0

دلیل آتش زدن سینما رکس چه بود؟

 
ravabet_rasekhoon
ravabet_rasekhoon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 8838
محل سکونت : اصفهان

دلیل آتش زدن سینما رکس چه بود؟

گذری بر فاجعه آتش زدن سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357

ساعت‌ حدود 21:30 بیست‌ و هشتم‌ مرداد 1357 هم‌ زمان‌ با شب‌ پانزدهم‌ رمضان‌ سالگرد تولد امام‌ حسن‌(ع‌) در حالی‌ كه‌ صدها نفر در سینما ركس‌ آبادان‌ مشغول‌ تماشای‌ فیلم‌ گوزن‌ها بودند سینما دچار حریق‌ شد و از آن میان، 377 نفر زنده زنده سوختند و به شهادت رسیدند. این واقعه یکی از جنایت‌های رژیم پهلوی بود که تاکنون بسیاری از ابعاد آن پوشیده مانده است. آخر فیلم«گوزن‌ها» با مضمون انقلابی سیاسی بودکه سینما رکس در خیابان شهرداری آبادان ، دچار حریق شد. آتش‌سوزی در حالی اتفاق افتاد که حدود ۷۰۰ نفر زن و مرد و کودک در سالن بودند....

حجت‌الاسلام‌والمسلمین روح‌الله حسینیان در بخشی از کتاب "یک سال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه" که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده است، درباره فاجعه سینما رکس آبادان می‌نویسد: «در هنگام آتش‌سوزی سینما رکس، با اینكه‌ كلانتری‌ مركزی‌ در صد متری‌ سینما بود، برای‌ نجات‌ محبوس‌شدگان‌ در حریق‌ اقدام‌ فوری‌ به‌ عمل‌ نیامد. مراكز مسئول‌ هم‌ پس‌ از حضور در محل‌ آتش‌سوزی‌ فاقد امكانات‌ اطفاء حریق‌ بودند.

به‌ گزارش‌ ساواك‌ «مأمورین‌ آتش‌نشانی‌ شهرداری‌ كه‌ با سه‌ دستگاه‌ ماشین‌ به‌ محل‌ اعزام‌ شده‌ بودند، فاقد آب‌ بودند و همچنین‌ بلندگو برای‌ اعلام‌ خطر و راهنمایی‌ مأمورین‌ آتش‌نشانی‌ وجود نداشت‌. آتش‌نشانی‌ شركت‌ نفت‌ پس‌ از یك‌ ساعت‌ و نیم‌ تأخیر به‌ محل‌ حادثه‌ رسید، لذا متأسفانه‌ دیر شده‌ بود و بوی‌ سوخته‌ شدن‌ اجساد به‌ بیرون‌ نیز رسیده‌ بود.»

بنا به‌ گزارش‌ مورخ‌ 27 مهر 1357 آقای‌ ضرابی‌ دادستان‌ وقت‌ آبادان‌ به‌ وزیر دادگستری‌، ساعت‌ 1 بامداد از طرف‌ شهربانی‌ خبر آتش‌سوزی‌ را به‌ دادستان‌ اعلام‌ كردند. دادستان‌ فوراً خود را به‌ محل‌ حادثه‌ رساند. «بعضی‌ از مسئولین‌ معتقد بودند كه‌ شبانه‌ تمام‌ اجساد یكجا دفن‌ شوند»، ولی‌ دادستان‌ این‌ تصمیم‌ را ردّ كرد و پیشنهاد داد اجساد شبانه‌ به‌ گورستان‌ شهر برده‌ و چیده‌ شوند تا خانواده‌هایشان‌ آنها را شناسایی‌ و بقیه‌ یكجا دفن‌ شوند. پیشنهاد دادستان‌ عملی‌ شد و خود نیز به‌ همراه‌ بازپرس‌ و پزشك‌ قانونی‌ در قبرستان‌ برای‌ صدور جواز دفن‌ حاضر شد. در نتیجه‌ از تعداد «306 نفر مقتولین‌ 106 جسد شناخته‌ شد كه‌ جداگانه‌ دفن‌ گردیدند و 80 نفر از گورستان‌ خارج‌ و به‌ محل‌ سكونت‌ آنان‌ برده‌ شد و 120 جسد دیگر به‌ علّت‌ شدت‌ سوختگی‌ شناخته‌ نشدند، تقریباً به‌ طور دسته‌ جمعی‌ در كنار یكدیگر دفن‌ شدند.»

ناگفته‌هایی از جنایت رژیم پهلوی در سینما رکس آبادان

خبر فاجعه‌ در فردای‌ آن‌ روز از رسانه‌های‌ داخلی‌ و خارجی‌ پخش‌ گردید. روزنامه‌‌ اطلاعات‌ در سوتیتر صفحه‌‌ اوّل‌ نوشت‌: «600 نفر را در سینما ركس‌ آبادان‌ زنده‌ زنده‌ سوزاندند. 377 تن‌ كشته‌ و بقیه‌ وضع‌ وخیمی‌ دارند.» كیهان‌ نیز نوشت‌: «377 نفر در حریق‌ سینمای‌ آبادان‌ زغال‌ شدند. عزای‌ عمومی‌ در سراسر كشور اعلام‌ شد. دست‌ها و پاهای‌ جدا شده‌ و تكه‌ پاره‌های‌ بدن‌ تماشاگران‌ در سالن‌ فیلم‌ پخش‌ شده‌ بود. ناله‌ و شیون‌ ماتم‌دیدگان‌ از سراسر شهر آبادان‌ به‌گوش‌ می‌رسد. پدران‌ و مادران‌ داغدار در میانه‌‌ ویرانه‌های‌ سوخته‌‌ سینما به‌ دنبال‌ اجساد فرزندانشان‌ می‌گشتند. فقط‌ 10 نفر از تماشاگران‌ توانستند از راه‌ بام‌ سینما جان‌ سالم‌ به‌در برند.»

خبرگزاری‌ دولتی‌ پارس‌ بلافاصله‌ این‌ آتش‌سوزی‌ را به‌ خرابكاران‌ نسبت‌ داد و اعلام‌ کرد كه‌: «شب‌ گذشته‌ عده‌ای‌ از عوامل‌ خرابكار با اجرای‌ یك‌ نقشه‌ شیطانی‌ سینما ركس‌ آبادان‌ را به‌ آتش‌ كشیدند.»

ناگفته‌هایی از جنایت رژیم پهلوی در سینما رکس آبادان

این‌ موضع‌گیری‌ زود هنگام‌ و قبل‌ از روشن‌ شدن‌ حادثه‌، چیزی‌ جز شك‌ مردم‌ را برنینگیخت‌. نكته‌‌ دیگری‌ كه‌ بلافاصله‌ شكّ همگان‌ را دامن‌ زد، دو مقاله‌ای‌ بود كه‌ بدون‌ نام‌ و با یك‌ مضمون‌ روزنامه‌‌ كیهان‌ و اطلاعات‌ در صفحه‌‌ تشریح‌ حادثه‌ به‌ چاپ‌ رساندند. روزنامه‌‌ اطلاعات‌ این‌ مقاله‌ را تحت‌ عنوان‌ «گوشه‌ای‌ از وحشت‌ بزرگ‌» نوشت‌: «سه‌ روز پیش‌ رهبر ایران‌ در مصاحبه‌ای‌ با سردبیران‌ و خبرنگاران‌ جراید داخلی‌ سخن‌ از وحشت‌ بزرگ‌ گفته‌ بود. آن‌ لحظه‌ شاید بسیاری‌ از مردم‌ عظمت‌ این‌ وحشت‌ را درك‌ نكردند... دست‌هایی‌ درهای‌ سینما را می‌بندد، هیچ‌ كس‌ نباید سالم‌ بیرون‌ آید، وحشت‌ بزرگ‌ باید واقعیت‌ پیدا كند.»

كیهان‌ نیز مقاله‌ای‌ با همین‌ مضمون‌ تحت‌ عنوان‌ «حادثه‌ای‌ كه‌ فاجعه‌‌ ملی‌ شد» نوشت‌: «این‌ واقعه‌ دردناك‌ چه‌ می‌تواند باشد؟ خبر وحشتی‌ بزرگ‌ كه‌ ملّتی‌ را به‌ خشم‌ درمی‌آورد و از فرط‌ بی‌رحمی‌ اشك‌ را در چشم‌ها می‌خشكاند. هنوز طنین‌ صدای‌ شاهنشاه‌ در ایران‌ به‌ گوش‌ می‌رسد كه‌ فرمودند: ما به‌ سوی‌ تمدن‌ بزرگ‌ می‌رویم‌ و آنها كه‌ اهل‌ ایجاد حریق‌ و تخریب‌اند به‌ سوی‌ وحشت‌ بزرگ‌». در همان‌ روز قضاوت‌ بسیاری‌ از خوانندگان‌ روزنامه‌ها این‌ بود كه‌ این‌ دو مقاله‌ از ساواك‌ ارسال‌ شده‌ و سؤال‌ می‌كردند: «این‌ دو مقاله‌‌ هم‌ معنی‌، بدون‌ نام‌ و قبل‌ از مشخص‌ شدن‌ علّت‌ حادثه‌ چه‌ مفهومی‌ می‌تواند داشته‌ باشد؟»

هنوز پاسخ‌ این‌ سؤالات‌ روشن‌ نشده‌ بود كه‌ اطلاعات‌ شاهدان‌ حادثه‌، زبان‌ به‌ زبان‌ پیچید كه‌ درهای‌ سینما قفل‌ بوده‌ و پلیس‌ از یاری‌ رساندن‌ مردم‌ سخت‌ جلوگیری‌ می‌كرده‌ است‌. روزنامه‌ها با اینكه‌ هنوز در سانسور دولت‌ بودند نتوانستند حقایق‌ را نادیده‌ بگیرند.

كیهان‌ در این‌ رابطه‌ نوشت‌: «مردم‌ می‌گویند باید به‌ آنها اجازه‌‌ كمك‌ به‌ حریق‌زدگان‌ داده‌ می‌شد.» بنابر همین‌ گزارش‌ مردم‌ در مساجد خواستار رسیدگی‌ به‌ مسئله‌ اهمال‌ رئیس‌ شهربانی‌ و مأمورانش‌ در جریان‌ اطفای‌ حریق‌ بودند. امّا مهم‌ترین‌ موضوعی‌ كه‌ مسئله‌ را بیشتر پیچیده‌ می‌كرد مسئله‌‌ قفل‌ بودن‌ درهای‌ سالن‌ نمایش‌ سینما بود. نجات‌یافتگان‌ غلامحسین‌ نماینده‌، علیرضا دریس‌زاده‌، شیرین‌ قنبرزاده‌، نادر ناصری‌ و رسول‌ رهنما همگی‌ اظهار كردند كه‌ هنگام‌ آتش‌سوزی‌ كلیه‌‌ درهای‌ خروجی‌ و اضطراری‌ قفل‌ بوده‌ و آنها توانسته‌اند با شكستن‌ یكی‌ از درهای‌ اضطراری‌ خود را نجات‌ دهند. شهود كه‌ در لحظه‌‌ اوّل‌ به‌ كمك‌ آمده‌ بودند نیز بر قفل‌ بودن‌ درها اذعان‌ كرده‌اند. دادستان‌ آبادان‌ نیز در گزارش‌ خود به‌ وزیر دادگستری‌ نوشته‌ است‌ «كلیه‌‌ نجات‌یافتگان‌ متفقاً بسته‌ بودن‌ درهای‌ سالن‌ را تأیید می‌كنند.»

