0

امام حسین(ع) بارزترین مصداق طمأنینه است

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

امام حسین(ع) بارزترین مصداق طمأنینه است

دوستی با سیدالشهدا(ع) چگونه دنیای ما را بهشتی می‌کند؟/ امام حسین(ع) بارزترین مصداق طمأنینه است

 
دوستی با سیدالشهدا(ع) چگونه دنیای ما را بهشتی می‌کند؟ / امام حسین (ع) بارزترین مصداق طمأنینه است

امام حسین(ع) آن قدر مقرّب است، آن­ قدر شبیه خداست که خودش بهشت است. شاید برای همین است که به مجلس یادبود امام حسین(ع)، روضه (باغ بهشت) می­‌گویند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «طاهره‌سادات طباطبائی امین»، استادیار دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم دانشکده علوم قرآنی تهران، در یادداشتی اختصاصی برای تسنیم نوشت:

بیشتر بخوانید
  • ملاک‌های گزینش مطالب ویژه محرم/ مهم‌ترین ملاک‌های منابع تاریخی

چرا می­‌گوییم: لعنت به دنیا؟1 چرا می­‌گوییم: دنیای سیاه من...؟ مگر دنیا آفریده­‌ی خدا نیست؟2 مگر نه اینکه خدا خیر مطلق است و از خیر جز خیر صادر نمی‌­شود؟ راه علاج این تضادها چیست؟ دانشمندان برای این تناقض‌نمایی­‌ها راه حل‌‌هایی داده‌اند.3 برای شرح بیشتر، در پاسخ این سؤال­‌ها باید گفت:

ما دو تا دنیا داریم؛ یکی دنیایی که خدا آفریده و سراسر خیر و خوشی است. این دنیا شامل همه‌­ی لذت‌ها و زیبایی‌­های مادی و معنوی؛ جسمی و روحی، تفریحی و رفاهی است.

دیگری دنیای درون ما است که خود می­‌آفرینیم. ما گاهی با حسادت، زیاده‌­خواهی، نفرت، و نظیر آن، برای خود دنیای سیاهی می­‌سازیم که دائم رنجمان می­‌دهد. برای همین است که می­‌گوییم: لعنت به دنیا؛ یعنی لعنت به سیاهی­‌های خودم، اُف بر منفی‌بافی و تاریکی‌­های ذهنم که ساخته و پرداخته‌­ی خودم است. تاریکی را خدا نیافریده. خدا نور را آفریده، اما من نور را نگرفته‌ام و وجودم از نور عقب مانده است. نبودِ نور هم چیزی نیست جز تاریکی. خدا عدم نیافریده. این من هستم که با پرهیز از نور! خودم را و دنیایم را تاریک کرده‌ام. پس لعنت بر این دنیای ظلمانی. انرژی منفی که می‌گویند همین است. وقتی انرژی مثبت به خودم و اطرافیانم نمی­‌دهم، تبدیل می­‌شوم به عدم انرژی. موجود عدمی اصلاً وجود ندارد. خدا عدم را نیافریده. من با نومیدی و بدخواهی و بداندیشی باعث فقدان انرژی می‌­شوم. این است دنیای سیاه من، یا تو، یا او.

اما جای امید هست، که با خویشتن­‌داری و مراقبه می‌توان دنیای درون را تغییر داد.

اگر مثبت‌اندیش باشیم و عبارت: "ما رَأیتُ الا جمیلاً" تکیه‌کلام دلمان باشد؛ سیاهی درونمان سفید می­‌شود. می‌­درخشیم. به حدّی که شبیه بهشت می­‌شویم. در بهشت همه‌چیز زیبا و با شکوه است: "وَإِذا رَأَیتَ ثَمَّ رَأَیتَ نَعِیماً وَ مُلْکاً کبِیراً"4

اگر اسب چموش خود برتربینی را به افسار بکشیم؛ اگر برای خود و دیگران خیر بخواهیم، دنیای ما زیبا و روشن است. این خیرخواهی شعاعی است که از روح خداییِ ما می‌­تابد. خدایی که خیر مطلق است و جز خیر از او صادر نمی‌شود.

هرچه به خدا نزدیک‌تر (یعنی شبیه‌تر) شویم؛ از دنیای پرخیری که خدا آفریده بیشتر لذت می‌­بریم؛ قربةً الی الله تفریح می­‌کنیم؛ هم­سو با دستور او طالب لذت خویش و رفاه دیگرانیم.

اگر چیزی یا شخصی مانع خواسته‌­های ما است، در پی آنیم که مانع را از سر راه برداریم؛ بدون اینکه کسی را تخریب کنیم، یا او را از چشم دیگران بیندازیم.

بله می­‌توانیم بالا برویم و حتی پله‌های ترقی دنیوی را بپیماییم اما کسی را سر راهمان خُرد نکنیم و دلی را نشکنیم و به حریم دیگران چنگ نزنیم.

این تلاش، دنیای ما را با آن دنیای زیبایی که خداوند آفریده هم­رنگ و هم­سو می­‌کند؛ همگام می‌­شویم با خدا. آنگاه می­‌توانیم بگوییم: دنیای قشنگ من. در این صورت همه کارهایمان خدایی است.

مثلا وقتی افرادی حق ما را رعایت نکردند، سکوت نمی‌­کنیم، حرف می‌­زنیم، اما به گونه­‌ای که خدا بپسندد. حرف ما آن قدر رنگ خدا خواهد داشت که خیلی­‌ها به خودشان می‌آیند. با اندیشه­‌ی درست سخن می‌­گوییم و اطرافیان پی می­‌برند که ما در عین اینکه ستم را نمی­‌پذیریم، زیرابِ کسی را هم نمی‌­زنیم.

یا مثلاً وقتی خدا و پیغمبر می‌­فرمایند: غیبت، مردار متعفّنی است که حتی شنیدنش هم ممنوع است5؛ ما به هر آدمی که پشت سر دیگران حرفی بزند، علامت "ایست" می­‌دهیم و می‌­گوییم: "این لاشه‌­ی غیبت را به من نشان نده، که خوردنش تو را مسموم می‌کند و بوی تعفنش مرا رنجور..."

دیگر نگران نیستیم که مبادا این آدم را از دست بدهیم؛ چرا که به سخن خدا ایمان داریم. بسا همین آدم از فردا بیشتر به ما اعتماد می‌­کند. او مطمئن است که ما پشت سر او نیز بدگویی نخواهیم کرد. آنگاه می­‌توان گفت: ما مؤمنیم. مؤمن یعنی ایمنی دهنده، یعنی همه از دست و زبانش در امانند. دوست و دشمن در کنارش امنیت را لمس می­‌کنند. مؤمن از صفات خداست. خدای ایمنی دهنده. چقدر می­‌توانیم شبیه خدا شویم؟

بعضی‌­ها آن­‌قدر با خدای سراسر خیر، نزدیک و هم­سو شده‌اند که دنیایشان روشن، روشنی بخش، ایمن، و ایمنی‌بخش است. دل می­‌ربایند. وقتی به سمتشان می­‌روی احساس می­‌کنی چیزی از بهشت کم ندارند.

از این بالاتر هم داریم. امام حسین(ع). کسی که بارزترین مصداق طمأنینه است و به بالاترین مقام (راضی بودن و مرضی بودن) رسیده، سوره‌­ها6و آیه­‌ها 7 را به نام خود رقم می‌­زند. یک دنیا را نه؛ همه‌­ی عوالِم را تسکین می‌­دهد. آن‌قدر مقرّب است، آن­‌قدر شبیه خداست که خودش بهشت است: فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ‏. فَرَوْحٌ‏ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعیمٍ. 8 هر کس از مقرّبان باشد خودش روح و ریحان و بهشتِ نعیم است.9 این بهشت در همین دنیاست قبل از آخرت.

چرا؟ گاهی ائمه(ع) می‌­فرمایند مصداق مقربان در این آیه حضرت علی(ع) و امامان بعد از اوست 10؛ گاهی هم می­‌فرمایند: حضرت علی(ع) و یاران اوست.11

شاید می‌­خواهند بگویند: ما بهشت شدیم شما هم اگر دنبال ما بیایید بهشت می­‌شوید. حیف است که فقط بهشتی شدن را آرزو کنید؛ دنیای درونتان را رَوح و ریحان کنید.

روز قیامت دیر است؛ همین جا طعم بهشت را بچشید.

شاید برای همین است که به مجلس یادبود امام حسین(ع)، روضه می­‌گویند. روضه یعنی باغ بهشت. از سِنخ بهشت باشیم، تا بهشت را بهتر حس کنیم.

1. از حضرت ‌عیسی(ع) پرسیدند: عملی به ما بیاموز که محبوب خدا شویم؛ آن حضرت فرمودند: دنیا را ناخوشایند بدانید: "أَبْغِضُوا الدُّنْیَا یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ" (مجلسی، 1403ق، ج14، ص328) امیرالمؤمنین(ع) نیز نسبت معکوس و رابطه‌ی تضاد میان خدادوستی و دنیادوستی را تبیین فرمودند: "إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَأَخْرِجُوا مِنْ قُلُوبِکُمْ حُبَّ الدُّنْیَا" (تمیمى آمدى، 1410ق، ص259) این دسته از آیات و روایات ناظر بر دنیای نکوهیده‌ای است که انسان را از خداوند دور می‌کند.

2. قال رسول الله(ص): "لاتسبُّواالدهر، فإنَّ الله هو الدهر، یُقلِّب لیلَه ونهارَه حضرت رسول(ص) فرمود: به دنیا دشنام نگویید که دنیا (کارِ) خداست.

3. انسان دو دنیا دارد: یکی ممدوح و یکی مذموم. آنچه ممدوح است حصول در این نشئه که دارالتربیة و دارالتحصیل و محل تجارت مقامات و اکتساب کمالات و تهیه زندگانی سعادتمند ابدی است که بدون ورود در اینجا امکان‌پذیر نیست پس، عالم مُلک، که مظهر جمال و جلال است و محضرِ شهادتِ مطلقه است، به یک معنی مذمتی ندارد و آنچه مذموم است دنیای خود انسان است، به معنی وجه قلب به طبیعت و دلبستگی و محبت آن است که آن منشأ تمام مفاسد و خطاهای قلبی و قالبی است. (مجلسی، مرآة العقول، ج8، ص263)

4. سوره انسان، آیه 20، ترجمه: (و چون آن جایگاه نیکو را مشاهده کنی عالی، پرنعمت، و کشوری بی‌نهایت بزرگ خواهی دید)

5. خداوند فرموده است: یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ ۖ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضًا ۚ أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَحِیمٌ. سوره حجرات، آیه11،
ترجمه: اى کسانى که ایمان آورده‌اید، از بسیاری از گمان‌هاى بد درباره دیگران بپرهیزید و به آنها ترتیب اثر ندهید، چرا که پاره‌اى از گمان‌ها گناه است و درصدد کشف عیوب مردم برنیایید، و یکدیگر را غیبت نکنید که غیبت کردن،درست مانند این است که کسى گوشت مرده برادر خود را بخورد؛ آیا شما دوست دارید گوشت برادر خود را که مرده است بخورید؟ قطعاً این کار برای شما ناخوشایند است؛ پس بدگویی پشت سرِ دیگران را نیز ناخوشایند بدانید و از خدا بترسید و به درگاه او از این گناهان توبه کنید که خداوند بسیار توبه‌پذیر و مهربان است.

همچنین امام حسین(ع) به شخصی که پشت سرِ دیگری حرف می­‌زد، فرمود: خود را از غیبت بازدار، چون غیبت، لقمه سگ‌های آتش جهنم است: یاهذا کفّ عن الغیبة فإنّها إِدامُ کِلابِ النّارِ. (تحف العقول، ص177)

6. در حدیثی از امام صادق(ع) در باب ثواب قرائت سوره فجر آمده است که: إقرءوا سورة الفجر فی فرائضکم و نوافلکم فإنها سورة الحسین ابن علی علیهما السلام من قرأها کان مع الحسین علیه السلام یوم القیامة فی درجته من الجنة إن الله عزیز حکیم. (العروسی الحویزی، تفسیر نورالثقلین، ج5، ص571)؛ ترجمه: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحبتان بخوانید، زیرا این سوره، سوره حسین بن علی(ع) می‌باشد. هر کس این سوره را بخواند، روز قیامت در بهشت با امام حسین(ع) و در درجه ایشان می‌باشد. خدا شکست ناپذیر و حکیم است.

7. شیخ عبدالله بحرانی پس از نقل روایتی که از امام صادق(ع) در خصوص سوره فجر و اختصاص آن به امام حسین(ع) بیان شد، می‌نویسد: یکی از حاضران پس از بیان امام صادق(ع) عرض کرد: چگونه این سوره، سوره امام حسین(ع) است؟ حضرت فرمود: انما یعنی الحسین بن علی ـ علیهما السّلام ـ فهو ذو النفس المطمئنه الراضیه المرضیه و اصحابه من آل محمد ـ صلوات الله علیهم ـ الرضوان عن الله یوم القیامه و هو راض عنهم، و هذه السوره فی الحسین بن علی و شیعته و شیعه آل محمد خاصه. (بحرانی، سید هاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، ج4، ص461؛ و بحارالانوار، ج24، ص93 و ج44، ص218)؛ ترجمه:

امام صادق(علیه‌السلام) در تفسیر آیه می‌فرماید: این آیه درباره حسین بن علی ـ علیهماالسّلام ـ است؛ چرا که آن بزرگوار صاحب نفس مطمئنه بود و از خدا راضی بود و خدا نیز از او راضی بود، و یاران آن بزرگوار از خاندان محمد(ص) از خداوند راضی بودند و خداوند نیز از آن‌ها راضی بود، و این سوره فقط درباره حسین بن علی و شیعیان او و شیعیان آل محمد(ص) است.

8. سوره واقعه: 88-89.

9. جوادی آملی، تسنیم، ج2، ص471.

10. عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ زَیْدٍ عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَّ «فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ فَرَوْحٌ وَ رَیْحانٌ وَ جَنَّةُ نَعِیمٍ قَالَ: هَذَا فِی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَالْأَئِمَّةِ مِنْ بَعْدِهِ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ. (تأویل الآیات الظاهرة فی فضائل العترة الطاهرة، ص629.) ترجمه: امام باقر علیه‌السلام فرمودند: این آیه درباره‌ی امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) و امامانی است که پس از او می‌آیند.

11. عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ فِی قَوْلِهِ تَعَالَى فَأَمَّا إِنْ کانَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ: نَزَلَتْ فِی عَلِیٍّ ع وَ أَصْحَابِهِ. (ابن شهرآشوب، مناقب آل أبی طالب علیهم‌السلام، ج‏3، ص231) ترجمه: از ابن عباس روایت شده است که این آیه درباره‌ی حضرت علی علیه‌السلام و یارانش نازل شده است.

یک شنبه 24 مرداد 1400  9:23 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها