آثار دفاع مقدس> ليست فیلم و سریال

فيلم ماايستاده ايم

مردي با همسرش بر سر رساندن هداياي مردمي به جبهه‌ها اختلاف دارد و علي‌رغم نارضايتي همسرش به اتفاق دوستي، مقداري از هداياي مردمي را به جبهه‌ها مي‌رساند و در جبهه در جريان يك حادثه به شدت زخمي مي شود و در حالي‌كه همه تصور مي‌كنند كه او شهيد شده وي بهبود يافته و از بيمارستان مرخص مي‌گردد.
در بازگشت به شهر خود درمي‌يابد كه اهالي تصور كرده‌اند او به شهادت رسيده، وي مجدداً راهي جبهه شده و براي دومين بار مجروح مي‌شود. و اين بار وقتي به هوش مي‌آيد با تعجب بسيار همسرش را مي‌بيند كه در بيمارستان در پشت جبهه اشتغال دارد.

فيلم مدال هاي شكسته

درباره‌ي گذشته و آينده‌ي بعضي از افسران ارتش عراق تحقيقات و مصاحبه‌هايي صورت گرفته و با استفاده از منابع آرشيوي، روايت از جنايات آن‌ها به تصوير كشيده شده است.
اين فيلم در دهمين جشنواره‌ي فيلم دفاع مقدس به نمايش درآمد.

فيلم مردمك هاي شفاف

اين فيلم روايتي كوتاه است درباره‌ي جانبازان جنگ تحميلي ساكن در آسايشگاه‌هاي اعصاب و روان.

فيلم مرزي براي زندگي

دخترك مرزنشين، هنگام پر كردن تنگ آب از نهر، با پيكر خون‌آلود دو سرباز از جبهه آمده مواجه مي‌شود و براي حل سؤالاتش در پي ارتباط با آن‌هاست.

فيلم مسافر

رزمنده اي بعد از گذشت سالياني چند از دفاع مقدس، گذشته‌ي خود را مرور مي‌كند و مشخص مي‌شود كه او خانواده‌ي خود را از دست داده و در حال حاضر جانباز و قهرمان ورزشي است.

فيلم مشت

احمدخيرآبادي در جبهه زخمي مي‌شود، و براي استراحت به تهران مي‌آيد. پس از بهبودي جراحت، با اين‌كه مايل است به جبهه بازگردد اما به لحاظ اين‌كه پدرش فوت كرده و مادرش دچار بيماري مزمني گرديده و به خاطر شرايط خاص ديگر در تهران مانده و يكي از دوستانش به نام قلي او را به يك كارخانه كنسروسازي معرفي مي‌كند.
در كارخانه به هنگام تحويل اجناس «احمد» متوجه تقلب و احتكار صاحب كارخانه (انصاري) شده و دست به افشاگري مي زند و انصاري كه به شدت خشمگين شده در حضور كارگران مشتي به صورت احمد مي‌زند، در پي شكايت احمد دادگاه حكم مي‌دهد كه وي در برابر كارگران كارخانه مشت انصاري را تلافي كند، در همين حال احمد در صدد كشف انبار كالاهاي احتكار شده انصاري برمي‌آيد، و سرانجام انبار را در خارج از شهر مي‌يابد.
صاحبان كالا دستور قتل احمد را به قلي مي‌دهند، اما طي ماجراهايي مأموران به موقع وارد كار شده و ضمن نجات احمد، محتكران را گرفتار مي‌كنند.

فيلم من عبدالواحد اسماعيل پورهستم

عبدالواحد اسماعيل‌پور كه در يكي از روستاهاي مرزي استان كردستان زندگي مي‌كرده، يك مين عمل نكرده از دوران دفاع مقدس را پيدا مي‌كند و با تصور اين‌كه اسباب‌بازي است، با سنگ روي آن مي‌كوبد و مين منفجر مي‌شود انفجار مين باعث قطع شدن هر دو دست و نابينا شدن او مي‌شود.
خانواده او تصميم مي‌گيرند وي را در مدرسه‌ي ابتدايي ثبت نام كنند اما مدارس روزانه و مدارس كودكان استثنايي او را ثبت نام نمي‌كنند بالاخره عبدالواحد را در مدرسه‌ي استثنايي سقز ثبت نام مي‌كنند و اكبر زارعي تصميم مي‌گيرد با حساس كردن لب‌هاي عبدالواحد به خطوط بريل كار آموزش را شروع كند.
اين فيلم در دهمين جشنواره‌ي دفاع مقدس شركت كرد.

فيلم مهاجر

دشمن در منطقه‌ي عملياتي فعال مي‌شود، اسد و محمود دو تن از هدايت‌كنندگان پرنده‌هاي بدون سرنشين به نام مهاجر «پهبا» هستند كه از راه دور هدايت مي‌شوند.
پرنده‌هاي شناسايي به عمق خطوط دشمن نفوذ مي‌كنند. اطلاعات به دست آمده به دليل محدوديت پرواز مهاجر كافي به نظر نمي‌رسد و نياز به پروازهاي عميق‌تر وجود دارد، اسد و سه نفر ديگر از رزمندگان به منطقه دشمن نفوذ مي‌كنند اما مهاجر سرنگون شده و آن‌ها در تله مي‌افتند.
در پرواز بعدي محمود مجروح شده و كنترل خود را از دست مي‌دهد اما پس از مدتي مهاجر برمي‌گردد در چاپ عكس‌هاي هوايي مشخص مي‌شود بچه‌ها زنده‌اند، و اسد مهاجر را به اين سو هدايت كرده است، محمود با فرمانده‌شان _ حاجي _ كه مخالف فرستادن تنها مهاجر باقيمانده براي ياري به اسد و دوستانش است درگير مي‌شود و اين در حالي است كه حاجي دايي اسد است و...