تعداد آیاتی كه دارای شان نزول هستند و كتبی كه شامل این موضوع را بیان كرده باشد كدام است؟
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
پرسمان اعتقادی, [26.04.21 09:31]
در ابتداء فرق و معنای شان نزول و سبب نزول را برای شما عرض می كنیم سپس به اصل پاسخ می پردازیم:
هر گاه به مناسبت جرياني درباره شخص و يا حادثه اي ، خواه در گذشته يا حال يا آينده و يا درباره فرض احكام ، آيه يا آياتي نازل شود، همه اين موارد را شان نزول آن آيات مي گويند، مثلا مي گويند كه فلان آيه درباره عصمت انبيا يا عصمت ملائكه يا حضرت ابراهيم(ع) يا نوح(ع) يا آدم(ع) نازل شده است كه تمامي اين ها را شان نزول آيه مي گويند.
اصطلاح ديگري در علوم قرآن وجود دارد، به نام سبب نزول كه بيش تر مفسران ميان اين دو ( شان نزول و سبب نزول ) فرقي قائل نيستند. اما شان نزول اعم و سبب نزول اخصّ است.
تعريف سبب نزول به حادثه يا پيش آمدي مي گويند كه متعاقب آن، آيه يا آياتي نازل شده باشد. آن پيش آمد، باعث و موجب نزول گرديده است. (1)
هر آيه اي از قرآن شان نزول نداشته و در واقعه خاصي نازل نشده، بلكه تعداد محدود و كمي از آيات نسبت به كل قرآن شان نزول دارد . بيش تر آيات بدون اين كه واقعه خاصي پيش آمده باشد، بر پيامبر نازل شده اند.
داستان هاي پيامبران هم هر مقطعش در يك زمان براي آثار تربيتي كه داشته، بر پيامبر نازل شده، چون قرآن كتاب تاريخ محض نبوده ، همه آن را در يك جا و به ترتيب از اول تا آخر شرح نداده، بلكه در هر مقطع به قسمتي كه پيام مناسب آن مقطع را داشته، اشاره كرده است.
پرسمان اعتقادی, [26.04.21 09:31]
قرآن كتاب هدایتی است كه از جانب خدا برای هدایت مردم بر قلب پیامبر نازل شده و توسط ایشان بر مردم تلاوت گردیده است و غالب سوره ها و آیات آن ابتداءا و بدون این كه ناظر به واقعه ای باشد، نازل شده اند و شأن نزول ندارند و تعداد كمی از آیات، آن هم غالبا آیات سیاسی - اجتماعی و یا در پی واقعه ای خاص و ناظر به مطلبی معین نازل شده اند .
نمی شود به این سادگی به تعداد شان نزول آیات قرآن اشاره كرد و این نیازمند فرصت بسیار زیادی است و از طرفی برخی از شان نزول ها از جایگاه صحیح برخوردار نیستند. لذا مي توانید از كتاب تفسيري براي آگاهي شان نزول آيات استفاده كرد. از جمله تفسير نمونه آيت الله مكارم شيرازي ذيل آيات خصوصا شروع سوره ها مراجعه نمائيد. كتاب هاي غير تفسيري هم در اين زمينه قابل استفاده وجود دارد :
1- اسباب النزول، نوشته دكترسيد محمد باقر حجتي.
2- اسباب النزول واحدي ،ترجمه اسلامي.
3- نزول القرآن، واحدی علی بن احمد، اسباب اول، بیروت، دار الكتب العلمیه، 1411 ق.
4- شأن نزول آیات، اسلامی محمد جعفر، اول، تهران، نشر نی، 1383 ش.
و می توانید به نرم افزار "جامع التفاسیر" مركز كامپیوتری علوم اسلامی نور مراجعه كنید.
📚پي نوشت:
1. معرفت محمد هادي، علوم قرآني، موسسه فرهنگی تمهید، چاپ یاران قم، چاپ 6، سال1384، ص87 .
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی, [26.04.21 11:29]
چرا مرحوم علامه طباطبائی (ره) در «المیزان» در مورد قضاوت حضرت داود ـ علیه السّلام ـ برای دو ملک، اشاره به دو نفر بودن آنها نکرده است، در حالی که اقل جمع نزد منطقیین دو و اقل جمع نزد نحویین سه میباشد و در آیه دارد « وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[1] ؛ آیا داستان شاکیان هنگامی که از محراب بالا می رفتند برایرسیده است؟!» که نشان از دو فرشته بودن دارد؟
در پاسخ به سؤال توجه به چند نکته لازم است:
1. واژه «خصم» بر یک گروه یا یک نفر مخاصم اطلاق میگردد نه بر طرفین «مخاصمه»، امّا در این آیه شریفه به دلیل سیاق آیه، که میفرماید: « وَهَلْ أَتَاکَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ[2] ؛ آیا داستان شاکیان هنگامی که از محراب بالا می رفتند برایرسیده است؟!» شاکیان هردو طرف آمده بودندو لذا در ذیل آیه میفرماید: « إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُدَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْکُمْ بَیْنَنَا بِالْحَقِّ وَلا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاءِ الصِّرَاطِ …[3] ؛درآن هنگام که بر او وارد شدندو او از دیدن آنها وحشت کرد، گفتند : نترس دو نفرشاکی هستیم که یکی بر دیگری ستم کرده پس اکنون درمیان ما داوری کن»
مرحوم علامه ـ رحمه الله علیه ـ مراجعهکنندگان به حضرت داود ـ علیه السّلام ـ را دو نفر احتمال دادند و فرمودهاند: منظور اشخاص است که خصومت در دین شان افتاده است، تا آنجا که میفرماید و معنای آیه این است که: ای محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ آیا این خبر به تو رسیده است که قومی متخاصم از دیوار محراب داود ـ علیه السّلام ـ بالا رفتند؟[4] پس شکی نیست که مراد از کلمه خصم در اینجا دو گروه متخاصم میباشند.[5]
2. حداقل جمع منطقی «دو» میباشد امّا لازمه آن این نیست که اگر در موردی قرائن و شواهدی بر بیش از آن دلالت داشت، صیغه جمع را بر بیشتر از آن حمل ننماییم و مورد آیه از آن مواردی است که قرائن و شواهد، دلالت بر بیشتر از دو نفر میکند، برخی از این قرائن عبارتند از:
الف: واژه « هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِنْ نَارٍ یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِیمُ[6] ؛اینان دو گروهند که درباره پروردگارشان به مخاصمه و جدال پرداختند ، کسانی که کافر شدند، لباس هایی از آتش برای آنها بریده شده و مایع سوزان و جوشان برسرشان ریخته می شود » در سوره حج نیز با اینکه تثنیه است، امّا بر بیشتر از دو نفر دلالت دارد. زیرا « اخْتَصَمُوا» و « کَفَرُوا» را با صیغه جمع آورده است.
ب: در آیه شریفه فرموده: « بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ ؛[7] بعضی از ما بر بعضی دیگر ستم روا داشتهاند» و این تعبیر معمولاً بر حداقل جمع منطقی یعنی دو نفر، اطلاق نمیشود کما اینکه «آلوسی» در «روح المعانی» گفته است ؛ و تأیید میکند (مراد از خصمان، دو گروه هستند نه دو شخص، را) جمله « بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ ».[8]
ج: ملائکه با هم خصومتی ندارند تا بخواهند برای قضاوت نزد داود ـ علیه السّلام ـ بیایند.[9]
د: ملائکه به دورغ نمیگویند: « بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ» و « إِنَّ هَذَا أَخِی[10] ؛ و این برادر من است » چون نسبت دروغ به ملائکه جایز نیست.[11]
هـ: برخی دیگر از مفسران مثل «آلوسی» در «روح المعانی» و زمخشری در «الکشاف» گفتهاند: مراد از خصمان، فریقان می باشند، یعنی: دو گروه از شاکیان به حضرت داود مراجعه کردند.
نتیجه این که در این آیه دو گروه با هم در تخاصم بودند و به حضرت داوود علیه السلام مراجعه کردند و حضرت نیز به قضاوت پرداخت.
📚پی نوشت ها:
[1] . ص /21.
[2] . ص /21.
[3] . ص / 22 .
[4]. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، قم، انتشارات اسلامی بینو، بیتا، ج 17، ص 290.
[5]. ر.ک: الغیومی، احمد بن محمد بن علی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیرللرافعی، قم، چاپخانه ستاره، چاپ دوم، 1414هـ ، ص 171 و مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، چاپخانه مدرسه امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ ، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوازدهم، 1373 ش، ج 19، ص 245.
[6] . حج / 19 .
[7] . ص / 22 .
[8] . شکری آلوسی البغدادی، سید محمود روح المعانی، اداره الطباعه المیزیّه، دار احیاء التراث العربی، 1405 هـ ق، ج 23، ص 179.
[9] . ر.ک: فخر رازی، التفسیر الکبیر، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوّم، بیتا، بین، ج 26، ص 195.
[10] . ص / 23
[11] . ر.ک: فخر رازی، التفسیر الکبیر، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوّم، بیتا، بینا، ج 26، ص 195
🔰 @p_eteghadi 🔰