سخنی از محمدبن زكریا ابن یحیی الرازی
«با خرد بدانچه ما را برتر می سازد و زندگی ما را شیرین و گوارا می كند دست می یابیم و به خواسته ها و آرزوهای خود می رسیم. به وساطت خرد است كه ساختن و به كاربردن كشتی را دریافته ایم. چنان كه به سرزمین های دورمانده ای كه به وسیله ی دریاها از یكدیگر جداشده اند واصل گشتیم. پزشكی با همه ی سودهایی كه برای تن دارد و تمام فنون دیگری كه به آن فایده می رساند در پرتو خرد حاصل آمده است...»
مقدمه
ابوبکر محمد بن زکریا رازی، پزشک عالی قدر ایرانی که در زمینه های شیمی، فیزیک و فلسفه پژوهشهای ارزندهای داشته است در شعبان سال ۲۵۱ هـ. ق (۸۶۵ م) در ری به دنیا آمد. در نوجوانی به موسیقی گرایش داشته و در نواختن نی توانا بود و گاهی شعر میسرود. مدتی به زرگری مشغول شد و سپس به کیمیاگری روی آورد؛ در این کار چشمش آسیب دید. میگویند پزشکی که رازی جهت درمان به او مراجعه کرده بود پانصد دینار طلب کرد و رازی ناچاراً آن را تهیه و پرداخت و با خود گفت کیمیای واقعی علم طب است نه آنکه تو بدان مشغولی. از آن زمان گرایش به آموختن علم طب پیدا کرده و در سنین بالا علم طب را آموخت. او پایهگذار نحوه آموزشی است که امروزه نیز در بیمارستانهای آموزشی جهان رعایت میشود یعنی: در بیمارستان ری در حالیکه شاگردان و شاگردان شاگردانش پیرامون او بودند به معاینه بیماران میپرداخت هر بیمار ورودی ابتدا توسط شاگردان شاگردان معاینه میشد. در صورت عدم تشخیص به شاگردان رازی ارجاع میشد. اگر آنان در تشخیص درمیماندند به رازی معرفی میشدند. هنگام ساخت بیمارستان معتضدی جهت انتخاب مکان ساخت با رازی مشورت گردید. رازی دستور داد قطعه های مساوی گوشت را در محله های گوناگون شهر بیاویزند و مکان بیمارستان را جایی انتخاب کنند که گوشت آنجا دیرتر از مناطق دیگر فاسد میشد. او در بیمارستان بغداد بخش ویژهای به بیماران روانی اختصاص داد. رازی اولین پزشکی بود که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان کرد و پیشگام در ارائه ی نظریه ایمنی اکتسابی است. رازی اولین پزشکی بود که تشریح جسد انسان، استخوانها، عضلات، مغز و بعضی از شعب اعصاب را در سر و گردن مشاهده و توضیح داده است.در رابطه با لقب ابوریحان بیرونی نقل شده است که : ریحانه دخترک خردسال دوستش بود که علاقه بسیار او به نجوم و ستاره شناسی و ارادتی که به این دانشمند داشت، سبب شد تا وی به آموزش دادن به او بپردازد و از آن پس به او ابو ریحان یعنی پدر ریحانه گفته شود و چون در خارج از شهر خوارزم زندگی میکرد لقب بیرونی به او داده شد. رازی از اولین کسانی است که بر نقش تغذیه در سلامتی و درمان تأکید بسیار داشته و اسراف در دارو را بسیار مضر میداند.
رازی بسیاری از داروها را ابتدا بر روی حیوانات امتحان و پس از ثبت اثرات آنها در صورت مثبت بودن اثر به بیماران تجویز میکرد. او نخستین پزشکی است که داروهای الکالوئیدی غیر سمی را ساخت و در درمان بیمارانش استفاده کرد. وی در شیمی بسیار استاد بود و از کشفیات او میتوان: الکل، اسید سولفوریک، اسید کلریدریک، اکسیدارسنیک و اسید سیتریک را نام برد. به پاس زحمات فراوان رازی در امر داروسازی روز پنجم شهریورماه روز بزرگداشت زکریای رازی و روز داروسازی نامگذاری شده است.
محمد بن زکریای رازی
نام وی محمد و نام پدرش زکریا و کنیهاش ابوبکر است. مورخان شرقی در کتابهایشان او را محمد بن زکریای رازی خواندهاند، اما اروپائیان و مورخان غربی از او به نامهای رازس Rhazes و رازی Al-Razi در کتابهای خود یاد کردهاند. به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش دراین شهر گذشت .
ابوبکر محمد بن زکریا بن یحیی رازی، در شعبان سال 251 قمری برابر با 865 میلادی، در شهر ری به دنیا آمد. ری از شهرهای کهن ایران است که نام آن در اوستا نیز آمده است. این شهر در آن روزگار مرکز علم و ادب ایران بود و بزرگان و دانشمندان زیادی از آن شهر برخاستند. مقدسی در کتاب احسن التقاسیم دربارهی این شهر نوشته است:"در این شهر مدارس و مجالس علم فراوان است. مذکران آنجا فقیه و رؤسای آنان عالم و محتسبشان مشهور و سخنورانشان ادیب هستند."
از کودکی و نوجوانی رازی چیز زیادی نمیدانیم. برخی نوشتهاند که او در نوجوانی به موسیقی گرایش فراوان داشت و در نواختن نی یا عود بسیار توانا بود. زمانی را نیز به زرگری و صرافی پرداخته است. همچنین، آن گونه که خود در کتاب شکوک علی جالینوس نوشته، به تجربه و آزمایش اکاذیب معزمان، (کسانی که به کارهای عجیب مانند احضار ارواح میپردازند) علاقه داشته است. شاید از همین رو بود که به کیمیاگری گرایش پیدا کرد و در جریان کار با مواد شیمیایی و نزدیک شدن به آتش به چشم خود آسیب رساند.
میگویند او برای درمان چشم خود به نزد پزشکی رفت و آن پزشک برای درمان او پانصد دینار از او درخواست کرد و او ناچار شد بپردازد. سپس، با خود گفت:"کیمیای واقعی علم طب است نه آنکه تو بدان مشغولی" و این گونه بود که به پزشکی گرایش پیدا کرد. نخست مفاهیم پایهی فلسفه، ریاضی، اخترشناسی و ادب را در همان ری آموخت. آنگاه برای آموزش بیشتر به بغداد رفت که به دست ایرانیان بنیان گذاری شده بود و دانشمندان بزرگ آن روزگار در آنجا گرد هم آمده بودند.
رازی در بغداد به ریاست بیمارستانی برگزیده شد که بدر، غلام معتضد عباسی، در سدهی سوم هجری ساخته بود. برخی گمان میکنند که رازی ریاست بیمارستان عضدی را داشته است که به دست عضدالدولهی دیلمی به سال 372 بازگشایی شد. اما رازی نزدیک نیم سده پیش از بازگشایی آن بیمارستان از دنیا رفت و به نظر میرسد بیمارستانی که غلام معتضد ساخت، طی زمان با بیمارستان عضدی مشتبه شده باشد.
رازی به زودی به جایگاه نخست در پزشکی دست یافت و فرمانروایان گوناگون او را به نزد خود میخواندند و رازی کتابهایی نیز به نام آنها نوشته است. برای نمونه، زمانی به درخواست ابوصالح منصور بن اسحاق سامانی، به زادگاه خود بازگشت و ریاست بیمارستان ری را پذیرفت. در همین شهر بود که کتاب طب المنصوری را به نام او نوشت که یکی از شناخته شدهترین و پرآوازه ترین نوشتههای او در غرب است. ترجمهی این کتاب، نخستین کتاب پزشکی است که با شیوهی چاپ گوتنبرگی در اروپا چاپ شد.
رازی سالهای پایانی زندیگ خود را در ری گذراند و دانشجویان زیادی از او درس گرفتند و پزشکان چیرهدستی شدند. در همان سالها بود که چشمان رازی آب آورد و یکی از شاگردانش از طبرستان برای درمان او آمد و از استاد خود خواست اجازه دهد به درمان او بپردازد. رازی گفت که این کار بر رنج و درد من میافزاید، چرا که مرگ من نزدیک به نظر میرسد و روا نیست برای بازیافتن بینایی، خود را دچار رنج و سختی سازم. دیری نگذشت که او در پنجم شعبان سال 313 قمری در ری از دنیا رفت. او در آن هنگام، اندکی بیش از 60 سال داشت.
زندگی نامه محمد زکریای رازی
پزشک عالیقدر ایرانی که در زمینههای شیمی، فیزیک و فلسفه پژوهشهای ارزندهای داشته است. نام وی محمد، نام پدرش زکریا و نیایش یحیی و کنیهاش ابوبکر است. او در شعبان سال 251 هـ.ق (865 م) در ری که شهری کهن (نام این شهر در اوستا آورده شده است) ومرکز علم و ادب ایران آن روزگار بود به دنیا آمده دوران کودکی، جوانی و نوجوانی خودرا در این شهر گذراند. در نوجوانی به موسیقی گرایش داشته و در نواختن نی توانا بودو گاهی شعر میسرود.
مدتی به زرگری مشغول شد و سپس به کیمیاگری روی آورد. در جریان کار با موادشیمیایی چشمش آسیب دید. میگویند پزشکی که رازی جهت درمان به او مراجعه کرده بودپانصد دینار طلب کرد و رازی ناچاراً آن را تهیه و پرداخت و با خود گفت کیمیای واقعی علم طب است نه آنکه تو بدان مشغولی. از آن زمان گرایش به آموختن علم طب پیدا کرده ودر سنین بالا علم طب را آموخت. رازی برای آموزش بیشتر به بغداد سفر کرد و دربیمارستان بغداد در طب استاد گردید. به ریاست بیمارستان معتضدی برگزیده و به زودی به جایگاه نخست پزشکی دست یافت رازی پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی به ری بازگشت وعهدهدار ریاست بیمارستان ری گردید و تا پایان عمر در این شهر به تربیت دانشجویان ودرمان بیماران پرداخت.
او پایهگذار نحوه آموزشی است که امروزه نیز در بیمارستانهای آموزشی جهان رعایت میشود یعنی: در بیمارستان ری در حالیکه شاگردان و شاگردان شاگردانش پیرامون او بودند به معاینه بیماران میپرداخت هر بیمار ورودی ابتدا توسط شاگردان شاگردان معاینه میشد. در صورت عدم تشخیص به شاگردان رازی ارجاع میشد. اگر آنان در تشخیص درمیماندند به رازی معرفی میشدند
هنگام ساخت بیمارستان معتضدی جهت انتخاب مکان ساخت با رازی مشورت گردید. رازی دستور داد قطعههای مساوی گوشت را در محلههای گوناگون شهر بیاویزند و مکان بیمارستان را جایی انتخاب کنند که گوشت آنجا دیرتر از مناطق دیگر فاسد میشد. او دربیمارستان بغداد بخش ویژهای به بیماران روانی اختصاص داد.
از مهمترین صفات این پزشک بزرگ میتوان خوشخویی و توجه خاص او به بیماران را نام برد که تا تشخیص و مداوای قطعی بیماران از هیچ کوششی فروگذار نبود.
نسبت به فقرا و بینوایان بسیار رئوف بود و برخلاف بسیاری از پزشکان آن زمان که بیشتر مایل به درمان پادشاهان، امرا و بزرگان بودند رازی تمایل به معاشرت و درمان افراد ضعیف جامعه را داشت.
ابن ندیم در کتاب الفهرست خود مینویسد: رازی همه بیماران به ویژه بیماران فقیر را مورد تفقد و مهربانی قرار میداد و از حالشان مرتب جویا شده و به عیادتشان میرفت و برای آنها مقرری معین میکرد. رازی در کتابی بنام صفات بیمارستان این عقیده را ابراز میدارد.
هر کس لایق طبابت نیست و طبیب باید دارای صفات و مشخصههای خاص علمی و اخلاقی باشد. او به شدت با طبابت افراد کم سواد و دخالت اطرافیان بیمار مخالف بود.
رازی اولین پزشکی بود که تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را بیان کرد و پیشگام درارایه نظریه ایمنی اکتسابی است. رازی اولین پزشکی بود که تشریح جسد انسان،استخوانها، عضلات، مغز و بعضی از شعب اعصاب را در سر و گردن مشاهده و توضیح داده است.
رازی از اولین کسانی است که بر نقش تغذیه در سلامتی و درمان تأکید بسیار داشته و اسراف در دارو را بسیار مضر میداند و معتقد است هر گاه طبیب موفق شود بیماریهارا با غذا درمان کند به سعادت رسیده است در غیر این صورت با داروی منفرد و ساده و درصورت عدم بهبودی با داروی مرکب درمان نماید.
رازی بسیاری از داروها را ابتدا بر روی حیوانات امتحان و پس از ثبت اثرات آنها در صورت مثبت بودن اثر به بیماران تجویز میکرد.
او نخستین پزشکی است که داروهای الکالوئیدی غیر سمی را ساخت و در درمان بیمارانش استفاده کرد.
به پاس زحمات فراوان رازی در امر داروسازی روز پنجم شهریورماه (27 اوت) روز بزرگداشت زکریای رازی و روز داروسازی نامگذاری شده است.
رازی در جراحی صاحب نظر بود و درباره سنگ کلیه و سنگ مثانه دارای کتابی است که در آن تأکید دارد در صورتیکه درمان سنگ مثانه با روشهای طبی امکانپذیر نباشدباید به عمل جراحی پرداخت.
اولین طبیبی است که سل مفصلی انگشتان را شرح داده است.
رازی نخستین دانشمندی است که اجسام را به سه گروه جمادی، نباتی و حیوانی و همچنین مواد را به دو دسته فلز و شبه فلز تقسیم نمود.
او در شیمی بسیار استاد بود و از کشفیات او میتوان: الکل، اسید سولفوریک، اسید کلریدریک، اکسیدارسنیک و اسید سیتریک را نام برد.
شیوهی رازی در پزشکی
رازی در پزشکی بسیار نوآور بود و پیروی کورکورانه از پزشکان پیش از خود را روا نمیدانست. او کتابی به نام شکوک نوشته و نظریهها و روشهای درمانی نادرست جالینوس را بر شمرده است. او بر این باور بود که "تجربه بهتر از علم طب است" و منظور او از علم طب، نوشتههای پیشینیان است. یادداشتها او که در آنها به دقت فراوان چگونگی وضعیت بیماران و بهبودی آنها را توصیف کرده است، او را یکی از برجستهترین پزشکان بالینی همهی دورانها ساخته است. یکی از آن یاداشتها این گونه است:
"عبدالله بن سواده دچار تبهای نامنظمی بود که گاه هر روز به وی عارض میگشت و زمانی یک روز در میان و گاهی هر چهار روز و شش روز. و پیش از عارض شدن تب، لرز مختصری به او دست میداد و به دفعات بسیار بول میکرد. من این نظر را ابراز داشتم که این تبها میخواهد به تب ربع مبدل شود و یا این است که بیمار زخمی در کلیه دارد. پس از اندکی در بول بیمار چرک ظاهر شد. من به او خبر دادم که دیگر تب باز نخواهد گشت و چنین شد.
تنها چیزی که مانع آن بود که در نخستین بار نظر خود را دربارهی این که بیمار زخم کلیه دارد، ابراز کنم این بود که پیش از آن به تب غب و تبهای دیگر مبتلا بود و گمان میرفت که این تبهای نامنظم از التهاباتی باشد که چون نیرو گیرد به تب ربع مبدل خواهد شد. به علاوه، بیمار به من شکایت نکرده بود که در ناحیهی گردهاش سنگینی مانندی دارد که چون بر میخیزد آن را احساس میکند و من نیز فراموش کرده بودم که دراین باره چیزی از او بپرسم. در واقع میبایستی بسیاری بول گمان مرا در زخم کلیهی وی قویتر کند، منتها نمیدانستم که پدرش نیز سستی مثانه دارد و از چنین دردی شکایت میکند ..."
زمانی که در بیمارستان ری پزشک مسوول بود، در حالی که شاگردانش و شاگردان شاگردانش پیرامون او را گرفته بودند، به کار بیمارستان رسیدگی میکرد. هر بیماری که به بیمارستان وارد میشد، نخست در نزد شاگردان شاگردان معاینه می شد و اگر مسالهای برای آنها دشوار میآمد، با شاگردان اصلی رازی عرضه میشد و اگر آنها نیز در تشخیص بیماری در میماندند، به خود رازی مراجعه میکردند. این شیوهی سازماندهی پزشکان از یادگارهای رازی است که هنوز هم در بیمارستان های آموزشی جهان رعایت میشود.
هنگامی که میخواستند بیمارستان معتضدی بغداد را بسازند، با او برای جای مناسب بیمارستان مشورت کردند. رازی فرمان داد قطعههای مساوی از گوشت را در محلههای گوناگون شهر بیاویزند و آن جایی را برگزینند که قطعهی گوشتن در آنجا دیرتر از جاهای دیگر فاسد شده است. رازی در آن بیمارستان بخش ویژهی بیماران روانی بنیان گذاشت و برای هر گروه از بیماران رژیم غذایی مناسب آنها را تعیین کرد.
نوشتههای رازی
رازی پژوهشگر و نویسندهی پرکاری بوده و خود در این باره در کتاب السیره الفلسفیه چنین نوشته است:"کوشش و پشتکار من در فراگیری دانش به اندازهای بود که به خط تعویذ(خط ریز) بیش از 20 هزار ورقه چیز نوشتم و پانزده سال از عمر خود را شب و روز در تالیف جامع کبیر(همان حاوی) صرف کردم و بر اثر همین کار در نیروی بینایی من سستی پدید آمده و عضلهی دستم گرفتار سستی شده و من را از نوشتن محروم ساخته است. با این همه، از جست و جوی دانش باز نماندهام و پیوسته به یاری این و آن میخوانم و بر دست ایشان مینویسم."
نخستین فهرست از نوشتههای رازی را خود او فراهم کرده که ابنندیم آن را در الفهرست آورده است. ابن قفطی نیز در کتاب خود با نام اخبار الحکماء، آن فهرست را به نقل از ابنندیم آورده است. سپس، ابوریحان بیرونی کتابی پیرامون نوشتههای رازی نوشت که پول کراوس، خاورشناس فرانسوی، در سال 1936 آن را با عنوان "رساله ابیریحان فی فهرست کتب محمد بن زکریای رازی" به چاپ رساند. البته، بیرونی فهرست کتابهای خود را تا سال 427 قمری، که در آن هنگام 65 سال داشت، نیز در این رساله آورده است.
بر پایهی فهرست بیرونی، رازی 184 کتاب در موضوعهای گوناگون نوشته است: پزشکی، 56 کتاب؛ طبیعیات، 33 کتاب؛ منطق، 7 کتاب؛ ریاضیات و اخترشناسی، 10 کتاب؛ تفسیر و تخلیص کتابهای فلسفی و پزشکی دیگران، 7 کتاب؛ علوم فلسفی و تخمینی، 17 کتاب؛ ماوراءالطبیعه، 6 کتاب؛ الهیات، 14 کتاب؛ کیمیا، 22 کتاب؛ کفریات، 2 کتاب و فنون مختلفه، 10 کتاب.
ابنابی اصیبعه، از پزشکان سدهی هفتم هجری، در کتاب عیون الانباء فی طبقات الاطباء، 238 کتاب برای رازی فهرست کرده است. محمود نجمآبادی، پژوهشگر تاریخ علم، با برابر نهادن فهرست بیرونی، ابنقفطی، ابنابی اصیبعه و ابنندیم، کتابی به نام مولفات و مصنفات ابوبکر محمد بن زکریای رازی، فراهم آورده است که در سال 1339 از سوی انتشارات دانشگاه تهران منتشر شد. او دراین کتاب 271 کتاب برای رازی برشمرده است. در این جا برخی از مهمترین آثار رازی معرفی میشود.
