خانواده رکن اساسي اجتماع و زيربناي تربيت، اخلاق، آداب و سنن جامعه و به عنوان بنيادي ترين نهاد اجتماعي محسوب مي شود که در اسلام از اهميت بسيار بالايي برخوردار است.
با نگاهي به آيات و احاديث نيک مي بينيم که هيچ نکته اي در بحث خانواده ناديده انگاشته نشده است، از انتخاب همسر، ازدواج، آداب تربيت، پرورش و تعليم کودکان تا روابط و حقوق زوجين به يکديگر، روابط و حقوق پدر و مادر با فرزندان همه و همه در اسلام مورد تاکيد فراوان قرار گرفته تا هسته اوليه و کانون اصلي جامعه هر چه سالمتر، مستحکمتر ، عاطفي تر و موفق تر تشکيل شود، از همين روي اسلام، توصيه ها، مقررات و ضوابط روشني را براي تشکيل خانواده و اداره آن ارائه کرده است.
بديهي است جامعه اي که از چنين خانواده هايي تشکيل مي شود در همه مسائل، پيشرفت کرده و موفقيت چشمگيري به دست مي آورد و مشکلات معمول در جوامعي که نهاد خانواده در آنها سست است، بوجود نمي آيد.
موفقيت و استحکام خانواده موجب موفقيت و توسعه جامعه و در مقابل ناکامي و تزلزل خانواده موجب معضلات و بحران هاي اجتماعي مي شود، چنانچه قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز با تاکيد بر اهميت خانواده در اصل دهم چنين آورده است: " از آنجايي که خانواده واحد بنيادي جامعه اسلامي است، همه قوانين و مقررات و برنامه ريزي هاي مربوط، بايد در جهت آسان کردن تشکيل خانواده، پاسداري از قداست آن و استواري روابط خانوادگي بر پايه حقوق و اخلاق اسلامي باشد."
اما متاسفانه امروز عوامل مختلفي استحکام خانواده ها را در معرض خطر قرار داده است، ناآگاهي زوجين نسبت به حقوق و تکاليف يکديگر و شيوه تعامل با هم، عدم آگاهي والدين از فنون و تکنيک هاي تربيت فرزندان، ناآگاهي فرزندان به ويژه نوجوانان وجوانان نسبت به نحوه برخورد با والدين و تکاليف خود، اشتغال گسترده و بعضا" غير ضروري بسياري از مادران و در نتيجه کاهش امکان نظارت بر فرزندان و رسيدگي به تربيت آنها، تاکيد بيش از حد بر آزادي هاي نوجوانان وجوانان و بي توجهي به تکاليف و مسئوليت آنان، عدم دقت لازم در انتخاب همسر، بيکاري جوانان، ترويج فرهنگ غربي مبني بر اصالت فرد و زندگي فردي و غيره همگي عواملي است که بروز و ظهور آن ها از خانواده نشأت مي گيرد.
حال آن که اسلام از همان ابتدا ريشه تمامي خوبي ها و بدي ها را در خانواده جستجو مي کند، تکوين فرزند و رشد و تعالي او را در دامان پاک مادر و در سايه تربيت اسلامي پدر قرار مي دهد و رويکردي سليم و بي آلايش را در خانواده منحصر مي داند.
از منظر اسلام اين کانون خانواده است که با تحکيم خود جامعه اي مستحکم و سالم را مي سازد، مي دانيم خانواده ما نمونه کوچک جامعه ما است، بود و نبودها، بايدها و نبايدها از خانواده وارد اجتماع مي شوند.
اگر در خانواده هر يک از والدين و فرزندان خوبي و زشتي را بخوبي شناخته و راهکار مواجهه و مقابله با آن ها را آموزش ديده و ياد بگيرند هنگام ورود به صحنه آزمون اجتماع نه تنها دچار سردرگمي و تعارض نشده بلکه به راحتي از فراز و نشيب هاي اين آزمون گذشته و نه تنها خود به سلامت از حوادث مي گذرند که مي توانند براي ديگران نيز ناجي باشند.
اما در نقطه مقابل، عدم آموزش و تربيت مناسب در خانواده نتيجه اي جز وجود ناهنجاري در اجتماع ندارد، خانواده اي که والدين و فرزندان کوچکترين ارتباط عاطفي با يکديگر ندارند و کمبودها و ناملايمات دروني خود را در اجتماع جستجو مي کنند نتيجه اي جز ناهنجاري در جامعه بجاي نمي گذارند.