سفر آخر
شاعررسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
دلم رو جا گذاشتم ، تو سفر آخرم
زیارت این سفر ، شد دعای مادرم
یادم نمیره هرگز ، ارادت به ارباب
بالب تشنه رفتم،زیارتش چه بیتاب
دلم رو جا گذاشتم ، کنار قتلگاهش
دلم شکسته بین روضۂ خیمه گاهش
باپای دل پیاده،دل رو زدیم به جاده
قداست تربتت ، قداست سجاده
قدم قدم میرسم،عمود عمودتا حرم
قوت زانوی من ،ذکر تو شد هر قدم
تو جاده ی مشایه ، کنار لشکر عشق
ایرانی و عراقی ، به یاد ماه دمشق
زیارت ما میشد ، از زیر ایوان طلا
پیاده رفتن همه،به سوی کرب و بلا
از نجف شاه دین،تا صحن میرلشگر
بااذن بانوی عشق،مدد بگیر ازحیدر
برسروسینه زنان،شور ونوامیگیریم
تمام حاجات خود،از نینوا میگیریم
تمام هستی ما،خلاصه شد باحسین
تمام مستی ما،خلاصه شد باحسین
همه مدد میگیرم ،از روضه ی رقیه
حاجات خود میگیریم،از گریۂ رقیه
بااربعین هرساله،زائربی خرج میشم
میون عاشقان ،شاعر بی خرج میشم
تموم خرج ما رو ،مولاتقبل می کنه
سختی راه حرم وشیعه تحمل میکنه
با پای پرآبله، میاد حرم خدمت یار
میگه دوچشم ابری،زداغ دلبرت ببار
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::؛؛
شاعر و ستایشگر اهل بیت کربلایی رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)