![شیعه و سنی غوغای ساختگی شیعه و سنی غوغای ساختگی](data:image/gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw==)
بنام خدا
شیعه و اندیشه تقریب
شیعه و سنی غوغای ساختگی (بخش اول)
برخی چنین وانمود میکنند که همه اهل سنت، دیدگاه منفی نسبت به شیعه و انقلاب اسلامی ایران دارند تا بدینسان اراده ملت ایران را در همراهی و یاری جنبشهای اسلامی غیرشیعی سست کنند. نمونهای از این شیطنت را در ایام نبرد ۲۲ روزه غزه شاهد بودیم که گروهی مسأله سنی بودن اکثر فلسطینیها را با تأکید ویژه مطرح کردند و تهمتهایی نیز به مجاهدان زدند. البته همانوقت پاسخهای مستندی به تفرقهافکنان داده شد.
«شیعه و سنی، غوغای ساختگی» عنوان کتابی است که در سال ۱۹۸۳ م توسط مجاهد بزرگ فلسطینی شهید دکتر فتحی شقاقی (بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی) به رشته تحریر درآمده و نشان میدهد که بسیاری از اندیشمندان معاصر اهل سنت بویژه سران إخوان المسلمین نگاه مثبتی نسبت به شیعیان و تقریب مذاهب دارند. شقاقی از عموم اهل سنت بویژه تندروها میخواهد که از شیوه اندیشمندان بزرگ خود مبنی بر تقریب پیروی کنند. این کتاب را استاد سیدهادی خسروشاهی به فارسی ترجمه و با سایر آثار شهید شقاقی با عنوان «امام خمینی؛ تنها گزینه» منتشر کرده است. آنچه در پی میآید خلاصه بخشی از این کتاب است که توسط «ا.م» صورت گرفته و حاوی نکات خواندنی است:
از آغاز قرن نوزدهم، جهان اسلام با غرب معاصر مواجه شد و غرب، نظام سیاسی ما را که در خلافت تجلی یافته بود سرنگون و سرزمین ما را اشغال کرد و از نظر اخلاقی و فکری با جایگزینهای لائیک خود، به جنگ با ما ادامه داد تا اینکه دولت یهودی را در قلب میهن اسلامی کاشت، و در سوی دیگر دستنشاندگان خود را به قدرت رساند.
نظامهای حکومتی وابسته به استعمار در جهان اسلام زاییده طبیعی استعمار و روی دیگر سکه اسرائیل هستند. غرب تا مدتها گمان میکرد که ضربه نهایی را بر تمدن اسلامی وارد کرده تا اینکه انقلاب اسلامی ایران نخستین پیروزی اسلام را در دوران معاصر تحقق بخشید. انقلاب اسلامی عامل پیریزی مفاهیم متعددی است. برخی از این مفاهیم چنین است:
۱. انقلاب اسلامی وحشت از ابرقدرتها را از اذهان مسلمانان و مستضعفان جهان زدود. ۲. الگوی غربی را زیر سؤال برد و الگوی تمدنیِ جدیدی به بشریت عرضه کرد. ۳. بر نقش اسلام انقلابی در زندگی ملتهای منطقه تأکید کرد.
ولی آیا غرب و دستنشاندگانش، انقلاب را به حال خود رها خواهند کرد؟ آیا در برابر شور و شوقی که در امت اسلامی بپا شده ساکت مینشینند؟ آیا اجازه میدهند این شور اسلامی به بار بنشیند؟
غرب و دستنشاندگانش به وحشت افتاده بودند بنابراین در چند محور شروع به فعالیت کردند:
۱. با سوءاستفاده از مرحله آشفتگیهای اوایل انقلاب، شروع به تحریک اقلیتها کردند. ۲. از گروههای ایرانی مخالف، اعم از گروهکهای سلطنتطلب و بعضی از تشکیلات مسلح لائیک حمایت کردند. ۳. آمریکا و اروپای غربی محاصره اقتصادی و سیاسی علیه انقلاب اسلامی را رهبری کردند. ۴. صدامحسین را برای انجام تجاوز خارجی به کار گرفتند. ۵. میان دو جناح امت اسلامی- سنی و شیعی- فتنهانگیزی کردند تا جلوی نفوذ موج انقلاب اسلامی به کشورهای سنینشین گرفته شود. دشمن در چهار محور نخست شکست خورد ولی در محور پنجم (فتنهانگیزی میان شیعه و سنی) تا حدی موفقیت یافت.
استعمار، شاهزادگان نفتی و دیکتاتورها میدانند که تفرقهافکنی به سلاح و قشون نیاز ندارد بلکه به کسی که فتوا بدهد احتیاج دارد، بنابراین نقش موردنظر باید به وسیله عمامه به سرها و ریشوها اجرا شود، خواه در دستگاههای رسمی رژیمها باشند یا در خارج آن. بعضی از آنها، تبلیغات شبهه ناک و غافلگیرکنندهای را علیه انقلاب اسلامی شروع کردند. گویی به تازگی کشف کردهاند! که این انقلاب شیعی است و شیعه یک فرقه کافر است و آیهالله خمینی هم که با نشستن روی سجادهاش تاج و تختها را به لرزه درآورده، گمراه (!) شده است!!
صحنه آن جوان مسلمان در پیش چشمان ما مجسم میشود که یک کتاب سعودی پر از مغالطه و افترا را در دست داشت و آنرا در مسجد برای مردم توضیح میداد و به گمراهیهای شیعیان! اشاره میکرد. اما براستی او چه وقت درمییابد که یک طرح استعماری را اجرا میکند؟
حقیقت اینست که مواضع خصمانه برخی اسلامگرایان علیه انقلاب اسلامی، جنبش اسلامی را با بنبست مواجه میکند، زیرا آنان در برابر حرکت پیشروی تاریخ میایستند و با انقلابی مقابله میکنند که به گفته یکی از بیانیههای جنبش إخوان المسلمین، رهبر آن امامی است که «مایه افتخار اسلام و مسلمانان» است.
در اینجا سعی میکنم مواضع و نظرات اندیشمندان شناخته شده مسلمان را درباره برادری شیع و سنی بیان کنم.
حقیقت اینست که موضع ضدانقلابی و جنجال برانگیز برخی تودههای جنبش اسلامی پیرامون سنی و شیعی موضعی ریشهدار نیست، بلکه پدیدهای ناگهانی و موقتی است که از سوی دیگران بر این جوانان پاک تحمیل شده است. آنها پس از اینکه مدتها در گردونه شک و نومیدی بودند، سرانجام کشف! میکنند که انقلابی که امیدهایشان را زنده کرده، یک انقلاب اسلامی نیست، بلکه انقلابی شیعی است و شیعیان کافرند!! مثلاً محب الدین الخطیب نویسنده آن کتاب بدنام سعودی دلایل متعدد بر کفر شیعه آورده و اینکه آنها قرآنی غیر از قرآن اهل سنت دارند!! و….. در حالیکه او همان کسی است که با دولت خلافت اسلامی جنگید و به یک حرکت قومگرا- طلایهداران جوانان عرب- پیوست و وقتی که رازش برملا شد، در سال ۱۹۰۵ م به یمن فرار کرد.
اکنون بازگردیم به بررسی مواضع و دیدگاههای حرکتهای اسلامی و اندیشمندان مسلمان نسبت به غوغای ساختگی شیعه و سنی.
شهید حسن البنا (بنیانگذار جنبش جهانی إخوان المسلمین) یکی از پیشگامان اندیشه وحدت میان شیعه و سنی و از شرکتکنندگان در فعالیتهای «جماعت تقریب بین مذاهب اسلامی» بود. وی و گروهی از مشایخ بزرگ اسلام توافق کردند که همه مسلمانان (سنی و شیعه) بر پایه اصول مشترک گرد هم آیند و در امور جزئی که از اصول دین نیست و انکار آنها به معنای انکار دین نیست، یکدیگر را معذور بدارند.
عبدالکریم شیرازی در کتاب وحدت اسلامی درباره جماعت تقریب میگوید: «آنها توافق کردند که مسلمان کسی است که به «اللَّه» پروردگار جهان، و به محمد پیامبر که پس از او پیامبری نخواهد آمد، و به قرآن کریم آسمانی، و به کعبه قبله و خانه خدا، و به ارکان پنجگانه شناخته شده، و به روز رستاخیز و انجام آنچه در دین ضروری است ایمان و اعتقاد دارد. این ارکان- که به عنوان نمونه ذکر شد- مورد توافق شرکتکنندگان در جلسه، نمایندگان مذاهب چهارگانه شناخته شده اهل سنت و نمایندگان تشیع از دو مذهب امامیه و زیدیه است»
در این جمعیت، شیخ الازهر، مرجع و مفتی اعظم وقت، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ مصطفی عبدالرازق و شیخ شلتوت نیز شرکت داشتند. استاد سالم بهنساوی (از اندیشمندان اخوان المسلمین) میگوید: «از زمانی که جماعت تقریب بین مذاهب اسلامی تأسیس شد و امام البناء و آیهالله قمی در تأسیس آن سهیم بودند همکاری میان إخوان المسلمین و شیعیان برقرار است، این امر به دیدار شهید نواب صفوی از قاهره در سال ۱۹۵۴ انجامید.»
همچنین امام حسن البناء در سال ۱۹۴۸ در حج با آیهالله کاشانی مرجع شیعیان دیدار کرد و میان آن دو تفاهم برقرار شد. عبدالمتعال جبری (از شاگردان حسن البنا) به نقل از روبر جاکسون میگوید: «اگر زندگی حسن البنا طولانی میشد ممکن بود رویدادهای مهمی برای این دو کشور تحقق یابد، به ویژه که حسنالبناء و کاشانی در سال ۱۹۴۸ م در حجاز دیدار کردند و ظاهراً با تفاهم به نقطه اصلی رسیدند، ولی حسنالبناء نابهنگام ترور شد.»
دکتر اسحاق موسی حسینی در کتاب «الاخوان المسلمون.. کبری الحرکات الاسلامیه الحدیثه» میگوید که برخی دانشجویان (شیعی) که در مصر تحصیل میکردند به اخوان پیوستند. همچنین معروف است که برخی از شیعیان در عراق نیز چنین کردند. وقتی نواب صفوی از سوریه دیدن کرد و با مصطفی سباعی دبیرکل إخوان در آنجا دیدار کرد، سباعی گله کرد که بعضی از جوانان شیعه به حرکتهای لائیک و قومگرا می پیوندند. نواب بر منبر و در برابر شیعیان و سنیان گفت: «هر کس میخواهد شیعه جعفری واقعی باشد به صفوف إخوان ملحق شود». نواب صفوی رهبر سازمان «فدائیان اسلام» شیعی بود. استاد محمدعلی ضناوی از برنارد لویس نقل میکند که فداییان اسلام با اینکه پیرو مذهب تشیعاند، ولی اندیشهای که درباره وحدت اسلامی دارند تا حدود زیادی با اندیشه اخوان مصر همانندی دارد و میان آنها تماسهایی برقرار بوده است.
استاد ضناوی میگوید از جمله اصول فدائیان اسلام اینست که اسلام یک نظام فراگیر برای زندگی است و فرقه گرایی میان مسلمانان مردود است. سپس از نواب نقل قول میکند: «بیایید با اتحاد برای اسلام تلاش کنیم و هر چیزی جز جهاد در راه عزت اسلام را به فراموشی بسپاریم. آیا زمان آن نرسیده که مسلمانان حقایق را درک کنند و اختلاف میان شیعه و سنی را رها کنند؟!»
استاد فتحی یکن (اندیشمند سنی لبنانی) ماجرای دیدار نواب صفوی از قاهره و شور و شوق إخوان المسلمین هنگام استقبال از وی را بیان میکند. سپس راجع به صدور حکم اعدام وی از سوی شاه، میگوید: «این حکم ظالمانه بازتاب شدیدی در کشورهای اسلامی داشت و تودههای مسلمان که به دلاوریها و مجاهدتهای نواب صفوی ارج میگذارند از این حکم تکان خوردند و بر آن شوریدند و با مخابره هزاران تلگرام از سراسر جهان اسلام، حکم بر ضد آن مجاهد مؤمن و قهرمان را محکوم کردند. اعدام وی در دوران معاصر خسارت بزرگی به شمار میآید.»
استاد فتحی یکن معتقد است نواب از بزرگترین شهدای إخوان به حساب میآید و او یارانش «به کاروان شهیدان پیوستند، شهیدانی جاویدان که خون پاکشان چراغی خواهد بود که راه آزادی و فداکاری را برای نسلهای آینده روشن میکند.»
استاد فتحییکن پس از به رسمیت شناخته شدن اسرائیل توسط شاه ایران میگوید: «عربها باید در ایران در جستجوی نواب و برادران نواب باشند… ولی کشورهای عربی تاکنون این را درک نکردهاند.»
مطلب ادامه دارد......
نویسنده: شهید دکتر فتحی شقاقی ترجمه: استاد سیدهادی خسروشاهی
منبع : سایت شیعه شناسی