطلاعی ندارد. مورخان از این سخن او چنین استنباط کردهاند که ابوریحان بیرونی از خانوادهای اشرافی و متمول نبوده است. او ۲۵ سال ابتدای زندگی خود را در شهر کاث گذراند و در آنجا به آموختن علوم فقه و الهیات، ریاضیات و نجوم مشغول شد. ابوریحان در این مدت از محضر دانشمندی چون بونصر عراقی بهرهمند شد. وی در دوران جوانی با ابنسینا که در آن زمان نوجوان بود، مکاتبه داشته است. برخی از این مکاتبات که مربوط به فلسفه بوده، هنوز باقی مانده است. بیرونی طرفدار سلسله آلفریغ در خوارزم بود و با آنان نسبت دور خانوادگی داشت.
ابوریحان بیرونی از حمایت امیران سامانی و امیران آل زیاد برخوردار بود
با سقوط سلسله آل فریغون، زادگاهش را به مقصد بخارا ترک کرد و به نزد امرای آل سامان رفت. گفته شده ابوریحان بیرونی در رفتن به بخارا بهقدری عجله کرد که نتوانست تحقیقاتش را با خود همراه ببرد. ابوریحان در بخارا به دیدار امیر منصور سامانی رفت و امیر از او حمایت کرد.
ابوریحان زمانی که از امنیت حمایت آل سامان برخوردار شد، بهراحتی سفرهای خود را در پیش گرفت. او به گرگان رفت و با امیر قابوس بن وشمگیر دیدار کرد و مدتی را در دربار وی ماند. ابوریحان بیرونی اولین کتاب خود یعنی کتاب «آثارالباقیه عنالقرون الخالیه» را در گرگان نوشت و آن را به امیر قابوس بن وشمگیر تقدیم کرد. پس از آن به ری رفت، در این زمان به فقر دچار شده بود؛ اما امرای آل بویه به او توجهی نکردند. مدتی در ری ماند و توانست دوستانی در این شهر پیدا کند و از طریق آنها اوضاع مالی خود را بهبود دهد. او با دو ریاضیدان به نام کوشیار گیلانی و ابومحمود خجندی آشنا شد که منجم نیز بودند. خجندی دستگاهی برای رصد ستارگان ساخته بود و بیرونی رسالهای در توضیح این دستگاه نوشت.
ابوریحان بیرونی بعد از ری، به دربار آل باوند رفت و در آنجا کتاب « مقالید علم الهیئه ما یحدث فی سطح بسیط الکره » را تالیف کرد و سپس دوباره به گرگان بازگشت. ابوریحان بیرونی در مدتی که در گرگان بود، تلاش کرد قطر زمین را اندازهگیری کند. این مسئله برای ابوریحان اهمیت زیادی داشت؛ اما قابوس او را حمایت نکرد و سبب دلسردی ابوریحان شد و نتوانست کار را تمام کند. ابوریحان تلاش کرد تا امیر دیگری را با خود همراه کند تا بتواند کار را تمام کند؛ اما توفیق نیافت، پس تصمیم گرفت به زادگاهش به دربار آل مامون برود و با آنها صلح کند.
ابوریحان بیرونی پیش از رفتن به خوارزم و درگاه آل مامون، در گرگان دو خسوف را رصد کرده بود. رفتن ابوریحان به خوارزم مصادف با روی کار آمدن ابوالعباس مامون بود. در دوره او ابوریحان بیرونی ارج و قرب زیادی در دربار آل مامون پیدا کرد. ابوریحان هفت سال مشاور ابوالعباس مامون بود و آنقدر معتمد او شده بود که امیر وی را به سفرهای سیاسی میفرستاد. ابوریحان بیرونی علاقهای به فعالیتهای سیاسی نداشت؛ چون او را از کارهای علمی باز میداشت و سفرهای او سبب حسادت بسیاری از مردان سیاست میشد.
ابوریحان بیرونی از حمایت درباریان برای توسعه دادن تحقیقات خود بهره میبرد
ابوریحان بیرونی در حدود سال ۴۰۷ هجری قمری به کار رصد مشغول شد. او رصدهای خود را در کاخ مامون بن مامون در دربار خوارزم انجام میداد. ابوریحان در این زمان با حمایتهای امیر، دستگاه رصدی ساخته و نام آن را «حلقه شاهیه» نهاده بود. این آخرین رصد او در خوارزم بود؛ چون امیر در این سال به دست سربازانش کشته شد و محمود غزنوی در حملهای خوارزم را به تصرف خود درآورد.
در چهار مقاله نظامی سمرقندی ذکر شده که محمود غزنوی از دربار خوارزم خواست که دانشمندان را به دربار غزنه بفرستد. ابنسینا و جرجانی، دانشمندان همعصر ابوریحان، به گرگان رفتند تا در خوارزم با سلطان محمود روبهرو نشوند؛ اما ابوریحان بیرونی راه غزنه را در پیش گرفت. برخی منابع تاریخی نیز بر این عقیدهاند که ابوریحان بیرونی بعد از فتح خوارزم توسط غزنویان، بهعنوان اسیر به غزنه برده شد.
علت مرگ ابوریحان بیرونی
ابوریحان بیرونی باقی عمر خود را در دربار غزنه زیست؛ اما نتوانست با سلطان محمود ارتباط نزدیکی برقرار کند. وی در غزنه اوضاع خوبی نداشت و در آثارش که در این زمان نوشته، گلایهها کرده و از خداوند خواسته که خیلی زود وی را از آزمون الهی رهایی دهد. ابوریحان بیرونی در مقدمه کتاب «تحدید نهایات الاماکن» به اسارت خود در دربار غزنوی اشاره کرده است. وی در غزنه به کار رصد مشغول بود و در لشکرکشی سلطان محمود به هند، او نیز بههمراه لشکر غزنوی، راهی هند شد.
علت مرگ ابوریحان بیرونی در منابع تاریخی نیامده، به نظر میرسد کهولت سن علت مرگ وی بوده است
ابوریحان بیرونی در سفرهایی که به هند داشت، به فرهنگ این کشور علاقهمند شد. وی در کتاب آثارالباقیه اشاراتی به برخی از این موارد کرده است. ابوریحان با وجود اینکه بیشتر از ۵۰ سال سن داشت، سانسکریت و علوم هندی را در هند آموخت. یادگیری سانسکریت سبب شد که او آثار هندوان را بهطور مستقیم مطالعه کند. ابوریحان در زمان حضور در غزنه چندین سفر به هند داشت و بعد از آن، پس از هفت سال تحقیق، کتاب «تهدید النهایات الاماکن» را به پایان رساند. در این کتاب نوشته است که چگونه در هند با استفاده از اسطرلاب بهاندازهگیری قطر زمین پرداخته است.
ابوریحان در دوره شاهی سلطان محمود، مسعود، مودود و حتی عبدالرشید زیست و همان جا درگذشت. علت درگذشت ابوریحان بیرونی در منابع تاریخی مشخص نشده است، به نظر میرسد کهولت سن، علت اصلی مرگ وی بوده است؛ چون سن بالای او سبب نابینایی وی در پایان عمر شده بود و توانایی نوشتن نداشت. ابوریحان در پایان عمر برای نوشتن از دستیار استفاده میکرد. ابوریحان بیرونی در هنگام مرگ بیشتر از ۸۰ سال عمر داشت.
سخنان ابوریحان بیرونی
سخنان ابوریحان بیرونی بیشتر سویه علمی و فلسفی دارند. او در علم از هر دری سخن گفته است. برای اطلاع از سخنان ابوریحان بیرونی باید به سراغ آثار وی بروید و آنها را مطالعه کنید. ابوریحان شخصیتی امیدوار داشت و روی علم، هیچ تعصبی از خود نشان نمیداد؛ از اینرو، سخنان اخلاقی وی حول امید میگشت. امید بالای او بود که سبب میشد در ۵۰ سالگی سانسکریت بیاموزد. او شاگردانش را به دوری از تعصب فرامیخواند و در سخنانش، تعصب را مایه جهل میدانست. بدون شک برخی سخنان و نظریات ابوریحان که در رد تعصب بودند، از بین رفتهاند؛ چون با فرهنگ جوامع آن روز همخوانی نداشتهاند.
ابوریحان علاوه بر سخنان علمی و فلسفی، یک ادیب، شاعر هم بود. او در زمانه خود، داستان یونانی شادبهر و عینالحیات را به عربی درآورد. این داستان که به نظم بیان شده بود از بین رفته و تنها دو بیت از آن باقی مانده است. از دیگر منظومههای ابوریحان، میتوان به داستان «خنگ بت و سرخ بت» اشاره کرد که ابوریحان بیرونی آن را با نام «حدیث صنمی بامیان» آورده است. این آثار تا قرن ششم نیز وجود داشتند؛ اما بهقول مورخین، بعد از این زمان گویا از بین رفتهاند.
برخی داستانها و سخنان ابوریحان بیرونی بهدلیل عدم تجانس با فرهنگ عامه مردم، از بین رفته است
دلیل از بین رفتن سخنان منظوم ابوریحان بیرونی، متجانس نبودن آنها با فرهنگ عامه مردم بوده است؛ چون موضوع داستانهای او، بازمانده فرهنگ بودایی بلخ بود و شادبهر نیز اصالت یونانی داشت و با فرهنگ ایرانی همخوانی نداشتند. یحتمل مردم علاقهای به حفظ و بیان کردن آنها نداشتهاند و همین موضوع سبب شده که کنار گذاشته و به مرور از ذهنها پاک شوند. غیبت سخنان ادبی ابوریحان سبب شده است که چهره ادبی وی کمرنگ شده و بهعنوان یک ادیب از او یاد نشود.
مقبره ابوریحان بیرونی
ابوریحان بیرونی در آذرماه سال ۴۲۷ هجری خورشیدی در شهر غزنه وفات یافت. علت مرگ او مشخص نیست و به احتمال زیاد بهدلیل کهولت سن بوده است. منابع تاریخی سن ابوریحان در زمان مرگ را متفاوت ذکر کردهاند؛ اما ابوریحان خود در مقدمه کتاب الصیدنه نوشته است که چون سن او از ۸۰ گذشته و شنوایی و بیناییاش مشکل پیدا کرده، در نوشتن کتابها از دستیار بهره میبرد.
مقبره ابوریحان بیرونی در شهر غزنه افغانستان است
بنابراین سن وی در هنگام مرگ از ۸۰ سال بیشتر بوده است. منابع تاریخی بر این عقیدهاند که وی در شهر غزنه دیده از جهان بست.
قبر ابوریحان بیرونی
مقبره ابوریحان بیرونی را در شهر غزنه دانستهاند. در سالهای اخیر مقبره جدیدی برای وی در نظر گرفته شده است. طرح مقبره ابوریحان بیرونی یک ترکیب از معماری عصر غزنوی با شاخصههایی از طرحهای اسلامی است که بهصورت یک ستاره هشت ضلعی طراحی شده است. در این طرح از برخی شاخصههای ممعاری منار بهرام شاه و سلطان مسعود غزنوی الهام گرفتهاند. در طراحی این مقبره تلاش شده تا از آثار ابوریحان بیرونی استفاده شود؛ از اینرو، سعی شده تا شکل منظومه شمسی در سقف بنا به کار رود. این مقبره در شهر غزنه هنوز بهطور کامل ساخته نشده است.
اختراعات ابوریحان بیرونی
ابوریحان بیرونی از دانشمندانی است که ابعاد شخصیت علمی متنوعی داشت. او از نظر علمی به بیشتر علوم زمانه خود احاطه داشت و کاربرد عنوان «حکیم» برای او صادق است. ابوریحان بیرونی جزو اولین کسانی بود بهدنبال یافتن وزن اجسام بود. محاسبه دقیق وزن اجسام توسط او اختراع شد. این محاسبه در مقایسه با وزنهایی که دانشمندان اخیر در عصر حاضر، با داشتن امکانات و تجهیزات محاسبه، به آن رسیدند تفاوت بسیار اندکی داشت.
ابوریحان بیرونی علاوه بر اختراعات زیاد، به اکثر علوم زمانه خود احاطه داشت
ابوریحان بیرونی در طول عمر خود، سفرهای زیادی به شهرهای مختلف کرد. از مهمترین اختراعات ابوریحان بیرونی در این سفرها، اندازهگیری طول و عرض جغرافیایی مکانهای مختلف و مشخص کردن موقعیت آنها روی کره جغرافیایی بود. ابوریحان بیرونی در این راه، وقت زیادی صرف کرد تا اینکه پس از مدتها توانست موقعیت تمامی شهرها را روی نقشه جغرافیایی مشخص و تعیین کند. تعیین جزر و مد را نیز اولین بار ابوریحان مطرح کرد. در واقع این کار ابوریحان بیرونی نوعی کارتوگرافی بود و وی را میتوان واضع این گرایش از علم جغرافیا دانست. در ابتدا اهمیت کارهای ابوریحان بیرونی برای بسیاری از محققان مشخص نبود. بعد از قرن ۱۸ میلادی با بالا گرفتن اهمیت علم، معلوم شد که ابوریحان اختراعات زیادی داشته و خدمات علمی بسیار مهمی به جامعه بشری داشته است. ابوریحان بیرونی کسی بود که دقیقترین رقم طول محیط زمین را حساب کرد. او همچنین مخترع نظریه حرکت زمین به دور خود بود.
ترازوهای ابوریحان، از دقیقترین ترازوهایی است که تاکنون اختراع شده است. قاعده قبلهیابی، ساخت محراب و ایجاد کره جغرافیایی از دیگر اختراعات ابوریحان بیرونی است.«جلالالدین همایی» بر این عقیده است که از صدر اسلام تاکنون، هیچ دانشمند و نابغهای در دنیا، از لحاظ علمی به پای ابوریحان بیرونی نرسیده است.
آثار و کتابها
ابوریحان بیرونی نابغه عصر خود بود و به روایت برخی فیلسوفان و محققان، از ابوعلی سینا که همعصر او بود، اطلاعات و استعداد بیشتری در امر فلسفه داشته است. از ابوریحان آثار زیادی برجای مانده که به احتمال بسیار بهدلیل طول عمر او بوده است. ابن سینا فیلسوف، ریاضیدان، منجم و ستارهشناس، با ابوریحان بیرونی همعصر بوده است. این دو همدیگر را میشناختند؛ اما تفاوتهای زیادی با یکدیگر داشتند. بیرونی شخصیتی نقاد و پرتکاپو داشت و بیشتر بهدنبال کشف بود؛ ازاینرو به علوم جدید نزدیک میشد؛ اما ابنسینا چنین نبود و بیشتر سعی داشت علوم پیش از خود را ترکیب و تکمیل کند.
ابوریحان بیرونی ۱۸ مسئله طرح کرد و ابن سینا به آنها پاسخ داد
ابوریحان بیرونی روی علم تعصب نداشت و از افکار و کشفهای جدید استقبال میکرد. کنجکاوی و شهامتی که در روبهرویی با علوم داشت سبب میشد که بیشتر بهسمت جلو برود. نمیتوان گفت ابنسینا جایگاه علمی پایینتری نسبت به بیرونی دارد؛ اما بوعلی بیشتر متمایل به این بود که مفاهیم را ترکیب کند و بیشتر بینشی دایرهالمعارفی داشت.
به گفته نظامی عروضی در چهارمقاله، این دو دانشمند با هم مراوداتی داشتند و در جلسات خود بحثهای علمی را مطرح کردهاند که ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه به آنها اشاره کرده است. موضوع بحث آنها ۱۸ مسئله بوده که سوالات آنها از جانب ابوریحان طرح شده و ابوعلی سینا به آنها پاسخ داده است. سوالات در موضوع طبیعی، ریاضی و فلسفه بیان شده است. ابوریحان پاسخ ابن سینا به سوالات را نپذیرفته و بین آنها بحثوجدل رخ داده است؛ اما ابن سینا حاضر به پاسخ به ایرادات ابوریحان نبود. سرانجام پاسخ نقدهای ابوریحان بیرونی را، ابوعبدلله معصومی، شاگرد ابنسینا، از طرف استاد، به عهده گرفته است.
کتابها و تالیفات ابوریحان بیرونی
آثار و کتابهای برجای مانده از ابوریحان بیرونی نشان میدهد که او از دانشمندان سرآمد عصر خود بوده است. ابوریحان، شخصیت علمی چند بعدی داشت و موضوع آثار او، این جنبهای از شخصیت وی را هویدا میکند. ابوریحان بیرونی مباحث بسیاری را مطرح و نظریات جدیدی را بیان کرده که پیش از وی کسی به آنها نپرداخته است.
ابوریحان بیرونی آثار زیادی در علم ریاضیات، نجوم، جغرافیا، تاریخ، پزشکی، گیاهشناسی و فلزشناسی از خود برجای گذاشت
تالیفات ابوریحان بیرونی، به زبان غالب عصر خود، یعنی عربی بوده و تنها کتاب التفیهم را خود وی به زبان فارسی برگردانده است. او تعداد کتابهای خود را تا ۶۵ سالگی، ۱۱۳ نسخه و تعداد رسالاتش را ۱۴۶ عدد ذکر کرده است. ابوریحان بیرونی بهدلیل علاقهای که به علم و فلسفه داشت به دربار شاهان مختلف میرفت تا با حمایت آنها، وظایف علمی خود را در امنیت و آسایش به انجام برساند. او با وجود اینکه با محمود غزنوی ارتباط خوبی نداشت و محمود وسائل و امکانات کافی در اختیار او قرار نمیداد؛ اما لحظه ای از تلاش در راه علم باز ننشست.
مهمترین آثار ابوریحان بیرونی عبارتاند از:
التفهیم لاوایل صناعتهالتنجیم، در ریاضیات و نجوم نوشته شده است.
آثارالباقیه عن القرون الخالیه در تاریخ و جغرافیا نوشته شده است.
قانون مسعودی دانشنامهای در مورد نجوم که در ۱۱ فصل نوشته شده و بخشهایی از آن درباره مثلثات کروی، زمین و ابعاد آن، خورشید، ماه و سیارات است.
تحقیق ماللهند درباراه اوضاع سرزمین هند، تاریخ، جغرافیا و آداب و رسوم و طبقات اجتماعی هند است.
دائرهالمعارف مسعودی که به نام سلطان مسعود غزنوی نوشته شده است.
کتاب هند شناسی در مورد هند است.
الجماهر فی معرفه الجواهر که به نام مودود بن مسعود نوشته شده و موضوع آن بررسی فلزات و مواد معدنی و شناخت جواهرات است.
الصیدنه فی طب، درباره داروهای گیاهی و خواص آنها نوشته است.
استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاصطرلاب، در مورد روشهای ساخت اسطرلاب است.
ابوریحان بیرونی بهدلیل تسلط به زبان هندی و سانسکریت، کتابهایی از هندی به عربی ترجمه کرد که عبارتاند از: سیدهانتا، کلبیاره، الموالید الصغیر.
داستانهایی نیز از او وجود دارد که از فارسی به عربی ترجمه شده و عبارتاند از: شادبهر، داستان اورزدیار و مهریار، عینالحیات، سرخ بت و خنگ بت.
ابوریحان بیرونی، نابغهای بیبدیل و عالمی بزرگ در زمینه ریاضیات، نجوم، گیاهشناسی، جغرافیا و تاریخ، فلزشناسی، ادبیات و زبان است. آثار زیادی از این نابغه بزرگ بر جای مانده است. نام او بر سردر بسیاری از دانشگاهها و تالار کتابخانهها، زده شده است و لقب «استاد جاوید» را به او دادهاند. شخصیت علمی ابوریحان بیرونی از جنبههای متنوعی برخوردار بود و علومی که او روی آنها تحقیق کرده، ابعاد گستردهای داشتهاند. نبوغ ابوریحان بیرونی بهاندازهای بوده است که حتی در دوره معاصر، هنوز از بخشی از کشفیات او پرده برمیدارند. ازاینرو وی را میتوان دانشمندی برای تمامی اعصار نامید. شما هم نظر خود را در مورد ابوریحان بیرونی با کاربران کجارو به اشتراک بگذارید.
ابوریحان بیرونی و آنچه از عاشورا نوشته است
استاد ابوریحان بیرونی درباره پیشینه عاشورا به این نکته مهم اشاره کرده است که این روز، یعنی دهمین روز از ماه محرم، تا پیش از آنچه در عاشورای سال ۶۱ قمری رخ داد و آن مصیبت بزرگ واقع شد، نزد مسلمانان روزی خجسته بوده است.
سیزدهم شهریور ماه، روز بزرگداشت یکی از مفاخر ایرانزمین، استاد ابوریحان بیرونی، است. همان حکیمِ ذوفنون و دانشمند بزرگی که در شاخههای گوناگون دانش، از نجوم، ریاضی و جغرافیا گرفته تا تاریخ، جواهرشناسی، گیاهشناسی، جامعهشناسی، مذهبشناسی و دینپژوهی استاد و سرآمد بود؛ همو که جویندۀ دانش بودنش تا آن دم که در بستر مرگ افتاده بود، حکایتی است زبانزد.
استاد ابوریحان در حدود هفتاد و هشت سال در این سرای دنیا زیست؛ در سوم ذیالحجّه ۳۶۲ در خوارزم به دنیا آمد و در شب دوم ماه رجب سال ۴۴۰ در غزنه وفات کرد. وی افزون بر زبان فارسی، به عربی، عبری، سریانی و سانسکریت و بهاحتمال یونانی، نیز مسلّط بود [۱] و بسیاری از منابع دستهاولِ کارهای تحقیقی خویش را به مددِ همین چندزباندانیاش، از آثار دستهاول و اصیلِ زبانهای یادشده یافته بود.
امسال که روز بزرگداشت استاد ابوریحان بیرونی با ایام عزای سالار شهیدان (ع) همزمان شده است، بیمناسبت نیست که به آنچه این دانشمند ایرانی مسلمان درباره عاشورا نوشته است، بپردازیم. آنچه در ادامه آمده، معرفی مختصری است از آثارِ متنوع استاد و بهطور خاص آثار الباقیهاش و یادکرد عاشورا در این کتاب.
کتابهای پُرشمار و متنوّع ابوریحان
استاد نامدار زبان و ادبیات فارسی و محقق زبردست متون تاریخ، فرهنگ و عرفان ایران و اسلام، روانشاد استاد علّامه جلالالدین همایی در بخشی از مقدمه عالمانه و فاضلانهای که برای کتاب «التفهیم لاوائل صناعة التنجیم» ابوریحان نوشته، در اشاره به شمارِ کتابهای استاد ابوریحان نوشته است که «ابوریحان در سال ۴۲۷ هجری قمری که ۶۵ سال قمری و ۶۳ سال شمسی از عمر او میگذشت، فهرستی برای مؤلفات خود نوشته که مشتمل بر اسامی ۱۳۸ کتاب و رساله است. از این عدّه، ۲۵ کتاب است؛ ۱۲ کتاب از ابونصر عراق [۲] و ۱۲ کتاب از ابوسهل مسیحی [۳] و یک کتاب از ابوعلی حسن بن علی جیلی که مخصوصاً برای ابوریحان و به نام او نوشته بودند؛ و باقی، ۱۱۳ کتاب در مواضیع مختلف ریاضی و فلسفی و تاریخی و ادبی و مذهبی و غیره که اکثرش در فنون ریاضی است، همه از تألیفات خود ابوریحان است. لابد در باقیمانده عمرش که حدود سیزده سال میشد، کتابهای دیگر نیز تألیف کرده بود که در آن فهرست نیامده است و با این قیاس، شاید مؤلفات او به حدود صد و سی چهل کتاب بالغ شده باشد». [۴]
مرحوم استاد اکبر داناسرشت، محقق، ریاضیدان و مترجم برجسته همروزگارمان که او نیز همچون استاد همایی سالهایی از عمر خویش را به تحقیق و بررسی درباره احوال و آثار ابوریحان بیرونی گذرانده بود، یکی از آثار بسیار مهمِ ابوریحان، یعنی «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» را ترجمه کرده است. وی در مقدمه این کتاب، درباره تنوّع کتابها و رسالههایی که ابوریحان نوشته است، اینگونه توضیح داده:
«ابوریحان فهرستی از نوشتههای [محمد بن زکریای] رازی تهیه کرده که برای تشخیص کتب اصلی این پزشک و کتبِ منسوب به او از دیدگاه تاریخ طب بسیار ارزنده است و چون فهرست کتبِ او [یعنی ابوریحان] نیز مورد تقاضای دانشمندی قرار گرفته، از کارهای خود نیز فهرستی فراهم آورده که ما را به مصنّفات او راهنمایی میکند.
اگرچه از معاصر او، ابنسینا، نیز آثار بسیاری مانده، ولی پس از تدبّر در نوع آثار این دو دانشمندِ معاصر، به اینجا رسیدم که تنوّع کار در کتب ابوریحان بیشتر است و کمتر اتفاق افتاده که دو اثر او در یک موضوع باشد و حال آنکه کتب ابنسینا تقریباً حفظی است؛ «نجات»، خلاصه «اشارات و تنبیهات» و «اشارات» تیترهایی از «شفا» میباشد...». [۵]
استاد داناسرشت در همان مقدمه بدین نیز اشاره کرده است که براساس پژوهشهای دامنهداری که از سالهای جوانیِ خویش برای یافتنِ آثارِ برجایماندۀ ابوریحان داشته، به حدود بیست اثر که امروز از ابوریحان باقی است، دست یافته. عنوان شماری از مهمترین کتابهای موجود از ابوریحان بیرونی، از این قرار است:
۱. آثار الباقیه عن القرون الخالیه (از مهمترین آثار استاد که در ادامه بهاختصار معرفی شده است.)؛ ۲. تحقیق ماللهند (در آداب و رسوم و عادات اهل هندوستان که حاصل سفر ابوریحان بدان دیار است)؛ ۳. التفهیم لِاوائل صناعة التنجیم (کتابی است درباره مفاهیم مقدماتی نجوم که ابوریحان آن را به خواهش دختری به نام ریحانه بنت حسین نگاشته است.)؛ ۴. الجماهر فی معرفة الجواهر (اثری درباره سنگها و فلزهای قیمتی و وزن مخصوص آنها)؛ ۵. قانون مسعودی (دانشنامهای است در علومِ نجوم و هیئت، جغرافیا و ریاضی)؛ ۶. الاستیعاب فی وجوه الممکنة فی صنعة الاصطرلاب (اثری است در نجوم و کارکرد و انواع اصطرلاب)؛ ۷. تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن (درباره تعیین مختصات جغرافیایی مناطق گوناگون به روش جغرافیای ریاضی (نجومی)؛ ۸؛ الصیدنه فی الطب (کتابی است جامع در گیاهشناسی و داروشناسی)؛ ۹. پاتانجلی (ترجمهای است به عربی درباره عرفان و فلسفه هندی که استاد ابوریحان آن را از زبان هندی به دست داده است.)؛ ۱۰. راشیکات الهند (رسالهای است مختصر در حساب و تناسب)؛ و ۱۱. مقالید علم الهیئة (درباره مبحث مثلثات کروی).
با ملاحظه عنوان و موضوع همین چند اثرِ نامبرده نیز بهخوبی میتوان تنوّع موضوعی کتابهای استاد ابوریحان بیرونی را دریافت.
«آثار الباقیه» چگونه کتابی است؟
استاد ابوریحان کتابِ «آثار الباقیه عن القرون الخالیه» (یعنی آثارِ برجایمانده از سدههای گذشته) را درحالیکه ۲۹ سال داشته، در سال ۳۹۱ هجری به زبان عربی تألیف کرده است. البته همچنانکه استاد همایی توضیح دادهاند، «کتاب آثار الباقیه تا سال ۴۲۷ ه. ق. که بیرونی فهرست مؤلفات خود را نوشته است، هنوز کامل نشده بود؛ و گویا پارهای از مطالبِ آن را خود او بعد از سال ۳۹۱ ه. ق. بر آن افزوده است». [۶] به هر روی، هرکه بخشی یا تمامِ این کتاب را خوانده باشد، نیک گواهی خواهد داد به نبوغِ نویسنده آن و بیتردید زبان به تحسینِ ابوریحان خواهد گشود که اطلاعاتی گاه نادر را در اختیار نسلهای بعد از خود، درباره اقوام و ملل گوناگون نهاده است.
ابوریحان کتاب خویش را که به امیرِ زیاری ناحیه گرگان، شمسالمعالی قابوس بن وشمگیر، تقدیم کرده، درباره دانش گاهشناسیِ مللِ گوناگون نوشته است. وی در این اثر شرح و یادکرد روزها و ماهها و مناسبتهای سور و سوگِ اقوام و ادیان مختلف را نگاشته است. آثار الباقیه یک مقدّمه و بیست و یک فصل دارد. ابوریحان در مقدمه کتاب از سبب تألیف اثر و شیوه خویش در پدیدآوردنِ آن نوشته است. او انگیزه خویش را از تألیف این اثر، درخواست یکی از ادبا از وی در شرح تواریخ ملل مختلف و اختلافات آنها بیان کرده است و در توضیح شیوه خویش، یادآور شده است که «این کار را از راه استدلال به معقولات و قیاس معقول به محسوس نمیتوان دانست و منتها راه موجود این است که از اهل کتب و ملل و اصحاب آرا و نِحَل که اینگونه تواریخ مورد استناد آنها است، تقلید و پیروی کنیم و آنچه آنان برای خود مبنا قرار دادهاند، ما نیز چنین کنیم؛ و پس از آنکه فکر خود را از عوامل زیانآوری که بدان معتاد شده، ازقبیل تعصب و غلبه و پیروی از هوا و ریاستطلبی که سبب هلاک بسیاری از مردم است و مانع دیدار حق و حقیقت، پاک ساختیم، باید آرا و گفتههای ایشان را در اثبات این مقصود به یکدیگر بسنجیم. این روش بهترین راهی است که ما را به حقیقت مقصود میرساند و نیرومندترین یاری است که شبهه و تردید را از ما دور میسازد». [۷]
پرداختن به تعریف شب و روز و ماه و سال و مللی که در تقویمِ خود دارای ماههای شمسی و قمری هستند و اشاره به مبدأ تاریخ نزد ملتها و ادیان گوناگون، موضوع فصلهای آغازین آثار الباقیه است. از دیگر فصلهای این کتاب، میتوان به یادکردن از نامها و تاریخ سلطنتِ پادشاهان ملل گوناگون اشاره کرد؛ همچون ملوکِ بینالنهرین، فراعنه مصر، شاهان یونان و روم و قسطنطنیه (روم شرقی)، پادشاهان ایران، ملوک حِمیَری یمن و ملوک حیره و نیز تاریخ پیغامبر اکرم (ص) و خلفای چهارگانه و حکمرانان بنیامیه و بنیعباس. نکته جالب اینکه استاد ابوریحان پس از اشاره به وانهادن امام حسن مجتبی (ع) خلافت را به معاویه، نوشته است که «سپس خلافت به حکومت و امارت، بلکه فرعونیت تبدیل یافت». [۸]
دیگر فصلهای کتاب نیز به شرح روزها و سالها و ماهها و اعیاد تواریخِ پارسیان، یهود، سُغدیان، اهل خوارزم، رومیان، نصارای مَلکایی، نصارای نسطوری، ترسایان، مجوسِ اقدمین یا آنان که پیش از زرتشت بودهاند، صابئین، اعراب جاهلی و مسلمانان پرداخته است. در لابهلای این فصلها نیز استاد فصلهایی را درباره موضوعهایی تاریخی آورده است. بهمَثَل در فصل چهارم از «ذوالقرنین» و حقیقت او گفته و در فصل هشتم، از «متنبئین» یا آنان که به دروغ ادعای پیامبری کرده بودهاند، حکایت کرده است. فصل پایانی کتاب نیز درباره منازل ماه و طلوع و غروب آن است.
کتاب آثار الباقیه را ادوارد زاخائو، محقق آلمانی، در ۱۸۷۸ میلادی در لایپزیک تصحیح و منتشر کرده است. این اثر به فارسی نیز ترجمه شده و در دسترس علاقهمند قرار گرفته است. مرحوم استاد اکبر داناسرشت آثار الباقیه را به فارسی برگردانده است. در ۱۳۸۰ خورشیدی نیز استاد پرویز اذکایی (سپیتمان) طبعی تازه از آن را به زبان عربی منتشر کرده است.
آنچه ابوریحان از عاشورا نوشته است
استاد ابوریحان در فصل بیستم از «آثار الباقیه»، آنگاه که میخواهد از ماههای قمری نزد مسلمانان بنویسد، هنگام پرداختن به ماهِ محرم، از روز عاشورا نیز نوشته است. وی درباره پیشینه عاشورا به این نکته مهم اشاره کرده است که این روز، یعنی دهمین روز از ماه محرم، تا پیش از آنچه در عاشورای سال ۶۱ هجری رخ داد و آن مصیبت بزرگ واقع شد، نزد مسلمانان روزی خجسته بوده است.
عاشورا در تاریخ جاهلیّت عرب از روزهای عید رسمی و ملّی بوده و در آن روزگار، در چنین روزی روزه می گرفتند، روز جشن ملّی، مفاخره و شادمانی بوده است و در چنین روزز لباس های فاخر می پوشیدند و چراغانی و خضاب می کردند.
در اسلام، با تشریع روزه رمضان، آن روزه و عید آن روز نسخ شد. گفته اند: علت نامگذاری روز دهم محرّم به عاشورا آن است، که ۱۰ تن از پیامبران به ۱۰ کرامت در این روز مورد تکریم الهی قرار گرفته اند.
استاد ضمن نقل روایتی از پیغامبر اکرم (ص) درباره این روز، چنین نوشته است:
«ملّت اسلام همواره این روز را معظم میدانستند تا آنکه قتل حسین بن علی بن ابیطالب، علیهمالسلام، در این روز اتفاق افتاد و او و یارانش را از راهِ بستنِ آب بر آنان، گذراندن از دَمِ شمشیر، آتش در خیامِ حرم، بر نیزه کردن سرها، اسب دوانیدن بر اجساد که در هیچ امتی با اشرارِ خَلق چنین نکردهاند، از میان بردند؛ و از این تاریخ مسلمانان عاشورا را شوم دانستند. ولی بنیامیه در این روز لباس نو پوشیدند و زیب و زیور کردند و سرمه به چشم خود کشیدند و این روز را عید گرفتند و عطرها استعمال کردند و مهمانیها و ولیمهها دادند و تا زمانی که ایشان بودند، این رسم در توده مردم پایدار بود؛ حتی اینکه پس از انقراض ایشان باز هم این رسم باقی ماند، ولی شیعیان از راه تأسّف و سوگواری به قتل سیّدالشهدا [علیهالسلام] در مدینة السلامِ بغداد و شهرهای دیگر گریه و نوحهسرایی میکنند و تربت مسعود حسین [علیهالسلام] را در کربلا در این روز زیارت مینمایند». [۹]
گزارشی که ابوریحان از شادمانی هر ساله بنیامیه، علیهم اللعنة و العذاب، در روز عاشورا داده است، بهتمامی برابری میکند با این فراز از زیارت عاشورا: «اللّهُمَّ إِنَّ هذَا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ بَنُو أُمَیَّةَ وَابْنُ آکِلَةِ الْأَکْبادِ، اللَّعِینُ ابْنُ اللَّعِینِ عَلَی لِسانِکَ وَ لِسانِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ فِی کُلِّ مَوْطِنٍ وَ مَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ صَلَّی اللّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ. اللّهُمَّ الْعَنْ أَباسُفْیانَ وَمُعَاوِیَةَ وَیَزِیدَ بْنَ مُعَاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الْآبِدِینَ، وَهذَا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَیْنَ صَلَواتُ اللّهِ عَلَیْهِ:
خدایا این روز، روزی است که به آن تبرّک جستند بنیامیه و فرزند جگرخوار، آن لعنتشده فرزند لعنتشده بر زبان تو و زبان پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) در هر کجا و هر موقفی که پیامبرت (درود خدا بر او و خاندانش) در آن ایستاد. خدایا لعنت کن اباسفیان و معاویه و یزید فرزند معاویه را که از جانب تو بر آنان لعنت باد به جاودانگی جاودانها؛ و امروز، روزی است که خوشحال شدند به این روز خاندان زیاد و خاندان مروان، به خاطر کشتن حضرت امام حسین (درود خدا بر او)». [۱۰]
ابوریحان سپس آورده است که « چون خبر کشته شدن حسین [علیهالسلام] را به مدینه آوردند، دختر عقیل بن ابیطالب از خانه بیرون آمده، این اشعار را برخواند:
ماذا تقولون اِن قال النّبی لکم /// ماذا فعلتم و انتم آخر الامم
بِعترتی و بِأهلی بعد مفتقدی /// نصف اساری و نصف ضرجوا بِدَم
ماکان هذا جزائی إذ نصحت لکم /// إن تخلفونی بسوء فی ذوی رحمی». [۱۱]
معنی بیتها از این قرار است: اگر پیغامبر (ص) از شما بپرسد که این چه بود که پس از من با اهل بیت من کردید، با آنکه شما امت آخرین هستید، چه دارید که بگویید؟ نیمی را اسیر کردید و نیمی را به خون آغشته کردید. این پاداش من نیست، با اینکه خیرخواه شما بود، نسبت به خاندانم اینگونه به من جفا کنید.
صاحب آثار الباقیه همچنین آورده است که در روز اول ماه صفر «سر حسین (ع) را به شهر شام وارد کردند و یزید آن سر را پیش روی خود گذاشت و با چوبی که در دست داشت، به لبهای حسین (ع) میزد... . و در روز بیستمِ آن، سر حسین، علیهالسلام، را به بدنش ملحق کردند و در همان جا دفن نمودند و زیارت اربعین راجع به این روز است؛ و بدین سبب این زیارت را اربعین گویند که چهل نفر از اهل بیتِ او پس از مراجعت از شام، قبرش را زیارت کردند». [۱۲]
ابوریحان، دانشمندی آزاداندیش
ایسنا/خراسان رضوی تاریخ، علم بررسی ساختارهای اندیشه انسانها درباره جهان است و تاریخ حکمت طبیعی بررسی نظامهای تفکر انسانها درباره جهان با سیر زمانی و مکانی و تعامل آنها در سایر شئون فرهنگ و تمدن بشری است. شناخت علم طبیعت و پدیدههای طبیعی محور شناخت هستی است.
از دورترین سدههای تاریخ علم مفاهیم مختلفی مورد توجه اندیشهوران و دانشمندان عالم بوده است. دانشمندان و حکمای ایرانی نیز در طول سدههای متمادی درباره مفاهیم مختلف علمی مطالب زیادی نوشته و بحث و مناقشه زیادی داشتهاند. منظور ما از «ایران» سرزمینی است که در هر دوره تاریخی متعلق به تمدن ایرانی بوده، اگرچه به دلایل تاریخی، گستره ایرانزمین در طول تاریخ با تغییرات بسیاری همراه بوده است اما در این گستره جغرافیایی نامآورانی زاده شدهاند که ابوریحان بیرونی یکی از آنان بود.
ابوریحان محمدبن احمد بیرونی از علمای بزرگ و ریاضیدانان، منجمان، مورخان و کاملان قرن چهارم و پنجم هجری است و محققان او را از بزرگترین حکمای شرق میدانند. ولادت او در سال ۳۶۲ ه.ق در خوارزم اتفاق افتاده و مرگش در غزنه در اوان انقلاب سلاجقه و سلطنت مسعود بن محمود غزنوی بوده است. تألیفات این مرد بزرگ به زبان عربی، یعنی زبان علمی و همه کس فهم عالم اسلام و ایران، بوده است مگر ترجمه (التفهیم) که خود آن را از عربی به پارسی بازگردانیده است (یا بالعکس).
در مورد کلمه بیرونی نظرات گوناگونی وجود دارد. بعضی از فضلای خراسان، معتقدند چون وی مدام در سفر و بیرون از خوارزم بوده است، لقب بیرونی بر او نهادهاند اما یاقوت حموی و سمعانی نقل میکنند که بیرون نام روستایی خارج از شهر خوارزم بوده و ابوریحان در این روستا به دنیا آمده و به همین علت، به لقب بیرونی معروف شده است.
دوران حیات ابوریحان بیرونی دوران شکوفایی علوم اجتماعی و تاریخی در کشورهای اسلامی بود
ابوریحان بیرونی تحصیلاتش را در خوارزم شروع کرد و سپس دست به سفرهایی به خراسان، ری، طبرستان و گرگان زد. در ری با شمسالمعالی قابوس ملاقات کرد؛ در طبرستان به خدمت باوندیان درآمد و حتی کتابی به نام مقالید علمالهیئة را به نام مرزبان بن رستم بن شهریار بن شروین نوشت. سپس، بار دیگر از طبرستان به گرگان آمد و به نقلی، کتاب آثارالباقیه را برای شمس المعالی، که به آن شهر مسافرت کرده بود، نگارش کرد. سپس به خوارزم بازگشت(در سال ۳۹۱ه.ق) و در خدمت مامونیان به کار علمی پرداخت. در این زمان پادشاه مامونیان علی بن مامون بن محمد بود. او و برادرش ابوالعباس مامون بن محمد تا سال ۴۰۷ ه.ق بر خوارزم حکومت کردند. در این زمان خوارزم به تصرف غزنویان درآمد و ابوالعباس توسط محمد اسیر شد. ابوریحان در این دوران، علاوه بر فعالیتهای علمی، مشاور پادشاه نیز بود و در کارهای بزرگ کشوری مسئولیتهایی را عهدهدار شد.
ابوریحان بیرونی در دورهای میزیست که دوران شکوفایی علوم اجتماعی و تاریخی در کشورهای اسلامی به حساب میآید. بیرونی نزدیک به ۸۰ سال پس از مرگ فارابی، دیده به جهان گشود و از یک سو، همعصر ابوعلی سینا، فیلسوف برجسته ایرانی پیرو مکتب فلسفی ارسطویی مشا بوده و از سویی دیگر همدورە جریان فکری مهم اخوانا لصفا در بصره و بغداد است؛ گروهی سری که اولین دایرةالمعارف اسلامی را در حوزه علوم مختلف نظری و عملی به رشته تحریر درآوردند.
بیرونی در علوم مختلف تجربی و عملی صاحبنظر بود اما در حوزە فلسفه و علوم عقلی شاگرد عبدالصمد حکیم بود؛ فیلسوفی که به اتهام شیعه بودن به دست سلطان محمود غزنوی به قتل رسید و در نتیجه به شدت از آموزههای شیعی متاثر شده و از و جزم اندیشی فاصله گرفته بود. بیرونی به سبب وسعت شخصیت آزاداندیش خود، همواره شخصیتی مورد احترام و مقرّب در درگاه غزنویان بود و همین نزدیکی با سیاست و سلطنت برای وی فرصتی فراهم نمود تا هم از زدیک با تعصب مسائل و چالشهای حاکمیت و حکومتداری آشنا شود و هم به حل و فصل مشکلات شاه در ادارە کشور و رابطه با همسایگان کمک کند.
ابوریحان روششناس بزرگی بود و هر دانشی را با روش علمی خاص پیش میبرد
ابوریحان بیرونی، این دانشمند بزرگ اسلامی، به رغم بنیانهای عمیق فلسفی در نوشتار، به فلسفه شهرت نیافت زیرا به مسائل علمی و تجربی علاقهمندی بیشتری داشت. وی روششناس بزرگی بود و هر دانشی را با روش علمی خاص پیش میبرد و بدون متدلوژی کار نمیکرد. قرنها پیش روش استقرا را برای تبیین رخدادها بهکار میبرد. کارکردگرایی، پدیدارشناسی، مطالعه تطبیقی و روشهای دیگر ترکیبی از تحقیق الگوهای روشناسی وی در مطالعات متعدد اجتماعی و طبیعی است که به شیوه امروزی دنبال میشد.
تالیفات ابوریحان بسیار متعدد است. او در کتاب فهرست کتابهای رازی ۱۱۳ کتاب را نام میبرد که با کتاب الفهرست او به ۱۱۴ مورد میرسد. ولی برخی کتابهای او را ۱۳۹ عنوان و حتی ۱۸۵ عنوان نیز ذکر کردهاند. یاقوت حموی نقل میکند «من فهرست کتابهای بیرونی را در وقفه جامع مرو در ۶۰ ورقه به خط ریز دیدم». آثار ابوریحان در رشتههای گوناگون بوده و میتوان آنها را در ۱۰ دسته، طبقهبندی کرد.
بیرونی مهمترین نیای فکری ابن خلدون در مطالعات اجتماعی و مردمشناختی است
بیرونی را شاید بتوان مهمترین نیای فکری ابن خلدون(اول رمضان ۲۱۲-۴۸۸ قمری/ ۸۴ می ۱۱۰۱-۱۸۸۸ میلادی) در مطالعات اجتماعی و مردمشناختی دانست. نگرش علمی و عینی ابوریحان به بررسی تحولات اجتماعی، تاریخی و پژوهش در احولات انسانی در دو کتاب آثارالباقیه و تحقیق ماللهند، یکی از غنیترین تحقیقات را در علوم انسانی و اجتماعی به وجود آورده و روشی را بنا نهاد که در آثار ابنخلدون تکامل مییابد.
ابوریحان بیرونی میکوشد نوعی اخلاق مطالعات اجتماعی را ترویج کند که از یک سو تعصب، پیشداوری و خرافهگرایی را کنار بزند و از سویی دیگر قوانین موجود در عالم خلقت را که مخلوق یک ناظم مافوق بشریاند را کشف کند. مطالعه دیدگاه بیرونی نسبت به اموری نظیر معنای عدالت، نحوه تشخیص عدالت و همچنین سازوکار نهادینه شدن عدالت در جامعه تا حدودی مغفول مانده و اکثر آثار و تالیفات مربوط به بیرونی بیشتر بر ابداعات او در علومی نظیر هیات، نجوم، طب، ریاضی و نیز روش تاریخنگاری و مردمشناسی وی در مطالعه جامعه هند یا برداشتهای فلسفی و جهان بینی دینی وی پرداختهاند.
