شعر کودکانه درباره باران (شعر های زیبا در مورد باران برای کودک)
اشعاری در مورد باران برای کودکان
اگر کودکی دارید که می خواهید به او شعر یاد بدهید می توانید شعرهای کودکانه درباره باران به او آموزش دهید. در این مقاله چندین شعر کودکانه درباره باران به شما ارائه می شود.
کودکان آموختن شعر را بسیار دوست دارند و با شعر خواندن چیزهای زیادی را یاد می گیرند. اگر می خواهید مطلبی را به کودک خود آموزش دهید در قالب شعر آن مطلب را برایش بخوانید، کودک هم شعر را حفظ می کند و هم مطلب آموزشی را یاد می گیرد. در این پست چندین شعر کودکانه درباره باران آورده شده است که می توانید این شعر های زیبا را برای کودک خود بخوانید.
شعر های کودکانه در مورد باران
شعر برای کودک در مورد باران
باز برای آسمون از راه رسید یه مهمون
یه ابر چاق سیاه با خنده های قاه قاه
ابر ِسیاه شیطون دوید توی آسمون
نشست کنار خورشید دامنشو روش کشید
آسمونو سیاه کرد خنده ای قاه قاه کرد
خورشید به ابر نیگا کرد پرنده رو صدا کرد
پرنده زود پر کشید رفت تا به ابرک رسید
پاهاشو قلقلک کرد به خنده هاش کمک کرد
ابر سیاه هی خندید اشک چشاشو ندید
خنده ی ابر بارون شد خورشید خانوم خندون شد
شعر در مورد باران برای کودکان
بارون می باره جرجر
بارون می باره جرجر
بیا با هم کلاغ پر
بازی کنیم تو خونه
هی نگیریم بهونه
بارون می باره شرشر
بچه ی چاق پرخور
پاشو دیگه ورزش بکن
یه کمی نرمش بکن
پرخور و بیعار نباش
تنبل و بیکار نباش
صداش میاد هوهو
مثل صدای کوکو
صدای چیه؟
صدای باد
چی چی میخونه ؟
ترانه ی شاد
شعر زیبا درباره باران کودکانه – شعری کودکانه در مورد باران
بارون قطره قطره
امروز دوباره بارید
یه قطرۀ کوچولو
چشمای من رو بوسید
مامان میگه که بارون
نشون لطف خداست
هر قطره ای می دونه
جاش توی دنیا کجاست
تموم که شد چیک و چیک
میاد یه رنگین کمون
از دل ما تا خدا
پل می زنه چه آسون
آی بچه ها می شنوید
صداش چقدر قشنگه
وقتی بارون می باره
دنیا چه رنگارنگه
شعری برای کودکان درباره باران
باز برای آسمون
از راه رسید یه مهمون
یه ابر چاق سیاه
با خنده های قاه قاه
ابر ِسیاه شیطون
دوید توی آسمون
نشست کنار خورشید
دامنشو روش کشید
آسمونو سیاه کرد
خنده ای قاه قاه کرد
خورشید به ابر نیگا کرد
پرنده رو صدا کرد
پرنده زود پر کشید
رفت تا به ابرک رسید
پاهاشو قلقلک کرد
به خنده هاش کمک کرد
ابر سیاه هی خندید
اشک چشاشو ندید
خنده ی ابر بارون شد
خورشید خانوم خندون شد
شعر باران برای کودکان – ترانه کودکانه درباره باران
چتر سفید و قرمز
زرد و بنفش و آبی
مثل شکوفه های
سیب و به و گلابی
روی سر بچه هاست
تو راه کودکستان
تو فصل پاییز شده
مدرسه ها گلستان
بارون میاد جَرجَر
تو کوچه و خیابون
شر شر آب می خونه
رسیده فصل بارون
شعر درباره باران برای پیش دبستانی
وقتی میاد فصل خزون
ابرا میان تو آسمون
بارون می باره
بارون می باره
وقتی که بارون می باره
هرکی پا بیرون میزاره
یه چتری داره
یه چتری داره
وقتی که بارون بند میاد
ابرا می شن سوار باد
میرن دوباره
میرن دوباره
خورشید خانم پیدا میشه
لباش به خنده باز میشه
صفا میاره
صفا میاره
شعری در مورد باران برای کودک – شعر کوتاه کودکانه در مورد باران
چیک و چیک و چیک چه زیبا
بارون داره می خونه
صدای اون می پیچه
توی حیاط خونه
می رم میون بارون
بارون دونه دونه
شعری براش می خونم
شعری برام می خونه
شُر شُر شعر بارون
بر سر و روم چکیده
آخ که شدم خیس آب
چون موش آب کشیده
شعر برای ابتدایی در مورد باران
شُرشُرش
روحم به وجد می آورد
باران..
تپش قلب یخی..
که گمان می بردم
به درازا کشیده ست عمرش
که فسرده ست همه رگ هایش
لیک!
اکنون
به هنگامه باران
فوران کرده، رسیده ست به اوج
در خیالم ملکوت است زمین..!
چه شده ست؟
جریان چیست؟
گوییا بار دگر
آسمانست که
حالی دلبخواهم داده
حین!
پشت پس کوچه ی شعر
کودکانه!
زیر باران!
دست ها تا به فراسوی افق باز شده
می دویدم..
باز من!
این چه حالی ست که باران دارد؟
این چه شوقی ست که گویا
قلبم از سینه برون می آید؟
همه عشقم، همه شوقم، همه شورم
همه ذرات خیالم آنست
که باری دیگر
بدوم
تا خنده ی رنگینِ یک
رنگین کمان..
لحظاتی..
که یک عمر مرا می ارزد
گوشِ جانی بسپارم
به نوای دلربای
باران