سینما رکس

ناگفته‌هایی از جنایت رژیم پهلوی در سینما رکس آبادان

این‌ موضوع‌ حتی‌ در روزنامه‌ها نیز منعكس‌ شد. كیهان‌ از قول‌ خانواده‌‌ رامهرمزی‌ نوشت‌ كه‌: «شاهدان‌ عینی‌ می‌گویند ما چند لحظه‌ قبل‌ از شروع‌ آتش‌سوزی‌ از سینما خارج‌ شدیم‌ و هیچ‌ یك‌ از درهای‌ سالن‌ بسته‌ نبود، امّا هنگام‌ بازگشت‌ به‌ سالن‌ با درهای‌ بسته‌ روبه‌رو شدیم.‌»

مسئله‌‌ دیگر كه‌ شك‌ مردم‌ را برانگیخته‌ بود ممانعت‌ از یاری‌ مردم‌ به‌ حریق‌زدگان‌ توسط‌ شهربانی‌ بود. تمام‌ شهود در بازپرسی‌ شهادت‌ داده‌اند كه‌ مأمورین‌ با باتوم‌ و شلاق‌ از كمك‌ مردم‌ جلوگیری‌ می‌كردند. آقای‌ جعفر سازش‌، پدر 5 جان‌باخته‌‌ سینما در بازپرسی‌ گفته‌ است‌: «بعد از اینكه‌ از ماجرا خبردار شدم‌ خودم‌ را به‌ سینما رساندم‌، ولی‌ هر كس‌ می‌خواست‌ كمك‌ كند كتك‌ می‌خورد.» حمید یكی‌ از نجات‌یافتگان‌ گفته‌ است‌: «حتی‌ یك‌ نفر می‌خواست‌ داوطلبانه‌ جلو برود و درب‌ را با ماشین‌ خورد كند، امّا مانع‌ شدند.»

از همان‌ ساعات‌ اوّلیه‌ انگشت‌ اتّهام‌ به‌ سوی‌ سرتیپ‌ رضا رزمی‌ رئیس‌ شهربانی‌ آبادان‌ نشانه‌ رفت‌. مردم‌ آبادان‌ شعار می‌دادند رزمی‌ باید سوزانده‌ شود. به‌ گزارش‌ ساواك‌ «احساسات‌ شدید و انتقام‌جویانه‌ علیه‌ رئیس‌ شهربانی‌ آبادان‌ بین‌ مردم‌ متعصب‌ آبادان‌ برانگیخته‌ شده‌ است‌... مردم‌ علیه‌ رژیم‌ و رئیس‌ شهربانی‌ شعار می‌دهند و اعلام‌ می‌كنند به‌ هر ترتیبی‌ است‌ یا رئیس‌ شهربانی‌ كنار برود یا او را می‌كشیم.‌»

موجی‌ كه‌ علیه‌ رژیم‌ شاه‌ از این‌ فاجعه‌‌ دردناك‌ ایجاد شد، رژیم‌ را در تنگنا قرار داد. دستگاه‌های‌ امنیتی‌ رژیم‌ برای‌ آرام‌ كردن‌ این‌ موج‌ از همان‌ روزهای‌ اوّل‌ خبر از دستگیری‌ عاملین‌ دادند. هفتم‌ شهریور روزنامه‌ها اعلام‌ كردند: «عامل‌ فاجعه‌‌ آبادان‌ دستگیر شد.» اطلاعات‌ از قول‌ خبرگزاری‌ عراق‌ اعلام‌ كرد: «یك‌ ایرانی‌ به‌ نام‌ عبدالرضا آشور در عراق‌ دستگیر شده‌ و اعتراف‌ كرده‌ در فاجعه‌‌ سینما ركس‌ دست‌ داشته‌ است‌.» خبرگزاری‌ عراق‌ افزود «چون‌ وی‌ تقاضای‌ پناهندگی‌ سیاسی‌ نكرده‌ به‌ مقامات‌ ایرانی‌ تحویل‌ داده‌ خواهد شد.»

همان‌ روز آقای‌ آشور را با یك‌ فروند هواپیما به‌ تهران‌ آوردند. متهم‌ در واقع‌ هاشم‌ منیشدزاده معروف‌ به‌ هاشم‌ مقدم‌، فردی‌ معتاد و بیكار بود كه‌ برای‌ یافتن‌ كار به‌ عراق‌ رفته‌ بود. هاشم‌ را در كمیته‌‌ مشترك‌ تحت‌ شدیدترین‌ شكنجه‌ها قرار دادند و وی‌ را مجبور به‌ اعترافات‌ ضد و نقیض‌ نمودند، سپس‌ وی‌ را به‌ آبادان‌ انتقال‌ دادند. وی‌ تحت‌ شكنجه‌ نام‌ چند تن‌ از دوستان‌ خود را به‌ عنوان‌ همكاران‌ آتش‌سوزی‌ اعلام‌ نموده‌ بود.

هاشم‌ پنج‌ نفر را به‌ عنوان‌ هم‌دستان‌ خود معرفی‌ می‌كند كه‌ دادستان‌ و بازپرس‌ معتقد می‌شوند كه‌ متهم‌ تحت‌ فشار این‌ اعترافات‌ را نموده‌ است‌. ساواك‌ كه‌ تلاش‌ داشت‌ تا هر چه‌ زودتر موضوع‌ را رسانه‌ای‌ كند و متهمین‌ را پشت‌ تلویزیون‌ بیاورد، با مخالفت‌ دادستان‌ و بازپرس‌ روبه‌رو می‌شود. ساواك‌ به‌ تهران‌ گزارش‌ می‌كند: «اكنون‌ كه‌ موضوع‌ برای‌ ارائه‌ به‌ مردم‌ كه‌ بی‌صبرانه‌ در انتظار معرفی‌ عاملین‌ قضیه‌ می‌باشند آماده‌ است‌، مسئولین‌ قضایی‌ آبادان‌ عملاً از انتشار موضوع‌ جلوگیری‌ می‌نمایند.»

مسئولین‌ مركز از جمله‌ شاه‌ اصرار داشته‌اند تا هر چه‌ زودتر علیه‌ عبدالرضا آشور كیفرخواست‌ صادر و به‌ قول‌ خودشان‌ قال‌ قضیه‌ را بكنند؛ امّا بازپرس‌ پرونده‌ آقای‌ صرافی‌ و دادستان‌، متهم‌ را بی‌گناه‌ تشخیص‌ می‌دهند و حاضر به‌ ارتكاب‌ چنین‌ ظلمی‌ نمی‌شوند. آقای‌ ضرابی‌ در یك‌ مصاحبه‌‌ مطبوعاتی‌ بعد از پیروزی‌ انقلاب‌ از ماجرا پرده‌ برداشت‌ و گفت‌: «بارها مرا زیر فشار قرار دادند كه‌ بازپرس‌ دادسرای‌ آبادان‌ را وادار كنم‌ برای‌ عبدالرضا آشور كیفرخواست‌ صادر كند، امّا من‌ زیر بار این‌ دروغ‌ بزرگ‌ نرفتم‌، در نتیجه‌ اختلاف‌ بین‌ باهری‌ و شریف‌امامی‌ اوج‌ گرفت‌. شریف‌امامی‌ از باهری‌ مصراً می‌خواست‌ كه‌ در جهت‌ اجرای‌ نیات‌ شاه‌ برای‌ خواباندن‌ سر و صدای‌ فاجعه‌‌ سینما ركس‌ عبدالرضا آشور را عامل‌ این‌ جنایت‌ معرفی‌ كنم‌ و باهری‌ همه‌‌ این‌ فشار را به‌ من‌ منتقل‌ می‌كرد؛ امّا می‌دانستم‌ كه‌ آشور شخص‌ بیكاری‌ بیش‌ نیست‌ كه‌ می‌خواسته‌ از طریق‌ مرز عراق‌ برای‌ كار به‌ كشورهای‌ خلیج‌فارس‌ برود.»

وی‌ اضافه‌ كرد: «مرا در تهران‌ در جلسه‌ای‌ با حضور ارتشبد ازهاری‌، شریف‌امامی‌ و سپهبد مقدم‌ رئیس‌ ساواك‌ شركت‌ دادند. در این‌ جلسه‌ بار دیگر مرا تهدید كردند كه‌ باید برای‌ فیصله‌ دادن‌ به‌ ماجرای‌ سینما ركس‌، آشور را به‌ عنوان‌ عامل‌ این‌ جنایت‌ معرفی‌ كنم‌. من‌ زیر بار نرفتم‌...»

آقای‌ صرافی‌ بازپرس‌ پرونده‌‌ سینما ركس‌ نیز به‌ دادسرای‌ ویژه‌ای‌ كه‌ بعد از انقلاب‌ برای‌ رسیدگی‌ به‌ این‌ موضوع‌ تشكیل‌ شد اظهار كرد: «هاشم‌ آشور كه‌ بعداً معلوم‌ شد هاشم‌ منیشدزاده‌، كارگر ریل‌ شادگان‌ و ساكن‌ خرمشهر است‌، فقط‌ به‌ خاطر فقر و بدبختی‌ و برای‌ كار به‌ عراق‌ رفته‌ بود. وی‌ تحت‌ فشار در كمیته‌ مشترك‌ تهران‌ افراد بی‌گناهی‌ را به‌ عنوان‌ هم‌دست‌ معرفی‌ كرده‌ بود، ولی‌ من‌ زیر بار صدور قرار مجرمیت‌ نرفتم‌.»

رژیم‌ تلاش‌ می‌كرد كه‌ وانمود كند مسببین‌ حادثه‌، روحانیت‌ مبارز تحت‌ رهبری‌ امام‌ خمینی‌ بوده‌اند، «رویای‌ طلایی‌ و خیالی‌ ساواك‌ به‌ این‌ شكل‌ بود كه‌ اینجانب‌ در مقابل‌ رادیو و تلویزیون‌های‌ دنیا كه‌ قرار بود در آبادان‌ حاضر باشند، حاضر شوم‌ و با متهمی‌ كه‌ ساخته‌‌ دست‌ آنها بود.‌ می‌خواستند جامه‌‌ حقیقت‌ پوشانده‌ و چنین‌ اعلام‌ كنند كه‌ سینما ركس‌ توسط‌ عمّال‌ بیگانه‌ من‌جمله‌ قذافی‌ در ارتباط‌ با رهبر انقلاب‌ و به‌ دستور روحانیون‌ مبارز این‌ فاجعه‌ به‌ وجود آمده‌» امّا «با مقاومت‌ اینجانب‌ مواجه‌ شد حتی‌ حاضر به‌ استعفا‌ از شغل‌ خود شدم‌.»

فاجعه‌‌ سینما ركس‌ خشم‌ مردم‌ ایران‌ را در سرتاسر كشور برانگیخت‌. آبادان‌ یكپارچه‌ علیه‌ رژیم‌ قیام‌ كرد. گرچه‌ دولت‌ از اعلام‌ حكومت‌ نظامی‌ در آبادان‌ شرمگین‌ بود، ولی‌ عملاً در آبادان‌ حكومت‌ نظامی‌ برقرار كرد و تا هفتم‌ كشته‌شدگان‌ تعداد بسیاری‌ از مردم‌ آبادان‌ با ضرب‌ گلوله‌‌ نیروهای‌ رژیم‌ شهید و مجروح‌ شدند. مردم‌ در شهرهای‌ مشهد، كرمان‌، تهران‌، قم‌ و چند شهر دیگر تظاهرات‌ خونینی‌ به‌ دفاع‌ از مردم‌ آبادان‌ برپا كردند. رژیم‌ نه‌ تنها نتوانست‌ از این‌ اقدام‌ ناجوانمردانه‌ استفاده‌ كند، بلكه‌ شدت‌ نفرت‌ مردم‌ موجب‌ سقوط‌ دولت‌ آموزگار گردید.


سینما رکس

 

گذری بر فاجعه آتش زدن سینما رکس آبادان در 28 مرداد 1357  

 


 به دنبال صدای انفجار،  شعله‌های آتش تمام سالن را در برگرفت. صد نفر از مهلکه فرار کرده و ششصد نفر در آتش گرفتار شدندکه ۳۷۷ نفر بر اثردودزدگی خفه شده و یا در آتش سوختند.

بنا بر گزارش سرتیپ رزمی کزرییس شهربانی آبادان پس از ۴۸ ساعت از وقوع فاجعه آتش‌سوزی سینما رکس " گروه تروریستی ۴ یا ۵ نفره ابتدا تمام راهروی سینما  درطبقه دوم را به آتش کشیده شده، سپس مواد آتش‌زا را از زیر در‌ها به داخل سالن سینما ریخته و اینگونه هر راه فراری را بر مردم بسته بودند."
در روز ۳۰ مرداد ۱۳۵۷ دو روز پس از وقوع فاجعه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان هنگام اکران فیلم گوزن‌ها ساخته مسعود کیمیایی ، شهربانی آبادان از بازداشت چند نفر از جمله حسین تکبعلی‌زاده، فرج‌الله بذرکار نزدیک به محافل مذهبی در اصفهان و آبادان خبر داد .
علیرغم این گزارش ها، از ابتدا خشم و انتقام‌جویی مردم‌ علیه‌ رئیس‌ شهربانی‌ آبادان‌ در شعارهایشان برضد رژیم مشهود بود که طی آن درخواست برکناری رزمی را داشتند. وی کشتار قم در دی‌ماه ۵۶را در کارنامه خود داشت و ازین رو شایعه دخالتش در واقعه سینما رکس چنان بین عموم مطرح بودکه جمشید آموزگار نخست‌وزیر وقت را مجبور کرد، رزمی را به تهران احضار کند. در تحقیقات اولیه رژیم سعی در ان داشت که این جنایت را به مسلمانان افراطی، مارکسیست های اسلامی و انقلابیون منتسب نماید که با هوشیاری و پیگیری امام خمینی و مراجع در این امر ناکام ماند.
علما و مراجع تقلید از جمله آیت‌الله گلپایگانی ، مرعشی نجفی،  شیرازی، وحیدی و  قمی خواستار تحقیق درباره عوامل این فاجعه شدند و حتی هیات‌هایی را به‌طور مستقل مامور تحقیق در‌باره فاجعه ملی سینما رکس آبادان کردند. دولت نیز به این هیاتها قول همکاری داد.
 با روشن شدن زوایای جنایات بار این فاجعه در ۳۱ مرداد امام خمینی ضمن ارسال‌ پیام‌ ‌ این‌ مصیبت‌ بزرگ‌ را به‌ ملت مسلمان ایران‌ به‌خصوص‌ خانواده‌های‌ داغدیده و‌ ستمدیده‌ آبادان‌ تسلیت گفته‌ اعلام‌ داشتند: «من‌ گمان‌ نمی‌کنم‌ هیچ‌ مسلمانی‌، بلکه‌ انسانی‌ دست‌ به‌ چنین‌ فاجعه‌‌ وحشیانه‌ای بزند، جز آنان‌ که‌ به‌ نظایر آن‌ عادت‌ نموده‌اند و خوی‌ درندگی‌ و وحشیگری‌ آنان‌ را از انسانیت بیرون‌ برده‌ باشد. آنچه‌ مسلم‌ است‌ این‌ عمل غیرانسانی و مخالف‌ با قوانین‌ اسلامی‌ از مخالفین‌ شاه‌ که‌ خود را برای‌ حفظ‌ مصالح اسلام و ایران‌ و جان‌ و مال‌ مردم‌ به‌ خطر انداخته‌اند و با فداکاری‌ از هم‌میهنان‌ خود دفاع می‌کنند به‌ هر مسلکی‌ باشند نخواهد بود. قراین‌ نیز شهادت‌ می‌دهد که‌ دست‌ جنایتکار دستگاه‌ ظلم‌ در کار باشد که‌ نهضت‌ انسانی‌ اسلامی‌ ملت‌ را در دنیا بد منعکس‌ کند. ‌امروز که شاه می‌خواهد با آتش‌سوزی و ویرانگری، مبارزات حق‌طلبانه ملت ما را به دنیا بد جلوه دهد، بر ما و شماست که بدون فوت وقت، نقشه شیطانی او را در جهان فاش کنیم و نگذاریم نهضت اسلامی انسانی را با بوق‌های تبلیغاتی لکه‌دار کند.»
همچنین  آیت الله شاهرودی و سبزواری در مشهد و نیز علمای رشت و اصفهان در اعلامیه هایی، آتش زدن سینما رکس آبادان را محکوم کردند.
اعتراضات به این فاجعه در سراسر کشور به راه افتاد. مردم مشهد نیز در  تجمع اعتراض آمیز 31 مرداد1357 در جوار حرم مطهر، آتش زدن سینما رکس و کشته شدن 377 نفر را محکوم کردند.
تحقیقات دولتی با عزل باهری‌ از وزارت‌ دادگستری‌ و معرفی متهمین مختلف همچنان ادامه دار شد که این امر به شعله ور تر شدن خشم عمومی و گسترش نارضایتی، سقوط دولت جمشید آموزگار و تظاهرات در کشور منجر گشت و پیروزی انقلاب را نزدیکتر ساخت.
کشتار میدان ژاله و اعلام حکومت نظامی درشهرهای مختلف ایران، اعتصاب پالایشگاه نفت به اعتصابات گسترده درمشهد، شیرازو تبریز انجامیده و انقلاب را بخش کارگری کشاند که خود ضربه نهایی را برپیکر رژیم وارد ساخت.

سینما رکس

آتشی که همچنان در دل داغداران حادثه دل خراش سینما رکس آبادان روشن است

۴۳ سال پیش سینما رکس آبادان در حادثه ای فاجعه آور و دل خراش توسط گروهی مرموز و چند نفره سوخت و صدها تن انسان بی گناه که در حال تماشای فیلم «گوزن‌ها» اثر جدید مسعود کیمیایی بودند را در پشت درب های بسته، زنده زنده در آتش سوزاندند.

خبرگزاری شبستان _ منطقه آزاد اروند: 43 سال پیش در چنین روزی یعنی (28 مرداد ماه سال 1357) سینما رکس آبادان در حادثه ای فاجعه آور و دل خراش توسط گروهی مرموز و چند نفره سوخت و صدها تن انسان بی گناه که در حال تماشای فیلم «گوزن‌ها» اثر جدید مسعود کیمیایی بودند را در پشت درب های بسته، زنده زنده در آتش سوزاندند.

 

خانواده‌های قربانیان سینما رکس آبادان همچنان داغ دار این سانحه اند، فاجعه‌ای که هیچ گاه به فراموشی سپرده نخواهد شد.

 

روزنامه اطلاعات در روز (یکشنبه 29 مرداد) همان سال و فردای آتش سوزی سینما رکس نیز عنوان کرد:«در یک فاجعه ملی که دیشب در شهر آبادان رخ داد 377 نفر از مردان، زنان و کودکان زنده زنده در سینما رکس آبادان سوختند.

 

ساعت 10 دیشب در حالی که 700 نفر مرد، زن و کودک سرگرم تماشای فیلم فارسی گوزن ها در سالن نمایش بودند گروهی خرابکار و غیر معتقد به اصول انسانی با همکاری سرایدار سینما با مواد آتش ‌زا سالن سینما را به آتش کشیدند».

 

این اولین خبر از آتش سوزی سینما رکس بود؛ اولین خبر از راز سر به مهری که بعد از 43 هم همچنان شفاف نشده است. روایت‌های مختلفی از ماجرای سینما رکس وجود دارد.

 

مردم آبادان در شوک فرورفتند شمار کشته‌شدگان در آتش سینما رکس آبادان نخست 377 تن اعلام شد و چندی پس از آن شمار کشته‌شدگان به 430 تن فزونی یافت و به آگاهی مردم رسید.

 

کارکنان گورستان آبادان از 600 تن کشته‌ دفن شده یاد می‌کردند. کارکنان سینما رکس گفتند که در آن شب، 650 بلیت فروخته شده بود. بسیاری از کسانی که در سینما بودند بدن‌هایشان چنان سوخته شده بود که قابل شناسایی نبود.

 

واکنش امام به آتش سوزی سینما رکس

 

حضرت امام خمینی (ره) در (31 مرداد) همان سال نیز به مردم آبادان و واعظین در مسجدها نامه ای نوشت و به وسیله آن به روضه‌خوان‌ها پیام داد که آنچه را که وی در این نامه نوشته است را در سراسر ایران به آگاهی مردم برسانند:

 

خدمت عمومی اهالی محترم آبادان ایدهم الله تعالی:

دریافت خبر بسیار فجیع به آتش کشیدن چند صد تن از هموطنان ما با آن وضع حساب شده موجب تاثر و تاسف شدید گردید.

 

من گمان نمی‌کنم هیچ مسلمانی بلکه انسانی دست به چنین فاجعه وحشیانه‌ای بزند جز آنانکه به نظایر آن عادت نموده‌اند و خوی درندگی و وحشگیری آنان را از انسانیت بیرون برده باشد.

