بنام خدا
مفهوم و پیدایش تشیع
شیعه و تشیع مفهوم شناسی ، ماهیت و خاستگاه (بخش اول)
چکیده
"این مقاله ابتدا به مفهوم و کاربرد لغوی و اصطلاحی «شیعه» و «تشیّع» اشاره کرده، به دنبال آن، به گزارش تعاریف گوناگون این واژه میپردازد. بررسی دیدگاههای متفاوت درباره چیستی، خاستگاه و مصادیق فرقه ای دو اصطلاح «رافضه» و «امامیه»، که به عنوان دو اصطلاح مشهور و گاهی مترادف با «شیعه» شناخته شده اند، از مباحث اصلی این مقاله است. "
متن
شناخت جامع و دقیق تاریخ و اندیشه هر یک از فِرق آنگاه میسّر میشود که از یک سو، مفاهیم و اصطلاحات و القاب مربوط به آن فرقه ها را به روشنی دریابیم و از سوی دیگر، از خاستگاه تاریخی آن فرقه آگاهی کاملی به دست آوریم. پژوهشگران در بررسی تاریخ ظهور و شکل گیری بیشتر فرقه های اصلی و بزرگ و یا کوچک اسلامی، با مشکل تفاوت دیدگاهها در علل نامگذاری، خاستگاه و آغاز پیدایش آنها و به تبع آن، خلط اصطلاحات فرقه ای و احیانا ابهام در مفهوم و مراد برخی عناوین و القابِ فرق روبرو هستند. یکی از نتایج این ابهام مشکل تطبیق فروع و شاخه های هر فرقه بر عنوان کلی آن فرقه است. این پدیده درباره شیعه و تشیّع، به ویژه با توجه به برخورداری این گروه از تنوّع جریانهای فکری و دسته بندیها از یک سو، و آمیختگی گزارشها و تحلیلها با حبّ و بغضهای افراطی از سوی دیگر، نمود بیشتری پیدا کرده است. از اینرو، سخنها و دیدگاههای مختلف و احیانا متضاد درباره چیستی، چگونگی و تاریخ ظهور و رواج این جریان فکری و گونه های متفاوت آن، در مقایسه با دیگر فرقه های اسلامی رایجتر بوده است.
نوشتار حاضر تلاش کرده است تا از موضوعات مورد اشاره، تنها نگاههای متفاوت به مفهوم «شیعه» و برخی اصطلاحات مرتبط با آن را گزارش کند و به تحلیل مختصری از داده های پژوهشگران در اینباره بپردازد.گزارش و بررسی اختلاف پژوهشگران در باب عوامل و خاستگاه مذهبی، تاریخی و سیاسی شکل گیری تفکر شیعی و مراتب گونه های فرقه ای آن نیز اگرچه بایسته است و پیوند وثیقی با مبحث مورد اشاره دارد، اما در وسع این نوشتار مختصر نیست؛ مجالی دیگر میطلبد.
کاربرد لغوی «شیعه» و «تشیّع»
ارباب لغت برای واژه «شیعه» معانی همسویی همچون فرقه، حزب، گروه، امّت، پیروان، یاران، هواداران، همراهان، همکاران، دوستان، اشاعه دهندگان و تقویت کنندگان یاد کرده اند. این واژه اگرچه خود مفرد است و جمع آن «شیع» و «اشیاع» است، اما بر تثنیه و جمع و مفرد و مذکر نیز کاربرد یکسانی دارد.(1)
______________________________
1. گردآوری این معانی را نک. در: زبیدی، تاج العروس، ج 5، ص 405 ـ 407 / ابن منظور، لسان العرب، ذیل واژه «شیعه». و نیز نک: محمّد جاودان، «مدخل شیعه»، مجله هفت آسمان، ش 15، ص 269 / ابو حاتم رازی (م 322) در کتاب الزینه فی الکلمات الاسلامیه العربیه، معانی لغوی این واژه را چنین بیان میکند: شیعه در لغت، به معنای دسته و گروه است. خداوند ـ عزّوجل ـ در قرآن میفرماید: «انّ الّذین فرّقوا دینهم و کانوا شیعا» (انعام: 159)؛ کسانی که دینشان را پاره پاره کردند و گروه گروه شدند. ابوعبیده در تفسیر این آیه گفته است: یعنی به فرقه ها و احزاب تبدیل شدند. «کلُّ حزبٍ بما لَدیهم فرحونَ» (مؤمنون: 53)؛ هر گروهی به آنچه دارند دلخوشند. «هر حزبی» یعنی: هر شیعه و فرقه ای. اگر خبری در میان مردم پخش و پراکنده شود، میگویند: شاع الخبرُ فِی الناس.
______________________________
بعضی گفته اند: شیعه یعنی: امّت. مجاهد در تفسیر آیه «مِن کلِّ شیعةٍ» (مریم: 69) گفته است: یعنی از هر امّتی. هنگامی که گفته میشود: آن شخص از شیعیان فلانی است، یعنی همراه او راه میرود. بعضی نیز گفته اند: «شیعة فلان» یعنی فرقه ای که پیرو فلانی است. کسائی گفته است: «تشایع» به معنای تعاون است و «شیعه» در آیه «مِن کلِّ شیعةٍ»، به معنای هر یک از متشایعان و کمک کنندگان و «تشایعوا» به معنای «تعاونوا» است. ابوعبیده گفته است: از همین باب است که به مرد شجاع میگویند: «مشیّع».
گاهی نیز «تشیّع» به معنای پراکنده کردن است و از همین باب است معنای این حدیث که از ابن مسعود یا از سعد پرسیدند :چه چیز تو را از چنین و چنان کاری باز میدارد؟ پاسخ داد: من ناخوش دارم که پیش رسول خدا بیایم و او به من بگوید: «شیّعتَ بین امّتی»؛ امت من را پراکنده کردی. «شیعا» در آیه «کانوا شیعا» هم از همین قبیل و به معنای «فرقا» میباشد. به گفته وی، این فرموده خدا: «ثمَّ لننزعنَّ مِن کلِّ شیعةٍ» یعنی: از تمام کسانی که همراهی و کمک کرده اند؛ زیرا «متشایع» یعنی یاور و کمک کار...
ابو عبیده درباره آیه «شیع الاوّلین» (حجر: 10) گفته است: «شیع» به معنای امّتهای پیشین و مفرد آن «شیعه» است. دوستان نیز «شیَع» هستند. وی درباره آیه «و جَعَل اَهلَها شیعا»(قصص: 4) گفته: شیع یعنی: فرقه ها. شیعه علی را از آنرو به این نام خوانده اند که آنان فرقه ای بودند که از او پیروی و آن حضرت را کمک کردند. نیز گفته اند: به یاران علی، «شیعه» و به یاران معاویه، «احزاب» میگفتند.
بنابراین، واژه «شیعه» به دو صورت معرفه و نکره به کار میرود. میگویند: "هؤلاء الشیعة" هر گاه مراد، شیعه علی و گروه معروف به تشیّع باشد. اگر شخصی خاص از مردم منظور باشد، میگویند: هؤلاء شیعة فلان که با اضافه، معرفه میگردد. (ابوحاتم رازی، الزینه فی الکلمات الاسلامیه العربیه، بخش سوم، تصحیح عبداللّه سلوم سامرائی، چاپ شده به همراه کتاب الغلو والفرق الغالیه فی الحضارة الاسلامیه و نیز نک: ترجمه این اثر با عنوان گرایشها و مذاهب اسلامی در سه قرن نخست هجری، ص 260 ـ 261.)
واژه «تشیّع» نیز از این ریشه و مصدر باب تفعّل و از نظر لغوی، به معنای یاری کردن و پیروی نمودن جماعتی از یک شخص خاص است. به هر تقدیر، محور واژه «شیعه» و «تشیّع» گرد معانی نزدیک به هم همچون پیروی، یاوری، همرأیی، دوستی و اجتماع بر امری خاص میباشد. البته شیخ مفید با استناد به آیه «فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَی الَّذِی مِنْ عَدُوِّه»(قصص: 15) و با توجه به مقابله واژه «شیعه» و «عدو»، قید «پیروی خالصانه» را در مفهوم شیعه گنجانده است.(1) در مقابل، ابن قیّم الجوزیه، از عالمان ضد شیعی، بر آن است که در کاربردهای قرآنی، از این واژه و مترادفهای آن غالبا معانی ناپسند اراده شده است؛ چراکه در این واژه، مفهوم «شیاع» و «اشاعه»، که ضد ائتلاف و اجتماع است، نهفته و بدین منظور، کاربرد آن ویژه فرقه های گمراه و اختلاف افکن میباشد.(2)
مطلب ادامه دارد.......
1. شیخ مفید، اوائل المقالات، تهران، دانشگاه تهران، 1413، ص 1.
2. ناصر بن عبدالله بن علی قفاری، اصول مذهب الشیعه، ج 1، ص 34 به نقل از: ابی عبدالله محمد بن ابی بکر الدمشقی، بدائع الفوائد، ج 1، ص 155.