در سال گذشته ۴ سینما در مرکز تهران بسته شدند | مرگ تدریجی خاطرهها
سالی که گذشت، سال سخت سینما بود.
همشهری آنلاین_شقایق عرفینژاد: تقریباً نه فیلمی اکران شد و نه تماشاگری به سینما رفت. پیامد آن تعطیلی موقت سینماها بود که البته جای نگرانی داشت، اما به هر حال میشود به روزی نه چندان دور فکر کرد که درهای سینماها روی مخاطبان باز شوند. آنچه بیشتر باعث نگرانی بود و حسرت به دل مینشاند، تعطیلی دائم بعضی از سینماها بود؛ سینماهایی که صاحبانشان مجبور شدند، در این شرایط، قفل بر در سینمایشان بزنند و یا ترجیح دادند از شرایط کرونا استفاده کنند و آن را ببندند، به امید روزی که پاساژی یا مرکزی تجاری به جای آن افتتاح کنند.
تبلیغ
خرید کفش راحتی زنانه رویه بافت از باسلام
مشاهده
سینما بولوار در بولوار کشاورز یکی از سینماهایی بود که مظلومانه و تقریباً بیسرو صدا تعطیل و کمی بعد هم تبدیل به مرکز همایشهای دانشکده علوم پزشکی شد. این سینما سال ۴۵ با اسم سینما مدائن شروع به کار کرد و تا سال گذشته که پروندهاش بسته شد، فعال بود. در سالهای میانه دهه ۴۰ و ۵۰، آنطور که «هوشنگ گلمکانی» منتقد فیلم، میگوید، سینما مدائن صبحهای جمعه از سوی «تلاشفیلم» فیلمهای کلاسیک و خارج از جریان رایج را نمایش میداد: «فیلمهایی که با مایههای سیاسی، دانشجویان سیاستزده و سیاستگرا را صبحهای جمعه به این سینما میکشاند.
فضا کاملاً دانشجویی میشد.» در سالهای بعد از انقلاب البته دیگر سینما مدائن به سینما بولوار تغییر نام داده بود. اما هویتش حفظ شد و انبوهی از فیلمهای سیاسی در آن روی پرده رفت. سال ۸۷ این سینما به دانشگاه تهران واگذار شد و از فعالیت بازماند. با این حال، با تعمیراتی بازگشایی شد و کارش را تا سال ۹۷ ادامه داد. اما در این سال به دلیل بیرونقی و اینکه شرکتهای پخش فیلم کمتر تمایلی برای اکران فیلم در این سینما داشتند، تعطیل شد و سال پیش هم به بخشی از دانشگاه تهران تبدیل شد.
اگر سینما بولوار را گذشت زمان و بیرونقی اکران نابود کرد، سینما ایران لالهزار را ورثه به این روز نشاندند. این سینما مدتها پیش به دست ورثه افتاد و آنها هم آن را متروکه رها کردند تا روند نابودی خودبهخود طی شود. اردیبهشت سال ۹۸ ورودی این سینما تبدیل به ساندویچی شد و یک سال و نیم بعد، در دیماه ۹۹، رأی تخریبش به تأیید دیوان عدالت رسید. رأی دیوان عدالت به تخریب و الزام شهرداری به نوسازی سینما واکنشهای زیادی به دنبال داشت که البته بیشتر آنها در فضای مجازی و صفحههای اینستاگرام طرح شدند، اما عضو شورای شهر، سال گذشته، در جلسه این شورا درباره حکم تخریب این سینما هشدار داد و از آن بهعنوان آغاز تخریب سریالی سینماهای لالهزار اسم برد.
او در این جلسه لالهزار را دالان سینماهای محتضر نام داد و از ۱۸ سالن سینمای دیگر در این خیابان اسم برد که در وضعیتی نابسامان انتظار روز تخریب را میکشند. او البته در آن جلسه از میراث فرهنگی هم گلایه کرد که در برابر تخریب بسیاری از بناها بیتفاوت است و گفت: «دعوای مالکان خصوصی بناها و خانههای تاریخی با میراث فرهنگی و گشادهدستی دیوان عدالت اداری در صدور حکم خروج این آثار و بناها از فهرست آثار ملی، داستان دیروز و امروز نیست و به نظر میرسد در فرداها هم همچنان ادامه خواهد داشت. هر چند میراث فرهنگی مسئولیت ثبت آثار تاریخی و دارای شئون ملی و ساختمانهای ارزشمند را برعهده دارد، اما در بسیاری موارد این مجموعه چنان که باید و مطابق آنچه در قانون پیشبینی شده نتوانسته است زمینههای حمایت از مالکان و متصرفان بناهای تاریخی را فراهم کند.» همانطور که اعطا هم مطرح کرده است، مالکان و وارثان آثار تاریخی با سختیهای زیادی برای نگهداری از بنا مواجهاند و زمانی هم که میراث ملک را غیرقابل فروش و بازسازی اعلام میکند، مشکلات چندین برابر میشود.
از نگاه سودطلبانه بسیاری از وارثان که بگذریم، این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که هزینههای نگهداری از یک ملک تاریخی و قدیمی از عهده یک شخص حقیقی برنمیآید. به هرحال، سالن سینمایی که عکس ازدحام جمعیت مقابل آن در نخستین روز اکران فیلم «توفان در شهر ما»، از ساموئل خاچیکیان، از عکسهای تاریخی تهران است و میرسیفالدین کرمانشاهی کلاسهای بازیگریاش را در استودیو درام کرمانشاهی در آن برگزار میکرده، حالا در انتظار تخریب است تا با تمام تاریخ و گذشتهاش از بین برود و جایش احتمالاً یک پاساژ با مغازههای الکتریکی ساخته شود.
بهمنماه سال گذشته سینما گلریز در یوسفآباد هم پلمب شد. این سینما از آن دسته سینماهایی بود که اختلاف ملکی و البته نگاه اقتصادی کارش را به تعطیلی کشاند و ظاهراً راهحلی هم وجود ندارد. ۲ ماه پیش از سال نو، این سینما به دلیل اختلاف مالک و صاحب سرقفلی از یک طرف و رأی شهرداری به فرسوده بودن و در نتیجه خطرساز بودن آن پلمب شد. سینما گلریز که کارش را از سال ۱۳۳۷ با نام گلدیس شروع کرده بود و این اواخر بیشتر به خاطر نمایشهای کمدیاش طرفدار داشت، از سالهای گذشته محل مناقشات بسیاری بود.
«قاسم مصیبی» که همراه برادرش سالهاست این سینما را اداره میکنند، در گفتوگویی که سال پیش با همشهری محله کرد، از این مناقشات گفت و توضیح داد: «سرقفلی سینما از قبل انقلاب در اختیار ما بود. پس از انقلاب این بنا مصادره و کمیته امداد مالکش شد، اما دادگاه حق کسب را به ما داد و مالکیت سرقفلی برای ما حفظ شد.
سال ۸۳ کمیته امداد مالکیت بنا را به قیمت ۱۸۰ میلیون تومان در مزایده فروخت. از همان سال، ماجراهای ما و صاحب جدید ملک شروع شد و ۶ سال برای تعیین سرقفلی دعوای حقوقی داشتیم.»
او درباره فرسوده بودن بنا که یکی از دلایل تعطیلی آن است هم گفته: «میخواستند اثبات کنند بنا استحکام ندارد تا اینکه بعد از کارشناسیها رسمی در چندین نوبت ۱۳ کارشناس دادگستری استحکام بنا را تأیید کردند. بعد از آن وزارت ارشاد هم در کمیسیونبند ۵ مسئله را بررسی کرد و بعد از بازبینی، تأییدیه ادامه فعالیت گلریز داده شد و مشکل استحکام بنا حل شد.»
او از کمکهای نهادهایی مثل مؤسسه سینماشهر و کمک ۳۰۰ میلیونی وزارت ارشاد هم برای تعویض صندلی و تعمیرات اساسی هم صحبت کرده است: «بعد از مدتی آقای فرهادی، شهردار منطقه ۶، و یکی از نمایندگان شورایشهر در بازدیدی که داشتند مدارک سینما را تأیید کردند و قرار شد معضل حل شود.
