نظام خانواده، یک نهاد اساسی و محوری در جامعه و بهعنوان هسته اولیه و برای زیرساخت واحدهای بزرگ اجتماعی بشری سایر نهادهای اجتماعی به شمار می رود.افرادی که در این واحد کوچک اجتماعی رشد می یابد و تربیت میشود به میزان رشد و شکوفایی شان سهم در واحدهای اجتماعی بزرگ انسانی دارند.
افرادی که روزی بهعنوان فرمانروای مقتدر و سیاستمدار سترگ، و مدیر نیرومند، و مبتکر توانا در جامعه ظهور میکنند، و مسؤولیتهای سنگین و خطیری را به عهده می گیرند، نظام خانواده و کانون گرم پدر و مادر تربیتگاه نخستین آنها است.
رشد و شکوفایی این نظام محبوب و بی بدیل، مرهون شناخت و رعایت دقیق حقوق هریکی از اعضای آن نسبت به یکدیگر است، همانطوری که نظامهای بزرگ اجتماعی، قوانین و حقوق خاصی خودش را در ارتباط با اداره واستحکام و رشد و بالندگی دارد، نظام خانواده نیز چنین است.
خانواده مهمترین رکن در نظام خانواده
مهمترین رکن در نظام خانواده پدر و مادر، و زن و شوهر است که هرکدام از حقوق ویژه ای در ارتباط با یکدیگر و در ارتباط با فرزندان برخوردار هستند، رعایت این حقوق، رشته های پربار نظام خانواده را مستحکم می سازد. تأمین شرایط زندگی شیرین و شایسته و ایجاد محیط سالم و امن محصول ایمان و اعتقاد زن و مرد به قانون دینی و عمل بر طبق آن است.
شناخت مسائل مربوط به خانواده اعم از زن و مرد و فرزندان و قضاوت در باره احکام و حقوق آنان، بدون شناخت و توجه به موقعیت و جایگاه نهاد خانواده سخن ناصواب خواهد بود، و همچنین سخن گفتن از حقوق فردی و اجتماعی مرد و یا زن و بررسی حقوق زن و شوهر بدون عنایت به نقش و موقعیت خانواده در متون و منابع دینی امری ناشدنی است. بدین لحاظ ضروری است که پیش از بررسی نقش حقوق متقابل زن و مرد در تعالی و استحکام خانواده به موقعیت و جایگاه این نهاد مقدس اشاره شود.
جایگاه خانواده در قرآن کریم
درباره نظام خانواده و شکل گیری و اهمیت آن رهنمودهای فراوانی در متون دینی ما ـ اعم از کتاب و سنت ـ وارد شده است، خانواده (زن و شوهر) در قرآن کریم آیاتی از از آیات خدا و مایه آرامش روحی شمرده شده است، چنانکه خداوند فرموده است:
(ومن آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها وجعل بینکم مودة ورحمة ان فی ذلک لآیات لقوم یتفکرون) (روم، ۳۰/۲۱).
«و از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودت و رحمت قرار داد; در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکّر میکنند».
دیدگاه قرآن در مورد زن و مرد
در جای دیگر از زن و مرد بهعنوان لباس یاد شده است:(هن لباس لکم وانتم لباس لهن) (بقره، ۲/۱۸۷).«آنها لباس شما هستند، و شما لباس آنها; (هردو زینت هم و سبب حفظ یکدیگرید».
لباس وسیله پوشش و حفاظت برای بدن است. و به قول علامه طباطبایی در این آیه استعاره بسی لطیف به کار برده شده است. زن برای مرد و مرد برای زن بهعنوان لباس و پوشش است که همدیگر را از آلودگی و فجور محافظت میکند.
و نیز همانطوری که لباس مایه زینت و زیبایی برای انسان است و زن و مرد نیز مایه زینت و زیبایی برای یکدیگر است.
جایگاه خانواده در روایات
نظام خانواده، نظام ارزشمند و محبوبی است که در اسلام هیچ بنایی محبوبتر از او پایه ریزی نشده است. پیامبر اسلام می فرماید:
«ما بنی فی الاسلام بناء اَحبّ الی اللَّه تعالی و اعزّ من التزویج».
در اسلام هیچ نهادی محبوب تر و عزیرتر از تشکیل خانواده در نزد خداوند بنا نشده است». و نیز فرموده است«ما استفاد امرؤ مسلم فائدة بعد الاسلام أفضل من زوجة مسلمة، تسرّه اذا نظر الیها، و تطیعه اذا أمرها، و تحفظه اذا غاب عنها فی نفسها و ماله»
«هیچ فائده ای بعد از نعمت اسلام برتر و مفیدتر از این برای مرد مسلمان نیست که او همسری داشته باشد که هروقت به او نگاه کند مسرور و شاداب گردد و هنگامی که به او دستور بدهد اطاعت نماید، و هر وقتی که از نزدش برود حافظ جان خود و مال همسرش باشد».
در این حدیث شریف زن شایسته و وارسته بالاترین ارزش و نعمت بعد از اسلام، برای مرد شمرده شده است.
«ان اللَّه عزّ و جلّ یحب البیت الذی فیه العرس، و یبغض البیت الذی فیه الطلاق».
«خداوند خانه ای را که در آن عطر دل انگیز عروس بوزد دوست می دارد، و خانه ای را که در آن سخن غم انگیز طلاق سرداده شود دشمن می دارد».
نظام خانواده از چنان جایگاه و مقام شایسته در اسلام برخوردار است که حتی تأثیر روی ثواب عبادت و بندگی می گذارد، تا جایی که دو رکعت نماز کسانی که تشکیل خانواده داده اند برتر از عبادت فرد مجردی است که شب و روز نماز بخواند. چنانکه امام باقر(علیه السلام) فرموده است:
«الرکعتان یصلّیهما رجل متزوج افضل من رجل اعزب یقوم لیله و یصوم نهاره»
«دو رکعت نماز مرد معیل افضل و بهتر از نماز مرد مجردی است که شب را به عبادت بایستد و روز را با روزه سپری کند».
این روایات و نیز روایاتی قریب به این مضمون که در متون اسلامی، وارد شده به خوبی جایگاه و ارزش والای خانواده را تعیین میکند.
سنخیت داشتن زن و مرد در آفرینش
زن و مرد در نظام آفرینش از یک سنخ است، و هردو از نفس واحده که حضرت آدم باشد به وجود آمده اند. قرآن کریم می فرماید: یا ایها الناس اتقوا ربکم الذی خلقکم من نفس واحدة وخلق منها زوجها وبث منهما رجالا کثیرا (نساء، ۴/ ۱).
«ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید. همان کسی که همه شما را از یک انسان آفرید; و همسر او را (نیز) از جنس او خلق کرد; و از آن دو، مردان و زنان فراوانی (در روی زمین) منتشر ساخت».
(هوالذی خلقکم من نفس واحدة وجعل منهازوجهالیسکن الیها)(اعراف،۷/۱۸۹).
«او خدایی است که (همه) شما را از یک فرد آفرید; و همسرش را نیز از جنس او قرار داد، تا در کنار او بیاساید».
(وهو الذی أنشأکم من نفس واحدة) (انعام، ۶/۹۸).
«او کسی است که شما را از یک نفس آفرید».
این آیات به روشنی دلالت دارد که زن و مرد از سنخ واحدی است، و مبدأ آفرینش هردو یک چیز است. و هیچ گونه تفاوتی در مبدأ خلقت ندارد، و همه از یک نفس که حضرت آدم باشد آفریده شده اند.
حقوق و تکالیف خانواده نسبت به همدیگر
در اسلام زن و مرد که رکن اصلی نظام خانواده را تشکیل می دهند حقوقی دارند، و چه بسا که هرکدام حقوق و تکالیف مشابه و مشترکی نیز دارند نظیر حق حیات، حق مسکن، حق حضانت، و نظیر تکالیف احکام عبادی اعم از واجب و حرام و مستحب و مندوب از قبیل وجوب نماز، روزه، زکات، وحج و صله ارحام، و حرمت خمر، قمار، رشوه ودزدی و غصب و سایر محرمات.
اگر در اسلام مرد حقوقی دارد، زن نیز دارای حقوقی است، و اگر وظایف و تکالیفی را بر عهده مرد گذاشته بر عهده زن نیز تکالیف و وظایفی را نهاده است و هرکدام حقی بر گردن یکدیگر دارند، چنانکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در حجة الوداع فرمود:
«ان لکم من نسائکم حق ولنسائکم علیکم حقا».«شما بر زنان حقی دارید و زنان شما بر شما حقی دارند». زن و مرد منشأ مشترک در نظام آفرینش و خلقت دارند، و چه بسا تکالیف و حقوق زن و مرد در بسیاری از موارد مشترک و شبیه به هم هستند و نیز برگردن همدیگر حق و حقوقی دارند، چه بسا حق و حقوق مردان نسبت به حق و حقوق زنان سنگین تر است،و بدون تردید رعایت حقوق متقابل، نقش مهمی را در تحکیم و رشد نظام خانواده دارد.
آسیبهای موجود در خانواده امروزی
بیشک خانواده امروز ایرانی با خانواده متعادلی که باید سنگ بنای یک جامعه سالم باشد، فاصله زیادی دارد. در گذشته بعضی سنت های غلط مانند بی عدالتی و ستم در حق زنان به خانواده ایرانی آسیب می رساند و امروزه، آموزه های مدرن مانند انکار تفاوت های جنسیتی، درهم آمیختگی نقش ها، فردگرایی و اصالت لذت های دنیایی، سلامت و ثبات و حتی کیان خانواده ایرانی را به خطر انداخته و آسیب های جدی اجتماعی به بار آورده است.
این موضوع هنوز چنانکه بایسته است، دغدغه اصلی اندیشمندان و مسئولان جامعه نشده است و بیشتر طرح ها و بودجههایی که به نام خانواده تصویب میشود، در عمل در حوزه مسائل زنان اجرا و هزینه میشود. در حالی که شرط لازم برای آسایش و سلامت زنان سلامت خانواده است و با تمرکز بر روی خانواده و تقویت آن کل جامعه پیشرفت خواهد کرد.
از اینرو، به آسیبشناسی این نهاد باید به طور جدی توجه کرد. برای این منظور لازم است ابتدا از خانواده متعادل و هماهنگ با آرمان ها و آموزه های اسلامی تعریفی عرضه کرد تا بر اساس آن، میزان و جهت انحراف نهاد خانواده امروز ایرانی مشخص شود و برنامهریزی های مناسب برای آسیب زدایی از آن صورت گیرد. برای تعریف خانواده متعادل، دو جنبه کارکرد و ساختار خانواده باید بررسی شود.
جامعه شناسان کارکردهای گسترده ای برای نهاد خانواده برمی شمارند: تنظیم رفتار های جنسی، تولید مثل، حمایت و مراقبت از اعضای خانواده، جامعه پذیری، پرورش عاطفه، تأمین پایگاه اجتماعی افراد خانواده، کنترل اجتماعی همسران و فرزندان، کارکردهای اقتصادی و تداوم نابرابری های جنسی از جمله این کارکردهاست. دین اسلام نیز برخی از این کارکردها را تأیید و در مواردی تکمیل کرده است.
از دیدگاه جامعه شناسی، تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی، سبب تغییر کارکردهای خانواده خواهد شد، مانند پذیرش ارضای نیازهای جنسی در خارج از چارچوب خانواده، کم رنگ شدن وظیفه مرد در حمایت از همسر، ضعف کنترل و نظارت خانواده بر فرزندان و نادیده گرفتن تفاوت های جنسیتی در پذیرش نقش ها. در مقابل این دیدگاه، از نگاه دینی کارکردهای خانواده متعادل، ارزش های ثابتی است که چون در طبیعت انسان و هدف آفرینش وی ریشه دارد، نباید تحت تأثیر شرایط اجتماعی تعریف شود.
خانواده برای رسیدن به کارکردهایی که شمرده شد، مانند هر نهاد دیگری نیازمند ساختار است. از نظر جامعه¬شناسان غربی ساختار خانواده، مدل ثابت و برتری ندارد، بلکه به طور طبیعی متناسب با تغییرات اجتماعی تغییر میکند و کارکردها را نیز دگرگون می سازد. از این¬رو، برای مثال از نگاه ایشان تغییر ساختار مدیریت در خانواده از نظام طولی به نظام عرضی و آزادی که زن و مرد و فرزندان را از نظر قدرت تصمیم¬گیری در یک سطح قرار می دهد، به نوعی تأییدکننده انعطاف این نظام در مقابل تغییر ساختارهای اجتماعی است و پذیرفته شده است.
ولی در رویکرد دینی، دست¬یابی به کارکرد خانواده متعادل، مستلزم وجود ساختار های ویژه ای در خانواده است: این ساختارها را خداوند متناسب با نیازها و استعدادهای افراد خانواده و به منظور به سعادت حقیقی رساندن انسان طراحی کرده است. از¬این¬رو برای شکل¬گیری یک خانواده سالم، به جای پیروی از تغییرات اجتماعی، باید شرایط اجتماعی و دیگر نظام های اجتماعی را با این ساختار ها هماهنگ ساخت.
بررسی ها نشان می دهند در خانواده هایی که از آیات و احادیث درباره خانواده بیشتر پیروی میشود، میزان رضایتمندی افراد بهویژه زنان بالاتر است. در این خانواده ها بر خلاف نظام مبتنی بر دموکراسی به نظر می رسد، مرد اقتدار زیادی دارد، ولی مسائل اخلاقی را درباره برخورد خوب با همسر رعایت میکند. این شیوه زندگی حتی برای زنانی که در نظام پیشرفته دانشگاهی به مرتبه های بالای علمی رسیده اند، رضایتمندی به ارمغان آورده است. بجاست که ساختار چنین خانواده هایی از نظر جامعهشناسی و روانشناسی به دقت و بدون نگرانی از بر چسب عقب ماندگی و ضدیت با حقوق زنان بررسی شود.
ساختار خانواده ها را از جنبه های دیگر نیز باید بررسی کرد. خانواده در جایگاه یک واحد اجتماعی، در تعامل و کنش متقابل با دیگر خرده نظام های اجتماعی است. از آنها اثر می پذیرد و بر آنها اثر می گذارد. بنابر این، در نگاهی کلی، دیگر خرده نظام های جامعه باید با ساختار خانواده اسلامی هماهنگ باشند. برای مثال، اگر خانواده دینی بر تفاوت نقش ها تأکید کرده باشد، رسانه ملی، نظام آموزش و پرورش و نظام اقتصادی کشور باید بر اساس تفاوت نقش ها و حفظ دوام این اصل برنامه ریزی کنند.
انسان ها بر اساس نیاز طبیعی خود ازدواج میکنند، ولی خانواده پس از شکل گیری، به شدت ازساختارهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی اثرپذیر است. کشور ما به همان نسبت که بنا به اجبار یا بر اساس سیاست گذاری های کلان، از جریان مدرنیته اثر پذیرفته، در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و پیرو آن در ساختار خانواده نیز دگرگون شده است.
پدیده هایی همچون افزایش آمار طلاق، آمار بالای زنان خواهان طلاق، فراگیر شدن طلاق عاطفی میان زوجین، آمیختگی نقش ها در خانواده، گسست نسل ها و… که آسیب های کارکردی خانواده اند، پی آمد همین دگرگونی های گسترده است.
سه دسته عوامل آسیب زا در خانواده وجود دارد که بر یکدیگر اثر گذارند. دسته نخست، افراد تشکیل دهنده خانواده اند که در صورت ضعف در مهارت ها و انحراف در نگرش ها به خانواده آسیب می رسانند. دسته دوم، انحراف در ساختار های مدیریتی، حقوقی و اخلاقی خانواده است که برای نمونه به رواج ساختار اقتدار عرضی با دمکراسی در خانواده می توان اشاره کرد. دسته سوم انحراف در دیگر نظام های اجتماعی اثرگذار بر خانواده است.
کارکردهای مرد و زن در جامعه شناسی اسلام
در جامعه شناسی خانواده نیز می توان سهم مرد را بیشتر معطوف به وظایف بیرون از• خانواده، یعنی جامعه دانست. مشاغل جامعه بر دوگونه است:
الف ـ مشاغل دولتی؛ یعنی کارکردهایی که قانون اساسی یا عرف سیاسی و اداری کشوری آن را از پیش معین کرده است، مانند مدیریت سیاسی و اداری. مدیریت سیاسی، مسئول اداره ی سیاست کشور است، مانند: مجلس قانونگذار، رهبری، ریاست جمهوری، هیئت دولت و وزارت خارجه. مدیریت اداری به کار سیاست نمی پردازد و کارکرد و وظیفه ی آن انجام امور اداری محض است مانند: وزارتخانه ها، ادارات، قوه ی قضاییه و نیروهای مسلح. هر دو دسته، کار خدماتی (سیاسی یا اداری ) انجام می دهند. در این بین، ولایت، حکومت و قضاوت از جمله کارکردهای مرد شمرده میشود.
ب ـ مشاغل آزاد؛ یعنی کارکردهایی که به صورت مشاغل آزاد (کسب و پیشه و فن ) در میان مردم رواج دارد و غرض از آن خدمات، تولید و توزیع، صادرات و واردات، واسطه گری و مانند آن است و این مشاغل از عرف جامعه و سنن آن سرچشمه می گیرند.
از نظر اسلام، زن حق فعالیت در همه ی این مشاغل را دارد؛ ولی برای پیشگیری از ایجاد روابط ناسالم بین دو جنس مخالف، ورود زن را به محدوده ی مشاغلی که سبب تماس مستقیم و مستمر با مردها میشود، تشویق نمی کند، بلکه ترجیح می دهد که با ملایمت و نه اجبار، زنان به کار و فعالیت در محیط های سالم تر بپردازند. با وجود این گاه به سبب ضرورت های اجتماعی و نیاز، مذهب یا دین کار زنان را در جامعه ضروری و واجب می داند.
از این رو، امروز زنان مسلمان در بیشتر جوامع اسلامی از جمله در جمهوری اسلامی ایران توانسته اند در همه گونه مشاغل سیاسی، اداری، قضایی، خدماتی و بازرگانی وارد شوند و سهم مهمی را در پیشبرد اهداف جامعه داشته باشند.
ج ـ فرزندان
فرزند، «میوه ی » درخت زندگی خانوادگی است. فلسفه ی زناشویی و پیوند زن و مرد، همان تولد، رشد و کمال فرزند و بقای نسل است. با ورود فرزند به دایره ی خانواده، همواره حقوقی به وجود می آید و تکالیف و کارکردهای جدیدی برای پدر و مادر نیز ایجاد میشود که باید جزو کارکردهای خانواده به حساب آید؛ مانند حراست از تن، جان، بهداشت و سلامت کودک و پرورش روانی و فکری او در اموری از قبیل تعلیم و تربیت، تزکیه، اخلا، آداب زندگی خانوادگی و اجتماعی و از همه مهم تر آشناکردن فرزندان با دین و آیین الهی.
۷-وظایف والدین در قبال فرزندان از نظر اسلام
از نظر اسلام، والدین در قبال فرزندان وظایف دیگری نیز دارند که دارای ظرافت های بسیار است. برخی از این وظایف به دوران پیش از تولد کودک باز میگردد. به نظر می رسد که این وظایف، تأثیرات نسلی (ژنتیک ) دارد و به سلامت جسمی و روحی فرزند مربوط میشود.
بهعنوان نمونه می توان به خوراک والدین ـ به خصوص خوراک مادر ـ و پاکی و طهارت ظاهری و باطنی آنان اشاره کرد. پس از تولد کودک نیز والدین وظایفی دارند؛ از جمله: انتخاب نام های زیبا که الهام بخش پاکی و انسانیت برای کودک باشد و نیز پرهیز از نام های ناپسند؛ همچنین وظایف مادر در رعایت آداب شیردادن [مستحب است که مادر شیر خود را به فرزندش بدهد و این کار با رعایت پاکی روحی و بهداشت خوراک باشد].
از پیامبر (ص) روایت شده است که برای کودک، شیری بهتر از شیر مادر نیست. در منابع حقوق و اخلاق اسلامی، بیشترین تأکید بر تربیت و آموزش کودک و ارشاد وی برای زندگی در جامعه شده و آمده است که خیر و شر فرزند به والدین مربوط است. سپس مراحل تربیتی کودک و نوجوان به سه دوره ی هفت ساله تقسیم شده است؛ به طوری که پدر و مادر در هفت سال اول باید کودک را به غرایز کودکی خود واگذارند تا از راه بازی های کودکانه به رشد شخصیت خود بپردازد؛ در هفت ساله ی دوم، به آموختن خط، زبان، فرهنگ و ورزش های مفید مانند شنا و سواری به کودک و در هفت سال سوم به آشنایی کودک با وظایف شرعی، قانونی و اخلاقی بپردازند. در پایان دوره ی سوم، آخرین وظیفه ی رسمی و مستقیم آنان تشکیل خانواده برای فرزندان است.
۸ـ کارکرد خانواده در نظام اسلامی
خانواده دارای کارکردهای فراوانی است که برخی از آنها به میل و تشخیص بشر به وجود آمده و برخی برمبنای جبر طبیعت بوده است. مهم ترین کارکردهای خانواده را به این ترتیب می توان برشمرد:
۱- حفظ نسل:
اصلی ترین کارکرد طبیعی خانواده عبارت است از تولید فرزندان و نگهداری و حفظ زندگی آنان و همین کارکرد خانواده است که اصل و نسل انسان را برروی زمین نگه داشته است. اسلام به سبب تطابق و هماهنگی اش با طبیعت، به این کارکرد اهمیت بسیار می دهد. پیامبر اکرم (ص ) در این باره می فرماید: «من به فرزند آوردن شما افتخار میکنم... »؛ و برای تشویق مادران به آوردن فرزند، دوران بارداری را برای آنها همچون عبادت بزرگی دانسته است.
یکی از دستاوردهای مهم این کارکرد، حفظ و نگهبانی دقیق از خط توارث و نسب انسان و خانواده ها و نیز جلوگیری از در آمیختن نسب ها است. برای حمایت از این کارکرد مهم خانواده است که اسلام از روابط آزاد مرد و زن در جامعه بیزار است و هر دوی آنها بهویژه زنان را به «عفت » و پاکدامنی دعوت میکند و نوعی پوشش را برای آنان واجب می شمرد که به آن (حجاب ) گفته میشود.
۲- انتقال تجربه:
کارکرد مهم دیگر خانواده، آموزش زندگی فردی و اجتماعی و انتقال تجربه های به دست آمده در طول زندگی به فرزندان است. این کارکرد و وظیفه سبب نگه داری از فرزندان (پسر یا دختر) در مقابل خطرات طبیعی، اجتماعی و بشری میشود. این کارکرد پس از بلوغ و حتی پس از استقلال فرزندان و جدا شدن آنان نیز بسیار مهم و ضروری است. اسلام به این مهم توجه بسیار کرده و دستورهای فراوانی در این باره به والدین داده است. این کارکرد را نیز می توان طبیعی دانست، زیرا در حیوانات هم دیده میشود و خانواده ای که از این کارکرد تهی باشد نوعی خانواده ی مسخ شده است که نمونه های آن را در غرب فراوان می توان یافت.
۳- پرورش روحی و فکری فرزندان:
پدر و مادر موظف به پرورش و هدایت روح و اندیشه و شکل دادن به شخصیت و منش فرزندان هستند؛ همان گونه که یک باغبان به رشد طبیعی و سلامت درختان خود اهمیت می دهد. یکی از این وظایف، آموزش علم، فن و هنر به فرزندان است، تا استعدادهای بالقوه آنها را شکوفا کند.
وظیفه ی دیگر، آموزش اخلاق، شیوة معاشرت با دیگران و پرورش عواطف انسانی فرزندان، تقویت روح همکاری، خدمت به وطن و درک مسئولیت های فردی، اجتماعی و خانوادگی است. این نقش، شامل رفتار عاطفی ماهرانه والدین برای جلوگیری از بروز عقده های عاطفی و روانی، ایجاد سرخوردگی و بحران های روحی، بی تفاوتی و افسردگی، و احساس نا امنی، ترس و سرگردانی نیز میشود و دین اسلام به این مسائل اهمیت بسیار داده و به تأثیرات عمیق اجتماعی و جامعه شناختی آن نیز توجه داشته است.
۴- انتقال فرهنگ و زبان:
خانواده مسئول آموزش زبان مادری و ملی به فرزندان و آشناکردن آنان با فرهنگ ملی، بومی و دینی و دادن شعور اجتماعی به آنان است. در اسلام خانواده مکلف است که جهان بینی صحیح الهی و اسلامی را که در عرف به نام «اصول دین » معروف است، به فرزند خود بیاموزد، او را با اصول قوانین دینی (احکام شرعی ) آشنا کند و از کارکردهای غیر قانونی و ممنوع (محرمات ) پرهیز دهد. در اسلام، خانواده مسئول نگهبانی از ارزش های دینی، مکتبی، اخلاقی و ملی و مأمور آموزش آن به اعضای خود است.
۵- ایجاد آرامش روانی:
یک رکن مهم خانواده همان گونه که اشاره شد، زن است. از نظر روانی زن عواطفی رقیق و قلبی مهربان دارد و دارای غریزه ی پرستاری، مهرورزی و صلح جویی است.
به طور طبیعی یک زن سالم روحیه ای به دور از پرخاش، جنگ و خصومت دارد؛ از این رو وجود او همواره می تواند تعدیل کننده ی احساسات خشونت بار و جنگ جویانه ی مرد در بیرون و درون خانه باشد. به برکت همین ویژگی انتظار می رود که وجود یک زن سالم در خانه و خانواده اثری آرام بخش داشته باشد و سبب ایجاد راحتی روانی شود و خانه برای اعضای آن بهویژه مرد، آسایش و تعادل روانی و عصبی را به همراه بیاورد
و محیط زندگی عاطفی و شیرین شود و حتی این محیط عاطفی و لطیف شده، از خانه به کوچه و بازار و جامعه نیز انتقال یابد. زن در قرآن سبب آسایش و آرامش مرد و همه ی اعضای خانواده معرفی شده است. در این آیه یکی از نعمت های خداوند ایجاد دوستی، ترحم و نرم دلی بین زن و شوهر است.
۶- ساختن جامعه ای سالم و نیرومند:
در جامعه شناسی اغلب به ذکر همین چند کارکرد معروف برای خانواده بسنده میکنند، در صورتی که در اسلام، وظایف و کارکردهای خانواده منحصر مواردی چون ایجاد نسل، تربیت و حفظ و نگهداری فرزند نمی شود، بلکه از آنجا که خانواده اصلی ترین پایه های بنای جامعه است، نقش عمده ای در ساختن یک جامعه ی سالم و نیرومند دارد. در اسلام مسئولیت اجتماعی فراگیر و عام است و شامل همه افراد جامعه و خانواده ها میشود.
در این دین «همه مسئول همه » هستند: «کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته ». هر خانواده با تلطیف و آرامش بخشیدن به روح و اعصاب مرد و دیگر اعضای خود و تربیت صحیح فرزندان شایسته برای بهسازی جامعه، مهم ترین گام را در ساختن جامعه ی سالم و پیشگیری از فساد برمی دارد.
۷- هدایت غریزی و نیاز جنسی:خانواده با زناشویی زن و شوهر در گام نخست نیاز جنسی دوطرف را برطرف میکند و همین کارکرد است که ضمن جلوگیری از مفاسد تجرد و بیماری ها یا جرایم ناشی از آن، سبب تولید نسل میشود.
خانواده ی دارای فرزند، مسئول کنترل و هدایت غرایز آنان و تسهیل زناشویی پسران و دختران عضو خود نیز هست و بدون خانواده این کارکرد یا ناقص و یا معلق می ماند. اسلام ضمن تشویق به تشکیل خانواده و برقراری پیوند زناشویی برای والدین نسبت به فرزندان وظایفی را معرفی کرده است.