0

چند ساعت قبل از كربلاي 5 وصيت مي‌كنم

 
mehdi0014
mehdi0014
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1389 
تعداد پست ها : 287351
محل سکونت : آ.غربی-سولدوز

چند ساعت قبل از كربلاي 5 وصيت مي‌كنم

89/10/27 - 00:16
شماره:8910261422
نسخه چاپي ارسال به دوستان
ويژه نامه «شب هاي قدر كربلاي 5 »
چند ساعت قبل از كربلاي 5 وصيت مي‌كنم

خبرگزاري فارس: آن چه خواهيد خواند متن كامل وصيت نامه فرمانده گردان حمزه سيدالشهدا(ع) از لشكر 25 كربلا است و ويژگي بارز آن زمان نگارشش مي باشد.

به گزارش سرويس حماسه و مقاومت خبرگزاري فارس ، «محمد علي ملك شاهكوئي» در اولين روزسال 1344 در روستاي قرن آباد در بيست كيلومتري شهرستان گرگان در خانواده يك كشاورز به دنيا آمد. وي پس از پايان مقطع دبستان در سال تحصيلي 56 - 1355 وارد حوزه علميه امام جعفر صادق گرگان شد و مشغول تحصيل گرديد.در جريان انقلاب اسلامي درحالي كه بيش از سيزده سال نداشت به جرم پخش اعلاميه امام خميني توسط ساواك شاهرود دستگير شد و به مدت بيست و هشت روز زنداني بود .بعد از آزادي از زندان در جريان آخرين روزهاي حيات رژيم پهلوي توسط مامورين رژيم شاه از ناحيه پا مجروح گرديد.
بعد از پيروزي انقلاب اسلامي براي ادامه درس به حوزه علميه قم وارد شد. با آغاز جنگ تحميلي ، محمد علي راهي جبهه هاي جنگ شد و در ساليان حضورش در مناطق عملياتي بارها از نواحي مختلف بدنش به سختي مجروح گرديد. وي پس از پيوستن به كادر رسمي لشكر 25 كربلا ، و خدمت در گروهان هاي رزمي اين لشكر در نهايت به گردان حمزه سيداشهدا (ع) مامور شد.
محمدعلي ملك در 24 دي 1365 در عمليات كربلاي 5 در حالي به شهادت رسيد كه فرماندهي گردان حمزه سيدالشهدا(ع) از لشكر 25 كربلا را بر عهده داشت. پيكرش در شهرستان گرگان, تشييع و در گلزار شهداي قرن آباد به خاك سپرده شد.
آن چه خواهيد خواند متن كامل وصيت نامه فرمانده گردان حمزه سيدالشهدا(ع) است و ويژگي بارزش زمان نگارش آن مي باشد.
تصاوير اين شهيد در قسمت «عكس هاي مرتبط» (گوشه چپ صفحه) ضميمه شده است.

وصيت نامه
بسم الله الرحمن الرحيم
لن تنا لو حتي تنفقوا مما تحبون قرآن كريم

اينك كه رايحه دل انگيز و مست كننده شهادت مشامم را نوازش مي دهد و سرتا سر وجود مرا عشق و شوق آن وصلت زيبا فرا گرفته وتمامي سلول هايم را التهاب اين ديدار باور نكردني پر كرده و تمامي روح وجان و هستي ام را مجذوب اين معشوق به سوي خود جلب كرده ومرا مات و مبهوت ازاين همه جلال و عظمت وزيبائي به گوشه اي خزانده و قلم رابه دستم سپرده كه كمي با نسل به يغما رفته اين دوران به نوشتن بنشينم ،احساس مي كنم كه اصلاً وجود خارجي ندارم و اصلاً نيستم . اما وقتي كمي به خود مي آيم احساس مي كنم نه من هستم ، و حال در ميدان نبرد چكا چك شمشير را و قهقهه مستانه اهريمنان را و صداي مظلو مانه درد كشيدگان را و حسرت آن كودك بي پدر را ونگاه آن دختر يتيم را, همه وهمه در حال ديدن هستم و تماشاي اين حركت كُند زمان آنقدر مشامم راپر كرده كه به تهوام انداخته ، آخ كه چقدر زيباست بعد از اين همه تحمل درد و اينك احساس مي كنم كه دستم را رسانده ام . در لابلاي جرقه ها ي آتشين دستهاي اين معبود ومعشوق كه دير زماني در انتظار اين لحظات, لحظه شما ري مي كردم. خوب ديدم در آين اخرين لحظاتي كه چند ساعت ديگر بايد با هجوم به قلب سپاه ظلم در برابر سيل تماشاگر رقص مرگ عاشقانه ام را آغاز كنم؛ چند كلامي به ياد گار برايتان مي گذارم:
واقعيت در اين است كه هر چه ضعف واستضغاف را در خود مي يافتم وهر چه شبنامه هايم براي بيرون پريدن از قفس تن فروكش مي كرد پر ريخته تر وبال شكسته تر ومجروح تر مي شدم و بيشتر از نفس مي افتادم و هر چه ديوارها نزديكتر و سقفها كوتاهتر وپنجه هافشرده تر مي شد ويا قدرت خا رق العاده ام در تحمل درد شكنند ه تر وحوصله ام در چيدن در دانه هايي كه پياپي مي پا شيد ,تنگتر مي گرديد ونيز در دنياي درونم هر چه در پيرامونم موجي از تباهي ها وسياهي.زشتي ها وعبوديت وبيگانگي واز خود بريدگي ووسواس وخناس ,نفا س مهيب تر وريشه برانداز تر مي آمد .
سموم زمستاني بر بو ستان ايمان وفرهنگ واخلاق اين همه انسان بي تفاوت بيشتر مي ورزيد وشقايقهاي عشق وسرخ گلهاي شهادت وياسهاي خاطره وبنفشه هاي شرم وتاًمل ونجابت وگلهاي رنگارنگ فضيلتهاي انسانيمان وزيبايي هاي مزارع سبز سيادت وعزت حيات ما وچراهاي جان هاي ما وجوانه هاي اميدهاي ماوشكوفه هاي پيرانه ما به زردي وخشكي روميكرد ورسوب سخت وسياه اين سيل دمادمي كه همچوصلصال كالفخار برخاك حاصلخيز ماوكشتزار پدران ما بيشتر فرود مي آمدو بذرشوروشوقها ي شكافتن وسرزدن ورويئدن و به برك وبار نشستن را در كامي مي ميراند .
قنات اين مومن, آبادي است كه ميراث تاريخي ماوسرمايه هستي ما وسرمنز ل مقصو دما بود را از بلاي لجن پر مي كردند و چاههايمان را پياپي مي ريختند وچشمه هاي اميد مان را يكايك فرومي خشكاندند.كلنگ هاي آن مغني واصحابش را در فوران منجلاب اين زمين وانفجار هياهوي اين زمان ,هرد م خاموش تر وفر اموش تر مي كردند. من با تمام احساسم اين جريان سياه وتاريك وخسته كننده دوران رامي ديدم. آياراهي به جز فدا شدن در راه رسيدن به اين اهداف واحياي اين همه مرده شده ها داشتم ؟ وآيامي توانستم تما مي اين جغد صفتان را با چشماني باز مشاهده بكنم ودم بر نياورم وخاموش بنشينم ؟مسلماًخير . ومتعاقب اين مسًله بود م كه سينه را سپر كردم وتا نرسيدن به اين هدف, از درس وبحث وزن وزند گي وپدر ومادر و؛بريدم ودر اين بيابان بر هوت تنها فدا شدم وتنها به شهادت رسيدم ومديونند كساني كه در پي چنازه ام مي دوند وبه سر وصو رت مي زنند وبه اين وصيت نامه ام گوش مي دهند وخاموش اند .
هر چه فرياد داريد باهم بكشيد كه اين كاخ ستم را در هم بكوبيد.در آخر پدر جان ومادرجان به عرض برسانم كه نمي توانم از شما تشكر كنم چون اگر شير تومادر با اسم حسين در هم آميخته نمي شد وبه آيه آيه هاي وجودم نمي رسيد تحقيقاً من اصلاً نمي توانستم اهل درد باشم و اگر راهنما ئي هاي تو پدر ونصيحت هاي سمج وار تو مرادم نمي بود معلوم نبود كه در كدام از دسته و گروه هاي ملحد مي بودم . آخ مادرجان وآي پدر جان دستانتان را مي بوسم وقول مي دهم اگر در روز قيامت شافي بودم ,شما را شفاعت مي كنم .
بايد به خواهر خوبم سفارش كنم كه حال وقت آن رسيده كه با حجا بت در سنگر مقاومت كني .من تو را خيلي دوست داشتم ودارم وتو برادرم علي اكبر ،برادر ارشدم بايد سفارش كنم كه هواي پدر ومادر را نگهدار .داداشم حسن وحسين به شما تاًكيد مي كنم كه درستان را حتماَ ادامه دهيد آنهم با جديت تمام .ودر آخر بايد به داداش بسيار ارجمندم كه لباس سبز سپاه را به تن دارد تاً كيد نمايم كه به هيچ وجه اين لباس را رها نكن ودر آن سنگر خونين مقاومت كن ودر آخر صبر وتحمل شما را از خداي بزرگ خواهانم .
برايم يكسال نماز و چون دو ماه روزه بدهكارم را بگيريد . البته روزه ها را حتماَ و نماز را براي احتياط ، كتابهايم را هر جا كه دوست داشتيد بدهيد وچون تازگي ها لباس روحانيت را پوشيده بودم به عنوان يادگار نگهدار يد .
چند ساعت قبل از عمليات كربلاي پنج در هفت تپه
ساعت 5: 12 شب . 19 :10: 65
والسلام
محمد علي ملك شاهكوئي


تصاوير اين شهيد در قسمت «عكس هاي مرتبط» (گوشه چپ صفحه) ضميمه شده است.

ويژه نامه « شب هاي قدر كربلاي 5 » در خبرگزاري فارس(17)

 
 
دوشنبه 27 دی 1389  9:56 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها