بنام خدا
مفهوم و پیدایش تشیع(5)
کاربرد اصطلاح "شیعه "
از مجموعه تعاریفی که تاکنون گزارش کردیم، دشواری و چه بسا عدم امکان تعریف مشخص و روشنی از «شیعه» و «تشیّع» و مصادیق آن به خوبی آشکار است؛ چرا که:
الف. در برخی از آنها، تنها از مشایعت و پیروی امام علی علیه السلام و یا تنها اعتقاد به برتری او بر دیگر اصحاب (و حتی بنا بر برخی از گزارشها، تنها تقدّم او بر عثمان) سخن به میان آمده است.
ب. در برخی از تعابیر، علاوه بر اعتقاد به برتری، باور به امامت وی نیز نهفته است.
ج. در تعابیر بعدی، اعتقاد به امامت وی بر پایه نص و تصریح پیامبر صلی الله علیه وآله استوار شده است.
د. قید «اعتقاد به امامت فرزندان وی» نیز در تعاریف بعدی ملاحظه میشود.
ه. برخی نیز قید «اعتقاد به امامت فرزندان مشخص شده وی (از حسن بن علی تا حجة بن الحسن علیه السلام )» را از طرف خدا و پیامبر صلی الله علیه وآله افزوده اند.
و. اعتقاد به عصمت و تولاّ و تبرّا و برخی از نشانه های دیگر نیز در تعریف های دیگر مشاهده میشوند.
ز. در تعریف برخی از بزرگان نیز اعتقاد به امامت دینی و مذهبی امامان برجسته تر شده است.
به نظر میرسد که هر یک از تعابیر مورد اشاره، که نوع گرایش صاحبان آنها نیز به تشیّع یکسان نیست، ناظر به معرفی تشیّع به عنوان یک اعتقاد و باور متمایز از دیگر معتقدات فرقه ای و به دیگر سخن، بیان باورهای اصلی و کلامی شیعه به عنوان یک جماعت مذهبی است. قید رایج مشایعت و پیروی از امام علی علیه السلام را نیز باید حمل بر اعتقاد کلامی و همراهی با حضرت علی علیه السلام در حقوق آن بزرگوار (چه بر اساس شایستگی ذاتی و چه بر اساس یک حق ویژه الهی) و اعتقاد به پیروی از مکتب روحانی آن حضرت(و نه پیروی عملی از وی) تحلیل کرد. بنابراین، گنجاندن برخی از ویژگی هایی که از طرف اهل بیت علیهم السلام بیان شده و ناظر به تعریف شیعیان واقعی و آرمانی و تشیّع سلوکی و نه نظری و اعتقادی است،(1) در تعریف اصطلاحی «شیعه» نوعی خلط اصطلاح است.(2)
______________________________
1. برخی از این احادیث را نک. در: شیخ صدوق، صفات الشیعه / محمّدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 68. با بررسی مجموعه این روایات کاملاً روشن میشود که دغدغه اصلی ائمّه اطهار علیهم السلام ساختن شیعیان سلوکی بوده و تأکید آنها بر این بوده که تمایز دوستداران آنها به عبادت، تقوا، ورع، ادب، امانتداری و شرکت در غم و مشکلات عموم مؤمنان است و نه صرف برخی گرایش های قبلی و یا توجه به شعائر ظاهری.
2. چنین خلطی را نک. در: ابن تیمیه، منهاج السنه، ج 2، ص 106 / ناصر بن عبدالله بن علی قفاری، پیشین، ج 1، ص 54. وی در آنجا میگوید: شیعیان مدعی پیروی از علی علیه السلام و ائمّه هستند و در عمل تابع آنها نیستند.
______________________________
پرواضح است که اگر بخواهیم در تعریف خود، پیروی از سلوک اخلاقی و سیره فردی حضرت علی و دیگر امامان شیعه علیهم السلام را مورد ملاحظه قرار دهیم، بعید است که در آن صورت، بتوان مصادیق قابل توجهی برای شیعه پیدا کرد. با این حال، هیچیک از تعاریف یاد شده به تنهایی بر همه مصادیق و گونه های فرقه های شیعه، به طور جامع و مانع منطبق نیست؛ چرا که لازمه اعتقاد به برتری امام بر دیگر اصحاب ـ همانگونه که در برخی تعاریف آمده است ـ ملازم با پذیرش شایستگی او برای امامت نخواهد بود، و شایستگی آن حضرت به امامت نیز ملازم با پذیرش احقّیت منصوص و الهی آن بزرگوار برای چنین مقامی نمیباشد. افزودن «اعتقاد به امامت و یا مرجعیت دینی مصادیق مشخصی از فرزندانش» را به تعریف شیعه نیز بایستی از قراین و شواهد دیگری جستوجو کرد، به علاوه اینکه پذیرش چنین قیدی مقبول تمامی فرقه های شیعی نیست.
همچنین روشن است که باور به عصمت امامان و اعتقاد همراه با تولاّ و تبرّا از آموزه های اصلی و مشترک همه مراتب و گروه های شیعی نمیباشد، گو اینکه بتوان از مجموعه این تعاریف، وجه مشترکی برای تمایز اعتقاد گونه های شیعی از غیر شیعی جستجو کرده، بگوییم: «تشیّع» عبارت است از: اعتقاد به افضلیت امام علی و برتری آن حضرت برای امامت و خلافت، چه به واسطه شایستگی شخصی و چه به واسطه تصریح و یا اشاره پیامبر صلی الله علیه وآله ، و بر اساس آن، چتر تشیّع را بر سر همه گروه های شیعه، به استثنای غالیانی که از حوزه مسلمانی نیز خارج شده اند، بگسترانیم. البته در این صورت نیز نه تنها مانع ورود برخی از فرقه های دیگر (همچون معتزله بغداد) و چه بسا برخی از عالمان و محدّثان اهل سنّت به دایره تشیّع نشده ایم، بلکه در تعریف خود از برخی معتقدات پایه و قوامبخش جمهور شیعه ـ که همان امامیه (اثنی عشریه)اند که قوام تفکر خود را بر پایه اعتقاد به امامت و رهبری سیاسی ـ مذهبی امامان دوازده گانه و برخورداری این بزرگان از عنصر «عصمت» و «علم
شیعه شناسی » شماره 11 (صفحه 49)
خدادادی» کرده اند ـ(1) صرف نظر کرده ایم. طبیعی است که پذیرش چنین تعریف ناقصی از «تشیّع»، برای آنان دشوار و غیرقابل قبول بنماید.
در مجموع، میتوان گفت: از یک سو، اختلاف گرایش و انگیزه های ویژه گزارشگران و بی توجهی به سیر تطوّر عقاید شیعیان از یک سو، و وجود گونه های متفاوت فرقه ای در مجموعه تاریخ و عقاید شیعیان از سوی دیگر، و نیز خلط بین مقوّمات و نشانه های تفکر شیعی و برجسته شدن برخی از نشانه ها و فروع اعتقادی به عنوان مقولات کلامی توسط برخی از گروه های شیعی و تفاوت مبانی آنان در جایگاه و وظایف مورد انتظار از امامان از جمله عواملی بوده اند که موجب اختلاف در تعاریف و دشواری در ارائه یک فهم روشن از شیعه و بیش از آن، در ارائه خاستگاه شکل گیری این جریان شده اند.
با اینهمه، کاربرد اصطلاح «شیعه» از کهن ترین و رایج ترین عناوینی بوده که برای پیروان و معتقدان به امامت حضرت علی علیه السلام و پیروی از راه و رسم عترت پیامبر صلی الله علیه وآله
مشهور شده است. ظهور این اندیشه مشترک را میتوان در گروه های اصلی و موجود همچون امامیه، زیدیه و اسماعیلیه جستجو کرد؛ گروه هایی که اندیشه مشترک آنها پذیرش مرجعیت مطلق اهل بیت علیهم السلام به مفهوم عام و مطلق آن میباشد. البته امروز هنگام کاربرد این واژه ـ اگر بدون قرینه و به گونه مطلق بیاید ـ شیعه اثناعشری به ذهن متبادر میشود. با این حال، ما با اسامی و القاب دیگری نیز برای مجموعه و یا دسته قابل توجهی از این گروه ممتاز سیاسی ـ مذهبی روبرو بوده ایم. «رافضه» و «امامیه» را میتوان از عناوین مشهوری دانست که گاهی مترادف با شیعه شمرده شده و چه بسا اسباب خلط اصطلاحات فرقه ای را فراهم آورده اند. بنابراین، ضروری مینماید به ربط و نسبت این دو عنوان با اصطلاح شیعه بپردازیم:
______________________________
1. البته اینکه گفتیم اعتقاد جمهور شیعه به این معنا نیست که همه اندیشوران و نویسندگان تشیّع امامی نیز در این باره دیدگاه یکسانی داشته باشند، مسلّم است که نه تنها متکلّمان و دیگر عالمان شیعی در عصر غیبت درباره ماهیت و مفاد امامت و ویژگیهای امامان همداستان نبوده اند، بلکه اصحاب خاص امامان نیز در عصر حضور، در این باره هم سخن نبوده اند؛ مثلاً، این اعتقاد که خلافت و امامت حضرت علی علیه السلام در تمام شئون آن (سیاسی، مذهبی و باطنی) امری انتصابی و الهی بوده و آن حضرت در واقعه غدیر از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله به امامت منصوب شد و این امامت برای یازده تن از فرزندان وی نیز وجود دارد، از معتقدات اصلی و غالب تشیّع امامی است. با این همه، نزد برخی از متفکران و نویسندگان شیعی اثنا عشری خلافت امام علی و دیگر ائمّه اطهار علیهم السلام به مفهوم در دستگیری حاکمیت سیاسی و قدرت ظاهری نبوده، بلکه معنای اصلی آن مرجعیت دینی و تفسیر دین و شریعت و هدایت مردم به سوی خدا و استحکام و انسجام پیوند بین خدا و بندگان بوده است و اگر امام علی علیه السلام در آغاز امر، موضوع خلافت خویش را پی گرفت و سخن از غصب حقوق خویش به میان آورد، بدان علت بود که وی شایسته ترین فرد در بین یاران پیامبر صلی الله علیه وآله برای مقام خلافت بود، وگرنه آن حضرت برای خلافت به مفهوم حاکمیت سیاسی از سوی پیامبر صلی الله علیه وآله منصوب نشده بود و امامان بعدی نیز هیچگاه در پی به دستگیری خلافت نبودند و حتی از آ ن پرهیز نیز میکردند. (تفصیل چنین نگاهی را بنگرید: احمد قپانچی، خلافة الامام علی علیه السلام بالنص ام بالنصب. خلاصه ای از آن را نک. در: فصلنامه کتابهای اسلامی، ش 15.) مرحوم شهید مطهری رحمه الله نیز ضمن تقسیم شئون و وظایف امام به مرجعیت دینی و علمی و امامت باطنی و امامت سیاسی، معتقد است: خلافت و رهبری دنیوی جامعه از شئون فرعی است و برای امامت با ملازمه عقلی ثابت میشود. (ر. ک: مرتضی مطهّری، امامت و رهبری.)
مطلب ادامه دارد.....
منبع : پایگاه شیعه شناسی