خبرگزاری فارس ـ گروه تعلیم و تربیت: در روزهایی که بحث انتخابات ریاستجمهوری مطرح است و کاندیداها، برنامههای خود را ارائه میدهند تا اصلحترین فرد انتخاب شود، موضوع آموزش و پرورش یک مقداری مغفول مانده است.
بهرغم آنکه از وزارت آموزش و پرورش به عنوان زیربناییترین و گستردهتری وزارتخانه دولت یاد میشود اما در برنامههای کاندیداها، برنامه برای این وزارتخانه پررنگ به نظر نمیرسد. لذا تصمیم گرفتیم در سلسله نشستهای «آموزش و پرورش در دولت آینده»، مسائل مربوط به فرهنگیان را مطرح و بررسی کنیم.
بر این اساس، میزگرد «آموزش و پرورش در دولت آینده با محوریت معیشت فرهنگیان» با حضور حسین احمدی معاون اسبق آموزش عمومی وزارت آموزش و پرورش و عضو هیأت علمی دانشگاه آزادی اسلامی واحد یادگار امام، بابک هاشمینکو سخنگوی کانون تربیت اسلامی و کارشناس تعلیم و تربیت و داود روستایی کارشناس تعلیم و تربیت و قائممقام اسبق سازمان دانشآموزی کشور در خبرگزاری فارس برگزار شد.

** باید معلمان را با رضایت بیشتری به سر کلاس بفرستیم
احمدی: تشکر میکنم از خبرگزاری فارس که این فرصت را در اختیار ما و دوستان قرار داد تا بعضی از دغدغهها و مباحثی که مربوط به معلمان هست به ویژه در بخش معیشت را مطرح کنیم و از بقیه کارشناسان و دست اندرکاران آموزش و پرورش و صاحب نظران تعلیم و تربیت و صاحبنظران عرصه اقتصاد کمک بگیریم تا در جهت وضعیت معیشت معلم و اقتصاد آموزش و پرورش برای آینده معلمان فارغ از دولت و تشکیلات اداری بتوانند اقداماتی را انجام دهند.
اینکه نقش معلم در جامعه و در توسعه انسانی یک کشور چه جایگاهی را دارد، خیلی بدیهی است و خیلی از صاحب نظران در زمینههای مختلف به آن پرداختند؛ در این زمینه اگر نظام آموزشی ما ضعف داشته باشد به کل اقتصاد کشور لطمه خواهد زد.
یعنی وقتی فرد وارد جامعه می شود و به سنی میرسد که به عرصه اقتصادی و اجتماعی جامعه وارد میشود، اگر از آن مهارتها و تواناییها لازم برخوردار نباشد و فاقد مهارت لازم باشد، نمیتواند وظیفه خودش را به خوبی انجام دهد و نمیتواند آموختههای خودش را که ضعیف بوده به شکل کامل به کار بگیرد.
بنابراین نظام آموزشی در این زمینه وظیفه اصلی را دارد که بتواند جامعه را کارآمد کند و از یک وضعیت نشاط بهتری برخوردار شود، افراد را جامعهپذیر کرده و از یک سلامت روان و سلامت جسمانی خوبی برخوردار کند. بنابراین آموزش و پرورش در این زمینهها خیلی تأثیرگذار است.
در بین عوامل مختلفی که میتواند در این زمینه نقش داشته باشد، بخش خانواده جایگاه مهمی را دارد، فضا، تکنولوژی آموزشی حتی محتوای کتابهای درسی که صاحبنظران به آن اذعان دارند نیز مهم است اما نکتهای که بیشترین توافق در آن وجود دارد، نقش و جایگاه معلم در زمینه تأثیرگذاری بر فرایند جامعهپذیری دانشآموزان و فرایند بهبود عملکرد افراد در جامعه است.
بنابراین در این زمینه باید به معلم بیشترین توجه را داشته باشیم و معلم را بتوانیم از این لحاظ با رضایت بیشتری به سرکلاس بفرستیم زیرا اعتقاد داریم اگر حتی محتوا ضعیف باشد البته اعتقاد داریم محتوا باید غنی بوده و بستههای یادگیری کامل باشد، اما اگر معلم توانمندی باشد، میتواند از همان محتوای ضعیف، نقش خودش را به خوبی ایفا کند و با دقت عمل، از آن محتوای ضعیف، یک محتوای قوی به دست آورد.
با این حساب، نقش معلم را دارای اهمیتی این چنینی میدانیم. در این زمینه تحقیقات متعددی به عمل آمده است که من به تعدادی از این تحقیقات اشاره میکنم؛ بررسیهایی که به عمل آمده است در توزیعهای نرمالی که در تحقیقات به آن اشاره میکنیم، بررسی شده که اگر معلمی بتواند دانشآموزان خود را از یک وضعیت بهتری برخوردار کند و یک انحراف معیار، وضعیت معلم بهتر باشد، دانشآموزانش در آینده 10 تا 15 درصد از کارآمدی بیشتر برخوردار هستند پس درباره اهمیت معلم در دورههای مختلف تحصیلی میتوان گفت که تأثیرگذار ترین عامل است.

** شورای اقتصادی آموزش و پرورش تشکیل شود
بر این اساس باید به وضعیت معیشت معلم رسیدگی کرد و وضعیت معیشیتی معلم از یک جایگاه مهم برخوردار است. در این زمینه انتظار است که آموزش و پرورش بتواند علاوه بر اینکه از بودجه دولت بهره بیشتری میگیرد، اختیارات دیگری هم داشته باشد تا بتواند در زمینه مسائل اقتصادی خودش، سود بیشتری داشته باشد.
به عنوان راه حل میتوان گفت آموزش و پرورش در زمینههای متعدد، املاک و امکانات خیلی زیادی دارد اما قدرت استفاده از املاک را ندارد؛ به علت اینکه بسیاری ضوابط اداری اجازه را نمیدهد. مثلا آموزش و پرورش از زمینهای بسیاری خوبی در بَر خیابان برخوردار است ما این زمینها خیلی برای آموزش و پرورش سودآوری ندارد و اختیار تغییر در آن را دارد.
این اختیار را باید آموزش و پرورش داشته باشد تا بتواند آن املاک را تصاحب کند و در زمینه مسائل مدرسه و آموزشی از آن استفاده کند؛ نکتهای که وجود دارد، این است که در این زمینه در قانونهای فعلی، اگر آموزش و پرورش درآمدی کسب کند، از بودجهای که دولت برای این کار اختصاص داده، کسر میکند.
پیشنهادم برای بهبود معیشت معلم این است که اگر شورای اقتصادی تشکیل شود که این اختیارات را داشته باشد و علاوه بر پیگیری مسائل و معیشت معلمان، بتواند با راهکارهایی شبیه آنچه که عرض کردم، کسب درآمد کند، یقیناً میتواند بعضی از ضعفهایی که در این زمینه وجود داشته جبران کند و از بین ببرد.

** 4 شاخص مهم برای رفاه و معیشت فرهنگیان
روستایی: در خصوص شاخصهای رفاه و معیشت فرهنگیان، چهار شاخص را بیان میکنم که اگر این چهار شاخص دارای تغییر مثبت شود یعنی ما برای رفاه و معیشت همکارانمان کاری کردیم و اگر نشود، بقیهاش برای همکاران قابل شهود نیست.
اولین مورد مسکن است یعنی اگر توانستیم مسکن فرهنگیان را تأمین کنیم و از دغدغههایشان خارج کنیم، در حقیقت برای رفاه آنها کاری کردیم؛ دومین مورد درمان است و اگر یک بیمه تکمیلی درمان کاملاً فراگیر و خوب را برایشان قرار دادیم، در حقیقت کار کردیم.
سومین مورد تسهیلات بانکی قرضالحسنه است، نه تسهیلات 22 درصدی که خود معلمان هم به هر بانکی بروند، به آنها این وامها را میدهند و چهارمین مورد هم که خیلی مهم است و به بازنشستگان بر میگردد و در بعضی موارد، ما را رنج میدهد، کارآفرینی و اشتغال پس از پایان خدمت رسمی است. برای نمونه عده زیادی از فرهنگیان فرهیخته را می شناسم که دستشان به کاری بند نیست و مجبورند به کارهای متفرقه بپردازند.
تا به امروز حرکاتی در این زمینه اتفاق افتاده است ولی جامعیت نداشته است لذا به صورت اورژانسی میگویند که مشکل مسکن را حل میکنیم اما مشکل مسکن اینگونه حل نمیشود. اینکه ما 50 میلیون به یک فرهنگی در مقابل مبلغ میلیاردی پول خانه بدهیم، مشکل مسکن حل نمیشود؛ مشکل مسکن، یک برنامه مدونی میخواهد.
برای این چهار کار تا به امروز، برنامه منسجم فراملی و فرا وزارتخانهای نداشتیم چون در دل یک ادارهکل میرود و تا امروز هم اکثر معلمان، خودشان صاحبت مسکن شدهاند. اما بحثی که میخواهم بگویم این است که زیر ساخت همه این رفاهیها باید حل شود و اگر حل نشود، رفاه و معیشت فقط سخنرانی است.

** لزوم اداره ابر سیستم آموزش و پرورش بر اساس قانون خاص
نکته اول این است که ما باید در ابتدا، جایگاه معلم را در حاکمیت مشخص کنیم و باید یک بار هم که شده، معلم، دانشآموز و مدرسه در اولویت اول حاکمیت باشد. البته منظورم از حاکمیت، دولت و مجلس است چرا که نظام اسلامی، جایگاه معلم را مشخص کرده است و جزو دغدغههای مقام معظم رهبری همیشه وجود داشته است.
وقتی میگویم حاکمیت یعنی در بدنه اجرایی و بدنه قانونگذاری نیست و در بودجهریزیها و در تقسیمبندیها، کسی به این موضوع فکر نمیکند.
دومین مورد، پرداختن همه جانبه به مسأله اقتصاد آموزش و پروش است. دوست دارم یک روزی، سه، چهار همایش علمی در خصوص اقتصاد آموزش و پرورش برگزار شود؛ اقتصاد آموزش و پرورش به مفهوم این نیست که آموزش و پرورش یک نهاد اقتصادی شود بلکه منظورم تدابیر اقتصادی است.
سومین مورد، اداره ابر سیستم آموزش و پرورش بر اساس قانون خاص آموزش و پروش است. ببینید الان وزارت علوم چندین سال است که آمده قانون خاص گرفته است. لذا هر موقع میخواهد حقوق هیأت علمی را بالا می برد، پایین می آورد.

* به افزایش حقوق معلمان، رتبهبندی گفتند!
در این چند سال افزایش حقوق معلمان را به ما رتبهبندی گفتند و بعداً صدایش درآمد که همین افزایش حقوق بوده است. الان که میخواهیم واقعاً رتبهبندی اعمال شود، میگویند اگر این رتبه بندی را بر اساس سلیقه خاص خود شما اعمال کنیم پس سایر کارمندان را چه کنیم؟ آیا وقتی شما وزارت علوم را جدا دیدید، به سایر کارمندان فکر نکردید؟
اگر یک دکتری تعلیم و تربیت یا یک دکتری تاریخ فلسفه در آموزش و پرورش همین دکتری را در وزارت علوم ببرد، ببینید تفاوت حقوقش چقدر خواهد بود. او هم درس میدهد و ما هم درس میدهیم. پس اگر ما قانون خاص داشته باشیم، نیازی نیست به عنوان رفاه 200 هزار تومان به فرهنگیان کمک کنیم یا پنج میلیون تومان وام بدهیم و اسمش را رفاه بگذاریم.
چهارمین نکته، تمرکز هدفمند به موضوع رفاه و معیشت با تشکیل سازمان رفاه معلمان است. در آموزش و پرروش 10 سازمان داریم و این درحالیست که یک میلیون فرهنگی و کادر آموزشی داریم و یک میلیون هم بازنشسته آموزش و پرورش داریم. آیا این تعداد افراد یک سازمان نمیخواهد؟ ما برای مهدکودکها که خیلی مهم است، یک سازمان درست کردیم اما برای یک میلیون معلم و کادر و یک میلیون بازنشسته هیچ سازمانی درست نکردیم که به خود معلم برسند. به نظر من با جلسات جسته گریخته و کارگروهی، مشکل رفاه معلمان تا ابد حل نخواهد شد و نکته آخرم در این زمینه، اجرای دقیق رتبهبندی معلمان است.

** آموزش و پرورش در این دولت به قعر جدول سقوط کرد
هاشمینکو: نظام باید یک بار برای همیشه مشکل معیشت فرهنگیان را حل و فصل کند. سالهاست که معلمان از معیشتشان میگویند و هر جا که جمع میشوند، بحث از مشکل معیشت فرهنگیان است.
واقعا معیشت معلمان مشکل لاینحلی برای نظام نیست؛ آن هم نظامی که قدرت حل مسائل بسیار بزرگی را دارد و معیشت معلمان چیزی نیست که قابل حل و فصل نباشد؛ به شرطی که بنشینند و کار کنند.
مقام معظم رهبری همواره در سخنان خودشان، به آموزش و پرورش توجه کردند ولی منتهی به نظر بنده دولتها همکاری خوبی نداشتهاند. کدام دولت بوده است که آموزش و پرورش در آن، اولویت اول باشد؟ تا حالا هم نداشتیم که بگوییم آموزش و پرورش اولویت اول و دوم بوده است. همواره اقتصاد، بحثهای سیاست خارجه، نفت و ... بوده است و هیچ وقت آموزش و پرورش نبوده است.
منتهی در این دولت اخیر، مرزهای اولویت اصلا جابهجا شد یعنی آموزش و پرورش به قعر جدول سقوط کرد و مصداقش هم میتوان به همان حرفهای رئیس جمهور اشاره کنیم که در اولین سخنان گفت «آموزش و پرورش را واگذار کنیم» که آب سرد روی سر ما ریختند.
برنامه ایشان برای آموزش و پرورش واگذاری مدارس دولتی و از سر خودشان باز کردن بود. بعد وقتی لایحه برنامه ششم توسعه را به مجلس دادند، تمام وزارتخانهها چند صفحه مطلب داشت اما آموزش و پرورش، دو خط داشت.
دقیقاً یادم هست آموزش و پرورش دو خط داشت و آن هم این بود که سالی 10 درصد مدارس دولتی را واگذار کنیم و این برنامه آموزش و پرورش رئیسجمهور بود؛ البته خوشبختانه مجلس شورای اسلامی جلوی این کار را گرفت و نگذاشت این اتفاق بیفتد.
اگر این اتفاق میافتاد، در حال حاضر 70 درصد مدارس ما واگذار شده بود. پس میشود گفت که در این دولت، آموزش و پرورش اولویتی نداشته و به دنبال از سر باز کردن بود.

** باید دولتها، آموزش و پرورش را در اولویت بالایی ببینند
اگر یک نگاه کنیم به کشورهایی که آموزش و پرورش برایشان اهمیت دارد، مشاهده میکنیم که دیدگاه آنها به آموزش و پرورش، یک دیدگاه سرمایهگذاری است؛ آنها کسانی هستند که آموزش و پرورش را عمیق میبینند و اثرگذاری زیادی برای آموزش و پرورش قائل هستند و حتی بازده اقتصادی برای آموزش و پرورش قائلند و کسانی که این بینش را ندارند و آموزش و پرورش را مصرفی و هزینهبر می دانند، روی شاخه نشستند و در حال بریدن شاخه هستند و نمی دانند سالهای بعد چه بر سر این جامعه میآورند.
آن کسانی که آموزش و پرورش را سرمایهگذاری میبینند، در حقیقت دانشآموزانی ماهر و با دانش بالا را تربیت میکنند که آماده ورود به جامعه هستند و این دانشآموزان، جامعه را آباد کرده و باعث توسعه جامعه میشوند؛ ولی آن کسانی که به آموزش و پرورش بها نمیدهند ضرر عمده به جامعه وارد میکنند و باعث میشوند که این جامعه روز به روز افت در شاخصهای مختلفی افت کند.
بنابراین اولین نکته این است که دولتها، آموزش و پرورش را در اولویت بالایی ببینند. همانطور که در قرآن کریم هم داریم و بارها به تعلیم و تربیت در آیات مختلف سفارش شده است. اصلا شروع بعثت پیامبر اسلام، با خواندن بود و در دین اسلام هم اولویت خیلی مهم است.
** آموزش و پرورش، بودجه و وزیر خوب میخواهد
در کشورهایی که آموزش و پرورش اولویت بالایی دارد، چه اتفاقی میافتد؟ بودجه خوبی به آموزش و پرورش میدهند. اکثر کشورهایی که آموزش و پرورش غنی دارند، 20 درصد بودجه کشورشان و بالاتر را به آموزش و پرورش اختصاص میدهند.
یکی از نمایندگان مجلس میگفت: «ما امسال بودجه خوبی دادیم و مثلا چند هزار میلیارد به بودجه آموزش و پرورش اضافه شد» گفتم: «یعنی چند درصد بودجه کشور شد؟» جوابی نداد؛ بعد که رفتم تحقیق کردم، دیدم بودجه آموزش و پرورش مثلاً 11 درصد بودجه کل کشور است.
هر وقت که از شعار فاصله گرفته شد و بودجه خوبی به آموزش و پرورش داده شد یعنی مثلا 20 درصد بودجه کشور دست آموزش و پرورش بود، به این معنی است که به آموزش و پرورش بها داده شده است و در کنار آن، وزیر با انگیزه، مقتدر و متخصص آموزش و پرورش در رأس این وزارتخانه قرار بگیرد که بودجه را نسوزاند.
اگر این دو کار انجام شود، مطمئناً خود آموزش و پرورش میتواند معیشت معلم را حل و فصل کند یعنی هم بودجه خوب و هم وزیر متخصص و با انگیزه در رأس آموزش و پرورش قرار بگیرد.

** آثار تحولی سند قوه قضائیه بیشتر است یا سند تحول آموزش و پرورش؟
یک مثالی بزنم، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش 10 سال پیش رونمایی شد اما قوه قضائیه چند ماه است سند تحول نوشته و رونمایی کرده است؛ آثار تحولی کدام یک بیشتر مشخص است؟ قوه قضائیه یا آموزش و پرورش که 10 سال پیش رونمایی شده است؟ خب معلوم است قوه قضائیه، اما چرا؟ چون آیت الله رئیسی، خودشان عامل به اجرای آن سند تحول قوه قضائیه بود و انگیزه، قدرت و اقتدارش را داشت.
5 وزیر در این دولت آمده و رفته است اما چه بلایی سر این سند تحول آمده است؛ در حال حاضر که صحبت میکنم 10 درصد سند تحول را اجرا کردهاند؛ در صورتی که سند تحول بنیادین درست اجرا شود، معیشت معلم هم در آن دیده است.
** بیمه تکمیلی فرهنگیان نقرهای هم نیست!
یک زمانی بود که وقتی فرهنگی عزیز به اغلب بیمارستانها میرفت، مشکل درمانش حل و فصل میشد و بیمه تکمیلیاش واقعاً طلایی بود الان نقرهای هم نیست. معلم وقتی درمان میکند باید هزینهاش را بدهد و بعد مدارک را بین اداره بیمه و آموزش و پرورش و بیمارستان ببرد تا بتواند هزینه پرداخت شده را بگیرد که چون بیمه اذیت میکند، اغلب افراد دنبالش نمیروند.
اغلب امکاناتی که آموزش و پرورش دارد مثل خانه معلم، استخرها ورزشگاهها به پیمانکارانی واگذار شدند که باید اجاره آنجا را تأمین کنند و دنبال سودجویی هستند و چارهای هم ندارند چون اجارههای کلانی هم بسته شده است.
معلم وقتی به آنجا میرود، میبیند هیچ انتفاعی از آن مرکز نسبت به معلم انجام نمیشود؛ مثلا میخواهد به استخر و ورزشگاه که مربوط به آموزش و پرورش است، برود اما هیچ ارفاقی نمیشود چون همه اینها را تحویل پیمانکاران دادند.

**قبل از رتبهبندی باید همسانسازی حقوق اتفاق بیفتد
صندوق ذخیره فرهنگیان که میتواند یک پشتوانه قوی برای دوران بازنشستگی معلم باشد، متأسفانه در این دوره با فساد 14 هزار میلیاردی روبه رو بود و پول معلمان را از صندوق ذخیره و بانک سرمایه به تاراج بردند.
همچنین درباره حقوق معلمان تأکید میکنم که چرا باید با حقوق سایر کارمندان به ویژه کسانی که در قسمت تدریس در وزارت علوم هستند، متفاوت باشد؛ قبل از رتبهبندی باید همسانسازی حقوق اتفاق بیفتد نه اینکه رتبهبندی باعث همسان سازی شود.
** وزارت علوم حریف وزارت بهداشت برای تربیت مختصص خودش نشد
احمدی: اگر یک مقدار به عقب برگردیم، احساس میکنم از سال 1367 که دوران سازندگی شروع شد، نگاه به آموزش و پرورش اصلاً به طور کلی یک نگاه خدماتی شد. یعنی از زمانی که مراکز تربیت معلم واگذار شد.
یادم هست در شهرستانهای کوچک، دانشگاه فرهنگیان یا مرکز تربیت معلم آن زمان داشتیم؛ یعنی اینکه آموزش و پرورش، معلم خودش را با روحیه مناسب خودش تربیت کرده و وارد عرصه تعلیم و تربیت میکند.
وقتی نتوانید آموزش و پرورش خودتان را با معلمان خودتان بچرخانید و مجبور شوید به شکل نیروی خدماتی از بازار کار و از جاهای مختلف تهیه و تأمین کنید یقیناً این معلم، دیگر آن عنصر دلسوز نمیشود که با علاقه تدریس کند چون از یک جای دیگر تربیت شده و آمده در جایی که به شکل پیمانکاری و به شکل رفع تکلیف، انجام وظیفه میکند. در آن زمان ظرفیت دانشگاه فرهنگیان حداقل 50 هزار نفر بود اما به 10 درصد رسیده بود یعنی دیدگاه نسبت به آموزش و پرورش عوض شد.
در دو جا بحث حاکمیتی آموزش و پرورش مطرح شده است که یکی سند تحول بنیادین و دیگری در سند ابلاغی مقام معظم رهبری است اما وقتی آموزش و پرورش را با نگاه بنگاه خدماتی و اقتصادی دیدند، این بلا بر سر آموزش و پرورش ما آمده است.
یک ماده 28 را هم در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان آوردند که این هم یک مجوزی شد برای اینکه بتوانند از جاهای مختلف، معلم وارد آموزش و پرورش کنند و این موضوع به آموزش و پرورش لطمه زد.
لطمه دیگری که وارد شد این بود معلمینی که از آن انگیزه کافی برای تعلیم و تربیت برخوردار نبودند مجبور شدیم از نهضت سوادآموزی و از مراکز پیش دبستانی وارد کنیم؛ البته خیلی معلمان خوبی هم در بین آنها وجود دارد و ما انکار نمی کنیم اما چرا وزارت علوم حریف وزارت بهداشت برای تربیت مختصص خودش نشد و نامش هم وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی است.
ولی یک دیدگاه حاکمیتی، تعلیم و تربیتی و بنیانگذاری فرهنگی در جامعه در آموزش و پرورش وجود نداشت و ما در طول این 33 سال ندیدیم که آموزش و پرورش به جایگاه خودش دست پیدا کند.

**رتبهبندی هنوز به جایی نرسیده است
نکته بعدی این است که بحث همسانسازی بازنشستگان آموزش و پرورش با بازنشستگان دیگر دولت یکسان اجرا نشده است. مثلا می بینید که 2 میلیون به حقوق معلمان اضافه شد و در جاهای دیگر 4 میلیون یا 5 میلیون اضافه شده است.
در بحث آموزش ابتدایی، در دوره قبلی 5 سال ابتدایی بود، 3 سال راهنمایی و چهار سال متوسطه بود اما اکنون دوره ابتدایی، 6 سال شده است اما چرا بحث بودجهاش را ندیدیم. یعنی شما اگر فرض کنید در دوره راهنمایی سرانه هر دانشآموز 5 هزار تومان و در ابتدایی 2 هزار تومان بود، دانشآموز راهنمایی را وارد ابتدایی کردید اما هنوز همان 2 هزار تومان را به او سرانه می دهیم.
ما در خیلی از زمینهها از کمبود خیلی ناراحت نیستیم بلکه از تبعیض ناراحت هستیم؛ اینکه دیگر مشخص و حرف تکراری است که دوره ابتدایی و دوره پیشدبستانی در همه دنیا جایگاه خیلی وسیع و محکمی دارد.
آخرین بحث هم رتبهبندی است که هنوز به جایی نرسیده است؛ یادم هست از سال 90 یعنی حدوداً 10 سال پیش این بحث مطرح بود و چقدر بین دولت، کمیسیون، آموزش و پرورش و مجلس رفت و برگشت خورده و هنوز هم در مجلس هست.
همین چند روز پیش رئیس کمیسیون آموزش تحقیقات مجلس صحبت کرد بود حالا می خواهند وضعیت معلمان را استاد معلم و دانشیار معلم ببینند اما چرا انقدر طول کشیده است و هنوز هم چیزی عابد معلمان نشده است.
یادآور میشوم فقط بحث حقوق نیست بلکه اینکه معلم در جایگاه معلمی و متناسب با رتبهها، از یک شأن و منزلت بالایی برخورد میشود.

** انتصاب معاونت اقتصادی در آموزش و پرورش ضروری است
هاشمینکو: یکی از راهحلها این است که بودجه مناسب به آموزش و پرورش بدهند و پیشنهاد ما این است که 20 درصد از بودجه کشور باید سهم آموزش و پرورش باشد.
یک پیشنهادی را آقای محمود فرشیدی وزیر اسبق آموزش و پرورش داشتند که شورای عالی اقتصاد آموزش و پرورش شکل بگیرد یعنی با ریاست رئیسجمهور باشد که وی مشکلات را حل و فصل کند.
انتصاب معاونت اقتصادی در آموزش و پرورش ضروری است؛ منابع بسیار زیادی در آموزش و پرورش داریم که میتواند برای آموزش و پرورش درآمدزا باشد از ساعات خالی مدارس تا تالارها، باشگاهها و استخرها و بخشی از حیاط مدارس میتواند به فروشگاهی تبدیل شود که بتواند از آن طریق، مدرسه ارتزاق کند. معاونت اقتصادی میتواند طرحهای درآمدزا را برای آموزش و پرورش اجرا کند چون منابع بسیار زیادی آموزش و پرورش دارد.
نکته بعدی، استفاده بهینه از صندوق ذخیره فرهنگیان جهت آتیه فرهنگیان است؛ یک تیم اقتصادی پاکدامن در صندوق ذخیره منصوب شوند و واقعاً یک نگرش اقتصادی داشته باشند تا بتوانند داراییهای معلمان را چند برابر کنند ضمن اینکه وقتی که معلمی بازنشسته میشود، این اصلا درست نیست که فقط پول خودش را با یک سودی به او بدهند بلکه معلم در آن سرمایه و ملکی که اینها افزودند و آن برجهایی که خریدند و کارخانههایی که توسعه دادند، سهامدار است.
یعنی این موارد هم باید با معلم حساب شود و عدم احتساب آن هم به نظرم شرعاً اشکال دارد. به عنوان مثال، ما سه شریک هستیم و یک پولی در بانک هست و 6 آپارتمان هم داریم؛ یکی میخواهد از ما جدا شود، باید پول آن 6 آپارتمان را هم بگیرد نه فقط پولی که در بانک هست.
بحث بیمه تکمیلی مناسب باید وجود داشته باشد؛ آن چیزی که در زمان آقای حاجی بابایی بود، انصافاً خوب بود حتی برتر از آن میتواند برای معلم کارساز باشد.
در بحث رتبهبندی باید باعث انگیزه شود و بودجه مناسب گذاشته شود؛ نه 4 یا 5 هزار میلیارد بدهند و بگویند رتبه بندی را اجرا کنید. رتبهبندی پس از همسان سازی باید انجام شود یعنی وقتی که حقوق معلم حقوق معلم با سایر کارمندان دولت هماسان شد، رتبهبندی میتواند به معلم انگیزه دهد.
در حال حاضر معلمان از لایحهای برای رتبهبندی هست، ناراحت هستند؛ معنی ندارد که معلمی که 20 سال یا 30 سال کار کرده است، بیاید آزمون دهد تا رتبه بگیرد بلکه باید کارکرد این معلم، روش تدریسش، مدرک تحصیلیاش مورد توجه قرار گیرد؛ آزمون یعنی سوق دادن معلم به سیستم حافظه محوری است.
بحث دکتر معلمان و فوق لیسانسهها نیز نکته دیگر است. یک دکترمعلم چه فرقی با دکتر در وزارت علوم دارد؟ با یکی از نمایندگان مجلس صحبت میکردم، میگفت: «من هم نظرم این هست که حقوق معلمان به 80 درصد حقوق اساتید برسد» اما چرا 80 درصد؟ باید معلمان مانند همان استاد دریافتی داشته باشد.
به دو دلیل است؛ اول اینکه معلم، تدریس تمام وقت انجام میدهد یعنی 24 ساعت هست اما استاد در دانشگاه 10، 15 ساعت تدریس میکند پس معلم میزان ساعت تدریس معلم بیشتر است؛ دوم اینکه استاد دانشگاه مسؤولیت آموزش دانشجو را دارد ولی معلم هم مسؤولیت آموزش و هم مسؤولیت تربیت را دارد و مسؤولیتش سنگینتر است و اینها را باید رئیسجمهوری بیاید که بتواند اجرا کند.

** کمک کنیم حال معلمان خوب شود
روستایی: بالاترین سهم و عامل مؤثر در انتقال مطلب به دانشآموز در کلاس، روابط عاطفی معلم و دانش آموز و روابط عاطفی معلم با خانوادهها است؛ یک دانشآموز کند ذهن و یک دانشآموز کم برخوردار از ظرفیتهای علمی، وقتی یک معلم خوب دارد، رشد میکند.
این موضوع برای این گفتم که اگر حال معلم خوب نباشد، این را ناخواسته نه عمداً منتقل میکند. معلمان اصلا مسائل رفاهیشان را با تعلیم و تربیت گره نمی زنند اما انسان است و واکنشهای انسان و واکنشهای اجتماعی و ناخواسته معلمی که ذهن او پر از دغدغه است، عاطفهاش نسبت به کلاس کمرنگ می شود و این منتقل به دانشآموز میشود.
مقام معظم رهبری میفرمایند که معلمان افسران پیشرفت کشور هستند؛ این کلمه خیلی بزرگ است افسر پیشرفت کشور؛ اگر این کشور میخواهد پیشرفت کند باید معلمان را ببینیم.
سه سال پیش این جمله را به یکی از دوستانم که در اداره گاز است، به من گفت که «امسال می خواستند مرا بازنشسته کنند و در نظر داشتند 800 میلیون تومان پاداش بازنشستگی بدهند ولی اگر دو سال دیگر بمانم، یک میلیارد میدهند» و یکی دیگر از دوستانم گفت: «من که چهارصد میلیون تومان از وزارت صنایع گرفتم».
آن سالی که ایشان داشت، این بحث را میکرد، یک معلم، 60 میلیون پاداش پایان خدمت میگرفت که تازه آن هم بعد از دوسال که 60 میلیون تومان ارزش پولیاش را از دست داده است، به او میدهند و به اندازه 30 میلیون تومان میارزد.
آقای حاجیبابایی در زمان وزارتش حرف بسیار قشنگی زد؛ میگفت «ببینید ما را با وزارت نفت مقایسه نکنید؛ چون ما حالا حالاها به آنها نمی رسیم. ما را با وزارت علوم که جنس کار ما شبیه آنهاست، مقایسه کنید».
امیدوارم روزی برسد که یک روزی برسد که دغدغه اصلی کشور، معلم و دانش آموز باشد و معلمان به حقوق شخصیتی، تجربی و مهارتی خودشان برسند و کمک کنیم حال معلمان خوب شود تا این حال خوب به کل جامعه منتقل شود.
# انتخابات 1400