ابوریحان یکی از افتخارات تمدن اسلامی و ایرانی در قرن چهارم بهشمار میآید
ابوریحان بیرونی با تالیفات متعدد خود نقش مهمی در فرهنگ و تمدن اسلام و جهان ایفا کرد. او یکی از افتخارات تمدن اسلامی و ایرانی در قرن چهارم بهشمار میآید. دامنه تحقیقات و تنوع تالیفات بیرونی بسیار گسترده است. دقت ذهنی و علمی ابوریحان و تحقیق او در علوم مختلف، مطالعه آثار گذشتگان و متوقف نماندن در برابر آن، روحیه انتقادی و بحثبرانگیز، به خصوص با ابنسینا، براساس اهمیت تجربه و آزمایش در امور حسی و استناد به براهین ریاضی درامور انتزاعی، مبارزه با خرافات و جعل واقعیتها موجب شد تا در عرصه علوم مختلف آرا و اندیشههای جدیدی ارائه دهد که او را نابغه مرموز و ناشناخته زمان خویش جلوه دهد که با گذشت قرنهای متمادی ابعاد این اکتشافات و نوآوریها مشخص شد.
ابوریحان محمد بن احمد بیرونی(440-362 هجری قمری)، دانشمند برجستهی ایرانی، در رشتههای گوناگون دانش، ریاضی، جغرافیا، زمینشناسی، مردمشناسی، فیزیک و فلسفه، سرآمد روزگار خود بود.
زندگینامه
در سوم ذیحجهی 362 هجری قمری(18 دیماه 351 خورشیدی) در شهرکاث، از شهرهای ولایت خوارزم، به دنیا آمد. پدرش، ابوجعفر احمد بن علی اندیجانی، اخترشناس دربار خوارزمشاه در رصدخانهی گرگانج بود و مادرش، مهرانه، پیشینهی مامایی داشت. چنان که خود گفته است، پدرش را در پی بدگویی حسودان از دربار راندند و به ناچار در یکی از روستاهای پیرامون خوارزم ساکن شدند و چون برای مردم روستا بیگانه بودند، به بیرونی شهرت پیدا کردند.
آشنایی بیرونی با امیر نصر منصور بن عراقی باعث راهیابی او به دربار خوارزمشاه و مدرسهی سلطانی خوارزم شد که امیر نصر آن را بنیانگذاری کرده بود. اما پس از چند سال در پی فروپاشی حکومت خاندان آل عراق بر خوارزم، به ری و سپس گرگان رفت و کتاب آثارالباقیه را در آنجا به نام شمس المعالی قابوس وشمگیر نوشت.
بیرونی بین 400 و 407 هجری قمری به خوارزم بازگشت و مدتی را در دربار ابوالعباس مأمون ابن خوارزم بزیست. در زمان شورش خوارزم و لشکرکشی سلطان محمود غزنوی به خوارزم در آنجا بود و سلطان محمود او را در بهار 408 به غزنه برد. بیرونی در لشکرکشیها محمود به هندوستان همراه او بود و در این سفرها با دانشمندان هندی آشنا شد و با آنان به گفت و گو نشست. زبان سانسکریت آموخت و اطلاعات لازم برای نگارش کتاب تحقیق ما للهند را فراهم کرد. بیرونی در 77 سالگی در رجب 440 هجری قمری در غزنه درگذشت.
پژوهشها
از جملهی پژوهشهای بیرونی میتوان به اینها اشاره کرد:
1. شرحشمار هندی
2. مجموع گندمهایی که به تصاعد هندسی در خانههای شطرنج گذاشته شود
3. تثلیث زاویه و دیگر مسألههایی که با پرگار و ستاره حل نمیشود
4. پایهریزی روشی برای رسم کردن نقشههای جغرافیایی به نام قاعدهی تسطیح کره بر سطح مستوی
5. پژوهش در جرم مخصوص(چگالی) و تعیین دقیق جرم مخصوص 18 سنگ گرانبها و فلز
6. بیان علمی چاههای آرتزین بر اساس قانون ظرفهای مرتبط
7. پژوهشهایی در حساب سال و ماه قومهای گوناگون
8. رصد ماهگرفت، خورگرفت، سیارهها و ستارگان
9. اندازهگیری دقیق طول و عرض جغرافیایی چند شهر
10 ساختن ابزارهای اخترشناسی و چند ابزار علمی دیگر
11. اندازهگیری دقیق شعاع، قطر، محیط و مساحت زمین
12. تعیین فاصلهی بسیاری از شهرهای آباد زمان خود
پژوهشهای زمینشناسی
1. چگالی کانیها. ابوریحان در کتاب الجماهر فی معرفه الجواهر به شرح فلزها و جواهرهای قارههای آسیا، اروپا و آفریقا میپردازد و ویژگیهای فیزیکی ماند بو، رنگ، نرمی و زبری حدود 300 نوع کانی و مواد دیگر را شرح میدهد و نظریهها و گفتارهای دانشمندان یونانی و اسلامی را دربارهی آنها بیان میکند.
او چگالیسنج دقیقی اختراع کرد و چگالی کانیهای شناخته شده را اندازهگیری کرد. اندازهگیریهای او با اندازهگیریهای امروزی، که با ابزارهای پیشرفته انجام میشود، چندان اختلاف ندارد.
2. چاههای آرتزین. بیرونی در آثار الباقیه دربارهی فوران آب از برخی چشمهها و چاهها چنین میگوید: "اما فوران چشمهها و صعود آب به سمت بالا، علتش این است که خزانهی آن از خود چشمهها بالاتر جای دارد، مانند فوران معمولی و گرنه آب هرگز به سوی بالا جز این که منبع آن بالاتر باشد، نخواهد رفت ... بسیاری از مردم که چون علت امری طبیعی را ندانند، به همین اندازه کفایت میکنند که بگویید الله اعلم، مطلبی را که ما گفتهایم انکار کردهاند و یکی از آنان با من به منازعه پرداخت ... البته ممکن است آب به قلهی کوه هم برود، به شرط آن که قلهی کوه از منبع و مخزن آب، پایینتر باشد."
3. اندازهگیری قطر و محیط زمین. در کتاب قانون مسعودی نوشته است: " در سرزمین هند، کوهی را مشرف بر صحرای همواری یافتم که همواری آن همسان همواری سطح دریا بود. بر قلهی آن محل برخورد ظاهری آسمان با زمین، یعنی دایرهی افق را اندازه گرفتم که از خط مشرق و مغرب به اندازهی اندکی کمتر از ثلث و ربع درجه، انحطاط داشت و من آن را 34 دقیقه محسوب داشتم. سپس از تفاع کوه را از طریق رصد کردن قلهی آن از دو نقطه الحجر این قله، که بر یک امتداد بودند، اندازه گرفتم که مساوی ششصد و پنجاه و دو ذراع در آمد ... و چون حساب کردم، تقریبا 58 میل درآمد و از اینجا به درستی اندازهگیری منجمان مأمون اطمینان یافتم." او در پایان کتاب اسطرلاب، روش ریاضی به دست آوردن شعاع، محیط، مساحت و حجم کرهی زمین ر شرح داده است.
4. پژوهشهای دیگر. شرح گردش زمین به دور خودش؛ بیان این که درهی سند را باید دریایی کهن دانست که با مواد رسوبی پر شده است
نگارشها
نوشتههای ابوریحان را بیش از 153 دانستهاند که بیشتر آنها به زبان عربی بوده و 115 اثر پیرامون ریاضی بوده است. از میان همهی آثار بیرونی، فقط 35 اثر باقی مانده است. او کتابهایی را نیز از سانسکریت به عربی ترجمه کرده و نامهنگاریهای مشهوری با ابوعلیسینا داشته است. مهمترین نوشتههای او عبارتاند از:
1. آثار الباقیه عن قرون الخالیه؛ این اثر به کوشش اکبر دانا سرشت منتشر شده است(انتشارات انجمن آثار ملی، 1353)
2. تحقیق ما للهند؛ این اثر به کوشش اکبر دانا سرشت منتشر شده است(انتشارات ابنسینا، 1353)
3. قانون مسعودی
4. التفهیم لاوائل الصناعه التنجیم؛ این اثر به زندهیاد جلالالدین همایی تصحیح و منتشر شده است(انتشارات بابک، چاپ سوم، 1362).
5. الجماهر فی معرفه الجواهر
6. تحدید نهایات الاماکن لتصحیح مسافات المساکن؛ این اثر به کوشش احمد آرام ترجمه و منتشر شده است(انتشارات دانشگاه تهران، 1352).
7. تحریر استخراج الاوتار؛ این اثر به کوشش ابولقاسم قربانی منتشر شده است(انتشارات انجمن آثار ملی، 1355).
فلسفه
بیرونی دقّت و اصابتِ نظرِ خویش را مدیون مطالعات فلسفی بود، امّا او در فلسفه پیرو روش متعارف عهد خویش یعنی آن روش که به وسیلهٔ فارابی و نظایر آنان تحکیم و تدوین شده، نبود.[نیازمند منبع] وی همچنین از آثار فلسفی هندوان کتابهایی همچون «شامل» را به عربی ترجمه نمود.
ستارهشناسی و ریاضیات
نموداری از روشِ پیشنهادی از سوی ابوریحان برای برآوردِ شعاع و محیط زمین
نوشتههایی از بیرونی در دست است که به وضوح در آنها از گردشِ زمین به دورِ خودش نام برده میشود. در کتابِ «استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاسطرلاب» ابوریحان میگوید: «از ابو سعید سجزی، اُسطرلابی از نوع واحد و بسط دیدم که از شمالی و جنوبی مرکّب نبود و آن را اسطرلاب زورقی مینامید و او را به جهت اختراع آن اسطرلاب تحسین کردم چه اختراع آن متکی بر اصلی است قائم به ذات خود و مبنی بر عقیدهٔ مردمی است که زمین را متحرّک دانسته و حرکت یومی را به زمین نسبت میدهند و نه به کرهٔ سماوی. بدون شک این شبههای است که تحلیلش در نهایتِ دشواری؛ و قولی است که رقع و ابطالش در کمال صعوبت است. مهندسان و علمای هیئت که اعتماد و استناد ایشان بر خطوط مساحیه(= مدارات و نصف النهارات و استوای فلکی و دائرةالبروج) است؛ در نقضِ این شبهه و رد آن عقیدت بسی ناچیز و تهی دست باشند و هرگز دفع آن شبهه را اقامت برهان و تقریر دلیلی نتوانند نمود. زیرا چه حرکت یومی را از زمین بدانند و چه آن را به کرهٔ سماوی نسبت دهند در هر دو حالت به صناعت آنان زیانی نمیرسد و اگر نقض این اعتقاد و تحلیل این شبهه امکانپذیر باشد موکول به رای فلاسفهٔ طبیعی دان است.»
در ایران، زادروز ابوریحان بیرونی را بعنوان روز مهندس نقشهبردار گرامی میدارند.
محاسبهٔ شعاع زمین
ابوریحان بیرونی در کتاب «الاسطرلاب» روشی برای محاسبهٔ شعاع زمین ارائه میکند (بوسیلهٔ افتِ افق وقتی از ارتفاعات به افق نگاه میکنیم). بعدها در کتابِ «قانون مسعودی» ابوریحان عملی کردن این روش توسط خود را گزارش میدهد اندازهگیریِ او یک درجهٔ سطح زمین را ۵۸ میل بدست آوردهاست که با توجه به اینکه هر میل عربی ۱۹۷۳٫۳ متر است، شعاعِ زمین ۶۵۶۰ کیلومتر (بر حسبِ واحدهایِ امروزی) به دست میآید که تا حدِ خوبی به مقدارِ صحیحِ آن نزدیک است.خورشیدگرفتگی هشتم آوریل سال ۱۰۱۹ را در کوههای لغمان در افغانستان کنونی را رصد و بررسی کرد و ماهگرفتگی سپتامبر همین سال را در غزنی پژوهید.
دانش فیزیک
وی اپیکتوگرام یعنی چگال سنج (ابزاری برای سنجش وزن مخصوص در فیزیک) را اختراع نمود که با آن وزن مخصوص چیزها تعیین میشود.
زیستشناسی و فرگشت
بیرونی در فصل ۴۷ کتاب تحقیق ماللهند تلاش میکند که از دید یک طبیعیدان به توضیح این که چرا نزاعهای مهاباراتا «باید رخ میداد» بپردازد. او در آن کتاب به توضیح روندهای طبیعی و از جمله نظرات زیستشناختی مربوط به تکامل (فرگشت) میپردازد. برخی از اندیشمندان نظرات بیرونی را با داروینیسم و انتخاب طبیعی قابل قیاس میدانند.تکامل یکی از این نظرات مشابه با نظریه بنیادین مالتوس دربارهٔ عدم تناسب میان نسبت تولید مثل و نیازهای ابتدایی حیات است. بیرونی میگوید:
«حیات جهان بستگی به دانه افشانی و زاد و ولد دارد. با گذشت زمان هر دوی این فرایندها افزایش مییابند. این افزایش نامحدود است حال آنکه جهان محدود است».
او سپس به این اصل موجودات زنده اشاره میکند.
«هنگامی که گروهی از گیاهان یا جانوران دیگر تغییری در ساختمانشان رخ ندهد و گونه ویژه نامیرایی را بهوجود آورند، اگر یکایک اعضای اینگونهها به جای آنکه تنها به دنیا بیایند و از بین بروند، به زاد و ولد بپردازند و چندین بار، چندین موجود همانند خود را به وجود آورند، به زودی تمام دنیا از همان یک گونه گیاهی یا جانوری پر خواهد گشت و آنها هر قلمرویی که بیابند تسخیر خواهند کرد».[نیازمند منبع]
زادگیری گزینشی و انتخاب طبیعی
بیرونی سپس به تشریح انتخاب مصنوعی میپردازد:
«کشاورز زرع خود را برمیگزیند و تا جایی که میخواهد به کشت و زرع آن میپردازد و آنچه را که نمیخواهد ریشهکن میکند. جنگل دار شاخههایی که به نظرش برگزیده هستند را نگه میدارد و سایر شاخهها را میبرد. زنبورها افرادی از گروه را که تنها میخورند ولی کاری برای کندویشان نمیکنند، میکُشند».[نیازمند منبع]
وی سپس نظر خود را دربارهٔ طبیعت اعلام میکند. با کمی توجه میتوان دلمشغولیهای داروین دربارهٔ انتخاب طبیعی را در این عبارات بازیافت:
«طبیعت به شیوهای مشابه عمل میکند، ولی در تمامی شرایط رویکردش در مورد همه یکسان است. او اجازه نابودی برگ و میوه را میدهد و بدین طریق جلوی آنها را برای تولید آنچه هدف نهاییشان است میگیرد. طبیعت آنها را نابود میکند تا جایی برای دیگران باز نماید».[نیازمند منبع]
دیدگاه دربارهٔ خط عربی، زبان فارسی، اسلام و ایرانیان
قریب به اتفاق تالیفات ابوریحان بیرونی تماماً به زبان عربی یعنی زبان علمی و همه کس فهم عالم اسلام و ایران بودهاست. تنها اثر فارسی که آن را به ابوریحان بیرونی منسوب میکنند ترجمه کتاب التفهیم خود او است.] برخی معتقدند مشخص نیست که متن عربی کتاب التفهیم ترجمه متن فارسی است یا بالعکس.[۴۸]
او دربارهٔ خط عربی در کتاب الصیدنه مینویسد: یک یونانی به ولایت ما گذر کرد و من پیش او میرفتم و نامهای میوهها، تخمها، گیاهها و دانهها را به زبان یونانی میپرسیدم و مینوشتم؛ ولی خط عربی آفت بزرگی دارد و آن همانندی واتها به همدیگر و ضرورت تمایز با نقطه و اعراب و علامات است که اگر آنها را ننویسند، معنی مبهم میشود. اگر این آفت نبود، کتابهای ترجمه شده به عربی از قبیل دیسقوریدس و جالینوس و غیره کافی بود؛ ولی اکنون اعتمادی بر آنها نیست.
دربارهٔ زبان فارسی در کتاب «الصیدنه» مینویسد: چنانکه علمی به زبان خوارزمی که مطلوب من است جاودانه شود، بیگانه در آید. پس به زبانهای عربی و فارسی پرداختم، در هریک از آنها تازه واردم، به زحمت آنها را آموختم، اما نزد من دشنام دادن به زبان عربی خوش تر از ستایش به زبان فارسی است، درستی سخنانم را کسی در مییابد که یک کتاب علمی نقل شده به فارسی را بررسی کند، همین که زرق وبرقش ناپدید شد معنایش در سایه قرار میگیرد، سیمایش تار میشود واستفاده از آن از میان میرود زیرا این گویش فقط برای داستانهای خسروانی و قصههای شب مناسب است. ابوریحان بیرونی در ارتباط با دین اسلام و معترضان به آن در کتاب خود الصیدنه فی الطب مینویسد:
دین ما و دولت به لحاظ گذشته خود عربی است. [آنها] توأمان اند که بر فراز یکی از آنها نیروی الهی در اهتزاز است و بر فراز دیگری دست آسمانی [گستردهاست]. بارها طوایف گوناگون از زیردستان بهویژه گیلانیان و دیلمیان گرد هم آمدند تا جامه توحش به دولت بپوشند اما آرزوی آنها برآورده نشد. روزانه پنج بار تا اذان در گوشهایشان به صدا در میآید، صف اندر صف پشت سر امامان به نماز [میایستند] و قرآن عربی مبین را میخوانند. در مسجدها پارسایی را به این زبان [عربی] برایشان موعظه میکنند- «[گسترده] بمانند بر دستها و دهن»، ریسمان اسلام پاره نشود و دژ آن ویران نگردد.
حکومتهای همدوره
در زمان بیرونی، سامانیان بر شمالشرقی ایران شامل خراسان بزرگتر و خوارزم به پایتختی بخارا، زیاریان بر گرگان و مازندران و مناطق اطراف، بوئیان بر سایر مناطق ایران تا بغداد، بازماندگان صفاریان بر سیستان و غزنویان بر جنوب ایران خاوری (مناطق مرکزی و جنوبی افغانستان امروز) حکومت میکردند و همه آنان مشوق دانش و ادبیات فارسی بودند و سامانیان بیش از دیگران در این راه اهتمام داشتند. بیرونی که در جرجانیه خوارزم نزد ابونصر منصور تحصیل علم کرده بود، مدتی نیز در گرگان زیر پشتیبانی مادی و معنوی زیاریان که مرداویج سر دودمان آنها بود به پژوهش پرداخته بود و پس از آن تا پایان عمر در ایران خاوری آن زمان به پژوهشهای علمی خود ادامه داد. با این که محمود غزنوی میانه بسیار خوبی با بیرونی نداشت و وسایل کافی برای پژوهش، در اختیار او نبود ولی این دانشمند لحظهای از تلاش برای تکمیل تحقیقات علمی خود دست نکشید.
کتابها و کارها
یک طراحی از کتاب التفهیم ابوریحان بیرونی. در این نمایه، شماری از گامهای ماه به تصویر کشیده شدهاست. هنوز مشخص نیست که متن عربی ترجمه متن فارسی است یا بالعکس
بیرونی که بر زبانهای یونانی، هندی و عربی هم چیره بود، کتب و رسالات بسیار نوشت که شمار آنها را بیش از ۱۴۶ عنوان، گزارش کردهاند که جمع سطور آنها بالغ بر ۱۳ هزار است. او خود در سال ۴۲۷ ق، در ۶۵ سالگی، در رسالهای در بیان مولفات محمدبن زکریای رازی، تألیفات خود را نیز شرح میدهد و تعداد کتابهایش را تا آن موقع ۱۱۳ عنوان میشمرد.[۵۱]
مهمترین آثار او التنجیم در ریاضیات و نجوم، آثار الباقیه در تاریخ و جغرافیا، قانون مسعودی که نوعی دانشنامهاست و کتاب تحقیق ماللهند دربارهٔ اوضاع این سرزمین از تاریخ و جغرافیا تا عادات و رسوم و طبقات اجتماعی آن. بیرونی کتاب دانشنامه خود را به نام سلطان مسعود غزنوی حاکم وقت کرد، ولی هدیه او را که سه بار شتر سکه نقره بود نپذیرفت و به او نوشت که که کتاب را به خاطر خدمت به دانش و گسترش آن نوشتهاست، نه پول.
بیرونی، همدورهٔ بوعلی سینا بود که در اصفهان مینشست و با هم مکاتبه و تبادل نظر فکری داشتند.
بیرونی در جریان لشکرکشیهای محمود غزنوی به هند (پاکستان امروز بخشی از آن بود) امکان یافت که به این سرزمین برود، زبان هندی فراگیرد و دربارهٔ اوضاع هند پژوهش کند که فراوردهٔ این پژوهش، کتاب «هندشناسی» اوست.
از دیگر آثار وی میتوان به کتاب الصیدنه فی الطب اشاره کرد که کتابی است دربارهٔ گیاهان دارویی و با تصحیح دکتر عباس زریاب خویی منتشر شدهاست.
چهارسو و تقسیماتِ سیاسیِ ایران، از ابوریحان بیرونی
تحقیق ماللهند: موضوع این کتاب مذهب و عادات و رسوم هندوان و نیز گزارشی از سفر به هند است.
قانون مسعودی کتابی است در نجوم و تقویم شامل یازده بخش. در این کتاب بخشهایی مربوط به مثلثات کروی و نیز زمین و ابعاد آن و خورشید و ماه و سیارات موجود است.
التفهیم لاوایل صناعة التنجیم: این کتاب نیز در نجوم و به فارسی نوشته شدهاست و برای مدت چند قرن متن کتاب درسی برای تعلیم ریاضیات و نجوم بودهاست.
الجماهر فی معرفة الجواهر: بیرونی این کتاب را به نام ابوالفتح مودود بن مسعود تألیف کرد و موضوع کتاب معرفی مواد معدنی و مخصوصاً جواهرات مختلف است. ابوریحان در این کتاب فلزات را بررسی کرده و نوشتهاست. او نظریّات و گفتههای دانشمندانی مانند ارسطو اسحاق الکندی را دربارهٔ حدود سیصد نوع ماده معدنی ذکر کردهاست.
وی در این کتاب به شرح فلزها و جواهرهای قارههای آسیا، اروپا و آفریقا میپردازد و ویژگیهای فیزیکی ماند بو، رنگ، نرمی و زبری حدود ۳۰۰ نوع کانی و مواد دیگر را شرح میدهد و نظریهها و گفتارهای دانشمندان یونانی و اسلامی را دربارهٔ آنها بیان میکند.
الصیدنة فی الطب: این کتاب دربارهٔ داروهای گیاهی و خواص و طرز تهیه آنها نوشته شدهاست.
آثار الباقیه عن القرون الخالیه (اثرهای مانده از قرنهای گذشته): ابوریحان در این کتاب مبدأ تاریخها و گاهشماری اقوام مختلف را مورد بحث و بررسی قرار دادهاست. از جمله این اقوام - ایرانیها - یونانیها - یهودیها - مسیحیها عربهای زمان جاهلیت و عربهای مسلمان نام برده و دربارهٔ اعیاد هر یک به تفصیل سخن گفتهاست. این کتاب را میتوان نوعی تاریخ ادیان دانست.
استیعاب الوجوه الممکنة فی صنعة الاصطرلاب: در باب ارائهٔ روشهای مختلف ساخت انواع اسطرلاب است.
ترجمهها
بیرونی بر اثر سفرهای بسیار به هند به زبانهای هندی و همچنین سانسکریت چیره بود و کتابهای مختلفی را از هندی به عربی ترجمه کرد که عبارتند از: سیدهانتا، الموالید الصغیر، کلبیاره.
او همچنین داستانهایی را از پارسی به عربی ترجمه کردهاست. از جمله این داستانها میتوان شادبهر (حدیث قسیم السرور)، عین الحیات، داستان اورمزدیار و مهریار و همچنین داستان سرخبت و خنگبت (حدیث صنمی البامیان) را نام برد.
در فرهنگ عامه
دهانهٔ برخوردیِ بیرونی بر سمت پنهان ماه با دیدِ آپولو ۱۴
دولت جمهوری اسلامی ایران در ژوئن ۲۰۰۹ به عنوان نشانی از پیشرفت علمی صلحآمیز ساختمان-مجسمهای به شکل چهارتاقی که ترکیبی از سبکهای معماری و تزئینات هخامنشی و اسلامی در آن دیده میشود را به دفتر سازمان ملل متحد در وین هدیه داد که در محوطهٔ آن در سمتِ راستِ ورودی اصلی قرار داده شدهاست. در این چهارتاقی مجسمههایی از چهار دانشمندِ ایرانی خیام، ابوریحان بیرونی، زکریا رازی و ابوعلی سینا قرار دارد.[
چهارتاقی دانشمندان ایرانی
مجسمهٔ ابوریحان بیرونی در دفتر سازمان ملل متحد در وین
تمبر یادبود بیرونی در هزارمین سال زادروز وی
تمبر یادبود بیرونی چاپ شده در شوروی
اکتشافات، اختراعات و پژوهشها
ابوریحان بیرونی ترازویی برای اندازهگیری وزن مخصوص جامدات و نیز تعیین مقدار طلا و نقره در اجسام مرکب اختراع کرد. این ترازوی دقیق برای این اندازهگیریها به کار گرفته میشد.[۵۳] چگالیسنج از دیگر اختراعهای او میباشد.
سایر اختراعهای او:
بدستآوردنِ سینوس یکدرجه
قاعدهٔ تسطیح کُره و ترسیم نقشههای جغرافیایی
چاه آرتزین؛ این کشف را به موسیوزله منسوب کردهاند اما در واقع از اکتشافت ابوریحان بوده و سالها پیش در کتاب آثارالباقیه آمده بود.
حرکت خاصه وسطی خورشید
خاصیت فیزیک الماس و زمرد
جزر و مد رودها و نهرها
چشمههای متناوب
اشکال هندسی گُلها و شکوفهها
امکان خلأ
کیفیت و چگونگی ساختن عسل توسط زنبور عسل
رصد خسوف و کسوف
مقدار حرکت دوری ثوابت
تحقیق در تأسیس دولتِ ساسانیان
اطلاعات دقیق و کشف سلسلهٔ هخامنشیان
تصاعیف خانههای شطرنج
ساختن کره جغرافیایی
ساختن آلات و افزارهای رصدی همانند سه میله، شاغول ...
طرح نظریاتی دربارهٔ وجودِ قاره آمریکا
ارجاعها:
۱. رک: التفهیم لِاوئل صناعة التنجیم؛ ابوریحان بیرونی؛ تصحیح جلالالدین همایی؛ تهران: انجمن آثار ملّی؛ ۱۳۵۳؛ مقدمه، ص ۵۹.
۲. ابونصر منصور بن عراق، ریاضیدان و منجّم سده چهارم و پنجم هجری که بر ابوریحان سمت استادی داشته است.
۳. پزشک و دانشمندی که در هندسه و نجوم و ریاضیات و حکمت نیز صاحباثر بوده و با ابوریحان نیز دوستی داشته است.
۴. همان. مقدمه، ص ۱۰۴.
۵. «آثار الباقیه»؛ ابوریحان بیرونی؛ ترجمه اکبر داناسرشت؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۸۶؛ ص نوزده.
۶. التفهیم لِاوئل صناعة التنجیم؛ ابوریحان بیرونی؛ تصحیح جلالالدین همایی؛ تهران: انجمن آثار ملّی؛ ۱۳۵۳؛ مقدمه، ص ۱۰۵.
۷. «آثار الباقیه»؛ ابوریحان بیرونی؛ ترجمه اکبر داناسرشت؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۸۶؛ ص ۴ و ۵.
۸. همان. ص ۱۹۸.
۹. همان. «آثار الباقیه»؛ ص ۵۲۴.
۱۰. زیارت عاشورا، ترجمه استاد حسین انصاریان.
۱۱. «آثار الباقیه»؛ ابوریحان بیرونی؛ ترجمه اکبر داناسرشت؛ تهران: امیرکبیر؛ ۱۳۸۶؛ ص ۵۲۴.
۱۲. همان. ص ۵۲۷ و ۵۲۸.
منابع:
https://www.kojaro.com/2021/7/15/192102/aburihan-biruni-scientist/
https://www.isna.ir/news/99061309615
http://obs.shirazu.ac.ir/fa/
https://jazirehdanesh.com/content/483
https://www.kojaro.com/2021/7/15/192102/aburihan-biruni-scientist/
https://www.irna.ir/news/84023791
https://fa.wikipedia.org/wiki/
https://www.irna.ir/news/84023791/