0

شرح مناجات شعبانیه (قسمت سیزدهم)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

شرح مناجات شعبانیه (قسمت سیزدهم)

قسمت سیزدهم

شرح مناجات شعبانیه (قسمت سیزدهم)

اِلهی اِنْ کانَ صَغُرَ فی جَنبِ طاعَتِکَ عَمَلی فَقَد کَبُرَ فی جَنبِ رَجائکَ أَمَلی، اِلهی کَیفَ اَنقَلِبُ مِنْ عِندِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحرُوماً وَ قَد کانَ حُسنُ ظَنّی بِجُودِکَ اَنْ تَقْلِبَنی بِالنَّجاةِ مَرْحُوما. خدایا! اگر عملم در اطاعت تو ناچیز است، ولی در کنار امیدواری به کرمت، آرزویم، بزرگ است. معبود من! چگونه از آستان جودت، تهی دست ومحروم برگردم، در صورتی که حسن ظن من به جود تو این بوده که بر منرحمت خواهی آورد و مرا نجات خواهی داد.

نکاتی از این فراز

1- امید فراوان به رحمت حق در کنار طاعت اندک؛

2- گمان نیک به خدا.

«اِلهی اِنْ کانَ صَغُرَ فی جَنْبِ طاعَتِک. . . ».

آرزوی بزرگ و طاعت اندک

از تکرار دوباره، امیدواری و حسن ظن به خداوند چنانچه در فرازهای بعدی نیزتکرار خواهد شد، یکی دیگر از آداب دعا نیز فهمیده می شود، و آن اصرار ورزیدن و پافشاری کردن در اجابت خواسته های خویش می باشد. چنانچه از اخبار به دست می آید و مطلوب خداوند نیز می باشد، از جمله آداب دعا و در واقع، از جمله شرایط استجابت خواسته ها، پافشاری و سماجت در برآوردن خواسته ها از طرف پروردگار عالم می باشد.

امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید: اِنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ کَرِهَ اِلْحاحَ النّاسِ بَعْضُهُم عَلی بَعْضٍ فِی الْمَسأَلَةِ وَ اَحَبَّ ذلِکَ لِنَفْسِهِ، اِنَّ اللّه عَزَّوَجَل یُحِب اَنْ یُسْألَ وَ یُطْلَبُ ما عِنْدَه. همانا خدای عزوجل خوش ندارد که مردم در انجام حاجت بر همدیگراصرار کنند، ولی برای خودش آن را دوست دارد. خدای عزوجل دوست دارد که از او درخواست شود و آنچه نزد اوست خواهش شود. (82) همچنین از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود: وَ اللّه لا یُلِحُّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ عَلَی اللّه عَزَّوَجَل فِی حاجَتِهِ اِلاّ قَضاها لَه. به خدا سوگند هیچ بنده ای در دعا، پافشاری و اصرار به درگاه خدای عزوجل نکند، جز اینکه حاجتش را برآورد. (83)

در کتاب مقدس «انجیل» نیز چنین آمده است که: روزی عیسی برای شاگردانش، مَثَلی آورد تا نشان بدهد که لازم است، همیشه دعا کنند و تا وقتی جواب دعای خود را نگرفته اند از دعا کردن باز نایستند. فرمود: در یک شهر یک قاضی بود که نه از خدا می ترسید و نه توجهی به مردم داشت. بیوه زنی اهل همان شهر پی در پی، پیش او می آمد و از دستمردی شکایت می کردکه به او خسارت رسانیده بود. قاضی تا مدتی به شکایت او توجهی نکرد. ولی بالاخره از دست او به ستوه آمد و به خودشگفت: من نه از خدا می ترسم و نه از مردم. اما این زن مایه دردسر من شده است، بهتر است به دادش برسم. در این هنگام، عیسی مسیح علیه السلام فرمود: آنجا که چنین قاضی بی انصافی راضی شود به داد مردم برسد، آیاخدا به داد قوم خود نخواهد رسید که شبانه روز به درگاه او دعا و التماس می کنند؟ بله او حتماً دعای ایشان را اجابت خواهد فرمود. (84)باری، امام علیه السلام در فراز مذکور از مناجات شعبانیه و در مقام اصرار، بار دیگرآرزوی بزرگش را در کنار امیدواری به کرم پروردگارش مطرح نموده، و با امیدی دوباره، از معبودش، اجابت خواسته هایش را می طلبد.

چون عود نبود چوب بید آوردم         

روی سیه و موی سپید آوردم

گفتی تو مرا که ناامیدی کفر است 

بر قول تو رفتم و امید آوردم

ابوسعید ابوالخیر

«اِلهی کَیْفَ اَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِک بِالْخَیْبَةِ. . . ».

گمان نیکو به خدا

به راستی که با این سکه صاحب عیار، یعنی «حسن ظن به خداوند» از چه تهی دستی و فقر و حرمانی می توان رها شد و به چه خیراتی می توان راه پیدا کرد؟!گمان نیک داشتن به خداوند عزّوجلّ و اعتقاد خیر به حضرتش، پایه بسیاری از درجه های معرفت و زیر بنای اصلی مرتبه توکل و تسلیم و طمأنینه و آرامش ونظایر آنها است.

در اینجا مناسب است که تنها به یکی از برکات سرشار «گمان نیکو داشتن به حضرت حق» اشاره کنیم و آن اینکه: گذشته از آنکه آدمی همواره در معرض لغزش ها و خطاها قرار دارد و با وجود آنکه ممکن است حق اخلاص را در اعمالش ادا نکند، در شناخت پروردگار و عبادت او نیزآن چنان که سزاوار خداوندیش باشد، مقصر و تقصیر کار است. زیرا آنجا که اشرف مخلوقات عالم، حضرت نبی اکرم صلی الله علیه و آله در خطاب به پروردگارش عرض می کند: «ما عَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِک وَ ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِک؛ آنچنان که شایسته توست، تو را نشناختیم و آن چنان که سزاوار توست، تو راپرستش نکردیم»(85) تکلیف دیگر انسان ها مشخص خواهد بود.

حضرت امام خمینی رحمه الله در این باره می فرماید: ای ضعیف جایی که رسول خدا صلی الله علیه و آله که اعرف خلق اللّه است و عمل او از همه کس نورانی تر و باعظمت تر است اعتراف به عجز و تقصیر کند و بگوید: «ماعَرَفْناکَ حَقَّ مَعْرِفَتِک وَ ما عَبَدْناکَ حَقَّ عِبادَتِک» و ائمه معصومین علیهم السلام آنطور در محضر مقدس حق، اظهار قصور و تقصیر کنند، از پشه لاغری چه خیزد؟. . . آری آنها مقام معرفتشان به عجز مخلوقات وعزت و عظمت واجب تعالی شأنه اقتضا می کرد آن اظهارات و اعترافات را.

ما بیچارگان از جهل و حجاب های گوناگون، به گردن فرازی برخاستیم و خودفروشی و عمل فروشی کنیم. ما خود بالضّروره می دانیم که اعمال ما و همه بشر عادی بلکه همه ملائکة اللّه در میزان مقایسه بااعمال رسول خدا صلی الله علیه و آله وائمه هدی علیهم السلام، قدری محسوس ندارد و به هیچ وجه در حساب نیاید. این دوقضیه به ما نتیجه می دهد که باید به هیچ یک ازاعمال خود، خشنود نباشیم، بلکه اگر به قدر عمر دنیا به عبادت و اطاعت، قیام کنیم، خجل و شرمسار باشیم. (86)همچنین در روایتی از امام موسی بن جعفر علیه السلام وارد شده است که: کُلُّ عَمَلٍ تُریدُ بِهِ اللّهَ عَزّوَجلّ فَکُنْ فیهَ مُقَصِّراً عِنْدَ نَفْسِکَ فَاِنَّ النّاسَ کُلُّهُم فی اَعْمالِهِم فیما بَیْنَهُم وَ بَیْنَ اللّه مُقَصِّرونَ اَلاّ مَنْ عَصَمَهُ اللّه عَزَّوَجلّ. هر عملی که به قصد خدای عزوجل می کنی، خود را در آن مقصر بدان، زیرامردم، همگی در اعمال خویش، میان خود و خدا مقصرند، مگر آن کس راکه خدای عزوجل نگه دارد. (87)

خرما نتوان خوردن از این خار که کشتیم      

دیبا نتوان کردن ازین پشم که رشتیم

بر حرف معاصی خط عذری نکشیدیم          

پهلوی کبائر حسناتی ننوشتیم

افسوس برین عمر گرانمایه که بگذشت       

ما از سر تقصیر و خطا در نگذشتیم

باشد که عنایت برسد ور نه مپندار 

با این عمل دوزخیان کاَهل بهشتیم

سعدی

حاصل سخن آنکه در میان این همه تقصیرها و کوتاهی ها، آنچه می تواندآدمی را دلگرم و امیدوار به کرم و رحمت خداوندگار نماید«گمان نیکو وشایسته» به حضرتش می باشد، که با بنده اش به نیکی معامله نماید، از تقصیرات اوچشم بپوشد و عبادات او را با همه کاستی ها و ناخالصی ها پذیرا گردد، که نفْسِ چنین نگاه و چنین حسن ظنی در حق پروردگار، قادر است دریچه های «رحمت»و «رضوان» و «مغفرت» را به سوی قلب و جان بنده بگشاید و نهاد او را مالامال ازسرور و انبساط نماید؛ همان گونه که خود، در دعوت بندگان به «حسن ظن» به خالق خویش و در مقام تذکر به برکات «گمان نیک» به خداوند چنین فرموده است: لا یَتَّکِلُ العامِلونَ لی عَلی اَعْمالِهِمَ الَّتی یَعْمَلونَها لِثَوابی، فَاِنَّهُم لَوِاجْتَهِدُوا وَ اَتْعَبُوااَنْفُسَهُم فی عَبادَتی کانُوا مُقَصِّرینَ غَیرَ بالِغینَ فی عِبادَتِهِم کُنْهَ عِبادَتی فی مایَطْلُبُونَ عِنْدی مَنْ کَرامَتی وَ النَّعیمِ فی جَنّاتی وَ رَفیعِ الدَّرَجاتِ العُلی فی جَوارِی وَ لکِنَّ بِرَحمَتی فَلْیَثِقُوا وَ فَضْلی فَلْیَرجُوا وَ اِلی حُسْنِ الظَّنِ بی فَلْیَطْمَئنُّوا. فَاِنَّ رَحْمَتی عِنْدَ ذلِکَ تُدْرِکُهُم وَ مَنّی یُبَلِّغُهُم رِضْوانی وَ مَغْفِرَتی تُلْبِسُهُم عَفوی فَاِنّی أنا اللّه الرَّحمنُ الرَّحیمُ وَ بِذلکَ تَسَمّیَتُ.

آنها که برای ثواب من عملی انجام می دهند، نباید به اعمالی که انجام می دهندتکیه کنند، زیرا ایشان اگر در تمام عمر خویش کوشش کنند و در راه عبادتم خود را به زحمت اندازند، باز مقصر باشند. و در عبادت به کنه بندگیم نرسندنسبت به آنچه از من طلب می کنند که کرامت و نعمت در بهشت و رفعت به درجات عالی در جوارم باشد. بلکه تنها باید به رحمتم اعتماد کنند و به فضلم امیدوار باشند و به گمان نیک و حسن ظن خویش نسبت به من اطمینان کنند. که در این صورت است که رحمتم ایشان را دریابد و رضوانم به آنها برسدوآمرزشم بر آنها لباس گذشت بپوشاند زیرا من خدای رحمان و رحیم هستم وبدین نام نامیده شده ام. (88)

پنج شنبه 19 فروردین 1400  8:23 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها