وقتی سخن از جاهلیت می شود، ذهن تنها به انسان های گذشته بخصوص قبل از صدر اسلام بر می گردد. اما سوال این است که آیا فقط آنها دچار جاهلیت بوده اند و اکنون انسان از دست جهالت رهایی یافته است؟
آدمیزاد همیشه خود را عاقل و فهمیده دانسته و می داند، پس برای رسیدن به پاسخ این سوال هم باید منبع مطمئنی پیدا کنیم که قطعا آن منبع، احادیث معصومین علیهم السلام هستند و هم باید معنا و مفهوم جاهل را دریابیم.
جاهل در برابر عاقل است. انسان، تا انسان است و زندگی می کند، رفتارش یا بر اساس عقل صورت می گیرد یا بر اساس جهل. رفتاری که بر پایه جهل باشد، رفتار جاهلی است پس تا انسان وجود دارد رفتار جاهلی هم وجود دارد.
جهل گاهی مترادف با بی خبری، گاهی هم معنای زندگی بَدَوی و بدون فرهنگ و ادب و گاهی به این مضمون است که تعصب و پستی طبع و قتل و غارت بر مردمی غالب شود.
اما اینکه دوره ای از زمان، زندگی مردم آن دوره را با صفت جاهلیت معرفی می کنند، به این برمی گردد که رفتار جاهلی مانند یک بیماری، در بین مردم آن دوره شیوع می یابد و هیچ درمانگری نمی تواند آن را کنترل و چاره کند در نتیجه رفتارهای جاهلی تا آنجا پیش می رود که پایه اصلی زندگی آنها، جهالت می شود، به طوری که عقلای شهر را دیوانه می خوانند!
عمده ترین ویژگی مشترک جاهلیت ها این است ایمان واقعی به خداوند ندارند و زندگی انسانها بر پایه ی احکام الهی بنا نمی شوند، بلکه هوی و هوس است که اساس زندگی ها را تشکیل می دهد. این است که فرق ماهیتی بین جاهلیت ده ها قرن پیش با جاهلیت کنونی که جاهلیتی مدرن است، وجود ندارد. هر دو آنها، انسان را از کرامت انداخته و انسان خود را صرفاً وسیله ارضاء انواع هوس ها و شهوت ها نموده است
با این توضیحات می بینیم که جاهلیت به یک دوره زمانی مشخص یا به یک شرایط معین یا به جامعه افرادی خاص منحصر نمی شود بلکه در هر دوره و زمانی حتی در اوج پیشرفت تکنولوژی و تمدن بشری آنگاه که چنین افکار و اندیشه هایی در جامعه بشری ظهور پیدا کند و دامن گیر شود، دوران جاهلیت شکل گرفته است.
اکنون به عنوان منبع مطمئن به قرآن و احادیث رجوع می کنیم:
آنچه از دوران جاهلیت در قرآن کریم آمده، در سوره احزاب آیه 33 می باشد که خطاب به زنان می فرماید: (لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیةِ الْأُولى) «همچون جاهلیت نخستین در بین مردم ظاهر نشوید.»
آنچه از این آیه قابل استفاده است دو مطلب می باشد:
١ـ یکی از رفتارهایی که جاهلانه صورت می گیرد و شیوع آن موجب جاهلیت هر دوره می شود، «تبرج زنان» است. «تَبَرَّج» در لغت از مادّه «برج» ساختمان هایی که در برابر دیدگان همه ظاهر می باشند به معناى خودنمایى و آشکار ساختن زینت در برابر مردم است و اساساً به چیزهایی گفته می شود که بین چیزهای دیگر زودتر دیده می شوند و به چشم می آیند.
این آیه برای تذکر به زنان نازل شده و آنان را از اینکه در کوچه و بازار به خودنمایی و ابراز آراستگی های خود بپردازند نهی می کند و با بیانی محکم و به دور از هرگونه تساهلی پایان دادن به این گونه رفتارهای جاهلانه را از زنان مسلمان طلب می کند.
٢ـ آیه شریفه دوران جاهلیت را شماره بندی کرده و از جاهلیت اول نمونه ای بیان کرده است. یعنی جاهلیت فقط مربوط به یک دوره نیست بلکه شما فعلا دوره اول آن را دیده اید.
در تأیید این مطلب، حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد شده است که : «بُعثتُ بین جاهلیتَین الأخراهما شَرَّ مِن أولاهما»؛ «من بین دو جاهلیّت که دومین آن سخت تر از اوّلی است، برانگیخته شده ام.» (معجم أحادیث الإمام المهدی (ع) ج1 ص44)
اولی آن همان دوران جاهلیت قبل از اسلام است که با رفتارهای نا بهنجارِ زنده به گور کردن دختران، برده فروشی، حراج و تبرج زنان، جنگ و خونریزی های فراوان و ... دوران جاهلیت قبل از اسلام را شکل دادند.
نمادهای جاهلیت مدرن با تکیه بر قرآن و سنت
جاهلیت عرب نوع ویژه ای از جاهلیت ساده و بی پیرایه بیش نبود. عرب در این جاهلیت، یک رشته بت های محسوس، ساده و مخلوق دست خود را می پرستید. این سلوک گرچه از لحاظ تفکر و رفتار، منحرف بود ولی انحراف آن هم با سادگی توام بود و چندان پایه ای نداشت. هرچند قریش در حفظ منافع و نفوذ و سیادت خود و پایداری در برابر حق و عدل و خدا، لجبازی و سرسختی شدیدی از خود نشان می داد، اما جاهلیت مدرن را حسابی دیگر است؛ بسیار عمیق تر و ریشه دارتر و لجبازتر از جاهلیت تاریخی عربی است، زیرا جاهلیت امروز جاهلیت علم، بحث، بررسی و تحقیق است. خداوند متعال درباره این گروه می فرماید: «وَقَالَ الَّذِینَ لا یعْلَمُونَ لَوْلا یکلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِینَا آیةٌ کذَلِک قَالَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَینَّا الآیاتِ لِقَوْمٍ یوقِنُونَ».[1]
حضرت علی(ع) صاحبان این جاهلیت را این گونه توصیف می کند: «گروهی به گذشته جاهلی خود بازگشتند و با پیمودن راه های گوناگون به گمراهی رسیدند و به دوستان منحرف خود پیوستند و از دوستی با مؤمنان که به آن امر شده بودند بریدند و بنیان اسلامی را تغییر داده و در جای دیگری بنا نهادند. آنان کانون هر خطا و گناه، و پناه گاه هر فتنه جو شدند که سرانجام در سرگردانی فرو رفته و در غفلت و مستی به روش و آیین فرعونیان در آمدند، یا از هم بریده و دل به دنیا بستند، و یا پیوند خود را با دین گسستند». [2]
اگر چه همه جاهلیت ها در خاصیت اصلی و کیفیت ماهیت جاهلی با هم شریک و متحدند، اما با این اشتراک در خاصیت و با این اتحاد و همبستگی باز هم هر جاهلیتی در مدار تاریخ، قیافه و سیمای مخصوصی دارد که با آن شناخته می شود. این سیمای مشخص نیز با شرایط آن محیطی ارتباط دارد که این جاهلیت در آن پرورش می یابد، و نیز هماهنگ و همگام با آن مرحله از تطور و اوضاع متحول اقتصادی، اجتماعی و سیاسی به پیش می رود که آن جاهلیت را در بر می گیرد.
بنابر آنچه اشاره شد، جاهلیت نوین دارای خصوصیاتی است:
1. علم گرایی در جهت گریز از خدا و آزار بندگان
بزرگ ترین فتنه و آشوب در جاهلیت مدرن از آنجا ناشی می شود که سرمایه عظیم و اندوخته هنگفتی از علم و دانش را در اختیار دارد و دارای قدرت و نیروهای مادی سرشار است، و با بهره برداری از این دو، بسیاری از مشکلات را در زندگی مادی آسان ساخته و منافع فراوانی را به دامن بشریت ریخته است.
اکتشاف های درخشان علمی یکی در پی دیگری، آوازة جهانی و تأثیرات شگرفی در اندیشۀ آدمی داشته و دارد. مظاهر با شکوه کشف های علمی چنان فریبنده و سرگرم کننده است که مردم را از ارزش های حقیقی زندگی انسانی دور ساخته، چنان که انسان از واپسین سال های قرن نوزدهم، به یکی از تیره و تارترین دوران های تاریخ خود گام نهاده است؛ زیرا کارِ رویدادهای بسیار غم انگیز در سراسر گیتی و پیکارهای پی گیر و بی پایان میان نیروهای اهریمنی با انسان در سراسر جهان، چنان بالا گرفته است که همۀ آن غرور و خودستایی یا خویش بینی ناشی از پندار، متانت و استحکام تمدن کنونی را یکسره از میان برده و به جای آن تخم ناامیدی و بدبینی و ترس از سرنوشتی تلخ را در دل ها انداخته است.[3]
البته پیشرفت علوم در ابتدا تضاد و مشکل بغرنجی را با مقولۀ دین به وجود نیاورد؛ حتی دانشمندانی مانند«نیوتن» که سهم عمده ای در پدید آوردن علوم و اکتشاف های جدید داشتند، همواره بر امور ماورای طبیعی تأکید می کردند؛ اما دیری نپایید که اوضاع دگرگون شد؛ به گونه ای که عده ای نیوتن را به عنوان پیام آور علم تا مرز پرستش ستودند. و برخی نیز در این جهت بر اصطکاک علم و دین تأکید کردند و در مسیر تکیه بر علم و بی اعتنایی به مسایل معنوی و دینی گام برداشتند.[4]
با آمدن علم جدید، همۀ علل پدیده ها کشف گردید و چگونگی اثرگذاری عوامل طبیعی روشن شد و در نتیجه، انسان ها فهمیدند که دلایل این رخدادها، غیر مادی نیست؛ بلکه کاملاً مادی، عینی و محسوس است. و از این رهگذر، فهمیدند که اعتقاد به نیروهای مافوق طبیعی، توهمی بود که تنها از جهل و نادانی بشر به علت های طبیعی و مادی سرچشمه می گرفت. پس خدا و امر فراتر از امور طبیعی حقیقت ندارد! ما نیز در پرتو پیشرفت هر چه بیشتر علوم تجربی، بیش از پیش می توانیم به نادرستی این گونه امور پی ببریم! [5]
اما این گروه غافل هستند که این مسأله، هیچ ارتباطی به تعالیم دین الهی ندارد؛ زیرا حقیقت دین، نه تنها منکر علل مادی نیست، بلکه بر وجود و لزوم شناسایی آن ها تأکید دارد؛ اما مطمئناً وجود چنین عللی، علت حقیقی را نفی نمی کند.
2. سقوط مقام زن و خانواده(فمنیسم)
«ویل دورانت» فیلسوف و نویسنده معروف تاریخ تمدن می گوید: «اگر فرض کنیم در سال 2000 مسیحی هستیم و بخواهیم بدانیم که بزرگترین حادثه قرن بیستم چه بوده، متوجه خواهیم شد که این حادثه، جنگ و یا انقلاب روسیه نبوده بلکه همانا دگرگونی وضع زنان بوده است! تاریخ چنین تغییر تکان دهنده ای را در مدتی به این کوتاهی کمتر دیده است و خانه مقدس که پایه نظم اجتماعی ما بود، شیوه زناشویی که مانع شهوترانی و ناپایداری وضع انسان بود، قانون اخلاقی پیچیده ای که ما را از توحش به تمدن و آداب معاشرت رسانده بود، همه آشکارا در این انتقال پرآشوبی که همه رسوم و اشکال زندگی و تفکر ما را فرا گرفته است، گرفتار گشته اند»![6]
اکنون نیز که در قرن بیست ویکم به سر می بریم ناله متفکران غربی از به هم خوردن نظم خانوادگی و سست شدن پایه ازدواج، از شانه خالی کردن جوانان در قبول مسئولیت ازدواج، در منفور شدن مادری، در کاهش علاقه پدر و مادر و به ویژه علاقه مادر نسبت به فرزندان، از ابتذال زن در دنیای امروز و جانشین شدن هوس های سطحی به جای عشق، از افزایش طلاق، از زیادی سرسام آور فرزندان نامشروع، و... بیش از پیش به گوش می رسد.
حضرت آیت الله خامنه ای در این زمینه می فرماید: «آن چه در غرب با عنوان شعار وجود دارد، در درجة اول، آزادی زن است. آزادی، فضای وسیعی را شامل می شود؛ هم شامل آزادی از اسارت و هم شامل آزادی از اخلاق است- چون اخلاق هم یک قید و بند است- هم آزادی از نفوذ مبنی بر سوء استفاده کارفرمایی است که زن را با مزد کمتری به کارگاه می کشد، هم شامل آزادی از قوانینی است که زن را در مقابل شوهر متعهد می کند. آزادی می تواند به همة این معانی باشد؛ چنانچه در شعارهایی که نسبت به زن وجود دارد، طیف وسیعی از این مطالبات و درخواست ها هست».[7]
3. اصالت به انسان و خود محوری او(اومانیسم)
در قرن هجدهم، اعتماد فزاینده و خوش بینانه ای به انسان و قدرت وی در ساختن زندگی خویش بدون یاری جستن از دین و خدا پدید آمد. در عرصه معرفت شناسی، انسان به عقل و فهم خود بالید و آن را ملاک صدق و صحت همه چیز دانست، و در وضع قانون و تکلیف ادعای استقلال و بی نیازی از دین سرداد. [8]
در این دوران کاذب بود که این انسان مغرور اعلام داشت: دیگر برای بشر ننگ است که خدا را بپرستد، ننگ است که دیگر اخلاق و رفتار و افکار و مشاعر، و آداب و رسوم خود را از خدایی که نه او را دیده و نه تا ابد خواهد دید دریافت کند، ننگ است که دیگر خدای افسانه ای برای او قانون تصویب کند و او کورکورانه از چنین قانونی پیروی نماید، بدون اینکه حق اظهار نظر و انتقاد داشته باشد. انصافاً که انسان این قرن پرغرور، موجودی بس بدبخت، بینوا، بیچاره و سرگردان و در طوفان این تصور خطا آن چنان گرفتار است که خود را به کرسی خدایی نشانده و از طوق بردگی و عبودیت رها پنداشته و از حوزه سرپرستی خدا بیرون انداخته و راه خبط و خطا را پیش گرفته و عنان گسیخته می تازد و از پایان کار بی خبر است! این گونه است که خداوند متعال انسان را مخاطب قرار می دهد و می فرماید:«یا أَیهَا الإنْسَانُ مَا غَرَّک بِرَبِّک الْکرِیمِ» [9] و حضرت علی(ع) پس از تلاوت این آیه فرمود: «برهان گناهکار، نادرست ترین برهان هاست، و عذرش از توجیه هر فریب خورده ای بی اساس تر، و خوشحالی او از عدم آگاهی است. ای انسان! چه چیز تو را بر گناه جرئت داده و در برابر پروردگارت مغرور ساخته و بر نابودی خود علاقه مند کرده است؟!»[10].
این رهنمون امام(ع) ثابت می کند که انسان باید در پرتو وحی الهی و عمل به دستورات خداوند متعال به کمال واقعی برسد. پس خود اصالت ندارد، که هر چه بخواهد انجام دهد؛ چون خود را نمی شناسد تا بتواند برای خود دستورالعمل زندگی بنویسد. انسان اسیر طبیعت، بسیاری از حقایق عالم بر وی پوشیده است و درک آن ها در گرو رهایی او از حجاب های دنیوی و علایق طبیعی است.
4. گسترش بی بندوباری اخلاقی و فساد جنسی
فساد اخلاقی در جاهلیت مدرن مانند یک بیماری واگیردار مرتب در سراسر جهان در حال گسترش است. گسترش دامنه این خطر به اندازه ای قوی است که همه جهان بشریت را به نابودی تهدید می کند. وقتی اخلاق از عقیده و ایمان فاصله گرفت و یا زیر فشار عقاید و ادیان منحرف واقع شد، هرگز در مقابل امواج حوادث و در برابر طوفان و طغیان غرایز یارای مقاومت و نیروی زیستن نخواهد داشت.
در این زمینه رسول خدا(ص) خطاب به سلمان فارسی می فرماید: «روزگاری می آید که مردم از شهوات پیروی می کنند و تمایلشان به سوی هوای نفس است؛ مال را بزرگ می شمارند و دین را به دنیا می فروشند، در آن هنگام زنان و دختران ره به بیگاری می برند و اعمال منافی عفت انجام می دهند و مردها به مردها و زن ها به زن ها اکتفا می کنند. همان طور که زن در خانة شوهرش مورد حفظ و حراست واقع می شود که کسی به او تعدی نکند و در استمتاعات اختصاص به خود داشته باشد، همین طور افرادی، جوانان تازه به سن رسیده را به خود اختصاص داده در اعمال نامشروع مورد حراست و حفظ خود قرار می دهند تا کسی دیگر به آن ها توجهی نکند! مردها خود را شبیه زنان و زنان خود را شبیه مردان می نمایند! در آن زمان، طلاق زیاد می شود و حد الهی جاری نمی گردد. و زنان آوازه خوان در بین مردم ظاهر می شوند و زنازاده بسیار پدید می آید و پردة عصمت مردم پاره می شود و محرمات الهی به جا آورده می شود و حریم عفاف دریده می گردد، و معصیت های خدا رواج پیدا می کند».[11]
5. خصوصی کردن دین و جدایی آن از زندگی(سکولاریسم)
یکی از بزرگترین خطاهای جاهلیت مدرن این است که تصور کرده اند دین نوعی علاقه وجدانی خشک میان بشر و خدا است و هیچ گونه پیوندی با واقع و حقیقت زندگی ندارد! و چنان کرده اند که دین فقط مربوط به داخل قلب و اعماق وجدان است و زندگی انسان در جهان هیچ گونه پیوندی با عقیده ندارد، بلکه زندگی انسان بیرون از مرز وجدان به راه خود ادامه می دهد.
در اعتقاد طرفداران این نظریه تفکیک دین و دنیا، غایت و شأن و مسئولیت دین، توجه به امور معنوی و سعادت آخرتی انسان است که با ابلاغ دو اصل دین (خداوند و معاد) به وسیله پیامبران و جانشینان آنان تحقق می یابد. دین در عرصه های دنیایی مردم مانند عرصه اقتصاد، سیاست و حکومت دخالت نمی کند، چرا که این امور از شؤون دنیایی است و به خود مردم تعلق دارد. به دیگر سخن، انتظار ما از دین نه آبادانی دنیا و برآوردن مشکلات و نیازهای دنیایی، بلکه انتظار تأمین سعادت معنوی و آخرتی است.[12]
بنابراین فکر تفکیک دین از واقع زندگی انسان و اندیشه تفکیک احساس و عقل از عقیده و شریعت، یکی از بزرگترین حماقت های دوران تاریک جاهلیت است؛ زیرا دین مجرد احساس، در داخل وجدان و اعمال قلب نیست، بلکه دین زیر بنای محکم و پایه استواری است که دائم تصور کامل زندگی و روابط و پیوندهای زندگانی روی آن بنا و پیوسته ارزش و مقام انسان در جهان هستی با آن مشخص و ممتاز می گردد.
ویژگی مشترک میان جاهلیت اول و مدرن
نتیجه مهم از این بیانات این است که آنچه خاتمه دهنده دوره اول جاهلیت بود، اسلام و احکام الهی بود. در واقع جاهلیت ها دارای ماهیت مشترکی هستند که با وجود این که قرن ها با هم فاصله دارند، آن ها را یکی می کند.
تنها راه رهایی از جاهلیت نیز، روی آوردن به دین و شریعت الهی است. انسان ساخته ی خداست و باید برای نیک زیستن خود، به شیوه ای که خداوند دستور داده زندگی کند تا انسانیت خود را از دست ندهد و ماهیت انسانی خویش را دگر گون نکند
عمده ترین ویژگی مشترک جاهلیت ها این است ایمان واقعی به خداوند ندارند و زندگی انسانها بر پایه ی احکام الهی بنا نمی شوند، بلکه هوی و هوس است که اساس زندگی ها را تشکیل می دهد. این است که فرق ماهیتی بین جاهلیت ده ها قرن پیش با جاهلیت کنونی که جاهلیتی مدرن است، وجود ندارد. هر دو آنها، انسان را از کرامت انداخته و انسان خود را صرفاً وسیله ارضاء انواع هوس ها و شهوت ها نموده است.
با این همه علم و تکنولوژی جایی برای جهالت باقی مانده؟
در واقع اعراب زمان جاهلی به دلیل نداشتن علم کافی و پایبند نبودن به دستورات دینی، گرفتار برخی اعتقادات و همچنین انجام دادن برخی کارهایی می شدند که تا ابدیت همانند لک ننگی بر پیشانیشان نقش بسته است.
اما انسان های امروزی با ادعای علم و دانش و پیشرفت های تکنولوژی و داشتن هزاران مراکز معتبر علمی، روز به روز در منجلاب جهل و فساد و طغیان و بی بند و باری فرو می روند.
هر چند بشر امروز، عینک علم و پیشرفت بر چشمان به ظاهر بینای خود زده و روز به روز قله های علم و صنعت و تکنولوژی را فتح می کند و مغرورانه ادعا دارد که همه کاره می باشد ولی به خاطر روی برگرداندن از معنویات و دستورات الهی، روز به روز گمراه تر می شود و در دره های هولناک جاهلیت مدرن سقوط می کند.
اگر اعراب زمان جاهلیت بر اساس دلایل پوچ و پیش پا افتاده، به جان هم می افتادند و درگیری های قبیلگی و خونریزی های آنچنانی راه می انداختند، انسانهای عصر جاهلیت مدرن نیز از سر غرور و تکبر به بهانه های واهی به جان هم می افتند و با استفاده از علم و دانش و صنعت نظامی، در یک لحظه، چندین هزار انسان بی گناه را به خاک و خون می کشند.
اگر در جاهلیت قبل از اسلام، تعصبات قومی و قبیلگی روسای قبایل، باعث می شد که بسیاری از قبایل به جان هم بیفتند، در این عصر نیز کسانی که دنیا را دهکده ای بیش نمی دانند و خود را رئیس آن دهکده و قبیله می دانند، با سیاست های غلط خود بیشتر کشورهای دنیا را به جان هم می اندازند و با ایجاد تفرقه و اختلاف بین مردم کشورهای مختلف، امنیت و آرامش را از جامعه بشری سلب نموده اند.
اگر در زمان جاهلیت قبل از اسلام، زنان روسری های خود را طوری روی سرشان می گذاشتند که گردن و گردنبند و گوش و گوشواره هایشان پیدا بود، در این عصر نیز برخی با ادعای داشتن تمدن و فرهنگ، نه تنها با حجاب و عفاف سر و کاری ندارند بلکه با کمال افتخار، به برهنه بودن خود می بالند و فرهنگ برهنگی را ترویج می کنند.
حدیثی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله وارد شده است که : «بُعثتُ بین جاهلیتَین الأخراهما شَرَّ مِن أولاهما»؛ «من بین دو جاهلیّت که دومین آن سخت تر از اوّلی است، برانگیخته شده ام.»
بشر امروز، جهالت را از حد گذرانده و با اعمالی مانند ازدواج با هم جنس خود و حتی با حیوانات، قتلهای وحشیانه که روی درندگان را کم کرده، کودک آزاری های فراوان، حراج و خود فروشی بی مهابای زنان و هزاران رفتار نابهنجار دیگر که در برخی جاها تبدیل به فرهنگ شده است، جاهلیت دوم را شکل داده اند و ابو جهل ها و ابولهب ها و ابو سفیان های آن در مسابقه جهل و نادانی، از سردمداران جاهلیت قبل از اسلام گوی سبقت را ربوده اند.
اما راه رهایی از این همه جهالت چیست؟
همان گونه که گفته شد، دلیل جاهلیت در هر دوره و جامعه ای، دوری از خدا و احکام الهی است.
پس تنها راه رهایی از جاهلیت نیز، روی آوردن به دین و شریعت الهی است. انسان ساخته ی خداست و باید برای نیک زیستن خود، به شیوه ای که خداوند دستور داده زندگی کند تا انسانیت خود را از دست ندهد و ماهیت انسانی خویش را دگر گون نکند.
در روایتی مشهور از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله شنیده ایم که می فرماید: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّة» «کسى که بمیرد و امام زمانش را نشناسد، مرگش مرگ جاهلیت است»
عدم شناخت و معرفت نسبت به امام معصوم یکی از مهمترین عوامل حصول جاهلیت می باشد. اگر کسی امام زمان خود را نشناسد و نتواند با امام زمان خویش پیوند و رابطه داشته باشد به جاهلیت مبتلا می شود و زندگی جاهلانه ای دارد. وقتی که زندگی یک شخص جاهلانه شد، مرگ او نیز مرگ جاهلی است. چرا که ثمره و میوۀ زندگی جاهلانه، مرگ جاهلی می باشد.
پس راه رهایی از جاهلیت، شناخت و پیروی از امام زمان مان که حجت خدا بر روی زمین است، می باشد. زیرا می داند که آن حضرت بر تمامی اعمال و گفتارش آگاهی و احاطه دارد، پس از اعمال و رفتارهای جاهلانه گریزان می شود.
تمدن جاهلی در آئینه روایات
در روایات به یک تمدن جاهلی قبل از ظهور امام عصر؟عج؟ اشاره شده است که سه مشخصه مهم دارد، این سه مشخصه عبارتند از:
1_ ظاهراً مبتنی بر علم است (مدرن).
2_ سعی می کند تمام عالم را به تسخیر خود در آورد.
3_ بسیار پیچیده است.
از احادیث استفاده می شود که حضرت مهدی؟عج؟ مثل پیامبر بزرگوار اسلام؟ص؟ در برابر جاهلیت قرار می گیرد که «جاهلیت مدرن» است. این تمدن که ظاهراً مبتنی بر علم است، سعادت بخش نیست، زیرا جهل؛ تنها با علم برطرف نمی شود، بلکه ایمان، تقوا و پذیرش ولایت الهی جهل را از بین می برد. امام صادق؟ع؟ ضمن تشبیه دقیق عصر قبل از ظهور امام زمان؟عج؟ که «جاهلیت نو» بر آن حاکم است، با عصر پیامبر اکرم؟ص؟ که جامعه، گرفتار جاهلیت بود، پیرامون عملکرد امام زمان؟عج؟ می فرماید:
یصنع کما صنع رسول الله یهدم ما کان قبله کما هدم رسول الله امر الجاهلیه و یستأنف الاسلام جدیداً بعد ان یهدم ما کان قبله؛ او همان کاری را می کند که پیامبر خدا کرد. تمام فرهنگ و مناسبات جاهلی را بر هم می ریزد و اسلام ناب را دوباره به مردم عرضه می کند. (1)
همچنین می فرماید:
ابطل رسول الله ما کان فی الجاهلیه و استقبل الناس بالعدل و کذلک القائم؛ پیامبر اکرم نشانه های جاهلیت را از بین برد و با عدالت میان مردم رفتار نمود. قائم نیز چنین خواهد کرد. (2)
همچنین فضیل بن یسار می گوید شنیدم امام صادق؟ع؟ درباره اخلاق مردم در عصر ظهور می فرمایند:
إن قائمنا إذا قام استقبل من جهله الناس أشد مما استقبله رسول الله من جهال الجاهلیه فقلت: وکیف ذلک؟ قال: إن رسول الله أتی الناس وهم یعبدون الحجاره والصخور والعیدان والخشب المنحوته، وإن قائمنا إذا قام أتی الناس وکلهم یتأول علیه کتاب الله،
ویحتج علیه به، ثم قال: أما والله لیدخلن علیهم عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحر والقر؛ قائم ما چون قیام کند با جهل مردم، شدیدتر از آنچه رسول خدا؟ص؟ با آن از سوی نادانان جاهلیت روبرو شد برخورد می کند، عرض کردم، این چگونه ممکن است؟ فرمود، همانا رسول خدا در حالی به سوی مردم آمد که آنان سنگ و کلوخ و چوب های تراشیده و مجسمه های چوبین را می پرستیدند و قائم ما چون قیام کند در حالی به سوی مردم می آید که جملگی کتاب خدا را علیه او تأویل می کنند و بر او بدان احتجاج می نمایند، سپس فرمود، بدانید به خدا سوگند که موج دادگستری او بدان گونه که گرما و سرما نفوذ می کند، تا درون خانه های آنان راه خواهد یافت. (3)
پیامبر گرامی اسلام؟ص؟ به امام علی؟ع؟ درباره شرایط مسلمانان فرمود:
یا علی، انَّ القومَ سَیُفتَنون باموالِهم، و یَمُنُّون بدینِهم علی ربِّهم، و یَتَمَنَّون رحمَتَه و یَأمَنُون سَطْوَتَه و یَستَحِلُّون حرامَه بالشبهاتِ الکاذبه و الاهواءِ الساهیهِ، فَیَسْتَحِلُّون الخَمْرَ بالنبیذ و السُّحْتَ بالهدیه و الرِّبا بالبیع؛ ای علی، دیری نپاید که امت اسلامی با اموالشان دچار فتنه می شوند. آنان با دین داری خود بر خدا منت می گذارند و رحمتش را آرزو می کنند و خود را از قهر الهی مصون می پندارند و با شبهات دروغین و هوس های غافلانه حرام او را حلال می سازند. شراب را به نام آب انگور و رشوه را به اسم هدیه و ربا را به عنوان معامله مباح می شمارند. (4)
این روایات به وضوح از رواج یک تمدن جاهلی که با دلایلِ به اصطلاح علمی آموزه های الهی را تغییر می دهند، اشاره دارند که البته هم اکنون در بخشی از تمدن کنونی با شدت در حال وقوع است.
امام علی؟ع؟ در خطبه طالوتیه به وضوح ریشه به وجود آمدن چنین تمدن هایی را گوشزد نموده اند:
سوگند به خدایی که دانه را (در دل خاک) بشکافت و آدمیان را آفرید، اگر علم را از معدن آن اقتباس کرده بودید و خیر را از جایگاه آن خواستار شده بودید و از میان راه به رفتن پرداخته بودید و راه حق را از طریق روشن آن پیموده بودید، راههای شما
هموار می گشت و نشانه های هدایتگر پدید می آمد و فروغ اسلام شما را فرامی گرفت و به فراوانی غذا می خوردید، و دیگر هیچ عائله مندی بی هزینه نمی ماند، و بر هیچ مسلمان و غیرمسلمانی ستم نمی رفت. و لیکن شما در راه جهالت و گمراهی به راه افتادید؛ و بدین جهت این دنیای گسترده با این پهنا و وسعتش برای شما تاریک شد؛ و درهای علم و دانش به روی شما بسته شد؛ و با آراء و اهواء خودتان گفتید و شنیدید و رفتار کردید؛ و در همان دین و روشی که برای خود اتخاذ کردید، نیز اختلاف نمودید؛ و در دین خدا بدون داشتن علم و بصیرت فتوا دادید؛ و اظهارنظر کردید؛ و از گمراهان و گمراه کنندگان پیروی نمودید؛ و ایشان شما را اغوا کردند. و شما امامان و پیشوایان خود را از أهل بیت ترک کردید؛ و ایشان نیز شما را به واسطه ی شقاوت نفوستان و قساوت قلوبتان و بطلان استعدادتان از قبول هدایت و کمال، ترک کردند و بنابراین روزگار خود را در حال عدم انقیاد و پیروی از حق گذرانیده؛ و به آراء خود عمل کردید؛ و با حکومت أفکار خود زیست نمودید... .
قدری آهسته حرکت کنید؛ که در زمان نزدیک نتیجه ی آنچه را که کاشته اید، درو خواهید نمود؛ و وخامت اعمال و سنگینی آنچه بجای آورده اید، از ترک امامت و ولایت را درخواهید یافت؛ و عاقبت ولایت حکام و ولات جور به شما خواهد رسید.
زمان کنونی همان زمانی است که امام علی؟ع؟ به آن اشاره نموده است و شلاق هایی که بر پیکره اخلاق انسان، سلامتی جسم او و محیط زیستش وارد شده است همان محصولی است که امام علی؟ع؟ وعده درو کردن آن را داده اند.
بسیاری از مؤلفه های کنونی حاکم بر جهان مایه اهلاک حرث و نسل بوده و نمی توانند در حیات طیبه مهدوی ادامه یابند. این تمدن نمی تواند زیرساخت های لازم برای تربیت انسان در تراز خلیفه خدا را تأمین کند و اندک افرادی که در تراز انسان مهدوی تکامل می یابند با زحمات و مشقات بسیار فراوانی روبرو هستند. در حیات طیبه مهدوی زیر ساخت ها به گونه ای فراهم می شود که قاطبه بشر به سعادت و تکاملی که ظرفیت آن را دارند می رسند.
دوران قبل از بعثت رسول اکرم(ص) را دوران جاهلیت اولی می خوانند، جامعه آن دوران از این جهت که با خاموش کردن نور عقل و فطرت، قدم در مسیر انحرافات گذاشته، با تمام وجود سر سپرده جهل و تاریکی گشته است با جامعه دوران آخرالزمان مشابهت زیادی دارد، از این رو دوران آخرالزمان را دوران جاهلیت ثانی می گویند.
به گزارش مشرق، دوران قبل از بعثت رسول اکرم(ص) را دوران جاهلیت اولی می خوانند، جامعه آن دوران از این جهت که با خاموش کردن نور عقل و فطرت، قدم در مسیر انحرافات گذاشته، با تمام وجود سر سپرده جهل و تاریکی گشته است با جامعه دوران آخرالزمان مشابهت زیادی دارد، از این رو دوران آخرالزمان را دوران جاهلیت ثانی می گویند.
جاهلیت دوم سخت تر و مصیبت بارتر از جاهلیت اول و خطرناکتر از آن است. مردم عصر پیامبر(ص) بت های چوبی می پرستیدند، اما مردم در زمان قبل از ظهور، بت های بشری می پرستند. همان بت هایی که به مقابله با امام می پردازند و با کتاب خداوند و با تفسیر به رای آیات، سعی در محکوم کردن امام و باطل نشان دادن ایشان دارند. ولی امام مهدی(ع) جاهلیتی را که پیش از ظهور است نابود می کنند، دقیقا همانند پیامبر گرامی اسلام که جاهلیت را نابود کرد.
سرگردانی و حیرانی، ابتلا به جهل و نادانی، خاموشی نور عقل و فطرت، طولانی شدن دوران غیبت، خواب طولانی مردم، وجود فتنه ها و فسادهای گسترده، عدم امنیت، کمبود آب و غذای مناسب، هراس و اضطراب درونی و شیوع جنگ های خانمان سوز و ... همه و همه مسائل مبتلا به جامعه امروز جهانی است.
با توجه به اهمیت جاهلیت مدرن، مبارزه امام عصر(ع) با این موضوع و همچنین تاکید مقام معظم رهبری به این مساله، بر آن شدیم تا بازخوانی فرمایشات رهبری در این موضوع را داشته باشیم؛
"این نسخه در مقابل چیست؟ در مقابل جهالت بشر. این جهالت بشر، آن چیزی نیست که نقطهی مقابلش اختراعات و اکتشافات است؛ بلکه اگر بشر به دانشهای مختلفی دست پیدا کند، اما روابط صحیح انسانی را نشناسد، دچار جهالت است. اگر بشر به اوج علم هم برسد، اما از لحاظ حقوق و احکام، قائل به دو گونه انسان و دو طبقهی بشر باشد، این بشر جاهل است. اگر بشریت به پیشرفتهای مادّی هم برسد، اما بنای زندگی، بنای ظالمانهیی باشد؛ زورگویی بر زندگی مردم حاکم باشد؛ قدرتهای قوی، ضعفا را پایمال کنند؛ در دنیا نور معرفت و انسانیت نباشد؛ در دنیا فریب رایج باشد، باز هم همان جاهلیت است؛ اینهاست آن بلاهایی که بشر را دچار بدبختی و تیرهروزی میکند(۷۰/۱۱/۱۲ )
شما سؤال می کنید که ما از حالا به بعد چه خواهیم کرد؛ من به شما می گویم که ما در اول راهیم. آن تصویری که از جامعهی اسلامی در ذهن ماست، با وضع کنونی ما فاصلهی زیادی دارد. ما توانستیم حصاری را بشکنیم و مانع را از سر راه حرکت به سمت دولت اسلامی و جامعهی اسلامی و دنیای اسلامی برداریم. آنچه را که میتوانیم بین خودمان و خدا بگوییم، این است که ما تلاش کردیم و مردم ما صادقانه حرکت کردند و امام ما خوب رهبری کرد و خوب پیش برد؛ اما آنچه را که در اثنای این جاهلیت مظلم طی کردیم، نسبت به آنچه که بعداً باید طی کنیم، مطمئناً خیلی کم است.
اولین و مهمترین کاری که پیش روی ما قرار دارد، تحول معنوی و روحی انسانهاست. ما متأثر از تربیتهای طولانی غیراسلامی هستیم. آنچه که هیجان عظیم انقلاب و دوران جنگ انجام داد، البته معجزهآسا بود؛ اما تا این پدیده عمق پیدا بکند، و تا وقتی که اعماق ضمایر را متحول نماید، کار زیادی لازم است. (۷۰/۱۱/۱۲)
اتحاد و تشکیل امت واحده یکی دیگر از نیازهای ضروری دنیای اسلام برشمردند و باید توجه داشت که یکی از اهداف اصلی ایجاد اختلاف میان مسلمانان و ترویج شیعه هراسی و ایران هراسی، سرپوش گذاشتن جبهه استکبار بر مشکلات خود و حفاظت از رژیم غاصب صهیونیستی است، در مقابل انتظار از ملت های مسلمان بویژه زبدگان و نخبگان امت اسلامی این است که با تدبر و بصیرت، شناخت صحیحی از جبهه دشمنان امت اسلامی پیدا کنند و این حقایق روشن را بخوبی متوجه شوند.
دستگاه های سیاسی غرب، مروج همان جاهلیتی هستند که هدف از بعثت پیامبر(ص) زدودن آنها بود، بی عدالتی، تبعیض، نادیده گرفتن کرامت انسانی، عمده کردن مسائل جنسی و تبلیغ گسترده تبرّج زنانه، همه از مظاهر تمدن فاسد غربی است که در واقع بازگشت به همان جاهلیت است اما با شیوه ها و ابزار مدرن.(۹۳/۳/۶)
خداوند حکیم عزیز را حمد و سپاس که بر بندگان منت نهاد و آنان را به گردآمدن در خانهی خود فراخواند و پیامبر بزرگ خود را به سردادن بانگ اذان حج بر گلدستهی تاریخ مأمور ساخت؛ ساحت خانه را امن و امان کرد و از بتهای جاهلیت پیراست و مطاف مؤمنان و میعاد دورافتادگان و مظهر جماعت و جلوهگاه شوکت و مجمع امت قرار داد؛ بیتاللَّه را که سدنهی کعبه و خدمهی مطاف و مسعی در عهد جاهلیت اولی، بازار تجارت و دکان ریاست و سیادت خود کرده بودند، از آنِ مردم و منبع بهره و سود آنان دانست و به رغم انحصارطلبان، از راهرسیدگان را با ساکنان دارای حقی برابر ساخت؛ حج را رمز وحدت و عظمت مسلمین و هماهنگی و پیوند میان آنان قرار داد و باطلالسحر بسیاری از ابتلائاتی که افراد و جوامع مسلمین بر اثر جداماندگی از اصل و ریشهی خود به آن دچار میشوند؛ مانند: بیگانهگرایی و خودفراموشی و ترفندپذیری و غفلت از خدا و اسارت در دست اهل دنیا و بدبینی به برادران و شنودن سخن دشمن دربارهی آنان و عدم حساسیت به سرنوشت امت اسلامی، بلکه نشناختن کلیتی به نام امت اسلامی، و بیخبری از حوادث دیگر بلاد اسلامی و ناهشیاری در برابر نقشههای دشمنان دوبارهی اسلام و مسلمین، و بسی بیماریهای مهلک دیگر که در طول تاریخ اسلام بر اثر تسلط نااهلان و ازخدابیخبران بر زندگی سیاسی و سرنوشت مسلمین، همواره مسلمانان را تهدید کرده و در قرنهای اخیر، با حضور قدرتهای استعماری بیگانه در منطقه یا دستنشاندگان فاسد و دنیاپرستشان، شکلی بحرانی و ویرانگر به خود گرفته است.(۷۰/۳/۲۶)"
معرفی کتاب جاهلیت مدرن در رویارویی با امام زمان(ع)
کتاب جاهلیت مدرن در رویارویی با امام زمان (ع) اثر اسماعیل شفیعی سروستانی دارای ۲ بخش از جمله مباحث نظری و مباحث مصداقی است. هر فصل از آن به بخشهایی اعم از جاهلیت مدرن و پوستین وارونه اسلام، جاهلیت دوم در آخرالزمان، مهدویت رودررو با جاهلیت، معنا و مفهوم جاهلیت، مرگ جاهلی و سرمایهداری، موجد خودآرایی جاهلی است.
در این کتاب نویسندگان با استفاده از مولفههای جاهلیت اول، به سراغ عصر میآیند و ثابت میکنند که تمامی ویژگیهای جاهلی جاهلیت اول (در شبهجزیره عربستان)، در جهان حاضر وجود دارد؛ بلکه به طور گستردهتری موجود است. مسائلی همچون شراب نوشی و عشرتطلبی، زنده به گور کردن دختران، تبرج و ... که همگی با استناد به آمار روز در جهان معاصر ثابت میگردند تا مستندی باشند برای روایت امام صادق (ع) که فرمودند حضرت صاحب الزمان (عج) با جاهلیتی سختتر از جاهلیت اوّل مبارزه خواهند کرد.
در بخشی از کتاب جاهلیت مدرن در رویارویی با امام زمان (ع) درباره «زنان، هدف تبلیغات سرمایهسالاران»، آمده است، اساس نظام اقتصادی سرمایهسالاری، تولید کالا است؛ تولید و توزیع و پس از مصرف کالاست که باعث انباشت سرمایه برای تولید بیشتر میشود، هر کدام از این حلقهها که نباشد، نظام اقتصادی موجود به دستانداز میافتد؛ از این نظر، تبلیغات که نقش مهمی در گسترش فرهنگ مصرفی موجود دارد برای تکمیل این حلقه، اهمیت پیدا میکند.
در ابتدای کار، تبلیغات به طور عمده صورت اطلاعرسانی داشت، نزدیک به صد سال پیش، بعضی از خلصتهای این کالای تازه وارد بازار، در آگهی تجارتی عمده میشد، کمتر اتفاق میافتاد که آگهی تجارتی درباره چیزی به غیر از خود کالا باشد، به عبارت دیگر، نقش اصلی تبلیغات در این دوره، اطلاعرسانی بود ولی از سال ۱۹۲۵ میلادی این شیوه تبلیغات تغییر کرد؛ شرکتها به این نتیجه رسیدند که نگرش متفاوتی لازم است تا بتوان کالای بیشتری فروخت، از آن تاریخ به بعد، آگهیهای تجارتی کوشید کالا را به خواستهها و احساسات انسانی گره بزند. یکی از ابتداییترین خواستههای بشری هم تمایلات جنسی است و از این جاست که بهرهگیری به واقع سوء استفاده از زنان در تبلیغات آغاز میشود، کمتر اتفاق میافتد که در آگهیها نشانی از کالای مورد نظر باشد و اغلب نیز خواننده و بیننده از آگهی، چیزی درباره مختصات کالا نمیآموزد به عوض، آگهی تجارتی میکوشد که تصویرپردازی کند.
در این کوشش برای تصویرپردازی، بدن زن چه به طور کامل و چه به صورت اجزا وارد معادله میشود تا کالای مورد نظر به فروش رود؛ گذشته از نتایج دیگر، یکی از پیامدهای آن، این است که از زنان، تصاویر کاملأ غیرواقعی ساخته میشود، زنان آگهیهای تجارتی را در هیچ کجا پیدا نمیکنید به عوض با تزریق ناامنی و غیرکامل بودن زنان و به ندرت مردان، پیام اصلی این آگهیها این است که اگر کالاهای مورد نظر را مصرف کنند، هر کمبودی واقعی یا خیالی بر طرف میشوند.
در همه آگهیها، پیام اصلی این است که زن و مرد ایدهآل چه مشخصاتی باید داشته باشند در خصوص مردان، پیام مشخص و روشن است: او باید با قدرت، ثروتمند، ورزشکار و دارای اعتماد به نفس باشد. در خصوص زنان، ولی پیامها یک گرهگاه مشترک دارند؛ یک زن باید زیبا باشد البته باید گفت که تبلیغات، مبدع این شیوه نگرش به زن نیستند ولی آنچه که تبلیغات کرده و میکند، این است که همگام با جنسیتگرایی، این تصور ویژه از زیبایی را دست نیافتنیتر کرده است؛ یکی از پیامدهای جدی تبلیغات این است که این تصور زیبایی، منحصر به فرد و جزمیتر شده است که در عمل، پیامد آن به صورت زجر و عذاب زنان و نیز گاهی مرگ آنان بوده است.
فهرست مطالب کتاب
فصل اول: مباحث نظری
جاهلیت مدرن و پوستین وارونه اسلام!
اسماعیل شفیعی سروستانی
جاهلیت دوم در آخرالزمان
مهدویت رودررو با جاهلیت
معنا و مفهوم «جاهلیت» در حدیث معرفت
مرگ جاهلی
سرمایهداری، موجد خودآرایی جاهلی
فصل دوم: مباحث مصداقی
عصبیت مدرن موجد جاهلیت دوم
مساجد ساختارشکن و ابنیه شرک و نفاق
کشتار خاموش؛ زنده به گور کردن در عصر مدرن
خیانت در رأس: فمینیسم، باروری و فاشیسم
زنان؛ هدف تبلیغات سرمایهسالاران
ماکیاولی، مرید شیطان
ماکیاولی و سیاست
اصولگرایی علوی و ماکیاولیسم اموی
الگوهای مصرف چند ملیتی
داعی جاهلیت و پدر تبلیغات مدرن!
نظری بر برخی آمار و اطلاعات درباره جاهلیت مدرن
کتابنامه
پی نوشت:
----------------------------------------
[1]. بقره/ 118.
[2]. دشتی، همان، خطبه150، ص275.
[3]. کسمائی، قرن دیوانه،ص 168.
[4]. گلشنی، علم ودین ومعنویت درآستانه قرن بیست ویکم، 71؛ جوادی آملی، نسبت دین ودنیا، ص34.
[5]. جوادی آملی، همان،ص 35.
[6]. مطهری، نظام حقوق زن دراسلام،ص 36.
[7]. شخصیت وحقوق زنان درآیینة نگاه رهبرمعظم انقلاب اسلامی،ص 136.
[8]. قدردان قراملکی، قرآن وسکولاریسم، ص78.
[9]. انفطار/ 6.
[10]. دشتی، همان، خطبه223،457.
[11]. قمی، تفسیر، 629؛ طباطبائی، المیزان، 5/432.
[12]. قدردان قراملکی، قرآن وسکولاریسم، ص118..
13- الغیبه، نعمانی، ص 231.
14- التهذیب، شیخ طوسی، ج 6، ص 154.
15- الغیبه، نعمانی، ص 297، باب 17، ح 1؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 52، ص 362.
16- نهج البلاغه، خطبه 156.
منابع:
https://hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/7595/94845
https://www.mashreghnews.ir
https://www.ketabrah.ir
مقایسه مولفه های زندگی بشر در دوران غیبت و عصر حضور/محمدعلی رستمی.