آثار دفاع مقدس> ليست فیلم و سریال

فيلم حصار

دهكده‌ي "حصار" يكي از روستاهاي دورافتاده‌ي اروميه است. "محمد" پسربچه‌اي ده ساله از اين دهكده بعد از رفتن پدرش به جبهه تنها در خانه مانده است. مادرش بيمار است و تلاش محمد براي آوردن پزشك از ده مجاور به جايي نمي‌رسد.
از سوي ديگر پدربزرگ محمد در رفاه كامل به سر مي‌برد و توجهي به آن‌ها ندارد. مادر محمد علي‌رغم بيماري مزرعه آفتابگردان را از خطر نابودي نجات مي‌دهد اما از پاي درمي‌آيد و محمد به ناچار مادرش را به شهر مي‌برد و پدربزرگ طي ماجرايي متحول مي‌شود و جهت ياري دادن به عروس و نوه‌اش به شهر مي‌رود.
عمل جراحي روي مادر محمد موفقيت‌آميز است و از آن پس پدربزرگ در پشت جبهه به ياري عروس و نوه‌اش مي‌شتابد تا پسرش از جبهه بازگردد.

فيلم حماسه ي شيلر

رحيم وانمود مي كند كه به علتي از سپاه پاسداران اخراج شده است. وي ضمن فرار از تعقيب مأموران سپاه به كردستان مي‌رود و به يكي از گروهك‌هاي ضد انقلاب مي‌پيوندد.
رئيس گروه ضد انقلاب به او مشكوك مي‌شود و پس از يك سري شكنجه و بازجويي تصميم به آزاد كردن او مي‌گيرد و دستور مي‌دهد كه او را از دور مراقبت نمايند از طرفي برادر جوانتر رحيم به نام رحمان به دنبال اوست كه با يكي از رابطين گروه تماس مي‌گيرد ولي دستگير شده و به زندان مي‌افتد.
رحيم سعي مي كند با زنداني جديد تماس برقرار كند كه متوجه مي‌شود زنداني برادرش است. ضد انقلابيون تصميم مي‌گيرند رحيم را به زنداني كه برادرش در آن به سر مي‌برد ببرند تا هويت واقعي وي را دريابند، اما رحيم با ترفندي خود را طرفدار ضدانقلاب جا مي‌زند و آزاد مي‌شود و به همكاري با گروه مي‌پردازد در تهران رابط گروه با منافقين دستگير مي‌شود و سپاه شخص ديگري را به جاي او به ميان گروه مي‌فرستد تا رحيم و برادرش را آزاد كند.
رحيم همراه عده‌اي براي تحويل گرفتن اسلحه به عراق مي‌رود و نيروهاي سپاه وارد ماجرا مي‌شوند.....

سريال خاك سرخ

اين سريال كه اولين سريال ساخت اين كارگردان است، در آغاز «ليلا و جنگ» نام داشت و از اول ارديبهشت ماه سال 1379 وارد مرحله‌ي پيش توليد شد و در نهايت در بعدازظهر 13 تيرماه همان سال كليد خورد. پيش‌بيني سازندگان براي اين كار شش ماه فيلمبرداري 130 جلسه‌اي و در هر جلسه 5 دقيقه فيلمبرداري مفيد بود .او چون نمي‌خواست فيلم سينمايي جنگي بسازد، به منظور ساخت يك فيلم خانوادگي، نام آن را به خاك سرخ تغيير داد.
ليلا دختري كه پدر و مادرش را از دست داده و با كمك عمو و عمه‌اش مشغول تدارك مراسم ازدواج است .ولي در پي تلفن هاي فردي ناشناس و مراجعه‌اش در شب عروسي ،او متوجه رازي مي شود كه والدين متوفي‌اش پدر و مادر واقعي او نبوده اند و فقط او را بزرگ كرده‌اند. و ليلا در همان شب عروسي مطلع مي‌شود كه پدرش زنداني سياسي بوده است. او با كمك همسرش نشاني منزل خانواده‌اش را پيدا كرده و راهي خرمشهر مي شود. ورود آن‌ها به جاده‌ي اصلي شهرستان با تهاجم هواپيماهاي دشمن و هجوم به شهر خرمشهر همزمان مي‌‌گردد و .....

فيلم خاموشي

در ايام بمباران تهران، پزشكي مجروح دوران نقاهت خود را مي‌گذراند و به همراه همسرش در خانه تنهاست. با شروع خاموشي‌هاي شبانه همسر دكتر مي‌خواهد حرفي را به او بگويد كه در هنگام روشنايي قادر به گفتن آن نيست.
پس آن‌ها هر روز منتظر خاموشي بمباران هستند و....

منبع: كتاب دهمين جشنواره فيلم دفاع مقدس آذر84   -  صفحه: 114

 

فيلم خداحافظ رفيق

اين فيلم داراي سه اپيزود مي باشد: اپيزود اول: خداحافظ رفيق، اپيزود دوم: يك لحظه رنگين، اپيزود سوم: گل شيشه‌اي.
هدف از نمايش اين اپيزودها رساندن مخاطب به نقطه‌اي است كه دريابد با شعار دادن نمي‌توان لباس شهدا را بر تن هر كسي كرد.

فيلم خفتگان بيدار

در منطقه‌ي مرزي ايران و عراق اتوبوس‌هاي طرح ميثاق با شهدا به منظور بازديد خانواده‌ها از مناطق جنگي چند دقيقه‌اي توقف مي‌كنند. فرمانده‌ي منطقه ضمن خوش‌آمدگويي به معرفي و بازگويي رشادت‌هاي رزمندگان مي‌پردازد. بازديدكنندگان هركدام براي زيارت و درد و دل در گوشه‌اي از منطقه‌ پخش مي‌شوند.
دختر جواني به نام زهرا كه دانشجو است جهت ثبت لحظه‌هاي ناب شروع به عكاسي مي‌كند و ....

سريال خوش غيرت

15 سال بعد از رفتن تقي با كاميوني ملقب به خوش ركاب به جبهه ي جنگ ، اين بار او تصميم مي‌گيرد براي كمك به مجروحان جنگ عراق براي آن‌ها دارو ببرد.
در اين بين او و همراهانش دستگير مي‌شوند و ... .

سريال داستان شهر جنگي

سريال داستان‌هاي شهر جنگي از چند اپيزود به نام‌هاي چتري براي كارگردان، پر عقاب، 39، يك اسير، نامه و فرار مرد جنگي تشكيل شده است.
اسم سريال از كتابي به همين نام گرفته شده كه يك بسيجي ديده‌بان در دوران جنگ نوشته است.
در اپيزود چتري براي كارگردان، با جمشيد محمدي آشنا مي‌شويم؛ او فردي علاقه‌مند به سينما است. جمشيد به آبادان مي‌رود تا در جنگ حاضر شود اما ابتدا با آن‌جا بيگانه است و اين قضيه فضاي طنزي به وجود مي‌آورد زيرا او وقايع اطرافش را به مانند يك كادر سينمايي مي‌بيند.