اِلهى قَد سَتَرْتَ عَلىَّ ذُنُوبا فِى الدُّنْیا وَ اَنَا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها عَلَىَّ مِنْكَ فِى الْاُخْرى اِذْلَمْ تُظْهِرْها لِاَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصّالحینَ فَلا تَفْضَحْنى یَوْمَ القِیامَةِ عَلى رُئُوسِ الْاَشهادِ.
معبودِ من! همانا گناهانم را در دنیا پوشانیدى و من به این پرده پوشى، درآخرت محتاجترم. همانا در دنیا، حتى نزد بندگان شایسته ات نیز، گناهانم رافاش نكردى، پس در روز قیامت، نزد آنها كه شاهد مى باشند رسوایم مفرما!.
نكاتى از این فراز
1. خداوند، ستّار العیوب؛
2. مهمتر بودن پردهپوشى از گناهان در آخرت.
«اِلهى قَدْ سَتَرْتَ عَلَىَّ ذُنوبا؛ خداوندِ ستّارالعیوب»
یكى از عنایتهاى خداوند مهربان در حق بندگان، موهبت پردهپوشى او ازگناهان و زشتىهاى آنان مىباشد. در واقع هر انسانى، آبرو و عزت خویش درمیان جامعه را مدیون پوشانده ماندن لغزشهایش از جانب خداوند كریممىباشد. مِهرورزى پروردگار در حق آدمیان سبب شده است كه تا آخرین حدممكن، با پردهپوشى از معاصى او، عزت و اعتبار آنها را در برابر دیگرانمحفوظ بدارد.
از جمله نكاتى كه در دعاهاى اهلبیت علیهمالسلام مورد توجه آنها بوده است، صفت«ستّاریّتِ» خداوند مىباشد كه به طور مكرر و بارها، پروردگار خود را به اینصفت حمیده و زیبا ستودهاند. در اینجا به عنوان نمونه، به برخى از این فرازهاىدلنشین اشاره مىنماییم:
اَىْ رَبِّ جَلِّلْنى بِسِتْرِكَ، فَلَوِ اطَّلَعَ الْیَوْمَ عَلى ذَنْبى غَیْرُكَ ما فَعَلْتُهُ وَ لوْ خِفْتُتَعْجیلَ الْعقُوبَةِ لاَجْتَنَبْتُهُ لا لِاَنَّكَ اَهْوَنُ النّاظِرینَ وَ اَخَفُّ الْمُعطَّلِعینَ بَلْ لِاَنَّكَ یارَبِّ خَیْرُ السّاتِرینَ.(68)
پروردگارا! كردار زشتم را در پرده دار. اگر بر گناهم كسى غیر از تو آگاهمىشد، آنرا مرتكب نمىشدم و نیز اگر از تعجيل عقوبت مىترسيدم باز هم ازخطا اجتناب مىكردم.
و این حیا نمودن از مردم و عدم حیا از تو، نه بدان سبب است كه قدر واهمیت تو از دیگران كمتر است و آگاهى تو از گناهانم نسبت به سایرینپایینتر است، بلكه بدان خاطر است كه تو اى پروردگارم، بهترین پوشانندهگناهانى.
در جاى دیگر از دعاى ابوحمزه ثمالى مىخوانيم:
«اِلهى فَبِحِلْمِكَ اَمْهَلْتنى وَ بِسِتْرِكَ سَتَرْتَنى حَتّى كَاَنَّكَ اَغْفَلْتَنى؛ معبود من! به سببِ حلمى كهورزیدى مُهلتم دادى، و چون، ستّار بودى، پرده بر لغزشهایم كشیدى تا آنجا كه گویا ازكارهایم غافل بودى و نمىدیدى».
همچنین سیّدالسّاجدین علیهالسلام در دعاى شانزدهم صحیفه سجّادیه، این گونه،پروردگارش را به پردهپوشى مىستاید:
یا اِلهى فَلَكَ الْحَمْدُ، فَكَمْ مِنْ عائِبَةٍ سَتَرْتَها عَلَىَّ فَلَمْ تَفْضَحْنى، وَ كَمْ مِنْ ذَنْبٍغَطَّیْتَهُ عَلَىَّ فَلَمْ تَشْهَرْنى وَ كَمْ مِنْ شائِبَةٍ اَلْمَمْتُ بها فَلَمْ تَهْتِكْ عَنّى سِتْرَها، وَ لَمْتُقَلِّدْنى مَكْرُوهَ شَنارِها وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءاتِها لِمَنْ یَلْتَمِسُ مَعایبى مِنْ جیرَتى وَ حَسَدَةِنِعْمَتِكَ عِنْدى.
اى معبودِ من! شكر و سپاس تو را كه چه بسیار عیبم را پوشاندى و رسوایمنكردى و چه فراوان گناهم را پنهان كردى و در گناهان، مشهورم نساختى وچه بسیار، زشتىها كه انجام دادم و پرده ـ آبرویم ـ را ندریدى و طوق زشتآن را بر گردنم نیفكندى و بدىهاى آن را بر همسایگان كه در جستجوىِعیبهایم هستند و بر حسودانى كه تحمل دیدن نعمتهایت را ندارند،آشكار نساختى.
این همه پرده كه بر كرده ما مىپوشى گر به تقصیر بگیرى نگذارى دَیّار(69)
فعلهایى كه ز ما دیدى و نپسندیدىبه خداوندى خود پرده بپوش اى ستّار
سعدى
نكته دیگر اینكه خداوند مهربان، نه تنها خود «ستّار الْعُیُوب» است، بلكه ازبندگانش خواسته كه آنها نیز در این صفت زیبا، آینه پروردگارشان باشند و آنهانیز از لغزشهاى یكدیگر چشمپوشى و پردهپوشى كنند و بدینگونه آبروىیكدیگر را محفوظ بدارند. در روایتى از حضرت نبىاكرم صلىاللهعلیهوآله نقل شدهاست كه:«اِنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ حَیّىٌ سِتّیرٌ یُحِبُّ الْحَیَاءَ وَ السِّتْرَ؛ به درستى كه خداى عزّ و جلّ، بسیار باحیا وپردهپوش است و حیا و پردهپوشى را (نیز در دیگران) دوست مىدارد».(70)
بارى خداوند، نه تنها زشتىها را مىپوشاند بلكه به همان نسبت، زیبایىهاىدیگران را نیز آشكار مىسازد، در دعاى جوشن كبیر مىخوانیم: «یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَوَ سَتَرَ الْقَبیحَ؛ اى آنكه زیبایى را آشكار مىسازى و زشتى را مىپوشانى».
در تفسیر این عبارت از دعا، روایتى دلنشین از امام صادق علیهالسلام نقل شدهاست كه:
هيچ مؤمنى نیست مگر آنكه در عرش، صورتى دارد شبیه به صورت او درزمین، پس هرگاه كارهاى نیكى چون ركوع و سجود و دیگر افعال نیكو از اوصادر شود، صورت این اعمال نیكویش در عرش ظاهر مىشود، و ملایكه آنرا مىبینند و بر او درود مىفرستند و برایش استغفار مىكنند، ولى اگر معصیتىاز او سر زند، خداوند، حجابى بر آن مىنهد تا ملایكه بر آن مطلع نگردند، واین است تأویل: «یا مَنْ اَظْهَرَ الْجَمیلَ وَ سَتَرَ الْقَبیحَ».(71)
«وَ اَنا اَحْوَجُ اِلى سَتْرِها؛ مهمتر بودن پرده پوشى خداوند در آخرت»
آن گونه كه امام علیهالسلام اشاره كرد: احتياج آدمى به ستاريت حق تعالى در جهان دیگربيشتر است تا اين جهان مادى.
در اینجا مىتوان در بیان دلیل این امر، گفت: از آنجا كه این دنیا، سراى گذرا وفريب و فراموشى و غفلت و بىتوجهى و نیستى و نابودى است، اگر انسان، دراین دنیا، رسوا شود، گذر زمان و گردش روزگار، فراموشىها، فرصتِ جبران،تغییر آدمیان و مشغول بودن آنها به زر و زیور دنیوى، باعث مىشود كه رسوایىاز یاد دیگران برود و یا بسیار كمرنگ گردد.
ولى در قیامت كه همه این امور، منتفى است، مصیبت رسوايى آن روز بسياربزرگتر از مصیبت رسوايى عالَم دنياست، علاوه بر اینكه رسوایى در آن روز،بسیار گستردهتر و در برابر دیدگان همه آفریدگان مىباشد. از اینجاست كه امام علیهالسلام مسئلت مىكند كه: «من به پردهپوشى تو اى خدا، در آخرت، محتاجترم تا عالَمدنیا».
یا رب به لطف خویش گناهان ما بپوش روزى كه رازها فتد از پرده برملا
سعدى
و به قول ابوسعید ابوالخیر:
افعال بدم ز خلق پنهان مىكن دشوار جهان بر دلم آسان مىكن
امروز خوشم بدار و فردا با من آنچ از كَرَم تو مىسزد آن مىكن
دو نكته و پایان سخن
نخست آنكه اگر خداوند، «ستّار العیوب» نمىبود و در نتیجه، آدمى با ارتكاب هرگناهى، خود را رسوا و یا در معرضِ رسوایى مىدید، در این صورت، رمز برترىانسان بر ملایكه كه همان «اختیار» باشد از بین مىرفت.
توضیح آنكه آنچه در واقع سبب شده است كه آدمى را از فرشتگان نيز برترساخته و او را صدرنشين مَلَك نمايد، همچنین رمز آن همه شگفتى و عظمتانسان در آن است كه او ابتدا در مقام اختیار بین سعادت و شقاوت بوده و سپس بامیل و اراده خویش و آزادانه، راه (سعادت) را بپیماید، تا سپس به آن همه عظمتو شگفتى كه ملایكه را وادار به سجده در برابر خویش نمود، دست یابد. حال اگربندهاى، بداند به محض ارتكاب معصیت، رسوا خواهد شد و آبرویش از میانخواهد رفت، در اینجا به نوعى، «اختیار» در ترك معاصى از او سلب شده و او بهگونهاى «جَبر» در ترك گناهان مبتلا خواهد شد كه آن جبر، خوف از بىآبرویىبعد از هر لغزش مىباشد. در این حال، آدمى اگرچه با این انگیزه نیز ترك معصیتنماید، امرى نیكو و پسندیده است، ولى رمز عظمت و شكوه انسان كه او را معلمفرشتگان نموده بود، از بین رفته و او را از آن اوج به مقام فرشته شدن تنزلمىدهد.
بنابراین «ستّار العيوب» بودن حق تعالى، ریشه در «رَبُّ العالَمین» بودن او واینكه او پرورش دهنده جهانیان بر طبق آنچه استعدادشان تقاضا مىكند، (دارد)،و اینكه اگر «رَبُّ العالمین» بخواهد آدمى را پرورش داده تا آنجا كه آینه تمامنماىخداوند خویش گشته و حیرت ملایكه را در پى داشته باشد، باید از پرتو «ستّارالعیوب» بودن بهره گیرد، تا قبل از هر چیز مقام «اختیار» از انسان، سلب نگردد.
نكته دیگر اینكه اساسا ستّاریّت از رموز دلبرى جاودانه خداوند مىباشد و ازهمین دست صفات زیباى حق تعالى است كه شیدایى و حیرانى همواره بندگانعارفش را سبب شده است.
شناساييش بر كس نیست دشوار و لیكن هم به حیرت مىكشد كار(72)
پی نوشتها:
68. مفاتیح الجنان، دعاى ابوحمزه ثمالى.
69. جنبنده.
70. سُنَن ابو داوود، ج 4، ص 40.
71. حكیم حاج ملا هادى سبزوارى، شرح جوشن كبیر، صص 279 و 280.
72. مراد از حيرت در اینجا، سرگردانىِ بىحاصل نمىباشد، بلكه حيرت در اینجا، شگفتى فوق العادهحاصل از شناخت خداوند است كه آدمى را سرگردان از این شگفتى مىسازد.
منبع: شرح مناجات شعبانیه، سید محمود طاهری