0

اسما حسنا، دریچه های نظر به حق (3)

 
ravabet_rasekhoon
ravabet_rasekhoon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : دی 1392 
تعداد پست ها : 8838
محل سکونت : اصفهان

اسما حسنا، دریچه های نظر به حق (3)

 

تفکر در اسماء الهی

 

سما حسنا، دریچه های نظر به حق (3)

 

 

3- آنچه در متون روایی از آن نهی شده تفکر در ذات است و نه تفکر در اسماء الهی که به عنوان مقام تجلّی ذات مطرح است و موجب نمایش کمالات حضرت حق می شوند. در همین رابطه حضرت صادق علیه السلام می فرمایند: «یُسَمَّی بِأَسْمَائِهِ فَهُوَ غَیْرُ أَسْمَائِهِ وَ الْأَسْمَاءُ غَیْرُه»(3) خداوند به اسماء اش خوانده می شود، در حالی که او غیر اسماء اش می باشد و اسماء نیز غیر اوست. که مقصد از غیریت در این روایت غیریت مخصوصی است که بین «متجلّی» و «تجلیات» هست، نه غیریت به معنی تباین بین دو چیز. و لذا می توان گفت: اسماء الهی، تجلیات ذات اند، نه خودِ ذات اند ونه مباین ذات. همچنان که می فرمایند: «إِنَّ لِلَّهِ تِسْعَهً وَ تِسْعِینَ اسْماً فَلَوْ کَانَ الِاسْمُ هُوَ الْمُسَمَّی لَکَانَ کُلُّ اسْمٍ مِنْهَا إِلَهاً وَ لَکِنَّ لِلَّهِ مَعْنًی یَدُلُّ عَلَیْهِ فَهَذِهِ الْأَسْمَاءُ کُلُّهَا غَیْرُه»(4) خدای عزّ و جلّ را «نود و نه» اسم است پس اگر اسم همان مسمی باشد هر آینه هر اسمی از آن ها خدائی خواهد بود ولکن خدا خود معنایی است که این اسماء بر او دلالت کنند و همه غیر خود او باشند.

 

4- اسماء الهی بعضی مثل علیم و قادر و حیّ و قیّوم، ثبوتی هستند و از کمالات ذات و صفات ثبوتیه ی او خبر می دهند و بعضی تنزیهی می باشند مثل قدوس و سبحان و تعالی که منزه بودن ذات از نقایص را می نمایانند. اسم قدوس طهارت ذات الهی را از همه ی نقص ها و محدودیت ها می نمایاند و اسم «سبحان» اگر بر قلب کسی تجلی نمود آن کس علوّ ذات الهی را از همه ی آنچه جاهلان در مورد خداوند تصور می کند می یابد. در نظر بگیر وقتی نسیمِ آیه ی «تَعَالَی اللَّهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ»(5) بر قلب کسی وزید در چه حضوری قرار می گیرد و اسم «تعالی» افق جان او را به کجا می برد.

5- هر اندازه قلب ها آماده تر باشند تجلی اسماء الهی - اعم از ثبوتی یا تنزیهی- در آن ها زمینه ی تجلی بیشتری دارند و به همان اندازه سالک را به توحید شدیدتری نایل می کنند و در مقابلِ خداوند به خضوع و عبودیت بیشتری می کشانند.(6)

 

رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمایند: «لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ تِسْعَهٌ وَ تِسْعُونَ اسْماً مَنْ دَعَا اللَّهَ بِهَا اسْتَجَابَ لَهُ وَ مَنْ أَحْصَاهَا دَخَلَ الْجَنَّه»(7) برای خدای متعال «نود و نُه» اسم است که هرکس خدا را به آن ها بخواند دعایش مستجاب می شود و هرکس آن ها را احصاء کند وارد بهشت می شود. با توجه به این که برای خدا اسماء بی شماری هست این روایت می رساند که خداوند «نود و نه» اسم مخصوص دارد که احصاء آن ها انسان را به جوار خداوند و به بهشت او می برد و معلوم است که احصاء آن اسماء، علم و معرفت به معانی آن ها نیست چون علم و معرفت به آن ها به تنهایی انسان را به جوار خدای متعال و بهشت نمی رساند. بلکه احصاءِ اسماء خاص، احصایی است که انسان با نظر به آن ها در طریق بهشت و جوار حق قرار می گیرد و در مدارج عبودیت و توحید پیش می رود و مسیر الی الحق را پیشه می نماید. اسماء «نود و نه گانه» را با عبودیت می توان احصاء کرد به این معنی که انسان خدای متعال را با همه ی این اسماء عبادت کند، همین طور که در رکوع نظر به اسم عظیم دارید و در سجده خداوند را با اسم اَعلی عبادت می کنید.(8)

چنانچه ملاحظه می فرمایید اسمِ «الله» که در روایت فوق ذکر شده اگر به حساب آید عدد اسماء به صد می رسد در حالی که روایت رسول خدا صلی الله علیه و آله عدد اسماء را نود و نه ذکر کرده اند و این می رساند که اسم «الله» که در اول آمده به این معنا نیست که این اسم هم یکی از اسماء نود و نه گانه است بلکه به این معنا است که همه ی آن اسماء در اسم «الله» هستند همان طور که در آخر سوره ی حشر می فرماید: «هُوَ اللَّهُ الْخالِقُ الْبارِئُ الْمُصَوِّرُ» یعنی او که «الله» است خالق و بارئ و مصوّر می باشد.

در فرازی از دعای سحر داریم: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ أَسْمَائِکَ بِأَکْبَرِهَا» خداوندا! از تو تقاضای تجلی اسماء ات را دارم، آن هم تجلی به برترین آن ها. هرچند در درون هر اسمی اسمائی نهفته است مثل این که شما در دعای جوشن کبیر با هزار اسم از اسماء الهی روبه رو هستید، عمده آن است که متوجه توصیه ی قرآن باشیم که می فرماید خدا را با اسمائش می توانید بشناسید و مسلّم هرکس به اندازه ای که خدا را بشناسد خدا را عبادت می کند. چون با رجوع به اسماء الهی می توان خدا را عبادت کرد.

چقدر خوب بود به جای مباحث کلامی که عموماً به این قصد تدوین شده که ما بتوانیم مخالفان خود را محکوم کنیم، در موضوع اصول عقایدی که باید به آن ایمان بیاوریم مباحث اسماء شناسی طرح می شد. دانشجویان از خودِ بنده سؤال می کردند مگر ما کافریم که می خواهید دردرس معارف اسلامی دلایلی بر وجود خدا و وجود قیامت بیاورید تا ما قبول کنیم؟ واقعاً فرصتی که دانشجویان در اختیار ما گذاردند تا اسلام را به آن ها معرفی کنیم از دست دادیم. اکثراً به طور فطری و به صورت اجمالی خدا را در جان خود دارند باید آن نور اجمالی را به تفصیل در آوریم. اگر ما می توانستیم خدا را با اسمائش بشناسیم و بشناسانیم و با جلوات 99 گانه ی او مرتبط شویم دیگر نه تنها دغدغه ی خداشناسی نداشتیم بلکه زمینه ی اُنس قلبی با خدا را در خود ایجاد می کردیم. روایت فوق متذکر می شود که سفر إلی الله بدون شناخت اسماء الهی ممکن نیست.

 

پی نوشت

1- الإقبال، ج 1، ص 249.
2- همان، ج 2، ص 50.
3- التوحید للصدوق، ص 143.
4- التوحید للصدوق، ص 221.
5- سوره ی نمل، آیه ی 63.
6- در رابطه با موضوع اسماء به مقدمه ی قیصری بر فصوص الحکمِ محی الدین و نیز به کتاب«اسماء حُسنی» از آیت الله محمد شجاعی رجوع فرمایید.
7- التوحید للصدوق، ص 195.
8- صدوق به اسناد خود به سلیمان بن مهران از امام صادق علیه السلام از پدرش محمدبن علی از پدرش علی بن حسین از پدرش حسین بن علی از پدرش علی بن ابیطالب علیهم السلام از رسول خدا صلی الله علیه و آله نقل کرد که آن حضرت فرمودند: خدای تعالی نود و نُه اسم دارد - صد اسم جز یکی - هرکس آن را احصا کند داخل بهشت شود و آن ها عبارتند از:«اللَّهُ. الْإِلَهُ الْوَاحِدُ الْأَحَدُ الصَّمَدُ الْأَوَّلُ الْآخِرُ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ الْقَدِیرُ الْقَاهِرُ الْعَلِیُّ الْأَعْلَی الْبَاقِی الْبَدِیعُ الْبَارِئُ الْأَکْرَمُ الظَّاهِرُ الْبَاطِنُ الْحَیُّ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ الْحَلِیمُ الْحَفِیظُ الْحَقُّ الْحَسِیبُ الْحَمِیدُ الْحَفِیُّ الرَّبُّ الرَّحْمَنُ الرَّحِیمُ الذَّارِئُ الرَّازِقُ الرَّقِیبُ الرَّءُوفُ الرَّائِی السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ السَّیِّدُ السُّبُّوحُ الشَّهِیدُ الصَّادِقُ الصَّانِعُ الطَّاهِرُ الْعَدْلُ الْعَفُوُّ الْغَفُورُ الْغَنِیُّ الْغِیَاثُ الْفَاطِرُ الْفَرْدُ الْفَتَّاحُ الْفَالِقُ الْقَدِیمُ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ الْقَوِیُّ الْقَرِیبُ الْقَیُّومُ الْقَابِضُ الْبَاسِطُ قَاضِی الْحَاجَاتِ الْمَجِیدُ الْمَوْلَی الْمَنَّانُ الْمُحِیطُ الْمُبِینُ الْمُقِیتُ الْمُصَوِّرُ الْکَرِیمُ الْکَبِیرُ الْکَافِی کَاشِفُ الضُّرِّ الْوَتْرُ النُّورُ الْوَهَّابُ النَّاصِرُ الْوَاسِعُ الْوَدُودُ الْهَادِی الْوَفِیُّ الْوَکِیلُ الْوَارِثُ الْبَرُّ الْبَاعِثُ التَّوَّابُ الْجَلِیلُ الْجَوَادُ الْخَبِیرُ الْخَالِقُ خَیْرُ النَّاصِرِینَ الدَّیَّانُ الشَّکُورُ الْعَظِیمُ اللَّطِیفُ الشَّافِی» (بحارالأنوار، ج 4، ص 186).
 
 

منبع:

اسماء حسنا، دریچه های نظر به حق:شرحی بر دعای سحر/ اصغر طاهرزاده.

شنبه 28 فروردین 1400  10:42 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها