اِلهى اِعْتِذارى اِلَیْكَ اعْتذارَ مَنْ لَمْ یَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِه فَاقْبَلْ عُذْرى یا اَكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ اِلَیْهِ الْمُسیئُونَ، اِلْهى لا تَرُدَّ حاجَتى وَ لا تُخَیِّبْ طَمَعى وَ لا تَقْطَعْ مِنْكَ رَجائى وَ اَمَلى.
معبود من! عذر آوردنم به درگاهت، عذر آوردنِ كسى است كه نیاز به قبول دارد. پس عذرم را بپذیر، اى بزرگوارترین كسى كه تبهكاران به درگاهش عذر مى آورند. معبود من! حاجتم را رد مكن و دستِ طمعم را تهى برمگردان و امید و آرزویم را از خود قطع مساز!
نكاتى از این فراز
1. عذرخواهى نزد معبود و تمناى پذیرش آن؛
2. مسئلت از خداوند براى ناامید نكردن امید بنده.
«اِلهى اِعتذارى اِلَیكَ؛ اعتذار به پیشگاه خداوند»
بعد از ارتكاب گناه، چه چیزى بهتر از عذرخواهى در پیشگاه خداوند بزرگ، بهعنوان برداشتن قدمِ اول در پذیرش توبه.
عقوبت مكن عذرخواه آمدم به درگاه تو روسیاه آمدم
نظامى
به خصوص آنكه، بنده دلایل كافى در عذرخواهى و قبول عذر از طرفخداوند در اختیار دارد.
توضیح اینكه گرچه آدمى موظف بهترك معاصى مىباشد ولى ازیك طرف،دشمنىبه نام «ابلیس» دارد كه قسم یاد كرد كه آدمیان را گمراه نماید: «قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَاُغْوِیَنَّهُمْاَجْمَعینَ؛ شیطان گفت: به عزّتت اى خدا، سوگند كه همه را گمراه خواهم كرد». (ص: 82)
و از سوى دیگر، انسان گرفتار نفس امّاره است كه همواره و با قدرت او را بهبدى امر مىكند، چنانچه در قرآن مجید از زبان آدمى فرمود: وَ ما اُبَرِّىءُ نَفْسى اِنَّ النَّفْسَ لَاَمّارَةٌ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّى اِنَّ رَبّى غَفُورٌ رَحیمٌ.(یوسف: 53)(76)
و من خود را از عیب و لغزش مُبرا نمىدانم، زیرا نفس امّاره، فراوان، مرا بهبدى دستور مىدهد، مگر آنكه پروردگارم، رحم نماید، همانا كه پروردگارمآمرزنده و مهربان است.
به گفته خواجه شیراز، آنجا كه جد ما، آدم، را با وسوسه «دانه» از بهشت اخراجكردند ما «به صد خِرمن پندار» چگونه از راه بِدر نرویم:
ما به صد خِرمن پندار ز ره چون نرویم چون ره آدم خاكى به یكى دانه زدند
حافظ
خلاصه آنكه اوج این بیچارگى آدمى و گرفتاریش در چنگال عوامل گمراهكننده، به این صورت در یكى از دعاها به تصویر درآمده است:
فَیاغَوْثاهُ ثُمَّ واغَوْثاهُ بِكَ یا اَللّهُ مِنْ هُوىً قَدْ غَلَبَنى وَ مِنْ عُدُوٍ قَدِ اسْتَكْلَبَ عَلَىَّ وَمِنْ دنْیا قَدْ تَزَیَّنَتْ لى و مِنْ نَفْسٍ اَمّارَةٍ بِالسُّوءِ اِلاّ ما رَحِمَ رَبّى.
وا غوثاه، واغوثاه به تو اى خدا از هواى نفسى كه بر من غلبه نمود و ازشیطانى كه چون سگ به من حملهور شده است و از زرق و برق گمراه كنندهدنیا و از نفسى كه فراوان، به بدى دعوت مىكند، مگر پروردگارم رحم كند.
صد هزاران دام و دانه است اى خدا ما چو مرغانى حریص و بىنوا
مولانا
در كنار همه عوامل فریب دهنده كه گرداگرد آدمى را فرا گرفته است ـ به ویژهاگر در آغاز شباب و جوانى نیز باشد ـ كار بر او سختتر خواهد شد، زیرا فصلجوانى به سببِ اقتضائاتى كه در آن نهفته است، بیش از هر زمان دیگرى، زمینه رابراى ارتكاب لغزشها مهیا مىسازد. از اینجاست كه آن شاعر بزرگ، سنایىغزنوى، در مقام اعتذار به پیشگاه خداوند چنين گفته است:
به حرص ار شربتى خوردم مگیر از من كه بَد كردم بیابان بود و تابستان و آبِ سرد و اِستسقا
یعنى اگر كسى در بیابانى در گرماى تابستان باشد و در كنارش آب سرد وگوارایى هم قرار داده شود، علاوه بر اینها دچار بیمارى استسقا نیز باشد، فشارمضاعف درون، او را وادار به نوشیدن آب مىكند، گرچه به هلاكت وى منجرگردد. زیرا استسقا نوعى بيمارى است كه حاصل آن عطش شديد و نياز بهنوشيدنآب است، حال آنكه براى درمان آن باید براى مدتى از نوشیدن آباجتناب نماید، زیرا نوشيدن آب موجب مرگ وى خواهد شد و جان خویش را ازدست خواهد داد. حاصل سخن آنكه چنانچه پیش از این هم اشاره شد، گرچههیچ كدام از عوامل فوق نمىتواند خیالِ آدمى را در ارتكاب گناهان آسوده نماید،چون در سایه همین فشارها، و سپس كنترل نفس است كه آدمى به مقامى برتر ازمقام فرشتگان دست مىیابد، ولى دست كم اینكه عذرخواهى او را به درگاهپروردگارش، موجه مىسازد و چون خداوند، پذیراى عذر عذرخواهان مىباشدهمانگونه كه در دعاى جوشن كبیر آمده است كه: «یا مَنْ یَقْبَلُ عُذْرَ التّائِبینَ؛ اى آنكهعذرخواهى توبهكنندگان را قبول مىكنى» به همین سبب، عذرِ او را خواهد پذیرفت.
و اساسا عذرخواهى از خداوند از صفات نیكو براى بنده محسوب مىشود وبراى او، گامى مىباشد به طرف تكامل و پیشرفت.
عُذر بِه آن را كه خطایى رسید بنده از آن عُذر به جایى رسید
نظامى
«اِلهى لاَ تَرُدَّ حاجَتى؛ پروردگارا نا امیدم مفرما»
تمناى استجابت دعا و تقاضاى حفظ امید و طمع به خداوند، محتوا و مضمونعبارات فوق مىباشد.
امیدم به تو هست از اندازه بیش مكن ناامیدم ز درگاه خویش
نظامى
بضاعت نیاوردم اِلاّ اُمید خدایا ز عفوم مكن نااميد
سعدى
امیدوار بودن به خداوند، یكى از عالىترین ویژگىهاى بندگان است. توضیحآنكه، از آنجا كه از خداوند، توقع هرگونه خیر و خوبى و مهرورزى و گذشت وعفو مىرود و از آنجا كه خداوند، هرگز امید كسى را ناامید نخواهد كرد، به همیندلیل، امید، بهترین سرمایه براى آدمى به شمار مىرود، تا به سبب آن به هدفهاىبزرگ و آرزوهاى والايش دست یابد. چنانچه مولا على علیهالسلام در دعاىِ كمیلمىگوید: «اِرْحَمْ مَنْ رَأسُ مالِهِ الرَّجاءُ؛ خدایا! رحم كن بر كسى كه سرمایه او، امید است».
و در دعاى صَباح نيز در مقامِ امید به خداوند عرض مىكند: «اِلهى قَرَعْتُ بابَرَحْمَتِكَ بِیَدِ رَجائى؛ معبودِ من! با دستِ امیدم درِ رحمتت را مىزنم».
پی نوشت:
76. دعاىِ معروف به حَزین كه مستحب است بعد از نماز شب خوانده شود و در مفاتیح ذكر گردیدهاست.
منبع: شرح مناجات شعبانیه، سید محمود طاهری