بخش دوم/ علت حضور زنان و کودکان در واقعه عاشورا چه بود؟/ ظلم یزید با حضور حضرت زینب(س) در بین اسراء دیده شد
وقتی سر مطهر امام حسین (ع) را به همراه اسرا وارد کاخ یزید کردند، گریه زنان دربار شروع شد. آنها عرض سلام به سر حضرت و لعن یزید کردند. اگر خانواده امام به اسارت برده نمیشدند، گویی پیام حق عالمگیر نمیشد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله در حدیث ثقلین تصریح فرموده که قرآن و اهل بیت علیهم السلام به عنوان دو ثقل دین اسلام هرگز از هم جدا نخواهند شد. این در حالی است که دشمنان اسلام و امامان معصوم علیهمالسلام بارها تلاش کردهاند که میان دو یادگار رسول خدا صلیالله علیه و آله جدایی انداخته و قرآن را بدون در نظر گرفتن مفسر حقیقی آن که امام معصوم است، به نفع خود تفسیر کنند.
حضور زنان و کودکان در صحرای کربلا و شکل گرفتن اسارت اهل بیت علیهمالسلام در کنار شهادت امام حسین علیهالسلام و یاران باوفای آن حضرت، به منزله رسانهای بود که پیام کربلا و ظلم یزیدیان در کربلا مدفون نشده و در جغرافیا و تاریخ جهان منتشر شود. چنانکه مشاهده میکنیم عبور اسرای کربلا از شهر شام و حضور ایشان در دربار یزید، رازهای بزرگی از فاجعه ظلم یزیدیان به کاروان عاشوراییان را برملا کرده است.
خبرگزاری تسنیم در گفتوگویی که با حجتالاسلام سیدمحمد قائممقامی انجام داده، به طور تفصیلی به بررسی ابعاد و زمینههای قیام عاشورا پرداخته است. حجتالاسلام قائممقامی در این گفتوگو تأکید کرده است که: «که زنان در این میدان نقش بسیار عظیمی داشتند. این بیدارسازی ممکن نمیشد مگر اینکه تکانی در وجدانها پدیدار میشد؛ یعنی امام حسین علیهالسلام باید وجدانهایی که خوابیده بود را بیدار میکردند. برای بیدار کردن کسی که در خواب غفلت سنگین فرورفته، باید مظلومیت عظیمی در صحنه میآورد. امام حسین علیهالسلام حقانیت را از طریق مظلومیت به صحنه آوردند و برای این منظور، نهتنها خودشان به شهادت میرسند، بلکه خانواده و بچهها هم به اسارت میبرند. یعنی خانواده پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله است که باید به صحنه بیاید تا عدهای شهید و گروهی اسیر شوند تا فطرتهای خفته بیدار شود.»
پیامدهای فراموش کردن حدیث ثقلین
در حدیث ثقلین میخوانیم که «إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ إِنْ أَخَذْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا- کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اهلبیتی عِتْرَتِی أَیهَا النَّاسُ اسْمَعُوا وَ قَدْ بَلَّغْتُ إِنَّکمْ سَتَرِدُونَ عَلَی الْحَوْضَ فَأَسْأَلُکمْ عَمَّا فَعَلْتُمْ فِی الثَّقَلَینِ وَ الثَّقَلَانِ کتَابُ اللَّهِ جَلَّ ذِکرُهُ وَ اهلبیتی؛ من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد: کتاب خدا و عترتم که اهلبیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهلبیتم.» بر این اساس، قرآن و امام به عنوان دو ثقل دین اسلام مطرح هستند. چگونه جامعهای که بهتازگی حدیث ثقلین را از رسول خدا صلیالله علیه و آله شنیده بود، به این سادگی بین این دو ثقل تفکیک قائل شد و احساس گناه هم نکرد؟
برخی دستورات دینی مانند نماز، روزه و... مواردی است که اگر کسی آن را نقض کند احساس گناه زیادی دارد. ولی نقض ولایت و امامت که گناهی است اعظم، کمترین احساس گناه را دارد و این از عجایب ولایت است. این حادثه در صدر اسلام رخ داده است.
این نگاه عظیم نقض دستور خداوند، یعنی دستور ولایت و امامت است. دستور امامت قبل از دستورات دیگر است. قبل از نماز، روزه، حج، قبل از هر چیزی ولایت و امامت مطرح است. این دستور نقض شده، شکسته شده و احساس گناه هم وجود ندارد. انسان احساس نمیکند که در حال گناه است.