0

شرح مناجات شعبانیه (قسمت هفتم)

 
aftabm
aftabm
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تعداد پست ها : 25059
محل سکونت : اصفهان

شرح مناجات شعبانیه (قسمت هفتم)

شرح مناجات شعبانیه (قسمت هفتم)

شرح مناجات شعبانیه (قسمت هفتم)
اِلهى تَوَلَّ مِنْ اَمْرى ما اَنْتَ اَهْلُهُ وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ عَلى مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ.
معبود من تدبیر امورم را آن گونه كه شایسته توست به انجام رسان، و فضل خود را به گنهكارى كه غریقِ امواج جهالت است، بازگردان.

نكاتى از این فراز

1. واگذارى امور به خداوند
2. تقاضاى دریافت فیض از حق تعالى.

«اِلهى تَوَلَّ مِنْ اَمْرى؛ واگذارى امور به خداوند»

كار خود گر به خدا بازگذارى حافظ!     اى بسا عیش كه با بخت خدا داده كنى

علم آدمى بسیار ناچیز و اندك است، به همین سبب، هرگز به طور جامع وكامل، به مصالح و مفاسد خویش آگاه نمى‏باشد. گرچه او مأمور به سعى وتلاش و همت‏ورزى مى‏باشد و باید وظایفش را به درستى ادا نماید، ولى به هرحال، آگاهى درست از اینكه خیر و صلاح واقعى او، چه مى‏باشد و اینكه چهمقامى و مكانى شایسته وقوف او و چه احوالى مناسب وجود اوست، از عهدهوى خارج است، به همین جهت، مصلحت و خیر بنده در این است كه امورزندگى خویش را به پروردگارش واگذار نماید؛ آن گونه كه حضرتسیّدالشّهداء علیه‏السلام واگذار نموده و به این شكل در دعاى عرفه به مناجات نشستهاست كه:
«اِلهى اَغنِنى بِتَدْبیرِكَ عَنْ تَدْبیرى وَ بِاخْتِیارِكَ عَنْ اِخْتِیارى؛ معبود من! تدبیرت راجایگزین تدبیرم نما! و بدین گونه بى‏نيازم فرما! و اختیار خودت را به جاىاختیارم اِعمال فرما!»
بارى، سعادت واقعى بنده، در واگذارى تدبیر امور به پروردگارش مى‏باشد،زیرا او به خیر و صلاحِ بنده از همگان آگاه‏تر است و جز خیرخواهى، ارادهدیگرى در حق بنده خود ندارد.

نه من چاره خویش دانم نه كس     تو دانى چنان كن كه دانى و بس
نبینم من آن زهره در خویشتن     كه گویم تو را این و آن ده به من

نظامى

از عزیزالدّین نَسَفى در كتاب اَلْاِنْسانُ الْكامِل چنین نقل است كه:

«اى درویش! دانایان در دنیا، هرگز چیزى نخواسته‏اند، به هر چه پیش آمدهاست راضى و تسلیم بوده‏اند، از جهت آنكه دانسته‏اند كه آدمى نداند كه خیر اودر چیست.

عَسَى اَنْ تَكْرَهوا شَیْئا وَ هُوَ خَیْرٌ لَكُمْ وَ عَسىْ اَنْ تُحِبُّوا شَیْئا وَ هُوَ شَرٌّلَكُم. (بقره: 216)(66)
و به یقین دانسته‏اند كه خداى، مصلحت كار بنده دارند. پس تدبیر و تصرّفخود و ارادت و اختیار خود، از میان برداشته‏اند و كار به خداى بگذاشته‏اند.(67)

او هر چه مى‏كند چو صَلاحست و محضِ خیر     پس ما چرا حدیث ز چون و چرا كنیم
 

فیض كاشانى

نقل سخنى از علامه حلى نیز در این مورد، خالى از لطف نمى‏باشد. وى دركتاب «اَوْصافُ الْاَشراف» مى‏نویسد:
چون بنده را یقین باشد كه خداى تعالى از او داناتر است و تواناتر، كار خود بهاو واگذارد، تا چنان كه تقدیر اوست، آن كار را بسازد، و به آنچه او تقدیر كندو كرده باشد خرسند و راضى باشد و خرسندى او به آنچه خدا كند و سازد، بهآن حاصل شود كه نظر كند در حال گذشته خود كه او را به وجود آورد وچندین حكمت در آفرینش او اعمال كرد كه به همه عمر خود هزار یك آنرا نتواند شناخت و بى‏التماس بنده، او را از نقصان به كمال آورد ... پس بر اواعتماد كند و او را یقین حاصل شود كه آنچه باید و آنچه شایسته است، خداانجام خواهد داد. و حقیقتِ «اَلَیْسَ اللّهُ بِكافٍ عَبْدَهُ؛ آیا خدا بنده‏اش را كافىنیست» (آل عمران: 159) را درخواهد یافت.
بارى آنكه هم‏زمان با سعى و تلاش، به راستى تدبیر امورش را به خداىخویش واگذار كند و به او پناه برد و او را چاره و پناه خویش در زندگى بداند،هرگز بیچاره و درمانده نخواهد گشت، چون، خداوند، هرگز بنده‏اى را كه از اوچاره‏جویى مى‏كند و استمداد مى‏طلبد رها نخواهد كرد:

آن را كه منم خِرقه، عریان نشود هرگز     وان را كه منم چاره، بیچاره نخواهد شد
آن را كه منم منصب، معزول كجا گردد     آن خاره كه شد گوهر او خاره نخواهد شد
آن قبله مشتاقان ویران نشود هرگز     وان مُصحفِ خاموشان سى پاره نخواهد شد

مولانا

«وَعُدْ عَلَىَّ بِفَضْلِكَ؛ جهل، عذرى براى دریافت فضل»

الطاف حق تعالى به قدرى وسیع و فراگیر است كه با هر بهانه‏اى آدمى را مشمولرحمت و عنایت خود مى‏سازد؛ به عنوان نمونه همانگونه كه از مناجاتِ حضرتامام على علیه‏السلام در مسجد كوفه استفاده مى‏شود:

نَفْسِ عبد بودن آدمى در مقابل مولایش، ذلیل بودن آدمى در برابر خداىعزیز، ضعیف بودن انسان در مقابل خداى قوى، گمراه بودن آدمى در برابر خداىهدایت‏گر و صفاتى از این دست، آدمى را مستحق دریافت رحمت الهى مى‏نماید.در اینجاست كه امام على علیه‏السلام این گونه به تضرع مى‏نشیند:

«مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْمَوْلى و اَنَا الْعَبْدَ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ اِلاَّ الْمَوْلى؛ مولاى من تو مولایى ومن عبد، و چه كسى جز مولى بر عبد خویش ترحم مى‏نماید».
«مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْعَزیزُ وَ اَنَا الذَّلیلُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الذَّلیلَ اِلاّ الْعَزیزُ؛ مولاى من! تو عزیزىو من ذلیل، و جز عزیز، چه كسى به ذلیل رحم خواهد كرد».
«مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْقَوِىُّ وَ اَنَا الضَّعیفُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضَّعیفَ اِلاَّ الْقِوِىُّ؛ مولاى من! تو قوىهستى و من ضعیف و ناتوان، و آیا جز قوى، كس دیگرى به ضعیف رحم خواهد كرد».
«مَوْلاىَ یا مَوْلاىَ اَنْتَ الْهادِى وَ اَنَا الضّالُّ وَ هَلْ یَرْحَمُ الضّالَّ اِلاَّ الْهادى؛ مولاى من! تو هادى ومن گمراهم و بر گمراه، جز هادى، چه كس رحمت خواهد كرد».

بارى:

من اگر بى‏هنر و بى‏خِرَدم     خواجه با خِردى مى‏خَرَدم
و در فراز مذكور از مناجات، «جهل» و جاهل بودن بنده نیز از عواملى به شمارآمده كه آدمى را مستحق دریافت فضل و كَرَم الهى مى‏نماید، همان‏گونه كه امام علیه‏السلام مى‏گوید: معبود من! فضل

خود را به گنهكارى كه غریق امواج جهالت است باز گردان».
سهو و نسیان را مبدل كن به علم     من همه جلهم مرا ده صبر و حلم
كار تو تبدیل اعیان و عطا     كار ما سهو است و نسیان و خطا

در دعاى ابوحمزه ثِمالى نیز آمده است كه: «وَ اَىُّ جَهْلٍ یا رَبِّ لا یَسَعُهُ جُودُكَ؛ و كدامجهل است، كه جودِ تو آن را فرا نگیرد».
ناگفته نماند كه مقصود از «جهل» تنها بى‏اطلاعى نسبت به حرام و گناهنمى‏باشد، بلكه چه بسا، دایره جهل وسیع‏تر از این باشد. یعنى مى‏توان به افرادىكه حتى به عواقب گناهان آگاهى دارند ولى باز مرتكب آن گناهان مى‏شوند نیزنسبت جهل داد؛ به این بیان كه اگر آنها آگاهى واقعى به آثار نكبت‏بار و خواصزهرگونه معاصى داشتند و آنها را به چشم قلب، مشاهده و ادراك مى‏نمودند،قطعا از لغزش‏ها اجتناب مى‏كردند. ازاین‏رو مى‏توان گفت اين گروه نيز در واقع ازنوعى جهل برخوردار بوده و مستحق ترحم و دريافت رحمت پروردگارمى‏باشند. به هر حال، به تعبیر حكیم نظامى گنجه‏اى، خداوند، تنها، نوازشگرخردمندان نمى‏باشد، بلكه، چاره‏ساز ناخردمندان نیز هست.

خداىِ خِردبخش بِخْرَد نواز     همان، ناخردمند را چاره ساز

نظامى


پی نوشت:

66. چه بسا از امورى كراهت دارید و حال آنكه خیر شما در آن است و چه بسا امورى خوشایند شماستو حال آنكه براى شما شرّ است.
لیك لطفى، قهر در پنهان شده     یا كه قهرى در دل لطف آمده (مولانا)
67. عزیزالدّین نسفى، الانسان الكامل، ص 334.

منبع: شرح مناجات شعبانیه، سید محمود طاهری

شنبه 14 فروردین 1400  8:14 AM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها