واقعیت تلخی درباره سینمای ایران؛
خانواده سالم و موفق، جایگاهی در هنر هفتم وطنی ندارد!
حوزه/ متاسفانه در بسیاری از فیلم های سینمای ایران در سال های اخیر، نهاد خانواده و به خصوص خانواده های سالم و موفق جایگاه قابل اعتنایی ندارند و شاید یکی از علت های قهرمان محور نبودن قصه های این قبیل آثار به همین موضوع برگردد.
به گزارش خبرگزاری حوزه، گرچه کلیت مفهوم"خانواده" همچنان دغدغه برخی از فیلمسازان ایرانی به خصوص در بین نسل جدید به شمار می رود، اما متأسفانه کمتر نشانه ها و نمادهای خانواده سالم و موفق را در بین فیلم های سینمای امروز کشور می توان پیدا کرد.
نشان به این نشان که در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر که بهمن ماه سال گذشته و در شرایط خاص و عجیب کرونایی برگزار شد، از بین ۱۶ فیلم اکران شده در بخش مسابقه، هر چند که خانواده در ۱۰ فیلم جشنواره، محور اصلی قصهها بود اما به گواه بسیاری از منتقدین و کارشناسان، تنها و تنها یک خانواده سالم در مجموعه این آثار قابل مشاهده بود.
گرچه شاید هنرمندان و فیلمسازان این مساله را چنین توجیه کنند که مشکلات حال حاضر خانواده های ایرانی و بحث دیرپای معضلات اجتماعی، ایجاب می کند که چنین فضایی را در بستر هنر هفتم ترسیم کنند، اما به راستی سوال اصلی اینجاست که هنر و رسانه در بیان ایجابی ماجرا چه نقشی ایفا کرده که حال تمام هم و غمش بر نشان دادن صرفاً آسیب ها باشد و بس!؟
از سوی دیگر آیا به راستی خانواده های موفق در سینمای ایران جایگاهی ندارند که دست کم سالی چند اثر با محوریت آن ها ساخته شود تا بدین سبب اُمید در جامعه ایرانی اندکی تقویت گردد؟
البته وقتی در همین دوره اخیر جشنواره فیلم فجر، یک چهارم مجموع آثار، با تصویر سیاه انواع خودکشی ها به پایان می رسیدند، نمی توان انتظار داشت که هنرمندان به این مقوله ها توجه کنند اما با این حال رسالت اهالی رسانه گوشزد کردن همین نکات به ظاهر کوچک اما در باطن ماجرا، بسیار مهم و کلیدی است؛ مطالبه گری از این منظر که هنر هفتم وطنی باید بهای بیشتری به مساله خانواده و به ویژه خانواده های موفق و سالم که در جامعه ما کم هم نیستند داشته باشد، در عین حال که باید بپذیریم نگاه آسیب شناسانه و نقادانه نیز باید در این مقولات جایگاه خود را حفظ کند.
از سویی همان طور که بارها نیز بیان شده یکی از مشکلات جدی سینمای ایران در سال های اخیر، فقدان داشتن قهرمان است و حال آن که اگر به این مهم توجه می شد، قطعاً نقش نهاد خانواده در تربیت و شناساندن قهرمانی که بتواند بار درام فیلم را به دوش کشیده و مخاطب را با خود همراه سازد، پررنگ تر از قبل می شد.
طرح این دغدغه در حالی است که می دانیم سینمای قهرمان محور، یکی از پرطرفدارترین گونه های فیلمسازی در دنیا و از جمله در هالیوود است.
جالب است بدانیم که هالیوود از دهه ۷۰ میلادی تاکنون، علاوه بر اهتمام نسبت به ساخت فیلم های قهرمان محور، بیش از ۱۰۰ فیلم ابرقهرمانی تولید کرده و به این وسیله، خلأ قهرمان های واقعی در جامعه آمریکایی را با تولید این قبیل فیلم ها و در واقع قهرمان سازی پُر کرده است و این در حالی است که جامعه ایرانی به خصوص جامعه پس از انقلاب اسلامی، قهرمان های بسیاری با نگاه جدی به مقوله خانه و خانواده، در عرصه های مختلف داشته و دارد و مع الاسف ما از بسیاری از این ظرفیت های گرانسنگ در هنر- صنعت – رسانه سینما و تا حدودی تلویزیون بی بهره یا کم بهره ایم و کاش چنین دغدغه هایی برای اهالی تصمیم ساز و یا تصمیم گیر هنر هفتم ایرانی، دست کم طرح شود بلکه به راهکاری منطقی برای جبران این خلأها دست می یافتیم.
سید محمد مهدی موسوی