اما جلسات کمیسیون عقب افتاد تا اینکه مجدداً درخواست پلمب واحد از دادستانی توسط اداره حقوقی گرفته و اعلام شد سینما برای ادامه کار نیاز به برگه تأیید آتشنشانی و استحکام بنا دارد.» مصیبی این برگه را هم میگیرد و با اینکه ظاهراً مشکل دیگری نبوده، اما روز ۱۴ بهمن سینما لاک و مهر میشود و شهرداری منطقه همچنان بر ناایمن بودن بنا پافشاری میکند. این را که چطور و چرا یک سینما بعد از تمام تأییدیهها باز هم پلمب میشود، شاید باید در گفتههای دبیر شورایاری منطقه ۶ جست که در همان گزارش بعد از صحبت از تعطیلی سینماهای لالهزار میگوید: «حیف است جای سینما گلریز مرکز خرید یا ساختمان پزشکان ساخته شود.»
اما از همه تازهتر تعطیلی سینما عصر جدید است. این سینما سالهای دهه ۷۰ تنها امکان برای دیدن فیلمهای هنری جهان بود. از آنجا که این سینما در مرکز شهر و در نزدیکی دانشگاه تهران و بعدتر دانشگاه هنر و معماری بود، دانشجویان بیشماری برای دیدن فیلمی از مثلاً پاراجانف که در سینماهای دیگر امکان دیدنش نبود و یا گذران ساعتهای بیکاریشان به این سینما میرفتند.
یا ساعتهای طولانی در صف میایستادند تا فیلمی را در جشنواره فجر در این سینما ببینند. سینما عصر جدید در خیابان طالقانی سینمای محلی نیست. با ۳ سالن که زمانی از بهترین سالنهای سینمای تهران بودند، سینما عصر جدید میزبان تماشاگران پرشماری بود که این سینما را برای دیدن فیلم انتخاب میکردند. این تماشاگران حالا نگران سینمایی هستند که روزهای پرخاطرهای با آن داشتهاند و این روزها تعطیل است.
اما دلیل تعطیلی سینما عصر جدید مشکلات مالک و سرقفلیدار و یا مشکل فرسودگی نیست. دست ورثه هم نیفتاده است. مشکل کروناست. «عبدالله علیخانی» که به همراه «حسین فرحبخش» از سال ۸۸، یعنی ۱۱ سال پیش، مالک این سینماست، درباره تعطیلی آن حرف نمیزند. فقط میگوید تا زمانی که سینما تعیین تکلیف شود و شرایط کرونا از بین برود، سینما تعطیل خواهد بود.
او پیشتر هم در گفتوگو با ایسنا از نبود تماشاگر و عملاً تعطیلی آن صحبت کرده و گفته بود شرایط برای ادامه کار مهیا نیست. صاحبان سینما از تعطیلی دائم آن نمیگویند و معتقدند: «سینما تعطیل نشده. کسی به سینما نمیرود.»
این تهیهکنندگان نامآشنای سینما البته از این هم صحبت کردهاند که باید کمکها و حمایتهای دولتی وجود داشته باشد تا بتوانند سینما را سر پا نگه دارند. اما مسئله این است که این کمکها چه میزان میتوانند باشند تا سینمایی را از تعطیلی دائم نجات دهند و یاکاری کنند که برای صاحبانشان بیشتر از یک پاساژ با احیاناً سینمایی در آن، صرفه تجاری داشته باشد.
البته از یک مسئله دیگر هم نباید گذشت و آن تکثیر الکترونیکی هنر است.
زمانی که هرکسی بهراحتی در خانهاش میتواند از طریق اینترنت به هر فیلمی دسترسی داشته باشد، سینما رفتن معنای گذشتهاش را از دست میدهد. مگر اینکه کیفیت سینما آنقدر چشمگیر باشد و فیلم چنان جذاب باشد که دیدنش روی پرده ارزش داشته باشد؛ این مسئله یکی از دلایل مهمی است که در سالهای اخیر سالنهای سینمای ما را با بحران کمبود تماشاگر مواجه کرده است.