پاسخ:
بهعنوان مقدمه، توجه داشته باشید که اولاً: در فرهنگ اسلامی، ارزش افراد به فقر و غنا بستگی ندارد تا اگر کسی را «فقیر» بخوانیم، باعث نوعی توهین باشد. ملاک برتری افراد، تقوا است و بس. (1) ثانیاً: ثروتمند بودن یا نبودن، امری نسبی است. از جامعهای به جامعۀ دیگر و از زمانی به زمان دیگر، متفاوت است. ممکن است فردی در یک جامعه «پولدار» شمرده شود و همو با همان امکانات مالی در جامعهای دیگر، ازنظر مالی، متوسط یا حتی ضعیف بهحساب آید.
نکتۀ دیگر اینکه در منابع تاریخی، برخی گزارشهای صریح دربارۀ وضع مالی اهلبیت به چشم میخورد؛ ولی عمدۀ مطالب دراینباره، از دلالت ضمنی و التزامی دیگر گزارشها به دست میآید.
با بررسی گزارشهای مختلف تاریخی می¬توان دریافت که وضعیت مالی پیامبر خدا و اهلبیت ایشان، در دورههای مختلف تاریخی یکسان نبوده و به سبب تغییر شرایط، متفاوت بوده است؛ ولی درمجموع، میتوان گفت که آن بزرگواران از ثروتمندان بزرگ جامعه محسوب نمیشدند؛ ولی جز در برخی دورههای تاریخی، بهصورت کلی، فقیر هم نبودهاند. آنان زندگی بسیار ساده و زاهدانهای داشتند و بسیاری از اموال خود را صرف انفاق، آزاد کردن بندگان و گرهگشایی از دیگران میکردند. بر اساس آموزههای مکتب اهلبیت (علیهم السّلام)، خمس، زکات و مالیاتهای اسلامی همه در اختیار امام قرار میگیرند و امام متصدی و سرپرست توزیع و مصرف آنها است؛ ولی در ضمن، سهمی از این وجوهات نیز برای شخص امام در نظر گرفتهشده است.
پیامبر خدا (صلّی اللّه علیه و آله) در دورانی از زندگیاش پیش از بعثت، فقیر بوده (2) و باکارهایی مانند شبانی (3) و دادوستد، امرارمعاش میکرده است. در دوران بعد از بعثت نیز تا قبل از هجرت به مدینه، علیرغم حمایت مالی حضرت خدیجه، مشکلات مالی فراوانی در مسیر پیشرفت اسلام وجود داشته است؛ بهویژه در دوران اقامت مسلمانان در شعب ابیطالب که فشار اقتصادی بسیار کمرشکن بوده است؛ اما بعد از هجرت به مدینه، منابع مالی متعددی مانند هدایایی مردمی و خمس برای حضرت فراهم شد و خود آن حضرت نیز از باغداری و پرورش دام غافل نبود. بهاینترتیب، وضع مالی آن حضرت رفتهرفته بهبود یافت. اهدای هفت باغ به ایشان توسط مخیریق که به «عوالی» معروف شد،(4) باعث بهبود بیشازپیش وضع اقتصادی رسول خدا (ص) شد. زمینهایی مانند فدک نیز بهعنوان «خالصه» در اختیار پیامبر بود و حتی اگر نپذیریم که مال شخصی پیامبر محسوب میشده، بههرحال، یک پشتوانۀ مالی برای اهلبیت بوده است.
امام علی (علیهالسلام) نیز در دورۀ حیات رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) وضعیت مشابهی داشت. پس از رحلت پیامبر نیز در تنگنای اقتصادی بود و با از دست دادن فدک، اهلبیت پشتوانۀ مالی دیگری نداشتند و اگر مال دیگری هم داشتند، قابلاعتنا نبوده است. (5) ولی آن حضرت بیکار ننشست و با زراعت و باغداری و حفر چاه، زمینهای بسیاری را آباد کرد که بعدها به یکی از مهمترین منابع مالی امامان بعدی تبدیل شد. از گزارشهای تاریخی به دست میآید که این کارها درآمد شایان توجهی نصیب آن حضرت میکرده است؛ چندانکه برای نمونه، نقلشده كه اميرالمؤمنين (علیهالسلام) با دسترنج خود، هزار برده خريد و آزاد كرد. (6) خريد اینهمه برده و آزاد كردن آنها نشان میدهد كه ایشان درآمد بالایی داشته است.
دیگر ائمّه نیز منابع مالی مختلفی داشتند و افزون بر موقوفات جدشان امیرالمؤمنین، اموال خصوصی و عمومی مختلفی در اختیارشان بود و خودشان نیز از کارهایی مانند زراعت و تجارت ابا نداشتند و همینها باعث میشد که از جهت اقتصادی، وضع نسبتاً خوبی داشته باشند و کارهای خیر بسیاری را با استفاده از این منابع انجام میدادند. (7) در دورههای بعد، بهبودی وضع شیعیان و گسترش خمس نیز باعث شد که پشتوانۀ اقتصادی اهلبیت، بیشازپیش تقویت شود. (8)
در آن روزگار، یکی از شاخصها برای سنجش بضاعت مالی افراد، داشتن مرکب و خدمتکار بوده است که شما هم در سؤال خود به آن اشاره کردید. در زندگی اکثر ائمه (علیهم السّلام) به داشتن کنیز و خدمتکار اشارهشده و این نشان میدهد که از چنین امکاناتی برخوردار بودهاند. در جایجای منابع مرتبط با سیرۀ اهلبیت، با اسامی خدمتکاران و کنیزان آن حضرات روبهرو میشویم و نیز به آزاد کردن بردگان درراه خدا بهعنوان یکی از اقدامات شایسته توسط آنان تصریحشده است؛ چنانكه دربارۀ امام زینالعابدین نیز این نکته مشهور است که آن حضرت همهساله ـ بهویژه در شب عید فطر ـ تعدادی بنده را آزاد میکرد. (9) دربارۀ امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) نیز اشاره شد که با دسترنج خود، هزار برده خريد و آزاد كرد. البته امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) و حضرت فاطمه (علیها السّلام) در سالهای نخست زندگی، خدمتکار نداشتند و کارخانه چنان به حضرت زهرا فشار آورده بود که ایشان بهناچار، از پدرش (صلّی اللّه علیه و آله) درخواست خدمتکار کرد. پیامبر اظهار فرمود که چنین امکانی ندارد و در عوض، تسبیحات معروف به «تسبیح فاطمه» را به آن حضرت آموخت. (10) در سالهای بعد که اوضاع مالی مسلمانان بهتر شده بود، رسول خدا (صلّی اللّه علیه و آله) فضه را بهعنوان خدمتکار به خانۀ حضرت زهرا (علیها السّلام) فرستاد. (11)
خلاصه اینکه درمجموع، بررسی گزارشهای تاریخی ما را به این نتیجه میرساند که وضعیت اقتصادی ائمّه (علیهم السّلام) در همه دوران یکسان نبوده است و درمجموع اکثراً به جهت منابع درآمدی متعدد وضعیت مالی خوبی داشتند اما به دلیل اینکه انباشت و ذخیره ثروت نمیکردند و بیشتر اموال خود را درراه خدا و کمک به نیازمند صرف میکردند، جزو سرمایهداران و تاجران مشهور زمان خویش و به قول امروزی ها، جزو اقشار پردرآمد جامعه شناخته نمیشدند.
برای مطالعۀ بیشتر:
منابع مالی اهلبیت، نورالله علی دوست خراسانی، با مقدمۀ آیتالله جعفر سبحانی، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع).
کلیدواژه:
وضع مالی اهلبیت، سیرۀ مالی اهلبیت، ثروت در اسلام
پینوشتها:
1. این مطلب برای مسلمانان، بدیهیتر از آن است که نیاز به دلیل داشته باشد؛ اما برای نمونه، میتوان به آیۀ سیزدهم سورۀ حجرات اشاره کرد که میفرماید: «إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُم؛ در حقيقت، ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شما است».
2. این مطلب در آیۀ هشتم سورۀ ضحی بهتصریح آمده است: «وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى؛ و [آیا چنین نیست که خداوند] تو را تنگدست يافت و بىنياز گردانيد؟».
3. از پيامبر (ص) نقل است که فرمود: «من هم گوسفند مىچراندم». سيرۀ ابن هشام، چاپ مصر، ج 1، ص 176.
4. ر.ک: السيرة الحلبية، (محشّا به السيرة النبويّةی سيد احمد زنى دحلان) ج 3، ص 361، س 3.
5. امیرالمؤمنین (صلواتاللهعلیه) در نامۀ معروفی که برای عثمان بن حنیف استاندار بصره نوشت، می فرماید: «كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّه». (نهج البلاغة، نامۀ 45. تصحیح صبحى صالح، ص 416) این تعبیر بهصراحت دلالت دارد بر اینکه آن حضرت هیچ مالی نداشته و تنها پشتوانۀ مالی آنان فدک بوده است.
6. حرّ عاملی، وسايل الشيعة، ج 12، ص 22، باب 9، ح اول ابواب مقدمات تجارت.
7. برای نمونه، میتوان به وضعیت مالی امام کاظم (علیه السّلام) توجه کرد. ر.ک: عرب ابوزیدآبادی، عبدالرضا، «سیمای اقتصادی امام هفتم»، مجلۀ معرفت، شمارۀ 89، 1384 ش.
8. دربارۀ خمس، ر.ک: یاوری سرتختی، محمدجواد و جباری، محمدرضا، بررسی تاریخی وضعیت خمس در عصر حضور ائمه (ع)، تاریخ در آیینه پژوهش، سال دهم بهار و تابستان 1392 شماره 1 (پیاپی 34).
9. برای توضیحات بیشتر دربارۀ انگیزۀ امام سجاد (علیه السّلام) از این کار، ر.ک: پیشوایی، مهدی، سیرۀ پیشوایان، قم، مؤسسۀ امام صادق (ع)، چاپ بیست و دوم، 1389 ش/ 1431 ق، ص 300 ـ 302.
10. برای نقلهای مختلف این ماجرا، ر.ک: حسین زاده، سید مهدی، بانوی تسبیح، انتشارات بنیاد قرآن، چاپ اول، 1394 ش، ص 63 ـ 68.
11 ـ العسقلانى، احمد بن على بن حجر، الإصابة فى تمييز الصحابة، تحقيق: عادل احمد عبد الموجود و علیمحمد معوض، بيروت، دارالكتب العلمية، ط الأولى، 1415/1995 م، ج 8، ص 281، ش 11632.