در پزشکی
1. الحاوی یا الجامع الکبیر
الحاوی بزرگترین دانشنامهی پزشکی است که در آن نظریههای پزشکان پیش از رازی گردآوری شده است. او در این کتاب نظر پزشکان را بی آن که در آنها تغییری دهد، آورده و هر مطلبی را از هر کجا گرفته، منبع آن را نوشته است. همان گونه که پیش از این گفته شد، رازی برای این کار بزرگ بیش از 15 سال از عمر خود را صرف کرد تا این که بینایی و توان نوشتن را از دست داد و از شاگردانش کمک گرفت. با این همه، سازماندهی نهایی کتاب به دست شاگردان رازی و پس از مرگ استاد انجام شد.
کتاب حاوی در سال 1297 میلادی به درخواست شارل انجو، شاه سیسیل، به کوشش فرج بن سالم به لاتینی ترجمه شد. نخستین چاپ متن لاتین آن در سال 1486 در شهر برسکیا انجام شد و سپس در سالهای 1505، 1506، 1509 و 1542 در شهر ونیز بار دیگر به چاپ رسید. حاوی یکی از 9 کتابی بود که کتابخانهی دانشکدهی پزشکی پاریس در سال 1395 میلادی در خود داشت.
2. الکناش المنصوری
این کتاب پس از الحاوی مهمترین اثر پزشکی رازی به شمار میآید. رازی این کتاب را به نام ابوصالح منصور بن اسحاق بن احمد بن اسد، والی ری، نام نهاده است. او در این کتاب، که به طب منصوری پرآوازه شده، مفاهیم پایهی پزشکی را در ده مقاله آورده است. مقالهی نهم این کتاب، با عنوان"دربارهی درمان همهی بیماریها از فرق سر تا نوک پا" بیشتر مورد توجه بوده و در اروپا به صورت جداگانه نیز به چاپ رسیده و شرحهای گوناگونی بر آن نوشته شده است.
طب منصوری را جرارد کرمونیایی در سال 1481 به لاتین ترجمه کرد. ترجمهی لاتینی آن نخست در سال 1484 به چاپ رسید و سپس تا سال 1519، شش بار دیگر در ونیز چاپ شد. چاپهای دیگری از آن نیز در سالهای 1533، 1544 و 1551 در سوئیس و 1674 در اولم فراهم آمد. این کتاب تا پایان سدهی نوزدهم میلادی بخشی از برنامهی درسی دانشگاه توبینگن آلمان بود و ریاست دانشگاه مونپولیه، در فرانسه، تا سال 1558 هنوز درس خود را از روی این کتاب میگفته است.
3. کتاب الجدری و الحصبه
این کتاب کهنترین و مهمترین کتابی است که پیرامون آبله و سرخک نوشته شده است. رازی نخستین پزشکی است که این دو بیماری را دو بیماری جداگانه دانسته و شیوهی نگارش آن به اندازهی با اصول علمی امروزی همخوانی دارد که برخی از پژوهشگران تاریخ پزشکی، از جمله نوبرگر در کتاب تاریخ پزشکی خود، آن را برجستهترین خدمت فرهنگ اسلامی به علم پزشکی دانستهاند.
ترجمهی لاتین کتاب آبله و سرخک رازی در سال 1548 در پاریس منتشر شد و ترجمههای لاتینی دیگری از آن در سالهای 1498 و 1555 در ونیز، در سالهای 1529 و 1544 در سوئیس، در سال 1549 در استراسبورگ، در سال 1749 در لندن و در 1781 در گوتینگن چاپ شد. ترجمهی فرانسوی آن در سال 1762 در پاریس منتشر شد. ترجمهی انگلیسی آن در سال 1747 در لندن انجام شد، اما در سال 1848 منتشر شد. محمود نجمآبادی آن را به فارسی ترجمه کرده است.
4. تقاسیم العلل
کتاب تقسیمهای بیماریها، گونهای فرهنگ پزشکی است که بیماریها و چگونگی درمان آنها چکیدهوار در آن آمده است. این کتاب را نیز جرالد کرمونیایی به لاتین ترجمه کرده است.
5. من لایحضره الطبیب
چنانکه از نام این کتاب بر میآید، برای کسی نوشته شده است که به پزشک دسترسی ندارد. شیخ صدوق که عنوان این کتاب را پسندیده بود، کتابی با نام من لایحضره الفقیه در فقه شیعی نوشته است.
6. دفع مضار الاغذیه
این کتاب دربارهی جلوگیری از زیان غذاهاست و عبدالعلی نائینی آن را به فارسی ترجمه و با عنوان بهداشت غذایی منتشر کرده است.
7. فی محنه الطبیب و کیف ینبغی ان یکون
کتابی در چگونکی آزمایش کردن پزشکان و این که یک پزشک چگونه باید باشد.
8. المرشد
کتاب راهنما که با نام الفصول نیز شناخته میشود، چکیدهی دانش پزشکی است.
9. الادویه المسهله الموجود فی کل مکان
این کتاب پیرامون داروهای آسانیافتنی است که در هر جایی وجود دارند.
10. القرابازین
رازی دو کتاب با این نام دارد که یکی کبیر(بزرگ) و دیگری صغیر(کوچک) نامیده میشود. این کتابها پیرامون داروهایی هستندکه پزشکان باید با آنها آشنا باشند.
دیگر کتابهای برجستهی رازی در پزشکی عبارتند از: اطمعه المرضی(غذای بیماران)، برءالساعه(فوریتهای پزشکی)؛ کتابه فی تولد الحصاه(کتاب او در پدید آمدن سنگریزه)، کتابه فی القولنج(کتاب او در درد رودکان)، کتابه فی النقرس و اوجاع المفاصل(کتاب او در درد پا و مفصلها)، الطب الملوکی(پزشکی شاهانه)، فی العله التی صارالخریف ممرضا(در چرایی آنکه پاییز بیماریآور است)، فی العله التی تحدث الورم و الزکام فی رووس الناس وقت الورد(در علت آن که ورم و زکام در سر مردم هنگام گل سرخ عارض میگردد)، تقدیم الفاکهه قبل الطعام و تاخیر منه(خوردن میوه پیش از غذا و پس از آن)، فی عله التی لها ینجح جهال الاطباء و العوام و انساء اکثر من العلماء(در علت آن که طبیبان نادان و عامهی مردم و زنان، بیش از طبیبان دانشمند توفیق مییابند) و ... .
به گفته ابوریحان بیرونی وی در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در ری متولد شده و دوران کودکی و نوجوانی و جوانیاش دراین شهر گذشت. چنین شهرت دارد که در جوانی عود مینواخته و گاهی شعر میسروده است. بعدها به کار زرگری مشغول شد و پس از آن به کیمیاگری روی آورد، وی در سنین بالا علم طب را آموخت. بیرونی معتقد است او در ابتدا به کیمیا اشتغال داشته و پس از آنکه در این راه چشمش در اثر کار زیاد با مواد تند و تیز بو آسیب دید، برای درمان چشم به پزشکی روی آورد. .
در کتابهای مورخان اسلامی آمده است که رازی طب را در بیمارستان بغداد آموختهاست، در آن زمان بغداد مرکز بزرگ علمی دوران و جانشین دانشگاه جندی شاپور بودهاست و رازی برای آموختن علم به بغداد سفر کرد و مدتی نامعلوم در آنجا اقامت گزید و به تحصیل علم پرداخت و سپس ریاست بیمارستان معتضدی را برعهده گرفت. پس از مرگ معتضد خلیفه عباسی به ری بازگشت و عهدهدار ریاست بیمارستان ری شد و تا پایان عمر در این شهر به درمان بیماران مشغول بود. رازی در آخر عمرش نابینا شد، درباره علت نابینا شدن او روایتهای مختلفی وجود دارد، بیرونی سبب کوری رازی را کار مداوم با مواد شیمیایی چون بخار جیوه میداند.
روش تفکر زکریای رازی
رازی از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفه ارسطویی - افلاطونی بود، پیروی نمیکرد و عقاید خاص خود را داشت که در نتیجه مورد بدگویی اهل فلسفه هم عصر و پس از خود قرار گرفت. همچنین عقایدی که درباره ادیان ابراز داشت سبب شد موجب تکفیر اهل مذهب واقع شود و از این رو بیشتر آثار وی در این زمینه از بین رفتهاست. رازی را میتوان برجستهترین چهره خردگرایی و تجربهگرایی در فرهنگ ایرانی و اسلامی نامید. وی در فلسفه به سقراط و افلاطون متمایل بود و تأثیراتی از افکار هندی و مانوی در فلسفه وی به چشم میخورد. با این وجود هرگز تسلیم افکار مشاهیر نمیشد بلکه اطلاعاتی را که از پیشینیان بدست آورده بود مورد مشاهده و تجربه قرار میداد و سپس نظر و قضاوت خود را بیان میدارد و این را حق خود میداند که نظرات دیگران را تغییر دهد و یا تکمیل کند. از آراء رازی اطلاع دقیقی در دست نیست جز در مواردی که در نوشتههای مخالفان آمدهاست.
برخی از رای امام زکریای رازی
در نظر رازی جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفهاست و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رها نمیشوند مگر از طریق فلسفه... در فلسفه اخلاق رازی مساله لذت و رنج اهمیت زیادی دارد.
از دید وی لذت امری وجودی نیست، یعنی راحتی از رنج است و رنج یعنی خروج از حالت طبیعی به وسیله امری اثرگذار و اگر امری ضد آن تأثیر کند و سبب خلاص شدن از رنج و بازگشت به حالت طبیعی شود، ایجاد لذت میکند.
تعریف فلسفه از دیدگاه رازی
رازی فلسفه را چنین تعریف میکند که چون «فلسفه تشبه به خداوند عزوجل است به قدر طاقت انسانی» و چون آفریدگار بزرگ در نهایت علم و عدل و رحمت است پس نزدیکترین کسان به خالق، داناترین و عادلترین و رحیمترین ایشان است.
رازی و انکار مساله نبوت
رازی با وجود آنکه به خدا و ماوراء الطبیعه اعتقاد داشت، نبوت و وحی را نفی میکرد و ضرورت آن را نمیپذیرفت و در دو کتاب « فیالنبوات » و « فی حیل المتنبین » به نفی نبوت پرداخته است. «از تعلیمات او این بود که همه آدمیان سهمی از خرد دارند که بتوانند نظرهای صحیح درباره مطالب عملی و نظری بهدست آورند، آدمیان برای هدایت شدن به رهبران دینی نیاز ندارند، در حقیقت دین زیان آور است و مسبب کینه و جنگ. نسبت به همه مقامات همه سرزمینها شک داشت.» این تفکرات رازی موجب خشم علمای اسلامی بر علیه او شد و او را ملحد و نادان و غافل خواندند و آثار او را رد کردند.
استادان امام زکریای رازی
مورخان طب و فلسفه در قدیم به تفاریق استادان رازی را سه تن یاد کردهاند:
ابن ربن طبری: زکریا در طب شاگرد وی بوده است. ابوزیذ بلخی : حکیم زکریای رازی در فلسفه شاگرد وی بوده است. ابوالعباس محمد بن نیشابوری : استاد محمد بن زکریا رازی در حکمت مادی (ماترلیسیم) یا گیتیشناسی بوده است.
وجه نام گذاری وی به پزشک و طبیعت شناس
رازی، پزشک و طبیعت شناس بزرگ ایرانی را پدر شیمی یاد کردهاند، از آن رو که دانش کیمیایی کهن را به علم شیمی نوین دگرگون ساخت. ابن ندیم از قول رازی گفته است: «روا نباشد که دانش فلسفه را درست دانست و مرد دانشمند را فیلسوف شمرد، اگر دانش کیمیا در وی درست نباشد و آن را نداند.»
مکتب جدید علم کیمیای رازی
رازی مکتب جدیدی در علم کیمیا تأسیس کرده که آن را میتوان مکتب کیمیای تجربی و علمی نامید. ژولیوس روسکا دانشمند برجستهای که در شناسایی کیمیا (شیمی) رازی به دنیای علم بیشتر سهم و جهد مبذول داشته، رازی را پدر شیمی علمی و بانی مکتب جدیدی در علم دانسته، شایان توجه و اهمیت است که قبلا این لقب را به دانشمند بلند پایه فرانسوی لاوازیه داده بودند. به هر حال آنچه مسلم است تأثیر فرهنگ ایرانی دوران ساسانی در پیشرفت علوم دوران اسلامی و از جمله کیمیاست که در نتیجه موجب پیشرفت علم شیمی امروزه شده است.
نگرش «ذره یابی» یا اتمسیتی رازی
در فرآیند دانش کیمیا به علم شیمی توسط رازی، نکتهای که از نظر محققان و مورخان علم، ثابت گشته، نگرش « ذره یابی » یا اتمسیتی رازی است. کیمیاگران، قائل به تبدیل عناصر به یکدیگر بودهاند و این نگرش موافق با نظریه ارسطویی است که عناصر را تغییرپذیر یعنی قابل تبدیل به یکدیگر میداند. لیکن از نظر ذره گرایان عناصر غیر قابل تبدیل به یکدیگرند و نظر رازی هم مبتنی بر تبدیل ناپذیری آنهاست و همین علت کلی در روند تحول کیمیایی کهن به شیمی نوین بوده است. به تعبیر تاریخی زکریا، «کیمیا» ارسطویی بوده است و «شیمی» دموکریتی است. به عبارت دیگر، شیمی علمی رازی، مرهون نگرش ذرهگرایی است، چنانچه همین نظریه را بیرونی در علم «فیزیک» به کار بست و بسط داد.
در اروپا فرضیه اتمی را «دانیل سرت» در سال ۱۶۱۹ از فلاسفه یونانی گرفت که بعدها « روبرت بویل » آن را در نظریه خود راجع به عنصرها گنجاند. با آنکه نظریه بویل با دیدگاههای کیمیاگران قدیم تفاوت آشکار دارد نباید گذشت که از زمان فیلسوفان کهن تا زمان او، تنها رازی قائل به اتمی بودن ماده و بقاء و قدمت آن بوده است و با آن که نظریه رازی با مال بویل و یا نگرش نوین تفاوت دارد، لیکن به نظریات دانشمندان شیمی و فیزیک امروزی نزدیک است.
در شیمی رازی توانست مواد شیمیایی چندی از جمله الکل و اسید سولفوریک (زیت الزاج) و جز این ها را کشف کند. رازی در علوم طبیعی و از جمله فیزیک تبحر داشته است.
ابوریحان بیرونی و عمر خیام نیشابوری ، بررسیها و پژوهشهای خود را از جمله در چگال سنجی زر و سیم مرهون دانش «رازی» هستند. رازی در علوم فیزیولوژی و کالبدشکافی ، جانورشناسی ، گیاه شناسی ، کانیشناسی ، زمین شناسی ، هواشناسی و نورشناسی دست داشته است.
زكریای رازی و كشف الكل
وی درباره ی دانش كیمیاگری زكریای رازی، گفت: او با مطالعه های فراوان بر روی مواد مختلف؛ توانست كشف های مهمی را در زمینه ی داروسازی بدست بیاورد، دستاوردهایی همچون اسید سولفوریك، سركه، مواد قندی كه بسیار حایز اهمیت بود همچنین وی با خالص سازی انگور موفق شد، الكل را كشف كند، البته بهتر است آن را اتانول قلمداد كنیم زیرا الكل اصطلاحی است كه صدها ماده ی معروف دنیا چون اتانول و... را شامل می شود. زكریای رازی با روش تقطیر توانست به این كشف برسد. در این روش ماده ای چون آب و ... مورد تبخیر قرار می گیرد و سپس در جای دیگری سرد و در انتها جمع آوری می شود و اینگونه الكل به وجود می آید. گرچه زكریای رازی با كشف الكل در جهان مشهور شد اما این داروساز نمی دانست كه این چنین ماده ای را قرار است، كشف كند، او در میان مطالعاتش با بررسی بسیار به كشف این ماده ی مهم دست یافت.
**بررسی علم پزشكی و داروسازی در دوره ی قدیم و جدید
دانش پزشكی و داروسازی تا 200 سال پیش، از هم جدا نبود و یك حكیم علاوه بر طبابت به داروسازی نیز می پرداخت. پزشكان در آن دوره نسبت به درمان بیماران یك نگاه كلی داشتند و انسان را به عنوان یك عامل كل می دیدند. اگر فردی دارای بیماری زخم معده بود، از روش های درمانی بسیاری برای درمان بیمار استفاده می كردند. یعنی نه تنها كارهای مربوط به گوارش را انجام می دادند بلكه داروهای مربوط به روح و روان را برایش تجویز می كردند و به درمان قسمت های دیگری چون كبد و كلیه می پرداختند و برنامه ی دارویی را به بیمار ارایه می دادند، آنها اعتقاد داشتند هر انسان یك مزاجی و هر دارویی یك طبیعتی دارد و طبیعت این دارو اگر مزاج آن فرد را به طرف تعادل هدایت كند در آن شرایط آن بیمار بهبود می یابد. آنها در امر طبابت به جای آن كه جز نگر باشند، كل نگر بودند و در مسیر درمان به امر تعادل می رسیدند. اما با گذشت زمان جزیی نگری جایگزین كل نگری شد و نخست داروسازی، طب و پزشكی از هم تفكیك و پس از مدتی این رشته ها به شاخه های متفاوتی چون چشم پزشكی، ارتوپدی، گوش و حلق و بینی، اطفال و... تقسیم شدند. در داروسازی نیز ده ها رشته چون پتروشیمی، فیزیوتراپی و انواع رشته های دیگر كه هركدام به چندین شاخه تبدیل شده اند، شكل گرفت.
**زكریای رازی و موضوع كل نگری
در گذشته طبیب كل نگر نیازمند این امر بود كه نه تنها دارو را باید بسازد بلكه تاثیر كائنات، نجوم، زمان، شرایط و آب و هوا را بررسی كند، در آن دوره یك طبیب یك ریاضیدان نیز محسوب می شد و فلسفه را باید می دانست چون با استنباط از این دانش می توانست با آگاهی از نوع نگاه بیمار به زندگی و دنیا، بیماری را بهبود بخشد. در این باره زكریای رازی در كتاب الحاوی خویش به خوبی بحث كل نگری را در درمان بیماران مطرح می كند. از این پزشك نام آور در دنیا با عنوان «الرازس» یاد كرده اند. وی بیش از 500 مفرده را در یك جلد عنوان كرد، مفرده به معنای داروهای تركیب پذیر است. بسیاری از نكته هایی كه او بیان می كند با دانش كنونی همخوانی دارد. اكنون در كشورهای اروپایی و تمامی دنیا در دانش نوین خویش از دیدگاه زكریای رازی بهره می برند و در ایران نیز طب سنتی و برخی از داروهایی كه این كیمیاگر بنام از آنها برای درمان بیماران استفاده می كرد، احیا شده است. هرچند آنچه در جامعه ی كنونی به عنوان دارو استفاده می شود، شاید آن دارویی نباشد كه زكریای رازی و ابن سینا از آن نام برده اند. به عنوان مثال می توان گفت كه زكریای رازی، بابونه را برای درمان برخی از بیماری ها موثر می دانست اما در كشور ما 400 گونه بابونه از چهار جنس وجود دارد و باید گفت كه كدام بابونه، داروی مورد نظر زكریای رازی بوده است بنابراین فردی كه در این زمینه تخصص داشته باشد می تواند به این امر پی ببرد اما دیگر افراد جامعه از جمله پزشكان این امكان برای آنها مهیا نیست. این مثالی كه زده شد؛ یك نمونه از داروهایی است كه وی برای درمان بیماران عنوان كرد، امروز در طب سنتی بیش از یك هزار و 400 داروی مفرده و در كنار آن داروهای تركیبی وجود دارد.
** نقد و بررسی آثار زكریای رازی؛ زمینه ساز پیشرفت داروسازی
این دانش در ایران با كم توجهی رو به رو شده اما در این اواخر رویدادهای بسیار خوبی درباره ی طب سنتی به وقوع پیوسته است. البته در زمینه ی علم پزشكی و داروسازی در آینده بسیار خوشبین هستیم كه اصلاحات علمی قوی تری رخ بدهد و سطح جامع توسعه یابد، یعنی آن كه نقش روش های درمانی زكریای رازی در كشور بسیار برجسته تر شود اما یك مشكلی كه در جامعه وجود داشت و هنوز هم هست، این موضوع محسوب می شود كه در ایران تنها به نام زكریای رازی و ابن سینا افتخار می شود اما در واقع باید نقد و بررسی شود تا نكته های مثبت و منفی درمان بیماری ها را به خوبی دریابیم. در واقع باید از تئوری خارج شویم و به عمل برسیم. اگر با این دیدگاه به مطالعه ی آثار این بزرگان در دانشگاه و خارج از آن بپردازیم، تحول بزرگی در جامعه ی داروسازی و پزشكی كشور روی می دهد، بدین دلیل كه آنها هزاران تجربه در زمینه ی داروسازی و پزشكی اندوخته اند و اینك می توانیم با ارزیابی این آثار، در زمینه ی سلامت جامعه به پیشرفت قابل توجهی دست یابیم.
**بازبینی صنعت داروسازی
در صنعت داروسازی رشته های بسیاری وجود دارد، این صنعت می تواند ده ها رشته تولید كند. در یك قرص هفت ماده است كه یكی از آنها «بایندر» به شمار می رود كه به معنای چسباننده و موثر برای ایجاد شكل اصلی قرص است. در دنیای كنونی این ماده انواع مختلفی دارد كه هركدام كیفیت ویژه ی خودشان را در تهیه ی مواد لازم قرص دارا هستند. هر نوع مواد دارویی دارای ساخت و تولید ویژه ی خود در صنعت داروسازی است و این صنعت پیش از انقلاب در ایران، به دست شركت های چند ملیتی بود اما پس از پیروزی انقلاب در دست داروسازهای داخلی قرار گرفت و ایران توانست بیش از 97 قلم دارو را خود تهیه كند بنابراین از نظر وابستگی كشور و سلامت جامعه از خطر دور شد.
**لزوم توجه به ارتقای كیفیت صنعت دارویی
در صنعت دارویی كارهای علمی بسیاری می شود، انجام داد كه نتیجه ی آن می تواند ارتقای كیفیت داروها باشد و در آن زمان كه به این نوع از تولید دست یافته شود، اینگونه بازگو خواهد شد كه داروی ایرانی اگر بالاتر از داروهای خارجی نباشد پایین تر نیز نخواهد بود. سازمان غذا و دارو به دنبال ایجاد چنین كیفیتی است اما متاسفانه به صورت كلی صنعت تولید دارو در كشورمان از سطح پایین تر و خدمات در كشورمان از جایگاه بالاتری برخوردار است در صورتی كه تولید باید در جایگاه قوی تری باشد بنابراین باید از تولید صنعت دارو حمایت شود تا تولید كننده با متقبل شدن هزینه های بسیار در این زمینه و استخدام افرادی متخصص، كیفیت داروها را افزایش دهد اما این حمایت به اندازه ی لازم وجود ندارد، البته در صنعت داروسازی كشور به پیشرفت خوبی رسیده است كه این امر از افتخارهای جامعه به شمار می رود، همچنین وزارت بهداشت در دولت یازدهم با ایجاد آرامش در زمینه ی صنعت دارو در سطح كشور نعمت بزرگی را نصیب همگان كرده است اما همچنان باید به قسمت تولید توجه بیشتری شود.
رازی شناسان معاصر
عباس اقبال آشتیانی استاد ادیب و مورخ ایران در دوران معاصر، نخستین رازی شناس و نویسنده ای است که هم یکی از نخستین مقالات وی شرح حال محمدبن زکریای رازی در مجله اصول تعلیم و ۱۵ سال بعد گفتار مقام محمدبن زکریای رازی در فلسفه، در مجله مهر به چاپ رسید که همه این ها در مجموعه مقالات اقبال تجدید چاپ شده است. کار مهم استاد اقبال در این خصوص همانا ترجمه کتاب سیرت فلسفی محمدبن زکریای رازی است، همراه با ترجمه مقدمه پاول کراوس فرانسوی بر آن که در تهران طبع و نشر یافت؛ آنگاه در ۱۳۴۳ خورشیدی کمیسیون ملی یونسکو در ایران، همین اثر را به مناسبت هزار و صدمین سال تولد رازی انتشار داد.
محمود نجم آبادی استاد تاریخ پزشکی در ایران و عضو انجمن تاریخ پزشکی آلمان که در رازی شناسی پزشکی در ایران منحصر به فرد است. نخستین اثر وی در این خصوص کتاب شرح حال و مقام طبی محمد بن زکریای رازی و گفتار رازی نابغه بزرگ ایرانی بود.
ذبیح اللّه صفا استاد ممتاز ادبیات فارسی و مورخ علم و ادب ایرانی که درباره فلسفه حکیم رازی به شرح موجز در تاریخ علوم و ادبیات ایرانی و با تفصیل بیشتر و به گونه ای جامع در تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی (دانشگاه تهران، چاپ دوم، ۱۳۳۶، ص ۱۶۵ ۱۷۹) پژوهش کرده است.
احسان طبری دانشمندِ پژوهشگر صاحب نظر و اثر در فلسفه مادی ایران، مقاله ای در شناسایی افکار فلسفی و ماتریالیستی حکیم رازی (مجله فلسفی، نشریه بنیاد فلسفه فرهنگستان اتحاد شوروی، ش ۵، ۱۹۵۸) نوشته است.
حسنعلی شیبانی استاد شیمی صنعتی بر اساس تحقیقات ژولیوس روسکا درباره دانش شیمی رازی، ۲ کتاب مهم کیمیایی المدخل التعلیمی (دانشگاه تهران، ۱۳۴۶) و کتاب الاسرار (دانشگاه تهران، ۱۳۴۹) را ترجمه و تحقیق و با حواشی سودمند طبع و نشر کرده است.
همچنین باید گفت که تنی چند از استادان تاریخ معاصر همچون حسین کریمان، محمد محیط طباطبایی، سیدحسین نصر و مهدی محقق در باب شناسایی زکریای رازی کتاب ها و آثاری را منتشر کرده اند.
زکریای رازی در کلام رهبر انقلاب
کشور ما با این سابقهی تاریخی، با این سابقهی علمی، با این ذخائر عظیم علمی و فکری که ما داشتیم، با آن بزرگان علمیای که کشور ما در دوران جهالت و غفلت دنیا اینها را تربیت کرده - «ابنسینا»ها، «محمدبنزکریا»ها، «فارابی»ها، «خواجه نصیر»ها و چه و چه، اینها مال دوران جهالت بشریت است؛ مال قرون وسطی است که هیچ خبری از دانش، هیچ فروغی از دانش در دنیا نبود - این کشوری که یک چنین ظرفیتی و یک چنین استعدادی دارد،۱۳۹۰/۰۷/۱۳
بیانات در دیدار جمعی از نخبگان و برگزیدگان علمی
در قرنهای چهارم و پنجم هجری - یعنی قرنهای دهم و یازدهم میلادی که دوران قرون وسطای اروپاست؛ یعنی دوران جهالت محض - ما ابن سینا را داشتیم، محمدبن زکریای رازی را داشتیم. اروپائیها وقتی به گذشته نگاه میکنند، خیال میکنند همهی دنیا در قرون وسطی بوده! تاریخ را هم آنها نوشتهاند! متأسفانه تاریخهای آنها هم در کشور ما ترجمه و ترویج شده. دوران قرون وسطای اروپا، یعنی دوران نهایت ظلمت و تاریکی و بیخبری؛ دورانی است که ما فارابی را داشتیم، ابنسینا را داشتیم، خوارزمی را داشتیم. ببینید فاصله چقدر است!۱۳۸۶/۰۶/۱۲
بیانات در دیدار نخبگان جوان
مثل ابنسیناها، محمّدبنزکریّای رازیها، خوارزمیها و دیگران. اینها در فرهنگی مثل فرهنگ غرب رشد نکردند؛ همچنان که دانشمندان بزرگ غرب و کسانی که دانش غرب را پایهگذاری کردند، هرگز در چنین فرهنگی رشد نکردند. بنابراین پیشروی و برتری علمی غرب را بههیچوجه به معنای برتری فرهنگ غرب ندانید.۱۳۸۱/۰۷/۰۳
بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی
حاکمیت فرهنگ دینداری در دوران شکوفایی علمی قرن ۴و ۵و 6
پیشرفت علمی و اقتباس علمی - كه من به اقتباس معتقدم؛ اما به ترجمهی محض و اكتفای به ترجمه، معتقد نیستم - كاری لازم است و اسلام هم ما را به این، امر میكند. بههرحال گرفتن علم از دیگران، با گرفتن فرهنگِ دیگران اشتباه نشود. این مغالطهی بزرگی است كه كسی بگوید علم غربیها خوب است، پس فرهنگ و سیستم زندگی و اخلاقشان هم خوب است؛ نه، اینها با هم ملازمهای ندارد. علمشان خوب است؛ اما این علم، پروریده و ساختهی این فرهنگ نیست؛ حتّی این فرهنگ به این علم ضرر هم میزند. علم، موّلدها و عناصر به وجودآورندهی خاص خود را دارد؛ باید آنها را پیدا كرد. فرهنگ بیبندوباری، بیدینی، خودپرستی، گرایش به پول و مادّه و اصیل دانستن مادّیگری و ارزشهای مادّی، فرهنگهای غلطی است كه امروز غرب دچار اینهاست. اگر آن مردم، پارسا و صالح و نیكوكار و كماعتنا به زخارف دنیا بودند، این دانش برای دنیا مفید میشد؛ همچنان كه در دورهی شكوفایی اسلامی در قرن چهارم و پنجم و ششم هجری، برجستگان علمیای به وجود آمدند و دانش را به اوج قلّهی آن روز رساندند و بههیچوجه فرهنگی كه امروز در غرب رایج است - فرهنگ بیبندوباری و بیدینی و امثال اینها - بر آنها حاكم نبود؛ مثل ابنسیناها، محمّدبنزكریّای رازیها، خوارزمیها و دیگران. اینها در فرهنگی مثل فرهنگ غرب رشد نكردند؛ همچنان كه دانشمندان بزرگ غرب و كسانی كه دانش غرب را پایهگذاری كردند، هرگز در چنین فرهنگی رشد نكردند. بنابراین پیشروی و برتری علمی غرب را بههیچوجه به معنای برتری فرهنگ غرب ندانید.۱۳۸۱/۰۷/۰۳
بیانات در دیدار جمعی از نخبگان علمی
بزرگترین دانشمندان دنیا در رشتههای مختلف علوم - چه در رشته طبیعی، چه در رشته انسانی، چه در رشته نجوم و چه در ادبیات و فلسفه و ریاضی - ایرانی بودند و از میان آنها «فارابی»ها، «ابن سینا»ها، «فخر رازی»ها، محمّدبن زکرّیای رازی»ها، «خوارزمی»ها و «خیّام»ها و «فردوسی»ها و «سعدی»ها برخاستند. اینها گذشته ملت ماست.۱۳۷۳/۰۱/۲۴
بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و پرسنل ارتش
بعد از آنکه راه معلومات و علوم روز غربی در ایران باز شد، دستهای خیانتکار و غافل، کاری کردند که این ملت عقب بماند و پیشرفت نکند. سالها و بلکه قرنهای متمادی، ملت ما در اوج قلهی علم بود و در هیچ جای دنیا در آن دوران، این قدر علوم درخشش نداشت. شما شنیدهاید که قرون وسطی، قرون تاریکی و ظلمات است. امروز هم اروپاییها وقتی میخواهند مردمی را تخطئه کنند، میگویند اینها قرون وسطایی هستند! قرون وسطی، یعنی قرنهای جهالت و ظلمات ملتهای اروپایی. درست همزمان با این قرون، قرون درخشش دانش در ایران و کشورهای اسلامی است. ابنسینا و ابوریحان بیرونی و محمّدبن زکریای رازی و عمرخیام - منجم و ریاضیدان بزرگ - و بزرگترین ادبا و بزرگترین علمای ما در علوم طبیعی و بزرگترین ریاضیدانها و منجمان و پزشکهای ما که امروز آثار علمی آنها در دنیا مطرح است، همزمان با قرون وسطی زندگی میکردهاند.۱۳۶۸/۰۹/۲۹
بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان و طلّاب بهمناسبت روز وحدت حوزه و دانشگاه
منبع
کتاب «محمد زکریای رازی» نوشته ی محمود نجم آبادی
کتاب «حکیم رازی» نوشته ی پرویز اذکائی توسط گزوه پژوهشی ویکی فقه
https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=2370#20546
http://jazirehdanesh.com/content/634
https://www.irna.ir/news/81736869/
https://wikifeqh.ir
https://www.irna.ir/news/83449838
http://mfd.thums.ac.ir