 

من تاکنون اطلاع کافی ندارم لکن آنچه مسلم است این عمل غیرانسانی و مخالف با قوانین اسلامی از مخالفین شاه که خود را برای حفظ مصالح اسلام و ایران و جان و مال مردم به خطر مرگ انداخته‌اند و با فداکاری از هم میهنان خود دفاع می‌کنند به هر مسلکی باشند، نخواهد بود و قرائن نیز شهادت می‌دهد که دست جنایتکار دستگاه ظلم در کار باشد که نهضت انسانی ـ اسلامی ملت را در دنیا بد منعکس کند. آتش را به کمربند در سراسر سینما افروختن و بعد توسط مأمورین درهای آن را قفل کردن، کار اشخاص غیر مسلط بر اوضاع نیست.

 

گفتار شاه که تظاهر کنندگان مخالف من وحشت بزرگ را وعده می‌دهند و تکرار آن پس از واقعه که این همان وعده بوده است شاهد دیگری بر توطئه است، نه اینکه واقعاً شاه یک غیبگوی بزرگ است! مصاحبه سابق شاه که ایران را با ملت نابود می‌کنم نیز شاهد این مدعاست.

 

اظهار تأسف و تأثر در بوق‌های تبلیغاتی از اشخاصی که هر روز دستشان تا مرفق به خون هم میهنان ما فرورفته است شاهد بزرگی است بر نقشه شیطانی شاه و همدستانش، هم آنان که در اکثر شهرهای ایران دست به کشتارهای فجیع زده‌اند. آیا مردم مظلومی که هر روز به دست همین جنایتکاران به خاک و خون کشیده شده و به وضع بسیار اسفباری کشته شده‌اند هم میهنان ما نبوده‌اند؟

 

قراین نشان می‌دهد که قضیه دلخراش آبادان چون کشتار سایر شهرهای ایران از یک منشأ به وجود آمده است. آیا از این جنایت کسی جز شاه و بستگانش امید نفعی داشته‌اند؟ آیا تاکنون غیر از شاه که هرچند وقت یکبار دست به کشتار وحشیانه مردم می‌زند این قبیل صحنه‌ها را به وجود آورده است و یا خواهد آورد؟

 

این مصیبت دلخراش شاه، شاهکار بزرگی است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوق‌ها و مطبوعات دست نشانده داخل و نفع طلب خارج دستور دهد که هرچه بیشتر برای اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج ملت حق طلب ایران را مردمی که به هیچ ضابطه انسانی و اسلامی معتقد نیستند معرفی نماید.

 

من به ملت بزرگ ایران اعلام خطر می‌کنم، خطر اینکه دستگاه اینگونه اعمال وحشیانه و ضد اسلامی را در سایر شهرهای ایران انجام دهد تا تظاهرات پاک مردم شجاع ایران را که با خون خود ریشه درخت اسلام را آبیاری می‌کنند لوث نماید.

 

لازم است گویندگان مطلبی را که به نابودی انقلاب رهایی ‌بخش اسلام منجر می‌شود برای مردم روشن نمایند. این مصیبت بزرگ را به ملت مسلمان ایران بخصوص به مردم ستمدیده آبادان و به خانواده‌های داغدیده تسلیت عرض نموده و خود را در غم بزرگ و جانکاه آنان شریک می‌دانم.

 

از خداوند تعالی نصرت اسلام و مسلمین و قطع آبادی اجانب و پیوستگان به آنها را خواستارم.

 

سید روح‌الله الموسوی الخمینی

 

 

سینما رکس

خاطره اولین خبرنگار حاضر در صحنه آتش سوزی سینما رکس آبادان

 

یکی از حاضران در این ماجرا «رضا خدری» خبرنگار پیشکسوت آبادانی روزنامه کیهان است. او که در روز حادثه چند دقیقه بعد از آتش سوزی خودش را به محل حادثه می ‌رساند و اولین خبرنگاری است که به داخل سینما راه پیدا کرده و عکس‌هایی که حالا از حادثه وجود دارد را گرفته است.

 

او با اشاره به حادثه دل خراش سینما رکس آبادان، اینگونه گفته که: همه‌ روایت‌های حادثه تاسف بار آتش سوزی سینما رکس آبادان دروغ است، چراکه افراد در سینما رکس قبل از آتش سوزی خفه شده بودند. ممکن نیست در عرض حدود 20 دقیقه 700 نفر بسوزند، اگر آن‌ها هوشیار بودند می‌توانستند فرار کنند. با توجه به اینکه کسی از جایش تکان نخورده بود یعنی همه قبل از آتش سوزی بیهوش شده بودند.

 

وی ادامه می دهد: من زمانی که رفتم داخل سینما هیچکس از سر جایش تکان نخورده بود؛ همه در جای خودشان سوخته بودند. من دیدم جسدی که پایش روی پایش سوخته بود و این سوختگی در حدی بود که نمی‌شد تشخیص داد که آن جنازه زن است یا مرد.

 

هیچکس زنده از سینما بیرون نیامد

بعضی روایت‌های رسمی می‌گوید حداقل بین 20 تا 40 نفر از این آتش سوزی نجات پیدا کرده‌اند. عباس امینی مستندساز جوان آبادانی که مستندی درباره‌ این سینما رکس ساخته اما در گفت و گویی ادعا کرده که تعداد آن‌هایی که نجات پیدا کرده‌اند خیلی بیشتر است. او می‌گوید من با تعداد زیادی از آن‌ها صحبت کرده‌ام اما آن‌ها حاضر نیستند خودشان را معرفی کنند. چراکه چون هر کسی زنده بیرون آمده بود، در مظان اتهام بود که حتماً دستی در قضیه داشته است، فضا خیلی متشنج بود. برای همین بیشتر آن‌ها ترجیح دادند سکوت کنند، برخی آنقدر ترسیده بودند که از ایران رفتند.

 

خبرگزاری پارس (ایرنای کنونی) همان زمان در خبری درباره نجات یافتگان نوشت: از هفتصد تماشاگر کوچک و بزرگ که در سالن سینما «رکس» آبادان سرگرم تماشای فیلم بودند، در جریان آتش‌سوزی، تنها یک صد نفر توانستند جان خود را از مهلکه نجات دهند و به بیرون فرار کنند و شش صد نفر دیگر در میان جهنمی از آتش سوختند که از این عده سیصد و هفتاد و هفت نفر جان خود را از دست دادند.

 

خدری اما این روایت را هم دروغ می‌داند و می گوید: هیچ کس از سینما رکس زنده بیرون نیامد؛ فقط یک نفر نجات پیدا کرد که آن هم بچه‌اش گریه کرده بود و بیرون آمده بود.

 

او اینکه کسانی زنده بیرون نیامده را تائیدی بر ادعای خود می‌داند و توضیح می‌دهد: سینما رکس یک سینمای قدیمی بود که همان موقع 60 سال سن داشت؛ دیوارهایش هم فقط یک ردیف آجر بود اگر این‌ها هشیار بودند و حتی با لگد دیوار می‌زدند دیوار می‌ریخت با توجه به اینکه آدم در زمان خطر قدرتش بیشتر می‌شود. پس این‌ها هشیار نبوده‌اند. من آنجا بودم هیچ صدایی به بیرون نمی‌آمد. اصلاً صدای مردم و این‌ها نمی‌آمد. بعد از اینکه من داخل رفتم همه روی صندلی‌هایشان سوخته بودند و صندلی های آهنی از بین رفته بودند.

 

روزي كه عاشقان سينما در آبادان سوختند

 

يادداشتي براي فاجعه سينما ركس

بیست و هشتم مرداد ماه، سالروز کودتای انگلیسی و آمریکایی علیه دولت دکتر مصدق، روز سیاهی در تاریخ ایران زمین است. اما تلخی و سیاهی این روز فقط منحصر و محدود به کودتای سال 1332 نیست! در حافظه تاریخی مردم ایران و خصوصا ساکنان مناطق نفتخیز و آبادان، این روز دارای تلخی و خاطرات تلخ مضاعفی است. در چنین روزی به سال 1357 بود که نفتی های مدرن و اهل سینما در آتش جهل و توطئه سوختند!

سینما همیشه در آبادان هواخواهان خود را داشت. فرهنگ صنعتی آبادان و تفریحات نوین مورد استفاده در این شهر فراوان بود و سینماهای آن با لاله زار تهران آن روزگار قابل مقایسه بود. از جمله سینما رکس حدود بیست سال پیش از آن (حدود سال 1337) در خیابان شهرداری ساخته شده بود و مالکیت آن در زمان وقوع حادثه متعلق به فردی بنام علی نادری بود.

یک روز قبل از آن، خبر آتش سوزی سینمایی در مشهد مردم را نگران کرده بود، اما جذابیت فیلم جدید مسعود کیمیایی آن قدر زیاد بود که علاقمندان سینما و خصوصاٌ جوانان آبادان برای اکران آن لحظه شماری می کردند. فیلم‌ های مسعود کیمیایی به خصوص فیلم های «خاک» و «گوزن‌ها» که در اصل تفسیر هنری مهمی بود از فضای سیاسی- اجتماعی و فرهنگی آن زمان جامعه ایران، هواخواهان خود را داشت.

با این حال خبر آتش سوزی سینما رکس آبادان در هنگام نمایش این فیلم به سرعت مهمتر از خود فیلم شد. خصوصاٌ اینکه دو سوی ماجرا یعنی انقلابیون و قدرت حاکمه، طرف مقابل را به دخالت در آن متهم می کردند و البته ناظران بی طرف خارجی نیز روایت هایی از این فاجعه را منعکس کردند.

سينما ركس (2)

چارلز ناس، معاون سفیر و کاردار سفارت آمریکا در ایران نیز از دیگر کسانی است که حادثه دلخراش سینما رکس آبادان را در گزارش های خود از تهران به وزارت امور خارجه آمریکا ارسال نموده و سی سال بعد، با انتشار این گزارش ها در سایت ویکی لیلکس می توانیم از آن مطلع باشیم.

ناس در گزارش محرمانه خود تاکید می کند که رهبران مذهبی این حمله را «غیراسلامی» توصیف کردند. او از قول مخالفان حكومت شاه نقل مي كند كه حکومت ایران به طور ضمنی اجازۀ چنین کاری داده است. به گفتۀ مبارزین این حقیقت که رئیس پلیس آبادان -رزمی- در جریان ناآرامی‌های ماه ژانویه، رئیس پلیس قم بوده است، همچنین تاخیر در ارسال تجهیزات آتش‌نشانی، مشخص می‌کند که مقامات هوشیار و آماده نبوده‌اند. این منبع همچنین تاکید داشت که این عمل نمی‌تواند از «تروریست‌ها» سر بزند زیرا آن‌ها هیچ‌وقت «به مردم حمله نمی‌کنند».1

جانباختگان سینما رکس آبادان مظلوم ترین قربانیان انقلاب 1357 بودند! مظاهر تمدن در یکی از مدرن ترین شهرهای نفتی ایران بجای اینکه آرامش، آسایش و لذت بردن از هنر را فراهم کند آخرین شب زندگی کسانی بود که رفته بودند تا یک فیلم ببینند. از آن روز به بعد ساکنان آبادان روزهای بیست و هشت مرداد هر سال دو غم بزرگ دارند. سرنگونی مصدق و قتل عام عاشقان سینما! بیست و پنج سال پس از غم سرنگونی مصدق، عاشقان سینما در آبادان زنده زنده کباب شدند!

 

طرفدار شاه فراری جمشید ح – روزنامه نگار، ترکیه

 

شنبه ۲۸ مردادماه مصادف با سی و نهمین سال آتش زدن سینما رکس است که آتش انقلاب را شعله ورتر ساخت و حدود شش ماه پس از آن نظام سیاسی پیشین فروپاشید و گروه‌ها و افرادی قدرت را به دست گرفتند که جناح دینی به رهبری آیت الله روح الله خمینی همه آنان را از صحنه خارج ساخت و خود قدرت مطلقه را به دست گرفت.

بدیهی است که رژيم کنونی همچنان ادعا می‌کند که رژیم شاه و تشکیلات ساواک این جنایت را طرح ریزی کرده بود تا موجب بدنامی خیزش اسلامی شود. ولی مدافعان رژیم پیشین قاطعانه تاکید می‌کنند که این جنایتی الهام گرفته از تحریکات دینی بود که توسط گروهی معتقد به جناح مذهبی آن را مرتکب شد و از وقوع آن سود بسیار برد.

۳۹ سال از آن زمان می گذرد، ولی هنوز پرسش های پاسخ نگرفته بسیار است. آیا فردی که «حسین تکبعلی زاده» در دادگاه معرفی شد، به طور خودسرانه تصمیم به آتش زدن سینما گرفت؟ وقتی قاضی از وی پرسید که آیا به دستور ساواک مرتکب این جنایت شده است، او در دادگاه به خشم آمده بود.

تکبعلی زاده همان متهمی بود که کوتاه مدتی پس از وقوع آتش سوزى، توسط پلیس کشور شناسایی شد و به زندان افتاد. ولی پس از وقوع انقلاب، او همراه با بسیاری زندانیان دیگر، توسط «انقلابیون» از زندان گریختند. ماه‌ها پس از آن بود که رژیم جدید زیر فشار شدید مردم آبادان، این فرد را دوباره بازداشت کرد و محاکمه را به راه انداخت.

تکبعلی زاده در دادگاه تاکید کرد که طبق قرار قبلی با سه نفری که او را در ایجاد حریق یاری کردند، قصد داشت به حسینیه اصفهانی‌ها در آبادان برود. این حسینیه تحت سرپرستی فردی به نام محمد رشیدیان اداره می شد. تکبعلی زاده همچنین در دادگاه گفته بود که در گروه آموزش قرآن عضویت داشته که فردی به نام محمد کیاوش آن را اداره می کرد.

تکبعلی زاده پس از پایان دادگاه در کنار صاحب سینما رکس و چند تن دیگر اعدام شد تا مردم خشمگین آرام شوند. شاید یکی دیگر از علل اعدام تکبعلی زاده خاموش کردن صدای او بود تا واقعیات همچنان در پرده اسرار بماند. ولی گفته می شود که محمد کیاوش و محمد رشیدیان بعدها هر دو پست‌های مهمی گرفتند.

در جریان آتش سوزى سینما، ٣٧٧ نفر کشته شدند که سه تن از عاملان آتش سوری نیز در شمار آنان بودند و تنها تکبعلی زاده توانست نجات یابد. گفته می شود که حدود سی تن دیگر از تماشاچيان نیز توانستند پیش از گسترش شعله ها از سالن سینما بگریزند.

 جمهوری اسلامی ایران بعدها ادعا کرد که ماموران ساواک پیش از ایجاد حریق، درها را قفل کرده اند که تماشاچیان نتوانند فرار کنند. ولی نجات سی نفر و از جمله تکبعلی زاده نشان می‌دهد که درها قفل نبوده، بلکه از آنجا که درها از داخل باز می شده، همجوم جمعیت وحشتزده گشودن آن ها را غیرممکن ساخته بود.

بسیاری از اطلاعاتی که به آن ها استناد می شود، در جریان برگزاری دادگاه علنی افشا شد. ظاهرا این گونه محاکمات حساس در پشت درهای بسته انجام می گیرد. ولی خشم مردم آبادان که خواهان شناسائی آمران و عاملان این جنایت تکان دهنده بود، مانع از بستن درها شد.

شاید هم سران رژيم امیدوار بودند که تکبعلی زاده با گرایش مذهبی که دارد، حاضر شود خود را یک عامل ساواک و دستور گیرنده از دولت وقت معرفی کند. ولی او حاضر به همکاری در این زمینه نشد.

 

از یک سال و اندی پیش از وقوع انقلاب، آتش زدن سینماها و شعبات بانک و کاباره‌ها و دیگر مراکز «عیش و نوش» توسط گروه‌های «انقلابی» به یک شیوه عادی مبارزاتی مبدل شده بود. آنها به این ترتیب می خواستند انزجار خود را از نموده‌های «فرهنگ فاسد غرب» بیان کرده و نشان دهند که رژیم وقت قدرت حکومت ندارد.

ولی آتش زدن سینما رکس یک استثنا بود. سینماهای دیگر در ساعات نیمه شب و هنگامی که خالی بود به آتش کشیده می شد. ولی اتش سوزی در سینما رکس هنگامی که سالن پر از تماشاچی بود، صورت گرفت.

آیا تکبعلی زاده و سه همدستش، خودسرانه به این اقدام دست زده بودند یا عواملی آنها را تحریک کرده بودند تا خشم مردم را علیه ساواک و شاه و رژیم حاکم به مرحله انفجار برسانند؟

افراد «انقلابی» برای نسبت دادن این جنایت فجیع به رژيم شاه، انواع ادعاها را مطرح ساختند. آنها از جمله گفتند که علت گسترش سریع آتش استفاده از بنزین هواپیما بوده است. بدیهی است که تنها مقامات دولتی هستند که به بنزین هواپیما دسترسی دارند. ولی مدافعان رژیم پیشین می گویند که گسترش سریع آتش به علت قابل اشتعال بودن مصالح آکوستیک به کار رفته در دیوارها و سقف سالن بوده است.

همچنین ادعا شده بود که مسؤولان وقت عمدا ماشین های آتش نشانی را بدون آب و تجهيزات و خیلی دیر به محل فرستاده بودند– و این در حالی که مدافعان دولت پیشین می گویند که ماشین ها همه تجهيزات لازم را در اختیار داشته و با آب پر و به سرعت خود را به محل رسانده بودند.

 گمان می‌رود که بی‌جهت نبود که شهر آبادان و سینمایی که پر از جمعیت بود برای ارتکاب این جنایت گزیده شد. زیرا آبادان دارای سینماهای بسیار بود و بزرگترین پالایشگاه ایران در آن جا قرار داشت و دارای شمار زیادی مهندسین و کارشناسان خارجی بود و خبر این جنایت می توانست به سرعت در جهان پخش شود و رژیم پیشین را سخت متزلزل كند.

وبسایت «تابناک» متعلق به محسن رضایی در گزارشی در مورد نقش سینما رکس آبادان در تسریع فروپاشی رژیم پیشین نوشت: «این حادثه در افزایش خشم عمومی و تسریع انقلاب نقش موثر داشت.»

یکی دیگر از ادعاهایی که مطرح شد تا مسوولیت جنایت متوجه رژيم شاه شود، این استدلال بود که فیلم «گوزن‌ها» که در آن لحظه روی پرده بود، جنبه انتقادى آشکاری از رژیم وقت داشت. این فیلم که مسعود کیمیایی آن را ساخته بود، این چنین در اذهان مردم شهرت یافت.

ولی وقتی قاضی دادگاه، آیت الله موسوی تبریزی می‌خواهد از این موضوع بهره گیری تبلیغاتی کند و جنایت را به رژیم پیشین نسبت دهد، از متهم می‌پرسد که چرا سینما رکس را برای آتش زدن انتخاب کردی که فیلم «گوزن ها» را نشان می‌داد، تکبعلی زاده تایید می‌کند که او قبلا فیلم را دیده بود، ولی در انتخاب صحنه جنایت، به این موضوع توجهی نداشت.

در آن روزها گفته شد که مردم آبادان به خوبی احساس می کردند که دادگاه برای پرده پوشی جنایت بوده و اعدام صاحب سینما که هیچ نقشی در این جریان نداشته، طراحان این جنایت را پشت پرده و ناشناخته و بدون کیفر باقی می گذارد. آنها هنوز خواهان پیگیری جنایت و معرفی طراحان آن بودند، ولی کوتاه مدتی بعد از اينكه جنگ ایران و عراق آغاز شد و دشمن خرمشهر را اشغال کرد، ادامه پیگیری اين جريان دبگر غير ممكن شد.

سینما رکس

 شامگاه 

 

انتشار خبر آتش‌سوزی و نمایش فیلم‌ها و عکس‌های این فاجعه، افکار عمومی را به شدت جریحه‌دار کرد. رژیم پهلوی با متهم کردن نیروهای انقلابی، تلاش کرد تا انقلابیون مسلمان را افرادی متحجر و مخالف هنر نشان دهد، اما بیشتر مردم و انقلابیون معتقد بودند که این اقدام توسط ساواک انجام گرفته است.

با وجود اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از مسببان این حادثه دستگیر و اعدام شد، اما همچنان برخی نیروهای انقلابی را متهم می‌کنند و عامل رخ دادن این فاجعه می‌دانند.

سلیمی نمین در این مصاحبه به ابعاد و ابهامات این آتش‌سوزی پرداخته و به شبهات مطرح شده پاسخ داده است.

حادثه سینما رکس چه جایگاهی در تاریخ انقلاب دارد؟

فاجعه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان، جنایتی کم نظیر در تاریخ بشر است. یک بعد این جنایت نسبت دادن آن به نیروهای انقلابی و جابجا شدن جایگاه جلاد و شهید است.

متاسفانه در سال‌های گذشته برخی رسانه‌ها و افراد، نیروهای انقلابی را مسببان این فاجعه معرفی کرده‌اند در حالی که بر اساس اسناد و خاطرات منتشر شده، ساواک و رژیم پهلوی عامل اصلی اتش‌سوزی بود. دلایل بسیار دیگری هم وجود دارد که نشان می‌دهد آتش‌سوزی توسط عوامل رژیم پهلوی صورت گرفت.

به هر حال امروزه دشمنان انقلاب اسلامی تلاش دارند واقعیت‌های انقلاب اسلامی را تغییر بدهند  و به تطهیر رژیم پهلوی و حامیان آن یعنی آمریکا و انگلیس بپردازند. این موضوع در تولیدات شبکه‌های تلویزیونی ماهواره‌ای همچون بی‌بی‌سی فارسی، من و تو و ایران اینترنشال قابل مشاهده است.م تاسفانه برخی رسانه‌ها و افراد در داخل کشور نیز همسو با آنان عمل می‌کنند.

دشمنان انقلاب اسلامی سرمایه‌های کلانی برای تحریف تاریخ انقلاب اسلامی انجام داده‌اند چراکه تاریخ ساده‌ترین راه برای تغییر عقاید و باورهاست. این سرمایه‌گذاری، هوشمندانه است.

دشمنان به دنبال این هستند تا باورهای تاریخی مردم مذهبی ایران را مخدوش سازند. مخدوش شدن باورهای تاریخی به تدریج بر اعتقادات افراد تاثیر می‌گذارد و باعث می‌شود تا اعتقادات مردم نسبت به انقلاب اسلامی و اسلام سست شود.

 

یکی از استدلال‌های کسانی که ادعا می‌کنند سینما رکس توسط نیروهای انقلابی به آتش کشیده شد، حمله نیروهای انقلابی به سینماها و آتش زدن بعضی از آن‌ها در برخی از شهرها مانند تهران است. آیا چنین گفته‌ای صحت دارد؟

یکی از اقدامات رژیم پهلوی برای تغییر ذائقه مردم مذهبی و متدین ایران، رونق کاباره‌ها و مشروب فروشی‌ها و پخش فیلم‌هایی در سینماها بود که صحنه‌های جنسی داشت. نمایش فیلم‌های مستهجن در سینماها برای مردم متدین ایران بسیار ناراحت کننده بود.

از این رو مردم انقلابی در اعتراض به پخش چنین فیلم‌هایی بعد از هشدارهای متعدد به این قبیل سینماها، اقدامی علیه‌شان انجام می‌دادند و در مواردی اقدام به شکستن شیشه‌های آن سینماها و در نهایت پرتاب کوکتل مولوتف به داخل سینما، آن هم در شرایطی که مردم در آن مکان نبودند، می‌کردند.

مردم و جوانان انقلابی قصد آزار رساندن به کسی حتی مسئول سینما و مخالفان خود نداشتند و تنها به دنبال این بودند تا به نوعی اعتراض خود را بیان کنند. این اقدام نه در حاشیه یک راهپیمایی و تظاهرات بلکه به صورت مستقل و زمانی که خیابان‌ها خلوت بود، انجام می‌گرفت.

انجام این‌گونه کارها چند دلیل داشت، نخست اینکه تظاهرات به صحنه درگیری و زد و خورد تبدیل نشود یا اینکه حداقل خشونتی شکل نگیرد که عامل آن نیروهای انقلابی معرفی شوند. دوم اینکه نیروهای انقلابی از خلوتی خیابان‌ها و کوچه‌ها استفاده کنند و به راحتی فرار کنند تا به دست مأموران رژیم پهلوی نیافتند. سومین دلیل هم اینکه در هنگام حضور شهربانی، آسیبی به مردم وارد نشود.

همچنین مرور وقایع رخ داده در سینما رکس آبادان نشان می‌دهد که این فاجعه سنخیتی با اتفاقات پیش از آن ندارد. در فاجعه سینما رکس اطراف سینما مواد آتش‌زا ریخته و بمب باطری‌دار جای‌گذاری شد. سپس تمام درب‌های سینما قفل شد. نیروهای انقلابی نه چنین کاری انجام می‌دادند و نه وقت آن را داشتند که انجام بدهند. آنها چند شیشه می‌شکستند و در برخی موارد کوکتل مولوتفی به داخل سینما پرتاب می‌کردند.

جالب این است که ادعا می‌شود نیروهای انقلابی پس از انجام کارهای خود به داخل سینما رفتند و به تماشای فیلم نشستند. کدام عقل سلیمی قبول می‌کند آن‌هایی که پی از شکستن شیشه‌های سینما و از ترس دستگیری به سرعت فرار می‌کنند به داخل سینما بروند و در انتظار اتش‌سوزی بنشینند؟

سینما رکس

پس سینما رکس آبادان توسط چه کسی به آتش کشیده شد؟

فاجعه سینما رکس آبادان با طراحی و اجرای ساواک انجام گرفت. ساواک آتش زدن سینما را به دو بخش مدیریتی و عملیاتی تقسیم کرده بود. بخش عملیاتی را به گونه‌ای طراحی کرده بود که اگر عوامل آن لو رفتند گفته شود یک یا چند معتاد خیابانی این کار را انجام داده‌اند.

ساواک چهار معتاد و مواد فروش را که در کمیته مشترک ضد خرابکاری و شهربانی پرونده داشتند به کار گرفت. البته معلوم نیست که در زمان حضور در سینما مواد مخدر مصرف کرده بودند یا خیر.

معتادان نیز خبر نداشتند که قرار است درب‌های سینما بسته شود. به همین دلیل در سالن سینما نشستند و خیالشان راحت بود که با شروع اتش‌سوزی می‌توانند به سرعت خارج شوند، اما آنان نیز همچون مردم بی‌گناه در آتش سوختند و کشته شدند. البته یکی از معتادان (تکبعلی‌زاده) توانست از راه پشت‌بام از سالن سینما خارج شود و فرار کند.

در شب حادثه سرتیپ رزمی دو کار باید انجام می‌داد. نخست اینکه چهار نفر عامل اجرایی نصب کننده بمب‌های آتش‌زا در چهار گوشه سینما به همراه تماشاچیان در آتش بسوزند. دوم این‌که خسارات این جنایت به حداکثر ممکن افزایش یابد.

رزمی در شب جنایت این دو مأموریت بدترین عملکرد را از خود ارائه کرد، به گونه‌ای که نه تنها برای مردم جمع شده در اطراف سینما بلکه حتی برای نیروهای معمولی در خدمت رژیم پهلوی این تصور به وجود آمد که رژیم پهلوی در آتش‌سوزی نقش داشته است. بنا به گزارش رییس ساواک خوزستان در این رابطه بین رییس شهربانی و چند نفر از افسران شهربانی آبادان اختلاف شدیدی به وجود آمد.

با استناد به چه دلیلی می‌توان اثبات کرد که سینما رکس آبادان توسط ساواک و عوامل اجیر شده از سوی رژیم پهلوی به آتش کشیده شد؟

دلایل بسیاری برای اثبات این ادعا وجود دارد. طراحی دقیقی برای اجرای این جنایت انجام گرفته بود. رییس آتش‌نشانی آبادان و معاون او در صحنه اتش‌سوزی حاضر نشدند. از معاون آتش‌نشانی پرسیده شد که چرا حضور پیدا نکردی و او پاسخ داد که رییسم به من گفت نرو.

مشابه این اتفاق نیز در آتش‌سوزی‌های تهران انجام گرفت. به دلیل برقراری حکومت نظامی، نیروهای ارتش در خیابان‌ها حضور داشتند. ساواک نیز به ارتش دستور داده بود تا در آتش‌سوزی‌ها دخالت نکند و آتش را خاموش نکند. این موضوع در خاطرات ارتشبد قره‌باغی رییس ارتش شاهنشاهی آمده است.

سینمای بزرگ آبادان در آتش می‌سوخت و شهر ملتهب بود، اما مسئولان آتش‌نشانی در صحنه حاضر نشدند. آیا مهمتر از این فاجعه می‌توانست اتفاق دیگری رخ بدهد که نیاز باشد مسئولان در صحنه حضور پیدا کنند؟

آتش‌سوزی از ساعت ۹ و ۴۵ دقیقه بعدازظهر آغاز شد و تا ساعت ۴ بامداد روز بعد ادامه پیدا کرد اما نیروهای آتش‌نشانی نیم ساعت با تاخیر رسیدند. در نهایت در ساعت ۲ و یا ساعت ۴ بامداد توانستند وارد سالن سینما بشوند و آتش را مهار کنند. آن نیروها هم افراد مبتدی بودند و تجربه آنچنانی در اطفای حریق به آن شدت نداشتند.
روزنامه کیهان در گزارشی که همان روزها منتشر شد، به صراحت به تاخیر نیم ساعتی شهربانی آبادان در اطلاع‌رسانی به آتش‌نشانی اشاره کرده است که زمان لازم برای طی مسافت اتومبیل‌های آتش‌نشانی سه دقیقه بود. اما مأموران آتش‌نشانی پس از نیم ساعت به محل حادثه رسیدند.

سازمان آتش‌نشانی در پاسخ به این موضوع به رسانه‌ها اعلام کرد که شهربانی نیم ساعت پس از وقوع حادثه آتش‌نشانی را مطلع کرده است. نیروهای شهربانی آبادان نیز در حالی که مکان استقرارشان در چند قدمی سینما رکس بود با تاخیر در محل حادثه  حضور پیدا کردند.

سینما رکس

فاجعه سینما رکس به روایت سیا و اسناد ویکی‌لیکس

 

ساواک در جامعه چو انداخت که این قضیه هم کار روحانی‌هاست. در ایران هیچ‌کس این ادعا را باور نکرد؛ همه اعتقاد داشتند حکومت این کار را کرده و تقصیرش را انداخته گردن روحانی‌ها. همین، سطح بی‌اعتمادی مردم به حکومت را نشان می‌داد. هیچ‌کس در هیچ زمینه‌ای حرف حکومت را باور نمی‌کرد.

به گزارش ایسنا، روزنامه شرق نوشت: «سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد سال ۱۳۵۷ و حین نمایش فیلم «گوزن‌ها» در آتش سوخت تا چندصد نفر در این آتش‌سوزی جان خود را از دست دهند. در همان زمان هم اعلام شد به احتمال فراوان حادثه عمدی است اما بر سر عاملان این حادثه همواره بحث‌ها و روایت‌های مختلفی وجود داشت؛ خاصه آن که هم‌زمانی این رویداد با اعتراض‌های انقلاب اسلامی، بر این شائبه دامن می‌زد که آتش‌سوزی به حوادث سیاسی مربوط است. حکومت، انقلابیون را متهم می‌کرد و انقلابیون هم حکومت را عامل این فاجعه می‌دانستند.

متن گزارش محرمانه ناس منتشرشده در سایت ویکی‌لیکس

بر اساس اسنادی که سایت ویکی‌لیکس منتشر کرد، چارلز ناس، کاردار سفارت آمریکا در تهران، در گزارشی محرمانه درباره آتش‌سوزی سینما رکس آبادان در ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، به نقل از یک «منبع آگاه در میان اپوزیسیون مسلح» نوشت حکومت ایران به‌طور ضمنی اجازه چنین کاری را داده است. در این گزارش آمده است:

۱- تیترها و گزارش‌های تصویری مطبوعات تهران در ۲۱-۲۲ آگوست به آتش‌سوزی فاجعه‌بار سینما رکس آبادان اختصاص داده شده است. آتش‌نشان‌ها اجساد ۳۷۷ نفر را پیدا کرده‌اند و تعداد کشته‌شدگان به صورت غیر رسمی به ۴۳۰ نفر رسیده است. این آمار به احتمال زیاد افزایش خواهد یافت، زیرا ظرفیت سینما ۶۰۰ تا ۷۰۰ نفر برآورد شده و فقط ۲۰ تا ۴۰ نفر توانسته‌اند جان سالم به در ببرند. مقامات نمی‌دانند چند نفر در سینما حضور داشته‌اند، زیرا ورود اطفال آزاد بوده است.

۲- آتش‌سوزی اندکی پس از شروع فیلم ایرانی حدود ساعت ۲۱:۴۵ آغاز شد. طبق گزارش‌ها، آتش‌افروزان دور تا دور ساختمان را گازوئیل ریخته‌اند و منتظر شده‌اند تا گازوئیل به داخل ساختمان نفوذ کند و سپس آن را شعله‌ور کرده‌اند اما برخی از بازماندگان می‌گویند پیش از شروع آتش‌سوزی، صدای انفجار شنیده‌اند. شاهدان می‌گویند سینما بلافاصله در شعله‌های آتش غوطه‌ور شد. جمعیت به سمت تنها درِ خروجی هجوم برد، ولی در قفل بود. دربان می‌گوید برای جلوگیری از حملات تروریستی در را قفل کرده بودند (دو ماه پیش نیز این فیلم مورد حمله قرار گرفته بود). آتش‌نشان‌ها تا ساعت دو بامداد نتوانستند حریق را کنترل کنند. از آن به بعد فقط می‌توانستند اجساد را بیرون بکشند.

۳- پلیس از ۱۰ فقره دستگیری خبر داده است. سه نفر در این میان مواد منفجره حمل می‌کرده‌اند ولی از دستگیری عاملان این جنایت سخنی به میان نیامده است. سه نفر از دستگیرشدگان نیز رئیس سینما و دو  کارمند آن هستند که به دلیل اهمال و قصور مورد انتقاد سنگین قرار گرفته‌اند.

۴-پیام‌های همدردی و اندوه بابت «سنگین‌ترین حمله تروریستی دوران»، روزنامه‌ها را پر کرده است. شاه، شهبانو و نخست‌وزیر آموزگار پیام تسلیت فرستاده‌اند. سخنگوی انجمن مطالعات مسائل ایران خواستار اشد مجازات برای عاملان این جنایت شده است: «کلام از ابراز خشم و انزجار در برابر چنین قتل‌عامی قاصر است.» محسن پزشکپور، نماینده مجلس و سخنگوی مخالفان حکومت نظامی اصفهان، در جلسه فوق‌العاده روز ۲۰ آگوست، ابراز تعجب کرد: «نمی‌دانم چه کسی می‌تواند دست به چنین اقدامی بزند.» رهبران مذهبی این حمله را «غیر اسلامی» توصیف کردند. آیت‌الله شریعتمداری گفت: «ما با چنین افرادی هیچ‌گونه ارتباطی نداریم.» آیت‌الله شیرازی، از رهبران مذهبی مشهد نیز عاملان این آتش‌افروزی را محکوم کرده و آیت‌الله نوری این فاجعه را «غیر انسانی» توصیف کرده است. دکتر سیدحجازی این عمل را «اقدامی بزدلانه و مغایر با فرهنگ و آموزه‌های اسلام» برشمرده است. آیت‌الله وحیدی (توضیح: از حامیان (امام) خمینی) از اظهار نظر مشابه خودداری کرده‌، زیرا «حقایق مربوط به این اتفاق هنوز مشخص نشده است.» همایون، وزیر اطلاعات، پس از جلسه کابینه در ۲۱ آگوست گفت که مردم باید با یکدیگر در برابر «وحشت بزرگ» متحد شوند و به مردم اطمینان داد تدابیر امنیتی تشدید خواهد شد.

۵- منبع آگاه در میان اپوزیسیون مسلح در بعدازظهر ۲۱ آگوست به مأمور سفارت گفت که درباره مسئله آبادان تردیدهایی وجود دارد. از سخنانش این‌گونه برداشت می‌شد که حکومت ایران به‌ طور ضمنی اجازه چنین کاری را داده است ولی او از هرگونه اظهار نظر مستقیم خودداری کرد و گفت اپوزیسیون تحقیقاتش را در این زمینه آغاز کرده است. به گفته مبارزان مسلح، این حقیقت دارد که رئیس پلیس آبادان -‌ رزمی‌ - در جریان ناآرامی‌های ماه ژانویه، رئیس پلیس قم بوده است و همچنین تأخیر در ارسال تجهیزات آتش‌نشانی، مشخص می‌کند که مقامات هوشیار و آماده نبوده‌اند. این منبع همچنین تأکید کرد این عمل نمی‌تواند از «تروریست‌ها» سر بزند، زیرا آنها هیچ‌وقت «به مردم حمله نمی‌کنند.» مسئله آتش‌سوزی آبادان برای مدت‌ها اپوزیسیون را درگیر خواهد کرد.

۶- هفت نفر از نمایندگان مجلس درخواست جلسه فوق‌العاده کرده‌اند تا تراژدی آبادان بررسی شود. آنها از دولت درخواست گزارش کامل کرده‌اند.

۷-سینماها در اعتراض به این فاجعه، تعطیل شده‌اند و اکثر آنها تا ۲۷ آگوست تعطیل باقی خواهند ماند (توضیح: زیرا ۲۶-۲۵ آگوست اوج عزاداری‌هاست.)

سینما رکس

روایت مسئول میز  ایران در  وزارت امور خارجه آمریکا در سال‌های ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹

هنری پرکت، افسر مسئول امور سیاسی و نظامی سفارت آمریکا در تهران در سال‌های ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۵ و مسئول میز ایران در وزارت امور خارجه ایالات متحده در سال‌های۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، چند سال پیش در گفت‌وگویی خاطراتش را بازگو کرد. او در این گفت‌وگو می‌گوید: سیا اعلام کرد مقصر آتش‌سوزی سینما رکس ساواک بوده است. در بخش‌هایی از این گفت‌وگو آمده است: «اواسط اوت بود که مشکلی پیدا شد. فکر کنم یک روحانی کم‌وبیش برجسته‌ای در یک بزرگراه تصادف کرد و کشته شد. بلافاصله این پنداشت عمومی پیدا شد که قضیه کار ساواک است و تظاهرات و اغتشاشاتی در اصفهان درگرفت و باعث شد در این شهر حکومت نظامی اعلام شود. اوت در تقویم اسلامی هم‌زمان شده بود با ماه رمضان. متعاقبا اواخر ماه اوت، شاید بیست‌وپنجم، در تالار سینمایی در بندرعباس [پرکت نام شهر را اشتباه می‌گوید و منظورش آبادان است] آتش‌سوزی شد و فکر کنم ۷۰۰ نفر کشته شدند؛ چون درها قفل شده بودند. فاجعه هولناکی بود. آدم‌های شاه تقصیر را انداختند گردن روحانیون.

در جریان راهپیمایی‌های ماه قبلش، روحانی‌ها اغلب به تالارهای سینما حمله کرده بودند که فیلم‌های غربی را گناه‌آلود نشان می‌دهند. این بود که ساواک در جامعه چو انداخت که این قضیه هم کار روحانی‌هاست. در ایران هیچ‌کس این ادعا را باور نکرد؛ همه اعتقاد داشتند حکومت این کار را کرده و تقصیرش را انداخته گردن روحانی‌ها. همین، سطح بی‌اعتمادی مردم به حکومت را نشان می‌داد. هیچ‌کس در هیچ زمینه‌ای حرف حکومت را باور نمی‌کرد.

ما در آن برهه گزارش خیلی کوتاهی - در حد چند جمله - از سی‌آی‌ای (سیا) گرفتیم که از قول یکی از رابط‌های سی‌آی‌ای در ساواک می‌گفت ساواک مقصر است. کی می‌داند این ادعا درست بود یا نه؟ تقریبا همان حدودها بود که سالیوان از مرخصی برگشت و دید ایران از شر رشوه و فرسودگی حاصل از راهپیمایی‌های مداوم خلاص نشده، اما به‌شدت پرالتهاب باقی مانده. اوضاع باز هم ناامیدکننده به نظر می‌رسید. یک بار دیگر آدم‌های وزارتخانه را جمع کرد و کماکان اظهار خوش‌بینی کرد که شاه از پس اوضاع برمی‌آید. بعد از جلسه‌ای با برژینسکی، مشاور شورای امنیت ملی، برژینسکی گفت شاه آدم ماست و باید به هر قیمتی شده پشتش بمانیم. هیچ سازش و مصالحه‌ای در کار نبود و قرار شد ما هر کاری لازم شد در حمایت از او بکنیم. موضع برژینسکی خیلی سفت ‌و سخت‌تر از سالیوان بود. بعد سالیوان راهی ایران شد و به آنجا که رسید ‌- اواخر ماه رمضان بود - یکی از اولین کارهایی که کرد، این بود که رفت به دیدن شاه؛ شاهی که حالا به‌شدت افسرده و پریشان بود. نمی‌توانست بفهمد مردمش چطور علیه‌اش شده‌اند. او خیلی برایشان کار کرده و زحمت کشیده بود و حالا آنها این‌ قدر حق‌نشناس و ناسپاس شده بودند. سالیوان در تلگرافی که برای گزارش این دیدار فرستاد، گفت شاه حسابی ناراحت و داغان است. ‌نظر سالیوان این بود که ما باید کاری کنیم تا او دوباره جان بگیرد. این بود که خودش پیش‌نویس پیغامی را از طرف رئیس‌جمهور ایالات متحده به شاه نوشت تا به او جانی تازه بدهد. من متن را دیدم و چندتایی جمله را که در ستایش سلطنت بود، از تویش درآوردم؛ جمله‌هایی که به نظرم بیانشان از طرف یک کشور دموکراتیک مناسب نبود و صاف و سرراست کردمش حول بحث حکومت.»

سینما رکس آبادان، سکانسی تلخ و سوزان

سال ۱۳۵۷ به وقت ۲۸ مرداد سینما رکس آبادان در شعله های خشمگین آتش سوخت و روز بعد ۳۷۷ انسان بیگناه تشییع شدند.

سینما رکس

به گزارش خبرگزاری صدا و سیما مرکز آبادان؛آن روز تلخ، سینما چهار ساعت میسوخت با همه تماشاگران فیلمی که مسعود کیمیایی به روی پرده برده بود.

 در این میان مردم خود را به آب و آتش می زدند تا خبری از عزیزانشان بگیرند.

روز بعد از حادثه ۳۷۷ پیکر تشییع شد.

در این حادثه برخی افراد نا آگاه اقدام به آتش سوزی سینما رکس آبادان کردند و عوامل رژیم ستم شاهی در اقدامی خصمانه و ددمنشانه درهای سینما را بستند تا از خروج مردم جلوگیری کنند و همین امر موجب شد تا صدها نفر در آتش کینه رژیم سفاک پهلوی بسوزند.

این حادثه که شوک بزرگی برای ملت ایران بود به عاملی برای شتاب انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 منجر شد.

این حادثه تاریخ ساز قلب ملت ایران را جریحه دار کرد  و به عنوان نماد بی رحمی و استبداد رژم پهلوی در تاریخ ثبت شد.

اجساد جانباختگان سینما رکس آبادان  در گورستان این شهر در کنار یکدیگر به خاک سپرده شدند.

آبادانی ها هر سال با حضور در یادمان شهدای سینما رکس واقع در خیابان امیرکبیر، یاد و خاطره شهدای آتش سوزی سینما رکس آبادان را گرامی می دارند.

جمعی از مردم آبادان نیز با حضور بر سر مزار شهدای حادثه آتش سوزی سینما رکس با نثار فاتحه، غبارروبی و گل افشانی، بر لزوم پاسداشت یاد و خاطره جان باختگان سینما رکس تاکید می کنند.امسال اما به دلیل همه گیری بیماری ویروس کرونا و محدودیتهای کرونایی، این مناسبت در فضای مجازی پاس داشته شد.

 

روز فیلم کلیک کنید:

 
 

 

 

پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ یکی از مخاطبان در بخش «شما بپرسید» سوال خود را اینگونه مطرح کرده است: «هدف از آتش زدن سینما رکس چه بود؟ آیا اطلاعاتی در رابطه با متهمین این فاجعه و گزارش‌های به دست آمده وجود دارد؟»

سینما رکس

قرینه‌های بسیاری درباره نقش رژیم پهلوی در آتش‌سوزی سینما رکس آبادان وجود دارد و پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی نیز در ویژه‌نامه‌ای با عنوان «فاجعه عظیم» به بررسی ابعاد این واقعه پرداخته است اما فارغ از معرفی ماهیت واقعی «آمرین» اصلی این جنایت هولناک، باید در بررسی «هدف یا اهداف» عامل اصلی آن که در دادگاه اعتراف کرده است، به نکات زیر توجه نمود:

1- طبق گزارشات فنی، آتش‌سوزی در سینما رکس «عمدی» بوده است؛ لذا بر هر اقدام «عمدی» لاجرم اهدافی نیز مترتب است.

2- متهم ردیف اول این آتش‌سوزی فردی است به نام «حسین تکبعلی‌زاده» که این فرد در دوره پهلوی دستگیر شد، لکن به دلیل فروپاشی نظام سیاسی، وی محاکمه نشده و با آزادی زندانیان سیاسی از زندان آزاد شد. تکبعلی‌زاده پس از پیروزی انقلاب اسلامی مجدداً دستگیر شد و به عنوان متهم ردیف اول در دادگاه به آتش زدن سینما اعتراف کرد.

3- تکبعلی‌زاده دارای سابقه کیفری بود. او در سال 1353 به جرم سرقت دوچرخه دستگیر و زندانی شده بود. یکبار نیز به جرم چاقوکشی 6 ماه در تبعید گذرانده بود. علاوه بر آن سابقه بازداشت بر اثر دعوا نیز در پرونده داشت. شرب خمر، قمار و فروش مواد مخدر نیز از جمله جرایم او بود. وی اقرار کرد که چند ماه قبل از آتش زدن سینما، ترک اعتیاد کرده و به اعتراف خودش « اهل همه فرقه‌ای» یا هر خلافی بود.

4- طبق اسناد، تکبعلی‌زاده فاقد فعالیت‌های مذهبی یا پیشینه مشخص و قابل ذکر در این حوزه بوده است.

5- تکبعلی‌زاده به لحاظ اجتماعی از طبقه فرودست جامعه، کم برخوردار و کم سواد بود. در تحقیقات دادستانی مندرج در پرونده- مشخص شد که حسین تکبعلی‌زاده دوران کودکی سختی را گذارنده و از نظر رفاهی و تربیتی مختل و پریشان بوده است. او از محبت و نوازش مورد نیاز کودکان کمتر بهره برده و پدرش را در دوران کودکی از دست داده و مادرش هم مجدداً شوهر کرده بود. علاوه بر آن، بین او و برادر و خواهرهایش مدام تنش و درگیری وجود داشته است.

6- هم دستان تکبعلی‌زاده که وی را در آتش زدن سینما یاری داده‌اند (یدالله محمدپور معروف به زاغی، فرج محمدی و فلاح بذرکار) همگی در جریان آتش‌سوزی کشته شدند و تنها نامبرده بالا توانسته است نجات یابد، لذا می‌توان دریافت یا این افراد توسط فرد دیگری خارج از گروه 4 نفره به نحوی هدایت شده‌اند که با کشته شدن آنها دیگر اثری از آنها پس از جنایت باقی نماند و یا اینکه این افراد در اقدامی کاملا خودسرانه اینقدر ناشیانه عمل کرده‌اند و از پیامد کار خود بی‌اطلاع بوده‌اند که جان خود را نیز از دست دادند.

7- آنچه مشخص است این است که طبق اسناد همدستان حسین تکبعلی‌زاده نیز همانند او جوانانی فاقد شغل و از اقشار فرودست جامعه و البته فاقد پیشنه فعالیت مذهبی و مبارزاتی هستند.

8- «فرج محمدی» صحنه‌گردان اصلی آتش زدن سینما بوده و مواد آتش‌زا را تهیه کرده بود. حسین تکبعلی‌زاده در دادگاه اذعان می‌کند که پیشنهاد این کار از سوی فرج محمدی ـ که در واقعه آتش‌سوزی کشته شد ـ صورت گرفت. تکبعلی‌زاده در داگاه پس از قرائت کیفرخواست و به هنگام دفاع از خود بیان داشت که «دفاعی از خودم ندارم و جرم خودم را قبول دارم مبنی بر شرکت در فاجعه سینما رکس.»

9- او اعتراف کرد که ابتدا آنها قصد داشتند سینما سهیلا را به آتش بکشند اما وقتی به آن سینما می‌روند متوجه می‌شوند که تعطیل شده و از این رو به سراغ سینما رکس می‌روند. وقتی در داگاه از انگیزه وی سوال می‌شود می‌گوید: «مخالف سینما بودیم و طرح قضیه با فرج بود.» وی با ابراز پشیمانی درباره فاجعه پیش آمده گفته بود: «جهالت چهار جوان موجب این فاجعه بزرگ شد که صدها نفر از هموطنان از بین رفتند سخت متاثر و پشیمانم و حقایق را نوشتم که بار گناهانم سبک و از عذاب وجدانم کاسته شود و مردم داغدیده شهرم و وطنم بدانند که مرگ عزیزانشان به دست چه کسانی و با چه انگیزه انجام شده است.»

10- بعد از این واقعه هولناک، هیچ فرد یا گروهی از جریان مذهبی و انقلابی مخالف حکومت، این حادثه را نه تنها تایید نکرد بلکه به شدت آن را محکوم کردند. نکته مهم اینکه پسردایی فرج محمدی که کارگردانی به آتش کشیدن سینما را برعهده داشته، قبلاً توسط ساواک بازداشت شده و تحت نظر بود و احتمال اینکه ساواک از همین مسیر بر حادثه تاثیر گذاشته باشد وجود دارد.

11- اما با توجه به شواهد و مدارک، بدون تردید یکی از اهداف اصلی آتش زدن سینما رکس، انحراف اذهان عمومی و تخریب و تضعیف جریان مذهبی بود که بعضا در آن مقطع تاریخی مخالف فساد در سینما بود. امام خمینی در پیامی که به مناسبت این فاجعه صادر کردند در این باره فرمودند: «این مصیبت دلخراش براى شاه، شاهكار بزرگى است تا به تبلیغات وسیع در داخل و خارج دست زند و به بوق‌ها و مطبوعات دست‌نشانده داخل و نفع‌طلب خارج دستور دهد كه هرچه بیشتر براى اغفال مردم این جنایت را منتشر و به ملت محروم و مظلوم ایران نسبت دهند تا در خارج، ملت حق‌طلب ایران را مردمى كه به هیچ ضابطه انسانى و اسلامى معتقد نیستند معرفى نماید.»

در همین رابطه آیت‌الله مسعودی خمینی می‌گوید: «حادثه سازان، عمده هدفشان از این ماجرا و مانند آن این بود که مردم را از علما و روحانیت منزجر کنند. از همین رو در حادثه مزبور و نیز مسجد کرمان و دیگر سوانح و حوادث بی‌درنگ از سوی دست‌های پنهان و آشکار اعلام می‌شد که خارجی‌ها در این حادثه دست داشته‌اند. آنان حضرت امام و روحانیت را خارجی می‌دانستند. اما خوشبختانه مردم ما به مرور دست توطئه‌گران را خواندند و دیگر شایعات مخرب نمی‌توانست کارآیی خود را داشته باشد. به هر حال، حادثه آتش‌سوزی در سینما رکس آبادان که توطئه خود رژیم بود، به این انگیزه انجام شد که انقلابیون متهم به تحجر شوند، اما این حادثه به سود انقلاب خاتمه یافت و در پیشرفت و پیشبرد نهضت از نظر فکری و انقلابی مؤثر بود و تنفر عمومی مردم را [نسبت به رژیم پهلوی] برانگیخت.»

حجت‌الاسلام محمدجواد کشمیری از مبارزین انقلابی نیز در این باره می‌گوید: «از جمله کارهایی که رژیم پهلوی در سال 57 انجام داد به آتش کشیدن سینما رکس آبادان بود. این سینما، سینمای بدنامی بود و عمدتا خارجی‌های شاغل در شرکت نفت آبادان و افراد لاابالی و زن‌های بی‌حجاب با پوشش‌های بد و زننده به آنجا می‌رفتند و این خود زمینه مناسبی بود تا رژیم با ارتکاب این جنایت فجیع آن را به گردن انقلابیون بیندازد و پشتوانه و حمایت مردمی را از انقلاب و رهبرانش بگیرد. در ابتدای واقعه و پس از سوختن حدود چهارصد نفر در آتش قهر رژیم، برنامه طبق نقشه دستگاه پهلوی پیش می‌رفت. روزنامه‌های داخلی و رسانه‌های خارجی با متهم کردن مبارزان و انقلابیون، چهره بدی از آنها ترسیم می‌کردند. اما با فاصله کمی، پیام حضرت امام رسید و همه نقشه‌های رژیم را به هم ریخت. ایشان با هوشیاری و درایت ابعاد جنایت رژیم پهلوی را بررسی کرد و با قرائن و شواهدی اثبات نمود که مسبب اصلی این فاجعه خود رژیم است.»

 

.

فیلم خاکسپاری شهدای سینما رکس

منابع:

http://www.petromuseum.ir/content/17/

https://www.entekhab.ir/fa/news/360983

https://www.mashreghnews.ir/news/1140145

https://www.digikala.com/mag/cinema-jahanam-rex-cinema-book/

https://www.isna.ir/news/99052922216

https://www.asriran.com/fa/news/798870

https://www.iribnews.ir/fa/news/2796256

https://www.iribnews.ir/fa/news/3196735

https://www.irdc.ir/fa/news/6578

https://www.irdc.ir/fa/news/6773

http://www.shabestan.ir/detail/News/1086226

یک شنبه 31 مرداد 1400  9:27 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها