0

عناوین مرادف با «شیعه» بخش سوم

 
shirdel2
shirdel2
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1393 
تعداد پست ها : 5535
محل سکونت : یزد

عناوین مرادف با «شیعه» بخش سوم

عناوین مرادف با «شیعه» بخش سوم

بنام خدا

ادامه مطالب قبلی

مفهوم و پیدایش تشیع(8)

عناوین مرادف با «شیعه» بخش سوم

به هر روی، کاربرد این اصطلاح فرقه‏ ای در موارد زیادی مرادف با شیعه همراه با بار منفی (نظیر وهّابی برای قشری از اهل سنّت در کاربرد امروزی) بوده و بیش از همه به شیعیان امامی (اثناعشری) اطلاق شده است. از این‏رو، شیعیان نیز به خاطر قدح آمیز بودن کاربرد آن، دل‏خوری خود را از چنین اصطلاحی بیان کرده و احیانا شکایت خود را از ملقّب‏ شدن به این عنوان سرزنش ‏آور نزد امامان نیز برده ‏اند. بعید نیست بتوان لقب «نواصب» و «ناصبی» را، که به برخی از افراطی‏های اهل سنّت اطلاق شده، نوعی مقابله به مثل و در پاسخ به این اصطلاح فحش‏ گونه فرقه‏ ای به حساب آورد. از این‏رو، شیعیان هیچ‏گاه از این لقب استقبال نکرده و آن را نوعی ناسزا تلقّی نموده ‏اند و یا گاهی برای آن معنای مورد پسندی ارائه کرده‏ اند.(1) شاید با توجه به شیوع این اتهام به عنوان واژه‏ ای قدح ‏آمیز بوده که امامان شیعه نیز برای تسلّی خاطر شیعیان، برای این نام معنای مدح‏ آور بیان کرده ‏اند.(2) همچنین به دلیل آنکه به مرور زمان، تشیّع امامی یا اثناعشری مهم‏ترین و اصلی‏ترین نماینده تشیّع بوده، نه تنها این لقب ویژه این گروه به عنوان جمهور شیعه(3) گردیده، بلکه همواره به عنوان روافض به ناسزاگرفته شده است. ناسزاگویی مخالفان نیز عموما متوجه این گروه بوده است.(4)

قابل ذکر است که پژوهشگران و نویسندگان معاصر به استثنای افراد متعصّبی که همواره بر طبل دشمنی‏ های فرقه ‏ای می‏کوبند، از کاربرد این اصطلاح برای شیعیان خودداری کرده، غالبا از عنوان «شیعه» استفاده می‏کنند. پیش‏ بینی می‏شود با گذشت زمان، استفاده از این واژه برای تشیّع بکلی به بوته فراموشی سپرده شود؛ همان‏گونه که شیعیان خردمند در عصر حاضر نیز هیچ‏گاه از اهل سنّت با عنوان «ناصبی» یاد نمی‏کنند؛ زیرا در اهل سنّت، به عنوان یک جماعت مذهبی نیز همواره افراد و گروه‏ هایی بوده و هستند که به شیعه و تشیّع به چشم دشمنی نگاه کرده ‏اند و نوادری از آن‏ها دشمنی ‏ها و بغض کور خود را به صحنه عمل نیز می‏کشانند. به خاک و خون کشیدن عزاداران سبط پیامبر صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله ، که هر ساله نیز تکرار می‏شود، نمونه زنده آن است. با این‏همه، بیشتر افراد اهل سنّت عداوت و کینه ‏ای با خاندان پیامبر علیهم‏ السلام ، که قدر متیقّن آن ناصبی گری است، ندارند.

______________________________

1. ابوحاتم رازی، پیشین، ص 271.

2. شیخ مفید، الاختصاص، قم، مکتبه بصیری، 1379 ق، ص 104 ـ 105 و نیز نک: عبدالله فیّاض، پیشین، ص 74 ـ 75 / محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 68، ص 96 ـ 98 / فرات ابن ابراهیم کوفی، تفسیر فرات کوفی، ص 139.

3. به عنوان نمونه، نک. دیدگاه اشعری را در: ابوالحسن اشعری، پیشین، ج 1، ص 88 / ابن حزم، پیشین، ج 4، ص 157.

4. نک: محمد یمنی، پیشین، ج 2، ص 487 و نیز نک: تعابیر ابن تیمیه در منهاج السنه.
______________________________

ب. امامیه

در نام‏گذاری و کاربرد این اصطلاح برای دسته‏ ها و یا دسته ‏ای خاص از شیعیان، معنای سرزنش‏ آوری اراده نشده است، اما نمی‏توان در تاریخ ظهور و بروز و گستره مصادیق آن، دیدگاه روشن و یکدستی ارائه کرد.

شهرستانی این نام را ویژه گروه ‏های غیر زیدی می‏داند که از زمان صادقین علیهماالسلام به بعد شکل گرفته و اعتقادشان بر اساس باور به امامان معیّن و مشخص از سوی پیامبر صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏آله (نصّ جلی) استوار بوده و معتقدند: هیچ امری در اسلام مهم‏تر از تعیین امام نبوده است. وی بر مبنای تعریف خود، فرقه ‏های «قطعیه»، «واقفیه»، «اسماعیلیه» و «اثنی‏ عشری» را از زیرمجموعه ‏های این اصطلاح به حساب می‏آورد.(1)

بر اساس یک تعریف دیگر، «امامیه» نام عمومی فرقه ‏هایی است که به امامت بلافصل حضرت علی علیه‏ السلام و فرزندان او معتقد بوده، می‏گویند: جهان هیچ‏گاه از امام تهی نتواند بود و منتظر خروج یکی از علویانند که در آخرالزمان ظهور می‏کند.(2)

در برخی از فرهنگ‏نامه‏ هایِ فرق نیز «امامیه» عنوان کلی گروه‏ های «زیدیه»، «اسماعیلیه» و «اثنی‏ عشریه» به حساب آمده است.(3)

محسن امین عاملی، از عالمان بزرگ شیعی عصر حاضر، نیز عنوان «امامیه» را نامی عمومی برای زیرمجموعه‏ های فرقه ‏های شیعی همانند «اثنی‏ عشریه»، «کیسانیه»، «زیدیه» و «اسماعیلیه» برمی‏شمارد.(4)

______________________________

1. عبدالکریم شهرستانی، پیشین، ج 1، ص 143 ـ 154.

2. محمدجواد مشکور، پیشین، ص 67.

3. شریف یحیی، معجم الفرق الاسلامیه، ص 46.

4. سیدمحسن امین عاملی، اعیان الشیعه، ج 1، ص 21.
______________________________

برخی از فرقه‏ نگاران نیز دیدگاه‏ های امامیه درباره امامت و فلسفه کاربرد این واژه را به گونه ‏ای بیان کرده ‏اند که نمی‏توان دیدگاهشان را به روشنی منطبق بر یک فرقه خاص از شیعه دانست. برای نمونه، اشعری پس از بیان اعتقاد فرقه ‏های 24گانه رافضی می‏گوید: «... و هم یدعون الامامیةَ لِقولهم بالنصِّ علی امامةِ علیِ بنِ ابی‏طالب.»(1)

نشوان حمیری نیز «امامیه» را به گونه ‏ای تعریف می‏کند که بتوان آن را با «زیدیه» تطبیق داد.(2)

ابن مرتضی بر آن است که «علت نام‏گذاری این‏ها به امامیه آن است که آنان امام را همانند پیامبر صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله دانسته، همه امور دینی را به او واگذار می‏کنند و زمین و زمان را هیچ‏گاه از امامی که امور دین و دنیا را سامان بدهد، خالی نمی‏دانند.»(3)

برخی دیگر وجود نصّ نبوی بر امامت را اساس عقیده امامیه بر گرد امام دانسته و این موضوع را انگیزه این نام‏گذاری نیز بیان می‏کنند.(4)

با این‏همه، تعداد قابل توجهی از نویسندگان شیعی و غیرشیعی این عنوان را ویژه شیعه اثنی‏ عشریه دانسته، بر آنند که متبادر از این اصطلاح پس از عصر امامان شیعه تنها شیعه اثنی ‏عشریه بوده است.(5)

______________________________

1. ابوالحسن اشعری، پیشین، ج 1، ص 88.

2. ابوسعید نشوان الحمیری، پیشین، ص 181.

3. ابن مرتضی، پیشین، ص 21، 93.

4. نک: ملطی، التنبیه و الرّد، مقدّمه محمّد زاهد الکوثری، ص 4.

5. بنگرید: سمعانی، الانساب، ج 1، ص 344 / ابن خلدون، تاریخ ابن خلدون، ج 1، ص 201 / دهلوی، مختصر التحفة الاثنی عشریة، ص 20 / ملطی، التنبیه و الرد، تعلیقات محمّد زاهد الکوثری، ص 18 / کاشف الغطاء، اصل الشیعة و اصولها، ص 92 / شریف یحیی، معجم الفرق الاسلامیه، ص 19 و 46 / محمّد یمنی، پیشین، ج 2، ص 487 / فخر رازی، تلخیص المحصّل، ص 408 / ابوسعید نشوان الحمیری، پیشین، ص 181. این کتاب نیز اختلاف امامی و زیدی را در این می‏داند که امامیه امامت را تنها در امامان از نسل امام حسین علیه ‏السلام صحیح می‏دانند، اما زیدیان معتقدند: امامت باید از نسل فاطمه و از نسل امام حسن علیه ‏السلام نیز صحیح باشد. همچنین نک: ابو زهره، تاریخ المذاهب الاسلامیه، ص 44.

مطلب ادامه دارد......

منبع : پایگاه شیعه شناسی

جمعه 5 شهریور 1400  12:11 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها