0

داستان هایی از آفت های حسد و بخل

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

داستان هایی از آفت های حسد و بخل

داستان هایی از آفت های حسد و بخل

 

برخي از آن‌ها با خدا عهد کردند که اگر خداوند از فضلش به ما ببخشد، زکات مي‌دهيم و از نيکوکاران خواهيم بود. ولي همين که خدا از کرم خود به آن‌ها بخشيد، بخل مي‌ورزند، و روي گردانيدند و از فرمان الهي سرپيچي کردند

«انسان بخیل، کسی است که در سلام کردن بخل ورزد.» (امام صادق علیه‌السلام)

فقر نزدیک به کفر است و حسد نزدیک است که بر قضا و قدر غلبه کند.» (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله)
 
الف- حسد

در زمان خلافت «موسی هادی»، برادر هارون‌الرشید، مرد حسودی در همسایگی مرد ثروتمند و نیکوکاری زندگی می‌کرد که نمی‌توانست او را در رفاه و آسایش ببیند. مرد حسود در این اندیشه بود که او را از ارزش و اعتبار انداخته و نزد مردم بی اعتبار سازد.

سرانجام، غلامی خرید و او را مطابق میل خود تربیت کرد. یک روز مرد حسود به غلام گفت: «من کار مهمی دارم و از تو می‌خواهم در عوض آن همه محبت که بر حق تو کردم، در انجام آن کوتاهی نکنی.»

غلام گفت: «هر چه بفرمایی، اطاعت می‌کنم.»

مرد حسود گفت: «من با این همسایه ثروتمندم میانه خوبی ندارم و سخت او را دشمن می‌دارم، تا جایی که می‌خواهم او را نابود کنم.»

غلام گفت: «بفرما تا همین حالا او را به قتل برسانم.»

گفت: «نه، اگر او را به قتل برسانی، مرا قاتل او خواهند دانست و نتیجه مطلوب به دست نمی‌آید. به جای این کار خود مرا گردن بزن، و بدن مرا به پشت بام او بینداز، تا وی متهم به قتل شود و حکومت او را به این جرم به قتل برساند!» غلام نپذیرفت.

مرد حسود گفت: «نافرمانی نکن، من نمی‌توانم همسایه خود را در ناز و نعمت و شهرت و قدرت ببینم. اکنون از تو راضی نمی‌شوم مگر این که آنچه می‌گویم، اطاعت کنی.»

هنگامی که شب فرا رسید مرد حسود، غلام را با کاردی به پشت بام برد و رو به قبله خوابید و به غلام گفت: «زود مرا راحت کن!» اندکی بعد تن بی جان مرد حسود و سر بریده‌اش، هر کدام به کناری افتاد. غلام از پشت بام به زیر آمد و به رختخواب رفت.

مأموران، موضوع را به داروغه و داروغه، ماجرا را به «موسی هادی» خلیفه وقت، گزارش داد. همسایه نیکوکار و غلام قاتل دستگیر شدند. غلام ماجرا را به خلیفه عرضه داشت.

خلیفه گفت: «هر چند قتل نفس کرده ای ولی چون جوانمردی نموده ای و بی گناهی را از مرگ نجات داده ای، تو را آزاد می‌کنم» سپس او را آزاد نمود.

در خصوص جایگاه حسد و آثار آن، چند آیه از کلام نورانی وحی در این جا تقدیم می‌گردد:

«(ای رسول ما) بگو، از شر حسودان بدخواه هنگامی که حسد خویش را آشکار کنند، به خدای فروزنده صبح پناه می‌بریم.» (فلق: 1 تا 5)

«ای رسول، هنگامی که کافران، آیات را شنیدند نزدیک بود (از شدت حسد) با چشمان بد به تو چشم زخم زنند و گویند او دیوانه است.» (قلم: 52)

«فقر نزدیک به کفر است و حسد نزدیک است که بر قضا و قدر غلبه کند.» (پیامبر اکرم صلی الله علیه و آ له)

«حسد، ایمان را می‌خورد، چنان که آتش هیزم را می‌خورد.» (امام صادق علیه‌السلام)

«مؤمن غبطه می‌خورد نه حسد، ولی منافق حسد می‌خورد نه غبطه» (امام صادق علیه‌السلام)

 

پنج شنبه 23 اردیبهشت 1400  8:11 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها