اِلهى جُودُكَ بَسَطَ اَمَلى وَ عَفْوُكَ اَفْضَلُ مِنْ عَمَلى، اِلهى فَسُرَّنى بِلِقائِكَ یَومَ تَقْضى فیهِ بَیْنَ عِبادِكَ.
معبود من! جود و بخششت، آرزویم را گسترش داده است، و عفو تو بر كردارـ زشت ـ من برترى یافت. معبودِ من! مرا به دیدارت، در روزى كه میان بندگانت داورى مىكنى شادمان كن!
نكاتى از این فراز
1. جود گسترده خداوند، آرزوى بیشتر بنده؛
2. «عفو خدا، بیشتر از جُرم ماست»؛(73)
3. تمناى سرور حاصل از دیدار خداوند در روز قیامت.
«اِلهى جُودُكَ بَسَطَ اَمَلى؛ آرزوهاى بى پایان آدمى، جود بى پایان خداوندى»
از خداوند بزرگ، فراوان خواستن و چیزهاى بزرگ را آرزو كردن و درخواستنمودن، از صفات نیك و شایسته یك بنده است كه مطلوب حضرت حق نیزمىباشد.
پروردگار از بندهاى كه در كنار خزاین بى پایانش، از او چیزهایى اندك و ناچیزمى طلبد، خشنود نمىباشد. لذا با اندك تأملى در دعاهاى اهلبیت علیهمالسلام درمىیابیم كه آن بزرگواران، هم فراوان مىخواستند و هم چیزهاى بزرگ، همانند دیدار باخداوند را مسئلت مىنمودند.
اینكه چه چیز باعث بسط و گسترش آرزوى یك بنده مىشود ـ چنانچه در این قسمت از مناجات، بدان اشاره شد ـ «جود و كَرَم» خداوند مىباشد كه این چنینآرزویى را مىطلبد. در واقع، گویا آن چنان جودى را، این چنین آرزویى مبسوطو بىپایان معنا خواهد داد.
حاصل سخن آنكه، اگر خداوند، از بندهاش بسط و گستردگى آرزو رابخواهد، بدان سبب است كه خود از جودى بىپایان برخوردار است و خداوند،جود و كرم و بخشش خود را، بدون مصرف، نمىپسندد.
بانگ مىآید كه اى طالب بیا جودْ محتاجِ گدایان چون گدا
جود مى جوید گدایان و ضِعاف همچو خوبان كاینه جویند صاف
روى خوبان ز آینه زیبا شود روى احسان از گدا پیدا شود
پس گدایان آیتِ جود حق اند وانكه با حقند جود مطلق اند
مولانا
عفو خدا بیشتر از جُرم ماست
خداوند، در همه زیبایىها و صفاتش بىانتهاست، از جمله در صفت «عفوِ»خویش.
اگر بندهاى هر قدر هم مرتكب معصیت شده باشد، از عفو خداوند خویش مأیوس گردد، معنایش، محدود ساختن و محدود دانستن صفت بىانتهاى عفوالهى مىباشد؛ و معناى محدود نمودن حق تعالى در صفاتش، شبیه دانستن او به مخلوقات محدودش مىباشد، در حالى كه خداوند از هرگونه شبیه و مثل و مانندمنزه است.
عفو خدا بیشتر از جُرم ماست نكته سربسته چه دانى خموش
لطف الهى بكند كار خویش مژده رحمت برساند سروش
رندى حافظ نه گناهیست صعب با كَرَم پادشهِ عیب پوش
حافظ
و در تعقیبات مشتركه هر نماز، دستور رسیده كه مستحب است این دعا را بخوانیم:
اَللّهُمَّ اِنَّ مَغْفِرَتَكَ اَرْجى مِنْ عَمَلى وَ اِنَّ رَحْمَتَكَ اَوْسَعَ مِنْ ذَنْبى اَللّهُمَّ اِنْ كانَذَنْبى عِنْدَكَ عَظیما فَعَفْوُكَ اَعْظَمُ مِنْ ذَنْبى اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ اَكُنْ اَهْلاً اَنْ اَبْلُغَ رَحْمَتَكفَرَحْمَتُكَ اَهْلٌ اَنْ تَبْلُغَنى وَ تَسَعَنى لِاَنَّها وَسِعَتْ كُلَّ شَىْءٍ بِرَحْمَتِكَ یا اَرْحَمَالرّاحمینَ.(74)
پروردگارا! به درستى كه به آمرزش تو بیشتر امیدوارم تا به عمل خود. خدایا!رحمت تو گستردهتر از گناهم مىباشد. خداوندا! اگر گناهم نزد تو بزرگاست، عفو تو بزرگتر از گناهم مىباشد. پروردگارا! اگر من شايسته دريافت رحمتت نیستم، ولى رحمتِ تو، سزاوار است كه مرا دریابد، چون رحمت توهمه چیز را فراگرفته است. به حق رحمتت اى رحم كننده ترین رحم كنندگان.
سرور قلب با دیدار خدا در قیامت
بلند همتى امام علیهالسلام سبب شده است كه در بلوا و آشوب روز قیامت كه دلها نگران و اندوهگین مىباشد، سرور قلبى خویش را بدون هیچ گونه توجهى به بهشت ونعمتهاى خیره كننده آن، تنها با دیدار خداوندش مطالبه نماید.
بارى:
گر خمرِ بهشت است بریزید كه بى دوست هر شربت عَذبم(75) كه دهى عین عذاب است
حافظ
بندگان خاص خدا، در میان هیاهو و غوغاى روز محشر، از محبوبشان مطالبه نمىكنند كه ما را به مكانى امن ببر تا آسوده باشیم، بلكه مسئلت مىكنند كه با ماباش و دیدارت را براى ما میسر فرما تا آسوده باشیم و در عیش و امنیتِ كامل بهسر بریم.
در آن نَفَس كه بمیرم، در آرزوى تو باشم بدان امید دهم جان كه خاكِ كوى تو باشم
به وقت صبح قیامت كه سر ز خاك بر آرم به گفتوگوى تو خیزم، به جستوجوىِ تو باشم
حدیث روضه نگویم، گُل بهشت نبویم جمال حور نجویم، دوان به سوى تو باشم
مى بهشت ننوشم، ز دست ساقى رضوان مرا به باده چه حاجت كه مست روى تو باشم
سعدى
پی نوشت ها:
73. بخشى از شعر حافظ.
74. مفاتیح الجنان، تعقیبات مشتركه نمازهاى واجب.
75. گوارا.
منبع: شرح مناجات شعبانیه، سید محمود طاهری