فرار از محمره به بغداد
1 مقاومت با جوخه های اعدام؟!؟!؟!
عراق پیش از حمله ی متجاوزانه به خاک ایران، نقشه هایی در کتاب های درسی مدارس چاپ کرده بود که از خوزستان ایران به عنوان عربستان نام برده، ب ه جای آبادان نوشته شده بود. عبادان، به جای خرمشهر محمره به جای سوسنگرد خفاجیه، و به جای اهواز الاحواز.
مهر ماه سال 59 هنگامی که ارتش تا دندان مسلح عراق در برابر تعداد کمی از رزمندگان محلی مستقر در خرمشهر زمینگیر شد و 45 روز تلفات داد تا بتواند شهر را بگیرد، در توجیه مقاومت سپاه و نیروهای مردمی در خرمشهر، رادیو عراق برای اینکه بر این افتضاح عظیم ارتش عراق سرپوش بگذارد، اعلام کرد: «مقاومت نیروها در خرمشهر، در اثر ترس از جوخه های اعدامی است که به منظور اعدام افراد فراری از جبهه، در پشت سر نیروهای ایرانی تشکیل شده است.» !!!
2 جنایت و مکافات
این گفته یک اسیر عراقی است:
تازه وارد خرمشهر شده بودیم، من در حوالی منطقه استقرار متوجه تعدادی از افراد غیرنظامی شدم. فرمانده گروهان ما که سرگرد زیدیونس عاشور نام داشت [ این فرد حتی در میان خود عراقی ها به خاطر جنایت هایی که در زمان اشغال خرمشهر انجام داد، شهرت داشت] آنها را دیده بود. فرمانده دستور داد تا آنها را دستگیر کنیم. به نظرم حدود 14 نفرشان را توانستیم دستگیر کنیم. تقریباً همه شان لباس عربی به تن داشتند. ما آنها را به مقرمان بردیم. سرگرد زیدیونس هم آنجا منتظرمان بود. فرمانده به راننده یکی از لودرها دستور داد تا در همان جا زمین را گود کند و چیزی مثل سنگر بسازد. وقتی کار لودر تمام شد زیدیونس دستور داد تا همه آن افراد دستگیر شده به داخل آن گودال بروند. سپس به راننده لودر گفت که روی آنها خاک بریزد و گودال را پر کند. راننده که یک گروهبان بود علی رغم این که فرمانده او را به اعدام تهدید کرد نتوانست این کار را انجام بدهد. وقتی فرمانده این صحنه را دید، راننده ای که پشت فرمان بود را پایین کشید و راننده دیگری را مامور این کار کرد. راننده جدید بدون کوچک ترین تاملی آن گودال را پر کرد و 14 نفر از اهالی روستاهای خرمشهر در زیر خاک ها زنده به گور شدند.
یک روز به مرخصی رفته بودم. یکی از دوستان پدرم به من نصیحت کرد که از اموال ایرانی ها چیزی بر ندارم. او خیلی روی این مورد تکیه داشت. من وقتی علت را از او پرسیدم گفت: «پسرم یک گردنبند طلا از خرمشهر آورده بود که آن را به عروسم هدیه کرد. آن گردنبند بود تا این که چند روز بعد عروسم دیوانه شد و الان ما از بدی حال او روز خوش نداریم.»
2 چرا آمده اید اینجا؟
هنگامی که نیروهای مقاومت خرمشهر 2 نفر از متجاوزین عراقی را به اسارت می گیرند، عراقی های اسیر سخت به وحشت می افتند. یکی از بچه ها قصد خشونت دارد که بهنام محمدی او را از این کار منصرف می کند:
«اینها اسیرند ما حق نداریم اذیتشان کنیم».
بهنام برای آنکه از وحشت آن دو بکاهد، میبوسدشان و دلسوزانه می پرسد: «شما چرا آمده اید اینجا؟»
به راستی اگر صدام حسین در زمینه سازی تجاوز به ایران، اینگونه طرح سوال می کرد و به درستی پاسخش را می یافت، آیا طولانی ترین جنگ دوران معاصر به وقوع می پیوست، جنگی که بزرگ ترین هزینه ی آن قربانی شدن هزاران هزار سرمایه های انسانی دو کشور و گسترش کینه و نفرت بین دو ملت بود و بحرانی نمودن منطقه؟ بررسی ریشه و عوامل بروز جنگ عراق علیه ایران و پیامدهای ناشی از آن، درس های فراوان و عبرت آموزی دارد که مطالعه و فهم درست آن می تواند چراغ فروزنده ای فرا راه ملت ها باشد.
4 چراغ سبز آمریکا و شوروی
روزی که صدام فرمان حرکت بزرگ ترین یگان زمینی خاورمیانه را به سوی مرزهای ایران صادر کرد، همچون همه ی دیکتاتورهای اسیر توهم قدرت، هرگز نمی توانست چگونگی امکان فتح سه روزه ی خوزستان را پیش بینی کند،. چرا که در غیر این صورت و پس از تحمیل هشت سال جنگ و ویرانی بر مردمان عراق و ایران هرگز ناچار به پذیرش آتش بس نمی شد.
در واقع صدام با بهره گیری از شرایط پیچیده و ناموزون سیاسی که ناشی از تهدیدات امنیتی متنوع داخلی و خارجی گریبان گیر ایران رها شده از بند استبداد و طاغوت بود، با چراغ سبز آمریکا و شوروی و پشتوانه کمک های همه جانبه ی شیوخ حاشیه ی جنوبی خلیج فارس و کشورهایی مانند اردن و مصر جنگ را بر کشور ما تحمیل کرد.
هرچند چشم انداز جنگ مملو از تلخی ها، زشتی ها و ویرانی هاست، اما دفاع در برابر دشمن تجاوزگر برای مردم تمدن ساز ایران سرشار از مقاومت، دلیری، حماسه و تجربه است که نبرد بیت المقدس و آزادی خرمشهر قله این افتخارات بود.
5 سی وپنج روز در پشت دروازه ها
عراق در محور شلمچه، هجوم خود را با به کارگیری 2 لشکر زرهی و پیاده و 2 تیپ نیروی مخصوص برای تصرف خرمشهر و آبادان آغاز کرد، اما با شکل گیری مقاومت های مردمی و دلیری فرزندان حماسه ساز ایران که از کم ترین سلاح و امکانات برخوردار بودند، 35 روز در پشت دروازه های شهر زمین گیر شد و تنها پس از فروکش کردن شعله های مقاومت و شهادت رزمندگان، گام های تجاوزگر در خونین شهر به حرکت درآمد. از جمله پیامدهای مقاومت رزمندگان در خرمشهر، فراهم شدن زمینه ی بازیابی توان ارتش و سپاه در بستن راه پیشروی دشمن به عمق و تشکیل خط پدافندی بود. به طوری که در چهارمین روز جنگ طارق عزیز وزیر امور خارجه وقت عراق خواستار مذاکره و در هفتمین روز جنگ صدام خواهان آتش بس فوری شد.
6 مشارکت و همدلی
با این وجود، گسترش اختلافات داخلی در ایران و بروز ناهماهنگی در سیاست گذاری ها و مقابله با بحران ها، برنامه ریزی برای اخراج اشغالگران را با مشکل همراه می ساخت و حتی نبردهای طراحی شده مانند نبردهای نصرو توکل نیز به دلیل بروز ناهماهنگی در فرماندهی، هدایت و به کارگیری نیرو، بی نتیجه بود. در این دوره پس از تغییرات سیاسی در کشور که به تصویب عدم کفایت بنی صدر توسط مجلس شورای اسلامی ونهایتا فرار وی انجامید، نیروهای مسلح به تحول چشم گیری دست یافتند. تحولاتی که تاثیرات آن با نبرد دارخوین شروع و در ادامه با نبرد ثامن الائمه (ع) و شکسته شدن محاصرهی آبادان آشکار شد. شرایط مشارکت و همدلی ارتش و سپاه زمینه ساز برنامه ریزی نبردهای بزرگ طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس بود که در آن بخش های وسیعی از مناطق اشغالی کشور آزاد شد.
7 عملیات بیت المقدس
در حالی که با اجرای نبرد فتح المبین بخش های وسیعی از مناطق اشغالی غرب شوش و رودخانه کرخه آزاد شد، توجه به خرمشهر واقعیتی پذیرفتنی از سوی خودی و دشمن بود و حتی ارتش عراق با پیش بینی عملیات در این منطقه و با تمرکز حداکثر توان پدافندی، طرح های گوناگون دفاعی را برای جلوگیری از دستیابی ایران به خرمشهر به کار بست.
از سوی دیگر آزادسازی خرمشهر می توانست به عنوان مظهر مقاومت وآزادی شهری که اشغال آن غرور ملی ایرانیان را جریحه دار کرده بود، انتظارات مردمی را برآورده کند.
بر این اساس منطقه عمومی بیت المقدس با وسعتی حدود 5500 کیلومتر مربع که از شمال، مشرق و مغرب در میان رودخانه های کرخه کور و کارون محصور بود برای طرح ریزی نبرد مورد توجه قرار گرفت.
برابر گزارش واحد اطلاعات قرارگاه مرکزی کربلا در حالی که تعداد زیادی از نیروهای عراقی در منطقه حضور داشتند، با شروع نبرد این نیروها افزایش چشمگیری یافت. به طوریکه 26 تیپ سازمانی مختلف از 5 لشکر زرهی، 2 لشکر پیاده، 1 لشکر مکانیزه، 18 تیپ مستقل و 24 گردان نیروی جیش الشعبی (نیروی مردمی عراق و عرب خارجی) و مخصوص در منطقه نبرد مستقر شدند.
در مقابل بر اساس طرح ریزی نبرد، سازمان رزم خودی ترکیبی از رزمندگان سپاه پاسداران، بسیج و ارتش بود و شامل 4 قرارگاه عملیاتی قدس، فتح، نصر و فجر می شد که حدود 130 گردان پیاده، زرهی و مکانیزه را تشکیل می دادند.
سرانجام پس از آمادگی نیروهای خودی، قرارگاه مرکزی کربلا در ساعت 55 دقیقه بامداد دهم اردیبهشت ماه 1361 با رمز یا علی ابن ابیطالب (ع) شروع نبرد آزادسازی را اعلام کرد.
*گوشه ای از نتایج عملیات بیت المقدس
آزادسازی بیش از 5400 کیلومتر مربع از مناطق اشغالی
تامین 180 کیلومتر از خط مرز بینالمللی
اسارت 19414 نظامی عراقی
کشته و زخمی شدن بیش از 16500 نظامی عراقی
انهدام 60 فروند هواپیما، 3 فروند بالگرد، 418 دستگاه تانک و نفربر و 49 دستگاه خودرو
غنایم از دشمن شامل 1 فروند بالگرد، 105 دستگاه تانک و نفربر و 56 دستگاه خودرو
8 میانجی هایی که دیر آمدند
از آن جایی که حماسه آزادسازی خرمشهر با بازتاب گسترده جهانی همراه بود، زمینه ساز بازنگری تحمیل کنندگان جنگ در سیاست ها و برنامه هایشان شد. رژیم بعثی عراقی نیز در شوک شکست سنگین نبرد بیت المقدس با تغییر استراتژی خود تلاش می کرد از گرداب ایجاد شده رهایی یابد. از جمله سر فرماندهی ارتش عراق با اعلام رسمی پذیرش یک جانبه آتش بس، از بخش های وسیع مناطق اشغالی در جبهه های میانی عقب نشینی کرد.
در این شرایط روانه شدن گروه های مختلف میانجی و صلح طلب به ایران و ارایه پیشنهادهایی برای پایان جنگ از دیگر پیامدهای نبرد بیت المقدس بود که در جای خود قابل بررسی است که چرا تا قبل از آن کسی به دنبال برقراری صلح نبوده است.
9 فرار از محمره به بغداد
عراق در سال 61 سنگین ترین ضربه ها را از ایران خورد که عمده آن فتح خرمشهر بود. در آن سال، رژیم متجاوز صدام، هر لحظه کار خود را تمام شده می دانست ولی با کمک های تسلیحاتی و مالی کشورهای غربی از جمله آمریکا این ضعف را جبران کرد. «حمید شعبان» فرمانده نیروی هوایی عراق، در این باره گفته است:
«سال 1982م (1361) برای ما سال خیلی دشواری بود. در آن سال از محمره(خرمشهر) عقب نشینی کردیم و از بوق و کرناهای ایران، آهنگ اشغال بصره و اشغال سرزمین های عراق شنیده می شد. با وجود همه ی این ها، تصمیم گرفتیم فقط از بغداد دفاع کنیم، چون با خود گفتیم باید به فکر آن لحظه بود که سربازان ایرانی به پیش می تازند و به سوی بغداد می ایند. از این رو، گارد ریاست جمهوری را فقط برای دفاع از بغداد بسیج و آماده کردیم. بنا داشتیم گارد ریاست جمهوری را در اطراف شهر بغداد مستقر کنیم تا بتواند در خارج از پایتخت همراه با پرسنل دیگر ارتش با دشمن پیکار کند.»
پانوشت ها:
* بهنام محمدی نوجوان 14 ساله و حماسه ساز، از جمله نیروهای مقاومت خرمشهر بود که در روز 29/7/1359 بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن در خیابان آرش خرمشهر به شهادت رسید.